مفهوم تفکر استراتژیک (Strategic thinking) ، ویژگی های مهم تفکر استراتژیک
تفکر استراتژیک میتواند به مدیران بسیار کمک کرده و موجبات رشد شرکت آنها را فراهم کند. برنامه ریزی استراتژیک به مجموعه ای از چهارچوبها و تئوریهایی گفته میشود که به کمک ابزارها و تکنیکها برای کمک به مدیران طراحی شده است. این برنامه الزاما قابلیت اجرا ندارد زیرا با گذر زمان تغییر پیدا میکند و گاهی مشکلی از سازمان حل نمیکند بلکه فقط موجب تسکین سازمان میشود و با از بین رفتن آن اثرش نیز از بین رفته و در نتیجه مشکلات سازمان بزرگتر میشود.
بنابراین لازم است افرادی برنامه استراتژیک را در سازمان ها طراحی نمایند که از تفکر استراتژیک برخودار باشند. این برنامه تنها یک هدف نیست بلکه مجموعه ای است که به مدیران کمک میکند تا بتوانند در تصمیمگیری های خود موفق شوند. بنابراین ضرورت تفکر استراتژیک و ضرورت آن بر هیچ کس پیچیده نیست و این رویکرد مدیریتی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است که در ادامه شما را با آن آشنا خواهیم کرد.
منظور از تفکر استراتژیک چیست؟
یکی از اصطلاحاتی که در دنیای استرتژی جدیدا بر سر زبانها افتاده است تفکر استراتژیک است. که در ادامه آن را برای شما شرح خواهیم داد. محیط کسب و کار در امروزه پیچیدگیهای خاص خود را دارد و دچار تحولات جهشی و ناپیوسته میشود. تحولات پیدرپی در پارادایمها و تغییرات غیر خطی و پیچیده و رقابتی که حیطه بندی در آن مشخص نیست از ویژگیهای کسب و کارهای امروزی هستند که منجر میشوند پیش بینی اتفاقات آینده بسیار سخت شود.
مبنای تفکر استراتژیک بر اساس پیش بینی حوادث آینده که شامل فرصتها و تهدیدها است. و هنگامی که تفاوت بسیار زیادی میان واقعیت و پیش بینی وجود داشته باشد برنامه ریزی استراتژیک بی معنا میشود. پس برنامه ریزی راهبردی نیازمند ثبات و پایداری در محیط، عوامل موثر بر محیط و اکنش و کنش هایی قابل فهم است.
در نتیجه میتوان گفت این نوع برنامه ریزی برای محیط کسب و کار امروزی گزینه مناسبی نیست. با افزایش مشکلات در محیط کسب و کار زمینه برای پیدایش تفکر راهبردی فراهم شد. زیرا این تفکر میتواند موثرتر از برنامه استراتژیک باشد.
در حال حاضر تعریف خیلی دقیقی برای تفکر راهبردی وجود ندارد اما میتوان گفت این تفکر به عنوان یک مکمل در برنامه ریزی استراتژیک وارد شده و رویکرد راهبری مناسب در سازمان به حساب می آید. پس بهتر است به جای تعریف تفکر استراتژیک ویژگیها و ماهیت آن را بررسی کرد تا بتوانیم به خوبی آن را شناخته و در برنامه های خود به کار ببریم.
ماهیت تفکر راهبردی
افراد مختلفی در جهان تعاریفی از تفکر استراتژیک ارائه داده اند که در واقع ماهیت آن را نشان میدهد و نه تعریفی از آن. هنری مینتزبرگ این تفکر را به عنوان نمای یک پارچه ای از ایده کسب و کار بیان میکند. گری هامل تفکر راهبردی را به عنوان معماری هنرمندان های در کسب و کار میداند که نمادی از خلاقیت در محیط کسب و کار است.
رالف استیسی تفکر راهبردی را طرح ریزی تعریف میکند که بر مبنای یادگیری شکل گرفته است و هر تعبیری نمایان کننده این رویکرده است. این در حالی است که پراهالاد و هامل اعتقاد داشتند تفکر راهبردی شیوهای ویژه برای اندیشیدن است که به عنوان یک مهارت استراتژی در نظر گرفته میشود. در کل این نوع تفکر را میتوان به عنوان مبنایی جهت ایجاد کردن راهبریهای جدید دانست که میتواند قواعد رقابتی را تغییر داده و چشم انداز متفاوتی از وضعیت موجود ارائه میدهد. در نتیجه میتوان این تفکر را معماری هنرمندانه بر مبنای خلاقیت، فهم ناپیوستگیها و کشف در محیط کسب و کار دانست.
در حالت کلی میتوان تفکر استراتژیک را طرح ریزی عملکردها بر اساس یادگیریهای جدید دانست. این فرایند مداوم بوده و جهت رفع ابهام در محیطهای پیچیده به کار میرود. این تفکر میتواند منجر به مزیت رقابتی شده و این هدف با فهم قواعد بازار و جوابگویی خلاقانه انجام می گیرد که می توان در محیط ناپایدار کسب و کار آن را یک پدیده بی نظیر دانست.
منظور از تفکر راهبردی این نیست که مدیران آینده را پیش بینی کنند بلکه هدف تشخیص هر چه سریعتر وضعیت بازار و استفاده کردن از فرصتهایی است که دیگران به آنها توجه ندارند. داشتن تفکر استراتژیک به این معنا نیست که چند اقدام ساده انجام شود. بلکه مدیران باید بتوانند عواملی که بر سازمان اثر می گذارند را شناسایی کرده و با دید درستی بتوانند راه حل ها را بسط دهند.
اگر بخواهیم کلی به این ماجرا نگاه کنیم تفکر استراتژیک داشتن نوعی بصیرت از وضعیت موجود و استفاده از فرصتهای پیش آمده است که با استفاده از این تفکر میتوان سریعا و قبل از رقیبان فرصتها را پیدا کرده و از آنها استفاده نمود.
همچنین نباید فراموش کنیم که این تفکر علاوه بر توجه به روندهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و … نیازمند مدیری است که بتواند همبستگی این روندها را تشخیص دهد و عوامل موثر در دستیابی به هدف مورد نظر را شناسایی کند.
مزایای تفکر استراتژیک
تفکر استراتژیک دارای مزایای بسیاری است. این تفکر موجب افزایش اعتماد میان همکاران در یک سازمان می شود و آنها را ترغیب به اصل کار گروهی در کنار هم میکند. همانطورکه میدانید هماهنگی میان افراد یک سازمان از اهمیت زیادی برخودار است و ساز مخالف دلخواه هیچ کس نیست. در اثر این نوع تفکر سایر افراد سازمان متعهدتر شده و عملکرد آنها بهبود پیدا میکند و با استفاده از این نوع تفکر تفکر ناب جایگزین تمام فکرهایی میشود که فایدهای ندارند.
رابطه میان تفکر راهبردی و برنامه راهبردی
در ابتدا در مورد تفکر راهبردی و همچنین برنامه ریزی راهبردی صحبت کردیم. همانطورکه گفتیم تفکر استراتژیک و برنامه ریزی استراتژیک میتوانند به عنوان مکمل در کنار یکدیگر فعالیت کنند. تفکر راهبردی موجب خلق چشم انداز میشود و برنامه ریزی راهبردی ابزاری برای پیاده سازی این چشم انداز است.
تفکر استراتژیک سعی میکند جهت گیری مناسبی برای سازمان تعیین کند و برنامه ریزی استراتژیک تلاش میکند سازمان را در جهت مشخص شدهای پیش ببرد. میتوان گفت مفهوم این دو متمایز از هم بوده و در حالت کلی هنگامی که تفکر استراتژیک شکل گرفت در ادامه روند شکل گرفتن آن برنامه ریزی راهبردی اتفاق میافتد.
ویژگی تفکر استراتژیک
افراد استراتژیست دارای ویژگیهای خاصی می باشند که لازم است مدیران و افراد یک سازمان نسبت به آنها آگاهی داشته باشند. از جمله این ویژگیها میتوان به مواردی نظیر موارد زیر اشاره کرد.
- تفکر استراتژیک بر مبنای نگرش خلاق است به این معنا که آینده متفاوتی را برای سازمان به وجود می آورد. خاصیت اصلی این نوع تفکر ایده زایی و ایده یابی است که موجب میشود سازمان در برابر مسائل مختلف راهی را پیدا کند.
- تفکر راهبردی بر اساس تفکر سیستمی شکل گرفته است به این معنا که نگاهی جامع به گسترده تر کردن کسب و کار و صنعت دارد و فقط محدود به یک واحد یا سازمان نیست. این تفکر جریان ایجاد ارزش از اول تا آخر برای مشتری را در نظر میگیرد. در نتیجه همین نگرش سیستمی باعث میشود ایده های سازمانی و فراسازمانی ایجاد شود.
- این تفکر بر مبنای نقد و بررسی انتقادی است و نگاهی پرسشگرانه و موشکافانه در مسائل دارد. مفروضات برای یک کسب و کار ثابت نبوده و همیشه ثابت نخواهد بود. مشتریان تغییر میکنند. در نتیجه نگرش انتقادی مدلهای ذهنی و چهارچوبهای فکری در سازمان شکسته شده و سازمان به سمت و سوی جدیدی پیش میرود که منجر به یادگیری ۲ حلقه ای میشود.
- تفکر راهبردی نوعی تفکر ترکیبی است به این معنا که از انواع داده های سخت و نرم استفاده میکند. این در حالی است که برنامهریزی استراتژیک معمولا بر اساس داده های سخت است. اما تفکر استراتژیک بر اساس بینشها، تمثیلها، ایدهها، و مفاهیم جدید عمل میکند.
- تفکر استراتژیک در جست و جوی مزیتها است به این معنا که برای کسب موفقیت در بازار لازم است برتری و امتیاز مشخصی برای سازمان وجود داشته باشد. در غیر این صورت دلیلی ندارد مشتریان آن سازمان را انتخاب کنند. در نتیجه تفکر راهبردی تلاش میکند از تقلید دوری کرده و به جست و جوی نهفتهای میپردازد.
- این تفکر نتیجه گرا است. به این معنا که نه خیلی ایده آل گرا است و نه بدون تجربه و اندیشه وارد کاری میشود. این نوع تفکر رویکردی تجربی آزمایشی دارد و تلاش میکند با استفاده از تجربه های کوچک به برداشتهای جدید دست یابد.
از دیگر ویژگیهای تفکر استراتژی بر اساس تفکر لیدکا میتوان به نگرش سیستماتیک، تمرکز بر روی اهداف، تفکر در زمان، فرضیه سازی و فرصت جویی هوشمندان اشاره نمود.
ویژگی مدیرانی که تفکر راهبردی دارند
مدیرانی که تفکر راهبردی دارند همواره دارای ویژگیهایی هستند که پیش از این برای تفکر راهبردی بیان کردیم. این افراد مدام تفکرات جدید را در سازمان به کار گرفته و از تغییر نمیترسند. همیشه برای تمام تصمیمات یک دید بلندمدت داشته و برای تمام امورات سازمان برنامه ریزی قبلی در ذهن دارند. این افراد دارای ویژگیهای منحصر به فردی هستند که موجب موفقیت آنها میشود که از جمله این ویژگیها میتوان به موارد زیر اشاره کرد.
- مدیرانی که تفکر راهبردی دارند، به پدیده ها و مسائل با ژرف نگری خاصی نگاه می کنند.
- این افراد معمولا روحیه بسیار کنجکاوی دارند.
- مدیران راهبردی معمولا تفکری منطقی دارند.
- این افراد در بیان نظرات خود بسیار جسور هستند.
- این افراد از موضوعات جدید لذت می برند و از تغییر بیمی ندارند.
- این افراد روزانه تلاش می کنند اطلاعات خود را در مورد کسب و کارشان به روز کنند و به مسائل قدیمی اکتفا نمی کنند.
- مدیرانی که تفکر استراتژیک دارند معمولا افرادی با قوه تخیل خلاق هستند.
- این افراد معمولا قبل از اقدام تمام جنبه ها را بررسی نموده و سپس اقدام به عمل می کنند.
- این مدیران از رقابت و قرار گرفتن در بازار رقابتی بسیار خوشحل می شوند.
- معمولا افراد پرکار و فعالی هستند.
- به رشد حرفه ای سازمان بسیار اهمیت می دهند.
- همواره به وضع موجود قانع نبوده و تلاش می کنند خود را در شرایط بهتری قرار دهند.
چگونه تفکر استراتژیک تقویت می شود؟(روشهای بهبود تفکر راهبردی چیست)
تفکر استراتژیک قابل ارتقا دادن و تقویت است و مدیران میتوانند با انجام کارهایی این تفکر را در وجود خود تقویت کنند و سبب توسعه فردی در خود بشوند. از جمله ای تغیرات میتوان به تغییر در طرز تفکر مانند گرایش پیدا کردن به خطر پذیری، جهت گیری از نظر زمانی که از گذشته به سمت آینده است و … اشاره کرد.
همچنین با تقویت صلاحیت از طریق ابعادی مانند شخصیت و استعداد مدیران و بهبود آنها، افزایش مهارت حل مساله، افزایش آگاهی در مورد محیط پیرامون و … تفکر استراتژیک را در وجود خود تقویت نمود.
سخن پایانی
تفکر استراتژیک به عنوان یک مکمل در کنار برنامه ریزی استراتژیک است که برای تصمیمگیری در یک سازمان ضروری است. مدیرانی که از این نوع تفکر برخودارند افرادی خلاق، نترس و آینده نگر هستند که میتوانند با داشتن دیدی بلندمدت و پیش بینی حوادث آینده به موفقیتهایی دست یابند. از جمله ویژگی های تفکر استراتژیک میتوان به دید نقادانه، خلاقیت، نگرش سیتماتیک و … اشاره کرد.
برخی از سوالات رایج
۱. منظور از تفکر استراتژیک چیست؟
تفکر استراتژیک یکی از اصطلاحاتی است که در دنیای استراتژیک امروز بر سر زبانها افتاده و بر اساس پیش بینی حوادث آینده است که شامل فرصتها و تهدیدها میباشد .
۲.ماهیت تفکر راهبردی چیست؟
ماهیت تفکر راهبردی را میتوان طرح ریزی عملکردها بر اساس یادگیریهای جدید دانست که این فرآیندها به صورت مداوم هستند و به جهت رفع ابهام در محیط های پیچیده به کار می روند.
۳.چگونه می توان تفکر استراتژیک را تقویت کرد؟
تفکر استراتژیک قابل ارتقا است و میتوان با ایجاد تغییر در طرز تفکر مانند گرایش پیدا کردن به خطرپذیری و جهت گیری صحیح زمانی آن را ارتقا داد.
نظرات شما عزیزان: