کانال‌های بازاریابی دیجیتال در کسب درآمد
آموزش کسب و کار, کسب درآمد اینترنتی، استخدام، کنکور
آموزش کسب و کار, کسب درآمد,کسب درآمد اینترنتی , استخدام، کاریابی، کنکور و دانشگاه

 کانال‌های بازاریابی دیجیتال در کسب درآمد

 تاثیر و اهمیت دو کانال خاص یعنی وبسایت و نیز رسانه  اجتماعی در رشد و رونق کسب و کارهای کوچک و افزایش کسب درآمد آنها خیره کننده است.

آموزش کسب درآمد از اینستاگرام

بر اساس تحقیقی که اخیرا توسط دریپ انجام شد، وبسایت و رسانه‌های اجتماعی دو مورد از کانال‌های بازاریابی دیجیتال هستند که کسب و کارهای کوچک بیش از همه از آنها استفاده می‌کنند.

این تحقیق بر اساس یک نظرسنجی از ۱۰۰۳ داوطلب از میان صاحبان و مدیران کسب و کارهای کوچک ایالات متحده انجام گرفت.تقریبا ۷۱ درصد از شرکت کنندگان در این نظرسنجی برای بازاریابی کسب و کار خود به وبسایت خود تکیه کرده بودند و بازاریابی ۶۸ درصد از شرکت کنندگان از طریق رسانه های اجتماعی انجام می‌گرفت.

کسب درآمد با کانال تلگرام

از میان صاحبان کسب و کاری که در این نظرسنجی شرکت کردند، تنها ۲۸ درصد اعلام کردند که روی تبلیغات دیجیتال سرمایه‌گذاری کرده‌اند.

تقریبا چیزی نزدیک به ۵۸ درصد از صاحبان کسب و کارهای کوچک شرکت کننده در این نظرسنجی باور داشتند که معنی صفحه فرود را درک می‌کنند، و ۵۴ درصد نیز اعتقاد داشتند که می‌توانند نرخ تبدیل را تعریف کنند.

کمتر از نیمی از صاحبان کسب و کار می‌توانستند عبارات مدیریت ارتباط با مشتری (CRM)، اتوماسیون بازاریابی (marketing automation)، قیف فروش و بازاریابی درونگرا (inbound marketingg) را تعریف کنند.

تقریبا ۳۹ درصد از صاحبان کسب و کارهای کوچک دقیقا نمی دانستند که از فعالیت های بازاریابی خود چه مقدار بازگشت سرمایه به دست می آورند؛ به عقیده ۳۴ درصد از آنها میزان بازگشت سرمایه حاصل از بازاریابی شان قابل قبول بود. این میزان برای ۲۲ درصد غیرقابل قبول و از نظر ۶ درصد بسیار مثبت بود.

کسب درآمد از اینستاگرام

کسب درآمد از اینترنت .بازاریابی . بازاریابی آنلاین . کانال بازاریابی . کسب و کار کوچک . مدیریت کسب و کار . وب سایت کسب و کار




ارسال توسط پول دوست

آموزش کسب درآمد با نرم‌افزارمحور

هر زمان موفق شوید نرم‌افزار کاربردی خود را به مشتریان بفروشید در حقیقت اولین گام راه‌اندازی کسب‌وکار نرم‌افزارمحور خود را پشت سر گذاشته‌اید. نرم‌افزارهای مرتبط با محصولات اپل در فروشگاه آی‌تیونز به فروش می‌رسند در حالی که نرم‌افزارهای اندرویدی در فروشگاه‌های مختلفی همچون گوگل پلی و آمازون در معرض فروش قرار می‌گیرند. سازندگان برنامه‌های کاربردی که نرم‌افزارهای خود را در فروشگاه اپل قرار داده‌اند سالانه باید مبلغی را به اپل پرداخت کنند. اما در مجموع سود قابل توجهی عاید توسعه‌دهندگان می‌شود، البته به شرطی که نرم‌افزار خوبی طراحی کرده باشند....

آموزش کسب درآمد با اپلیکیشن موبایل

یکی از مهم‌ترین سرگرمی‌های کاربران دانلود برنامه‌های کاربردی است. کافی است به آمارهای منتشر شده نگاهی داشته باشید تا مشاهده کنید کاربران سراسر جهان چه ترافیکی را از بابت دانلود نرم‌افزارهای کاربردی رقم می‌زنند. اما برای آن‌که نرم‌افزاری به رشد خوبی از دانلود برسد، به یک ایده بکر نیاز دارد. ایده‌ای که ماحصل آن خلق برنامه‌های کاربردی جذاب و منحصربه‌فرد باشد.
در مسیر تبدیل ایده به محصول باید صبور باشید

به طور معمول زمانی که به دنبال تبدیل ایده خود به یک محصول کاربردی هستید، آن هم محصولی که بر اساس فناوری‌های روز کار کند با یکسری مشکلات غیر قابل رویت روبرو خواهید. اما کارشناسان حوزه نرم‌افزار بر این باور هستند که هر کاربری قادر است با اتخاذ سیاستی درست و اختصاص وقت کافی، یک برنامه کاربردی موبایل را طراحی کرده و به درآمدزایی بالایی دست پیدا کند. چاد مورتا توسعه‌دهنده نرم‌افزار در این ارتباط می‌گوید: «اگر همه کارها را به شکل درستی به سرانجام برسانید، آنگاه به درآمد بسیاری دست پیدا خواهید کرد.»

 

مورتا زمانی که تصمیم گرفت به عنوان توسعه‌دهنده نرم‌افزار کار خود را آغاز کند، هیچ‌گونه تجربه قبلی در این زمینه نداشت، اما موفق شد کسب‌وکار نرم‌افزارمحور مبتنی بر دستگاه‌های همراه خود را به شکل خوبی راه‌اندازی کند. Empire Apps یکی از موفق‌ترین و پول‌سازترین نرم‌افزارهایی است که مورتا آن‌را طراحی کرده است.

از بازاریابی و تحلیل نمونه‌ کارهای مشابه غافل نشوید

میکا اولسون، یکی از بنیان‌گذاران شرکت توسعه‌دهنده نرم‌افزار Ebbex در این ارتباط گفته است: «در حالی که داشتن یک ایده خوب اصل مهمی در این زمینه به شمار می‌رود، اما یکسری فعالیت‌های دیگر همچون طراحی درست و بازاریابی نیز باید مورد توجه قرار گیرند. رعایت این دو نکته به ویژه در ارتباط با کسب‌وکارهایی که خطرپذیر هستند باید بیش از اندازه مورد توجه قرار گیرد.»

نیکولاس آکونا یکی دیگر از موسسان شرکت Ebbex به افرادی که به دنبال ساخت نرم‌افزارهای کاربردی هستند، توصیه کرده است: «ابتدا درباره ایده خود با دوستان و خانواده‌تان مشورت کنید. از آن‌ها سوال کنید آیا تمایل دارند از برنامه کاربردی شما استفاده کنند و نظر آن‌ها در رابطه با ایده شما چیست؟ فردی که خود ایده‌ای را به زبان می‌آورد ممکن است جنبه‌های منفی کار خود را مشاهده نکند به واسطه آن‌که مجذوب ایده خود شده است.»

کسب درآمد با کامپیوتر و اینترنت( آفیس)

مایک داندل توسعه‌دهنده نرم‌افزار می‌گوید: «در زمان ساخت یک برنامه کاربردی باید توجه ویژه‌ای به رقبای خود داشته باشید. بهتر است نرم‌افزارهای طراحی شده از سوی رقبا را مورد بررسی قرار دهید، نقاط قوت کارهای آن‌ها را مورد توجه قرار داده و سعی کنید از اشتباهاتی که آن‌ها در زمینه طراحی یا بازاریابی انجام داده‌اند، دوری کنید. بهتر است زمانی را صرف یادداشت‌برداری ویژگی‌های منحصربه‌فردی کنید که تصور می‌کنید، باید درون برنامه شما قرار گیرند.»

ایده نرم‌افزاری خود را به طور کامل تشریح کنید

راندل در این ارتباط گفته است: «تنها به دنبال آن نباشید تا در یک پاراگراف کوتاه برنامه خود را توصیف کنید. باید حداقل چند صفحه در رابطه با برنامه کاربردی خود یاددا‌شت‌نویسی کنید. در این یادداشت باید نشان دهید که برنامه شما قرار است چه چیزی را ارائه کند، به چه دلیل متمایز از برنامه‌های دیگر خواهد بود و در نهایت بر اساس چه رویکردی قادر خواهید بود نظر مساعد کاربران را جذب کرده و مشوق‌هایی را در اختیار آن‌ها قرار دهید.»

زمانی که ایده خود را به خوبی تشریح کردید، نوبت به ساخت برنامه کاربردی می‌رسد. بعضی از سایت‌ها ممکن است از سوی افرادی طراحی شده باشند که به لحاظ فنی تجربه کمی دارند. اما برای نوشتن برنامه‌های موبایل موفق به مهارت برنامه‌نویسی و دانش اولیه نیاز دارید. افرادی که در زمینه برنامه‌نویسی تخصص کافی ندارند فرآیند ساخت نرم‌افزار (تبدیل ایده به محصول) را به شرکت‌های بزرگ یا برنامه‌نویسان مستقل واگذار می‌کنند.

مورتا می‌گوید: «هزینه برون‌سپاری ساخت یک نرم‌افزار بسته به قابلیت‌هایی که مالک ایده در نظر دارد، در برنامه خود قرار دهد؛ از هزار دلار تا یک میلیون دلار شناور است. با این وجود، با حداقل دانش اولیه نیز می‌توانید این‌کار را انجام دهید.» مورتا پس از یک تصادف وحشتناک و در مدت زمانی که در بیمارستان استراحت می‌کرد، به فکر افتاد تا برنامه Fingerprint Security Pro را طراحی کند. او برای ساخت نرم‌افزار خود کمتر از دو هزار دلار هزینه کرد اما در نهایت موفق شد به سودآوری ۷۰۰ هزار دلاری برسد.

نرم‌افزار خود را در فروشگاه‌های پر بازدید و معروف قرار دهید

هر زمان موفق شوید نرم‌افزار کاربردی خود را به مشتریان بفروشید در حقیقت اولین گام راه‌اندازی کسب‌وکار نرم‌افزارمحور خود را پشت سر گذاشته‌اید. نرم‌افزارهای مرتبط با محصولات اپل در فروشگاه آی‌تیونز به فروش می‌رسند در حالی که نرم‌افزارهای اندرویدی در فروشگاه‌های مختلفی همچون گوگل پلی و آمازون در معرض فروش قرار می‌گیرند. سازندگان برنامه‌های کاربردی که نرم‌افزارهای خود را در فروشگاه اپل قرار داده‌اند سالانه باید مبلغی را به اپل پرداخت کنند. اما در مجموع سود قابل توجهی عاید توسعه‌دهندگان می‌شود، البته به شرطی که نرم‌افزار خوبی طراحی کرده باشند. اولسون می‌گوید: «البته به این نکته توجه داشته باشید که قرار دادن یک برنامه کاربردی در آی‌تیونز به معنای آن نیست که در کار خود موفق خواهید شد. طراحی و ساخت یک نرم‌افزار کاربردی درست همانند راه‌اندازی یک کسب‌وکار فیزیکی است. به معنای آن‌که باید زمانی را صرف قیمت‌گذاری کرده، کانال‌های ارتباطی با مخاطبان خود را راه‌اندازی کرده و در نهایت بودجه‌ای را برای بازاریابی و تبلیغات در نظر بگیرید.»

 

آکونا می‌گوید: «بهتر است مردم درباره نرم‌افزار شما اطلاع جامعی داشته باشند تا متقاعد شوند آن‌را خریداری کنند. به طور معمول بسیاری از توسعه‌دهندگان نرم‌افزار یک نسخه آزمایشی را در اختیار کاربران قرار می‌دهند تا پیش از خرید نسخه نهایی با کم و کیف محصول آشنا شوند. این رویکرد به شما اجازه می‌دهد در آینده نرم‌افزارهای قدرتمندتری را طراحی کنید. به طور معمول برای موفقیت در کار خود ممکن است به ساخت بیش از یک نرم‌افزار نیاز داشته باشید.»

از فروش نرم‌افزار چه میزان سود عاید من می‌شود؟

اولین نکته‌ای که باید به آن دقت کنید این است که درآمد حاصل از فروش نرم‌افزار همانند هزینه‌ای که برای ساخت آن صرف می‌شود، یک رقم شناور است. نوع برنامه کاربردی تعیین کننده میزان فروش است. یک بازی طراحی کرده‌اید یا یک محصول کاربردی؟ دومین نکته‌ای که باید به آن توجه داشته باشید به کمپین شما باز می‌گردد. گستره کمپین بازاریابی شما تا چه اندازه وسیع بوده است؟ به طور معمول، جایگاه برنامه کاربردی شما ( در فهرست نرم‌افزارهای پر فروش) در پایان اولین روز فروش میزان درآمد شما را مشخص می‌کند. عامل سوم دیگری که باید به آن دقت کنید تعداد نظرات مثبتی است که از کاربران دریافت کرده‌اید. کاربران چه تعداد ستاره به نرم‌افزار شما داده‌اند؟ هر چه تعداد ستاره‌ها بیشتر باشد کاربران بیشتری متقاعد می‌شوند که محصول شما ارزش خرید کردن را دارد.

راندل می‌گوید: «نرم‌افزارهایی را در فروشگاه اپل مشاهده کردم که به سودآوری ۵۰ هزار دلاری رسیده‌اند. اما در مقابل نرم‌افزارهایی نیز وجود داشته‌اند که سودآوری آن‌ها به شدت پایین بود.»

مورتا می‌گوید: «در نهایت به این نکته توجه داشته باشید که بازار برنامه‌های کاربردی بسیار سودآور است. کاربران سراسر جهان به دنبال آن هستند تا نرم‌افزارهای کاربردی را خریداری کنند. زمانی که نرم‌افزارهای خود را طراحی کردم و به فروش رساندم، مشاهده کردم که مردم از کشورهایی که تا پیش از این اسم آن‌ها به گوش من نخورده بود، خواستار نرم‌افزار من شدند. این حس برای هر توسعه‌دهنده‌ای حس خوشایندی است.»

کسب درآمد از اینترنت . کسب درآمد از اینترنت. ایده تجاری . ساخت نرم‌افزار . فروش نرم‌افزار . کسب و کار . کسب و کار نرم‌افزار محور . نرم‌افزار محور

منبع :سایت پول یابی, آموزش کسب درآمد, کنکور, استخدام




ارسال توسط پول دوست

تاثیر نام و رنگ در انواع برندها

کسب درآمد و افزایش درآمد با شهرت و معروفیت بیشتر می شود و این موجب جلب اعتماد و اطمینان مشتری می شود . دلیل آن هم شاخص و مطرح شدن است . هر کسب و کاری که شاخص شود در دید بوده و محصولات و خدماتش مشتری بیشتری خواهد داشت. شاخص بودن یا برند شدن در توسعه کسب درآمد مهم است و جنبه های مختلفی دارد که بررسی خواهد شد.

شیوه های کسب درآمد جالب

افراد زیادی درباره برندینگ و توسعه آن صحبت کرده‌اند؛ که یکی از شاخص‌ترین این افراد در ایران، پرویز درگی است .درگی در مورد انواع برندینگ، معتقد است که در یک دسته بندی معمول می‌توانیم آنها را به شش مدل تقسیم بندی کرد:

  • برند محصولات

ماشین، یخچال و … مرسوم‌ترین نوع برندها را تشکیل می‌دهند.

  • برند خدمات

سازمان‌های مختلف، خدماتی را ارائه می‌دهند که بیمه‌ها و بانک‌ها از معمول‌ترین آنها هستند.

  • برند سازمانی

سازمان‌های دولتی و خصوصی، باید که به سطحی از برندینگ برسند تا متمایز شده و مزیت رقابتی ایجاد کنند که بتوانند سرپا بمانند.

  • برند شخصی

بعضی از شرکت‌ها و کمپانی‌ها، به واسطه نام مدیران و موسسان آن‌هاست که توسط مشتریان پذیرفته می‌شوند. در واقع، برند افراد از برند محصولات معروف‌تر می‌شود.

  • برند وقایع

المپیک و جام جهانی و اسکار و نوبل و … از این دست وقایع هستند که در نوع خودشان برند محسوب می‌شوند.

  • برند جغرافیایی

در حوزه گردشگری خیلی به کار می‌آیند؛ مثل بعضی از مناطق که معروف‌تر می‌شوند. در ایران، شمال معروفیت خاص خودش را دارد؛ در حالی که شاید در غرب و شمال غرب و شمال شرق کشور مناطقی زیباتر هم داشته باشیم.

پرویز درگی همچنین، در مورد نامگذاری برندها معتقد است که باید پنج خصوصیت را مدنظر داشته باشید:

  1. به دنبال غیرمعمول باشید (کلیشه شکن باشید)
  2. متمایز باشید
  3. به دنبال معنی باشید
  4. باید بتواند به مالکیت شما در بیاید و عمومی نباشد
  5. به دنبال نامی باشید که بشود با آن ارتباط احساسی گرفت

این کارشناس خبره بازاریابی و برندینگ کشور، همچنین معتقد است که همه برندینگ، تبلیغات نیست، بلکه اجزای تشکیل دهنده برند عبارتند از «نام، خدمات مشتریان، تعهدات، قیمت، احساسات، نگرش و طرز برخورد، نشان تجاری یا لوگو، تبلیغات، روابط عمومی، وب سایت، نحوه پاسخ‌گویی به تلفن ها، ارتباط‌های بازرگانی، افراد پاسخگو به مراجعان، روابط با رسانه‌ها و …»

این کارشناس همچنین معتقد است که صاحبان کسب‌وکار، باید که از روانشناسی رنگ‌ها برای گسترش بازاریابی و فروش و برند استفاده کنند، لوگوی برند متمایزی خلق کنند که اصول گرافیک در آن رعایت شده باشد، از فناوری‌های جدید و شبکه‌های اجتماعی در گسترش برندینگ خودشان نهایت استفاده را ببرند .

کسب درآمد . برند . برند سازمانی . برند شخصی . برند محصولات . برند وقایع . برندینگ . توسعه برند

شیوه های کسب درآمد خانگی




ارسال توسط پول دوست

مراحل راه اندازی  کسب و کار کوچک زودبازده

اسم یک کسب و کار در هر جنبه‌ی کسب و کار نقش دارد، ازاین‌رو باید نام خوبی انتخاب کنید. اطمینان حاصل کنید که در بررسی گزینه‌های موجود، تمام جوانب را درنظر می‌گیرید و نام مناسبی انتخاب می‌کنید.

وقتی نام مورد نظرتان را انتخاب کردید نوبت به این می‌رسد که بررسی کنید نام انتخابی‌تان ثبت شده یا در حال استفاده است یا نه. آن‌گاه، لازم است آن‌را ثبت کنید. یک شرکت مالکیت فردی باید نام کسب و کارشان را در ادارات بخش یا ایالت خودشان ثبت کنند...

 

تصمیم گرفتن برای راه اندازی یک کسب و کار کوچک زودبازده می‌تواند یکی از هیجان‌انگیزترین تصمیماتی باشد که در طول زندگی‌تان گرفته‌اید. ولی در این راه باید موارد زیادی را مدنظر قرار دهید. در اینجا ۱۰ گام برای راه اندازی یک کسب و کار کوچک زودبازده ارائه شده‌است که به گام‌های اصلی راه اندازی یک کسب و کار کوچک زودبازده نگاهی اجمالی می‌اندازد. این گام‌ها را به نوبت طی کنید، و این‌گونه می‌توانید در مسیر مالکیت کسب و کار کوچک خود قرار بگیرید.

گام ۱: انگیزه بگیرید

تمام کسب و کارها از یک نقطه‌ی مشترک شروع می‌کنند – یک ایده.

شاید سال‌ها آرزوی راه اندازی یک کسب و کار کوچک زودبازده برای خودتان را در ذهن‌تان پرورانده باشید، یا حتی ممکن است به‌صورت ناگهانی ایده‌ای به ذهن‌تان خطور کرده باشد و از چیزی الهام گفته‌باشید. فارغ از این‌که منبع آن چیست، نخستین گام راه اندازی یک کسب و کار کوچک این است که یک ایده‌ی کسب و کار داشته‌باشید.

گام ۲: تحقیق کنید

ایده‌ی اصلی‌تان را شناسایی کرده‌اید، حالا نوبت این است که آن را در ترازوی واقعیت بسنجید. آیا واقعا آمادگی راه اندازی یک کسب و کار کوچک را دارید؟ این تست راه اندازی یک کسب و کار را انجام دهید تا ببینید آیا آمادگی این کار را دارید و آن‌چه برای کسب این آمادگی لازم است را بدانید.

مرحله‌ی بعد تحقیق که در فرآیند استارت آپ کسب و کار کوچک‌تان انجام می‌شود به شما کمک می‌کند بفهمید آیا ایده‌ی کسب و کاری‌تان پتانسیل عملی شدن دارد یا خیر.

برای موفق شدن یک ککسب و کار کوچک زودبازده ، باید مشکلی را حل کند، نیازی را رفع کند یا چیزی را عرضه کند که بازار خواهان آن است. راه‌های بسیاری وجود دارد که بتوانید این نیاز را شناسایی کنید، از جمله تحقیق، گروه‌های کانونی، و حتی آزمون و خطا. با بررسی بازار، باید به برخی سوالات پاسخ دهید از جمله:

– آیا برای محصولات/خدمات پیش‌بینی شده‌تان نیازی وجود دارد؟

– چه کسی به این کالاها/خدمات نیاز دارد؟

– آیا شرکت‌های دیگری وجود دارند که محصولات/خدمات مشابهی ارائه کنند؟

– این رقابت چگونه است؟

– کسب و کار شما تا چه اندازه در بازار موفق خواهد بود؟

شیوه های کسب درآمد خانگی

گام ۳: یک برنامه تهیه کنید

شما برای این‌که ایده‌ی کسب و کارتان را به واقعیت تبدیل کنید به یک طرح و برنامه نیاز دارید. اگر به‌دنبال جلب حمایت مالی از یک سرمایه گذار با مؤسسه‌ی مالی هستید، پس قطعا و ضرورتا به یک طرح کسب و کار رسمی نیاز دارید.

حتی اگر به‌دنبال جلب حمایت مالی نیستید، یک طرح کسب و کار می‌تواند افق دید شما را درباره‌ی آن‌چه می‌خواهید به دست بیاورید شفاف کند و به شما در طرح‌ریزی برای آن کمک می‌کند.

درکل، طرح کسب و کارتان باید اهداف کسب و کارتان را و انگیزه‌ای که در پس آن است ترسیم کند، همچنین باید برنامه‌تان را برای رسیدن به اهداف‌تان چه از نظر بازاریابی و چه از نظر تأمین مالی نیز بیان کند.

گام ۴: برنامه‌ی تأمین مالی‌تان را مشخص کنید

راه اندازی یک کسب و کار کوچک نیازمند پول زیادی نیست، ولی به سرمایه‌گذاری اولیه نیاز دراد. راه‌های زیادی وجود دارند که می‌توانید برای کسب و کار کوچک‌تان پول جمع کنید، ازجمله:

– تأمین مالی

– وام کسب و کارهای کوچک

– کمک هزینه‌ی کسب و کارهای کوچک

– سرمایه‌گذاران فرشته

همچنین می‌توانید تلاش کنید با استفاده از سرمایه‌ی اندکی که در اختیار دارید کسب و کارتان را به پیش ببرید و هرچه می‌توانید از سرمایه‌ی کمتری برای راه اندازی کسب و کار کوچک خود استفاده کنید.

گام ۵: یک ساختار کسب و کاری انتخاب کنید

کسب و کار کوچک‌تان می‌تواند تحت مالکیت فردی، شراکتی، شرکت مسئولیت محدود (LLC) یا یک شرکت باشد. ساختار کسب و کاری که انتخاب می‌کنید بر فاکتورهای بسیاری اثرگذار است،‌از نام کسب و کارتان گرفته تا بدهی‌ها، و نحوه‌ی دسته‌بندی مالیاتی‌تان.

ممکن است یک ساختار کسب و کاری اولیه انتخاب کنید، و سپس با رشد کسب و کارتان و تغییر نیازها، این ساختارتان را تغییر دهید.

گام ۶: نام کسب و کارتان را انتخاب و ثبت کنید

اسم یک کسب و کار در هر جنبه‌ی کسب و کار نقش دارد، ازاین‌رو باید نام خوبی انتخاب کنید. اطمینان حاصل کنید که در بررسی گزینه‌های موجود، تمام جوانب را درنظر می‌گیرید و نام مناسبی انتخاب می‌کنید.

وقتی نام مورد نظرتان را انتخاب کردید نوبت به این می‌رسد که بررسی کنید نام انتخابی‌تان ثبت شده یا در حال استفاده است یا نه. آن‌گاه، لازم است آن‌را ثبت کنید. یک شرکت مالکیت فردی باید نام کسب و کارشان را در ادارات بخش یا ایالت خودشان ثبت کنند. شرکت‌ها، شرکت‌های مسئولیت محدود، یا مشارکت محدود عموما نام کسب و کارشان را زمانی ثبت می‌کنند که کارهای اداری تشکیل این شرکت‌ها را انجام می‌دهند.

فراموش نکنید به محض انتخاب نام کسب و کارتان آن نام را ثبت کنید.

گام ۷: مجوزات لازم را بگیرید

کاغذبازی بخشی از فرآیند راه اندازی یک کسب و کار است. انواع مختلفی از مجوزات کسب و کار کوچک وجود دارد که ممکن در وضعیت شما نیز به‌کار بروند، این مجوزات به نوع کسب و کاری که راه اندازی می‌کنید و موقعیت مکانی‌تان بستگی دارند. لازم است در طول فرآیند استارت آپ تحقیق کنید به چه مجوزاتی برای راه‌اندازی کسب و کارتان نیاز دارید.

کسب درآمد با بازاریابی یا مارکتینگ متفاوت

گام ۸: موقعیت مکانی خود را مشخص کنید

مستقر کردن دفتر کسب و کارتان برای عملیات کسب وکاری‌تان بسیار مهم است، فرقی نمی‌کند یک دفتر خانگی باشد یا یک فضای اداری مشترک یا شخصی، یا حتی یک فروشگاه خرده‌فروشی.

لازم است درباره‌ی محل دفتر، تجهیزات و کارهای اولیه‌ی راه‌اندازی فکر کنید، و اطمینان حاصل کنید مکانی که انتخاب می‌کنید با نوع کسب و کاری که انجام می‌دهید سنخیت داشته باشد.

گام ۹: سیستم حسابداری‌تان را مشخص کنید

زمانی‌که سیستم‌ها در جای خودشان قرار دارند کسب و کارهای کوچک به‌صورت مؤثرتری اداره می‌شوند. سیستم حسابداری یکی از مهمترین سیستم‌ها برایکسب و کارهای کوچک است.

سیستم حسابداری برای تنظیم و مدیریت بودجه، تعیین نرخ‌ها، انجام دادوستد با دیگران، و دمحاسبه و طبقه بندی بیمه و مالیات‌تان لازم است. شما می‌توانید خودتان سیستم حسابداری‌تان را راه‌اندازی کنید، یا برای این کار کسی را استخدام کنید.

گام ۱۰: کسب و کار کوچک‌تان را ترویج و تبلیغ کنید

زمانی‌که کسب و کارتان راه‌اندازی شد و شروع به فعالیت کرد، باید شروع کنید به جذب مشتری. برای این کار بهتر است از پایه شروع کنید و یک پیشنهاد فروش منحصر به‌فرد (USP) بنویسید و یک طرح بازاریابی آماده کنید.

آن‌گاه، هرچه ایده‌ی بازاریابی برای کسب و کارهای کوچک که وجود دارد بررسی کنید تا مؤثرترین راه برای تبلیغ کسب و کارتان را بیابید.

وقتی این فعالیت‌های استارت آپ کسب و کار را انجام دادید، تمام اصول بنیادین و پایه‌های راه اندازی یک کسب و کار کوچک را فراهم کرده‌اید و برایموفقیت کسب و کار کوچک‌تان آماده‌اید.

کسب درآمد . کسب و کار . تبلیغ کسب و کار . راه‌اندازی کسب و کار  . کارآفرینی . کسب و کار زودبازده . کسب و کار کوچک . وام کسب و کار




تاریخ: سه شنبه 30 آبان 1396برچسب:مراحل, راه اندازی , کسب و کار کوچک, زودبازده,
ارسال توسط پول دوست

رفع استرس از محیط کسب درآمد

مدیر مجموعه وظیفه دارد به دقت اتمسفر کسب و کار را مورد بررسی مداوم قرار داده و هر گونه عاملی که سبب از میان رفتن آرامش در این فضا می شود را در حد توان حذف کند. فرقی نمی کند این عامل چه چیزی باشد، باید بتوانید با آن برخورد منطقی داشته باشید. حال اگر چندین عامل همزمان با هم در ایجاد چنین وضعیتی دخیل هستند چه کاری باید انجام داد؟ در این وضعیت بهترین راه حل در صورت امکان، جا به جایی مکان کسب و کار است. انتخاب محیطی مناسب تر و ایجاد یک تغییر بزرگ می تواند تا حد بالایی منجر به کاهش آشفتگی های موجود شود. در این جا به جایی هر چیزی که مسبب القای استرس به مجموعه است را حذف کنید....

شیوه های کسب درآمد جالب

قطعا یکی از مهم ترین دغدغه‌های مدیر هر کسب و کاری، به حداقل رساندن استرس ها و درگیری های فکری مجموعه خواهد بود. همان طور که اطلاع دارید، استرس به طور کاملا مستقیم تاثیرات منفی بر روند فعالیت و توسعه کسب و کار داشته و از این رو ایجاد محیطی فارغ از هر گونه آشفتگی ذهنی باید در دستور کار مدیران قرار داده شود.

اما چگونه می‌توان فضای کسب و کار را به محیطی عاری از استرس تبدیل کرد؟ شاید عجیب باشد اما اگر در انجام این مورد گام های لازم را بردارید، به تدریج درآمدی بیش از پیش نیز خواهید داشت! کار و فعالیت در بستری که با آرامش همراهی داشته باشد، قطعا نتایج حیرت انگیزی به دنبال خواهد داشت که یکی از اصلی‌ترین آن ها افزایش مشتری و در عین حال رشد درآمد است. اکنون که به صورت تئوری اهمیت موضوع را مشخص کرده‌ایم، در عمل چه چه باید کرد تا بتوان به هدف ارزشمند زدودن استرس از اتمسفر کسب و کار دست یافت؟

رشد و توسعه‌ی هر کسب و کار، هدفی ایده آل است که تمام مدیران به ویژه مسئولان مجموعه های کوچک‌تر برای آن برنامه‌ریزی می کنند. اما برای آن که این مهم محقق شود، نیاز به فضایی جدید حس می شود و این فضا باید یک سری ویژگی‌های خاص و اساسی داشته باشد. برای مثال کاهش چشمگیر در سطح استرس کاری، می تواند به پویایی هر چه بیشتر اعضا و حتی خود مدیر منجر شود. در ادامه راهکارهایی ساده اما موثر پیرامون مطالب مذکور ارائه خواهد شد.

مشارکت ۱۰۰ درصدی اعضا را جلب کنید

در هر کسب و کاری، اعضا مسئولیت هایی تعریف شده دارند که به صورت روزمره موظف به انجام دقیق و صحیح آن ها خواهند بود اما همه چیز به این جا ختم نمی شود! برای آن که قادر به دور کردن هر گونه جو استرس زا از مجموعه کاری خود باشید، باید بتوانید مشارکت تک تک اعضا را جلب کنید. چنان چه اتحاد در مجموعه میان تمامی افراد برقرار شود، استرس در جوانب گوناگون نیز به تدریج از میان خواهد رفت. جلساتی هفتگی با اعضا برگزار کنید و ایده های جالب هر فرد در راستای کاهش استرس کاری را مورد بررسی دقیق قرار دهید.

با هر گونه آشفتگی در فضای کاری برخورد کنید

کسب و کار را به حال خودش رها نکنید! مدیر مجموعه وظیفه دارد به دقت اتمسفر کسب و کار را مورد بررسی مداوم قرار داده و هر گونه عاملی که سبب از میان رفتن آرامش در این فضا می شود را در حد توان حذف کند. فرقی نمی کند این عامل چه چیزی باشد، باید بتوانید با آن برخورد منطقی داشته باشید. حال اگر چندین عامل همزمان با هم در ایجاد چنین وضعیتی دخیل هستند چه کاری باید انجام داد؟ در این وضعیت بهترین راه حل در صورت امکان، جا به جایی مکان کسب و کار است. انتخاب محیطی مناسب تر و ایجاد یک تغییر بزرگ می تواند تا حد بالایی منجر به کاهش آشفتگی های موجود شود. در این جا به جایی هر چیزی که مسبب القای استرس به مجموعه است را حذف کنید. در واقع این گام را می توان در سه مرحله خلاصه کرد: ۱٫ اسباب کشی کنید. ۲٫ عوامل مخل آرامش را جا بگذارید. ۳٫ تا میتواند گل و گیاه به فضا اضافه کنید!

حامی تغییرات مثبت باشید و آن ها را حفظ کنید

یکی دیگر از گام های مهم برای به حداقل رساندن استرس در فضای کار، برخورد با دید باز است! به عنوان مدیری که از مهارت های ضروری مدیریت برخوردار است باید بتوانید با ایده ها و نظرات مختلف به درستی برخورد کنید. سرکوب ایده های مخالف خود عاملی است که منجر به تشدید تنش و استرس می شود. ضمن حفظ اهداف اصلی کسب و کار و مسیری که برای رسیدن به آن ها در نظر دارید، به تمام نظرات چه موافق و چه مخالف گوش دهید. از این میان می توانید با مشورت و کمک اعضای کلیدی کسب و کار خود، ایده هایی که منجر به تغییرات مثبت می شوند را کشف و از آن ها دفاع کنید.

منفی گرایی را ریشه کن کنید

از جمله آفت های به شدت مخربی که می تواند یک کسب و کار را درگیر خود کند، آفت منفی گرایی و بدبینی است. آن چه که مجموعه های کاری و به ویژه انواع کوچک تر به آن نیاز اساسی دارند، انرژی مثبت است! بسیار دیده می شود اعضای منفی گرایی که با بدبینی های مداوم خود، در روحیه سایر افراد نیز تاثیر گذاشته و در نهایت منجر به بی انگیزگی کامل در کل اتمسفر کار می شوند. با این افراد کاملا جدی و قاطعانه برخورد کنید. حتی بهتر است آن ها را از مجموعه خود حذف کنید! روحیه دهی مدیر به اعضا و همچنین اعضا به یکدیگر برای موفقیت بیشتر و غلبه بر مشکلات بزرگ و کوچکی که هر کسب و کاری در طول فعالیت خود به آن مواجه می شود، بسیار حیاتی خواهد بود. این شما هستید که باید فرصت چنین منفی گرایی ها و پراکنده سازی تفکرات منفی را ندهید.

در مجموع برای آن که بتوان به تمام گام های مذکور به خوبی عمل کرد، نیاز به صرف مقداری وقت خواهید داشت. کمبود ها و نقاط ضعف کسب و کار خود را که سبب القای استرس شده اند، بررسی کرده و در راستای رفع آن ها از مراحل اشاره شده کمک بگیرید.

سایت پول یابی, آموزش کسب درآمد, کنکور, استخدام




تاریخ: دو شنبه 29 آبان 1396برچسب:رفع استرس ,محیط ,کسب درآمد, کسب و کار , ,
ارسال توسط پول دوست

بازاریابی گوشه‌ای جهت کسب‌درآمد تخصصی

فقط دانستن اصول اولیه مانند طیف بازار، سطح درآمد آن و وضعیت تاهل، کافی نیست بلکه باید ویژگی‌ها و جزئیات بازار هدف خود را عمیق‌تر درک کنید. هر چه بازار کوچک‌تر باشد، بهتر باید مشتریان خود را بشناسید....

کارآفرینی, کسب درآمد خانگی, بازاریابی

اگر بازاریابی هستید که در یک بازار گوشه‌ای بسیار تخصصی فعالیت می‌کنید، ممکن است این مساله فکر شما را مشغول کرده باشد که چگونه می‌توانید تأثیر بازاریابی خود را به حداکثر برسانید و بازاری را برای خود ایجاد کنید؟ بعضی از بازاریاب‌ها به‌اشتباه فکر می‌کنند که قرار گرفتن در یک بازار گوشه‌ای به ضرر آن‌هاست، درحالی‌که بستگی دارد چگونه به این موضوع نگاه کنید.
ازآنجایی‌که من معمولا نیمه پر لیوان را می‌بینم، فکر کردم که شاید بتوانم چند نکته هوشمندانه و اثبات شده را در مورد بازاریابی گوشه‌ای در اختیار بازاریاب‌های مضطربی که در صنایع بسیار تخصصی فعالیت می‌کنند قرار دهم.

۱ـ بازار گوشه‌ای هدف خود را زیروزبر کنید
درست است که محصول یا خدمت شما فقط برای طیف محدودی از افراد جذابیت دارد، ولی این دلیل نمی‌شود که تنبلی کنید و درباره بازار هدف خود تحقیق نکنید. در واقع، داشتن کسب‌وکاری که محصول آن تنها برای طیف محدودی از افراد جذابیت دارد، کار شما را سخت‌تر می‌کند و نمی‌توانید به آسانی مشخص کنید که مشتری ایده آل شما واقعا کیست.
برای تعریف یک بازار هدف کوچک‌تر برای یک کسب‌وکار گوشه‌ای، بخش‌بندی بازار موضوعی بسیار با اهمیت است. فقط دانستن اصول اولیه مانند طیف بازار، سطح درآمد آن و وضعیت تاهل، کافی نیست بلکه باید ویژگی‌ها و جزئیات بازار هدف خود را عمیق‌تر درک کنید. هر چه بازار کوچک‌تر باشد، بهتر باید مشتریان خود را بشناسید.

نمونه‌ای از بازاریابی گوشه‌ای: اسباب‌بازی‌های چوبی ورمونت (Vermont Wooden Toys)
یکی از شرکت‌هایی که بازار هدفش را به‌خوبی می‌شناسد، شرکت Vermont Wooden Toys است.
شرکت Vermont Wooden Toys، واقع در حومه سرسبز ایالت گرین مانتنز، وب‌سایت پرزرق‌وبرقی ندارد، بلکه بیشتر سفارش‌هایش را از طریق تلفن دریافت می‌کند و تنها گزینه پرداخت آنلاین این شرکت از طریق PayPal است. پس شاهکار این شرکت چیست؟ مشتریان این شرکت کوچک‌ترین توجهی به مواردی که گفتیم ندارند. بلکه انتظار آن‌ها، خوش‌ساخت بودن، تعهد و علاقه به‌روزهای گذشته است، و شرکت هم در برآوردن این انتظار سنگ تمام گذاشته است. تک‌تک قطعات اسباب‌بازی‌ها، کار دست ران رواک، مالک شرکت است، و او می‌داند که مشتریانش به دنبال سوت و زنگوله نیستند، بلکه به دنبال اسباب‌بازی‌هایی هستند که واقعا کار دست هستند و با عشق ساخته شده‌اند.
کسب‌وکار  Voake توانسته است مشتریان گوناگونی را جذب کند که اکثریت آن‌ها را والدین تشکیل می‌دهند، ولی این را هم می‌داند کسی که از او خرید می‌کند، قطعا برای زمان، مهارت و کار او ارزش قایل است و تمایل دارد در ازای خرید محصول باکیفیت، پول خوبی پرداخت کند.
بسیاری از مشتریان Voake ، برای امنیت فرزندانشان هم اهمیت زیادی قائل هستند، به‌گونه‌ای که بعد از مطرح شدن مساله استفاده از رنگ‌های سرب‌دار در اسباب‌بازی‌های کودکان در سال ۲۰۰۷،  مشتریان گروه‌گروه به جمع مشتریان شرکت ورمونت پیوستند. این علاقه‌مندی حتی چشم نیویورک‌تایمز و BBC News را هم گرفت و باعث شد Voake و شرکتش به‌طور رایگان تبلیغ شوند و طرفداران زیادی پیدا کنند و این محبوبیت چیزی نبود که با پول بتوان آن را خرید.

۲ـ مشکلات مشتریان خود را حل کنید
علاوه بر این‌که باید همه اطلاعات لازم را درباره بازار  گوشه‌ای خود بدانید، ضروری است این را هم بدانید که محصول یا خدمت شما چگونه به نیازی پاسخ خواهد داد که در حال حاضر شرکت‌های دیگر در صنعت شما نتوانسته‌اند آن را برآورده کنند. چه عاملی باعث می‌شود کسب‌وکار شما خاص باشد؟ پیشنهاد منحصربه‌فرد شما برای فروش چیست؟ چگونه هوای مشتریان خود را خواهید داشت؟
بازارهای کوچک و پرجمعیت، شاید رقابت‌آمیزتر از بازارهای بزرگ نباشند، اما می‌توانند هم‌سطح آن‌ها باشند. به همین دلیل، ضروری است که ابتدا به‌طور کامل و دقیق به مشتریان خود فکر کنید، و تعهد به توسعه را زیربنای استراتژی بازاریابی گوشه‌ای خود بدانید.

نمونه‌ای از بازاریابی گوشه‌ای: پانسی مایدن (Pansy Maiden)
از بین کسب‌وکارهای کوچکی که در فضای بازاریابی گوشه‌ای فعالیت می‌کنند و من آن‌ها را می‌شناسم، تنها تعداد کمی می‌دانند که چه طور باید مثل شرکت Pansy Maiden هوای مشتریانشان را داشته باشند. شرکت Pansy Maiden در زمینه کیف‌های دست‌ساز و لوازم دیگری از این نوع، در بوستون فعالیت می‌کند.
تمامی محصولات این شرکت، یعنی فاقد فرآورده‌های حیوانی و مورد تایید PETA هستند، یعنی این محصولات، برای نوع بسیار خاصی از مشتریان جذابیت دارند (به نکته‌ی شماره ۱ مراجعه کنید). اما با آنکه این شرکت بازار هدف خود را به‌خوبی می‌شناسد، آن‌چه باعث تمایز این شرکت شده است، رویکرد همواره متعالی آن نسبت به ارائه خدمات به مشتری و در اولویت قرار دادن مشتری است.
شرکت Pansy Maiden در رسانه‌های اجتماعی حضور فعالی دارد و به‌طور مرتب از مشتریان به‌صورت شخصی تشکر می‌کند و با آن‌ها در تعامل است و این باعث می‌شود جایگاه شرکت در چشم مشتریان فعلی و بالقوه شرکت، مستحکم‌تر شود. این شرکت حتی برای پاسخ‌گویی به درخواست‌های خاص هم خود را آماده کرده و می‌تواند سفارش‌هایی را برای مناسبت‌های خاص، دریافت کند و به‌موقع تحویل دهد. درمجموع، کسب‌وکار با Pansy Maiden، فعالیتی لذت‌بخش است و همین باعث شده این شرکت بتواند تنها ظرف چند سال، پایگاه مشتریان وفادارش را گسترش دهد.

۳ـ در مورد شیوه تبلیغ برای کسب‌وکارتان، تجدیدنظر کنید
بازاریابی گوشه‌ای، شبیه بازاریابی معمولی یا نسخه کوچک‌تری از آن نیست، بلکه به رویکردی کاملاً جدید برای تبلیغ محصولی که شرکت عرضه می‌کند نیاز دارد. بنابراین ضروری است نقاط قوت تک‌تک کانال‌های بازاریابی را در رابطه با کسب‌وکار خود ارزیابی کنید.
برای مثال ثابت شده است که تبلیغ از طریق رسانه‌های اجتماعی، برای کسب‌وکارهای کوچکی که در بازارهای گوشه‌ای فعالیت می‌کنند، بسیار مفید و موثر است. اما جزئیات گزینه‌های مربوط به هدف‌گیری در رسانه‌هایی مانند توئیتر، فیس‌بوک و امثال این‌ها، ممکن است لزوما برای کسب‌وکار شما مقرون‌به‌صرفه نباشند، چراکه پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی به‌طور دقیق می‌دانند این گزینه‌ها تا چه اندازه می‌توانند ارزشمند باشند. در چنین شرایطی، شاید جستجوی پرداختی روش بهتری باشد. درهرصورت، باید بازده سرمایه‌گذاری بالقوه را برای تک‌تک استراتژی‌های بازاریابی گوشه‌ای خود بررسی کنید تا مطمئن شوید برای دستیابی به بازار هدف خود، روش مقرون‌به‌صرفه‌ای را انتخاب کرده‌اید.

نمونه‌ای از بازاریابی گوشه‌ای: کتاب‌فروشی پاول (Powell’s Books)
وقتی صحبت از مهارت در رسانه‌های اجتماعی می‌شود، کتاب‌فروشی پاول در پورتلند را می‌توان مثال زد که در زمینه خودترویجی موفق عمل کرده است.
ممکن است فکر کنید کتاب‌فروشی، یک کسب‌وکار گوشه‌ای نیست، اما اشتباه می‌کنید. فروش کتاب به دانش بسیار زیاد و استراتژی‌های بسیار کارآمدی نیاز دارد که کتاب‌فروشی پاول از هر دوی آن‌ها برخوردار است. همه این کتاب‌فروشی را با لقب «کتاب‌فروشی مستقل افسانه‌ای» می‌شناسند.
پاول علاوه بر پشتیبانی فعال از نویسندگان محلی، در بحث‌های آنلاین درباره کتاب و به‌طورکلی ادبیات هم مشارکت می‌کند، در کنار هدایای تبلیغاتی و دیگر روش‌های تبلیغاتی، از هشتگ به شیوه اثربخشی استفاده و حتی آثار کتاب‌فروشی‌های مستقل دیگر در سرتاسر کشور را هم معرفی می‌کند. طرح این کتاب‌فروشی برای بازاریابی از طریق رسانه‌های اجتماعی، در کنار تعهد چشمگیر آن نسبت به کتاب‌ها و مشتریانش، باعث شده است تعداد فالوورهای آن به میزان بی‌سابقه‌ای در سرتاسر ایالات‌متحده امریکا افزایش پیدا کند و جز این هم انتظار نمی‌رود.

۴ـ  روی تبلیغات PPC (پرداخت به ازای کلیک) سرمایه‌گذاری کنید
اگر محصولی خاص و سفارشی را برای بازار کوچکی تولید می‌کنید، جستجوی پرداختی کاملاً ضروری است. شاید قبلا هم با استفاده از مفهوم PPC (پرداخت به ازای کلیک) محصولی را فروخته باشید، اما اگر تابه‌حال این کار را نکرده‌اید، لحظه‌ای صبر و فکر کنید. یک جایی، یک کسی، خواهان محصول شماست.
PPC برای کمپین‌های بازاریابی گوشه‌ای، گزینه فوق‌العاده‌ای است. کلیدواژه‌های دنباله‌دار و کلیدواژه‌هایی که بیشترین پیام تجاری را دارند، انتخاب کنید، کمپین‌های خود را برای تلفن‌های همراه بهینه‌سازی و حتما از روش‌های مناسب برای انتشار تبلیغ استفاده کنید و پیام خود را به گوش افراد مناسب برسانید.

نمونه‌ای از بازاریابی گوشه‌ای: شرکت لفتی (Lefty’s San Francisco)
اگرچه از هر ده نفر، فقط یک نفر چپ‌دست است، اما محصولات مخصوص چپ‌دست‌ها همچنان می‌تواند یک بازار گوشه‌ای برای شما باشد. بسیاری از کسب‌وکارهای کوچک ادعا می‌کنند که PPC برای آن‌ها بی‌فایده است، یا آنکه نمی‌توانند با فروشندگان بزرگ رقابت کنند، اما در بسیاری از موارد، این ادعاها صحت ندارد. یکی از موارد موفق در این زمینه، شرکت لفتی است که متخصص فروش محصولات مخصوص چپ‌دست‌ها است.
شرکت لفتی، نه‌تنها در جستجوی کلمات و عبارات ارگانیک، رتبه بالایی دارد، بلکه موفقیت خود را مدیون بخت و اقبال نیست و در تبلیغات PPC هم سرمایه‌گذاری کرده و روی کلماتی که افراد چپ‌دست ممکن است جستجو کنند، ازجمله موارد زیر تمرکز کرده است:
لفتی، نمونه بسیار خوبی از کسب‌وکارهایی است که از همه لحاظ عملکرد خوبی دارند. این فروشگاه کوچک که در منطقه Fisherman’s Wharf سانفرانسیسکو واقع شده است، ثابت کرده که PPC می‌تواند برای کسب‌وکارهای کوچک، به‌خصوص آن‌هایی که در بازارهای گوشه‌ای فعالیت می‌کنند، مفید باشد.

۵ـ هنگام بازاریابی گوشه‌ای، مراقب رقبای خود باشید
کسب‌وکارهایی که در بازارهای گوشه‌ای فعالیت می‌کنند باید رقبایشان را کاملاً بشناسند. خوشبختانه برای آنکه بدانید شرکت‌های دیگر در بازار گوشه‌ای شما چگونه عمل می‌کنند، نیازی نیست به روش‌های جاسوسی متوسل شوید. درواقع حتی لازم نیست پایتان را از دفتر کارتان بیرون بگذارید.
چراکه ابزارهای نرم‌افزاری بسیار زیادی (از جمله WordStream Advisor) وجود دارند که می‌توانند اطلاعاتی را در مورد رقبا در اختیار شما قرار دهند. این ابزارها به شما می‌گویند که رقبایتان از کدام استراتژی‌ها برای بازاریابی گوشه‌ای استفاده می‌کنند و کدام‌یک از این استراتژی‌ها کارآیی دارد. بعضی از ابزارهای دیگری که می‌توانید برای کسب اطلاعات در مورد رقبایتان از آن‌ها استفاده کنید عبارت‌اند از Adbeat, MixRank و WhatRunsWhere.

نمونه‌ای از بازاریابی گوشه‌ای: شرکت GetOutfitted
شرکت GetOutfitted که در زمینه کرایه البسه ورزشی زمستانی در کلرادو فعالیت می‌کند، می‌دانست که AdWords می‌تواند باعث موفقیت آن‌ها شود، اما فقط نمی‌دانست شیوه دستیابی به این موفقیت چگونه است. بعدازاینکه شرکت تلاش کرد تا خودش کمپین PPC را مدیریت کند، تصمیم گرفت در مسابقه‌ای که سال گذشته توسط WordStream برگزار شد شرکت کند. درحالی‌که به‌طور دقیق نمی‌دانست این کار تا چه اندازه کسب‌وکار آن‌ها را تغییر خواهد داد.
کریستی اندرسون، مسئول بازاریابی شرکت GetOutfitted، بعد از اجرای برنامه AdWords Performance Grader روی حسابشان در AdWords کشف کرد که کمپین‌های PPC آن‌ها در مقایسه با کسب‌وکارهای مشابه در چه وضعیتی قرار دارد.
کریستی از اهمیت کلیدواژه‌های منفی آگاهی پیدا کرد و فهمید چه طور باید بودجه روزانه‌اش را به‌صورت اثربخش‌تری مدیریت کند و درس‌های ارزشمند دیگری را هم فراگرفت که به GetOutfitted کمک کرد تا امتیاز کیفی‌اش را بیش از دو برابر افزایش دهد و نرخ تبدیلش در مقایسه با زمانی که هنوز برنامه Grader را اجرا نکرده بود ۲۴ برابر بیشتر شود، و همزمان، جایگاه آگهی‌هایش هم ارتقا پیدا کرد.
برای آنکه به‌طور کامل ببینید برنامه AdWords Performance Grader متعلق به شرکت WordStream چگونه به GetOutfitted کمک کرد تا پیشرفت کند، می‌توانید اینجا کلیک کنید و ماجرا را به‌طور کامل مطالعه کنید. همچنین می‌توانید ظرف ۶۰ ثانیه یا کمتر، به‌صورت رایگان، با کلیک روی این قسمت، نقاط قوت حساب AdWords خودتان را ارزیابی کنید.

۶ـ از فرصت‌های جدید استقبال کنید
صرفا این مساله که در یک بازار گوشه‌ای فعالیت می‌کنید به این معنا نیست که نمی‌توانید به فکر توسعه یا روش‌هایی برای بهبود محصول خود باشید. البته ضروری است کاری را  انجام دهید که در آن مهارت دارید، اما احتمال توسعه خط محصول و خدمت‌رسانی به بازارهای جدید را دست‌کم نگیرید.
اما این را هم در نظر داشته باشید که اگرچه فکر کردن به توسعه، بسیار خوب است، اما باید بدانید چنین کاری پایدار خواهد بود یا نه. آیا توانایی آن را دارید که خط تولید جدیدی را امتحان کنید؟ در مورد بازاریابی آزمایشی محصول یا خدمت فعلی خود برای بازاری جدید چه طور؟ آزمایش کردن می‌تواند فرصت‌های جدید و ارزشمندی را پیش روی شما قرار دهد، اما فقط در صورتی این کار را انجام دهید که توانایی ارزیابی دقیق و کامل ایده‌های جدید را بدون به خطر انداختن کیفیت محصولات فعلی یا استاندارد خدمات خود داشته باشید.

نمونه‌ای از بازاریابی گوشه‌ای: شرکت لانگ مید (Long Made)
جمی و کاریسا لانگ، زوج مالک شرکت لانگ مید هستند که در زمینه سیستم‌های روشنایی و نورپردازی در هاستون تگزاس فعالیت می‌کند.
این زوج از زمان راه‌اندازی شرکتشان در سال ۲۰۱۲ همواره محصولات سفارشی را در زمینه نورپردازی در کنار یکدیگر تولید می‌کرده‌اند. اکنون آن‌ها توانسته‌اند کسب‌وکارشان را از طریق بازار پرطرفدار و آنلاین Etsy توسعه دهند و قصد دارند پا را فراتر گذاشته و وارد عرصه دکوراسیون و مبلمان منزل شوند. اما هنوز در حال بررسی بازار برای این محصولات هستند و همچنان، تمام هم‌وغم خود را صرف کسب‌وکارشان می‌کنند و نسبت به ساخت محصولات و ارائه خدمات با کیفیت به مشتری، متعهد هستند.

۷ـ مثل یک شنونده واقعی به مشتریان خود گوش دهید
شاید تصور می‌کنید هیچ‌کس بهتر از خودتان، کسب‌وکارتان را نمی‌شناسد، اما اشتباه می‌کنید، مشتریان شما بهتر از خودتان کسب‌وکارتان را می‌شناسند.
حتی بهترین طرح برای بازاریابی گوشه‌ای هم محکوم به شکست است اگر تعهد نسبت به گوش دادن دقیق به مشتریان در آن لحاظ نشده باشد. از این‌که از مشتریان بپرسید نظرشان چیست، نترسید. چراکه آن‌ها با کمال میل شما را راهنمایی خواهند کرد.
اگر به‌عنوان یک بازاریاب گوشه‌ای، هنوز از رسانه‌های اجتماعی استفاده نمی‌کنید، همین حالا دست‌به‌کار شوید. رسانه‌های اجتماعی برای دستیابی به بازخورد سریع درباره محصول یا خدمت شما و میزان موفقیت شما در جلب رضایت مشتری، بی‌نظیر هستند. اگر مشتری مشکلی دارد، هر کاری که از دست‌تان بر می‌آید انجام دهید تا در اسرع وقت آن را حل کنید. اهمیت این مساله را دست‌کم نگیرید. اگرچه در حوزه عملکرد شما محدود است و محصول ویژه‌ای را بازاریابی می‌کنید، اما این بدین معنا نیست که نمی‌توانید از نظر جلب رضایت مشتری و پاسخگویی به نیازهای او با دیگران رقابت کنید.
بله، حق با شماست، بررسی نظر دیگران در مورد کسب‌وکارتان به‌صورت آنلاین، بسیار وقت‌گیر است. اما هر چه باشد، زحمت آن از جبران خسارت ناشی از نظرات منفی کاربران، مبارزه با موجی از توئیت‌های انتقادی یا تلاش برای متقاعد کردن مشتریان جدید مبنی بر این‌که شما واقعا به آن‌ها اهمیت می‌دهید، کمتر است. بازاریابی دهان‌به‌دهان، بسیار قدرتمند است البته به شرطی که همه‌چیز به وفق مراد باشد. برای بازاریابی گوشه‌ای باید با دقت به حرف‌های مردم گوش دهید و بلافاصله برای جبران اشتباهاتتان اقدام کنید.

نمونه‌ای از بازاریابی گوشه‌ای: Wistia
به‌عنوان یکی از شرکت‌هایی که در زمینه بازاریابی گوشه‌ای عملکرد فوق‌العاده‌ای داشت، می‌توانیم شرکت ویدیو هاستیک Wistia را مثال بزنیم که بعید است روزی ناچار باشد در رسانه‌های اجتماعی به‌پای مردم بیفتد و از آن‌ها طلب بخشش کند. اما این بدین معنا نیست که این شرکت به حرف مشتریانش گوش نمی‌دهد و محصولی را که آن‌ها می‌خواهند در اختیارشان قرار نمی‌دهد.
شرکت Wistia چندی پیش تعداد ویدیوهایی را که اعضای دارای حساب رایگان می‌توانند میزبان آن‌ها شوند، از سه به پنجاه افزایش داد. واکنش به این اقدام در رسانه‌های اجتماعی، بلافاصله مشاهده شد؛ واکنشی بسیار مثبت، و Wistia توانست به‌سرعت بر اساس حسن نیتی که ایجاد شده بود پیشرفت کند.
از دو سال پیش که شرکت، این طرح رایگان را آغاز کرده است، تعداد کاربرانش را از ۳۰۰۰ نفر به بیش از ۱۱۰۰۰۰ نفر رسانده است. دستیابی به این موفقیت امکان‌پذیر نیست، مگر آنکه به حرف‌های مشتریان گوش دهید، محصول فوق‌العاده‌ای به آن‌ها عرضه کنید و نه‌تنها نسبت به موفقیت خود، بلکه نسبت به موفقیت آن‌ها هم متعهد باشید. Wistia می‌داند که رضایت مشتری یعنی همه‌چیز! حتی مشتریانی که در ازای اشتراک، پولی پرداخت نمی‌کنند. این نوع مسئولیت‌پذیری نه‌تنها باعث شده است همه نظرات مثبتی درباره این شرکت داشته باشند، بلکه به شرکت‌هایی که بودجه کمی دارند یا فاقد بودجه هستند کمک می‌کند تا رشد کنند و این یک وضعیت برد-برد برای همه است.

کسب درآمد با بازاریابی یا مارکتینگ متفاوت




تاریخ: دو شنبه 29 آبان 1396برچسب:بازاریابی گوشه‌ای , کسب‌درآمد ,تخصصی,
ارسال توسط پول دوست

شاخص های مهم سایت تجاری و کسب درآمد

یکی از شیوه های انجام تجارت الکترونیک داشتن وبسایت جهت فروش کالا و خدمات است سایت تجاری اعم از تبلیغاتی ، فروش فیریکی کالا، فروش فایل و هر چیزی دیگری باشد نیاز است تا برخی شاخص های اولیه و مهم سایت که را داشته باشد این شاخص و مولفه های اصلی در واقع موجب ایجاد اعتماد و رضایت در کاربران و افزایش وفاداری و ترقی و رشد همه جانبه وبسایت می شود اعتماد و اطمینان کاربران یکی از مهم ترین رکن سایت تجاری می باشد.
 

شاید شما یک کسب و کار کوچک داشته باشید، اما دیگر وب سایت های تجاری اختیاری نیستند. حتی اگر شما در سایت خود تصمیم به فروش محصولات و خدمات به صورت آنلاین نیز نداشته باشید، نیاز است تا ۵ مولفه ضروری سایت های تجاری را داشته باشید. این مولفه های عبارتند از:

۱- صفحه خانگی قدرتمند

صفحه خانگی سایت شما اولین نقطه ای است که بر مخاطب تاثیر می گذارد. بنابراین این صفحه باید به روشنی معرف کسب و کار شما باشد. همچنین باید نشان دهنده موارد زیر نیز باشد:

  • کسب و کار شما چه کاری انجام می دهد؟
  • به چه کسانی خدمات ارائه می دهد؟
  • چرا وجود دارد؟
  • نقطه تمایز کسب و کار شما چیست؟

موارد بسیاری وجود دارند که می تواند موجب بهبود صفحه خانگی سایت شما گردد اما مواردی وجود دارند که وجود آنها ضروری است مانند: لوگوی شما، توضیح مختصری درباره کسب و کار و یک منو ناوبری که کاربر را به قسمت های مهم سایت هدایت می کند.

با توجه به اینکه بسیاری از کاربران از موبایل برای مشاهده سایت شما استفاده می کنند. بنابراین نیاز است سایت شما ویژگی واکنش گرا بودن را دارا باشد. این ویژگی تضمین می کند که سایت شما برای بازدید به وسیله موبایل مناسب است.

۲- ناوبری کاربر پسند

صرف نظر از مکان قرار گیری منو ناوبری شما، این منو باید به راحتی قابل دسترسی باشد. همچنین این منو باید به گونه ای دسته بندی گردد که کاربران بتوانند به راحتی اطلاعات مورد نیاز را بیابند. طبق تحقیقات صورت گرفته ناوبری ضعیف دلیل اول خارج شدن کاربران از سایت های مختلف است.

شما می توانید برای چینش منو ناوبری از اولین سوال هایی که به ذهن مشتری خطور می کند، استفاده نمایید. به عنوان مثال:

  • چه خدمات و یا محصولاتی را می فروشید؟
  • قیمت محصولات و خدمات شما چقدر است؟
  • محل فیزیکی کسب و کار شما کجاست و در چه ساعتی خدمات ارائه می دهید؟
  • روش های پرداخت شما چگونه است و مشتریان چه روش هایی دیگری را می توانند استفاده نمایند؟

همچنین سعی نمایید منو ناوبری شما عناوین واضحی نیز داشته باشد تا کاربر به راحتی بتواند مقصد بعدی خود را تشخیص دهد.

۳- امکان جستجو

سعی نمایید در سایت شما امکان جستجو نیز وجود داشته باشد. این مورد می تواند در صورتی که کاربر نتواند از طریق منو ناوبری به اطلاعات موردنظر دست یابد مورد استفاده قرار گیرد. این مورد به خصوص برای سایت هایی با محتوای زیاد ضرورت بیشتری دارد.

۴- دسترسی به کمک انسانی

صرف نظر از مزایایی که یک سایت می تواند برای کسب و کار شما داشته باشد، زمان هایی وجود دارند که مشتریان دوست دارند با یک انسان ارتباط داشته باشند. بنابراین نیاز است تا اطلاعات موردنیاز مانند شماره تماس، آدرس ایمیل و آدرس فیزیکی را نیز در اختیار مشتریان قرار دهید.

 

بررسی تبلیغات پاپ آپ Pop-up

 

۵- صفحه پرسش و پاسخ

با مواجه بیشتر با مشتریان، شما متوجه الگوهایی در مشتریان می شوید. سوال ها و نقاط مبهمی درباره محصولات و خدمات شما برای آنها ایجاد می گردد. شما می توانید با ایجاد یک صفحه که حاوی سوالات متداول و پاسخ های مرتبط به آن ها است، این اطلاعات را ساده تر در اختیار مشتریان قرار دهید.

یک سایت یک روش مناسب و با صرفه برای حضور در فضای وب و تماس با مشتریان است. اما این روش نیاز به مولفه های ضروری دارد که باید وجود داشته باشند تا بتواند تاثیرگذار باشد. قرار دادن این پنج مولفه  می تواند این تاثیر گذاری را در  ایجاد نماید و مشتریان بیشتری را برای شما مهیا نماید.

کسب و کار اینترنتی . سایت تجاری . فروش آنلاین . فروش اینترنتی . محتوای سایت کسب و کار




ارسال توسط پول دوست

رفع استرس از محیط کار

فشارهای عصبی و درگیریهای زندگی اگر کوتاه مدت باشد زیاد روی رفتار و تمرکز فرد تاثیر منفی نمی گذارد ولی اگر استرس و هیجانات همیشگی بوده و در تمام ساعات به ویژه در محیط کار آشکار شود به مرور موجب فرسایش آدم و ایجاد بیماری شده و این بر روی کسب و کار تاثیر منفی می گذارد . هم بازاریابان و هم مدیران باید به مدیریت استرس در کسب و کارشان توجه کنند و با اتخاذ تمهیداتی ضمن مقابله با استرس و فشارهای عصبی ، رفتار خود را مدیریت کنند. با کمی تمرین و تغییر رفتارها و عادات به راحتی می توان آرامش خود را حفظ کرد.
 

قطعا یکی از مهم ترین دغدغه‌های مدیر هر کسب و کاری، به حداقل رساندن استرس ها و درگیری های فکری مجموعه خواهد بود. همان طور که اطلاع دارید، استرس به طور کاملا مستقیم تاثیرات منفی بر روند فعالیت و توسعه کسب و کار داشته و از این رو ایجاد محیطی فارغ از هر گونه آشفتگی ذهنی باید در دستور کار مدیران قرار داده شود.

اما چگونه می‌توان فضای کسب و کار را به محیطی عاری از استرس تبدیل کرد؟ شاید عجیب باشد اما اگر در انجام این مورد گام های لازم را بردارید، به تدریج درآمدی بیش از پیش نیز خواهید داشت! کار و فعالیت در بستری که با آرامش همراهی داشته باشد، قطعا نتایج حیرت انگیزی به دنبال خواهد داشت که یکی از اصلی‌ترین آن ها افزایش مشتری و در عین حال رشد درآمد است. اکنون که به صورت تئوری اهمیت موضوع را مشخص کرده‌ایم، در عمل چه چه باید کرد تا بتوان به هدف ارزشمند زدودن استرس از اتمسفر کسب و کار دست یافت؟

رشد و توسعه‌ی هر کسب و کار، هدفی ایده آل است که تمام مدیران به ویژه مسئولان مجموعه های کوچک‌تر برای آن برنامه‌ریزی می کنند. اما برای آن که این مهم محقق شود، نیاز به فضایی جدید حس می شود و این فضا باید یک سری ویژگی‌های خاص و اساسی داشته باشد. برای مثال کاهش چشمگیر در سطح استرس کاری، می تواند به پویایی هر چه بیشتر اعضا و حتی خود مدیر منجر شود. در ادامه راهکارهایی ساده اما موثر پیرامون مطالب مذکور ارائه خواهد شد.

مشارکت ۱۰۰ درصدی اعضا را جلب کنید

در هر کسب و کاری، اعضا مسئولیت هایی تعریف شده دارند که به صورت روزمره موظف به انجام دقیق و صحیح آن ها خواهند بود اما همه چیز به این جا ختم نمی شود! برای آن که قادر به دور کردن هر گونه جو استرس زا از مجموعه کاری خود باشید، باید بتوانید مشارکت تک تک اعضا را جلب کنید. چنان چه اتحاد در مجموعه میان تمامی افراد برقرار شود، استرس در جوانب گوناگون نیز به تدریج از میان خواهد رفت. جلساتی هفتگی با اعضا برگزار کنید و ایده های جالب هر فرد در راستای کاهش استرس کاری را مورد بررسی دقیق قرار دهید.

با هر گونه آشفتگی در فضای کاری برخورد کنید

کسب و کار را به حال خودش رها نکنید! مدیر مجموعه وظیفه دارد به دقت اتمسفر کسب و کار را مورد بررسی مداوم قرار داده و هر گونه عاملی که سبب از میان رفتن آرامش در این فضا می شود را در حد توان حذف کند. فرقی نمی کند این عامل چه چیزی باشد، باید بتوانید با آن برخورد منطقی داشته باشید. حال اگر چندین عامل همزمان با هم در ایجاد چنین وضعیتی دخیل هستند چه کاری باید انجام داد؟ در این وضعیت بهترین راه حل در صورت امکان، جا به جایی مکان کسب و کار است. انتخاب محیطی مناسب تر و ایجاد یک تغییر بزرگ می تواند تا حد بالایی منجر به کاهش آشفتگی های موجود شود. در این جا به جایی هر چیزی که مسبب القای استرس به مجموعه است را حذف کنید. در واقع این گام را می توان در سه مرحله خلاصه کرد: ۱٫ اسباب کشی کنید. ۲٫ عوامل مخل آرامش را جا بگذارید. ۳٫ تا میتواند گل و گیاه به فضا اضافه کنید!

حامی تغییرات مثبت باشید و آن ها را حفظ کنید

یکی دیگر از گام های مهم برای به حداقل رساندن استرس در فضای کار، برخورد با دید باز است! به عنوان مدیری که از مهارت های ضروری مدیریت برخوردار است باید بتوانید با ایده ها و نظرات مختلف به درستی برخورد کنید. سرکوب ایده های مخالف خود عاملی است که منجر به تشدید تنش و استرس می شود. ضمن حفظ اهداف اصلی کسب و کار و مسیری که برای رسیدن به آن ها در نظر دارید، به تمام نظرات چه موافق و چه مخالف گوش دهید. از این میان می توانید با مشورت و کمک اعضای کلیدی کسب و کار خود، ایده هایی که منجر به تغییرات مثبت می شوند را کشف و از آن ها دفاع کنید.

در ضمن توجه کنیم که پول همه چیز نیست سلامتی از هر چیزی مهم تر است:

پول و کسب درآمد وسیله است و نه هدف زندگی

منفی گرایی را ریشه کن کنید

از جمله آفت های به شدت مخربی که می تواند یک کسب و کار را درگیر خود کند، آفت منفی گرایی و بدبینی است. آن چه که مجموعه های کاری و به ویژه انواع کوچک تر به آن نیاز اساسی دارند، انرژی مثبت است! بسیار دیده می شود اعضای منفی گرایی که با بدبینی های مداوم خود، در روحیه سایر افراد نیز تاثیر گذاشته و در نهایت منجر به بی انگیزگی کامل در کل اتمسفر کار می شوند. با این افراد کاملا جدی و قاطعانه برخورد کنید. حتی بهتر است آن ها را از مجموعه خود حذف کنید! روحیه دهی مدیر به اعضا و همچنین اعضا به یکدیگر برای موفقیت بیشتر و غلبه بر مشکلات بزرگ و کوچکی که هر کسب و کاری در طول فعالیت خود به آن مواجه می شود، بسیار حیاتی خواهد بود. این شما هستید که باید فرصت چنین منفی گرایی ها و پراکنده سازی تفکرات منفی را ندهید.

در مجموع برای آن که بتوان به تمام گام های مذکور به خوبی عمل کرد، نیاز به صرف مقداری وقت خواهید داشت. کمبود ها و نقاط ضعف کسب و کار خود را که سبب القای استرس شده اند، بررسی کرده و در راستای رفع آن ها از مراحل اشاره شده کمک بگیرید.

منبع سایت پول یابی : http://poolyabi.ir/

کسب درآمد .استرس . استرس در کسب و کار . حذف استرس . مدیریت استرس . مقابله با استرس




تاریخ: سه شنبه 23 آبان 1396برچسب:,
ارسال توسط پول دوست

آموزش راه اندازی کسب‌وکار اپلیکیشنی

  کسب و کارها و شیوه کسب درآمد اینقدر زیاد و متنوع شده است که بازار تجارت سنتی و الکترونیک را تحت شعاع خود قرار داده است و افراد به شیوه های مختلف اقدام به کسب درآمد می کنند. یکی از شیوه های کسب درآمد پرطرفدار ساخت اپلیکیشن کسب و کار است و افراد با راه اندازی آن درآمد مناسبی دارند در اینجا قصد داریم تا شیوه کسب درآمد و راه اندازی کسب و کار با اپلیکیشن را آموزش دهیم:
 

دانلود اپلیکیشن‌ها برای مشتریان سرگرمی رایجی است( آمار دانلود اپلیکیشن، تعداد ۳۰ میلیون در روز است). همچنین پرورش ایده‌ برای اپلیکیشن‌های عالی و جدید نیز بسیار رایج است.

معمولاً در تبدیل اپلیکیشن از مرحله‌ی ایده به واقعیتی با فنّاوری بالا، مشکلاتی نهفته است، اما متخصصان بیان می‌کنند که هرکسی می‌تواند با داشتن رویکردی مناسب و تلاش کافی، اپلیکیشن موبایل موفقی بسازد که بالقوه درآمدزا باشد.

چد مورتا (Chad Mureta) گفته است که : «اگر کارها را به‌درستی انجام دهید، می‌توانید از این راه درآمد بسیاری داشته باشید.» او قبل از راه‌اندازی سه کسب‌وکار بر اساس اپلیکیشن‌های موبایلی، ازجمله Empire Apps، هیچ تجربه‌ای در این حوزه نداشته است.

میکا اولسون (Mikka Olsson)، هم‌موسس شرکت سازنده اپلیکیشن Ebbex، گفته است : « اگرچه داشتن ایده از هر چیزی مهم‌تر است، اما کارهای بسیار دیگری نیز (از طراحی گرفته تا بازاریابی) برای درآمدزایی و بهره‌وری کسب‌وکارهای مخاطره‌آمیز ضروری هستند.»

اولسون گفته است: «داشتن ایده‌ای فوق‌العاده، فقط ۵ درصد از فرایند راه‌اندازی کسب‌وکار است. این فرصت بزرگی است، اما باید آماده باشید و از صمیم قلب خواستار تحقق آن باشید.»

نیکولاس آکونا (Nicolas Acuña)، هم‌موسس اولسون در Ebbex، به کسانی که به دنبال ساخت اپلیکیشن هستند، پیشنهاد می‌کند که ابتدا ایده‌ی خود را با دوستان و خانواده‌ی خود در میان بگذارند.

آکونا گفته است: «از آن‌ها بپرسید حاضرند از اپلیکیشن شما استفاده کنند و آیا به نظرشان ایده‌ی جذابی است؟ برای کسی که ایده را مطرح کرده است، دشوار است که نظری واقعی درباره‌ی آن داشته باشد، زیرا عاشق ایده‌ی خود است.

مایک داندل (Mike Rundle)، که خود اپلیکیشن‌هایی را برنامه‌نویسی کرده است، گفته است « بررسی رقبا نیز مرحله‌ی مهمی است و می‌تواند تعیین‌کننده‌ی این باشد که سایر اپلیکیشن‌های موجود چه‌کارهایی را به‌درستی و چه‌کارهایی را به‌اشتباه انجام می‌دهند.» او پیشنهاد می‌کند کسانی که تمایل دارند اپلیکیشنی راه‌اندازی کنند، زمانی را صرف یادداشت ویژگی‌های منحصربه‌فردی که احساس می‌کنند اپلیکیشن‌شان باید شامل آن‌ها باشد، کنند.

راندل گفته است: «داشتن یک پاراگراف توصیف از یک اپلیکیشن، کافی نیست. یادداشت شما باید فهرستی چندصفحه‌ای باشد که این موارد را در برمی‌گیرد: آن‌چه اپلیکیشن ‌شما ارائه می‌دهد، دلایل متفاوت بودن آن با سایرین، و این‌که برای جلب رضایت کاربران و تمایز از بقیه‌ی اپلیکیشن‌ها چه می‌کند.»

بعدازاینکه از ایده رونمایی شد، می‌توان اپلیکیشن را ساخت. وب‌سایت‌ها ممکن است توسط افرادی ایجادشده باشند که تجربه‌ی فنی کمی دارند، اما اپلیکیشن‌های موبایلی به داشتن مهارت در دانش برنامه‌نویسی و توسعه‌ی نرم‌افزار احتیاج دارند. ازآنجایی‌که افراد کمی دارای چنین مهارتی هستند، بیشتر سازندگان اپلیکیشن‌ها برنامه‌نویسی را به یک شرکت بزرگ یا یک برنامه‌نویس مستقل می‌سپارند.

به گفته‌ی مورتا(Mureta)، هزینه‌ی این کار بسته به این‌که سازنده‌ی اپلیکیشن قصد رسیدن به چه هدفی را دارد، ممکن است از هزارتا یک‌میلیون دلار باشد. او معتقد است کمبود مهارت‌های فنی برای سازندگان یک امتیاز است.

مورتا می‌گوید: «درواقع بهتر است که برنامه‌نویس (coder) نباشید، زیرا در این صورت همه‌ی زمان خود را صرف برنامه‌نویسی نمی‌کنید و بیشتر بر ساختن اپلیکیشن تمرکز دارید.»

مورتا خود مصداق این است که افراد می‌توانند بی‌هیچ تجربه‌ای نیز اپلیکیشنی را راه‌اندازی کنند و موفق شوند. این سازنده‌ی اپلیکیشن اهل کالیفرنیاست و ایده‌ی اولین اپلیکیشنش، Fingerprint Security Pro، زمانی به ذهنش رسید که در بیمارستان بعد از یک تصادف وحشتناک دوره‌ نقاهت خود را می‌گذراند. او برای ساخت این اپلیکیشن کمتر از ۲ هزار دلار هزینه کرده است و حدود ۷۰۰ هزار دلار سود داشته است.

اولین مرحله برای کسب درآمد از اپلیکیشن‌تان این است که آن را به مشتریان بفروشید. برای دستگاه‌های اپل Apple، همه‌ی اپلیکیشن‌ها در iTunes به فروش می‌رسند، درحالی‌که اپلیکیشن‌های اندروید در فروشگاه‌های مختلفی چون Google Play و Amazon موجودند.

سازندگان اپلیکیشن‌ها باید برای اپلیکیشن‌های iPhone یا iPad سالانه ۹۹ دلار به اپل بپردازند. مقررات اپل به شرکت‌ها اجازه می‌دهد ۳۰درصد سود اپلیکیشن‌ها را در اختیار داشته باشند؛ ۷۰ درصد باقی‌مانده به سازندگان تعلق می‌گیرد. گوگل و آمازون نیز مقررات مشابهی دارند.

اولسون می‌گوید: «البته صرف قرار دادن اپلیکیشن بر روی iTunes نیز ضامن موفقیت شما نیست.»

اولسون به سازندگان اپلیکیشن‌ها پیشنهاد می‌دهد راه‌اندازی اپلیکیشن را به‌مثابه‌ی شروع هر کسب‌وکار دیگری بدانند.

این بدان معنی است که باید زمانی را به تحقیق درباره‌ی قیمت‌ها اختصاص دهید، برای روابط عمومی استراتژی داشته باشید و بودجه‌ای برای بازاریابی و تبلیغات کنار بگذارید.

آکونا (Acuña) بیان می‌کند: «باید آگاهی ایجاد کنید و اپلیکیشن خود را پیش روی افراد قرار دهید.» همچنین چنین تعهدی فرصتی ایجاد می‌کند تا بعداً بتوانید اپلیکیشن‌های بیشتری بسازید.

وی همچنین می‌گوید که: « فقط برخی از آن‌ها به‌خوبی کار خواهند کرد، اما برای موفق شدن به‌احتمال خیلی زیاد بیش از یک اپلیکیشن خواهید ساخت.»

میزان درآمد حاصل از اپلیکیشن‌ها نیز، درست مثل هزینه‌ی ساختن آن‌ها، ممکن است بسیار متفاوت باشد. راندل می‌گوید موفقیت مالی، به عوامل گوناگونی بستگی دارد؛ ازجمله نوع اپلیکیشن (بازی‌ها معمولاً بیشتر از اپلیکیشن‌های دیگر، فروش دارند)، گستردگی راه‌اندازی آن (جایگاه اپلیکیشن در جدول در پایان اولین روز فروش می‌تواند تعیین‌کننده‌ی میزان درآمد شرکت باشد) و میزان مطلوبیت نظرات کاربران (بسیاری از اپلیکیشن‌ها که ازنظر کاربران پنج ستاره هستند، فروش خواهند داشت، چراکه کاربران دیگر با مشاهده‌ی این ستاره‌ها به این فکر می‌افتند که در صورت عدم خرید، شانس بزرگی را ازدست‌داده‌اند.)

راندل گفته است برترین اپلیکیشن‌ها در Apple store روزانه بیش از ۵۰ هزار دلار درآمد دارند، اما میزان درآمد سایر اپلیکیشن‌ها شیب شدیدی دارد، و اکثر اپلیکیشن‌ها درآمدی بسیار کمتر از این دارند.

مورتا گفته است: «نکته‌ی بی‌نظیری که درباره‌ی بازار اپلیکیشن وجود دارد این است که کاربران در سراسر جهان متقاضی آن‌ها هستند.»

همچنین او  گفته است: «من از کشورهایی درآمد داشتم که قبل از آن حتی اسمشان را هم نشنیده بودم. این حس بسیار جالبی برای من بود.»

کسب درآمد .کسب و کار اینترنتی . اپلیکیشن . اپلیکیشن کسب و کار . استارت‌‌آپ . ایده اپلیکیشن . درست کردن اپلیکیشن . کسب و کار . کسب و کار اپلیکیشنی

مطالب مشابه کسب و کار اپلیکیشن :

شیوه کسب درآمد اپلیکیشن ایرانی هدهد

اپلیکیشن مناسب کسب و کارهای کوچک

اپلیکیشن پینگل رقیب جدی تلگرام

اپلیکیشن ساده موبایل و کسب درآمد میلیاردی ؟

منبع : آموزش کسب درآمد




ارسال توسط پول دوست

شناخت نیاز مصرف‌کننده جهت کسب درآمد بیشتر

  حتما شنیده اید که برخی سایتهای بزرگ مثل گوگل، یاهو ، فیسبوک و... کلیک های کاربران و میزان علایق آنها را شناسایی می کنند و این اطلاعات ذیقیمت را خود برای کسب و کارشان استفاده می کنند و یا به دیگران برای کسب درآمد بیشتر می فروشند . دلیل این کار بسیار ساده است این غول های بزرگ از میزان علایق ورودیهای خود ، زمینه علایق و نیاز و خواسته هایشان را به دست می آورند و بر اساس این علایق تبلیغات خود را نمایش می دهند و یا محصول و خدماتشان را ارائه می دهند . یعنی شناخت کامل و درست از مشتری دارند و این شناخت موجب رونق کسب و کارشان می شود این در واقع یک نوع بازاریابی و فرصت برای جذب مشتری و مصرف کننده خدمات هست.
 

در کسب درآمد و افزایش فروش هم، بهترین استراتژی‌های مصرف‌کننده با علم به این موضوع آغاز می‌شوند که افراد کجا و چرا محصول شما را می‌خرند.مفهوم یک مصرف‌کننده، بنا به جنسیت، سن، نژاد و موقعیت جغرافیایی که بتواند در ایجاد فروض دقیق و معقولانه در مورد رفتار خرید استفاده شود، دیگر منسوخ شده است. شاید قابل‌پیش‌بینی‌ترین ویژگی‌های مصرف‌کنندگان امروز تغییرپذیری آنها باشد؛ آنها بسته به جایی که خرید می‌کنند و موقعیتی که برای آن خرید می‌کنند، برندهای متفاوتی را برخواهند گزید.

 

این ویژگی بیانگر یک توسعه منطقی از محیط خرده‌فروشی در دنیای امروز است: اکنون شاهد آن هستیم که هر هفته بسیاری از طبقه‌بندی‌های کالاهای بسته‌بندی شده مصرفی (CPG) شامل صدها برند و آغاز محصولات «گوشه»۱ جدید می‌شود. افراد می‌توانند در سوپرمارکت‌ها، خواربارفروشی‌های کوچک که معمولا در جای سهل‌الوصول قرار دارد و اغلب اوقات باز است و طیف وسیعی از سایت‌های تجارت الکترونیک خرید کنند، اما امروزه روش‌های به مراتب بیشتری برای بازاریان وجود دارد تا با خریداران وارد تعامل شوند، از جمله این روش‌ها می‌تواند به اپلیکیشن‌های موبایل و رسانه‌های اجتماعی اشاره کرد.با فرض این پیچیدگی‌ها، یافتن مصرف‌کنندگان بسیار حیاتی‌تر از همیشه است. تحقق این امر به دیدگاه به مراتب جامع‌تری از چگونگی ایجاد یک انتخاب نیاز دارد؛ دیدگاهی که مرتبط با جمعیت‌ خاص یا یک نیاز تعریف‌شده نیست.

شرکت‌ها باید علم به اینکه چه کسانی، چه زمانی، کجا و چرا خرید می‌کنند را با درک مزایای هیجانی و عملکردی محصولاتشان ترکیب کنند. وقتی این ارتباطات را ایجاد می‌کنید، دیدگاهی در مورد موقعیت‌های خاص یا «پنجره‌های تقاضا» به‌دست می‌آورید؛ دیدگاهی که بیانگر آن است کدام مصرف‌کننده می‌خواهد یا نیاز دارد که یک خرید انجام دهد. این پنجره‌ها بر مبنای عوامل متفاوت در دفعات مختلف باز و بسته می‌شوند. فرض کنید فردی در یک مغازه خواربارفروشی به دنبال محتویات ساندویچ برای ناهار فرزندش است؛

ممکن است او یکی از برندهای گوشت ساندویچی (مثلا سوسیس و کالباس) را انتخاب کند؛ اما فرد دیگر به فکر آماده کردن یک اسنک سریع و سالم در خانه باشد.پنجره‌های تقاضا، با ارتباط دادن مستقیم‌تر برند، مصرف‌کننده، کانال و موقعیت، فرصت‌هایی برای هدف‌گذاری بهتر و تعهد در امتداد مسیر خرید ایجاد می‌کنند. (نمودار).این مفهوم بین رهبران کالاهای بسته‌بندی‌شده مصرفی (CPG) محبوبیت یافته است؛ اما به همان‌اندازه به صنایع مختلف نیز مربوط است: تقریبا هر شرکتی نیاز به درک روشی دارد که مردم از طریق آن محصولات را ارزیابی می‌کنند و تصمیم‌ می‌گیرند که کدام محصول را خریداری کنند. در عین حال این مفهوم تنها زمانی ارزش خواهد داشت که روش اجرای استراتژی شرکت‌ها را تغییر دهد. آنها نیاز به شناسایی پنجره‌هایی خواهند داشت که برای برندهای آنها امیدبخش‌تر است و سپس باید در چگونگی بازاریابی و فروش محصولات فعلی به علاوه توسعه محصولات جدید خود تغییراتی ایجاد کنند. شرکت‌هایی که این موضوع را به درستی درک می‌کنند به‌طور چشمگیری مسیر تعامل با مصرف‌کنندگان خود را بهبود خواهند بخشید.

گذشته پیش‌درآمد اکنون است

بیایید نگاهی به یک طبقه بزرگ از خرده‌فروشی بیندازیم تا چگونگی کارکرد پنجره‌های تقاضا در بازارهای شلوغ را بهتر درک کنیم: طبقه‌ای که می‌خواهیم به آن اشاره کنیم پوشک بچه است. برخی مصرف‌کنندگان یک برند پوشک که از مواد طبیعی ساخته شده و قیمت بالاتری دارد را برای نوزاد تازه‌ متولد شده خود می‌خرند و سپس زمانی که کودک آنها شروع به چهار دست و پا راه رفتن می‌کند، بردوام آن تمرکز می‌کنند.مجرای خرده‌فروشی و بخصوص طیفی از گزینه‌های موجود در یک موقعیت مفروض نیز بر تصمیمات خریداران تاثیر می‌گذارد. به‌عنوان مثال ممکن است مصرف‌کنندگان پوشک بچه همیشه به صورت عمده از فروشگاه‌های بزرگ یا به صورت آنلاین خرید کنند، اما با علم به اینکه قیمت هر پوشک بالاست، زمانی که در شرایط اضطراری قرار می‌گیرند، به صورت تکی از فروشگاه‌های کوچک خرید خواهند کرد.

شرکت‌ها با نگاه به اطلاعات خرید گذشته مصرف‌کنندگان، در مورد علائق آنها اطلاعات کسب می‌کنند. این داده‌ها و توانایی استخراج آن برای ایجاد دیدگاه‌های مفید، شرکت‌ها را قادر می‌سازد تا پنجره‌های تقاضا برای محصولات‌شان را بشناسند.تنها یک دهه گذشته، شرکت‌ها عمدتا به پژوهش‌ها روی مصرف‌کنندگان توجه می‌کنند.

امروزه، آنها هنوز به نتایج مطالعات نگاه می‌کنند، اما می‌توانند این اطلاعات را با داده‌های تفصیلی در مورد رفتار آنلاین مصرف‌کنندگان (تاریخچه جست‌وجوهای اینترنتی، خریدها، بازدید‌ها آنلاین و فعالیت رسانه‌های اجتماعی) به علاوه معیارهایی که رفتار آنها را در فروشگاه‌های فیزیکی دنبال می‌کنند، ترکیب کنند.خبر خوب این است که تکنولوژی موردنیاز برای شناسایی پنجره‌های تقاضا چندان پیچیده نیست. قطعا شما نیاز به توانمندی‌های تجزیه و تحلیل دارید، اما می‌توانید این توانمندی‌ها را با به‌کار بردن تکنیک‌های بازاریابی کمی ثابت در روش‌های نوآورانه خلق کنید؛ روش‌های نوآورانه‌ای که از طیف وسیعی از منابع اطلاعاتی
استفاده می‌کنند.

 

چالش اجرا

برای اجرای یک استراتژی بر مبنای پنجره‌های تقاضا، با سه مرحله زیر شروع کنید:

۱٫ پنجره‌های ایده‌آل خود را شناسایی کنید.

هر نوع محصول مفروضی لیست بلندی از پنجره‌های تقاضای بالقوه دارد؛ اما تنها تعداد خاصی از آنها انتخاب درستی برای شرکت شما هستند. این فرآیند با درک واضحی از توانمندی‌های شرکت شما شروع می‌شوند. نکات خاصی وجود دارد که برند شما برای آن شناخته شده است و شرکت شما به بهترین شکل آنها را انجام می‌دهد؛ این نکات می‌تواند توسعه محصول جدید، بسته‌بندی نوآورانه یا هر چیز دیگری باشد. پنجره‌های تقاضای معین به‌طور طبیعی تناسب بهتری با این نقاط خواهند داشت. در این مرحله، باید اطمینان یابید که اندازه بازار یک پنجره تقاضای خاص برای هدف‌گذاری آن برای محصولات جدید یا توسعه محصولات جدید کافی باشد.تجزیه‌و‌تحلیل‌ها می‌توانند از طریق شبیه‌سازی‌های بازار، مدل‌سازی سناریو و دیگر ابزارهای مشابه در سنجش سود بالقوه ناشی از گزینه‌های متفاوت به شما کمک کنند.

۲٫ نگرش‌های فروش و بازاریابی خود را تطبیق دهید.

درک دقیقی از پنجره‌های تقاضا به شما اجازه می‌دهد تا مشتریان را از روشی جذب کنید که شرکتی که از نگرش‌های تفکیکی قدیمی استفاده می‌کند، قادر به آن نخواهد بود. کانال درست و استراتژی‌های بازاریابی می‌توانند به شما کمک کنند تا مشتریان را در مکان و زمان درست جذب کنید و در نتیجه ارتباطات درست و فروش‌های بالاتری به‌دست آورید. به مثال زیر توجه کنید: یک شرکت اخیرا نوع جدیدی از قیچی را توسعه داده است که از طریق کمپین‌های جداگانه با هدف دستیابی به افراد ماهر، دانش‌آموزان و کارمندان اداره، بازاریابی و فروخته می‌شود. این شرکت کانال و استراتژی‌های بازاریابی خود از جمله تصمیماتی در مورد اینکه در کدام فروشگاه‌ها فروخته شود، ارتقای محصول، سهمیه‌ها، بسته‌بندی، و تبلیغات دیجیتال را تطبیق داده است. هدف این شرکت از این فعالیت‌ها، خدمت به مشتریان متفاوت و در موقعیت‌های مختلف بوده است.

به‌عنوان مثال، این شرکت بازدیدهای کاربران را تفکیک می‌کند تا اطمینان یابد که مشتریان دانش‌آموز تنها بازدیدهای کاربران دانش‌آموز را می‌بینند. نتیجه این کار، افزایش فوق‌العاده در فروش در مقایسه با ابتدای تولید محصول بود.وقتی شما از پنجره‌های تقاضا برای شکل دادن به استراتژی فروش و بازاریابی خود استفاده می‌کنید، به‌کارگیری تجزیه و تحلیل‌ها شما را قادر می‌سازد تا نتایج ابتکارات خاص را بسیار دقیق‌تر مورد سنجش قرار دهید.

۳٫ برای ایجاد محصولات و خدمات جدید نوآوری کنید.

علاوه‌بر بهبود استراتژی‌های بازاریابی برای محصولات فعلی، پنجره‌های تقاضا می‌توانند به شرکت‌ها در توسعه محصولات جدید نیز کمک کنند. آنها قادر هستند تا محصولاتی با خصوصیات موردنیاز مشتریان خلق کنند.به‌عنوان مثال، اگر یک تولیدکننده پوشک بچه با توانمندی‌های قوی در تولید پایدار۲یک پنجره تقاضا برای والدین جدیدی که به دنبال کاهش اثر آنها بر محیط‌زیست هستند پیدا کند، این شرکت می‌تواند تلاش‌های نوآوری خود را بر حداقل‌سازی مواد به‌کار رفته و ارائه بسته‌بندی‌های قابل‌بازیابی یا تجزیه‌پذیر متمرکز کند.

در اینجا تجزیه و تحلیل‌ها، تلاش‌های شما را هدایت خواهد کرد. در یک سطح خرد، تجزیه و تحلیل‌ها می‌توانند به شما کمک کنند تا به‌طور دقیق‌تر فرصت‌های نوآوری را برای برندتان در فصل مشترک مشتری، کانال و موقعیتی که برای کسب‌و‌کار شما مناسب است، هدف‌گذاری کنید. شما قادر خواهید بود به‌درستی پیش‌بینی کنید که چه محصولی را توسعه دهید و کدام یک از مشتریان احتمال بیشتری دارد تا آن را خریداری کنند. در سطح کلان، می‌توانید از تجزیه و تحلیل‌ها برای پیگیری بهتر بازدهی بر سرمایه‌گذاری نوآوری از طریق معیارهایی مانند time-to-market (طول زمان صرف شده از ایده یک محصول تا روانه شدن آن به بازار)و بهره‌وری تحقیق و توسعه (R&D) استفاده کنید.

 

پنجره‌های فرصت

برای مشاهده اینکه چگونه شرکت‌ها می‌توانند با استفاده از پنجره‌های تقاضا برای ارتباط با مشتریان و ایجاد رشد سازماندهی شوند، به یک شرکت تولید گوشت‌های ساندویچی توجه کنید که توانمندی‌های قوی در بسته‌بندی محصول دارد. این شرکت والدینی را که به دنبال خرید محصولات سالم برای ناهار فرزندان خود هستند را به‌عنوان یک پنجره تقاضای به شدت بالقوه شناسایی می‌کند.هدف‌گذاری این گروه از مشتریان نیاز به یک نگرش متفاوت دارد؛ نگرشی متفاوت از آنچه شرکت در صورت لحاظ طیف جمعیتی ساده (به‌عنوان مثال «خوراکی موردعلاقه کودکان در یک سن معین چیست؟» یا «ترجیحات گوشت ساندویچی در هر منطقه چیست؟» استفاده می‌کرد.

با فرض وجود تخصص، این شرکت می‌توانست بر توسعه بسته‌بندی‌های ناهار مورد علاقه کودکان تمرکز کند. این شرکت فروشگاه‌های خواربارفروشی سنتی را مورد هدباط با مشتری

ف قرار می‌دهد که در آن بسیاری از خانواده‌ها خرید‌های عمده هفتگی خود را انجام می‌دهند و نمایشگرهایی را داخل فروشگاه قرار می‌دهد که این حقیقت را برجسته می‌سازند که محصول موردنظر برای قرار گرفتن در یک ظرف غذا به اندازه کافی کوچک است، به راحتی باز می‌شود، به‌طور مناسب تقسیم شده و سالم است. این شرکت می‌تواند این فعالیت‌ها را در آغاز سال تحصیلی یا آخر هفته که والدین برای هفته آینده مدارس کودکان خود خرید می‌کنند انجام دهد.

این شرکت می‌تواند برای افزایش جذب مشتریان، یک کمپین در رسانه‌های اجتماعی ایجاد کند و از والدین بخواهد تا از ظرف ناهار خالی کودکان خود بعد از بازگشت از مدرسه عکس بگیرند و به این ترتیب نشان دهند که محصول مربوطه تا چه حد پرطرفدار است.

در یک حوزه شلوغ، پنجره‌های تقاضا شرکت‌ها را قادر می‌سازد تا مشتریانی را بیابند که خواستار برندهای آنها هستند. آنها می‌توانند به شرکت‌ها کمک کنند تا منبع پایدارتری از مزیت رقابتی را توسعه دهند که رشد و سودآوری را به ارمغان می‌آورند.

برای رهبران شرکت، این پیام واضح است: مصرف‌کنندگانی که خواه به صورت آنلاین یا از قفسه یک فروشگاه به محصولات شما نگاه می‌کنند افرادی هستند که ترجیحات آنها به اینکه چه کسانی هستند، کجا هستند و در لحظه چه می‌خواهند، بستگی دارد. هرچه بیشتر در مورد این موارد تامل کنید، برند شما جذاب‌تر خواهد شد.

منبع سایت پول یابی

http://poolyabi.ir/

 

پی‌نوشت:

۱٫ niche products به کالا یا خدماتی گفته می‌شود که دارای ویژگی‌هایی است که برای یک زیرگروه خاص بازار درخواست می‌شود.

۲٫ (sustainable manufacturing) به ایجاد محصولاتی گفته می‌شود که اثرات محیط‌زیستی اندکی داشته باشند و انرژی و منابع طبیعی را حفظ کنند.

کسب درآمد . کسب و کار .ارتباط با مشتری . استراتژی خرده فروشی . بازاریابی خدمات . بازاریابی محصول . پنجره ایده‌آل . پنجره فرصت . جذب مشتری . فروش محصول . مصرف کننده . نیچ




ارسال توسط پول دوست

سایت پول یابی ، محل کسب درآمد از اینترنت

کسب درآمد ساده، کسب درآمد رایگان، کسب درآمد بالا

یکی از سایت هایی که در زمینه کسب و کار اینترنتی و خانگی فعالیت تخصصی دارد و شعارش هم آموزش کسب درآمد علمی و اصولی از اینترنت می باشد سایت پول یابی poolyabi.ir می باشد هدف اصلی و برنامه کاری این سایت عبارت است از:

آموزش کسب درآمد اینترنتی, کسب و کار خانگی و اینترنتی,کارآفرینی, استخدام، کاریابی، کنکور و دانشگاه در حوزه های قانونی و مشروع.

با این عنوان: آموزش کسب درآمد, کنکور و استخدام

اگر علاقمند به آشنایی با شیوه های قدیمی و یا مدرن و امروزی کسب درآمد از اینترنت هستید و یا دنبال کار و استخدام در ادارات دولتی ، شرکتهای خصوصی می باشید، اگر دغدغه کنکور و امتحان کنکور و ورود به دانشگاه و آزمون ها را دارید ، اگر قصد راه اندازی کسب و کار خانگی و کسب درآمد در منزل را دارید ولی چگونگی راه اندازی آن را نمی دانید، اگر کارآفرین هستید و دنبال جذب سرمایه و یا اجرای ایده خود می گردید ، اگر به دنبال کسب درآمد اینترنتی از شبکه های اجتماعی مثل :تلگرام، فیسبوک، گوگل پلاس، توئیتتر، اینستاگرام و.. و یا پیام رسان هایی مثل تلگرام، لاین، وایبر و... هتسید ، اگر فایلی برای فروش دارید و راهش را نمی دانید ، اگر ویدیو ارزشمندی دارید و راه کسب درآمدش را نمی دانید ، اگر به دنبال کسب درآمد از کوتاه کننده لینک، پاپ آپ ، کلیکی و...هستید ، اگر هنر ، محصول و یا خدماتی دارید ولی شیوه ارائه و کسب درآمد از آنها را نمی دانید و خلاصه هر آنچا درباره کسب درآمد از اینترنت و کسب و کار خانگی و استخدام و کنکور و مقالات آموزشی مرتبط می خواهید همه و همه در سایت پول یابی به رایگان قرار دارد.

مجموعه آموزش های سایت پول یابی بر اساس متدهای نوین و استفاده از سالها تجربه مدیر آن در زمینه اینترنت می باشد. هدف اصلی مدیر سایت پول یابی، آموزش کسب درآمد از اینترنت، ایجاد اشتغال و درآمد برای دیگران ، رفع و یا کم کردن معضل بیکاری در جاتمعه به ویژه برای جوانان می باشد.

شعار سایت پول یابی : اینترنت اقیانوسی از ثروت و پول فراوان است فقط باید قلاب کسب درآمدت را در این اقیانوس بیکران به آب بیندازی.

روی لینک زیر کلیک کنید و با جدید متدها آشنا شوید :

پول یابی سایت آموزش کسب درآمد, کنکور و استخدام




ارسال توسط پول دوست

آموزش تولید ویدئوی تبلیغاتی تاثیر گذار برای جمع آوری پول و ثروت

  کسب درآمد اینترنتی در حال رشد فراوان بوده و سالیانه میلیاردها دلار پول از طریق اینترنت جا به جا می شود درآمد برخی از سایتها به اندازی بالاست که تبدیل به غول بزرگ اینترنتی شدند . اما هر کسی نمی تواند در این بازار پر رقابت بدون سرمایه و پول دوام بیاورد . یکی از راههای جذب سرمایه ایجاد کمپین تبلیغاتی و یا ویدیوهای تبلیغاتی و یا کلیپ تبلیغاتی است . با ویدئوی تبلیغاتی اثربخش می توان برای کسب و کار نو پای خود سرمایه جمع کرد . اما تولید محتوا برای این کلیپ تبلیغاتی به سادگی امکان پذیر نیست و ساخت آن قواعد و قاونو خاص خود را دارد. در اینجا آموزش نحوه تولید ویدیوی تبلیغاتی اثربخش برای جمع آوری سرمایه خواهد آمد ساخت ویدیوئی که کسب و کار نوپا را تحت تاثیر قرار داده و موجب جمع آوری سرمایه برای کار می شود.

تامین سرمایه عمومی (گروهی) یکی از موثرترین روش ها برای دریافت سرمایه مورد نیاز در پروژه‌های استارت آپ و راه اندازی کسب و کار جدید می باشد. سایت های محبوبت تامین سرمایه عمومی همچون کیک استارتر kickstarter و ایندیگوگو به کارآفرینان کمک نموده تا سرمایه مورد نیاز را از طریق اعطای مبالغ مالی به کسب و کارهای در دست تاسیس گردآوری نمایند.

بر اساس گزارشات کیک استارتر با تامین مالی گروهی از جانب ۱۱۲ میلیون نفر به راه اندازی ۱۱۷ هزار کسب و کار نوپا کمک نموده است. این پلتفرم‌ها ماهیانه پذیرای هزاران درخواست از جانب کمپین راه اندازی کسب و کار نوپا بوده ، هر کمپین برای تامین مالی از جانب کاربران رقابت نموده ، لذا چگونه می‌توان کمپین را در جایگاهی برتر قرار داده تا در رقابت با سایر کمپین ها به موفقیت رسیده؟

قدرت محتوی ویدئویی

بر اساس آمار موجود در وب سایت کیک استارتر ، ۳۳ % کمپین ها با موفقیت مورد تامین مالی قرار داشته و در عین حال فاقد تبلیغات مبتنی بر محتوی ویدئویی بوده ، با این وجود در صورتی که ویدئوی تبلیغاتی به کمپین اضافه شود درصد موفقیت به ۶۶ % رسیده ، لذا نرخ موفقیت در سطح قابل قبول ۵۰ % قرار گرفته.

آمار ایندیگوگو راجع به استفاده از محتوی ویدئویی نیز بیانگر نتایجی مشابه بوده ، کمپین‌هایی که حاوی ویدئوهای توصیفی (تبلیغی) بوده از نظر مبالغ مالی گردآوری شده در سطح عمومی ۱۱۴ % بالاتر از کمپین‌های فاقد ویدئوهای تبلیغاتی قرار گرفته‌اند. این داده‌ها فاقد هر گونه غافلگیری و تعجب بوده چرا که منافع محتوی ویدئویی در حیطه‌های بازاریابی و ترفیع بخوبی اثبات شده و برخی از مزایای کمی قابل اشاره عبارتند از :

  • ویدئوها قادر به انتقال حجم عظیمی از اطلاعات در بازه زمانی محدود می باشند
  • ۹۲ % مشتریان مبادلات تجاری دوسویه (B2B) به تماشای ویدئوها می‌پردازند
  • افزودن ویدئو نرخ تبدیل را تا ۸۰ % افزایش داده
  • ویدئوهای تبلیغاتی ۳۰ ثانیه ای دارای نرخ تکمیل بالا (۸۸٫۳ %) می‌باشند
  • ۸۱ % مدیران اجرایی از ویدئوها به عنوان بخشی از استراتژی بازاریابی آنلاین خویش استفاده می‌نمایند

یک کمپین تامین سرمایه گروهی لزوما تلاشی برای جلب سرمایه‌گذاران بالقوه و جلب رضایت آن ها برای دریافت سرمایه‌های گران بهای آنان در کسب و کار مد نظر در مقایسه با رقبا بوده ، پیام‌های ویدئویی از اثربخشی بالایی برخوردار بوده چرا که از صدا و تصویر برای انتقال محتوی به شیوه‌ای مناسب و ارتباط احساسی با مخاطب در بازه زمانی محدود استفاده می‌نمایند.

با این وجود تمامی ویدئوها از اثربخشی لازم برخوردار نبوده ، جلب توجه مخاطب ضروری بوده تا وی کل ویدئو را تماشا نموده ، یک پیام ویدئویی ضمن جذابیت بصری پیام تجاری را به بهترین نحو منتقل نموده ، تبلیغات ویدئویی از ارزش کافی برخوردار بوده تا ضمن تایید در کمپین های جذب سرمایه گروهی از پتانسیل گسترش ویروسی برخوردار باشند. ویدئوهای جذب سرمایه گروهی منجر به تحریک مخاطب برای واکنش به درخواست های مطرح شده از جانب شما گردیده که همان سرمایه گذاری در پروژه تجاری در دست احداث می باشد.

در ادامه ۵ روش هوشمندانه برای خلق ویدئوی تبلیغاتی برای جلب سرمایه گذاری گروهی مطرح گردیده که تماشای آن توسط مخاطبان (سرمایه گذاران) را تضمین نموده :

۱- تعیین استراتژی برند و جایگاه محصول

در شروع کار باید از ایده اولیه راجع به ادراکات سرمایه‌گذاران از محصولات یا خدمات شرکت برخوردار باشید. سرمایه‌گذاران خواهان اطلاع از مسائل زیر بوده :

  • ماهیت کسب و کار جدید حول چه محوری قرار داشته ؟
  • کاربران نهایی چه کسانی بوده ؟
  • چگونه می توان به نیازهای بازار هدف پاسخ داده؟
  • عوامل متمایز کننده خدمات یا محصولات شامل چه مواردی بوده ؟
  • گزاره فروش منحصر به فرد شرکت نوپا چیست؟
  • به چه دلیلی بازار از این محصول استقبال نموده ؟
  • سرمایه‌گذاری در این کسب وکار نوپا چگونه قابل توجیه است؟

پاسخ به این سوالات تعیین کننده برند تجاری و برنامه‌ریزی صورت گرفته برای تعیین جایگاه آن در بازار بوده ، برندینگ و استراتژی جاگیری ایده‌های لازم در ارتباط با جهت گیری شرکت را در اختیار مخاطبان (سرمایه گذاران) قرار می‌دهد. سرمایه‌گذاران بدون استراتژی تعریف برند شرکت نوپای شما را به مثابه کشتی بدون GPS تلقی نموده که به شکل کورکورانه در دریای آزاد سرگردان بوده و در معرض تهدید برخورد با توده‌های یخی در نواحی تاریک قرار گرفته.

۲- روایت گری از برنامه‌های تجاری

روایت‌گری ابزاری قدرتمند برای انتقال پیام بوده ، روایت گری با برخی مزایای خاص همراه بوده اما ماهیت بنیادی آن هرگز قابل انکار نیست : تمامی افراد از یک روایت مناسب قدردانی نموده و به تحسین آن می‌پردازند.

گام نخست تعیین هدف کسب و کار است، به چه علت این ایده تجاری را پیگیری می‌نمایید؟ آیا تجارب پیشین شما را به اجرای عملیاتی ایده فعلی ترغیب نموده است؟ آیا توصیه ای عمیق و معنادار منجر به الهام بخشی به شما به منظور ادامه مسیر در این حوزه گردیده است؟

گام دوم مفهوم سازی بوده ، محتوی موجود را چگونه به مخاطب ارائه می نمایید؟ یک روایت (خط سیر داستانی) مطلوب منجر به جلب نظر مخاطب شده و ذهن وی را عمیقا درگیر پیام مخفی موجود در ویدئو نموده ، در صورتی که از هیئت تحریریه و هنری برخوردار هستید، می توان در ابتدا پلان‌های مختلف کلیپ ویدئویی را روی کاغذ پیاده‌سازی نموده و سپس سیر داستان را از طریق ویدئو اجرا نمایید.

 

۳- ضرب آهنگ ویدئو را تنظیم نمایید

ضرب آهنگ ویدئو عملاً حالت یا سطح احساسی است که در پی استخراج آن از مخاطب هسنید. آیا محتوی به شیوه‌ای سرگرم‌کننده یا جدی و رسمی بیان می‌شود؟ آیا بدنبال پاسخی دلگرم کننده بوده یا غلبه و الهام بخشی را در اولویت قرار داده‌اید؟ ضرب آهنگ ویدئو به نوع محصول یا خدمت پیشنهادی بستگی داشته و عموما واکنش دلخواه را بدنبال داشته ، در عین حال حفظ صداقت و صمیمیت ضروری می‌باشد. افزودن تولید کننده محتوی به تیم خلاقیت شرکت یکی از گزینه‌های قابل پیگیری بوده ، وی به  تولید پیش‌نویس برخی سناریوهای فرضی پرداخته، این سناریوهای فرضی را با دوستان، خانواده و همکاران خود به اشتراک گذاشته تا مطلوب‌ترین گزینه از دید آن‌ها را شناسایی نمایید (با بیشترین بازخورد مثبت)

۴- تاثیرگذاری در ۳۰ ثانیه نخست

بر اساس تحقیقی که در سال ۲۰۱۵ بوسیله مایکروسافت انجام گرفته است، زمان توجه افراد به موضوعات پیش رو ۸ ثانیه بوده که یک ثانیه کمتر از ماهی قرمز می باشد. این بدان معناست که انتقال پیام در ۳۰ ثانیه نخست ویدئوی تبلیغاتی ضروری است. همچنین آمار قبلی را نیز در نظر داشته باشید ، نرخ موفقیت ویدئوهای ۳۰ ثانیه ای ۸۸٫۳ % است.

در حالت ایده‌آل گزاره ارزشی طی ۱۰ ثانیه اول کلیپ تبلیغاتی منتقل شده و در این زمان به این سوال پاسخ می‌دهید : به چه دلیلی مخاطب به موسس در تحقق اهداف تجاری خویش کمک می‌نماید؟ این مساله مهم ترین دلیل تمرکز روی گزاره پیشنهادی برندینگ قبل از هر کار دیگری بوده ، گزاره برندینگ حاوی تمامی اطلاعات مورد نیاز مخاطب نسبت به کسب و کار پیش رو بوده ، در صورتی که مخاطب قادر به تایید ارزشمندی ویدئو برای ادامه مشاهده آن نبوده بی شک مخاطبان کلیپ تبلیغاتی را از دست می‌دهید. برای موثر بودن ویدئو زمان آن را کمتر از ۲ دقیقه در نظر گرفته ، در ۳۰ ثانیه نخست پیام را به شکل واضح و رسا بیان نموده و در ۹۰ ثانیه پایانی سرمایه‌گذار را کنترل کرده و وی را در کمال آرامش با سازوکار شرکت آشنا نمایید.

۵- خودتان باشید

این مقوله یگانه توصیه ی مهم و اساسی بوده که پلتفرم های جذب سرمایه گروهی، سرمایه‌گذاران مخاطره آمیز و سرمایه‌گذاران آینده نگر به شما بیان نموده ، هنگامی که آن ها روی کسب و کاری سرمایه‌گذاری نموده کمتر بر ایده تمرکز نموده و تاکید اصلی خویش را روی شخصیت تجاری آن قرار می‌دهند. تا اینجای کار به وفور راجع به ارزش تعریف هدف کسب و کار بحث نموده‌ایم، از میان عوامل ۵ گانه (۵ W) هدف متناظر با چرایی راه‌اندازی کسب و کار می‌باشد.

در صورتی که هدف با دقت تمام بیان گردد ، مخاطبان با پاسخ یکی از مهم‌ترین سوالات پیش روی خود آشنا شده ، مهم‌ترین نکته ای که به حساسیت هیجانی مرتبط می باشد سوال زیر بوده : شما چه کسی هستید؟ در پایان مخاطبان خواهان آشنایی با شما ، شخصیت شما و انگیزه‌های شما برای تبدیل این ایده به کالایی تجاری می باشند.ایده بازاریابی هدفمند نخستین بار بوسیله روانشناس برنده جایزه نوبل دنیل کاهنمن مطرح گردیده که مصرف کنندگان را عمدتا متمرکز بر ماهیت شرکت و نه محصولات آن تلقی نموده است.

فارغ از اینکه فیلم برداری از کلیپ تبلیغاتی به وسیله تیم حرفه ای یا گوشی تلفن همراه و با کمک دوستان انجام گرفته ، در هیچ حالتی نباید از مهم‌ترین عنصر ویدئویی غافل شویم که آن همان ماهیت شرکت و خط مشی آن است. یک ویدئوی تبلیغاتی برای کمپین گردآوری سرمایه‌گذاری گروهی صرفا به آمار و ارقام تولیدی محدود نشده ، تولید ویدئویی موثر و کارآمد لزوما نیازمند تجهیزات گران قیمت نبوده ، دریافت پشتیبانی سرمایه‌گذاران گروهی نتیجه اجرای یک کمپین بازاریابی و ترفیع موفقیت‌آمیز بوده ، محتوی در کانون تمامی کمپین‌های بازاریابی قرار داشته.

حتی وجود بسترهای ویدئویی مختلف نقش محتوی را همچنان در اولویت قرار داده ، در صورتی که خواهان جلب توجه جدی از جانب سرمایه‌گذاران آینده نگر یا اهدا کنندگان کمک مالی هستید ،باید زمان و منابع بیشتری را صرف تنظیم دقیق پیام تهیه شده نمایید، در صورت موفقیت مبالغ اهدایی به شدت افزایش یافته و همین مساله شانس تاسیس کسب و کار نوپا را افزایش می‌دهد.

کسب درآمد . تامین سرمایه کسب و کار . تولید محتوا . تولید ویدیو . راه‌اندازی کسب و کار . کسب و کار نو پا . کلیپ تبلیغاتی . کمپین بازاریابی . ویدیو تبلیغاتی




ارسال توسط پول دوست

آموزش شبکه‌سازی استارت‌آپی مناسب جهت افزایش کسب درآمد

  کسب درآمد از اینترنت این روزها داغ است و هر کسی دارد تا از طریق سایتهای اینترنتی ، شبکه های اجتماعی ، پیام رسان های موبایلی و خلاصه هر چیزی که به دنیای مجازی مربوط است کسب درآمد کند . کسان زیادی هستند که در دنیای مجازی به کارآفرینی مشغول هستند و کسب درآمد بالایی دارند .حال سوال این است اگر به عنوان کارآفرین استارت آپی را راه اندازی کردید برای توسعه کارتان می توانید شبکه سازی کنید شبکه سازی استارت آپی بسیار سخت و مشکل اگر درست عمل نکید ولی اگر از ایده های سه گانه زیر استفاده کنید به راحتی می توانید شبکه سازی کنید و به کسب درآمد بالا برسید و کسب و کارتان را به عنوان کارآفرین توسعه بخشید:

ممکن است شبکه‌سازی سخت باشد، مخصوصاً در سیلیکون ولی یا هر مرکز استارت‌آپی دیگر. در رویدادهای بزرگ، غالباً شناسایی و تشخیص کارآفرینان قلابی از آن‌هایی که چیزهای شگفت‌انگیزی می‌سازند یا ارتباطات فوق‌العاده‌ای دارند، کار دشواری است؛ بنابراین غیرمعمول نیست که بعد از چند ساعت با خستگی و بی‌حوصلگی، بدون هیچ نتیجه‌ای، رویداد را ترک کنید.

اما دنیای استارت‌آپ‌ها اکوسیستمی است که در آن، ارتباطات و آشنایی‌ها می‌توانند برای جذب سرمایه یا یافتن شریک کلیدی، حیاتی باشند و شبکه‌سازی بخشی از این بازی است. پس یک کارآفرین تازه‌کار چه باید کند؟

گر چه حضور در رویدادهای بزرگ مهم است، اما در ادامه به ۳ راه بهتر برای توسعه و گسترش سریع شبکه‌ اشاره می‌کنیم که در کنار آن‌ها می‌توانید انرژی خود را برای شرکت جدید و رو به رشد خود حفظ کنید.

۱. شبکه‌سازی یک‌به‌یک

چرا به‌جای آنکه خودتان به ملاقات افراد مناسب بروید، ملاقات با آن‌ها را به شانس و اقبال موکول می‌کنید و منتظر می‌مانید تا به‌طور اتفاقی در پشت میز بوفه آن‌ها را ملاقات کنید؟ به‌جای این کار، به افراد مختلفی فکر کنید که دوست دارید با آن‌ها ملاقات کنید (و کسانی که دوست دارند تا با شما ملاقات کنند). مثلاً اگر یک شرکت فناوری پزشکی راه‌اندازی کرده‌اید، ممکن است بخواهید با کارآفرین‌های دیگر در شرکت‌های فناوری پزشکی که در مرحله مشابه شما قرار دارند، ملاقات کنید. یا ممکن است در زمینه فروش تخصص داشته باشید و بخواهید کسی را بیابید که در زمینه تست کاربر اطلاعات زیادی دارد تا بدین ترتیب اطلاعات‌تان را باهم به اشتراک بگذارید.

بنابراین، کمی تحقیق کنید، افرادی معدودی را که می‌توانند به‌واقع مفید باشند، بیابید و برای ارتباط، به آن‌ها قهوه پیشنهاد دهید. اکنون به‌جای آنکه یک ساعت از وقت‌تان را تصادفاً به صحبت با ۱۲ نفر، هرکدام ۵ دقیقه اختصاص دهید، می‌توانید با تنها یک نفر که می‌دانید از او چیزهایی یاد می‌گیرید، بگذرانید. دیگر آنکه اگر در آینده بتوانید به یکدیگر کمک کنید، این نوع از ارتباطات رودررو، ارتباطات تجاری نزدیک‌تری را می‌سازند.

۲. رویداد شبکه‌ای خود را درست کنید

آیا نمی‌توانید رویدادی را که در نزدیکی شما باشد پیدا کنید؟ خب آن را بسازید! زمانی که برای اولین بار کارمان را با اینستا ای دی یو (InstaEDUU) آغاز کردیم، می‌خواستم با سایر کارآفرینان در زمینه تکنولوژی آموزشی آشنا شوم، اما علی‌رغم کل این جامعه، هیچ رویدادی نبود که مخصوص مؤسسان تکنولوژی آموزشی باشد؛ بنابراین لیستی از مؤسسانی که می‌شناختم و مایل بودند تا با آن‌ها جلسه داشته باشم درست کردم و از آن‌ها دعوت کردم تا ساعات خوشی را در دفتر کار ما بگذرانند. ۲ ساعت طول کشید تا کل رویداد سازمان‌دهی شود ولی کمک کرد تا دقیقاً با شخصی که می‌خواستم ارتباط برقرار کنم.

دیده‌ام که افراد دیگری، چنین گردهمایی‌هایی را برای موسسان تشکیل می‌دهند و از همه می‌خواهند تا یک نفر همراه را نیز که از بودن در این گروه لذت می‌برد، با خود بیاورند. درنتیجه، گروه هر بار که دورهم جمع می‌شوند با اضافه شدن افراد مشتاق و علاقه‌مند بزرگ و بزرگ‌تر می‌شود.

۳. شبکه‌سازی مجدد کنید

به‌سختی تلاش کرده‌اید تا ارتباطات خیلی خوبی برقرار کنید، پس سعی کنید آن‌ها را حفظ کنید و نشان دهید که از آن افرادی نیستید که وقتی به کسی نیاز دارید به او مراجعه می‌کند. هرماه، جایی را برای خوردن نهار یا قهوه با چند تن از دوستان و آشنایان استارت‌آپی خود در نظر بگیرید. یکدیگر را در جریان آخرین اخبار قرار دهید و ببینید چطور می‌توانید به یکدیگر کمک کنید. زمانی می‌رسد که به کمک بزرگی نیاز دارید و آن موقع، احتمال اینکه‌ این افراد برای کمک به شما بشتابند بیشتر خواهد بود.

صریح بگویم، بهتر است که ۳۰-۲۰ ارتباط عالی با کسانی که شما و کسب‌وکارتان را می‌شناسند داشته باشید تا این‌که ۳۰۰-۲۰۰ کارت ویزیت از افرادی داشته باشید که آن‌ها را به‌ندرت می‌بینید. پس اگر متوجه شدید که رویدادهای بزرگ خسته‌کننده، غیرسازنده یا حتی آن‌چه می‌خواهید نیستند، به‌جای آن، یکی از این رویکردهای استراتژیک شبکه‌سازی را امتحان کنید.

کسب درآمد . کسب و کار اینترنتی . استارت‌‌آپ . جذب سرمایه . شبکه‌سازی . شبکه‌سازی در استارت‌آپ . کارآفرین تازه‌کار . کسب و کار




ارسال توسط پول دوست

تاثیر برونسپاری بازاریابی دیجیتال در کسب و کارهای کوچک و افزایش کسب درآمد

 کسب و کارهای امروزی به خاطر نوع کسب درآمد و تنوع درآمد و همچنین پیچیدگی های بازاریابی وارد مرحله نوینی شده است. این پیچیدگی های کسب درآمد باعث شده تا افراد و مدیران در راه اندازی کسب و کارها به دنبال راه حل های جدیدی باشند. زمانی که یک کسب و کار کوچک راه اندازی می شود نخستین سوال این است که در ادامه راه، باید بازاریابی دیجیتالی را برون سپاری کرد یا نه؟ افرادی که موافق برونسپاری بازاریابی دیجیتالی هستند دلایل و استدلال های خاص خود را دارند و معتقدند با این دست و بال مدیران برای فعالیت بیشتر باز شده و افراد متخصص و کاردان جذب گروه می شوند و کسب درآمد بیشتر شده و کسب و کار رشد سریع تر خواهد داشت . در هر حال در اینجا قصد داریم تا تاثیر برونسپاری را در کسب و کارهای کوچک بررسی کنیم:
 

با اینکه به نظر می‌رسد بهترین راه برای راه‌اندازی و مدیریت یک کمپین بازاریابی دیجیتال، داشتن یک تیم مجرب درون سازمان باشد اما گاهی اوقات این روش می‌تواند منجر به موفقیت نشده و دست و پا گیر هم باشد. در دنیای امروز که تکنولوژی مدام در حال پیشرفت است، برونسپاری بازاریابی دیجیتال به متخصصان این حوزه، روز به روز بیشتر رایج شده است.اگر شما هم قصد برونسپاری کردن بازاریابی دیجیتال در کسب و کار خود را دارید، در ادامه چند دلیل برایتان آورده‌ایم که چرا این کار می‌تواند مفید باشد.

۱.برونسپاری به شما اجازه می‌دهد به افراد بسیار مجرب‌تری دسترسی داشته باشید

با برونسپاری درواقع شما به یک گروه کاملا حرفه‌ای و آموزش دیده در زمینه بازاریابی دسترسی خواهید داشت. در زمینه مارکتینگ و بازاریابی، شاخه‌های مختلفی وجود دارد. از طراحی‌های گرافیکی گرفته تا ساختن یک اپلیکیشن و همینطور کمپین‌های شبکه‌های اجتماعی که هر کدام نیازمند دانش به خصوصی است که اکثریت افراد حاضر در زمینه بازاریابی، در تمام این زمینه‌ها سررشته ندارند. این یعنی شما به یک تیم از حرفه‌ای‌ها نیاز دارید که هر کدام از اعضای تیم بتواند بخش مختلفی از بازاریابی دیجیتال شما را دست بگیرد تا به هدف استراتژی بازاریابی خود برسید.

قاعدتا شما می‌توانید یک تیم بازاریابی را استخدام کرده و درون شرکت از آنها استفاده کنید اما جمع کردن یک تیم حرفه‌ای که در سطح جهانی دانش بازاریابی دیجیتال داشته باشند و فقط حاضر به کار کردن برای کسب و کار شما باشند، بسیار سخت و دشوار خواهدبود. در واقع شما ممکن است بتوانید نهایت یک یا دو نفر که استعداد بازاریابی خیلی خوبی داشته باشند را استخدام کنید اما قطعا این افراد نمی‌توانند در همه زمینه‌ها، بازاریابی دیجیتال کسب و کار شما را پوشش دهند.

اگر شما بازاریابی دیجیتال خود را برونسپاری کنید، شانس این را دارید که بهترین گرافیست، بهترین تولید کننده محتوا و همینطور بهترین ادمین برای مدیریت سایت خود را پیدا کنید. اکثر این افراد با یکدیگر کار نمی‌کنند و در واقع حتی ممکن است از نظر جغرافیایی، هر یک در گوشه‌ای از دنیا حضور داشته باشد. ولی در نهایت همه آنها می‌توانند برای شما روی یک پروژه کار کنند و شما نیز به این ترتیب از مهارت، دانش و تجربه آنها نهایت استفاده را ببرید.

۲.صرفه‌جویی در هزینه با برونسپاری کردن بازاریابی دیجیتال

به طور کلی شما با برونسپاری کردن دیجیتال مارکتینگ، در هزینه‌های خود صرفه‌جویی خواهید کرد. احتمالا به دلیل برونسپاری کردن بخش بازاریابی دیجیتال، افرادی که برای اینکار پیدا خواهید کرد حقوق بالایی از شما طلب خواهند کرد. چرا که طبیعتا شما سراغ بهترین افراد حاضر در این زمینه رفته‌اید اما جالب است بدانید با وجود درخواست حقوق بالا نسبت به نیروهای داخلی، همچنان شما در هزینه‌های کلی صرفه جویی خواهیدکرد.

برای مثال لازم نیست برای این افراد بیمه تامین کنید یا در زمان مرخصی برایشان حقوق رد کنید. حتی لازم نیست همچون نیروهای درون شرکت، برای این افراد نیز کلاس‌های خصوصی جهت آشنایی با جدیدترین تکنولوژی‌ها و روش‌های موجود برگزار کنید. همچنین لازم نیست برای این افراد کامپیوتر یا تجهیزات تهیه کنید تا پروژه را به شما تحویل دهند. اینها همه هزینه‌هایی هستند که عموما برای نیروهای درون شرکت خود باید پرداخت کنید اما با برونسپاری کردن پروژه‌هایی همچون بازاریابی دیجیتال، از این هزینه‌ها آسوده خواهیدبود.

۳.با برونسپاری کردن بازاریابی، روی کسب و کار خود بیشتر تمرکز کنید

شما وقت و انرژی بیشتری برای تمرکز روی کسب و کار اصلی شرکت خواهید داشت. بیزنس شما بازاریابی دیجیتال نیست و کارمندان‌تان هم بازاریاب حوزه دیجیتال نیستند. اگر شما تیم بازاریابی را درون شرکت داشته باشید، بدون شک آنها روی دیگر کارمندان‌تان تاثیر گذار خواهند بود و ناچارا آنها را هم وارد وادی بازاریابی می‌کنند. اساسا کارمندان شما بلد نیستند چطور بازاریابی کنند و تلاش آنها برای کمک به تیم دیجیتال مارکتینگ نه تنها نمی‌تواند مفید باشد، بلکه وقت‌گیر هم بوده و روند توسعه کسب و کار شما را کند می‌کند. حتی اگر در بخش دیگری از شرکت مشکلی به وجود بیاید، این موضوع می‌تواند روی تیم بازاریابی حاضر در شرکت هم تاثیر گذار باشد و آنها را از هدف اصلی دور کند. با این اوصاف به سادگی می‌توانید با برونسپاری کردن بخش بازاریابی، از هدر رفتن وقت و انرژی کارمندان حاضر در شرکت جلوگیری کنید.

اکثر کسب و کارهای کوچک فکر می‌کنند که به تنهایی می‌توانند تمام کارها را خودشان انجام دهند در صورتی که گاهی اوقات بهتر است روی درآمدزایی تمرکز بیشتری داشته باشند تا تسک‌های روزانه بازریابی! بازاریاب‌های حرفه‌ای می‌توانند تمامی نیاز آن‌ها در این زمینه را به خوبی پاسخگو باشند و خروجی بسیار بهتر از افراد آموزش ندیده حاضر در شرکت ارائه دهند. زمانی که شما کارهای بازاریابی شرکت خود را برونسپاری کرده و به افراد حرفه‌ای واگذار می‌کنید، کیفیت کار شما بدون از بین رفتن تمرکزتان روی دیگر بخش‌های کسب و کار، بالا می‌رود و در عین حال، هم خود شما و هم کارمندان‌تان، در بخشی که بهترین هستید فعالیت خواهیدکرد.

اگر در حال حاضر با این تصمیم رو به رو شده‌اید که بخش مارکتینگ و مخصوصا بازاریابی دیجیتال خود را برونسپاری کنید یا نه، باید منابع و هزینه‌های کسب و کار خود را مرور کنید. اگر فکر می‌کنید کارمندان شما با تمرکز روی بیزنس اصلی شرکت موفق‌تر خواهندبود، پس بهتر است سراغ بهترین‌های بازاریابی برای برونسپاری کردن این بخش از کسب و کار خود بروید.

کسب درآمد . کسب و کار . بازاریابی . بازاریابی دیجیتال . برونسپاری . رشد کسب و کار  . کسب و کار کوچک




ارسال توسط پول دوست

شناخت روحیه خود قبل از راه‌اندازی استارت‌آپ و کسب درآمد

  شناخت استعدادهای هر شخصی در کسب درآمد و راه اندازی کسب و کار نوین بسیار مهم است . حتما شنیده اید که عده ای معتقدند دارای ژن خوب هستند البته شاید مسخره باشد ولی در کارآفرینی افرادی وجود دارد که موفقیت در خون و گوشت آنهاست لذا عده ای معتقدند برای راه اندازی کسب و کار جهت کسب درآمد و یا استارت آپ باید دی ان ای DND  کارآفرین و یا شناخت روحیات ان واقف بود قبل از بررسی و شناخت محصول، باید خود کارآفرین را شناخت و فردی که شروع به راه اندازی استارت آپ یا هر کسب درآمد می کند خود را اول شناخته و با آگاهی از روحیات خود اقدام به کسب و کار کند.لذا توصیه می شود قبل از راه اندازی استارت آپ و هر نوع کسب درآمد ، شایسته است کارآفرین دی ان ای خود را شناخته و بر اساس توانمندی و روحیات خود سرمایه گذاری کند تا به موفقیت برسد.

من (مارتین زویلینگ)یک سرمایه‌گذار هستم، و برای همین تقریبا هرروز درخواست‌هایی دریافت می‌کنم مبنی بر این‌که محصول یا وب‌سایت جدیدی را بررسی کنم و بازخورد خود را در مورد پتانسیل موفقیت آن بیان کنم. ولی تابه‌حال نشده کارآفرینی از من بخواهد پتانسیل شخصی خودش را ارزیابی کنم. این در حالی است که بیشتر سرمایه‌گذاران عقیده دارند که بیشتر روی افراد سرمایه‌گذاری می‌کنند نه روی محصولات. این افراد هستند که موفقیت کسب‌وکار را رقم می‌زنند.

بنابراین، هر کارآفرین، قبل از این‌که پروژه‌ای را آغاز کند و زندگی‌اش را روی آن شرط ببندد، و نیز برای این‌که راحت‌تر بتواند با همکاران، سرمایه‌گذاران، اعضای تیم و مشتریان ارتباط برقرار کند، باید DNA خود را بشناسد. همه‌ی ما نقاط قوت و علایق خاص خود را داریم، و اگر روی آن‌ها سرمایه‌گذاری کنیم قطعا به نفع ماست. بنابراین نباید تصور کنیم همه‌ی فرصت‌ها یکسان هستند.

امروزه سازمان‌های بسیاری به ارزش بررسی و شناخت فردی پی برده‌اند. سازمان‌های سرمایه‌گذار و مراکز رشد، ازجمله StartupAmerica و CoFoundersLab به هنگام غربالگری کارآفرینان جهت سرمایه‌گذاری، از یک فرایند رسمی استفاده می‌کنند. اگر متوجه شوند که نقاط قوت شما با پروژه‌ای که پیشنهاد کرده‌اید مطابقت ندارد، ممکن است تمایلی به سرمایه‌گذاری نشان ندهند.

متدولوژی جدیدی که به نظر می‌رسد بسیار متداول شده و طرفداران زیادی پیدا کرده، DNA کارآفرین در چهار مرحله است: سازنده، فرصت گرا، متخصص و نوآور (BOSI). این روش توسط جو آبراهام معرفی شد که پرتفولیویی از شرکت‌های بین‌المللی موفق با رشد بالا را در پرونده‌اش دارد. حتی می‌توانید با استفاده از روش خودارزیابی که او معرفی کرده DNA خود را در راستای این چهار تیپ شخصیتی ارزیابی کنید:

۱ـ سازنده

افراد سازنده، در بنا کردن یک کسب‌وکار از نقطه‌ی صفر مهارت دارند. این افراد، در بازی استارت‌آپ‌ها، همچون بازیکنان شطرنج بسیار ماهر هستند و همواره به دنبال آن هستند که در رقابت، یک یا دو حرکت جلوتر باشند. برای توصیف این افراد اغلب از صفات با انگیزه، متمرکز، سرد، بی‌احساس و حسابگر استفاده می‌شود. برخی می‌گویند دونالد ترامپ نماد این نوع شخصیت است. این افراد معمولا برنده هستند ولی اغلب خوشحالی و قدردانی را که انتظار دارند کسب نمی‌کنند.

۲ـ فرصت گرا

فرد فرصت گرا، خیال‌پرداز است. و این ویژگی به نوعی در همه‌ی ما وجود دارد. این همان بخشی از وجود ماست که وادارمان می‌کند در زمان مناسب در مکان مناسب باشیم تا به پول زیادی دست پیدا کنیم. هر وقت احساس کردید که می‌خواهید با شتاب بپرید و از تبلیغی که در مورد ثروتمند شدن سریع از طریق اینترنت استفاده کنید، بدانید که بخش فرصت گرای وجود شما فعال شده‌است. این نوع کارآفرینان بزرگ فکر می‌کنند، بزرگ عمل می‌کنند، و در بسیاری از مواقع، با شکست‌های بزرگی هم روبرو می‌شوند.

۳ـ متخصص

کارآفرین متخصص وارد یک صنعت می‌شود و تا آخر عمرش به همان صنعت ادامه می‌دهد. این افراد تخصص بسیار زیادی دارند، اما اغلب در رورایی با بازار مملو از رقبا با مشکل مواجه می‌شوند. طراحان گرافیک، متخصصان‌ای تی، و وکلا و حسابدارانی که مستقل کار می‌کنند در این گروه هستند. این افراد، کسب‌وکارهای خانوادگی خوبی راه‌اندازی می‌کنند، اما نمی‌توانند کسب‌وکار خود را گسترش دهند.

۴ـ نوآور

کارآفرینان نوآور معمولا در آزمایشگاه‌ها در حال کار روی اختراعات، دستورالعمل‌ها، مفاهیم، سیستم‌ها و محصولاتی دیده می‌شوند که می‌توان بر مبنای آن‌ها یک یا چند کسب‌وکار راه‌اندازی کرد. چالشی که در مورد کارآفرینان نوآور وجود دارد این است که آن‌ها آن‌قدر که روی امکانات محصول تمرکز می‌کنند، روی واقعیت‌های تجاری تمرکز نمی‌کنند. اگر یکی از این کارآفرینان نوآور با یک کارآفرین سازنده در یک تیم قرار بگیرند، می‌توانند کارشان را تا بی‌نهایت گسترش دهند، و اینجاست که همه‌ی سرمایه‌گذاران تمایل دارند در بخشی از این فعالیت سهیم شوند.
البته شناخت تیپ شخصیتی خود و تنظیم طرح کسب‌وکار بر اساس آن، تضمین‌کننده‌ی موفقیت نیست. دومین اصلی که تمامی سرمایه‌گذاران به آن اهمیت می‌دهند، این است که موفقیت کسب‌وکار، علاوه بر ایده، به اجرا هم‌بستگی دارد. به همین دلیل است که من علاوه بر ایده، و گوش دادن به‌این‌که تا چه حد این ایده می‌تواند موفق باشد، بر کشش استارت‌آپ، اهداف کوتاه‌مدت محقق شده، و معیارهای آن نیز تاکید دارم.
بااین‌حال از نظر من، شناخت DNA کارآفرینانه‌ی شما به‌عنوان بخشی از آمادگی فردی شما، یا در کنار مراکز رشد، شتاب‌دهنده‌ها یا هیات‌های مشاور، بسیار ارزشمند است. منظور من این نیست که هر سازمانی برای ارزیابی موفقیت کسب‌وکار، DNA شما را ملاک قرار می‌دهد. چراکه کسب‌وکارها پر از عوامل ناشناخته و افراد پر از ویژگی‌های متفاوت و متنوع هستند. ولی شناخت DNA می‌تواند شروع خوبی باشد.
هنوز هیچ جایگزینی برای روابط فردی و تیم‌های اثربخش یافت نشده‌است. به همین دلیل است که بیشتر فرشتگان سرمایه‌گذار تنها در محدوده‌ی محلی سرمایه‌گذاری می‌کنند، چراکه می‌توانند موسس و تیم کسب‌وکار را با گذشت زمان شخصا ارزیابی کنند. اما سرمایه‌گذاران خطرپذیر منابع کافی در اختیار دارند تا برای همکاری با کارآفرینان با پتانسیل، به نقاط دورتر سفر کنند.
بنابراین پیش از آن‌که استارت‌آپ بعدی را راه‌اندازی کنید، توصیه می‌کنم زمانی را به شناخت خود اختصاص دهید، یا با یک مربی همکاری کنید تا نقاط قوت شما را برایتان مشخص کند. در این صورت حداقل می‌توانید هم‌موسسی پیدا کنید که نقاط قوتی مکمل نقاط قوت شما دارد و با این روش می‌توانید تئوری «یک به‌اضافه‌ی یک می‌شود سه» را به واقعیت تبدیل کنید.

کسب درآمد . کسب و کار . ارزیابی کارآفرین . استایل کارآفرینی . پتانسیل کارآفرینی . سرمایه‌گذار . کارآفرین سازنده . کارآفرین فرصت گرا . کارآفرین متخصص . کارآفرین نوآور . کارآفرینی . کسب و کار




ارسال توسط پول دوست

آموزش تامین بودجه استارت‌آپ برای کسب درآمد

کسب درآمد از اینترنت و فضای مجازی در حال رشد فزاینده است و در این میان برنامه های مختلف موبایل جهت کسب درآمد آنلاین هم بسیار زیاد شده است. استارت آپ های فراوانی به وجود آمدند و تلاش دارند تا در کسب و کارشان موفق باشند ولی اکثر آنها در کسب درآمد یک مشکل اساسی دارند آن هم تامین مخارج و بودجه استارت آپ ها برای ورود و رشد در بازار کسب و کار.در اینجا قصد دارم تا سه راهکار و روند تامین پول و سرمایه برای استارت آپ ها را از طریق جذب سرمایه و پول جمعی شرح دهیم.

تامین بودجه همیشه یکی از چالش‌های بزرگ استارت‌آپ‌های جدید بوده است. اما همان‌طور که موفقیت‌های روزافزون Kickstarter نشان می‌دهد، دنیای کسب‌وکار یاد گرفته است که جمع‌آوری مبالغی ناچیز از تعداد زیادی از افراد تا حد زیادی تاثیرگذار خواهد بود.

با افزایش محبوبیت جذب سرمایه‌های مردمی، هرروز استارت‌آپ‌ها و کسب‌وکارهای کوچک بیشتری از روندهای مختلفی بهره می‌برند که در این سال‌ها در این رابطه به وجود آمده‌اند. در این مقاله سه مورد مهم از این روندها را بازگو می‌کنیم.

جذب سرمایه جمعی انتخاب محبوبی برای تامین بودجه، باقی خواهد ماند

در سال‌های گذشته، جذب سرمایه جمعی برای کسب‌وکار، امری بدیع و جایگزین نادری برای روش‌های سنتی وام‌های بانکی، سرمایه‌گذاری خطرپذیر، و پول قرض گرفتن بوده است. امروزه، اعلام این‌که کمپینی برای جذب سرمایه جمعی راه انداخته‌اید، درست به‌اندازه‌ی سایر این راه‌حل‌ها، و شاید بیشتر از آن‌ها معمول شده است. در واقع، Forbes [یک مجله‌ی آمریکایی مربوط به کسب‌وکار] گزارش داده است که انتظار می‌رود در سال ۲۰۱۶ جذب سرمایه جمعی، درمقایسه با سرمایه‌گذاری خطرپذیر، روش رایج‌تری برای تامین بودجه باشد.
بیل کلریکو (Bill Clerico)، هم موسس و مدیرعامل Wepay است. Wepayy خدمات پرداخت را برای جذبب سرمایه جمعی، بازار، و پلتفرم کسب‌وکارهای کوچک فراهم می‌کند. بیل کلریکو بیان می‌کند که «سازمان‌های خبری بزرگ و متعددی در حال حاضر بر این کمپین‌های ارزشمند تاکید دارند.این روش نه‌تنها برای کمپین‌ها مناسب است، بلکه همچنین این رفتار را عادی جلوه داده و به افزایش افرادی که به کمپین‌های جذب سرمایه جمعی کمک می‌کنند منجر می‌شود.»

سازمان‌های غیرانتفاعی از جذب سرمایه‌ی مردمی بیشتر بهره می‌برند

اگرچه همه‌ کسب‌وکارها در هر صنعتی که باشند می‌توانند از جذب سرمایه جمعی استفاده کنند، اما سازمان‌های غیرانتفاعی و خیریه‌ها از توسعه‌این روش تامین بودجه، بیشتر بهره می‌برند.

انیسا میرزا (Anisa Mirza)، مدیر عامل و هم موسس بنیاد خیر‌یه Giveffect است که با جذب سرمایه‌ی مردمی به کار خود ادامه می‌دهد. او می‌گوید: «این صنعت به‌طورکلی با معرفی جذب سرمایه‌  مردمی به شکل اهدایی، متحول شده است.»

کلریکو اضافه می‌کند: «خیریه‌ها از دو جهت از جذب سرمایه جمعی استفاده می‌کنند.» «اولا، ثابت شده است که‌این راه در مقایسه با سایر روش‌ها برای دریافت و مدیریت هدایا بسیار موثرتر است. دوما، کمپین‌های جذب سرمایه جمعی، دارای پتانسیل اجتماعی و تبلیغات ویروسی (دهان به دهان) هستند و موسسات خیریه کوچک با استفاده از این روش به‌عنوان یک روش مقرون به‌صرفه می‌توانند آگاهی مردم را از آرمان‌های خودشان افزایش دهند.

جذب سرمایه جمعی بر مبنای سهام، گسترش خواهد یافت

در سال ۲۰۱۲، کنگره آمریکا، قانون توان بخشی استارت‌آپ‌های تجاری (JOBS) را تصویب کرد تا موضوع سرمایه‌گذاری مردمی بر مبنای سهام را مطرح کند. بعد از سه سال تاخیر، بندهای نهایی این لایحه‌ چندبخشی در سال ۲۰۱۵ تایید شد، و کسب‌وکارهای کوچک در سراسر کشور را قادر ساخت حتی از بیرون مرزهای ایالت خود بتوانند بر مبنای سهام، سرمایه جمعی جذب کنند.

در مصاحب‌های درباره‌ کمک هزینه‌های مالی فدرال (Title IV) در قانون JOBS (که به آن Regulation A+ نیز گفته می‌شود)، الکس فلدمن (Alex Feldman)، مدیرعامل و موسس یکی از وب‌سایت‌های بررسی جذب سرمایه‌های مردمی (CrowdsUnite) به‌روزنامه‌ی Business News Daily گفته است که‌این قانون به درصد بسیار بالاتری از استارت‌آپ‌های خصوصی اجازه خواهد داد مبلغی را به‌عنوان سرمایه‌گذاری دریافت کنند. او اشاره کرد که سرمایه‌گذاری در کسب‌وکارهای کوچک جامعه، مثل رستوران‌ها یا بوتیک‌های محلی را مشتریانی تامین خواهند کرد که تمایل دارند این کسب‌وکارها به کار خود ادامه دهند.

فلدمن گفت: «این تغییر بزرگی در الگوی تامین بودجه‌ سنتی خواهد بود و نحوه‌ جمع‌آوری سرمایه توسط کسب‌وکارهای کوچک را تغییر خواهد داد.»

نکاتی برای آن‌هایی که به‌تازگی از جذب سرمایه جمعی استفاده می‌کنند

Mirza پیشنهاد می‌کند که اگر تمایل دارید در آینده‌ نزدیک کمپینی برای جذب سرمایه جمعی راه بیندازید، باید پلتفرم یا وب‌سایتی را که می‌خواهید از آن استفاده کنید را به‌خوبی از نظر شرایط و محدودیتهایش بررسی کنید. همه‌ پلتفرم‌های جذب سرمایه جمعی به‌صورت یکسان ایجاد نشده‌اند، و شما باید قبل از آغاز کمپین یا ایجاد حساب، جزئیات سایت را به‌خوبی بشناسید.

Mirza می‌گوید: « پلتفرمی را که انتخاب می‌کنید به‌خوبی بشناسید. از شرکت‌های سرمایه‌گذاری جذب سرمایه جمعی سنتی مثل Brightspark تا پلتفرم‌هایی چون AngelList، یا حتی پلتفرم‌های عمومی مثل Indiegogo و Kickstarter، گزینه‌های بسیار زیادی وجود دارد و احتمالا یکی از آن‌ها برای استارت‌آپ شما از بقیه بهتر خواهد بود.»

همچنین شما برای آغاز کار کمپین‌تان باید برنامه‌ بازاریابی دقیقی داشته باشید. شاید شما ایده‌ فوق‌العاده‌ای داشته باشید که مردم تمایل دارند در آن سرمایه‌گذاری کنند، اما اگر آن را به‌خوبی نشناسید، کمترین پولی برای آن دریافت نخواهید کرد. کلریکو به افرادی که کمپین راه می‌اندازند یادآوری می‌کند که جذب سرمایه جمعی تجربه بازاریابی دشواری است، و شما برای تامین سرمایه‌ای که لازم دارید باید برنامه‌ای قدرتمند داشته باشید و آن را به‌خوبی اجرا کنید.

کلیریکو می‌گوید: «حساب کنید که چند نفر باید میزان مشخصی پول به شما بپردازند تا به هدف‌تان برسید، و سپس برنامه‌ بازاریابی‌ را طراحی کنید که بتوانید به‌این تعداد از افراد دسترسی داشته باشید. قهرمانان حوزه کاری خود را بشناسید؛ آن‌هایی که می‌توانند شبکه‌ خود را در اختیارتان بگذارند و در رسیدن به اهداف‌تان به شما کمک کنند. استفاده از رسانه‌ها و وبلاگ‌ها هم می‌تواند به گسترش کمپین شما کمک کند.

یکی از وکلای شرکت حقوقی تیلور اینگلیش (Taylor English) به نام جاناتان ویلسون (Jonathan Wilson)، اظهار کرده است که اگرچه برقراری ارتباط با سرمایه‌گذاران بالقوه از همیشه ساده‌تر شده است، اما شما باید کمپین سازمان‌دهی شده‌ای داشته باشید تا بتوانید به نتایجی که می‌خواهید برسید.

او گفته است: «کمپین‌هایی شکست می‌خورند که قبل از آغاز به کار برنامه‌های کاری خود را کاملا آماده نکرده باشند. بنابراین قبل از جذب سرمایه جمعی، زمانی را صرف کنید تا طرح کسب‌وکار کاملی را به همراه قراردادهای مرتبط آماده کنید.»

اگرچه جذب سرمایه جمعی ممکن است هرگز جای روش‌های سنتی تامین بودجه را نگیرد، کلریکو معتقد است کسب‌وکارهای کوچک، به ویژه آن‌هایی که بیرون از حوزه‌ صنعت فناوری مشغول به کار هستند، همچنان تا حد زیادی از این روش جمع‌آوری سرمایه بهره خواهند برد.

کلریکو می‌گوید: «جذب سرمایه جمعی، رایج باقی می‌ماند. تا سال ۲۰۲۵، پتانسیل بازار جذب سرمایه جمعی در سرتاسر جهان ممکن است بین ۹۰ تا ۹۶ میلیارد دلار باشد.» او با اشاره به داده‌هایی از بانک جهانی می‌گوید: «جذب سرمایه جمعی به‌عنوان راهی برای تامین هزینه‌ کسب‌وکارهای غیرفناورانه (که قبلا از طریق وام‌های بانکی، خانواده و دوستان تامین می‌شدند) بسیار رایج خواهد شد. این فرصت بزرگی است، چراکه جذب سرمایه جمعی تابه‌حال فقط بخش کوچکی از فرصت‌های تامین بودجه کسب‌وکارهای کوچک را خود اختصاص داده است.»

کسب درآمد. کسب و کار . استارت‌‌آپ . تامین اعتبار . تامین بودجه . جذب سرمایه . سرمایه‌گذار استارت‌آپ .

مطالب مشابه استارت آپ:

 آموزش کسب درآمد و جذب مشتری برای استارت‌آپ

کسب درآمد موبایلی برای استارت‌آپ‌ها

معرفی برترین استارت‌آپ های کسب درآمد

سه استارت آپ موفق در کسب درآمد و جذب مشتری




ارسال توسط پول دوست

افراد مناسب کسب درآمد از اینترنت

در مقالات متعددی درباره مزایای کسب درآمد از اینترنت نوشتم و اینکه کسب درآمد آنلاین ساده و راحت بوده اگر ما با ایده مناسب وارد شویم . با وجود ایده مناسب و کمی تلاش و داشتن برنامه می توان کسب درآمدی مناسب داشت . حالا سوال این است که کسب درآمد از اینترنت برای چه کسانی مناسب بوده و آنها بیش از دیگران می تواند از فضای مجازی پول در بیاروند؟  قبل از هر چیز باید بدانیم که کسب درآمد اینترنتی برای همه افراد با هر طبقه و سن و درآمد و جایگاهی امکان پذیر است و محدودیتی از این نظر وجود ندارد هر کس می تواند از دزیای بیکران کسب درآمد اینترنت به اندازه توان و علم خود پول در بیاورد . ولی از بین تمام اقشار علاقمند به کسب درآمد از اینترنت، به طور کلی به افراد زیر پیشنهاد میکنیم:

  • دانشجویان
  • خانه داران
  • دانش آموزان و نوجوانان
  • کارمندانی که به دنبال کار پاره وقت برای پوشش هزینه های زندگی هستند.
  • معلمان و مدرسان.
  • افراد جویای کار در منزل.
  • همه ی علاقمندان به کسب درآمد از اینترنت

سوال؟

من دانش برنامه نویسی یا طراحی سایت ندارم، میتوانم؟

بله. هیچکس به طور مادرزادی مهارتی را نداشته. از مزایای وردپرس این است که شما با اندکی تلاش و صرف مدتی زمان، میتوانید یک کسب و کار آنلاین خوب راه بیندازید و کسب درآمد کنید.

 

چگونه میتوانیم از طریق اینترنت کسب درآمد کنیم؟

حالا رسیدیم به مهمترین قسمت. اینکه چطور کسب درآمد کنیم؟ کسب درآمد بی دردسر و بدون زحمت، همیشه یکی از وسوسه انگیزترین پیشنهادها برای انسان بوده. آیا میتوان بدون زحمت به نتیجه رسید؟ پاسخ بله و خیر است! هیچ موفقیتی بدون زحمت امکان پذیر نیست اما شاید آنقدری که ما فکر میکنیم سخت نباشند. با وجود فراگیری سیستم های بسیار پر قدرت مثل وردپرس، میتوان کسب و کاری را با زحمت بسیار کمتر از انتظار راه اندازی کرد.

مطالب مشابه کسب درآمد از اینترنت:

مزایای کسب درآمد از اینترنت

مراحل کسب درآمد ساده از وبلاگ

کسب درآمد آسان با ایده های ساده

مراحل ساده راه اندازی کسب و کار اینترنتی

آموزش کسب درآمد ساده از تلگرام

روشهای ساده كسب درآمد

جذب مشتری و کسب درآمد ساده از شبکه های اجتماعی

راههای ساده کسب درآمد در خانه

ساده ترین راههای کسب درآمد از اینترنت

اپلیکیشن ساده موبایل و کسب درآمد میلیاردی ؟




ارسال توسط پول دوست

شیوه متمایز شدن در کسب درآمد از دیگران

 طبیعی است که هر فردی علاقه دارد در کسب درآمد و راه اندازی یک کسب و کار پر رونق ، از سایرین جلو بزند و پیشتاز افزایش درآمد و یا کارآفرین نمونه و شاخص باشد ولی این کار هم ساده و راحت هست و هم سخت و مشکل. اگر در کسب و کار فقط دنبال تقلید و کپی برداری باشد مسلما در حد همان تقلید کننده می ماند و کسب درآمد نه تنها زیاد نخواهد بود که با زیان و خسران همراه است ولی اگر ایده اش را با چاشنی تعهد در هم آمیزد و سعی کند متمایز از دیگران عمل کند با درایت می تواند کسب و کاری پردرآمد داشته باشد و به عنوان کارآفرین شاخص ، بازار را در دستان خود بگیرد در این صورت که مشتری به کارش اعتماد دارد و این اعتماد دو سویه بوده و کسب درآمد به همراه خواهد داشت. با چند اقدام ساده و ویژگی می توان کسب و کار خود را متمایز از دیگران کرد و کسب درآمد عالی داشت چه در دنیای واقعی و چه کسب درآمد از اینترنت.

با رشد انفجاری اینترنت، فرصت‌های به‌دست‌آمده برای کسب و کارهای جدید تقریباً نامحدود است.این رشد موجب خلق مکانی مرکزی شده است که می‌توان با استفاده از آن به مشتریان بالقوه خود گفت که چه کسی هستید و چگونه می‌توانید به زندگی‌شان کمک کنید.

هرچند که این یک موقعیت استثنائی است، ولی همیشه رقبایی وجود خواهند داشت که در پی انجام کار شما هستند و سعی دارند آن افرادی را که شما قصد جذب کردنشان را دارید، جذب کنند.

برای متمایز بودن همیشه احتیاج به کارآفرینی بوده است. در این مورد مطالب زیادی نوشته شده‌است. اگر این مشکل برای کسب و کارها تا الان حل شده بود، من این مقاله را نمی‌نوشتم. راه ساده‌ای وجود دارد که بسیاری از کارآفرینان از آن استفاده می‌کنند. این راه آن است که وقتی یک کسب و کار موفق یا کارآفرین موفق را می‌بینید، سعی در تقلید از آن می‌کنید. تقلید از کس دیگر (حتی اگر موفق باشد) به رشد در کسب و کار یا موفقیت در زندگی نمی‌انجامد. در اینجا چهار راه ساده برای متمایز بودن در دنیای شلوغ کارآفرینی امروزه آورده‌ام که در آن خبری از تقلید یا دیگر استراتژی هایی که در بلندمدت سودی به حالتان ندارد، نیست.

۱- برای وفا کردن به سخن خود زحمت بکشید.

اگر بدانید چه تعداد کسب و کار و کارآفرین وجود دارد که به قول‌هایی که داده‌اند عمل نمی‌کنند، شگفت‌زده می‌شوید. متمایز شدن شما ساده است اگر به تبلیغات خود عمل کنید و حرف‌هایی که می‌زنید را جدّی بگیرید. بیش از آن چیزی که کسب و کارتان تبلیغ کرده ارائه دهید، حتی اگر هزینه‌ی بیشتری در بر داشته باشد.

عمل کردن به حرف خود، پایه‌ی یک کسب و کار قوی است و ظرفیت آن را دارد که در برابر آزمون‌های زمان ایستادگی کند. با انجام کاری که باید در کسب و کار امروز یک عرف معمول باشد ولی نیست، از رقبایتان جلو بزنید. اگر توان ارائه ندارید، قول ندهید. نسبت به خدماتی که می‌توانید فراهم کنید و زمان مورد نیازش واقع‌گرا باشید.

۲- ایده‌های دیگران را به نام خود نکنید…اصالت داشته باشید.

قصد تقلید از موفقیت طبیعی است. برخی از موفق‌ترین کارآفرینان به کسی که حالا هستند تبدیل شدند زیرا موفقیت را الگو قرار دادند! نه این که آن را تقلید نکنند. مردم از کسی که می‌شناسند، دوست دارند و مورد اعتمادشان هست خرید می‌کنند. اگر شخص اصلی‌ای که پشت کسب و کار است را نشناسند هیچ‌وقت به چنین ذهنیتی دست نخواهند یافت.

وقتی اصالت داشته باشید، از هر کس دیگری که سعی دارد مانند دیگران باشد متمایز خواهید بود. اگر ایده‌ای برای شخص دیگری است، این امر را تصدیق کنید. استراتژی را بگیرید و آن را خاصِ خود و کسب و کارتان کنید. اگر حقیقت را بگوئید مردم بیشتر بهتان احترام می‌گذارند. متاسفانه، امروزه چنین امری در کارآفرینی نادر است.

۳- تمرکز خود را با شنیدن در مورد «روش ها و ابزارهایی که باید استفاده شوند» از دست ندهید.

رشد جمعیت با خود نوع جدیدی از دسترسی به مردم، دانش و استراتژی‌ ها را فراهم کرده است. می‌توانید هر روزه یک نفر را ببینید که درمورد آخرین استراتژی ها، نرم افزارها و یا سخت افزارهایی که حتما باید در کسب و کارها استفاده شود، صحبت می‌کند و پست می‌گذارد. همیشه شبکه اجتماعی و چه و چه‌ی جدیدی برای پیوستن وجود دارد. قبل از اینکه خودتان نیز بفهمید وقت تان را صرف کاری کرده‌اید که به رسیدن به اهدافتان کمکی نمی‌کند.

یکی از معیارهای موفقیت، توانایی شما در گلچین کردن است. همیشه یک وسیله یا شبکه اجتماعی  یا استراتژی جدید وجود خواهد داشت، اما این بدین معنا نیست که برای کسب و کار شما یا جایی که تمرکزتان باید باشد، مناسب است. هرچیزی مکان و زمان خود را دارد و عمیقاً مهم است که هیچ‌گاه تعادل خود را از دست ندهید. بر روی چیزی که به گام‌های بعدیتان کمک می‌کند تمرکز کنید. تمرکزتان روی یک چیز باشد. تمرکزتان روی چیزی باشد که بیش از همه به مشتریانتان کمک می‌کند.

۴- وقتی قبول می‌کنید که به یک مشتری در حل مشکلش کمک کنید، ثابت‌قدم باشید.

در آخرِ کار و در نهایت، کمک گرفتن کسی به خاطر حل مشکش، دلیل اصلی همکاری او با شماست. اگر کسب و کارتان نوعی مشکل را حل نکند، مدت زیادی در بازار باقی نخواهید ماند. هزاران چیز مختلف برای تمرکز وجود دارند و باید در کسب و کار انجام شوند. وقتی تمرکزتان بر روی نیازهای مشتری باشد متمایز خواهید بود. گوش کنید و ببینید که بزرگترین مشکل مشتری هایتان چیست و چه چیزی مسبب آن می‌شود و سپس برای کمک به آن‌ها استراتژی تعیین کنید.

کسب و کار نباید الزاماً پیچیده باشد. رقیبتان لازم نیست کسب و کاری را که باید برای شما باشد را در دست بگیرد. به کسی که هستید و رویایتان برای کسب و کار خود وفادار باشید. تمرکزتان را روی مشتری بگذارید و به چیزی که تبلیغ می‌کنید احترام بگذارید. کسب و کاری خواهید ساخت که رشد متوالی را تجربه خواهد کرد.

کسب درآمد . کسب درآمد از اینترنت. افزایش درآمد. اینترنت . تمایز در کسب و کار . کارآفرینی . کسب و کار جدید . متمایز بودن




ارسال توسط پول دوست

رقابت در کسب درآمد و خلع سلاح رقبای بزرگ در کسب و کار

  رقابت در همه مراحل زندگی از سیاست تا اقتصاد وجود داشته ودارد و جزئی از زندگی بشری می باشد. در کسب و کارها و خرده فروشی ها رقابت در گذشته وجود داشته و با وارد شدن شرکت های بزرگ اقتصدی اوضاع فرق کرده است . قبل از هر چیز باید قبول کنیم که وجود رقیب در کسب درآمد هرگز تاثیر منفی و زیان بار ندارد بلکه ما را واردار می کند هوشمندانه و درست عمل کنیم رقیب به ما انرژی بیشتر برای رشد و بهتر شدن می دهد و موجب می شود با بازنگری در کسب و کارمان آن را بهینه و کاملتر به مشتری ارائه دهیم. حالا اگر کسب و کارمان کوچک و درآمدمان محدود باشد آیا وجود شرکتهای بزرگ کسب و کار با درآمد بالا می تواند خطرساز باشد؟ اگر واقع بینانه نگاه کنیم رقیب بزرگ می تواند فرصت های خوبی برای ما ایجاد کند لذا در رقابت کسب درآمد می تواند با انجام یک سری کارها، رقبای بزرگ را علیرغم کسب درآمد بالا و قدرت مالی، خلع سلاح کرد و پیروز شد.

همان طور که گفته شد، یک رقیب بزرگ کسب و کار می‌تواند برای کار و کاسبی شما خیلی خوب باشد. اگر قرن حاضر به نوبه‌ی خودش خرده‌فروش‌های بزرگی آورده است، بررسی‌ها نشان می‌دهند که کسب و کارهای کوچک هم می‌توانند انتقام خودشان را از بزرگترهای بازار کاسبی بگیرند. این موضوع خلع سلاح کردن رقیب بزرگ کسب و کار در هر صنف و فعالیتی را اخیرا برخی پژوهش‌های پروفسورهای دانشگاه‌های جورجتون و هاروارد بررسی کرده است.

در یک مجموعه بررسی‌ها، پژوهشگران تأثیر رقیب بزرگ را بر اشتیاق مشتریان به فروشگاه‌های کوچک‌تر مشاهده کردند. یافته‌های آنان حاکی از این بود که کارآفرینانی که قواعد بازی را بلد هستند و درست بازی می‌کنند قادرند کاملا خلاف توانایی‌شان رفتار کنند و برای دستیابی به موقعیت موفق، خودشان را یک توسری‌خورده (underdog) مستحق پشتیبانی نشان دهند.

من با یکی از این پژوهشگران، نیرا پاهاریا، پروفسور دانشکده‌ی کسب و کار دانشگاه جورجتون، درباره‌ی تأثیر، توسری‌خوری و این که چه‌طور کارآفرینان می‌توانند بیش‌ترین بهره را از آن ببرند، صحبت کردم.

پژوهش شما نشان داد که در واقع برای کسب درآمد یا کارآفرین کوچک خوب است که نشان دهد مستقیما با رقیب بزرگ‌ترش رقابت می‌کند. می‌توانید توضیح دهید؟

آن‌چه ما یافتیم این است که قطعا خوب است که تأکید کنید یکی از رقیبان‌تان بسیار قدرتمندتر از شما است. مردم دوست دارند که از یک توسری‌خورده حمایت کنند. وقتی شما خودتان را در چنین موقعیتی قرار دهید، به مشتریان حق انتخاب می‌دهید که از یک چارچوب صرفا اقتصادی بیرون بیایند و به سوی یک پرسش اساسی بروند. این که مشتریان می‌خواهند از چه کسی حمایت کنند و چرا، به تصمیم آنها برای خرید افزوده می‌شود.

وقتی استارباکس را کنار یک کافی‌شاپ مستقل می‌بینید این که از کجا خرید کنید معنایی بیش‌تر از «قهوه می‌خواهم»دارد. این یعنی «آیا من می‌خواهم از یک کسب و کار کوچک حمایت کنم و انسانیت به خرج دهم؟»

من فکر می‌کنم مردم به قلدری و گردن‌کلفتی حساس‌اند و احساس می‌کنند در حق‌شان قلدری شده است، و این به احساس‌شان درباره‌ی شرکت‌ها هم برمی‌گردد. و یک شرکت بزرگ به راحتی قلدر و گردن‌کلفت به نظر می‌رسد.

چه‌طور یک کسب و کار کوچک با کسب درآمد محدود می‌تواند رقابت‌اش با یک شرکت بزرگ‌تر را نشان دهد، بدون آن که به نظر برسد سر جنگ دارد یا دنبال ترحم است؟

همیشه باید مراقب باشید، برای این که نمی‌خواهید مشتریان‌تان احساس کنند دارید با آنها بازی می‌کنید. نتیجه‌ی این احساس همیشه معکوس است.

راه‌هایی برای آن وجود دارد. کتاب‌فروشی که ما بررسی کردیم، از مسیر و بازاریابی مختص به خودش بیرون آمد تا تأکید کند که آمازون را در مقابل‌اش دارد. آنها ویدئوهای کوچک زیادی ساختند و سعی کردند خودشان را بیش‌تر از یک موسسه‌ی فرهنگی نشان دهند.

آیا با تأکید بر رقیب بزرگ‌ترتان این‌طور به نظر نمی‌رسد که دارید اعتراف می‌کنید نمی‌توانید در قیمت یا پسند مشتریان با او رقابت کنید؟

من فکر می‌کنم که بیشتر مردم درک می‌کنند با وجود انواع فروشگاه‌ها، که می‌توانید دقیقا همان چیزی را که  می‌خواهید به صورت برخط هم بخرید، یک شرکت کوچک‌تر احتملا به سوی رقابت قیمتی نمی‌رود.

برخی مطالعات‌تان بر مجاورت تمرکز دارند و این که تأثیرات داشتن یک رقیب بزرگ وقتی بیش‌تر است که این رقیب واقعا نزدیک‌تان باشد_ مثلا آن سوی خیابان. کسب و کارهای برخط از پژوهش شما چه می‌توانند بیاموزند؟

این کمی سخت‌تر است. اما باید سعی کنید با روایت این داستان، بر موقعیت رقابتی‌تان تأکید بگذارید. شما همیشه می‌خواهید داستانی از توسری‌خوری‌تان بگویید. توسری‌خوری اساس این داستان است. شما باید بیش‌ترین بهره را از کم‌ترین چیزها بگیرید و تسلیم نشوید. روایت توسری‌خوری برای مردم بسیار قانع‌کننده است. درباره‌ی همه‌ی واقعیت‌هایی که تلویزیون نشان می‌دهد فکر کنید. تقریبا نوعی از این روایت توسری‌خوری را در آمریکن آیدل می‌بینید، چون مردم دوستش دارند.

هیچ بحثی نیست که باید محصول خوب و قیمت مناسب داشته باشید. موضوع این است که اگر توسری‌خورده باشید راه بدون هزینه‌ای برای سودآوری از مشتریان دارید، پس چرا انجام‌اش ندهید؟

کسب درآمد . افزایش درآمد . آموزش کسب درآمد. خرده فروشی . رقابت . رقیب کسب و کار . کسب و کار . مشتری




ارسال توسط پول دوست

آموزش ایجاد یک ارزش پیشنهادی در کسب درآمد

  زمانی که دارای ایده عالی در کسب درآمد هستید و یا به عنوان یک کارآفرین نمونه و خلاق ، وارد کسب و کار می شوید با مفهومی به نام ارزش پیشنهادی در کسب و کار و نیز ایجاد کسب درآمد مواجه می شوید . درک ارزش پیشنهادی در واقع مدل کسب و کار و منحصر به فرد بودن محصول و نوآوری شما نسبت به سایرین را مشخص می کرد و بیانگر تمایز ایده شما در کسب و کار با سایرین است . قبل از پرداختن به تاثیر ارزش پیشنهادی در کسب درآمد و مراحل و گام های موثر در ایجاد یک ارزش پیشنهادی،  باید تعریفی ساده و کاربردی از این اصطلاح ارائه دهیم . در معنای ساده و کاربردی ، ارزش پیشنهادی عبارت است از گزاره‌ای که توضیح می‌دهد چه مزیتی را برای چه کسی و از طریق کدام روش منحصربه‌فرد ارایه می‌کنید. ارزش پیشنهادی، خریدار هدف شما را به همراه مشکلی که می‌توانید برطرف کنید نشان می‌دهد و وجه تمایز شما را با دیگران مشخص می‌کند.

بعدازآنکه فرصت ارزشمندی پیدا کردید، گام بعدی در اغلب موارد ایجاد یک ارزش پیشنهادی متقاعد‌کننده است.
به‌عنوان یک سرمایه‌گذار خطرپذیر که تعداد زیادی از کارآفرینان به او مراجعه می‌کنند، همواره با افراد نوآور در کسب‌وکارهای مورد نظرشان مشارکت داشته‌ام و به آن‌ها در بررسی ارزش پیشنهادی‌ کسب و کار همکاری کرده‌ام؛ اما بسیاری از کارآفرینان به این دلیل دچار شکست می‌شوند که یک ارزش پیشنهادی موثر ارایه نمی‌کنند.

اگر قصد دارید سفر خود را از «ایده» به سمت یک «شرکت موفق» آغاز کنید، ارزش پیشنهادی چشمگیر جزو ضروریات این سفر است.
در مفهوم ساده، ارزش پیشنهادی عبارت است از گزاره‌ای که توضیح می‌دهد چه مزیتی را برای چه کسی و از طریق کدام روش منحصربه‌فرد ارایه می‌کنید. ارزش پیشنهادی، خریدار هدف شما را به همراه مشکلی که می‌توانید برطرف کنید نشان می‌دهد و وجه تمایز شما را با دیگران مشخص می‌کند. زمانی که برای ایجاد یک ارزش پیشنهادی مجاب‌کننده اقدام می‌کنید، چهار گام زیر را در نظر داشته باشید: تعریف، ارزیابی، اندازه گیری و ساختن

تعریف مساله کمک می‌کند تا ارزیابی کنیم آیا مساله ارزش حل کردن دارد یا خیر
یکی از همکاران من به نام چارلز کترینگ (Charles Kettering) که او نیز سرمایه‌گذار است می‌گوید خوب بیان کردن مشکل، نیمی از حل آن است و بسیاری از کارآفرینان مرتکب اشتباه شده و مستقیما به سراغ راه‌حل می‌روند بدون آنکه ابتدا درک کنند مشکلشان چیست.
بخش مهمی از تعریف ارزش پیشنهادی، همان چیزی است که من آن را ۴UU نام گذاری کرده‌ام. اگر پاسخ شما به بیشتر پرسش‌های زیر «بله» باشد، در مسیر درستی به سمت ارایه ارزش پیشنهادی متقاعد‌کننده قرار گرفته‌اید. در غیر این صورت، به فکر ارزیابی مجدد و اصلاح کسب‌وکار جدید خود باشید.

  •         آیا مشکل، غیرعملی است؟ آیا راه‌حل شما می‌تواند یک فرایند معیوب تجاری را اصلاح کند که در صورت عدم برطرف نشدن، پیامدهایی واقعی و قابل اندازه گیری داشته باشد؟ آیا درر صورت عدم رفع مشکل، کسی اخراج خواهد شد؟
  •         آیا حل مشکل، اجتناب‌ناپذیر است؟ آیا این عامل مساله‌ساز، اجباری است که در حاکمیت یا کنترل نظارتی تاثیرگذار است؟ برای مثال، آیا عامل مساله، یکی از ملزومات اصلی برای حسابداری و رعایت قوانین است؟

 

  •         آیا مشکل اضطراری است؟ آیا مساله انتخاب‌شده، یکی از اولویت‌های شرکت است؟
  •         آیا مساله مورد اغماض قرار گرفته است؟ آیا با فقدان آشکار راه‌حل‌های معتبر برای مساله موردنظر روبرو هستیم؟ روی خلاء‌های بازار مربوطه تمرکز کنید. اگر پاسخ شما مثبتت است، بدین معناست که شما می‌دانید بازار برای حل مساله آمادگی لازم را دارد.

 

کیفیت مساله را مشخص کنید: آیا مساله انتخاب شده سیاه و سفید است؟
آیا مساله سیاه (BLAC) است (مخفف Blatant, Latent, Aspirational, Critical به معنی آشکار، ضمنی، آرمانی، بحرانی) و به فضایی سفید (WHITE) در بازار اشاره می‌کند و به شما اجازه می‌دهد روی فرصت بکری سرمایه‌گذاری کنید؟

در بازارهای فناوری B2B، باید در موقعیتی باشید که مشکلات آشکار و بحرانی را هدف قرار دهید، چراکه این مشکلات در مقایسه با مشکلات ضمنی و آرمانی، جدی‌تر می‌باشند. مشکلات آشکار و بحرانی، بر سر راه کسب‌وکار قرار می‌گیرند. این مشکلات، حرفه افراد و خوشنامی آن‌ها را در معرض خطر قرار می‌دهند. مشکلات ضمنی، مشکلاتی هستند که بیان نشده‌اند و این بدین معناست که این مشکلات اغلب به تبلیغاتی پرهزینه‌ای نیاز دارند. مشکلات آرمانی اختیاری هستند و فروش محصول برای حل آن‌ها در یک استارت‌آپ B2B بسیار دشوار است.
لازم به ذکر است که بسیاری از محصولات موفق B2CC بر اساس آشکار‌سازی نیازهای آرمانی ضمنی موفق شده‌اند. فیس‌بوک مثال بسیار خوبی در این زمینه است. وقتی درباره این موضوع در کلاس‌ها صحبت می‌کنم، درباره‌ی نیازهای مصرف‌کنندگان از طریق چارچوب‌هایی مانند هرم نیازهای مازلو صحبت می‌کنیم و به این فکر می‌کنیم که چه عاملی باعث موفقیت فیس‌بوک شده است و به این نتیجه می‌رسیم که دلیل موفقیت فیس‌بوک، پاسخ به نیازهای اجتماعی بدیهی ما بوده است.
مثال دیگر، شرکت Evernote و ارزش پیشنهادی آن است. هدف شرکت این است که «به مردم جهانن کمک کند تا همه‌چیز را به خاطر بسپارند، با یکدیگر به شکلی اثربخش ارتباط برقرار کنند و کارها راا انجام دهند.» کلکسیون بی‌نظیر اپلیکیشن‌های شرکت Evernote، از ذخیره افکار و عقاید تا ثبت تجربیات و کار اثربخش با دیگران، نظم و بهره وری را برای کاربرانش تسهیل کرده است.

منحصر به فرد بودن و قدرت متقاعد کنندگی محصول جدید خود را  ارزیابی کنید
بعد از مشخص کردن مشکلی که قرار است حل کنید و سنجیدن میزان بحرانی بودن آن، از خود سوال کنید که محصول شما از چه نظر منحصربه‌فرد یا مجاب‌کننده است؟
یک رویکرد مفید این است که از دیدگاه ۳DD به محصول جدید خود نگاه کنید: آیا محصول شما ترکیب منحصربه‌فردی از نوآوری ناپیوسته (Discontinuous innovation)، فناوری دفاع پذیر (Defensible technology) و مدل کسب‌وکار برهم زننده (Disruptive business model) است؟ و چه عاملی محصول شما را (نه تنها برای شما و همکارانتان، بلکه برای مشتریان مشکل پسند شما) مجاب‌کننده می‌کند؟

– نوآوری ناپیوسته (Discontinuous innovation): مزایای تحول برانگیزی در مقایسه با محصولات موجود دارد چراکه از دیدگاه متفاوتی به مساله نگاه می‌کند.

– فناوری دفاع پذیر (Defensible technology): مالکیت فکری ایجاد می‌کند و می‌توان آن را حفظ کرد تا مانعی برای ورود رقبا و مزیت رقابتی غیرعادلانه ایجاد شود.

– مدل کسب‌وکار برهم زننده (Disruptive business model): ارزش و مزایای هزینه‌ای به همراه دارد که به تسریع رشد کسب‌وکار کمک می‌کند.
صرفا داشتن کالا یا خدمتی که سریع تر، ارزان‌تر و بهتر است، برای متقاعد کنندگی کافی نیست، بلکه باید آن را بر اساس ۳D ارزیابی کرد تا بتوان پتانسیل موفقیت را ایجاد نمود.

– با استفاده از نسبت گنج به رنج، مقبولیت بالقوه توسط مشتری را اندازه گیری کنید.
بیشتر کارآفرینان به اندازه‌ای روی ویژگی‌های محصول خود متمرکز می‌شوند که فراموش می‌کنند بررسی کنند که آیا یادگیری نحوه استفاده از محصول برای مشتریان ساده است یا آسان؛ بنابراین نسبت گنج به رنج، گنجی را که به مشتریان عرضه می‌کنید به نسبت رنج و هزینه‌ای که مشتریان باید تقبل کنند اندازه گیری می‌کند. من به‌عنوان یک سرمایه‌گذار، همواره به دنبال نوآوری‌های برهم زننده از نوعی خاص هستم: یعنی فناوری‌هایی که مزایایی دارند که قاعده بازی را بر هم می‌زنند، اما کمترین تغییر را در محیط‌ها و فرایندهای موجود ایجاد می‌کنند.

– ارزش پیشنهادی را ایجاد کنید
بعدازآنکه مراحل تعریف، ارزیابی و اندازه گیری را پشت سر گذاشتید، می‌توانید وارد مرحله ایجاد ارزش پیشنهادی شوید. من برای این مرحله چارچوب زیر را توصیه می‌کنم. ارزش پیشنهادی شما درنهایت لازم است به شکل زیر طراحی شود:
برای (این دسته از مشتریان هدف مثل ……) که از (گزینه‌های موجود ……..) رضایت ندارندد محصول ما (محصول جدیدی با این مشخصات…….) است  که (قابلیت‌های کلیدی برای حل مساله مثل …….) را داراست بر خلاف (دیگر محصولات موجود در بازار مانند …….)
چهار مرحله به پایان رسید، اما عامل دیگری هم هست که از تمامی این مراحل مهم‌تر است و آن شما هستید.
فراموش نکنید که شما محور اصلی ارزش پیشنهادی کسب‌وکارتان هستید. شما چه مشکلاتی را با مهارتی بی‌نظیر و منحصربه‌فرد درک می‌کنید؟ شما چه راه‌حل‌هایی را به شکلی بی‌نظیر و منحصرر به فرد ارایه می‌دهید؟ شما چه نوع مدل کسب‌وکار بر هم زننده‌ای را می‌توانید طراحی کنید؟ با خودتان به‌عنوان یک رهبر فکری صادق باشید تا موفق شوید.

کسب درآمد . افزایش درآمد . ارزش پیشنهادی. ایده کسب درآمد.  تمایز .مدل کسب و کار . منحصر به فرد بودن محصول . نوآوری




ارسال توسط پول دوست

شناخت تیپ های شخصیتی مشتریان برای کسب درآمد

در کسب و کار برای فروش و کسب درآمد هر کسی با انواع مختلفی از مشتری و خریدار مواجه است که هر کدام سلیقه، نگاه و خواسته متفاوت از دیگری دارد . این تنوع سلیقه به تیپ شخصیتی مشتری بستگی دارد ممکن است یکی ایده ای را جذاب و عالی بداند و دیگری آن را بد و یا نسبت به آن مشکوک باشد این نوع سلیقه کار فروشندگان را سخت کرده و موجب می شود تا برای کسب درآمد و جذب همه مشتریان با تیپ های شخصیتی ممتفاوت برنامه و راهکار مناسبی را در نظر بگیرند و اگر این نگاه را نداشته باشند چه بسا که کارشان با مشکل مواجه شود. این تفاوت تیپ شخصیتی مشتریان در همه جا و هر زمینه ای وجود دارد فرضا برخی فقط می‌خواهند کلیت موضوع را بدانند در‌حالی که دیگران ترجیح می‌دهند از کل جزییات با‌خبر باشند. برخی با توجه به درک خودشان تصمیم می‌گیرند و بقیه به گزارش‌ها و آمار‌ها نیاز دارند. راز فروش بیشتر شناختن شخصیت مشتریان احتمالی و منطبق کردن گفتگوها با سبک فکر مخصوص آن‌ها است. در اینجا قصد داریم شیوه فروش به ۵ تیپ شخصیتی مشتریان را معرفی کنیم:

فهمیدن شخصیت مشتری‌های احتمالی

پنج عامل شخصیتی بر نحوه‌ی تصمیم‌گیری مشتری‌های شما اثر می‌گذارد. اگر بتوانید بفهمید که خریدار بالقوه با این معیار‌ها در چه جایگاهی‌ قرار دارد، می‌توانید روش خود را با شخصیت مشتری تطبیق دهید و احتمال انجام فروش را بیشتر کنید:

اول، برخی افراد جذب ایده‌های جدید می‌شوند؛ این‌ها خریداران «متمایل» هستند. مزایای یک محصول یا خدمت، این مشتری‌ها را جذب می‌کنند چون در آن ایده‌های جالبی می‌یابند. مشتری‌های دیگر در برابر چیز‌های بدیع مقاومت نشان می‌دهند؛ این‌ها خریداران «دور» هستند، آن‌ها بیشتر جلب این می‌شوند که بدانند پیشنهاد شما چگونه می‌تواند مسائل آن‌ها را حل کند. برای تشخیص اینکه مشتری شما در کدام گروه قرار می‌گیرد، از او بپرسید که کدام ویژگی محصول برایش از همه مهم‌تر است. برای انجام فروش در این تمایز، هم مزایا محصول را بر شمارید هم مشکلاتی که هر مزیت می‌تواند برطرف کند

دوم، مشتری‌ها در دو‌ دسته‌ی بزرگ تصمیم‌گیری قرار می‌گیرند: «خریداران خرگوشی» به سرعت می‌خواهند به هدف‌هایشان برسند، این خرگوش‌ها خریدارانی عمل‌گرا هستند، افرادی که به سرعت مشتاق رسیدن به مقاصد خود هستند. «خریداران لاک‌پشتی» آهنگ حرکت آرام و پیوسته‌ای را ترجیح می‌دهند. این خریداران منفعل بسیار مواظب و متفکر هستند، قبل از هر عمل کاملا تجزیه و تحلیل می‌کنند. فهمیدن اینکه مشتری احتمالی شما یک لاک‌پشت است یا خر‌گوش به شما اجازه می‌دهد که از روش‌ درستی استفاده کنید.

سوم، برخی تصمیم‌گیرندگان«خریداران درونی» هستند، که با شهود و تجربیات شخصی خود برانگیخته می‌شوند. با خریداران درونی، در یک سطح احساسی ارتباط برقرار کنید و آن‌ها را ترغیب کنید که به خواسته‌هایشان گوش دهند. دیگران «خریداران خارجی» هستند؛ این افراد به دلایل ملموس واکنش نشان می‌دهند، مانند توصیه‌نامه‌های خریداران راضی، تحقیقات و نتایج دستاوردها. داده‌های لازم را برای این نوع تصمیم‌گیرندگان آماده کنید.

چهارم، برخی مردم، خریداران «رویه‌ای» یا «حسابدار» هستند- آن‌ها عاشق روتین‌ها، فرایندها و زمان‌بندی‌ها هستند. دیگران خریداران «گزینه‌ها» یا «هنرمند» هستند- ترجیح می‌دهند ذهن خود را پرواز دهند و تخیلی باشند. مشخص کردن اینکه مشتری شما کدام یک از این‌ها است به شما در انتخاب عبارت‌های درست کمک خواهد کرد. به عنوان مثال، وقتی که با یک مشتری از نوع «رویه‌ای» پیشنهادی را مطرح می‌کنید بر روی روش‌ها و قدم‌های لازم تاکید کنید و رویکردی سیستماتیک داشته باشید. اما وقتی با افراد دسته‌ی دیگر صحبت می‌کنید از کلماتی مانند، «روش‌های جایگزین، انتخاب، انعطاف‌پذیری» استفاده کنید. در حالی که در این وادی کار می‌کنید، به دید‌گاه خودتان نیز توجه کنید. به طور  کلی فروشندگان رویه‌ای کسانی هستند که از روش‌های فروش استاندارد  استفاده می‌کنند و دسته‌ی دیگر افرادی هستند که از سیستماتیک بودن پرهیز می‌کنند.

پنجم، مشتری‌های بالقوه  یا «کلی نگر و از دید بالا» هستند و به تصویر کلی توجه دارند، یا اینکه «جز نگر» هستند و به جزئیات توجه می‌کنند. از مشتری‌ها بپرسید که آیا مشخصات اساسی محصول یا خدمت را می‌خواهند یا تمام جزئیات مربوطه را نیز می‌خواهند و ارائه‌ی خود را بر طبق آن درست کنید.

متقاعد کردن

متقاعد کردن مردم برای اینکه از شما بخرند نیازمند یک استراتژی سه قسمتی است:

۱.با زبان خریدار تطبیق پیدا کنید
برخی از مردم «بصری» هستند و اساساً بر آنچه که می‌بینند تکیه می‌کنند؛ برخی دیگر «شنیداری» هستند و اطلاعات را با گوش‌ دادن جذب می‌کنند؛ یا برخی «جنبشی» هستند و با خواندن و لمس کردن اطلاعات را پردازش می‌کنند.

۲. با «الگوی قطعیت» آن‌ها تطبیق پیدا کنید
وقتی که فهمیدید که مشتریان اطلاعات را چگونه پردازش می‌کنند، بفهمید که آن‌ها چه می‌کنند تا با تصمیمی خود را راحت حس کنند. الگوی قطعیت فرایندی است که در طی آن خریدار‌ان برای ادامه‌ی مسیر احساس امنیت می‌کنند. برخی افراد اطلاعات را به سرعت قبول می‌کنند و عمل می‌کنند. دیگران باید حرف‌های شما را بار‌ها و بار‌ها بشنوند تا بتوانند آماده‌ی انتخاب شوند.

۳. با معیار‌های انتخاب آن‌ها، خود را وقف دهید
معیار مشخصی که خریدار می‌خواهد تحقق یابد تا بتواند انتخاب خود را انجام دهد، را کشف کنید. سؤالاتی بپرسید و به دقت به جواب‌ها گوش دهید. گفتگو را به سمتی سوق دهید که به دغدغه‌ها و موقعیت مشتری احتمالی اشاره کند.

سؤالات، گوش دادن و مقاصد

سریع‌ترین راه برای فروش، پرسیدن سؤالاتی است که مشکلاتی که محصول یا خدمت شما می‌تواند برای مشتری برطرف کند را شناسایی کند یا مزایای آن را نشان دهد. وقتی سؤالات شما هدفمند باشد و واکنش احساسی‌ای را برانگیزد، شما و خریدار به عنوان یک تیم خواهید بود، که با هم به دنبال راه‌حل مناسب برای مشکل خریدار هستید.

بهترین سؤالات دنیا هم بی ثمر خواهد بود اگر واقعاً به پاسخ‌های مشتری گوش نکنید. خوب گوش دادن باعث می‌شوند مردم فکر کنند که آن‌ها را به درستی درک می‌کنید و  به آن‌ها اهمیت می‌دهید و پیوندی ایجاد می‌کند. راز درست گوش دادن، کنجکاو بودن است. اصول اولیه‌ی گوش دادن درست شامل برقراری تماس بصری، بازتاب کردن حرکات بدن طرف مقابل و استفاده از عباراتی مانند «خب، بعدش چی شد»، «چه جالب»، «ادامه‌ بدهید» است. در پایان گفته‌هایش با جمله‌ای نشان دهید که گوش داده‌اید و هر جا لازم بود سؤالاتی برای روشن شدن بیشتر مطلب بپرسید. به احساسات و هیجانات گوینده گوش دهید.

در هنگام فروش، آیا متوجه می‌شوید که مخاطبان مکررا از بهانه‌های یکسانی برای رد کردن محصول یا خدمات شما استفاده می‌کنند؟  مهمترین مسئله‌ها را شناسایی کنید. با همکاران و اعضای تیم فروش خود بر روی آن‌ها فکر کنید و مناسب‌ترین واکنش‌ها را مشخص کنید، این واکنش‌ها را با شخصیت و حالت خود تطبیق کنید. هرگز در برابر مخالفت‌ها واکنش تدافعی نشان ندهید و یا اینکه دوباره صرفا مزایای محصول را برشمارید. در عوض، بر احساس‌هایی که در پشت مخالفت قرار دارند تاکید کنید. نسبت به چیزی که مشتری می‌خواهد بگوید کنجکاو و علاقه‌مند باشید. از واکنش‌های مناسبی که قبلا آماده کرده‌اید استفاده کنید.

زبان قدرتمند

فروشندگان حرفه‌ای نسبت به زبانی که به کار می‌برند حساس هستند. برخی کلمات به اثر پیام شما شدت می‌دهند، درحالی‌که بقیه از اثر آن می‌کاهند. در حین یک تماس فروش، سؤالاتی بپرسید که هیجانات مثبتی مانند «شوق و ذوق، همدلی، امید و سورپرایز» در مشتری ‌بالقوه ایجاد کند. از احساسات منفی مانند «ترس، استرس، آزردگی و تحریک و تنفر» دور بمانید. آموختن اینکه چه بگویید و از چه چیز‌هایی پرهیز کنید، برای تاثیر گذاری بر مشتری‌های بالقوه ضروری است. این هفت استراتژی به شما کمک خواهد کرد:

۱.کوچک کننده‌ها
از بکار بردن کلماتی مانند، «فقط»، «دقیقا»، «صرفاً»  یا کلمات دیگر که تأثیر عبارت شما را کم می‌کنند، بپرهیزید. به عنوان مثال: «من فقط می‌خواهم در مورد … » قدرت لازم را ندارد. در عوض گفتگو را با یک عبارت دقیق و قدرتمند شروع کنید: «این اطلاعات مهمی است، مشتری‌های ما از خدمات ما استفاده می‌کنند تا این سه مشکل کلیدی، که احتمالاً شما هم‌اکنون با آن‌ها روبرو هستید را برطرف کنند».

۲. ولی …
یک جمله با این کلمه تمام گفته‌های قبلی را بی‌اثر می‌کند.

۳. شاید، احتمالاً
این کلمات نشانگر ضعف هستند. به عنوان مثال، «شاید بتوانم به شما تخفیف دهم». مطمئن نبودن شما را القا می‌کند. به ‌جای آن، توضیح دهید که چگونه می‌توانید با هم مذاکره کنید. مثلاً، «اگر شما با ما یک قرارداد سه ساله ببندید من قیمت را برای شما کاهش خواهم داد» بسیار خوب است.

۴. پیش‌فرض‌ها
کلمه‌ی «اگر» فرض را بر آن می‌گذارد که نتیجه غیر‌قطعی خواهد بود، «وقتی» یک باور راسخ را نشان می‌دهد. «اگر شما مشتری ما شوید» بسیار ضعیف‌تر جمله‌ی «وقتی شما مشتری ما شوید» است. عبارت دوم قطعی بودن رسیدن به نتیجه را القا می‌کند.

۵. استفاده از حسن تعبیر
مردم از کلمات طفره‌‌ای استفاده می‌کنند تا از واقعیت دور بمانند. اما، از آنجایی که حسن‌تعبیر‌ها مبهم هستند، می‌‌توانند باعث سو‌ء‌تعبیرهای جدی شوند و فروش را خراب کنند، مگر بتوانید از آن‌ها به نفع خود استفاده کنید. به عنوان مثال به خریداران نشان دهید که به رویکردی جدید نیاز دارند، می‌توانید بپرسید: «منظور شما این است که از شرکتی که ‌هم‌اکنون از آن خرید می‌کنید، از هر‌ لحاظ راضی هستید؟» این جمله این معنی را القا می‌کند که رقیب شما به جای اینکه با مشتری، تعاملی توأم با احترام داشته باشد- همان کاری که شما برای مشتری انجام خواهید داد- محصول را به آن‌ها «فروخته است».

۶. چرا؟
پرسیدن این سؤال هوش  و درک مشتری احتمالی را به چالش می‌کشد. پرسیدن این سؤال که «چرا علاقه‌مند نیستید که بتوانید زمان مشتری‌یابی تیم فروشتان را ۴۰درصد کاهش دهید؟» می‌تواند حالتی تهاجمی داشته باشد. در عوض با احترام و با «چگونه» سؤال کنید.

۷. خواندن ذهن
هرگز فرض نکنید که می‌دانید در درون ذهن خریدارتان چه می‌گذرد.

اما پیش از این موارد، اولین جایی که باید تاثیر مثبت بگذارید، بر روی خودتان است. نحوه‌ی مدیریت هفت نقطه‌ی پر‌فشار مشترک، مستقیما بر توانایی فروش شما تاثیر خواهد گذاشت.

۱.جواب رد
۹۰ درصد از تعاملات فروش به نوعی شامل انواع جواب‌های رد می‌شوند. آماده شدن برای مدیریت جواب‌های رد برای موفقیت فروش شما حیاتی است. اینگونه فکر کنید: یا جواب مثبت می‌گیرید، یا جواب رد می‌گیرید و به سراغ مشتری بعدی می‌روید تا از او جواب بگیرید.

۲. انعطاف‌پذیری
افراد انعطاف پدیر همواره مثبت و آرام می‌مانند و در مسیر درست می‌مانند.

۳. هدف‌ها
مقصود‌های مشخص و طرح‌هایی با جزیات برای دست‌یافتن به آن‌ها، داشته باشید. اهداف شما باید: خاص، قابل اندازه‌گیری، قابل دست‌یابی، واقع‌بینانه و دارای سررسید باشند. آینده‌ای را مجسم کنید که به آن اهداف رسیده باشید.

۴. اولویت‌ها
برای استفاده بهینه و موثر از زمان خود اولویت‌های خاصی قرار دهید. اولویت‌ها اجازه می‌دهند که بر روی مهمترین کار متمرکز شوید. مهمترین کار شما فروش است.

۵. تعادل
برای اینکه در کار خود بهترین عملکرد را داشته باشید، برای استراحت وقت بگذارید و نفسی تازه کنید.

۶. طرز فکر
همواره مثبت باشید و از هر کسی که به نوعی باعث بهبود زندگی شما می‌شود قدر‌دان باشید.

۷. گفتگوی درون
فکر هایی که در سر می پرورانید تاثیر عظیمی بر احساسی که از خود دارید می‌گذارند. یاد بگیرید که این گفتگو‌ها را مدیریت کنید. افکار منفی را با واقعیت‌ها مقایسه کنید.

کسب درآمد . فروش به مشتری . بازاریابی. تیپ شخصیتی.راز فروش بیشتر.فروش, کسب و کار. مشتری




ارسال توسط پول دوست

شناخت بلوغ فرآیندهای کسب‌وکار

  هر کسب درآمد و یا کسب و کاری دارای سطوح و مراحل رشد متفاوتی می باشد و مانند انسان که مرحله نوزادی و کودکی و نوجوانی و... را طی می کند کسب و کارها نیز مراحل شکل گیری تا بلوغ و رشد را پشت سر می گذارند . شروع کسب و کار ممکن است که با کسب درآمد اندک همراه باشد و این کاملا طبیعی است ولی با رشد کسب و کار و رسیدن به بالندگی و بلوغ، افزایش کسب و کار را شاهد خواهیم بود. این رشد و بلوغ فرآیندهای کسب و کار باید از سطوح مختلفی بگذرد تا به درجه کمال و بالندگی برسد و در آن زمان است که کسب درآمد نهایت افزایش خود را خواهد داشت.

هر سازمان فعالیت‌های خود را در قالب فرآیندهایی به صورت مرحله به مرحله و با بروندادهای مشخص انجام می‌دهد که قابل دسته‌بندی هستند. یکی از معیارهای دسته‌بندی فرآیندهای کسب‌وکار بلوغ فرآیند (Process Maturity) است. بلوغ یک فرآیند کسب‌وکار شاخصی است برای تشخیص میزان تکامل یک فرآیند و توانایی آن برای بهبود مستمر از طریق سنجه‌های کیفی و بازخورد.

بنابراین، برای اینکه یک فرآیند بالغ باشد، باید از جهات زیر کامل باشد:

• میزان سودمندی
• خودکار بودن
• قابلیت اتکا از نظر اطلاعات
• بهبود مستمر

بلوغ یک فرآیند یا فعالیت را می‌توان در پنج سطح دسته‌بندی کرد که از سطح ۱ (نابالغ‌ترین) تا سطح ۵ (بالغ‌ترین) متغیر است. فرآیندها در سطوح بالاتر ویژگی‌های سطوح پایین‌تر را نیز دارند. پایین‌ترین سطح با عدد صفر تعریف می‌شود و بیانگر این است که هیچ فرآیندی به‌ازای آن فعالیت وجود ندارد.

سطوح بلوغ یک فرایند عبارتند از:

سطح صفر – فعالیت‌های وابسته به شخص:

در برخی موارد، فعالیت‌های درحال‌ انجام، مستند نشده‌اند. به دیگر سخن، فعالیت‌ها نه به صورت اجمالی و نه به صورت مفصل، ثبت نشده‌اند. این گونه فعالیت‌ها کاملا وابسته به شخص هستند و توالی، زمان‌بندی و نتیجه آنها ممکن است در تکرارهای مختلف یکسان نباشد. این فعالیت‌ها نیازمند نظارت جدی هستند و تضمینی وجود ندارد که به نتایج مطلوب برسند یا زمان‌بندی آنها رعایت شود. در این فرآیندها ارتباط میان کارکردها ضعیف و اثربخشی فرآیند به‌کلی وابسته به فرد است. اگر مالک این فعالیت تغییر کند، ممکن است دانش انجام آن به مالک بعدی منتقل نشود.

سطح یک – سطح آغارین (فرآیند مستندشده):

در این سطح از بلوغ، سندی وجود دارد که به‌وسیله سرپرست یا مسوول اصلی فرآیند استاندارد بازنگری شده و مورد موافقت قرار گرفته است، اما در اینکه فعالیت دقیقا مطابق با سند انجام شود تردید وجود دارد. این امر به علت ایجاد تغییر عمیق در فرآیند رخ می‌دهد.

سطح دو – سطح تکراری (اشاعه ناقص)

منظور از اشاعه، آگاه کردن افراد و ذی‌نفعان مختلف از شیوه انجام فرآیند است. در سطح دو، فعالیتی که مستند شده در حال اشاعه است. اما اشاعه آن منسجم نیست. یعنی در برخی جاها اشاعه یافته و در برخی دیگر از جاهایی که باید یا در میان همه افرادی که باید، اشاعه نیافته است یا اینکه همه فعالیت‌های تعریف‌شده در فرآیند به انجام نمی‌رسند. در این حالت، فرآیند طراحی‌شده نمی‌تواند همه متغیرهای مطلوب را در نظر بگیرد و نتایج فرآیند نیز با تغییر مالک فرآیند ممکن است متغیر باشند.

سطح سه – تعریف‌شده (اشاعه کامل):

در این سطح، عدم انسجام میان فرآیند مستندشده و فرآیند اشاعه‌ داده ‌شده وجود ندارد. فرآیند مستندشده و اشاعه‌ داده ‌شده با همه مکان‌ها، افراد، مالکان و همه فعالیت‌هایی که باید انجام گیرند تطابق دارد. این فرآیند همچنین پیوند ناگسستنی را میان کارکردها و سایر فرآیندها (در هرجا که نیاز است تراکنشی وجود داشته باشد) نشان می‌دهد. این به آن معنا است که فرآیند انسجام بیشتری از نظر اقدامات و ارتباطات قوی‌تر میان کارکردها دارد.

سطح چهار – مدیریت‌شده (اندازه‌گیری‌شده و خودکارشده):

فرآیند اهدافی همچون رعایت زمان‌بندی‌ها، رضایت مشتریان، هزینه و… را تحقق بخشیده است. همچنین، فرآیند با اهداف خود سنجیده می‌شود و از طریق سیستم‌هایی همچون برنامه‌ریزی منابع سازمانی (ERP) یا مدیریت ارتباط با مشتریان (CRM) یا هر نرم‌افزار مشتری‌مدار دیگر قابل اجرا است.

سطح پنج – بهینه‌شده (در حال بهبود مستمر):

در این سطح، اقدامات بیان‌شده در سطوح پیشین انجام شده و اهداف فرآیند در حال تحلیل هستند تا موفقیت و بهبود آنها اندازه‌گیری شود. زمان‌بندی‌ها، اهداف هزینه‌ای و سطح رضایت به صورت منظم در حال تحقق هستند و اهداف با فنون مدیریت کیفیت فراگیر مانند شش سیگما، کایزن و… در حال دقیق شدن هستند. سیستم توانمندساز نیز در حال بهبود است و خطاها با سیاست‌های مقتضی در حال کاهش هستند. جدول یک نیازمندی‌های دستیابی به سطوح مختلف بلوغ را نشان می‌دهد.

بهبود بلوغ فرآیند‌های کسب‌وکار

از زمان آغاز شکل‌‌گیری یک سازمان تا رشد آن، بلوغ فرآیند‌های آن آغاز می‌شود. اما این اتفاق برای همه سازمان‌ها نمی‌افتد. برخی از سازمان‌ها ممکن است همچنان رشد چندانی از نظر بلوغ فرآیند‌ها نداشته باشند. در برخی موارد نیز بلوغ فرآیند‌ها به علت عدم پایش یا عدم بازنگری مستندات کاهش می‌یابد.

برای بهبود فرآیندهای کسب‌وکار می‌توان از روش‌شناسی DMAIC (مخفف Define، Measure، Analyze، Improve و Control) در ۶ سیگما (تعریف، اندازه‌گیری، تحلیل، بهبود و کنترل) استفاده کرد:

مهم است که کاربردپذیری سطوح بلوغ در سازمان را بسنجید. طراحی پرسشنامه‌ای برای نگاشت سطوح بلوغ هر فرآیند کسب‌وکار و کاربست این پرسشنامه برای هر فرآیند می‌تواند میزان بلوغ آن را معین کند. این پرسشنامه می‌تواند مشابه جدول دو باشد.
اندازه‌گیری: یک تیم میان‌بخشی باید برای بهره‌برداری از این پرسشنامه و ارزیابی فرآیند‌ها شکل گیرد. همه فعالیت‌ها و فرآیند‌های انجام شده به‌وسیله یک سازمان باید براساس این پرسشنامه به‌وسیله تیم میان‌بخشی ارزیابی شوند. دقت کنید که اگر یک فرآیند دارای ویژگی‌های بیان‌شده برای یکی از سطوح است، اما برخی از شرایط سطوح پایین‌تر را ندارد، باید در سطح پایین‌تر دسته‌بندی شود. (به‌عنوان نمونه، اگر فرآیندی خودکار شده (سطح ۴) ولی کاملا اشاعه داده نشده است، در سطح ۲ دسته‌ بندی می‌شود.)
تحلیل: اندازه گیری فرآیند‌ها سطح کنونی کلی فرآیند‌ها و شکاف‌ها را نشان می‌دهد. برای دریافتن چگونگی برطرف کردن شکاف‌ها و ارتقای سطح بلوغ فرآیند‌های خاص باید تحلیل‌هایی به عمل آید و اقداماتی صورت گیرد تا سطح کلی فرآیند‌ها ارتقا یابد.
بهبود: مرحله بهبود مهم‌ترین مرحله در این روش‌شناسی است. برنامه اقداماتی که طراحی شده است باید به مقام عمل درآید. این کار شامل تعریف یا بازطراحی فرآیندها، شناسایی مالکان فرآیند و… است.
کنترل: اگر فرآیند‌ها در مقاطع زمانی تعریف شده مورد پایش قرار نگیرند، سطح بلوغ فرآیند‌ها ممکن است تنزل یابد. بنابراین، یک برنامه کنترل باید طراحی شود و بر اساس آنها، بررسی‌های بعدی برای ارزیابی سطح بلوغ فرآیند‌ها به عمل آید و فرآیند‌ها بر اساس آنها بهبود یابند. با انجام این اقدامات می‌توان بلوغ فرآیندهای کسب‌ وکار را مورد پایش قرار داد و آنها را بهبود بخشید. در این راستا، بسیاری از فنون باید به‌ کار روند که در کتب مربوط به بازمهندسی فرآیندهای کسب‌ وکار، مدیریت کیفیت فراگیر و مدیریت فرآیندهای کسب‌ و کار شرح داده شده‌اند. فنونی که در سازمان‌های موفق تجربه شده و کارآمدی آنها در عمل اثبات شده است.

 

بلوغ فرآیندهای کسب‌وکار و سطوح آن

 

کسب درآمد. بلوغ کسب و کار.فرآیند کسب و کار.کسب و کار




ارسال توسط پول دوست

اهمیت نام تجاری مدیران و موفقیت شرکت‌‌ها در کسب درآمد

  برند شدن در کسب و کار فقط مخصوص به کالا و یا محصول خاصی نیست گاهی نام تجاری یک مدیر در کسب درآمد به عنوان یک برندینگ شخصی و تجاری مطرح می شود برخی از فیلم ها به دلیل بازی یک هنرپیشه برجسته که سوپر استار است فروش زیادی دارد گاهی نام و برند یک مدیر موجب موفقیت می شود استیون جابز ، بیل گیتس ، مارک زاکر برگ و... برند شخصی و تجاری بزرگ در دنیای مجازی هستند نام اینها و شیوه موفقیت و داستان زندگیشان موجب جلب و ایجاد اعتماد می شود دلیلش این است که از نظر مدیریتی برندینگ شخصی دارند و حضور آنها، موجب رونق کسب و کار و افزایش کسب درآمد می شود.
 

همان طور که در بالا گفته شده است، برندینگ شخصی مدیران، یکی از راه‌های مهم افزایش ارتباطات مؤثر کسب‌وکارها و شرکت‌ها با بازار هدف است. برای شناخت بهتر راه‌های تحقق این فرایند، با ما همراه باشید.

برندینگ اصولی بخش مهمی از موفقیت کسب‌وکارها است. ما نایک یا اپل را به دلیل نام تجاری معتبر و قوی می‌شناسیم. هم‌اکنون شرکت‌ها و کسب‌وکارها در مسیری قرار گرفته‌اند که برندینگ شخصی مدیران عالی، راهبرد استراتژیک آنان در توسعه و فروش را مشخص می‌‌کند؛ به‌طوری که نام تجاری شخصی مدیر همانند نام تجاریِ هر کسب‌وکار، اهمیت پیدا کرده است. این شاید ساده‌ترین دلیل برای این سؤال باشد که چرا بسیاری از کسب‌وکارها در فروش خود به شکل مؤثر موفق نیستند؟

مصرف‌کنندگان و مشتریان تمایل دارند داستان‌های شخصی مدیران شرکت‌‎ها را در مسیر فراز و نشیب‌هایشان بشنوند و بخوانند؛ به همین خاطر صاحبان کسب و کار در عمل وارد میدان می‌شوند تا هم تجارت و هم خودشان را گسترش دهند؛ یعنی نام تجاری شخصی خود.

حتماً این سؤال به ذهنتان می‌آید که یک مدیر چطور باید نام تجاری شخصی قدرتمندی داشته باشد؟

توجه به نکاتی که در ادامه بیان می‌شود، می‌تواند ایده‌های خوبی برای هر شرکت، کسب‌وکار یا استارتاپ داشته باشد.

قابل دسترس و مشاهده بودن، یکی از مهم‌ترین آیتم‌ها در ساخت و رشد نام تجاری یک مدیر است، اما سؤال اینجا است که معنای دیده شدن چیست؟ این‌که یک مدیر عکس و یک متن در سایت رسمی شرکتش داشته باشد؟ یا در شبکه‌های اجتماعی یک حساب اینستاگرام یا یک کانال تلگرام راه‌اندازی کند؟

یک مدیر نمی‌تواند در دفتر، پشت رایانه و میز خود مخفی شود و انتظار داشته باشد نام تجاری شخصی خود را معرفی کند و بشناساند. مدیر باید به محیط خارج رفت و آمد کند و دیده شود. صاحب یک کسب و کار باید در یک کنفرانس یا همایش مرتبط با صنعت خود شرکت کند؛ حتی اگر هدف اصلی، شبکه‌سازی و ارتباط باشد. کسب و کار باید رسانه‌های خود را به روی عموم مردم باز نگه دارد و اجازه دهد از طرف آن‌ها پیام دریافت کند. هر چقدر یک مدیر قابل دسترس‌تر و قابل مشاهده‌تر باشد، نام تجاری قوی‌تری خواهد داشت. در یک کلام، مدیر باید دیده شود و در دسترس باشد.

تمامی موارد بالا کاملاً صحیح است، اما «چگونه دیده شدن» اهمیت فراوانی دارد و این دیده شدن باید با کار کارشناسی و مطالعه و تجربه انجام شود تا بهترین اثربخشی را برای مشتریان و کسب و کار به همراه داشته باشد.

مسئله بعدی، نمایش واقعی مدیران شرکت‌ها در شبکه‌های اجتماعی است. رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی هنوز به‌عنوان یک ابزار ۱۰۰ درصدی برای بازاریابی به کار برده نمی‌شوند. شبکه‌های اجتماعی بیشتر به‌عنوان یک ابزار ترویج و پوشش‌دهنده فعالیت‌های مارکتینگ و فروش مفیدند، اما دقت داشته باشید این شبکه‌ها باید بازتابی از واقعیات کسب‌وکار باشند. مدیر یک مجموعه هم الزاماً باید خود حقیقی‌اش را ارائه دهد. تصور کنید یک مدیر در یک عکس یا یک ویدئو یا حتی یک یادداشت برای مخاطبان مانند یک رُبات عمل کند؛ به نظرتان چه اتفاقی خواهد افتاد؟ نتیجه، نبود اعتماد به چنین شخصی از طرف مردم است. این کار باعث می‌شود مردم به عقب رانده یا به سمت رقبای شما کشیده شوند.

مردم و مصرف‌کنندگان محصولات یا خدمات هر شرکت، عاشق دیدن جنبه‌های دیگر کسب و کارها هستند. این‌که به‌عنوان مثال مدیر یک شرکت آخر هفته به کجا می‌رود یا چه تفریحاتی می‌کند، برای بسیاری از مخاطبان و مشتریان قابل توجه و حتی لذت‌بخش خواهد بود؛ چون مردم با جنبه‌های انسانیِ مدیر ارتباط بهتری برقرار می‌کنند تا یک کسب و کار خشک و فاقد روح. مردم علاقه دارند تجربه‌های یک مدیر را در زندگی بخوانند و یاد بگیرند.

درک صنعتِ مربوط به هر کسب و کار، از مواردی است که یک مدیر باید به آن توجه کند تا بتواند نام تجاری خود را بهتر بسازد و مدیریت کند. یک تجارت زمانی به‌درستی نزد مردم شناخته می‌شود که خوب اجرایی شود. این موضوع بسیار اهمیت دارد که یک مدیر صنعت خود را در داخل و خارج با حس مشترک بشناسد و با آن ارتباط بگیرد؛ این موضوع یعنی به‌روز بودن با همه‌ی روندها و اخبار و تغییرات آن صنعت. وقتی یک مدیر این‌گونه به فعالیت بپردازد، در صنعت خود چهره خواهد شد و این موضوع یعنی ارتقاء نام تجاری مدیر و در نتیجه کسب و کار.

بنابراین برندینگ شخصی مدیران در کسب و کارها با چه حجمی از اطلاعات و عملکرد‌ها به‌طور مستقیم سروکار دارد و این موضوع بیش از پیش، نقش تحلیل و مشاوره‌های تخصصی را برای حرکت صحیح مدیران روشن می‌کند.

برندینگ شخصی.برندینگ شخصی مدیر. کسب و کار. نام تجاری.کسب درآمد.

مطالب مشابه مدیران موفق و برندینگ:

ویژگی مدیران خلاق در کسب درآمد

نظر گوگل درباره نقش مدیران در افزایش کسب درآمد

کمک برند فلانکر به کسب درآمد




ارسال توسط پول دوست

شیوه های عملی‌کردن تفکر استراتژیک در کسب درآمد

  در کسب و کار و افزایش درآمد، داشتن برنامه درازمدت بسیار مهم است. برنامه درازمدت شاهراه کسب درآمد برای آینده می باشد . داشتن تفکر و اندیشه بلندمدت که برخی به آن تفکر استراتژیک هم می گویند (که البته شاید درست هم نباشد) برای عملی شدن و اجرا ابزار و وسایلی لازم دارد . قبلا از پرداختن به شیوه های کاربردی جهت عملی شدن تفکر استراتژیک باید به این نکته مهم توجه کنیم که دلیلی وجود ندارد یک مدیر اجرایی ارشد از تمام جزئیات کسب و کار و مسائل ریز کسب درآمد اطلاع دقیق داشته باشد البته نیاز استراتژیک و تفکر سیستمی در کسب و کار ایجاب می کند که از برخی از کلیات مسائل کسب درآمد اطلاع داشته باشدو.
در اینجا مسائلی و موضوعاتی مانند: کسب و کار . کسب درآمد. تفکر. تفکر استراتژیک. تفکر استراتژیک مدیران. تفکر سیستمی.کسب و کار. نیاز استراتژیک را شرح خواهیم داد.

 

مدیران ارشد اجرایی غالبا گلایه می‌کنند که «من تمام وقت خودم را صرف مدیریت مسائل جزئی و تاکتیکی می‌کنم و به همین علت وقت نمی‌کنم به مسائل بلندمدت بپردازم.» با وجود این وقتی از مدیرانی که به من مراجعه می‌کنند، می‌پرسم: «اگر در تقویم شما یک روز اضافه‌تر وجود داشت تا بتوانید کمی استراتژیک باشید، آن روز را صرف انجام چه کاری می‌کردید»، اغلب شانه‌هایشان را بالا می‌اندازند و به من خیره می‌شوند.

بعضی از مردم تصور می‌کنند که فکر کردن به شکل استراتژیک یعنی پروراندن «فکرهای بزرگ» یا مطالعه تحقیقات علمی و پژوهشی درباره گرایش‌های کسب‌وکار. سایر مردم نیز فکر می‌کنند که تماشای سخنرانی‌های TED درباره آینده می‌تواند به آنها کمک کند تا آینده‌نگر شوند.چگونه می‌توانیم تفکر استراتژیک را به‌کار بگیریم وقتی حتی نمی‌دانیم آینده چه شکلی است؟

ما طی تحقیقات ۱۰ ساله خود که روی بیش از ۲۷۰۰ مدیر ارشد اجرایی تازه‌کار صورت گرفته، به نتایج جالبی دست‌یافته‌ایم. بیش از نیمی از (۵۸ درصد) مدیران مورد مطالعه ما می‌گفتند: «کارکنان از ما انتظار دارند از جزئیات پروژه‌هایی مطلع باشیم که به نظر ما، در حد و اندازه یک مدیر ارشد اجرایی نیست و دلیلی ندارد که یک مدیر تا این حد وارد جزئیات شود.»

بیش از نیمی از مدیران احساس می‌کردند که زحمت تمام تصمیم‌گیری‌ها بر دوش آنها است؛ حتی تصمیم‌‌هایی که جزو وظایف کارکنان سطوح پایین‌تر است.

از این پاسخ‌ها می‌توان این‌گونه نتیجه‌گیری کرد که مشکل رهبران سازمان‌ها، تنها محدود به تفکر استراتژیک نیست. رهبری استراتژیک علاوه‌بر تفکر، نیازمند عملکرد استراتژیک نیز هست.

ریچ هورواث، مدیر ارشد اجرایی موسسه تفکر استراتژیک در تحقیقات خود دریافت که ۴۴ درصد مدیران، بخش اعظمی از زمان خود را صرف حل مشکلات می‌کنند.

فرهنگ غالب در این سازمان‌ها واکنشی (Reactive) است، یعنی مدیران به جای آنکه چالش‌های احتمالی را پیش‌بینی و خود را برای مواجهه با آنها آماده کنند، زمانی به فکر چاره می‌افتند که در دل بحران فرو رفته‌اند. در این سازمان‌ها کسی به فکر پیشگیری نیست، بلکه همه به فکر درمانند.

تقریبا تمام رهبران (۹۶ درصد) ادعا کرده‌اند که برای تفکر استراتژیک، فرصت کافی ندارند چون تمام وقت آنها صرف حل مشکلات و مسائل جزئی می‌شود. به نظر می‌رسد که هر دو مساله (فرهنگ غلط و نبود زمان کافی) نشانه‌های یک مشکل اساسی‌ترند. تجربه سال‌ها همکاری و مشاوره به مدیران ارشد، به من نشان داده که تفکر استراتژیک از دل شغل شما بیرون می‌آید.

من طی این سال‌ها به صدها مدیر ارشد اجرایی کمک کرده‌ام با به‌کارگیری سه روش کاربردی، تفکر استراتژیک را در وظایف شغلی خود بگنجانند. این سه روش از این قرارند:

۱) نیازهای استراتژیک شغل خود را شناسایی کنید.

یک روز با مایک، مدیر ارشد عملیاتی یک شرکت ملاقات کردم که به تازگی این سِمت را پذیرفته بود تا مدیریت امور مربوط به ادغام دو شرکت زنجیره تامین را بر عهده بگیرد.

او بخش زیادی از زمان خود را صرف حل مشکلات پیش‌بینی‌نشده و رسیدگی به شکایات مشتریان می‌کرد. او به قدری در حل مشکلات مهارت داشت که تمام کارکنان عادت کرده بودند به محض مواجهه با کوچک‌ترین مشکلی به او رجوع کنند.

از او پرسیدم: «مهم‌ترین انتظار مدیران ارشد و هیات‌مدیره از تو چیست؟ چه دستاوردی مد نظر آنها است؟» او به سرعت پاسخ داد: «حذف هزینه‌های اضافی از فعالیت‌های تکراری و به‌کارگیری یک سکوی تکنولوژی برای مدیریت زنجیره تامین.» این پاسخ مختصر و شفاف حتی خود او را نیز شگفت‌زده کرد، چون ناگهان فهمید که چقدر از این اهداف فاصله دارد و کارهایی که به‌طور روزمره انجام می‌دهد، به هیچ وجه او را به این دو هدف نزدیک نمی‌کنند.

ما آن دو هدف را به چهار «حوزه تمرکز» تقسیم کردیم و ترتیبی دادیم تا تمامی جلسات و تصمیماتی که او در آنها دخیل بود، به‌طور مستقیم به آن دو هدف مرتبط باشند.

متاسفانه، بسیاری از مدیران اجرایی نمی‌توانند ارتباط میان نقش خود به‌عنوان مدیر و مشارکت استراتژیک را پیدا کنند. هورواث در کتاب خود از دیوید کالیس استاد مدرسه کسب‌وکار هاروارد نقل می‌کند: «اجازه دهید یک راز را فاش کنم. اغلب مدیران اجرایی نمی‌توانند هدف، حیطه وظایف و مزیت‌های کسب‌وکار خود را در چند جمله ساده شرح دهند.

اگر آنها نتوانند، باقی کارکنان نیز نخواهند توانست.» او همچنین به تحقیقات راجر مارتین، رئیس مدرسه مدیریت راتمن اشاره می‌کند. بر اساس این تحقیقات، ۴۳درصد مدیران قادر نیستند استراتژی خود را توضیح دهند. مدیرانی که فاقد شفافیت‌اند، به سختی می‌توانند توضیح دهند که کارهایی که امروز انجام می‌دهند چگونه بر آینده سازمان تاثیر خواهد گذاشت.

 

۲) پیش از تخصیص منابع، الگوها را کشف کنید.

زمانی که رهبر یک سازمان توانست ارتباط میان مشارکت خود و اهداف آینده را پیدا کند، باید از منابع موجود استفاده کند تا این مشارکت به بهترین نحو صورت پذیرد. هرچه تعداد منابع بیشتر باشد، تخصیص بودجه برای نیل به هدف دشوارتر است، به‌خصوص در سازمانی که تمام تصمیم‌گیری‌هایش به‌صورت واکنشی و در دل بحران انجام می‌گیرد.

اغلب مدیران هنگام وقوع بحران‌های ناگهانی، هم منابع مالی را هدر می‌دهند و هم کارکنانشان را از دست می‌دهند. این یکی از رایج‌ترین نشانه‌های نداشتن بینش است. بینش و درک مساله به شما کمک می‌کند منابع را اولویت‌بندی کنید، وگرنه تمام منابع شرکت شما صرف بحران فعلی خواهند شد.

مدیرانی که دارای تفکر استراتژیک‌اند، می‌دانند چگونه با استفاده از داده‌ها، راه‌های کسب درآمد در صنعت خود را کشف کنند. مطالعه الگوهای عملکرد در طول زمان و به‌کارگیری داده‌های رقابتی، مالی، عملیاتی و داده‌های مربوط به مشتریان به شما کمک می‌کند تا دوراندیش شوید و فرصت‌ها و خطرهای احتمالی آینده را پیش‌بینی کنید.

از نظر بسیاری از مردم، واژه بینش به معنای ایده‌های بزرگ است؛ همان جرقه‌هایی که در لحظات بحرانی به ذهن ما می‌رسند. اما دقیق‌ترین روش برای تشخیص اینکه چه چیزی شرکت شما را از سایر شرکت‌ها متمایز می‌کند، مطالعه الگوها و داده‌ها است.

مایک این روش را به‌کار برد و اتفاقا نتیجه مثبت گرفت. او با مطالعه داده‌هایی که در دست داشت، توانست از یک الگوی ساده پرده بردارد: تحویل به موقع و دقیق محصولات به مشتریان و کاهش هزینه‌ها. او فعالیت‌های اضافی یا فرآیندهایی را که به دو هدف مربوطه ربطی نداشتند، حذف کرد.

به این ترتیب هم هزینه‌ها کمتر شدند و هم تجربه بهتری برای مشتریان فراهم شد. مطالعه الگوها و تمرکز بر یک یا چند هدف مشخص به رهبران کمک می‌کند منابع مالی و انسانی را با اطمینان خاطر به حوزه‌هایی اختصاص دهند که نیازمند تغییر است. به این ترتیب آنها وقت خود را صرف حواشی و مسائل کم اهمیت نمی‌کنند.

 

۳) برای ایجاد تعهد در کارکنان، به آنها اجازه اظهار نظر بدهید.

بینش استراتژیک همان‌قدر که یک قابلیت ذهنی است، یک مهارت اجتماعی نیز هست. هیچ مدیری نمی‌تواند به تنهایی تفکر استراتژیک خود را عملی کند. او به افرادی که تحت رهبری او هستند نیاز دارد تا بینش و دیدگاه‌های استراتژیک او را برای کارکنان تفسیر کنند. استراتژی باید برای کارکنان ملموس باشد.

برای آنکه کارکنان نسبت به اجرای استراتژی سازمان متعهد باشند، باید هم این استراتژی را درک کنند و هم آن را باور داشته باشند.البته این موضوع در کلام آسان به نظر می‌رسد.

نتایج مطالعات نشان می‌دهد که تنها ۱۴ درصد کارکنان استراتژی شرکت خود را درک می‌کنند و فقط ۲۴ درصد افراد، احساس می‌کنند که میان استراتژی سازمان و پاسخگویی آنها به‌عنوان یک کارمند ارتباط وجود دارد (پاسخگویی یعنی هر فرد مسوولیت تمامی اقدامات مثبت و منفی‌اش را بپذیرد).

بعضی از مدیران اجرایی به اشتباه تصور می‌کنند که ارائه مداوم برخی نکات در قالب پاورپوینت به کارکنان کمک می‌کند تا هم از وجود استراتژی آگاه شوند و هم آن را بهتر درک کنند.بر عکس، تعهد کارکنان زمانی افزایش می‌یابد که حق اظهار نظر داشته باشند.

مدیری را می‌شناختم که درباره دیدگاه‌های استراتژیک خود با کارکنانش صحبت می‌کرد و از آنها می‌خواست که درباره این دیدگاه‌ها نظر بدهند و بگویند با او موافقند یا مخالف. پس از اتمام هر جلسه، مفروضات جای خود را به ایده‌هایی می‌دادند که محصول همفکری همه اعضای تیم بود.

 

آیا تفکر استراتژیک تنها مختص مدیران است؟

لیزا معاون بخش منابع انسانی یک شرکت است. یک روز یکی از همکارانش رو به او کرد و گفت: «شما باید کمی استراتژیک فکر کنید.» وقتی او این جمله را شنید، سخت به فکر فرو رفت. ذهن او مدتی درگیر بود تا اینکه تصمیم گرفت برای دریافت مشاوره نزد من بیاید. او به من گفت: «نمی‌دانم منظور آنها چیست. دقیقا چه کارهایی باید انجام دهم تا در شغل فعلی‌ام استراتژیک باشم؟»راه‌حل ساده است.

ابتدا باید طرز فکر خود را تغییر دهید. باید بدانید که تفکر استراتژیک تنها مختص رهبران و مدیران ارشد نیست. تفکر استراتژیک باید در تمامی سطوح سازمان در جریان باشد.

این بخشی از شرح وظایف نانوشته است. هر کارمندی در هر سطحی باید در استراتژی سازمان مشارکت داشته باشد. پس از اینکه تفکر استراتژیک را به عنوان بخشی از وظایف شغلی خود پذیرفتید، این سه قابلیت را در خود تقویت کنید.

 

۱- مشاهده کنید و گرایش‌ها را زیر نظر داشته باشید

لیزا نمی‌توانست به آینده دور نگاه کند چون حجم کارهای روزمره‌اش بسیار بالا بود. او هیچ‌گاه فرصت نداشت به پیرامون خود نگاه کند و ببیند در سازمان و خارج از آن چه می‌گذرد. او اطلاعاتی را که برای تمرکز، اولویت‌بندی و پیش‌بینی لازم است، در دست نداشت. نگاه او به شغلش و بالطبع رویکردش در استخدام و حفظ نیروی کار، استراتژیک نبود.برای آنکه استراتژیک فکر کنید، صنعت، گرایش‌ها و محرک‌های کسب‌وکارتان را بشناسید.

جمع‌آوری داده‌ها و زیر نظر داشتن گرایش‌ها کافی نیست. باید بتوانید: گرایش‌های داخلی سازمان را کشف کنید. این کار را به یک فعالیت روزمره تبدیل کنید.

مثلا ببینید که کدام مشکلات بارها و بارها مطرح می‌شوند و چه موانعی بر سر راه کارکنان قرار دارد.با همتایان خود، چه در داخل سازمان و چه در سازمان‌های دیگر ارتباط برقرار کنید تا ببینید مشاهدات آنها از بازار چیست. این اقدام به شما کمک می‌کند اتفاقات آینده را پیش‌بینی کنید.

 

۲- سوالات سخت بپرسید

پس از آنکه به درک درستی از گرایش‌ها و مشکلات سازمان رسیدید، می‌توانید تفکر استراتژیک را با پرسیدن این سوال در خود تقویت کنید: «چگونه دید خود را وسعت ببخشم؟» فراموش نکنید که هر استراتژی با یک سوال آغاز می‌شود. سوالات، الفبای استراتژی هستند. لیزا تلاش کرد حس کنجکاوی خود را افزایش دهد، به مسائل، از زوایای مختلف نگاه کند و تمامی احتمالات، رویکردها و نتایج احتمالی را در نظر بگیرد.

مثلا وقتی روی پروژه حفظ یکی از کارکنان کار می‌کرد، از خود سوالاتی از این دست پرسید: موفقیت در سال اول به چه شکلی است؟ در سال سوم چطور؟ چه چیزی می‌تواند روی نتایج تاثیر منفی بگذارد؟ نشانه‌های اولیه موفقیت چیستند؟ آیا این نتایج با اهداف بلندمدت سازمان هم‌جهت هستند؟ با پرسیدن این سوالات، او به این نتیجه رسید که باید با همکاران و مدیران ارشد مشارکت بیشتری داشته باشد تا پروژه را به بهترین نحو به انجام برساند.

 

۳- حتی صحبت کردن شما باید استراتژیک باشد

کسانی که دارای تفکر استراتژیک هستند می‌دانند چگونه صحبت کنند. آنها افکار خود را اولویت‌بندی و مرتب می‌کنند. ارتباطات کتبی و شفاهی آنها ساختارمند است تا مخاطب بتواند روی پیام اصلی آنها تمرکز کند. آنها وضعیت موجود را به چالش می‌کشند و فرضیه‌سازی می‌کنند. آنها شما را به سفری در آینده می‌برند.

هنگامی که قصد دارید پیامی را به فرد یا افرادی منتقل کنید، اهداف و نکات کلیدی را طبقه‌بندی و به ترتیب اهمیت مطرح کنید. ابتدا به‌طور خلاصه بگویید که قرار است درباره چه نکاتی صحبت کنید تا مخاطبان با اشتیاق بیشتری به صحبت‌هایتان گوش کرده و حتی در گفت‌وگوها مشارکت کنند.تفکر استراتژیک یک مفهوم انتزاعی نیست.

اغلب مدیران از نبود زمان کافی گلایه می‌کنند. حال آنکه مشکل از جای دیگر است. آنها باید خودشان را از قید و بند مشکلات روزمره بیرون بکشند و کاری را انجام دهند که با اهداف استراتژیک سازمان همسو باشد.

کارکنان نیز باید بپذیرند که تفکر استراتژیک، جزئی از شغل آنها است. اگر هر دو طرف به درک درستی از تفکر استراتژیک برسند، مشارکت آنها در امور سازمان به بالاترین سطح خود خواهد رسید.

 

مطالب مشابه استراتژیک:

مدیریت استراتژیک وب‌سایت جهت کسب درآمد




ارسال توسط پول دوست

بررسی رفتار کاربر برای کسب درآمد

بررسی و تحلیل رفتار کاربران و مشتریان در کسب و کار جهت افزایش درآمد فوق العاده مهم است. کسب درآمد بدون شناخت ایده های و رفتارهای کاربر معنا ندارد. غول های بزرگ اینترنتی مثل گوگل با تحلیل رفتار کاربران و کلیک های آنها علایق آنها را شناخته و بر اساس این اقدام به ارسال تبلیغ هدفمند می کنند. لذا شناخت کاربر در واقع تحلیل و توسعه کسب و کار خودتان و اقدام به کسب درآمد هدفمند می باشد. در اینجا قصد دارم تا تحلیل تجربه کاربر در مسیر خرید را شرح دهم کاری که می تواند به توسعه و دوام کسب درآمد و در نهایت فروش بیشتر کالا منجر شود .

 

نوشتن سناریو، یه فعالیت سرگرم­ کننده­ است. پرسوناهایتان  را در موقعیت­ هایی قرار می­دهید که نیاز دارن محصول شما رو استفاده کنند.  سپس توصیف میکنید که چه تجربه‌ای برا کاربر میخواهید خلق کنید تا در آن موقعیت برایشان مناسب باشد.

قصد شما این نیست که زندگی رو برای کاربرها سخت کنید،بلکه فقط به توصیف اینکه چطور یه روز عادی را با ایده­‌هایی که خلق کردین بهتر میشه کرد می پردازیم. ممکنهاست بخواهید  چندین مسئله رو که میدانید مرتب اتفاق میفتد را بررسی کنید تا مشخص شودکه طراحی­ شما چگونه  به اون مسائل خواهد پرداخت. اما قصد نداریم که مانعی رو جلوی راه کاربر بذاریم که بخواد برطرفش کند.

سناریوی نهایی باید عناصر متفاوت تجربه‌­ی کاربری که شما قصد ساخت­شون رو دارین توصیف کند و اثبات کند که چطور تجربه­‌ها، اهداف شما رو تامین می­کنند.

باید منابعی از اطلاعات کاربر را در دست داشته باشید.

می­تونین چندین نفر رو همزمان انتخاب کنبد تا روی یک سناریوی یکسان کار کنند.چون نوشتن سناریو همچنان یک فعالیت خلاقانه است، برداشت­‌های متفاوت و چندگانه از یک موقعیت یکسان میتواند به شما کمک کنه که دغدغه‌های  مسیر رو حل کنید.

تعدادی کاغذ یادداشت بردارید  و شروع به نوشتن همه­‌ی مراحلی کنیدکه کاربر باید پشت سر بگذاردتا به نتیجه­‌ ایده­‌آلش برسد. هرکدوم رو روی یه نت بنویسید.

همینطور که پیش میبرید، نیاز به اضافه کردن اطلاعات بیشتر یا مراحل اضافه‌­تر به مراحل اولیه رو درک می­‌کنید. این همون جاییه که کاغذهای یادداشت به دردتون میخورند دوباره مرتب کردن یا اضافه کردن یادداشت­ها به جهت اضافه کردن مراحلی که اونا رو فراموش کردید، کار آسانی است.

در نهایت، مجموعه‌­ای مرتب از یادداشت­‌ها رو دارید که هریک مرحله‌­ای از تعاملات رو توضیح میدهند.

باید روند خلق این سناریو رو برای هریک از بخش های تعاملی که دارید وبرایش یک راهکار طراحی می­‌کنید، تکرار کنید. زمانی که مطمئن شدید سناریوی شما همه‌­ی وظایف کاربری رو که به حمایت­شون نیاز دارید، پوشش میدهدو همه­‌ی اهداف­تون رو تامین می­کند، کار شما تمام شده است.




ارسال توسط پول دوست

شناخت استراتژی‌های کسب درآمد آدیداس

  همه ما مستقیم و یا غیرمستقیم به نوعی با شرکت بزرگ آدیداس و محصولات آن آشنا هستیم یک غول ورزشی بزرگ که محصولاتش بازار کسب و کار لوازم ورزشی را در اختیار دارد و کسب درآمدش از فروش لوازم ورزشی به چند ده میلیارد می رسد. شناخت استراتژی کسب و کار آدیداس و اینکه این کمپانی بزرگ ورزشی چگونه با تحلیل بازار هدف به کسب درآمد بالا دست می یابد می تواند در مسیر افزایش کسب درآمد برای ما مفید باشد. بررسی فرصت ها و تهدیدهای کسب و کار کمپانی آدیداس و اینکه چطور این غول بزرگ ورزشی با کنار زدن رقبا، همچنان بیشترین کسب درآمد را در میان سایر دارد می تواند به اتخاذ سیاست کسب درآمد مناسب برای ما راهگشا باشد.

 

کمپانی لوازم ورزشی آدیداس بیش از ۵۳٫۷۳۱ نیروی کار در ۱۶۰ کشور دنیا دارد. همچنین این کمپانی سالانه حدود ۶۶۰میلیون محصول تولید و فروشی برابر با ۱۴٫۵میلیارد یورو دارد. این آمار و ارقام به تنهایی گویای عظمت این کمپانی است؛ عظمتی که جز با انتخاب استراتژی های مناسب کسب و کار هرگز برای این شرکت محقق نمی‌شد.

بخش بندی، تعیین هدف، موقعیت یابی در استراتژی بازاریابی آدیداس

آدیداس به عنوان بزرگ ترین کمپانی تولید کننده لوازم ورزشی اروپا و یکی از بزرگ‌ترین کمپانی‌های دنیا، در رابطه با استراتژی بخش‌بندی خود از فاکتور‌هایی همچون عوامل روانشناختی، جمعیتی و رفتاری بهره می‌برد. مجموعه آدیداس چهار برند را در پرتفولیوی قوی خود جا داده‌است. این کمپانی از استراتژی تعیین هدف متفاوتی برای مخاطب قرار دادن نوجوانان، بزرگسالان و کودکان بهره می برد.

اگرچه آدیداس بیشتر رده‌های سنی ۴۰-۱۳ را به عنوان مشتریان هدف خود می‌شناسد، اما عمده مصرف کنندگان محصولات این کمپانی را قشر مرفه و رده های سنی ۳۰-۱۵ سال جامعه تشکیل می‌دهند.
موقعیت یابی براساس کاربران و میزان سوددهی، استراتژی است که آدیداس به کمک آن تصاویر متمایزی را در ذهن مشتریان آینده خود به وجود می آورد. از طرف دیگر تاکید برند آدیداس به بالا بودن کیفیت محصولاتش آن را تا به امروز سر پا نگه داشته است.

ماموریت استراتژی بازاریابی آدیداس

مجموعه آدیداس سعی دارد در صنعت لوازم ورزشی و در رقابت با سایر برند ها حرف اول را بزند. مدیر بازاریابی این شرکت می گوید: «ما متعهدیم به طور مداوم برند و محصولات‌مان را قوی تر کرده و جایگاه رقابتی‌مان را بهبود ببخشیم.»

شعار تبلیغاتی

«غیرممکن وجود ندارد.» این جمله یکی از معروف ترین شعارهای تبلیغاتی کمپانی آدیداس است. این شعار که به اهمیت سلامت جسمانی و تلاش برای رسیدن به هرآنچه افراد آرزو دارند اشاره دارد، یکی از بزرگترین دارایی‌های آدیداس بوده و احتمالا خلاصه استراتژی بازاریابی این شرکت را نشان می‌دهد.

مزایای رقابتی استراتژی بازاریابی آدیداس

ازجمله مزایای رقابتی آدیداس، شبکه پخش، کیفیت محصولات و تساوی حقوق برندهای آن است. این شرکت ۲۴۰۰ فروشگاه در سراسر دنیا دارد. آنها برای مطرح کردن نام خود، بسیاری از رویدادهای ورزشی از جمله فیفا، اِن.بی. ای و المپیک را پشتیبانی کرده‌اند. همزمان با گذشت سال‌ها آدیداس به تولید محصولات ورزشی با کیفیت، راحت و با عمر طولانی شناخته شده‌است. از طرف دیگر روابط قوی با سازمان‌هایی مثل سازمان بین المللی کار و صندوق بین‌المللی پول به این کمپانی فرصت داده به کسب و کار خود ثبات ببخشد.

استراتژی پخش در استراتژی بازاریابی آدیداس

با توجه به تغییرات بازار و رشد سریع مشتریان، آدیداس نیز تمرکز خود را روی پیش بینی این تغییرات معطوف کرده تا بتواند به سرعت پاسخگوی تغییرات باشد. آدیداس بعد از بررسی فرآیند خرید مشتریان به این نتیجه رسید که تعامل با مشتری، قابلیت دسترسی، راحتی و حجم محصولات نقش مهمی در موفقیت استراتژی پخش این کمپانی دارد. این شرکت به منظور گسترش سیستم پخش خود محصولاتش را در فروشگاه‌های اختصاصی و برند های همکار آدیداس مثل «سی اندام» قرار داده است.

تساوی حقوقی برند ها در استراتژی بازاریابی آدیداس

تسلط بر شبکه های اجتماعی و فعالیت در هرگونه برنامه اجتماعی محور به آدیداس کمک کرده به یکی از بزرگ ترین نقش آفرینان صنعت لوازم ورزشی تبدیل شود. هر برندی موظف است براساس تولید محصولات، خدمات و تجاربی که در آن صنعت به دست آورده، هویت متمایز و مخصوص به خود و نیز جایگاهش را در بازار مشخص کند.

به این ترتیب است که یک برند رشد و سوددهی خود را در طولانی مدت به دست خواهد آورد. در حالی که آدیداس و ریبوک هر کدام هویت، فناوری، طراحی، اعتبار، قوانین استراتژیک و روش های خاص خود را دارا هستند، اما هر دوی این برندها در تلاش برای رشد فروش و سوددهی، با یکدیگر هم جهت‌اند.

تحلیل رقابتی در استراتژی بازاریابی آدیداس

پرتفولیوی چند برندی مجموعه آدیداس مزایا و فواید رقابتی مهمی را برای این کمپانی فراهم آورده‌است. براساس پرتفولیوی این برند، آدیداس بخش ورزش و مشتریان را به طور یکپارچه پوشش داده، چون این قسمت ها از لحاظ استراتژیکی برای پشتیبانی از جاه طلبی مجموعه و همچنین ترغیب و تشویق افراد، به گنجاندن فعالیت‌های ورزشی در زندگی روزمره آنها موثر است. آدیداس به دلیل مواضع متغیرش از عهده این مهم برآمده، با این حال با گذشت سال‌ها این شرکت هنوز نتوانسته این شرایط را برای ریبوک نیز فراهم کند.

شرکت های بزرگی مثل «نایکی» و «آدیداس» در دو دهه اخیر رشد قابل توجه داشته‌اند. گسترش آنها در قاره‌های مختلف با تغییر سبک زندگی اقتصادهای روبه رشد، پیدایش اینترنت و نیز گسترش تجارت الکترونیک همراه بوده‌است.

تحلیل بازار در استراتژی بازاریابی آدیداس

با توجه به وجود محصولات تقلبی و قدرت چانه زنی مشتریان، کار این برند ها برای ماندن در بازار دشوار شده‌است. اگرچه محصولات این کمپانی‌ها بیشتر برای افراد ورزشکار تولید می‌شود، اما بخش قابل توجهی از مشتریان و خریداران آنها را افراد عادی و نوجوانانی تشکیل می‌دهند که هر لحظه ممکن است به هر دلیلی برند مصرفی خود را تغییر دهند. صنعت لوازم ورزشی همزمان با تغییر سبک زندگی افراد و نیز وضعیت اقتصادی آنها در حال تغییر است.

تحلیل مشتری در استراتژی بازاریابی آدیداس

مصرف کنندگان آدیداس طبقه متوسط رو به بالا و طبقه مرفه جامعه را شامل می‌شوند. برای موفقیت در بخش مشتریان، آدیداس اذعان کرده تولید انبوه یا استراتژی بازاریابی انبوه برای بازار امروز کافی نیست. تنها از طریق شناسایی و درک انگیزه و هدف افراد از انجام فعالیت‌های ورزشی، سبک زندگی آنها، وضعیت جسمانی و مکان‌هایی که در آن به انجام فعالیت‌های ورزشی می‌پردازند، می توان محصولات ورزشی مطابق با عادات آنها را تهیه کرد. این کار در ماندگاری و وفاداری مشتریان آن برند موثر خواهدبود.

شناسایی تهدیدها

رقبای زیادی در حوزه محصولات ورزشی وجود دارند، اما یکی از آنها یعنی نایکی از همه شاخص‌تر است. نایکی پرچمدار بازار آمریکا بوده و محصولاتی مشابه آدیداس و با همان رِنج قیمت تولید می‌کند. اما بیشترین خطر از سوی محصولات تقلبی است که در بازار آسیا به فروش می‌رسد. بازارهای آسیایی محصولات مشابهی را با قیمت و کیفیت پایین تر از آدیداس تولید می کنند. به این ترتیب مشتریان با پرداخت پول کمتر قادر خواهند بود کالاهای تقلبی را خریداری کنند.

درک فرصت ها

آدیداس از فناوری جدیدی به نام «micoach» بهره می‌برد؛ برنامه ای جدید که انجام فعالیت‌های ورزشی را برای افراد، بهینه و ساده تر می کند. بر این اساس، کمپانی آدیداس با ترکیب لوازم ورزشی و دستگاه‌های الکتریکی مثل دستگاه سنجش ضربان قلب یا گوشی‌های هوشمند به این مهم دست پیدا کرده‌است. آدیداس با پیروی از این ایده و توسعه استراتژی بازاریابی مناسب به احتمال زیاد خواهد توانست سهام خود را افزایش دهد.

آگاهی از ضعف ها

آدیداس در سال ۲۰۰۶، برای کسب سهم بخش بیشتری از بازار ایالات متحده، اداره برند ریبوک را برعهده گرفت. از همان زمان ریبوک به یکی از بخش های مشکل آفرین این کمپانی تبدیل شد. در اثر بحران های مالی که طی سال‌های ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ برای آیداس به وجود آمد، این کمپانی باید با کاهش درآمد ها مبارزه می‌کرد. در طول این بحران، ریبوک ۲۹ درصد از تقاضای بازار آمریکای شمالی را از دست داد. یکی دیگر از نقاط ضعف آدیداس، تولیدات این کمپانی بود.

از آنجایی که آدیداس محصولات خود را در کشور هایی با نیروی کار ارزان تولید می‌کند، تضمین کیفیت این محصولات کار بسیار دشواری خواهد بود. این شرکت ۶۷ درصد از ماشین آلات خود را در آسیا قرار داده، چون بسیاری از کفش‌های تولیدی این کمپانی را نمی‌توان به صورت مکانیکی تولید کرد. همچنین ۹۰درصد فرآیندهای تولیدی این شرکت به وسیله کارگران انجام می‌شود.




ارسال توسط پول دوست

دلایل ناموفق بودن کسب درآمد آنلاین

کسب و کارهای زیادی در اینترنت هر روزه ایجاد می شوند و هدفشان این است که کسب درآمد موفقی داشته باشند. ولی از بین میلیونها سایت و ایده کسب درآمد فقط تعدادی از آنها موفق هستند و بقیه در آغاز و یا نیمه راه دچار مشکل می شوند . موفقیت در کسب درآمد آنلاین بی دلیل نیست و همچنین ناموفق بودن در راه اندازی کسب و کارهای آنلاین هم بی دلیل نیست . در اینجا قصد دارم تا با نگاه به کسب درآمد های موفق در اینترنت ، به دلایل عدم موفقیت و شکست برخی از کسب و کارها در اینترنت پرداخته شود.

ما در دورانی زندگی می‌کنیم که روزانه بیش از ۳میلیارد نفر به شبکه اینترنت متصل می‌شوند و این آمار سالانه به میزان ۸درصد رشد می‌کند. شما به آسانی قادر خواهید بود نحوه کارکردن با وبلاگ‌ها، وب سایت‌ها و تولید محتوای صوتی و نوشتاری در زمینه‌های مختلف را بیاموزید. این موضوع سبب شده است فرصت بسیار مناسبی برای معرفی کسب و کار خود به مخاطبان و کاربران و همچنین راه‌اندازی کسب و کارهای آنلاین و کسب درآمد ایجاد شود.

با وجود این فرصت ایده‌آل و دسترسی به اینترنت، تعداد بسیار زیادی از کسب و کارهای اینترنتی درآمد چندانی از فعالیت تجاری آنلاین خود ندارند. برای درک بهتر این موضوع نیازی به تحقیقات گسترده و استفاده از داده‌های آماری نیست، کافی است با یک سرمایه‌گذار و کارآفرین آنلاین گفت وگو کنید، آنگاه به شما خواهند گفت که درآمدی از فعالیت تجاری اینترنتی خود ندارند.

دلیل اصلی عملکرد ناموفق کسب و کارهای اینترنتی یک مفهوم ساده است که حتی پیش از ایجاد شدن شبکه جهانی اینترنت نیز وجود داشته‌است. کالایی که شما در اینترنت به مردم عرضه می‌کنید باید کاربردی بوده و آنها به خوبی این موضوع را احساس کنند، در این صورت است که احتمال موفقیت‌تان افزایش خواهد یافت.

دنیای بازاریابی اینترنتی این روزها یک زبان کاملا جدید را ایجاد کرده‌است. این زبان ترکیبی است از مفاهیم قدیمی توسعه شخصی با مفاهیم و آموزه‌های جدید در حوزه بازاریابی. این زبان جدید سروصدای زیادی به پا کرده و آموزه‌های آن این روزها به یک نُرم در عرصه بازاریابی دیجیتال بدل شده‌است.

مشکلی که در این بین برای سرمایه‌گذاران و کارآفرینان ایجاد می‌شود آن است که تنها افراد شاغل در حوزه بازاریابی دیجیتال با این مفاهیم آشنا بوده و دیگران قادر به درک و آموزش نکات آن نیستند.

شنیدن جملاتی نظیر «طرز فکر قدرتمندی داشته باشید» یا « هدف خود را کشف کنید» و در نهایت «سبک زندگی خود را آنطور که باید باشد انتخاب کنید» چندان نا آشنا و مبهم نیست و شما ممکن است تصور کنید که این جملات موجب افزایش انگیزه افراد خواهد شد، در حالی که این چنین نیست و این اصطلاحات و جملات بسیار گیج‌کننده هستند.

این عبارات و جملات بسیار مبهم و کلی هستند و شما هرگز قادر نخواهید بود مفاهیم جدید بازاریابی را به آسانی به دیگران بیاموزید چراکه تعریف هرکدام از این عبارات در مورد افراد مختلف متفاوت بوده و کارکرد مشابهی نخواهند داشت.

به یاد داشته باشید که مردم برای محصولات و خدماتی که درک درستی از آن ندارند پولی پرداخت نمی‌کنند. هنگامی که آنها وب‌سایت یا صفحه شما در شبکه‌های اجتماعی را مشاهده می‌کنند، چنانچه از نحوه عملکرد و کاربرد کالاها و خدمات شما مطمئن نشوند، اقدام به خرید نمی‌کنند. شما باید برای ترغیب مشتریان به خرید محصولات‌تان درمورد کاربرد و منافعی که از خرید کسب خواهند کرد توضیح داده و مخاطبان خود را متقاعد کنید.

با این همه بهتر است خود را در دام نکات متعدد بازاریابی دیجیتال گرفتار نکرده و سعی نکنید از تمامی مفاهیم و تعاریف جدید بازاریابی گرته‌برداری کنید. به مردم کمک کنید تا درک صحیحی از محصولات و خدمات ارائه شده از سوی شما داشته باشند در این صورت خواهید دید که بر تعداد مشتریان افزوده شده و درآمد شما از کسب و کار اینترنتی تان به میزان قابل توجهی افزایش خواهد یافت.

فراموش نکنید که شما می‌توانید یک کسب و کار آنلاین راه‌اندازی کنید، هم درآمدزایی داشته باشد و هم ظرفیت قابل توجهی برای رشد. بنابراین اهداف خود را به صورت واضح ترسیم کرده و فعالیتی پایدار و مداوم داشته باشید. در همین حین از نکات و تعاریف کلاسیک و امتحان شده بازاریابی استفاده کنید. آنگاه خواهید دید شانس موفقیت کسب و کارتان به شکل قابل توجهی افزایش خواهد یافت.




تاریخ: پنج شنبه 4 آبان 1396برچسب:دلایل, ناموفق بودن, کسب درآمد, آنلاین,,
ارسال توسط پول دوست

تاثیرگذاری تبلیغات آنلاین و آفلاین

دنیای اینترنت و کسب درآمد آنلاین پر از جاذبه های متنوع در زمینه پول سازی و یا توسعه کسب و کار هست. یکی از شیوه های کسب و کار و افزایش درآمد گرفتن تبلیغات است تبلیغات به دو صضورت تبلیغات آنلاین و تبلیغات آفلاین است در اینجا قصد است تا چگونگی تاثیر تبلیغات آنلاین و آفلاین در کنار هم و اینکه آیا موجب تاثیر گذاری بیشتر می شود را بررسی کنم

اجرای راهکارهای تبلیغات و بازاریابی در فضای آنلاین، به کسب‌ و کارها کمک می‌کند تا اطلاعات بیشتری به مخاطب خود ارائه دهند و فرد کاملا از امکانات محصولات و خدمات مطلع گردند. به همین دلیل، خیلی از کسب و کارها سراغ پیشبرد موازی کمپین‌های آفلاین با آنلاین می‌روند. چنین رویکردی، میزان اثرگذاری کمپین‌های تبلیغاتی را چندین برابر می‌کند و به کسب‌وکارها این مزیت را می‌دهد که بتوانند در کنار هدف‌گیری عموم مردم بواسطه تبلیغات تلویزیونی، چاپی و محیطی، مخاطبان هدف کسب‌وکارها بواسطه راهکارهای آنلاین هدف‌گیری شوند.

 

tasirgozari




تاریخ: پنج شنبه 4 آبان 1396برچسب:تاثیرگذاری, تبلیغات, آنلاین , آفلاین ,
ارسال توسط پول دوست

تاثیر مثبت انتقاد در کسب و کار و رشد کسب درآمد

اگرچه ما از نظر رفتاری در حال حرکت به سوی جامعه ای کم صبر و حوصله پیش می رویم و اینقدر دچار هیجان و اضطراب هستیم که پرخاشگری همه زندگی ما را تحت الشعاع قرار داده است با این حال باید یاد بگیریم که اگر قصد راه اندازی کسب و کار را داریم باید علاوه بر خلاقیت از جنبه انتقاد پذیری هم برخوردار باشیم انتقاد سازنده می تواند عامل محرک و موتور خلاقیت در کسب و کارهای مختلف باشد. در اینجا قصد دارم تا تاثیر انتقاد سازنده در کسب درآمد بیشتر و توسعه کسب و کار و افزایش درآمد را شرح دارم:

انتقاد سازنده عاملی است که می‌تواند خلاقیت در کسب و کارها را بیش از پیش افزایش داده و به عنوان یک شتاب‌دهنده‌ی انگیزه عمل کند.

به جرات می‌توان گفت که در دهه‌ی ۶۰ و ۷۰ میلادی زیراکس در آزمایشگاه تحیقاتی پالو آلتوی خود بهترین مهندسان و متخصصان حوزه‌ی فناوری را گرد هم آورده بود. Xerox PARC ایده‌های خلاقانه‌ی بسیار زیادی را توسعه داد که شماری از آن‌ها سنگ بنای انقلاب‌های بزرگ در حوزه‌ی فناوری شدند. از جمله‌ی ایده‌های متخصصان این کمپانی می‌توان به رابط گرافیکی کاربر اشاره کرد که توسط استیو جابز و بیل گیتس در اپل و مایکروسافت پیاده شد تا دنیای کامپیوترهای شخصی بطور کامل دچار دگرکونی شود. همچنین باید به اولین پرینتر لیزری جهان اشاره کرد که ماحصل فعالیت‌های متخصصان در زیراکس پارک است. البته دو مورد اشاره شده تنها بخشی از ایده‌هایی است که توسط محققان زیراکس پارک توسعه یافته است. با وجود حجم گسترده‌ی ایده‌های توسعه یافته توسط متخصصان این آزمایشگاه، تنها تعداد محدودی پس از پشت سر گذاشتن فرآیند تجاری سازی، درآمدی را عاید این کمپانی کردند.

پرفسور جاناتان بندُر، استاد دانشگاه تجارت و اقتصاد سیاسی در استنفورد دلیل اصلی عدم تجاری‌سازی و درآمدزایی از تمام ایده‌های مطرح شده در زیراکس پارک را نه نبود خلاقیت، بلکه نبود عنصر دیگری در میان مدیران این آزمایشگاه خوانده است. وی انتقاد سازنده را فاکتوری عنوان کرده که باید مدیران زیراکس پارک با دست و دلبازی در اختیار کارمندان خود قرار می‌دادند. جاناتان بندُر زیراکس پارک را مصداقی بارز از تیم متشکل از متخصصان، ایده‌پردازان و مهندسانی خوانده که به اندازه‌ی کافی توسط مدیران خود برای رسیدن به اهداف مشخص تحت فشار قرار نگرفته‌اند.

بندر معتقد است در صورتی که فردی عبارات و جملات انتقادی و انگیزشی را در زیراکس پارک استفاده می‌کرد، شرایط متفاوت از امروز بود.

شما بسیار عالی هستید و ایده‌های بسیار نابی را ارائه می‌کنید، اما ارزش بازار این ایده‌ها کجا است؟

بندر جمله‌ی فوق را به عنوان یک مثال از جملات انگیزشی برای نقد ایده‌ها به منظور داشتن ذهنیت تجاری مطرح می‌کند.

بسیاری از افراد معقتدند که خلاقیت و انتقاد دو عنصری هستند که در یک قاب نمی‌گنجند. بندر اما این موضوع را از زاویه‌ی متفاوتی می‌نگرد. به اعتقاد این استاد دانشگاه خلاقیت و انتقاد سازنده را باید به مثابه مفهوم Yin و Yang در فرهنگ چینی خواند. چینی‌ها یین و یانگ را دو نیروی موجود در جهان هستی می‌دانند که اولی ماهیتی مثبت داشته و تمثیلی از روشنایی است و دیگری با ماهیتی منفی نشان دهنده‌ی تاریکی است. این دو نیرو در شکل یک دایره که نیمی هلالی سیاه و نیمی متشکل از هلالی روشن است، دو نیروی عمده در جهان هستی است. بندر نیز انتقاد و خلاقیت را در عین تضاد ظاهری، مکمل هم می‌خواند. وی در این خصوص می‌گوید:

انتقاد و خلاقیت نه تنها در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند، بلکه در کنار هم معنی پیدا می‌کنند.

در صورتی که یک کمپانی از تیم طراحی و توسعه‌ی خلاق و پویایی برخوردار بوده، اما فرآیند بررسی کارآمدی نداشته باشد، متخصصان تعداد زیادی ایده دریافت می‌کنند که احتمال وجود چند ایده‌ی غیرکاربردی نیز در میان آن‌ها با ریسک بالا وجود دارد. در مقابل اگر کمپانی مالک تیم طراحی و توسعه کمی در برابر ایده‌های جدید سرسخت باشند، به احتمال زیاد از پیاده‌سازی ایده‌های نامناسب و غیرکاربردی جلوگیری خواهند کرد، اما ایده‌های خوب نیز در این فرآیند از چرخه خارج شده و خلاقیت خشک خواهد شد. وی در این خصوص می‌گوید:

در یک کمپانی بزرگ‌ترین چالش تشخیص ایده‌های غیرکاربردی و جلوگیری از خطای عملکرد در یک مرز قابل قبول است.

یکی از بهترین روش‌ها برای ارائه‌ی بهترین بازخورد به کارمندان استفاده از یک فرآیند مشخص ارزیابی نظیر یک سیستم امیتازدهی است که ایده‌های مطرح شده از ابعاد مختلف نظیر جنبه‌ی فنی و بازاری مورد بررسی قرار گرفته و امتیازهایی را دریافت می‌کنند. بندر به این موضوع اشاره می‌کند که برخلاف اغلب صاحب نظران که سیستم امتیازدهی را مناسب نمی‌دانند، با استفاده از این سیستم یک کمپانی می‌تواند دلایل سکون خود را پیدا کند.

در صورتی که ایده انعطاف‌پذیر باشد، یک مدیر می‌تواند با استفاده از سیستم امتیازدهی، ایده مورد نظر را چند بخش کرده و قسمت‌های مورد نظر را در مسیر بهبودی نقد کند. با استفاده از سیستم روبریک (سیستم امیتازدهی) می‌توان خطر برداشت‌های شخصی از رد یا قبول یک ایده را از سازمان دور کرد، بطوریکه دلایل رد یا قبول شدن یک ایده به روشنی مشخص شده و می‌توان با استناد به آن‌ها کارکنان را قانع کرد.

وی وجود یک مشکل در سازمان را که ایده‌هایی برای حل آن مطرح شده را شبیه به بیماری خوانده که راهی اتاق جراحی می‌شود. بیمار از نظر شخصی اهمیت کمتری نزد جراح دارد، چراکه پزشک در الویت اول به حل مشکل و معالجه بیمار فکر می‌کند. استفاده از سیستم روبریک توسط مدیران نیز کارکردی مشابه دارد و استفاده از آن برای سنجش عملکرد ایده، برداشت‌های شخصی از نتیجه را باطل می‌کند.

به اعتقاد بندر با توجه به اینکه همگان در معرض انجام خطا هستند، از این‌رو این سیستم را می‌توان در تمام سطوح سازمان مورد استفاه قرار داد.




تاریخ: پنج شنبه 4 آبان 1396برچسب:تاثیر ,مثبت ,انتقاد , کسب و کار , رشد ,کسب درآمد,
ارسال توسط پول دوست

وظایف دستیار مجازی در کسب درآمد آنلاین

هر کسب و کار و راه اندازی شرکت و یا بنگاه کسب درآمد علاوه بر مدیر و یا رئیس که معمولا صاحب اصلی شرکت است نیاز به نیروی انسانی همراه در زمینه های مختلف است البته با توجه به سطح درآمد و میزان قدرت مالی و دارایی و نوع فعالیت نیروی انسانی ، تعاد نیروهای جهت جذب را مشخص می کند علاوه بر مدیر و یا مدیرعامل، معاون ، منشی ، کارپرداز، بازاریاب، حمل و نقل و... هم دارد . در دنیای کسب و کار آنلاین و کسب درآمد از طریق اینترنت ، یک شغل جدید به نام دستیار مجازی به وجود آمده است. این دستیار مجازی در پیشرفت کسب و کار و جذب نیرو و رفع مشکلات در کسب درآمد آنلاین فوق العاده تاثیر گذار است.

دستیار مجازی به اشخاص یا شرکت‌هایی گفته می‌شود که مانند یک منشی حرفه‌ای عمل می‌کنند، با این تفاوت که نیاز به تدارک اتاق یا میز کار در محیط شرکت ندارند و به وسیله تلفن و اینترنت با فردی که به آن خدمت ارائه می‌کنند، در ارتباط هستند.  این خدمت جذاب، چندی است که وارد بازار کار ایران نیز شده است و آگهی استخدام برای دستیار مجازی را در سایت‌های مختلفی مشاهده می‌کنیم.

استفاده از یک دستیار مجازی می‌تواند ساعت‌های کاری زیادی را از برنامه‌ی هفتگی‌تان کم کند. ولی دانستن اینکه چه وظایفی باید به این دستیار محول شود، چه وقتی که در حال شروع کسب و کار هستید و چه در حال توسعه‌ی آن، نیاز به آشنایی بیشتر با دستیار مجازی دارد. بیشتر دستیاران مجازی کارکنان قراردادی یا آزادی هستند که در خانه به انجام کارشان مشغولند و وظایف اداریِ مشابه با دستیاران اجرایی یا منشی‌ها دارند. وب‌سایت‌هایی چون odesk.com و elance.com که تبحرشان در کارکنان قراردادی است لیست‌های هزارتایی از دستیاران مجازی در دست دارند.

ژاله بشارت، نائب رئیس بازارایابی oDesk که در ردوود سیتیِ کالیفرنیا واقع است می‌گوید که افزایش تعداد دستیاران مجازی باعث شده که تخصص مورد نیاز در هر طیفی فراهم باشد که این امر یافتن کسی که برای یک کسب و کار مناسب باشد را آسان‌تر می‌کند. در سال ۲۰۱۲، oDesk 25.000 پست در رابطه با شغل‌های دستیار مجازی داشت در حالی که در سال ۲۰۰۸ تعداد پست‌ها تنها به ۲٫۵۰۰ می‌رسید.

کارآفرینان می‌توانند از دستیاران مجازی برای همه نوع کاری استفاده کنند. از تماس گرفتن با فروشنده یا خدمات مشتری گرفته تا فرستادن کارت تشکر برای مشتری های بالقوه. در اینجا نیز، همانند یک کارمند ثابت، ایجاد اعتماد امر مهمی است. بشارت می‌گوید: «آن‌ها هم عضوی از تیم هستند با این تفاوت که کارشان را از راه دور انجام می‌دهند.» نمی‌دانید از کجا باید شروع کنید؟ ۱۰ روش برایتان آورده‌ایم که بتوانید از دستیاران مجازی برای بهبود کسب و کارتان بهره ببرید.

حسابداری

طبق گفته‌ی کتی کولایاکوف، مدیر بازاریابی انجمن بین‌المللی دستیاران مجازی، که یک گروه تجاری در هندرسونِ نوادا می‌باشد، حساب کردن صورت حساب‌ها و دیگر امور حسابداری از ساده‌ترین مسائلی است که می‌توان به یک دستیار مجازی محول کرد. بسیاری از کسب و کارهای کوچک تصمیم می‌گیرند که سیستم‌های حسابداری‌شان را با دستیاران مجازی‌شان به اشتراک بگذارند تا آن‌‌ها بتوانند بعداً پیگیر وظایفی چون صورتحساب‌های پرداخت‌نشده یا فاکتورهای بزرگ باشند.

کولایاکوف می‌گوید: « کافی است کمی قدرت کنترل مثل رمزعبور و دسترسی به اکانت‌ها را در اختیار آن‌ها بگذارید.»

تحقیقات آنلاین

به راحتی می‌توانید تحقیقات اینترنتی را به عهده‌ی دستیار مجازی بگذارید. به نقل از سو کرامر هاراوود، رئیس «دستیار مجازی آرامش فکری»، کارهایی مانند جمع‌آوری اطلاعات از وب‌سایت شرکت‌ها، کند و کاو در خصوص محصولات جدید و بررسی کارمندان احتمالی یا آشنایان کاری از جمله درخواست‌های عادی هستند. «دستیار مجازی، آرامش فکری» بنگاهی است در اورلاند پارکِ ایلینویز که برای شرکت‌ها دستیار مجازی فراهم می‌کند. حواستان باشد که دستورالعمل‌های واضح به همراه اسم کاربری و رمزعبور برای دستیاران بفرستید تا بتوانند به ابزارهای جستجوی مخصوص یا وب‌سایت‌های پولی دسترسی داشته باشند. تریستن اوبراین، یک متخصص بازاریابی در eBay که در وست‌فیلدِ ایندیانا حضور دارد از دستیار خود می‌خواهد که به او در پیدا کردن موضوعات وبلاگش کمک کند و گاهاً نیز به دنبال اصلاح غلط‌های وبلاگ باشد. وی می‌گوید: «اون می‌گرده ببینه که الان کجا تنورش داغه و وقتی که فهمید به من خبر می‌ده.»

ورودی پایگاه داده‌ها

به‌روز نگه داشتن پایگاه داده‌ها وظیفه‌ی مناسبی برای دستیار مجازی است. این کار می‌تواند شامل تعداد زیادی کارت ویزیت جدید باشد که در یک کنفرانس جمع‌آوری شده‌اند یا راجع‌به به‌روزرسانی اطلاعات آشنایان کنونی باشد. کرامر هاراوود می‌گوید که باید درخصوص نیازها و توقعات‌تان به روشنی صحبت کنید و اطمینان حاصل کنید که دستیار مجازی‌تان قبلاً نیز این نوع کار را انجام داده باشد تا در این صورت احتمال وقوع خطا کمتر شود. «پیگیری یه چیز بی‌نهایت مهم برای صاحبان کسب و کاره. بعضی موقع مشتری ها واسمون کارت ویزیت فاکس یا اسکن می‌کنند و دستیار مجازی این اطلاعات رو وارد پایگاه داده می‌کنه.»

