بررسی خطاهای شناختی ، نمونه های رایج از خطاهای شناختی
بسیاری از افرادی که دچار ناتوانی در حل مشکلات خود هستند پس از مراجعه به روانشناسان و روانپزشکان با سوالی تحت عنوان خطاهای شناختی چیست؟ روبهرو میشوند.
در پاسخ به این سوال باید گفت: خطاهای شناختی در تصمیمگیری و قضاوت افراد در موقعیتهای گوناگون اثر میگذارند. پیگیری این خطاها در زمینهی دیدگاه شناختی رفتاری انجام میگیرد. براساس این نظریه مغز انسان با بررسی و تحلیل خطرات احتمالی سبب میشد تا فرد از آنها دوری کند و در امان باشد.
اغلب روانپزشکان در درمان خطاهای شناختی بیماران و مراجعهکنندگان خود تلاش میکنند خطاهای شناختی را شناسایی کرده و به بیماران خود معرفی کنند. پس از شناسایی و معرفی این خطاهای شناختی برای حذف آن از ذهن بیمار تلاش میکنند. دلیل این امر این است که بسیاری از مشکلات و خطاهای شناختی ریشه در ذهن و طرز تفکر انسان دارد؛
پس میتوان با تغییر طرز فکر و تفکر استراتژیک به راحتی این خطاهای شناختی را از بین برد و بسیاری از مشکلات را حل کرد. به عبارتی دیگر انسانها به صورت کامل تحت تاثیر برداشتهای خود از مسائل مختلف قرار میگیرند نه خود مسئله.
انواع خطاهای شناختی کداماند؟
خطاهای شناختی انواع مختلفی دارند و در گروههای متفاوتی قرار میگیرند. تحریف شناختی و سوگیری شناخته دو دسته اصلی و مهم از خطاهای شناختی هستند که در ادامه به آن میپردازیم.
-
تحریف شناختی
در تحریف شناختی مغز انسان در برابر پذیرش واقعیت مقاومت کرده و فرد را وادار به باور کردن چیزی میکند که وجود خارجی ندارد. این امر بیشتر در مواقعی که فرد درگیر یک موقعیت غمانگیز یا شرایط تنشزا میشود اتفاق میافتد تا از فرد دربرابر آسیبهای روحی و جسمی محافظت کند.
خطاهای شناختی تحریفی منجر به بروز قوانین و نظریه در ذهن فرد میشوند و او همیشه در زندگی خود تلاش میکند تا این قوانین و نظریه را ثابت و تایید کند. هر چقدر هم که با موارد مخالف آنها روبهرو شود نمیتواند دست از این قوانین بکشد؛ چرا که انسان به صورت طبیعی موارد غیرقابل پیشبینی را قبول نمیکند و تمایل دارد نظریات خود را تایید کند. در همین راستا برای آشنایی بیشتر با باور می توانید مقاله ” باور چیست و چه اهمیتی دارد ” را مطالعه نمایید.
-
سوگیری شناختی
مغز ما نسبت به برخی موضوعات باورهایی دارد که در تصمیمگیری به آن جهت میدهد. مزایت این سوگیری در این است که سرعت تصمیمگیری را افزایش میدهد اما این نکته را در نظر داشته باشید که افزایش سرعت در تحلیل مسائل و تصمیمگیری درباره آنها میتواند دقت فرد را کاهش دهد. اغلب این سوگیریها از دوران کودکی در فرد شکل میگیرند و همراه او میمانند.
۱۰ نمونه رایج از خطا های شناختی
نمونه خطاهای شناختی شامل موارد زیر هستند:
-
نفرین آگاهی و سوگیری پسنگری
معمولا بسیاری از ما هنگامی مفهومی را درک میکنیم یا به دانش ما اضافه میشود، فراموش میکنیم که در گذشته، چنین دانشی را نداشتهایم. بنابراین، تصور میکنیم هر آنچه ما میدانیم را بقیه هم میدانند. سوگیری پسنگری نیز به نوعی ریشه در دانش دارد. وقتی از فرآیندی منحصربه فرد دادههای مرتبط به آن آگاه میشویم، تصور میکنیم که وقوع آن از آغاز قابل پیشبینی بوده است.
-
سوگیری تاییدی
دائم باید مراقب سوگیری تاییدی باشید. همه ما تمایل داریم که دیگران دانستهها و باورهای ما را تایید کنند. به صورتی مشابه، زمان تحقیق و ارزیابی به دنبال منابعی هستیم که اعتقادات ما را تایید کنند. به همین سبب چنانچه بیش از یک سو وجود دارد، باید به صورت آگاهانه هر دو سوی قضیه را بررسی کنید. باید بدانید که از نظر شناختی کامل هستیم. ما تمایل نداریم ساختار دانش و شیوه تفکر خود را تغییر دهیم.
-
هزینه هدر رفته
بسیاری از ما معتقد هستیم که در ازای هر آوردهای (پول و یا سایر موارد) باید پاداشی نصیب ما گردد؛ ولی این همواره صحیح نیست. گاهی اوقات ما هیچ چیزی به دست نمیآوریم. هزینه هدر رفته (Sunk Cost)، چیزی از بین رفته است و دیگر قابل جبران نیست. این مسئله حس بدی به ما میدهد. برای مقابله با این احساس ناخوشایند، به صورت غیرمنطقی به فکر پس گرفتن هستیم؛ ولی همان طور که در موارد فوق اشاره شد هزینه هدر رفته، از بین رفته است، دیگر نمیشود آن را پس گرفت.
-
فروپاشی انگاری
شاید بسیار شنیده باشد که فلان چیز محکوم به نابودی است. «سقراط» بارها این را در رابطه نوشتار تکرار کرده بود. خطای فروپاشی انگاری (Declinism) موجب میشود فارغ از شرایط جاری، آینده را تاریکتر از گذشته و رو به فروپاشی مشاهده کنیم. در بین ما ایرانیها بسیار رایج است که حرف از روزگار خوش گذشته و افسوس خوردن برای آینده بزنند.
البته مردم سایر کشورهای جهان نیز مخصوصا در سنین بالا، چنین گرایشی دارند. این خطای شناختی ممکن است ریشه در بیعلاقگی ما به تغییر را داشته باشد.
ما تمایلی به ناشناختهها نداریم؛ کنار آمدن با دنیایی که میشناسیم سادهتر است. زمانی که چیزی تغییر میکند، ما مجبوریم طرز فکر خود را در رابطه با آنها را تغییر دهیم؛ چرا که ما از لحاظ شناختی کافی هستیم و در مقابل تغییر طرز فکرمان مقاومت میکنیم. می توان به نوعی بیان کرد افرادی که دچار کمال گرایی هستند این مشکل را خواهند داشت.
-
خطای پس زدگی
زمانی اعتقاد به باوری حتی بعد از به چالش کشیدن آن، محکمتر میشود، خطای پسزدگی اتفاق میافتد. ممکن است این خطا و خطای فروپاشی انگاری بنیان مشترکی داشته باشد: مقاومت در مقابل تغییر.
خطای پسزدگی از نظر نگرانی در رابطه با شکست، بیشباهت به منفی گرایی نیست. ما تمایل نداریم باور و اعتقاداتمان به چالش کشیده شده یا رد شود. چرا که آن را نوعی شکست میدانیم. در نتیجه با پافشاری بیشتری، بر درستی باورمان اصرار میکنیم.
-
خطای بنیادی برچسب زدن
یکی از نمونه خطاهای شناختی میتوان به خطای بنیادی برچسب زدن اشاره کرد. خطای بنیادی برچسب زدن یا اسناد تا اندازهای مشابه خطای خود خدمتگرایی است، ولی جای مقصر در آن تعویض میشود. ما شکست خود را به دلایل زمینهای نسبت میدهیم. ولی اشتباهات و شکستهای دیگران را به قابلیتهای شخصیتی آنها نسبت میدهیم. این خطا ممکن است از اتکای ما بر راه حلهای دم دستی ریشه بگیرد.
نمونه رایج این خطا قضاوت در رابطه با رانندگی دیگران، مخصوصا خانمها است. شما پشت اتومبیلی در حال حرکت هستید، اتومبیل جلویی دائم سرعت را کم و یا زیاد میکند. شما در تلاش برای سبقت گرفتن از چنین راننده بیاحتیاطی، متوجه میشوید راننده زن است.
سریع برچسب میزنید: زن است دیگر، رانندگی خانمها بهتر از این نمیشود. چیزی که شما ممکن است ندانید این است که در ماشین آن زن، ۳ بچه در حال بازی با همدیگر هستند، آن خانم نیز کلافه شده است؛ چرا که نتوانسته است محل کار خود را در زمان همیشگی ترک کند و اکنون تلاش میکند که بچهها را به موقع به کلاس آنها برساند.
در صورتی که شما جای زن قرار میگرفتید، دلیل رانندگی بد خود را شرایط موجود میدانستید. ولی با این حال که پای دیگری در میان است، خود فرد را دلیل این گونه رانندگی کردن میدانند.
-
جانب گرایی درون گروهی
خطای خود خدمت گرایی و برچسب زدن موجب میشود ما همواره طرف خود را بگیریم. به صورتی مشابه، خطای جانب گرایی درون گروهی موجب میشود ما به صورتی غیرمنصفانه طرف افرادی را بگیریم که خود و آنها را از یک گروه میدانیم.
شاید به نظر خود شما آدم منصف و بیاشتباهی باشید، ولی تمام ما درگیر این خطا هستیم؛ طبیعت ما چنین است.از جنبه تکامل زیستی، این سوگیری نوعی مزیت است؛ چرا که به حمایت از افرادی که کمک میکنند که شبیه ما هستند. این کار در راستای اهمیت به خانواده و بقای نسل است. در همین راستا به کمک شخصیت شناسی می توانید تصمیم های سنجیده بهتری را رقم بزنید.
-
خطای شناختی اثر بارنوم
برای درک بهتر اثر «بارنوم» یا «فوور»، لازم است مجددا یادآوری میکنیم که ما انسانها دنیای همیشگی و آشنای خودمان را دوست داریم. در دنیای ناشناخته، ما الگویی برای دنبال کردن نداریم و ناچاریم برای درک اطلاعات جدید بیشتر و سختتر فکر کنیم.
زمانی هم در این رویداد با کمبود اطلاعات مواجه میشویم، ولی میتوانیم با استفاده از آن قسمت از دانستههای خود مشکل را برطرف کنیم؛ روشی که ذهن ما برای زدن مهر تایید به باورهای موجود به کار میگیرد. این گونه است که ما اطلاعات مبهم را به صورتی تحلیل میکنیم که خود ما تمایل داریم.
برمبنای طبیعت خود محور ما، زمان تحلیل اطلاعات مبهم، آنچه را برای ما معنادار است را حفظ میکنیم و چیزهایی را که با منطق ما جور در نمیآیند را دور میریزیم. آسوده از ابهام و گنگی، ما اطلاعاتی را بهتر تحلیل میکنیم که با پیشفرضهای خود همخوان هستند.
اثر «بارنوم» یعنی شخص تمایل دارد قبول کند توصیفهای شخصیتی گنگ و عمومی به صورت خاص در رابطه با او صدق میکند. فرد متوجه نیست که این اطلاعات میتواند در رابطه با هر شخصی صادق باشد. نمونه بارز تاثیر این خطای شناختی، میل به قبول صحبتهای کلی و مبهم فالگیرها است؛ گویی به صورت ویژه در رابطه با ما حرف میزنند.
-
منفی نگری
خطای منفی نگری، بسیار مشابه خطای بدبینی است که کمی هم افراد به قانون مورفی آن را ارتباط می دهند، اما تفاوت ظریف و مهمی دارد. این خطای شناختی مشابه خطای هزینه از دسته رفته ریشه در بیزاری ما از شکت دارد.
تمام ما عاشق برنده شدن هستیم، ولی بیشتر از آن، از باخت تنفر داریم. بنابراین در زمان تصمیمگیری، اغلب به خروجیها (مثبت یا منفی) فکر میکنیم. این خطا زمانی اتفاق میافتد که اثر نتایج منفی را مهمتر از نتایج مثبت ارزیابی میکنیم.
-
خودخدمت گرایی
به نظر شما زمانی که نمره کم یا ارزیابی شغلی ضعیف میگیرید، تقصیر معلم و رئیس است، ولی نمره خوب و تشویق شغلی نتیجه تلاش خود شما است؟ در صورتی که چنین است، تبریک میگویم، شما دچاری خطای شناختی خودخدمتگرایی هستید. ما تمایل داریم موفقیت و نتایج مثبت را به خود ما نسبت دهیم، ولی دیگران یا عوامل بیرونی را ریشه شکست و نتایج منفی خود میدانیم.
درمان خطاهای شناختی
درمان خطاهای شناختی شامل موارد زیر هستند:
-
شناسایی خطا های شناختی
برای تغییر خطاهای شناختی باید بدانید این افکار برای فرد مورد نظر شناخته شده نیست؛ بلکه ما تنها بعد از صرف وقت و توجه بسیار درک میکنیم که چنین افکاری در درون ما جریان دارد.
برای شناخت خطاهای شناختی ضروری است تا هر زمان که احساس منفی مانند غم، اضطراب، نارضایتی داریم، با خود فکر کنیم که الان و یا پیش از به وجود آمدن این احساس ویژه، چه فکری در ذهن ما وجود داشت؟ چه تصویر یا خاطرهای در ذهن ما وجود داشت؟ معنای آن موقعیت برای من چه بود؟ در صورتی که فکری که در ذهن شما بود عملی شود، چه معنایی برای شما دارد؟
-
به چالش کشیدن خطاهای شناختی
برای فردی که این نوع از خطای شناختی را دارد، شواهد منفی بیشتر و سادهتر از شواهد مثبت یادآوری میشود. در اغلب موارد شواهد مثبت و یا خنثی از طریق فرد به عنوان شواهد منفی درک میشود. در این راستا فرد قادر است از فرد دیگری که نظرش مورد پذیرش وی است، کمک بگیرد و یا با مشاورش گفتوگو کند تا بتواند مسئله را از دیدگاههای دیگری نیز مورد بررسی قرار دهد.
-
به کار بردن تکنیکها و انجام تمرینات
زمانی که خطاهای شناختی خود را با کمک روانپزشک شناسایی کردید؛ تمرینات لازم در جهت از بین بردن آنهای را حتما طبق دستور پزشکتان انجام دهید. تمرین های همچون توسعه فردی در این راستا بسیار موثر می باشد.
خطاهای شناختی تصمیمات
خطاهای شناختی تصمیمات شامل موارد زیر هستند:
- اعتماد به نفس بیش ازحد ( با مطالعه مقاله ” اعتماد به نفس چیست ” می توانید با این پدیده بهتر آشنا شوید )
- رضایتمندی فوری
- خطای لنگراندازی
- خطای ادراک گزینشی
- خطای راستی آزمایی
- خطای بزرگنمایی
- خطای دسترسی
- خطای غرق شدن در هزینه گذشته
برخی از سوالات رایج:
۱. چند مورد از خطاهای شناختی را نام ببرید؟
۱. تحریف شناختی
۲. سوگیری شناختی
۲. خطای شناختی چیست؟
خطای شناختی به مجموعه عواملی گفته می شود که باعث شکل گیری مجموعه باورهای غلط در افراد می شود و در تمام جنبه های زندگی افراد اثر می گذارد و باعث کاهش عملکرد فرد در زندگی می شود.
۳. چند نمونه رایج خطای شناختی را نام ببرید؟
۱. سوگیری تاییدی
۲. هدر رفتن هزینه
۳. فروپاشی انگاری
۴. خطای پس زدگی
نظرات شما عزیزان: