معرفی مشاغل پر درآمد خانگی
اگر اشتغال در یک محیط بسته و رسمی شما را آزار میدهد یا اینکه به دلیل گرفتاریهای خانوادگی مثل پرستاری از بیمار یا فرزندتان مجبور به کار در منزل هستید ۸ پیشنهاد عالی برایتان داریم تا بتوانید درآمدی که انتظارش را دارید بسازید و علاوه بر آن در خانه باشید و مجبور به حضور در یک محل کار نباشید.
۸ شغل پردرآمد خانگی بیشتر آشنا شوید.
۱.مشاور بازاریابی
اگر مدتی در صنعتی خاص مشغول به کار بوده و از تجربه کافی برخوردار هستید، چرا نقش یک مشاور بازاریابی را بر عهده نگیرید؟ میتوانید کار خود را با ارائه خدمات به مشتریهای آشنا آغاز کنید و کم کم کارتان را گسترش دهید.
۲. مشاغل مربوط به اینترنت
اگر به کامپیوتر و اینترنت علاقمند هستید، بد نیست اگر به شغل هایی مانند طراحی وب فکر کنید. تنها هزینهای که برای شروع کار خود لازم دارید هزینه سیستمهای کامپیوتری است.
۳. عکاسی
اگر عکاسی را دوست دارید، چرا از آن به عنوان یک شغل استفاده نکنید؟ کافی است تجهیزات و ابزار دیجیتال موردنیاز را فراهم کنید. حتی میتوانید شغلتان را گسترش بدهید و به فیلمبرداری و آموزش عکاسی هم بپردازید.
۴. کسب و کار اینترنتی
اگر به بازار سهام و تغییر و تحولات آن علاقمند هستید، احتمالا تجارت آنلاین شغل مناسبی برای شما خواهد بود. میتوانید در منزل بمانید و خدمات مشاورهای و تجاری خود را به مشتریان ارائه بدهید.
۵. املاک و مستغلات
با کاهش و افزایش مداوم نرخ زمین و مسکن، بسیاری از مشتریان به مشاوره و کمک دلالان و کارشناسان مسکن نیاز پیدا میکنند. اگر در این زمینه از علاقه و تجربه کافی برخوردار هستید، میتوانید به عنوان یک واسطه یا مشاور مسکن مشغول به کار شوید.
۶. قطعات اتومبیل
بسیاری از افراد به اتومبیل علاقمند هستند ولی نمیدانند که میتوانند این علاقه را به یک شغل تبدیل کنند. شما میتوانید با کارخانهها تولیدکننده قطعات خودرو قرارداد ببندید و به مشتری هایی که به آنها احتیاج دارند ولی چگونگی تماس با سازندگان را نمیدانند، خدمات ارائه بدهید.
۷. کیترینگ مواد غذایی
آشپزی هم میتواند یک شغل پردرآمد خانگی باشد، حتی در داخل خانه شما! کافی است استعداد آشپزی داشته باشید، سلیقه مشتریها را بشناسید و صد البته به غذا و آشپزی علاقمند باشید.
۸. باغبانی
برای باغبان بودن لزومی ندارد به باغچههای دیگران رسیدگی کنید و گل هایشان را آب بدهید. میتوانید مکانی را در نظر بگیرید و علاوه بر کاشت گیاهان و گلهای مختلف، به فروش تجهیزات باغبانی، آموزش و مشاوره مشغول شوید.
مطالب مشابه کسب درآمد در منزل:
ایده کسب درآمد اینترنتی و خانگی: راه اندازی آموزشگاه موسیقی
آموزش راه اندازی کسب و کار هنری
کسب و کار هنری شامل بازه گستردهای است؛ از کارکردن برای یک شرکت طراحی و دیزاین تا یک آژانس تبلیغاتی یا یک گالری هنری. اما بیشتر هنرمندان دوست دارند که کسب و کار خودشان را راهاندازی کنند و بر اساس اهداف، استعدادها و تواناییهای خاص خودشان گام بردارند. در وهله اول چنین ایدهای بسیار جذاب و هیجانانگیز به نظر میرسد، اما واقعیت این است که در راه اندازی کسب و کار تازه، بدون در نظر گرفتن نوع آن، مشکلات، استرس و موانع پیشبینی نشده بسیاری وجود دارد. بعلاوه این که حتما رقبای بسیاری نیز وجود دارند که ایدهها و تواناییهای مشابه دارند. بازار پر از هنرمندان با استعداد است که به راه اندازی کسب و کار خودشان میاندیشند، پس پیدا کردن راهی که به دارندگان کسب و کار برای رسیدن به اهداف نهاییشان کمک کند، بسیار حیاتی و ضروری است.
محصول ویژه خود را پیدا کنید!
این احتمالا کلیدیتری نکته برای راه اندازی کسب و کار موفق باشد و به همین دلیل پیش از هر چیزی به آن میپردازیم. چیزی به نام مونوپولی صنعتی وجود ندارد. هر صنعتی بدون شک میتواند صدها رقیب دیگر داشته باشد که محصولی مشابه تولید میکنند که حتی برای مصرفکنندگان نیز تشخیص دادن آنها از یکدیگر دشوار باشد.
واقعیت این است که هر چقدر که شما با استعداد باشید و هرچقدر که هنر شما از الهامهای درونی شما شکل گرفته باشد، باز هم ممکن است مشتریها قادر به تشخیص آنها نباشند و وقتی پای انتخاب مطرح شود، بیشتر مصرفکنندگان و مشتریها سراغ محصولی میروند که راحتتر باشد. به همین دلیل است که شما باید محصول ویژه خود را پیدا کنید؛ چیزی که دیگران آن را عرضه نمیکنند، چیزی که شما و کسب و کارتان را منحصر به فرد کند.
مثلا اگر یک نقاش حرفهای هستید شاید بخواهید فقط روی نقاشی پرتره تمرکز کنید، یا به عنوان یک طراح گرافیک، تمام توجهتان را به دیزاینهای سهبعدی معطوف داشته باشید. بدون توجه به این که چیزی که در نظر میگیرید چیست، باید بدانید که پیش از راه اندازی کسب و کار هنریتان باید حتما یکی را انتخاب کرده باشید. بدین ترتیب شما مشتریهایی خواهید داشت که در زمینه کاری شما دانش بیشتری دارند و بدین ترتیب به خاطر تواناییهای خاصتان به شهرت بیشتری دست خواهید یافت.
اصول اولیه و اساسی راه اندازی کسب و کار را بشناسید
بیشتر هنرمندانی که کسب و کار خود را راه اندازی کردهاند، بر این باور هستند که دشوارترین قسمت کار، فروش محصول نیست بلکه یادگرفتن اصول پایهای است که برای جذب سرمایهگذار، لازم است. هدف هر کسب و کار این است که به سوددهی برسد و برای دستیابی به این هدف باید بدانید که چطور برای هنر خود قیمتگذاری کنید، حساب دریافتیها و پرداختی را داشته باشید و مدل دقیق سرمایه را بشناسید.
البته این بدان معنی نیست که شما باید راه انداری کسب و کار خود را به تعویق بیندازید و ابتدا به یادگیری اصول تجارت و بازرگانی بپردازید و در زمینه امور مالی مهارت پیدا کنید؛ بلکه بدین معنیست که باید کتابها و مقالات مرتبط را مطالعه کنید، در دورههای آموزش مقدماتی شرکت کنید، با کسانی که این راه را پیمودهاند صحبت کنید و با آشنایی و دانش بیشتر برای راه اندازی کسب و کار خود گام بردارید.
یک شبکه حرفهای تشکیل دهید و آن را حفظ کنید
شبکهسازی در هر صنعتی مهم است؛ بخصوص برای هنرمندانی که میخواهند تجارت تازهای راه اندازی کنند. این شبکه نه تنها به شما برای پیدا کردن مشتری کمک میکند بلکه برند و نام شما را نیز معتبرتر میکند. بعلاوه این که میتوانند یکی از منابعی باشند که در مواجهه با شرایط دشوار از شما حمایت و پشتیبانی کنند.
مهم نیست شما پیش از راه اندازی کسب و کار هنریتان چقدر برایش برنامهریزی کرده باشید، بازهم اتفاقهای پیشبینی نشده رخ خواهند داد و همه چیز آنطور که انتظار دارید پیش نخواهند رفت. اما اگر شبکهای داشته باشید که بتوان به آنها تکیه کرد، آنگاه بهتر میتوانید از پس این موانع برآیید. کسانی را پیدا کنید مهربان و قابل اعتماد باشند.
شاید بنظر برسد که کمک خواستن از دیگران، بخصوص وقتی میخواهید یک کار تازه را شروع کنید، کمی خجالت آور و دشوار باشد اما سوال کنید و کمک بخواهید. همجنین نباید از اشتباه کردن بترسید، مطمئن باشید که از آن چیزهای تازهای یاد خواهید گرفت.
یاد بگیرید که چطور برند خود را به بقیه بشناسانید؛ از شبکههای اجتماعی کمک بگیرید
به عنوان یک هنرمند، باید بدانید که مهمترین ابزار موفقیت شما الزاما هنر شما نیست، بلکه شهرت شماست. کیفیت و تنوع هنر شما اگرچه مهم است، اما در شناخته شده نباشید آنگاه جایی برای عرضه آن نخواهید یافت. پس باید راهی بیابید که بتوانید خودتان را تبلیغ کنید و به علاقمندان بشناسانید.
دلسرد نشوید و کار را نیمهکاره رها نکنید
قبلا گفتیم که راه اندازی کسب و کار تازه دشوار است؟ خب شاید لازم باشد یک بار دیگر این نکته را تکرار کنیم که هرچقدر هم مهارت و استعداد داشته باشید بازهم با دشواریهایی مواجه خواهید شد و موانع پیشبینی نشدهای سر راهتان قرار خوهد گرفت.
سریعترین راه برای اینکه مطمئن شوید که کسب و کار شما شکست میخورد این است که با دیدن اولین نشانههای مشکلات و سختیها ناامید شوید. اگر فکر میکنید که چنین فردی هستید بهتر است اصلا به شروع کار فکر نکنید زیرا رسیدن به هیچ موفقیتی بدون پیمودن راهی دشوار امکانپذیر نیست.
اگر به خودتان و ایدهای که برای کسب و کارتان در نظر دارید ایمان و اعتماد داشته باشید، قطعا برای عبور از سختیها و مشکلاتی که پیش رو دارید راهی خواهید یافت و یک استارتآپ موفق را بنا خواهید کرد، حتی اگر از ابتدای راه چنین به نظر نرسد.
کسب درآمد با مشتریان خردسال
مهدکودک ها، فروشگاه های اسباب بازی، آموزشگاه ها، شهربازی ها، رستوران های کودکان و… از جمله کسب و کارهایی هستند که مخاطبانی از قشر کودکان دارند. معمولا این گونه کسب و کارها مدیریت متفاوتی را می طلبد و از لایه های بیرونی سازمان همچون دکوراسیون محیط گرفته تا درونی ترین لایه های سازمان که استراتژی ها و ارتباطات درون سازمانی است با سایر سازمان ها متفاوت است.
هومن رهبری، مشاور، تحلیلگر و مدرس رفتارهای سازمانی به بررسی عوامل مهم و تأثیر گذار بر این گونه کسب و کارها پرداخته که در ادامه می خوانید.
همیت لایه های درونی و بیرونی سازمان
هومن رهبری می گوید: معمولا در کسب و کارهایی که مخاطبان آن افراد بزرگسال هستند، لایه نمایان و بیرونی سازمان یعنی آن بخش هایی که در معرض دید مستقیم مخاطبان قرار می گیرد با لایه درونی که مخاطبان نمی بینند ارزش یکسان دارد.
به عبارت دیگر دکوراسیون محیط فروش، فروشنده و پکیج محصول و مانند آن، به عنوان لایه بیرونی بسیار مهم هستند، همان طور که استراتژی ها، ارتباطات درون سازمان، فعالیت های ستادی، پشتیبانی فعالیت های مربوط به برند سازی و… به عنوان لایه های درونی اساسی، سرنوشت ساز هستند.
در کسب و کارهایی که مرتبط با کودکان است اهمیت لایه بیرونی بسیار مهم تر از لایه های درونی سازمان است. در این نوع کسب و کار ها در درجه اول محیط بسیار حائز اهمیت است. کودک دوست دارد جایی باشد که المان های دوست داشتنی اش در آن دیده می شود.
کودک نه به برند فکر می کند، نه به کیفیت محصول و قیمت توجه دارد و نه کارایی برایش مهم است، کودک تنها دوست داشتن و لذت بردن را می خواهد و نخستین چیزی که این حس را به آنها می دهد محیط است و پس از آن با تأثیر خیلی کمتر، فردی که با او سر و کار دارد. این دو یعنی محیط و فردی که با او سر و کار دارد، جزو عوامل بیرونی هستند.
مدیریت چابک
وی تأکید می کند: قطعاً مدیریت در سازمان هایی که مرتبط با کودکان است باید بسیار انعطاف پذیر تر از سازمان هایی باشد که مخاطب بزرگسال دارند. چنین سازمان هایی باید برای تغییرات لحظه ای با سرعت بالا بسیار چابک تر باشند.
به عبارت دیگر مدیری که بخواهد تغییری را انجام دهد، باید آمارهای زیادی در طول زمان از مخاطبان بگیرد و تحلیل ها را با دقت و وسواس زیاد انجام دهد و زمان زیادی برای راستی آزمایی بگذارد و در نهایت این طرح را برای یک مدت کوتاه و برای یک مخاطب محدود پایلوت کند.باید چند ماه و حتی یک یا دو سال بگذرد تا این تغییرات اجرایی شود، در حالی که چنین چیزی به هیچ وجه برای این کسب و کارها مناسب نیست. مدیریتی که با کسب و کارهای مرتبط با کودکان سروکار دارد باید تمرکز و نگرش قوی داشته باشد، در تحلیل ها سرعت عمل داشته باشد و در تصمیم گیری جسور و در اجرا چابک باشد.
ارتباطات مؤثر
وی با اشاره به نحوه ارتباط با مشتریان می گوید: این ارتباط در دو فاز مختلف انجام می شود؛ یک فاز زمانی است که مشتریان هنوز به ما مراجعه نکرده اند و ما می خواهیم این ارتباط را با آنها داشته باشیم و تأثیرگذاری که مورد نظر ما است را انجام دهیم، به خصوص قبل از مراجعه در بار اول، قطعاً باید این ارتباط و تأثیر گذاری ما روی والدین صورت بگیرد ولی زمانی که آنها وارد محل می شوند و ارتباط رودررو شکل می گیرد و جایی که در محیط قرار می گیرند، ارتباط با کودک خیلی مهم تر است.
هر چه تعداد مراجعاتی که مخاطب به مجموعه دارد بیشتر می شود نقش والدین کمرنگ تر و نقش کودکان پررنگ تر می شود. یعنی دیگر حتی ما برای قبل از اینکه آنها با مجموعه برای بار دوم و سوم مواجه شوند هم می توانیم این نقش را برای کودکان بیشتر تعریف کنیم.
باشگاه مشتریان برای کودکان
این مشاور مدیریت معتقد است در اغلب کسب و کارها، حتی برای مخاطبان بزرگسال هم باشگاه مشتریان به مفهوم واقعی وجود ندارد، باشگاه مشتریان این نیست که اطلاعات تماس مشتریان را به زور از آنها بگیریم، زمان حراج را برای شان پیامک بزنیم یا روز تولدشان را به آنها تبریک بگوییم.
باشگاه مشتریان واقعی که برای کسب و کارهای حوزه کودک اثربخش باشد، باید واقعاً مفهوم باشگاه در آن وجود داشته باشد و با والدین و کودکان ارتباط مستمر برقرار کند و برای هر دو آنها لحظاتی دوست داشتنی و آموزنده بسازد. همچنین باشگاه مشتریان می تواند به صورت کارگاه های آموزشی مربوط به ارتباطات با فرزندان، برای والدین یا کارگاه های بازی های آموزشی برای کودکان باشد.
امروزه اغلب بچه ها تک فرزند و در محیط خانه تنها هستند و در مدرسه نیز دانشی برای آموزش ارتباطات با کودکان وجود ندارد، ارتباطاتی که در مدرسه به وجود می آید بسیار شبیه کشت دیم است و شانس در آن حرف اول و آخر را می زند و می تواند دارای اثرات مثبت یا فاقد آن باشد. در صورتی که چنین باشگاه هایی برای کودکان به وجود آید، می تواند در فرهنگ ارتباطات کودکان ما بسیار تأثیر گذار باشد و هم برای کسانی که کار تجاری انجام می دهند سوددهی مالی داشته باشد.
نحوه گرفتن بازخورد
به عقیده وی، در بازخورد گرفتن از فعالیت ها، احتمال اینکه نظرات کارشناسی متفاوتی وجود داشته باشد بسیار زیاد است. کودک به دلیل بی ثبات بودن رفتارش، واکنش های منطقی و معمولی نسبت به اتفاقات محیط خود ندارد. یعنی ممکن است کودکی یک بار با یک شخص ارتباط خوبی برقرار کند اما بار دیگر با حضور همان شخص مشکل داشته باشد و بخواهد آن محل را به خاطر حضور این فرد ترک کند.
همچنین ممکن است محیط امروز برای کودکی بسیار دوست داشتنی یا یک اسباب بازی برایش بسیار جذاب باشد اما در دفعات بعد که به آن محل می رود دیگر آن محیط یا اسباب بازی را دوست نداشته باشد.
وی می افزاید: از طرف دیگر در مقایسه کودکان با هم می بینیم که واکنش آنها نیز نسبت به یک موضوع می تواند کاملاً متفاوت باشد. به عبارت دیگر ممکن است آدمک های عروسکی برای یک کودک بسیار جذاب باشد اما کودک دیگر از آن بترسد، محیط های رنگارنگ برای یک کودک جذاب و دوست داشتنی است اما برای کودکی دیگر ممکن است جذابیتی نداشته باشد، گونه های خاصی از اسباب بازی ها یا بازی هایی که در محیط قرار داده می شود برای برخی جذاب است و برای بعضی از کودکان جذابیتی ندارد.
بنابراین اگر بخواهیم در فعالیت هایی که انجام داده ایم بازخوردی به دست آوریم، نمی توانیم جزیی نگر باشیم و ببینیم که واکنش ها نسبت به این موضوع چه بوده است، بلکه باید با دید کلی به این موضوع بنگریم و ببینیم با توجه به امکانات و منابعی که در اختیار داشتیم و با وجود محدودیت های موجود، کمیت مشتریان ما و کمیت گردش مالی و فروشی که داشتیم چطور بوده است؟
معیار مقایسه این کمیت بستگی به خود سازمان دارد. در یک سازمان این معیار در مقایسه با رقبا به دست می آید و در سازمانی دیگر با سطح معمول سود بیزینس های دیگر مقایسه و سنجیده می شود. ولی در هر صورت باید با دید کلی به این موضوع توجه کرد، زیرا اگر قرار باشد به صورت جداگانه جزییات را بررسی کنیم و بگوییم که این رفتار را انجام دادیم و در قبال آن این واکنش را دیدیم، در این حوزه به ما جواب منطقی ای نخواهد داد.
نوآوری در کسب و کار
این مدرس و تحلیلگر رفتارهای سازمانی با اشاره به جنبه های مختلف نوآوری در کسب و کارها می گوید: در بحث نو آوری معمولاً جنبه مثبت آن در نظر گرفته می شود و اغلب گفته می شود که نو آوری خوب است اما به عقیده من این بستگی به اهداف سازمان دارد.
اگر این اهداف، اهداف متعالی و پرورشی کودکان است، نوآوری می تواند بسیار مثبت باشد اما در عین حال کار بسیار حساس و سختی است زیرا باید بسیار کارشناسی شده پیش برویم. نو آوری در زمانی که هدف، پرورش کودکان است ممکن است نتیجه عکس داشته باشد زیرا بار اول است که انجام می شود و ممکن است نتیجه ای داشته باشد که برای ما مثبت قلمداد نشود. اما اگر اهداف سازمان تجاری و مالی است که معمولاً اینطور است، نوآوری نمی تواند مثبت باشد و من نوآوری را به خصوص در شکل گسترده اصلاً توصیه نمی کنم.
در آفرینش کودکان، برای در امان بودن از بلایا، المان ترس بسیار پررنگ است. علت ترس همیشه ناشناخته ها هستند، بنابراین برای اینکه کودک در محیط راحت و با آرامشی باشد و برای او سمپاتی ایجاد شود، باید المان ها و نشانه هایی را ببیند که برایش آشنا هستند تا بتواند خود را به آنها بسپارد.
طبیعی است استفاده از این نشانه های دوست داشتنی که کودک با آنها زندگی کرده و خاطره ساخته و حتی گاهی آنها را جزیی از خانواده خودش می داند بسیار معقول تر و منطقی تر از این است که ما بخواهیم نو آوری انجام دهیم. به همین دلیل است که گردش ما در اسباب بازی و تجهیزات آموزشی و اکسسوری هایی که با استفاده از شخصیت های محبوب کارتونی ساخته می شود بسیار بالاتر از خود آن فیلم یا انیمیشن است.
چه افرادی مناسب ترند؟
رهبری می افزاید: اگر چه ممکن است به نظر برسد خانم ها افراد مناسب تری برای این گونه کسب و کارها هستند اما این موضوع چندان هم مهم نیست. از این مهم تر این است که فرد خودش فرزند داشته باشد. تخصص داشتن در رفتار با کودکان یا حداقل آشنا بودن با رفتار کودکان المان بسیار مهمی است.
همچنین داشتن مهارت های ارتباطی، عشق به کار با کودکان، خونسرد بودن و با حوصله بودن و خنده رو بودن، بسیار مهم است. همچنین چیزی که شاید کمتر منطقی به نظر برسد اما در واقعیت وجود دارد، داشتن چهره خوب و معمولی بدون نشانه های برجسته خاص است.
شناخت داشتن به انرژی های زنانه و مردانه نیز بسیار تأثیر گذار است. پسر بچه ای که انرژی آرس بالا دارد قطعاً با افرادی که می خواهند به او نزدیک شوند و او را ببوسند و در آغوش بگیرند و… مشکل پیدا می کند به همین دلیل با خانم هایی که این رفتار را با او دارند لجبازی می کند. یا به عنوان مثال دختر بچه ای که انرژی آرتمیس دارد عاشق بازی های پسرانه و فضای باز است. بنابراین اگر کسی که با کودکان سر و کار دارد این انرژی ها را بشناسد، در ارتباط با کودکان موفق تر خواهد بود.
کارآفرین برنجکار نه حقوق بگیر ثابت
همواره در کسب و کار و ارائه شیوه های کسب درآمد بر این نکته تاکید می شود که اگرچه حقوق بگیر بودن ثابت و یا کارمند دولت بودن، برخی مزایا را دارد ولی معایبش بیشتر است. افراد موفق و کارآفرین دنبال کسب و کارهای خاص و راههای ویژه کسب درآمد هستند. موفقیت افراد کارآفرین به نگاه متفاوت آنها به کسب و کار و روش کسب درآمد است. مشاغل خاص را انتخاب می کنند و یا قدم در مسیر و کسب و کاری می گذارند که ویژه و خاص است. اگرچه هدفشان از کسب و کار پول دار شدن است ولی بیشتر نگاهشان مولد و تولید است در اینجا قصد دارم تا کارآفرین کشاورزی که ترجیح داد تا به جای شغل کارمندی و حقوق بگیر دولت شدن، در روستایی برنج کاری کند و در واقع کسب و کار خانوادگی راه اندازی کرد و الان به عنوان فردی موفق در زمینه کسب و کار و کارآفرینی نمونه معرفی شود.

نام کار : کشاورزی و برنجکاری
مکان اولیه: یک زمین هزار متری
هزینهی اولیه: حدود دویست میلیون تومان
سود کار: نصف به نصف
برنجکاری مخصوص افرادی است که در شمال کشور زندگی میکنند و معمولا این افراد هستند که برای انتخاب شغل، دست می گذارند روی برنجکاری. کمتر پیش میاید کسی در فرانسه، درس خوانده به ایران بیاید و تصمیم بگیرد قید زندگی شهری و درسی که خوانده را بزند و در زمین هایی که دارد کشاورزی را شروع کند و برسد به برنجکاری.
کارآفرینی که پای میز گفت و گو نشستیم، زنی است که سالها در فرانسه درس خوانده و بعد برای اینکه نمیخواسته حقوق بگیر جایی باشد، با همسرش استارت ورود به دنیای کشاورزی را زده و با کوچ کردن به یک شهر دیگر برای خودش شغلی که دوست داشته را، راه انداخته است.
زندگی شیرین پارسی ۵۹ ساله؛ برنجکار نمونهای که در روستای شاندرمن به شکل خانوادگی کار میکند، سراسر ریسک و تجربه است و به شما یاد میدهد اگر قرار است وارد کار برنجکاری شوید حتما نیاز به سرمایهی میلیاردی و زمین صد هکتاری نیست. با ما همراه شوید و تجربیات خانم پارسی را مرور کنید.
چطور شد شما تصمیم گرفتید قید زندگی در تهران و درس فرانسهای که خواندهاید را بزنید و بروید سراغ برنجکاری؟
زمانی که تحصیلاتم در تهران به پایان رسید، همراه همسرم به فرانسه رفتم و تحصیلات عالیهام را در رشتهی ادبیات فرانسه ادامه دادم. سالی که فارغ التحصیل شده بودم، مصادف بود با پیروزی انقلاب در ایران و تغییراتی که به وجود آمده بود. ما وقتی اوضاع را دیدیم تصمیم گرفتیم به کشور خودمان برگردیم و منشاء اثر باشیم.
ما در ابتدا نمیخواستیم برنجکار باشیم. قصدمان کشاورزی بود و این در حالی بود که هیچکداممان کشاورزی بلد نبودیم و در این زمینه فعالیت نداشتیم.
پس چطور بین این همه شغل، به این کار فکر کردید؟
پدر همسرم، اولین مهندس کشاورزی در غرب گیلان بودند و جزو اولین دستهی فارغ التحصیلان دانشکده کشاورزی به حساب میآمدند اما به دلیل موقعیت خانوادگیای که داشتند، امکان این نبود که در زمینهایی که در شاندرمن تالش داشتند فعالیت کنند. ما آن زمان دیدیم زمینهای زیادی زیر کشت است و میشود آنجا فعالیت کرد، برای همین تصمیم گرفتیم برای کشاورزی و برنجکاری به آن شهر برویم. این موقعیت برای ما که نمیخواستیم کارمند باشیم یا مجبور شویم در شروع زندگی از پدر و مادرمان پول بگیریم، بسیار عالی بود و در واقع دم دستترین کاری بود که میتوانستیم انجام بدهیم برای همین من پیشنهاد دادم که برویم گیلان و در زمینهایی که وجود داشت، کشاورزی کنیم. همهی امیدمان در شروع کار این بود که بتوانیم یاد بگیریم و تجربه کنیم.
چه سالی استارت کارتان را زدید؟
سال ۵۸ از فرانسه به تهران کوچ کردیم و سال ۵۹ کلا ساکن شاندرمن شدیم. آن زمان من باردار بودم و همسرم اغلب کارها را برعهده داشت اما بعد از اینکه من وضع حمل کردم،من هم مشغول کار شدم.
آن زمان شرایط کار کردن چطور بود؟
سرمایهی ما فقط زمین بود و چیزهایی که از قبل مانده بود. آنجا دو تا اتاق داشتیم که فقط میشد در آن خوابید. برقی در کار نبود و باید با چراغ نفتی، روزها را میگذراندیم، مجبور بودیم آب را از چاه بکشیم و مشکلاتی از این دست وجود داشت. آن زمان ما حتی ماشین هم نداشتیم که با آن تردد کنیم. یک سال اول من فقط به آنجا سر میزدم اما زمانی که پسر اولم یک ساله شد، زندگیام را در آنجا شروع کردم.
یکی از مشکلاتی که وجود داشت زبان مردم تالش بود. آنها به زبان زیبای خودشان تکلم می کردند و برای ارتباط برقرار کردن لازم بود که من زبانشان را یاد بگیرم. برای همین سال ۶۱ که کاملا کوچ کردم به آن شهر، زبانشان را یاد گرفتم و کارم را شروع کردم. همسرم آن زمان برنجکاری را راهانداخته بود، من هم شروع کردم به مدیریت محوطهای که داشتیم و در باغچهی کوچکی سبزیکاری کردم. یک باغ پرتقال هم داشتیم که برای جمع آوری محصولات و آبیاری درختان، گاهی به آنجا سر میزدیم.
علاوه بر اینها من کار مترجمی هم انجام میدادم و چند شاگرد فرانسه هم در رشت داشتم. بعد از تولد دومین فرزندم به شکل کامل ،درگیر کشاورزی شدم و کارهای جانبی را رها کردم و بیشتر در کنار همسرم بودم و در زمینهی کشت و برداشت کمکش میکردم. باور کنید آن زمان با اینکه بچههایم سن و سالی نداشتند اما همراه ما کار میکردند، از همان ابتدا سعی کردیم با دست خالی اما عزم راسخ ،کارمان را جلو ببریم.
ما در کشورمان چند سالی به شکل مداوم خشکسالی داشتیم که ضررهای زیادی به زمینهای کشاورزی و کشاورزان زد ،شما آن سالها چه میکردید؟
در دههی ۶۰ دو بار خشکسالی داشتیم که هر کدام از آنها ضربات بسیار بزرگی به ما زد و کل مزرعهمان را از بین برد. بعد از آن تقریبا برای ما چیزی باقی نمانده بود که بخواهیم استفاده کنیم و مجبور شدیم برویم زیر بار قرض. دردسرهای زیادی داشتیم تا اینکه متوجه شدیم دیگر وقت آن رسیده تا سبک کارمان را عوض کنیم و از شیوهی سنتی به سمت روشهای مدرن برویم و شیوهی کشتمان را تغییر بدهیم. بعد از آن مشکلاتی که به وجود آمد، با همسرم شروع به تحقیق کردیم و در نهایت به این نتیجه رسیدیم که شیوهی کارمان را تغییر بدهیم.
برنامهتان چه بود؟
استفاده از موتورهای کوچک و همینطور قطعه بندی زمینهایی که داشتیم. یکی از مسائلی که در کشت برنج اهمیت ویژه دارد، مدیریت آب است. وقتی قطعات زمین کوچک باشد (اصطلاحا به آن کرت میگویند) شما خود به خود برای رساندن آب به زمین دچار مشکل میشوی. در آن سالها جنگ آب وجود داشت و همین کرت بندیها باعث میشد جنگ آب بیشتر بالا بگیرد.
برای از بین بردن این مشکل چه کردید؟
تسطیح اراضی چارهی کار ما بود. همانطور که گفتم کرتبندیها ما را با مشکل مواجه کرده بود اما نمیدانم چرا هیچکس آن زمان از تسطیح اراضی استقبال نمیکرد. در این روش، کرتها بزرگتر میشدند و ماشینهای کشاورزی که ما قصد داشتیم در مزرعهیمان از آنها استفاده کنیم میتوانستند به راحتی تردد کنند.
قبل از این، زمینها ۲۰ متر در ۲۰ متر کرت بندی شده بود، اما با تسطیح اراضی زمین ها ۳۰۰ متر در ۳۰۰ متر قطعهبندی شدند و به راحتی میشد ماشین آلات را در آن استفاده کرد. جالب است آن زمان پیمانکاری که برای کار پیش ما آمده بود، از تسطیح اراضیمان خسته شد و بعد از چند روز مزرعه را ول کرد و رفت و خودمان مجبور شدیم بقیهی کار را در مزرعهی ۱۳ هکتاریمان خودمان انجام بدهیم.
دومین قدمی که ما برای تسهیل کارمان برداشتیم استفاده از روش «جوی و پشته» بود. ما قبلا برای تغییر شیوهی خزانهگیری مطالعاتی انجام داده بودیم و با جهاد کشاورزی هم جلساتی داشتیم و از آنها خواستیم تا شیوههای نوین را در اختیار ما قرار دهند. یکی از آن شیوهها «جوی و پشته» بود.
کارشناس جهاد آن زمان به ما گفت که کسی از این طرح استقبال نکرده اما اگر شما بخواهید ما تجهیزاتی که لازم است را در اختیارتان قرار میدهیم. ما با تلفیق تجربیاتی که در این سالها با روش خزانهگیری داشتیم، میتوانستیم در روش نوین، بهتر عمل کرده و بذر کمتری استفاده کنیم.
چه زمانی ماشینآلات وارد کار شما شدند؟
پسرم از بچگی علاقهی زیادی به ماشین آلات داشت و در زمانی که تحصیل میکرد هم کمک حال ما بود. بعد در دانشگاه ماشین آلات خواند و یکی از پایههای کاری ما به حساب میآید. با کمک او بود که سال ۸۳ تغییرات کلی را در سیستم خودمان ایجاد کردیم،اولین باری که ما برای زمینمان ماشین آلات خریدیم، مردم شروع کردند به خندیدن و برایشان خنده دار بود که به جای استفاده از زنها ما داریم از ماشینهای نشاء استفاده میکنیم. پشت سرمان میگفتند اینها بی عقل هستند که ماشین آوردهاند سر زمینشان. اما ما کم کم برای مردمی که در مزارع اطرافمان کار میکردند الگو شدیم و بعضیها کم کم رغبت نشان دادند که مثل ما عمل کنند. ما در حال حاضر نیروی کار را به حداقل رسانده ایم اما در فصول برداشت و کاشت ۱۰۰ کارگر داریم که همراه ما کار میکنند. یک خانواده هم هستند که اینجا در حیاط ما زندگی میکنند و با هم به امور مزرعه میرسیم.
چطور با هزینهی مناسب وارد کار کشاورزی و برنجکاری شویم؟
مشارکتی کار کنید
درست است که خانم پارسی در حال حاضر ۱۵ هکتار زمین زیر کشت دارد اما این ۱۵هکتار حاصل سالها تجربه است و شاید شمایی که علاقمند به حضور در این کار هستید، نتوانید این مقدار زمین را خریداری کنید. خانم پارسی در این زمینه پیشنهادات جالب توجهی دارد.
به سختی ها فکر کنید
وارد شدن به کار کشاورزی سخت است. نیاز به نیروی جسمانی و کار طاقتفرسا دارد. اگر اهل این نیستید که تلاش کنید و کار سخت انجام بدهید، بهتر است طرف کشاورزی نروید. با اینکه الان ماشین آلات جای کارگرها را گرفتهاند اما ما همچنان کارگرهای فصلی داریم و شما باید به سختیهای زیادی تن بدهید تا به موفقیت برسید. ما برای کارمان ۳۰سال زحمت کشیدیم تا به شرایط خوبی رسیدیم، برای موفق شدن در این کار باید خیلی تلاش کرد.
شریک شوید
برای اینکه وارد این کار شوید، نیاز نیست چندین هکتار زمین بخرید. میتوانید با خرید یک زمین هزار متری کارتان را راه بیندازید. اگر برای این کار بتوانید چند نفر دور هم جمع شوید و شراکتی استارت کار را بزنید عالی میشود. هر کدام سهمی بگذارید و طبق سهمی که برای خودتان در نظر گرفتهاید، سود را تقسیم کنید. با این کار میتوانید یک تعاونی کوچک راه بیندازید و چند کار را همزمان انجام بدهید.
هر گوشه برای یک کار
اگر میخواهید در این کار موفق باشید و به سود برسید، توصیهی من این است که برای شروع کار یک گوشه از زمین را استخر ماهی بزنید و پرورش ماهی را شروع کنید، یک گوشه دیگر، فضایی را برای ورمی کمپوست در نظر بگیرید و داخل حیاط هم مرغ و خروس بریزید و در گوشهای هم انواع سبزی را بکارید. به این شکل شما چند کسب و کار کوچک دارید که میتوانید از تمام آنها پول در بیاورید.
نصف هزینه، نصف سود
اگر زمینتان یک هکتار باشد و این یک هکتار به شکل کاملا حرفهای و درست زیر کشت برود، میتواند به شما دو تن یا دو تن و دویست کیلو گرم برنج بدهد. اگر این اتفاق بیفتد معمولا نصف پولی که از فروش این کار به دست میآورید، پای هزینههایتان حساب میشود و نصف دیگر سود شما به حساب میآید.
شیوه های کسب درآمد و افزایش فروش
روش های مختلفی برای کسب درآمد اعم از کسب درآمد آنلاین یا فیزیکی و سنتی وجود دارد. یقینا بقای هر کسب و کاری به کسب درآمد مناسب و یا فروش محصول است . محصولی فروش نرود درآمدی نیست و وقتی درآمدی نباشد کسب و کاری دوام ندارد. گاهی برخی روش های افزایش فروش چنان ساده و دم دستی هستند که وقتی پیشنهاد می شوند موجب تعجب می شود مگر ممکن است این روش ساده اینقدر کسب درآمد پایدار و ساده به همراه داشته باشد؟ در اینجا قصد دارم تا چند روش ساده و دم دستی کسب درآمد با هدف افزایش فروش را که اتفاقا امتحان پس دادند معرفی کنم روش هایی که کاملا تجربی و موثر هستند.
کاهش فروش از گم کردن مشتریان هدف ناشی می شود؛ پس باید در جایی قرار بگیریم که آنان ما را به سادگی پیدا کنند، بنابراین نقش ارتباطات مؤثر و حرفه ای را در کاهش و افزایش فروش باید جدی گرفت. من به عنوان مدرس و مشاور بازاریابی و فروش، جلسات گوناگونی با صاحبان کسب وکار یا متقاضیان دوره های آموزشی تخصصی داشته و دارم.
حدود چهار سال قبل، یکی از شاگردانم در یکی از این دوره های بازاریابی که هم اکنون به یکی از دوستان خوب من تبدیل شده است، در انتهای کلاس جلو آمدند و گفتند استاد، شما لوگو دارید؟ پاسخ دادم خیر، چون من در این مرحله دنبال لوگوی خاصی نیستم و لوگوی من را یکی از دوستانم سالیان پیش طراحی کرده و به من هدیه داده است. دوباره پرسید شما کارت ویزیت دارید؟ جواب دادم کارت ویزیت هایم به تازگی تمام شده است.
ایشان کارت ویزیت هایی را طراحی و چاپ کرده و به من هدیه دادند و هر چه تلاش کردم که مبلغی را از من قبول کند، نپذیرفت.
از خاطره بالا چند سال گذشته است، اما من از آن روز به هر جایی که به عنوان یک مشاور بازاریابی و فروش یا تحلیلگر کسب وکار وارد شدم و احساس نیاز در حوزه گرافیک یا خدمات چاپ و طراحی در آنجا را مشاهده کردم، این دوست عزیز را به عنوان یک کاندیدای اصلی مدنظر دارم و معرفی می کنم.
توصیه کنندگان
توصیه کنندگان افرادی هستند که به مشتریان هدف ما دسترسی دارند. روشی که این دوست عزیز ما در مورد اینجانب به کار برد، استفاده مناسب و بجا از یک توصیه کننده بود. مشتریان هدف، آن بخش از مشتریانی هستند که ما می خواهیم محصولات خود را به آنان بفروشیم. تصور کنید شما یک رستوران دارید و می خواهید برای افزایش فروش خود برنامه ریزی کنید؛ چه کار می کنید؟ سراغ چه افرادی می روید؟
اگر من جای شما باشم، پیشنهاد می کنم که با رانندگان تاکسی در فرودگاه ها و نزدیکی ترمینال ها ارتباط بگیرید. به عنوان مثال خود من زمانی که وارد فرودگاه اهواز می شوم، سوار یکی از تاکسی های فرودگاه می شوم. یکی از سوالاتی که به احتمال زیاد از راننده خواهم پرسید، مکان خوب برای استراحت و خوردوخوراک است. حالا اگر آن رستوران توانسته باشد با رانندگان ارتباط مناسبی برقرار کرده باشد، به احتمال زیاد به من معرفی می شود.
مجموعه های آموزشی معتبر نظیر «گاج» یا «قلم چی» نیز به همین روش عمل کردند؛ کتاب های خود را به رایگان برای معلمان فرستادند و اگر یکی از شاگردان این معلمان برای کتاب مناسب از آنها سوالی کند، بدون شک کتب این مؤسسه ها به آنها معرفی خواهد شد. شرکت اورال بی هم به همین شیوه عمل می کند؛ شناسایی دندانپزشکان در بازه های زمانی خاص و ارائه محصولات و کاتالوگ رایگان به آنها.
پس ما باید بررسی کنیم چه افرادی به مشتریان هدف ما دسترسی دارند و آن افراد را شناسایی و با خدمات رایگان، جذب خود کنیم تا آنها ما را به دیگران معرفی کنند. به عنوان مثال خود من که مشاور بازاریابی هستم، می توانم با مشاوران مالی یا حسابدارها ارتباط بگیرم تا اگر آنها در مؤسساتی که کار می کنند احساس نیاز به مشاور بازاریابی داشتند، من را معرفی کنند.
تکنیک رزومه سازی
یک روز مشغول مطالعه یک مجله صنعتی بودم که یک آگهی توجه من را به خود جلب کرد؛ عکس نمادهای بانکی که در زیر آن، شرکت مذکور تبلیغ خود را درج کرده بود؛ جعبه های این بانک ها را تولید و به آنان تحویل دادیم.
یک سوال: اگر من به عنوان مدیر تدارکات یک شرکت دولتی یا حتی خصوصی باشم، آیا در اعتبار این شرکت تردیدی به خود راه می دهم؟
به احتمال زیاد خیر، چون این تولیدکننده با بانک های مطرح کشور کار کرده است.
دوستان عزیز، مشتریان برای خرید از ما نیاز به اعتماد دارند. از خود بپرسید رزومه ما چقدر قوی است؟ آیا افراد یا شرکت های صاحب نام را در رزومه خود دارید؟ اگر این شرکت ها را در رزومه خود ندارید، با آنان ارتباط بگیرید، پیشنهاد ویژه، بدون سود و حتی بعضا با کمی ضرر به آنها بدهید؛ مطمئن باشید نام و اعتبار آنها به مراتب سود بیشتری را به سمت شما سرازیر خواهد کرد.
مشابه این عملکرد را برخی آرایشگران یا دندانپزشکان در ارائه خدمات خود به چهره های مشهور انجام داده اند که در صفحات آنان در شبکه های اجتماعی دیده ایم.
کسب درامد با موج سواری
دنیای کسب و کار و به طور کلی کسب درآمد اعم از سنتی و آنلاین همواره با حالات مختلف کارآفرینی مواجه بوده است و افراد با توجه به عملکردشان در کسب درآمد به گروههای مختلف تقسیم می شوند . در واقع اقتصاد و کسب و کار افراد با نوع رفتاری که در شیوه کار و کسب درآمد انجام می دهند تقسیم بندی می شوند یکی طراح و تولید کننده است و دیگری ممکن است یه تقلید کننده از کسب و کار باشد یکی آگاهانه تقلید کند و دیگری تقلیدی کورکورانه از ایده و کسب درآمدی داشته باشد. این نوع انتخاب و رنگ و شیوه کسب و کار یک گروه است که مشخص می کند در کدام دسته قرار می گیرد. شما هم با مطالعه این دسته ها می وانید تصمیم بگیرید که کسب و کار و شیوه کسب درآمدتان در کدام حالت اقتصادی و تجاری قرار می گیرد.
آیا می دانستید اقتصاد را از یک منظر می توان به سه دسته تقسیم کرد؟
۱) موج سازان: منظور شرکت هایی هستند که همواره نوآور بوده و استراتژی آنها این است که اگر قرار است موجی بیاید ما باید سازنده آن باشیم. بدیهی است که این شرکت ها از قدرت تحمل شکست بالایی برخوردارند و ضمن بهره مندی از نیروهای خلاق و مدیران جسور به صورت دایم در جست وجوی پاسخ به نیازهای بشر با ارائه محصولات جدید هستند. هرچند آمارها نشان می دهد قسمت اعظم محصولات نو تا به حال در دنیا شکست خورده اند، اما باز هم موج سازان به علت بهره مندی از محصولات موفق شان ریسک شکست را هم می پذیرند.
۲) موج سواران: اینها استراتژی چریکی دارند و با هوشیاری موج سازان را تعقیب می کنند و نمی گذارند فاصله شان با موج سازان زیاد شود. موج سواران تخصص بالایی در الگوبرداری آگاهانه دارند. لازم است برای تقلید کورکورانه و الگوبرداری آگاهانه تفکیک قایل شویم. اتفاقا این شیوه عمل برای بسیاری از شرکت های ایران توصیه می شود و ضمن حضور در بازار جهانی از ریسک موج ساز بودن هم می کاهد.
۳) اسیران موج: اینها شرکت هایی هستند که تحولات محیط را نمی بینند و همواره به صورت سنتی عمل می کنند. در حقیقت این موج تغییر و تحولات بازار است که برای این دسته تعیین تکلیف می کند و بدیهی است این بنگاه ها همچون زورقی بی اختیار در دست موج اسیر بوده و چه بسا موج آنها را به صخره بکوبد.
حتما هم از این دسته شرکت ها زیاد سراغ دارید که قبلا وجود داشته اند اما امروز اثری از آنها نیست. در دنیای رقابتی پرچالش عصر جدید یا باید موج ساز باشید یا موج سوار، در غیر این صورت اسیر موج می شوید. شرکت های موج ساز و موج سوار با بهره گیری از وجوه تمایز، نسبت به بازارسازی اقدام می کنند.