ارائه‌ی داده‌ها

طبق گفته‌ی ریچ پیرسون تبدیل داده‌ی خام به پاورپوینت یا خلاصه‌نویسی نتایج تحقیقات در یک فایل ورد هنگام آماده شدن برای یک جلسه می‌تواند بسیار در صرفه‌جویی در وقت موثر باشد. ریچ پیرسون، مدیر بخش بازاریابی eLance.com است. وب‌سایتی اشتغال‌زا برای کارمندان آزاد که در مانتین ویوی کالیفرنیا واقع است و خود از دستیاران مجازی بهره می‌برد. او می‌گوید که داده «در قالبی قرار می‌گیره که می‌تونم اونو به بقیه هم بدم.»

مدیریت ایمیل‌ها

کالایاکوف می‌گوید که برخی دستیاران مجازی در صندوق ورودی‌تان می‌گردند و مهم‌ترین ایمیل‌ها را برایتان جدا می‌کنند و از طرف شما به بقیه‌ی پیام‌ها پاسخ می‌دهند تا وقت شما تلف نشود. انجام چنین کاری از راه دور آسان است ولی باید دستیارتان را راهنمایی کنید تا بداند چه ایمیل‌هایی کلیدی تلقّی می‌شوند و از دستیارتان بخواهید تا پیش از فرستادن هرگونه پاسخی ابتدا یک کپی برای شما بفرستد تا خطر وقوع اشتباه پایین بیاید.

وظایف اجتماعی

به نقل از بشارت دستیاران مجازی می‌توانند گزینه‌ی خوبی برای انجام وظایفی چون نوشتن کارت‌های تبریک عید یا فرستادن پیام تشکر باشند. بشارت همچنین اضافه می‌کند که انجام این چنین کارهای اجتماعی، تبدیل به یک امر رایج برای دستیاران مجازی شده است. او می‌گوید که چنین وظایفی برای مدیران اجرایی «وقت‌گیر» است «ولی یک دستیار مجازیِ خوب می‌تواند ترتیب همه‌ی این‌ها را بدهد.»

تحقیقات سفر

پیرسون می‌گوید دستیاران مجازی منابع بسیار خوبی برای یافتن هتل، رزرو بلیط و ریختن برنامه‌ی سفر هستند، چه برای سفر کاری چه تفریحی. دستیاران می‌توانند در وب از ابزارهای تحقیقاتی بسیار گسترده‌ی سفری و سایت‌های نقد و بررسی استفاده ببرند. آن‌ها هچنین می‌توانند با تلفن مشکل مناطق زمانی مختلف را در هنگام رزرو بلیط یا تحقیق درخصوص گزینه‌های مسافرت بین‌المللی حل کنند.

برنامه‌ریزی

طبق گفته‌ی کرامر هاراوود به دلیل در دست بودن خیلی از ابزارهای برنامه‌ریزی به صورت آنلاین، دستیاران مجازی اکنون تقویم بسیاری از مشتری ها را تنظیم می‌کنند. از جمله وظایفی که دستیاران با آن سر و کار دارند می‌توان به تنظیم تاریخ دعوت به جلسات دیگران، ترتیب دادن ساعت ویزیت با مشتریان و کمک به برنامه‌ریزی مراسم‌ها اشاره کرد. هاراوود می‌گوید: «قضیه اینه که راحت باشی و از شرّ تقویمت راحت شی» و در عوض آن را به یک شخص غیرپرسنلی که در خارج کار می‌کند بسپارید.

دنبال کردن کسب و کار

اولویت‌بندی فرصت‌های کاری احتمالی می‌تواند کار سختی باشد اما دستیار مجازی می‌تواند در این فرایند کمک کند. اوبراین مثلا به هنگام فروش چیزی در eBay از دستیار خود می‌خواهد تا به دنبال محصولاتی بگردد که فروش دوباره‌شان سود داشته باشد. وی می‌گوید: «من بهشون چند تا وب سایت می‌دم و از اونجا به بعد دیگه پای خودشونه. می‌رن دنبال جنس‌هایی که ته انبار بقیه مونده می‌گردن یا یه جور محصولات دیگه رو پیدا می‌کنن.»

آمادگی خبری

بسیاری زمان محدودی برای دنبال کردن اخبار صنعت خود دارند و به همین خاطر است که برخی کسب و کارهای کوچک به دستیاران مجازی خود سپرده‌اند که حواسشان به اتفاقات مهم خبری باشد. خیلی از مدیران سپس از این اطلاعاتِ کاری برای به‌روز کردن توئیتر خود یا استفاده‌ی هوشمندانه در مکالمات خود با مشتریان ثابت و بالقوه استفاده می‌کنند. به نقل از پیرسون این کار باعث می‌شود به نظر برسد که «مدیران اجرایی انگار آمار هر لحظه را در دست دارند.»




ارسال توسط پول دوست

دوام کسب و کار و کسب درآمد

دوام و پایداری یک کسب و کار و درآمد به داشتن یک برنامه است اگر دارای برنامه نباشیم کسب درآمد ما بی دوام بوده و مانند تخته پاره ای بر روی موج به هر طرف می رود. خلاقیت و داشتن استراتژی موجب موفقیت یک کسب و کار می شود . مطالعه و شناخت خود و توانمندی های خودمان کمک می کند که ما در کسب و کار موفق باشیم . البته باید به این نکته توجه کنیم که در کسب درآمد و یا کسب و کار تا در عمل کاری انجام ندهیم در واقع هیچ کار نکردیم رایند توسعه کسب و کار در افرادی که مشغول به انجام آن هستند تغییراتی ایجاد می‌کند و این راز موفقیت است.
 

ایجاد یک کسب و کار جدید، آرزوی هر کارآفرینی است. اما در حالی که میلیون‌ها نفر کسب و کارهای کوچک برای خودشان راه اندازی می‌کنند معنای «انقلاب کارآفرینی» که رسانه‌ها همه جا درباره آن صحبت می‌کنند چیست؟ انقلاب کارآفرینی چیزی نیست جز گریز از دنیای بی‌نظم بیرون به سوی دنیای منظم و کنترل شده درون. دنیایی که خصوصی‌تر است و با آنکه نسبت به دنیای بیرون مبهم‌تر است بسیار بیشتر با انسان‌ها در ارتباط است. دنیایی که رابطه انسان با خودش را نمایان‌تر ساخته و محال است بتوان چنین دنیایی را در یک شغل تجربه کرد. متأسفانه بیشتر صاحبان کسب و کارهای کوچک موفق نمی‌شوند رؤیای خود را به حقیقت تبدیل کنند و دلیل آن هم روشن است زیرا آنها بی‌نظمی دنیای بیرون کسب و کار را وارد کارشان می‌کنند.
چرا رؤیاهای ما در کسب و کار جدید خراب می‌شود؟
ما سعی می‌کنیم با شروع یک کسب و کار جدید، دنیا را عوض کنیم اما خودمان هیچ گاه عوض نمی‌شویم. در نتیجه کسب و کاری که قرار بود دنیای جدید ما را بسازد بدترین شغل دنیا می‌شود. درسی که می‌توان از این اتفاقات گرفت این است که ما نمی‌توانیم با شروع از دنیای بیرون، زندگی خود را بسازیم و اگر این کار را انجام دهیم زندگی‌مان بی‌نظم‌تر می‌شود. اگر ما از قوانین هستی و اینکه چطور این دنیا ساخته شده و کار می‌کند شناخت کافی داشته باشیم سعی می‌کنیم با ساختن زندگی‌مان دنیای خودمان را بسازیم و لازمه این شناخت آن است که در مورد جهان و نحوه قرار گرفتن‌مان در این هستی مطالعه کنیم. برای اینکه در این راه موفق شویم باید جهانی با مقیاس کوچک‌تر و پیچیدگی کم‌تر برای خودمان بسازیم و به بررسی آن بپردازیم. جهان کوچک ما همان کسب و کار ماست و برنامه توسعه کسب و کار کمک می‌کند تا آن را به طرز مؤثرتری مورد مطالعه و بررسی قرار دهیم.
حقیقت کارآفرینی در یک ضرب المثل چینی
یک ضرب المثل چینی می‌گوید: «زمانی که چیزی را می‌شنوید آن را فراموش می‌کنید. وقتی آن را می‌بینید به خاطر می‌سپارید اما فقط زمانی آن را می‌فهمید که انجامش بدهید.» فرایند توسعه کسب و کار در افرادی که مشغول به انجام آن هستند تغییراتی ایجاد می‌کند و این راز موفقیت است. پس به جای فکر کردن عمل کنید زیرا تا انجام ندهید، نخواهید فهمید و زمانی که انجام می‌دهید دیگر چیزی نمی‌ماند تا بخواهید در مورد آن فکر کنید. پس مطمئن باشید در مسیر درست قرار گرفته اید و وقتی در مسیر درست قرار می‌گیرید ایده‌های بهتر و اندیشه‌های خلاقانه‌تر ظهور می‌یابد در این لحظه باید آنها را تبدیل به نوآوری کنید و رؤیای از بین رفته را دوباره به کسب و کارهای کوچک برگردانید.




تاریخ: چهار شنبه 3 آبان 1396برچسب:دوام ,کسب و کار , کسب درآمد,
ارسال توسط پول دوست

تنوع استراتژی‌ کسب و کار

در مقالات قبلی درباره استراتژی و تعریف آن در کسب و کار مطلبی نوشتیم :

واقعیت استراتژی کسب و کار

و یا در اینجا استراتژی کسب درآمد:

استراتژی بازاریابی برای کسب درآمد

هر کارآفرین و یا شروع کننده کسب و کار می تواند با توجه به شرایط و ایده خود استراتژی خاص و متمایز از بقیه را برای خود در کسب درآمد لجاظ کند. این استراتژی ممکن است برای رشد باشد و یا قیمت گزاف و یا هر چیز دیگر باشد در هر حال استراتژی آن شرکت تعیین کننده سیاست کاری برای کسب و کار و افزایش درآمد است قبل از پرداختن به انواع استراتژی در کسب و کار و یا کسب درآمد ، یک کارآفرین باید آگاهی کامل نسبت به استراتژی و انواع آن داشته باشد تا در کسب و کار خود موفق باشد.

یک شرکت کوچک می‌تواند بسته به موقعیتی که دارد، از چندین مورد از انواع استراتژی های کسب و کار استفاده کند. به عنوان مثال، شرکت‌های استارت آپ ممکن است در مقایسه با شرکت‌هایی که به ثبات رسیده‌اند، با چالش‌های مختلفی روبه‌رو شوند. بنابراین، استراتژی‌های کسب و کاری که آنها به کار می‌برند ممکن است با استراتژی مورد استفاده‌ی رقبای کلید‌ی‌شان فرق داشته باشد. چهار نوع استراتژی کسب و کار وجود دارند که عبارتند از: رشد، تمایز محصول، قیمت‌گذاری گزاف ، و استراتژی تحصیل.

۱. استراتژی رشد

استراتژی رشد مستلزم معرفی محصولات جدید یا اضافه کردن مشخصه‌های جدید به محصولات موجود است. گاهی اوقات، یک شرکت کوچک ممکن است مجبور شود خط تولید خود را تغییر یا افزایش دهد تا بتواند پا به پای رقبای‌شان جلو برود. در غیر این صورت، مشتریان ممکن است استفاده از فناوری جدید یک شرکت رقیب را شروع کنند. به عنوان مثال، شرکت‌های تلفن همراه دائما ویژگی‌های جدید اضافه می‌کنند یا فناوری‌های جدید را کشف می‌کنند. شرکت‌های تلفن همراه که پا به پای تقاضای مشتریان پیش نمی‌روند، در میدان کسب و کار دوام زیادی نمی‌آورند. شرکت‌های کوچک نیز ممکن است با پیدا کردن یک بازار جدید برای محصولات‌شان، یک استراتژی رشد اتخاذ کنند. گاهی اوقات، شرکت‌ها به طور تصادفی بازارهای جدیدی برای محصولات خود پیدا کنند. به عنوان مثال، یک تولیدکننده‌ی کوچک صابون ممکن است از طریق تحقیقات بازاریابی کشف کند که کارگران صنعتی محصولات این شرکت را دوست دارند. از این رو، این شرکت می‌تواند علاوه بر فروش صابون در فروشگاه‌های خرده‌فروشی، صابون‌ها را در ظروف بزرگ‌تر برای کارخانه و کارگران کارخانه بسته‌بندی کند.

۲. استراتژی تمایز محصول

شرکت‌های کوچک اغلب زمانی از استراتژی تمایز محصول استفاده می‌کنند که یک مزیت رقابتی دارند، از جمله کیفیت یا خدمات برتر. به عنوان مثال، یک تولیدکننده‌‌ی کوچک دستگاه تصفیه‌ی هوا ممکن است خود را از رقبای‌اش با طراحی مهندسی برتری که دارد متمایز کند. بدیهی است که شرکت‌ها از استراتژی تمایز محصول برای جدا کردن خودشان از رقبای اصلی استفاده می‌کنند. با این حال، با توجه به مقاله‌ی « استراتژی عمومی پورتر» در وب‌گاه کوئیک ام‌بی‌اِی (QuickMBA.com) استراتژی تمایز محصول همچنین می‌تواند به شرکت کمک کند که وفاداری به برند (نام تجاری) ایجاد کند.

 

۳٫ استراتژی قیمت‌گذاری گزاف

شامل تعیین قیمت‌ بالا برای یک محصول، به ویژه در مرحله‌ی مقدماتی چرخه‌ی زندگی آن محصول است. یک شرکت کوچک استراتژی قیمت‌گذاری گزاف را استفاده می‌کند تا به سرعت هزینه‌های تولید و تبلیغات آن محصول را جبران کند. با این حال، کالای مورد نظر باید ویژگی خاصی برای مصرف‌کنندگان داشته باشد تا بابت آن پول گزافی پرداخت کنند. معرفی یک فناوری جدید می‌تواند مثالی برای این استراتژی باشد. ممکن است یک شرکت کوچک نخستین شرکتی باشد که نوع جدیدی از پانل‌های خورشیدی را ارائه می‌دهد. از آن‌جا که این شرکت تنها مرجع فروش محصول ذکر شده است، مشتریانی که واقعا پانل‌های خورشیدی را می‌خواهند، ممکن است هر قیمتی را برای خریداری آن بپردازند. با توجه به گزارش« آژانس مدیریت مشاغل کوچک» یکی از مضرات قیمت‌گذاری گزاف این است که تقریبا به سرعت، منجر به جذب رقابت می‌شود. شرکت‌های مختلف ممکن است متوجه سودی که این شرکت به جیب می‌زند بشوند و همان محصول را تولید کنند؛ البته به این شرط که فوت و فن فناوری آن را بدانند.

۴. استراتژی تحصیل

یک شرکت کوچک با سرمایه‌ی اضافی ممکن است استراتژی تحصیل را برای به‌دست آوردن مزیتی رقابتی استفاده کند. استراتژی تحصیل مستلزم خرید یک شرکت دیگر یا یک یا چند خط محصول از آن شرکت است. به عنوان مثال، یک خرده فروش مواد غذایی در سواحل شرقی ممکن است یک فروشگاه‌ زنجیره‌ای مواد غذایی هم‌تراز را در ایالت‌های غرب بخرد تا عملکردش را توسعه بدهد.




تاریخ: چهار شنبه 3 آبان 1396برچسب:تنوع ,استراتژی‌,کسب و کار,
ارسال توسط پول دوست

واقعیت استراتژی کسب و کار

در مقالات متعدد کسب درآمد و راه اندازی کسب و کار اینترنتی یکی از جنبه های تاکیدی ما داشتن استراتژی بود. استراتژی را به عنوان چراغ راه آینده و برنامه کاری رو به جلو تصور می کردیم و می گفتیم که موفقیت کسب درآمد به داشتن استراتژی کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت است . حال سوال این است که استراتژی در کسب و کار چیست؟ واقعیت داشتن استراتژی کسب درآمد اینترنتی چیست و چه تاثیری در رشد و افزایش درآمد کسب و کار دارد . در اینجا قصد دارم تا واقعیت استراتژیک در کسب و کار را بررسی کنیم.

استراتژی و مباحث مربوط به آن یکی از حوزه‌های سهل اما ممتنعی است که در آن‌ تورم واژگان موجود باعث شده تا شناخت مفاهیم عمیق و اصلی به‌سختی به‌دست آید. در این میان یکی از سؤالات اصلی این است که تفاوت میان استراتژی، پیاده‌سازی و اجرا چیست؟ آیا استراتژی خود یک طرح اجرایی نیست و حتما نیاز به پیاده‌سازی و اجرا دارد؟ اصلا پیاده سازی چه فرقی با اجرا دارد؟ آیا استراتژی به‌معنی تعیین مقصد و مقصود کسب‌وکار و راه رسیدن به آن برای خلق ارزش افزوده‌ی اقتصادی است؟ آیا استراتژی با کشف راه‌حل‌های مسائل ناشناخته یا بهره‌گیری از فرصت‌های غیرقابل انتظار رابطه‌ای دارد؟ سؤالاتی از این دست در دنیای پرهیاهوی استراتژی فراوان‌اند. اما آن‌چه نباید فراموش شود این است که جذابیت چالش‌برانگیز این سؤالات بیش‌تر در قالب مباحثات علمی مطرح است و تنها نیاز مدیری که به‌دنبال استفاده از استراتژی و ابزارهای‌اش برای موفقیت کسب‌وکار و سازمان خویش است، در ذهن داشتن یک تعریف ساده و کاربردی از مفاهیم کلیدی استراتژی است.

اولین گام در آشنایی با مفهوم استراتژی این است که بدانیم که استراتژی به دو نوع اصلی تقسیم می‌شود: استراتژی شرکتی (Corporate Strategy) و استراتژی واحد کسب‌وکار (Business Unit Strategy.) استراتژی شرکتی شامل سه انتخاب کلیدی است که باید توسط مدیرعامل و اعضای هیأت‌مدیره (مدیریت ارشد سازمان در یک کلام) انجام شود:

۱- چه شایستگی‌های کلیدی باید باعث تمایز شرکت ما بشوند؟

۲- مزیت نسبی (Comparative Advantage) شرکت ما، در خلق ارزش افزوده در حوزه‌‌ی کسب‌وکار منحصر به‌فردش باید چه چیزی باشد؟ توضیح این‌که مزیت نسبی به‌معنی توان‌مندی کسب‌وکار در فروش محصولات/خدمات با پایین‌ترین قیمت بازار نسبت به رقبا است که موجب ایجاد حاشیه‌ی سودی باثبات‌تر می‌شود. به‌عبارت به‌تر هر چقدر تولید برای ما از رقبای‌‌‌مان ارزان‌تر تمام شود، مزیتی در حاشیه‌ی سود نسبت به آن‌ها خواهیم داشت و می‌توانیم با فروش به قیمت‌های بازار، سود بیش‌تری به‌دست بیاوریم یا این‌که از فروش ارزان‌تر به‌عنوان استراتژی رقابتی استفاده کنیم. مزیت مقایسه‌ای باعث تعیین حوزه‌های تمرکز کسب‌وکار شرکت می‌شود: به‌تر است شرکت در کسب‌وکارهایی فعالیت کند که در آن‌ها پایین‌ترین حاشیه‌ی میان هزینه‌ی تولید و قیمت فروش را داشته باشد. بنابراین منظور از این سؤال می‌تواند این باشد: چه مزیت نسبی در حوزه‌های کسب‌وکاری‌مان داریم یا می‌توانیم ایجاد کنیم؟

۳- در چه کسب‌وکارهایی باید فعالیت کنیم؟ طبیعتا در کسب‌وکارهایی که در آن‌ها مزیت نسبی داریم!

کمی پیچیده به‌نظر می‌رسد؛ اما اصل داستان خیلی ساده است. به این جمله توجه کنید: شایستگی‌های کلیدی باعث ایجاد مزیت نسبی می‌شوند و شرکت باید در کسب‌وکارهایی فعالیت کند که مزیت نسبی دارد! دو مسیر در این‌جا داریم:

۱- شرکت شایستگی‌های کلیدی موجود را تعیین و براساس آن مزیت نسبی خود و در نهایت کسب‌وکارهای محل فعالیت خود را شناسایی می‌کند؛

۲- شرکت ابتدا کسب‌وکارهای محل فعالیت خود را تعیین می‌کند، سپس با تعیین مزیت‌های نسبی مورد نیاز برای آن کسب‌وکارها، در نهایت به شایستگی‌های کلیدی مورد نیاز برای فعالیت در آن کسب‌وکارها می‌رسد و آن‌ها را در سازمان خود ایجاد می‌کند.

نکته‌ی مهم این است که تصمیماتی که در سطح استراتژی شرکتی گرفته می‌شود هم‌چون چتری بر تمامی تصمیمات و اقدامات بلندمدت، میان‌مدت و روزمره‌ی مدیران و نیروی انسانی سازمان سایه می‌اندازد.

به‌همین شکل در سطح استراتژی واحد کسب‌وکار نیز سه سؤال کلیدی وجود دارد:

۱- کدام مشتری باید تعیین‌کننده‌ی بازار هدف ما باشد؟ کسب‌وکارها اگر بتوانند محصولات یا خدماتی را به مشتریان عرضه کنند که خود مشتریان خواستار آن‌ها هستند، می‌توانند رضایت مشتریان خود را جلب کنند. احتمال خرید یک مشتری از کسب‌وکاری که از آن راضی بوده‌ است بالاتر است و این موضوع خود به افزایش فروش و سودآوری خواهد انجامید. بنابراین لازم است طی فرایند بخش‌بندی بازار و مشتریان، یک یا چند گروه تقریبا همگن از مشتریان بالقوه‌ی ارزش افزوده‌ی کسب‌وکار با توجه به نیازها و ویژگی‌های آن‌ها شناسایی شوند.

۲- چه پیشنهاد ارزشی (Value Proposition) محصول/خدمت ما را در دیدگاه آن مشتری متمایز می‌سازد؟ ارزش پیشنهادی دلیل ترجیح محصولات و خدمات یک کسب‌وکار نسبت به دیگری توسط مشتریان آن است. هر ارزش پیشنهادی متشکل از بسته‌ای منتخب از محصولات و خدمات مرتبط با نیازهای یک بخش خاص از مشتریان است. بنابراین منظور از ارزش پیشنهادی، مجموعه‌ای منافع است که شرکت به مشتریان خود پیشنهاد می‌دهد. ارزش پیشنهادی هم می‌تواند نوآورانه و جدید باشد و هم می‌تواند مشابه ارزش‌های موجود بازار اما دارای ویژگی‌های متمایز و برتر باشد.

۳- چه چیزهایی می‌تواند باعث شود کسب‌وکار ما در ارائه‌ی پیشنهاد ارزش تعیین شده از تمامی رقبای خود به‌تر و برتر باشد؟پاسخ مزیت‌های رقابتی است. وقتی از ارزش محصول یا خدمت سخن به میان می‌آید، معمولا همه به یاد قیمت و ارزش پولی محصول می‌افتند. این درست است که در نهایت همه چیز با “پول” سنجیده می‌شود؛ اما تمامی ارزش محصول یا خدمت با این نوع نگاه نمایان نمی‌شود. چه بسیارند محصولاتی که حتی با قیمت بسیار پایین خریداری نمی‌یابند و چه اندک‌اند محصولاتی که هر قیمتی داشته باشند، صفی طولانی برای خرید آن‌ها ایجاد می‌شود. به‌نظر می‌رسد در این میان حلقه‌ی مفقوده‌ای وجود دارد: چرا این اتفاق رخ می‌دهد؟ مشتری برای خرید کردن، تنها براساس قیمت یا ارزش پولی تصمیم نمی‌گیرد؛ اگر چه این عامل، در تصمیم نهایی مشتری بسیار کلیدی است. اما چه عوامل دیگری در تصمیم نهایی مشتری برای قضاوت در مورد ارزش‌مندی محصول یا خدمت مؤثرند؟ پاسخ به این سؤالات، مشخص‌کننده‌ی مزیت‌های رقابتی کسب‌وکار هستند.

تدوین استراتژی به‌زبان ساده چیزی ز پاسخ‌گویی به سؤالات فوق نیست! اما این‌که چرا ماجرا در دنیای واقعی چنان پیچیده می‌شود که کسی از آن سر در نمی‌آورد (!) داستان دیگری است که شاید در آینده به آن‌ پرداختم.

مطلب مشابه استراتژی کسب درآمد:

استراتژی بازاریابی برای کسب درآمد




تاریخ: سه شنبه 2 آبان 1396برچسب:واقعیت, استراتژی ,کسب و کار,کسب درآمد,,
ارسال توسط پول دوست

اهمیت جذب مشتری جدید در کسب درآمد

کسب و کار بدون مشتری معنا ندارد وجود مشتری است که به کسب درآمد و ادامه کسب و کار منجر می شود. لذا جذب مشتری از اصول اصلی کسب درآمد و بازاریابی می باشد . بدون توجه به جذب مشتریان و اهمیت وجدی آنها، هیچ کسب و کاری موفق نخواهد بود. در اینجا دو حالت باقی می ماند یکی اینکه ما مشتری های قدیمی و ثابت خود را حذف کنیم و اعتماد و وفاداری آنها را به کسب و کار خود حفظ کنیم و حالت دوم اینکه علاوه بر اینها ، باید مشتری جدید جذب کنیم جذب مشتری جدید در رشد کسب و کار و توسعه درآمدمان تاثیر دارد لذا در این مقاله قصد دارم تا ارزش واقعی جذب مشتری جدید در کسب درآمد را بدانیم.

 

بسیاری از صاحبان کسب و کارهای کوچک به اهمیت « برخورداری از مشتری دائمی خوب برای رونق کسب و کارشان»  واقف نیستند. شاید عجیب به نظر آید، اما بسیاری از صاحبان کسب و کارهای کوچک به اهمیت « برخورداری از مشتری دائمی خوب برای رونق کسب و کارشان» واقف نیستند.

با بررسی این موضوع، شما به یک دیدگاه روشن برای جذب یک مشتری دائمی از طریق سرمایه‌گذاری یا خطرپذیری خواهید رسید. این بررسی، اهمیت حفظ مشتریان موجود و جلب رضایت آنها برای کسب و کارتان را مشخص خواهد کرد. هزینه‌ی حفظ مشتری و حتی گسترش ارزش مشتری، بسیار کم‌تر از جذب یک مشتری جدید است.

برای سرمایه‌گذاری در بازاریابی، در ابتدا باید به برآورد ارزش میانگین جذب یک مشتری جدید برای کسب و کارتان اقدام کنید.

برای تعیین ارزش واقعی جذب مشتری جدید ، برای سوالات زیر پاسخ مشخصی داشته باشید:

۱. متوسط فروش شما (مبلغ معامله) چقدر است؟

۲. میانگین تکرار خرید مشتریان شما چقدر است؟

این محاسبات را می‌توان در معاملات یا بازدیدکنندگان به‌صورت هفته‌ای، ماهانه یا سالانه بیان کرد، البته به نوع فعالیت شما نیز بستگی دارد.

۳. چند درصد از مشتریان جدید جزء مشتریان منظم هستند؟

ما این درصد را « ضریب تبدیل» می‌نامیم. این ضریب تبدیل، بدون شک بسته به این‌که چگونه این مشتریان جدید جذب شده‌اند، متفاوت است. به عنوان مثال، کسی که برای نخستین بار با استفاده از کوپن تخفیف قیمت خرید می‌کند، در مقایسه با شخصی که به توصیه‌های شخصی یک دوست خرید کرده است، احتمال کم‌تری دارد مشتری دائمی شما شود. برای این‌که محاسبات دقیق‌تر باشد، برای محاسبه این اطلاعات می‌توانید از معیارهای مختلف و سپس محاسبه‌ی میانگین استفاده کنید.

۴. متوسط چرخه‌ی زندگی یک مشتری جدید چقدر است؟

پس از جذب مشتری جدید، آن مشتری قبل از ترک شما یا تغییر نظر یا صرف‌نظرکردن از خدمات و محصولات شما، چه مدت به خرید از شما ادامه خواهد داد؟ این مدت زمانی را می‌توان به طور کلی در بازه‌ی ماه یا سال تشریح کرد. این دوره‌ی زمانی سخت محاسبه می‌شود، اما تمام تلاش خود را بکنید.

۵. چه تعدادی از مشتریان جدید توسط مشتریان فعلی به شما مراجعه کرده‌اند؟

هنگامی که شما در مورد یک مشتری جدید اطلاعات جمع‌آوری می‌کنید، از آنها بپرسید که در مورد شما چگونه اطلاع یافته‌اند؟ یک پاسخ ممکن می‌تواند این باشد: “توصیه شده توسط یک دوست”.

چگونگی تعیین ارزش یک مشتری جدید دائمی

به منظور فهم میزان تاثیر مشتری جدید دائمی در فروش ناخالص شما در یک سال، شما به ارائه‌ی تشریح روشن از «مشتری جدید دائمی» نیاز دارید. از طریق یک ممیزی دقیق می‌توانید این اطلاعات را تعیین کنید. بدیهی است، «خرید منظم یا دائمی»می‌تواند از چند بار در هفته یا چند بار در سال متغیر باشد. بنابراین، این معیارها را تعیین کنید. به عنوان مثال، کسب و کار مربوط به غذا می‌تواند حدود ۳ تا ۴ بار در ماه باشد در حالی‌که در مورد یککسب و کار مهم‌تر ۳ تا ۴ مرتبه در سال منطقی است.

سپس می‌توانید متوسط تعداد دفعات را با متوسط میزان مصرف مشتری خودتان ضرب کنید. ما از آمار متوسط مصرف یک مشتری، نه میانگین مشتری، استفاده می‌کنیم چرا که برای بازاریابی فروشگاه‌های محلی (LSM) این ارقام دقیق‌تر هستند.

برای روشن‌تر شدن موضوع به مثالی در این‌باره توجه کنید: فرض کنید متوسط تکرار منظم خرید مشتری یک‌بار در هر هفته و میزان خرید متوسط ۱۰ دلار است. به سادگی با ضرب ۵۲ (هفته‌های سال) به ۱۰ دلار، ارزش یک مشتری جدید دائمی ۵۲۰ دلار در سال برآورد می‌شود. آن‌چه مشهود است این است که، برخی کارفرمایان به ارزش این موضوع واقف نیستند و به راحتی از آن می‌گذرند.

میزان افزایش مورد نظر شما چقدر است؟

سوال ساده‌ای است، اما اجازه دهید آن را به صورت جزییات توضیح دهیم. فرض کنید شرکتی ۱ میلیون دلار در سال فروش دارد. هدف سال بعدی افزایش ۵ درصدی در فروش ناخالص، یعنی ۵۰، ۰۰۰ دلار فروش اضافی در مقایسه با سال گذشته‌ی آن است!.

برای رسیدن به این هدف، به چه تعداد مشتری جدید منظم نیاز دارید؟

هدف فروش ۵۰.۰۰۰ دلاری را بر ارزش یک مشتری دائمی (۵۲۰ دلار در سال) تقسیم‌کنید. پاسخ ۹۶.۱ است. شما به ۹۶.۱ مشتری جدید برای تحقق افزایش ۰۰۰، ۵۰ دلار فروش اضافی نیاز دارید.

ضریب تبدیل شما چه مقدار است؟

یک نکته‌ی مهم دیگر در بررسی ارزش واقعی جذب مشتری جدید این است که چند درصد مشتریان (خریداران) که برای نخستین بار خرید می‌کنند، مشتریان دائمی جدید می‌شوند؟ براساس تجربه‌ی ما، دست‌کم ۱۲ درصد تا حدود ۲۵ درصد، هر چند تا ۵۰ درصد برای مکان‌های جدیدالتاسیس با کارکردهای عالی متغییر خواهدبود. نکته‌ی مهم این است که شما نباید بر حدس اصرار داشته باشید. پژوهش و تحقیقات به شما برای رسیدن به آمار دقیق برای تحقق اهداف فروش و مشخص‌کردن مسائل دیگر کمک خواهندکرد. حال با فرض این‌که تلاش شما نرخ تبدیل را ۲۵ درصد مشخص کرده باشد!. درنتیجه شما می‌دانید که به ۱۹۳ مشتری جدید دائمی برای رسیدن به اهداف خود نیاز دارید. بنابراین شما به چهار برابرکردن «خریداران جدید که برای بار اول از شما خریدکرده‌اند» برای رسیدن به ۱۹۳ مشتری دائمی نیاز دارید.

به عبارت ساده، با آوردن ۷۷۲ خریدار که برای بار اول خرید می‌کنند (در شرایط مناسب)، به احتمال بسیار زیاد به ۱۹۳ مشتری دائمی جدید خواهید رسید. آن ۱۹۳ نفر مبلغ ۰۰۰، ۵۰ دلار فروش در امسال و ۰۰۰، ۵۰ دلار در سال بعدی را محقق خواهند‌کرد. بنابراین هدف شما به‌طور متوسط از بین ۶۴ و ۶۵ مشتری که برای بار اول در هر ماه از شما خرید می‌کنند تحقق خواهد‌یافت.




تاریخ: سه شنبه 2 آبان 1396برچسب:اهمیت, جذب, مشتری جدید ,کسب درآمد,کسب و کار , ,
ارسال توسط پول دوست

آموزش آغاز کسب و کار آنلاین و کسب درآمد

  هر کس که قصد درآمدزایی و یا افزایش کسب درآمد دارد باید بالاخره از یک جایی شروع کند املای ننوشته یقینا غلط ندارد . کسب و کار آنلاین یا اینترنت مارکتینگ امروزه در حال رشد فزاینده است و افرادی که قصد کسب درآمد از فضای مجازی را دارند باید دست به کار شوند. اما هر کاری اعم از کسب و کار کوچک و یا بزرگ، باید مجموعه تمهیدات و گام هایی که موفقیت را تضمین می کند و در حصول به نتیجه اثبات شده است را فراگرفت در اینجا قصد دارم تا مجموعه آموزش ها و توصیه های موفق در کسب و کار آنلاین را آموزش دهم آموزشی هایی که موفقیت و رشد کسب درآمد را به همراه دارد.

 

  1. نیازی را بیابید و راهی برای برآورده کردن آن پیدا کنید.

  2. راهی برای افزایش فروش پیدا کنید.

  3. وب سایتی تهیه و تنظیم کنید که استفاده از آن آسان باشد.

  4. جهت ترغیب هر چه بیشتر افراد برای بازدید از سایتتان، از موتورهای جستجو استفاده کنید.

  5. کاری کنید تا دیگران شما را به عنوان یک متخصص بشناسند.

  6. از طریق ایمیل با مشتریان و دنبال‌کنندگان خود ارتباط برقرار کنید.

  7. فروش خود را از طریق back-end sales  و  upselling  افزایش دهید.

گام اول : نیازی را بیابید و راهی برای برآورده‌کردن آن بجویید.

تازه کارها اولویت اول را محصول و اولویت بعدی را بازار می‌دانند.

برای اینکه شانس موفقیت خود را بالا ببرید، با یک بازار کار را آغاز کنید. ترفند پیشنهادی ما یافتن افرادیست که خودشان به دنبال پیدا کردن راه حلی برای یک مشکل بوده‌اند؛ ولی موفق نشده‌اند. خوشبختانه با وجود اینترنت، انجام این گونه تحقیق‌ها آسان شده‌است.

  1. به دنبال انجمن‌های آنلاین باشید و ببینید چه سوالاتی ذهن مردم رو به خود مشغول کرده و این انجمن ها در تلاشند تا برای چه مشکلاتی راه حل پیدا کنند.

  2. به دنبال کلمات کلیدی باشید که افراد زیادی آنها را جست و جو می کنند اما سایت های زیادی در نتایج جست و جو ظاهر نمی شوند.

  3. سایت رقیب های خود را بررسی کنید. به نقاط ضعف و قوت آن توجه کنید. شما می‌توانید با این بررسی‌ها و چیزهایی که از سایت رقیبان خود یاد گرفته‌اید، محصولی جدیدی که قبلا موجود نبوده را خلق کرده و روانه بازار کنید.

گام دوم : راهی برای افزایش فروش پیدا کنید.

  1. یک راه مطمئن برای افزایش فروش شما وجود دارد و شما می توانید با به کار گرفتن موارد زیر به آن دست بیازید:

  2.  برای جلب توجه از یک عنوان جذاب استفاده کنید.

  3.  مشکلی که محصول شما قرار است آن را حل کند ، توصیف کنید.

  4.  صداقت و اعتبار خود را به عنوان حل کننده ی مشکل موجود ثابت کنید.

  5.  نظرات مشتریانی را که از محصول شما استفاده کردن را به عنوان گواهی بر صحت کار خود ارائه کنید.

  6. در باره محصولتان داد صحبت کنید و بگویید که چگونه این محصول قرار است به مصرف کننده سود برساند.

  7.  ارائه پیشنهاد.

  8.  ضمانت محکمی ارائه بدهید.

  9.  ایجاد حس اضطرار.

  10.  درخواست برای فروش.

  11. توجه داشته باشید که مصرف کننده همیشه از خود میپرسد که این محصول به چه درد من می خورد. تلاشتان بر این باشد که پاسخ مطلوبی برای این پرسش بیابید.

گام سوم : وب سایتی برای خود راه‌اندازی کنید.

وقتی که صاحب بازار و محصولتان شدید دیگر شما فرایند فروشتان را آغاز و قطعی کرده اید و در این زمان شما باید آماده طراحی وب سایت برای کسب و کار آنلاین نوظهورتان باشید. به یاد داشته باشید که وب سایتتان ساده باشد چون شما فقط ۵ ثانیه وقت دارید تا نظر بیننده را جذب کنید؛ در غیر اینصورت ممکن است بیننده برود و هیچوقت بر نگردد. لذا رعایت نکات زیر خالی از لطف نیست:

  1.  از یک یا دو فونت ساده روی یک زمینه واضح و روشن استفاده کنید.

  2.  راهبری در سایت خود را ساده کنید. طوری که مشتری بتواند به راحتی به جایی که می خواهد برسد.

  3.  تنها زمانی از گرافیک و صدا و تصویر استفاده کنید که می دانید پیام شما را واضح تر می رساند.

  4.  خرید را آسان کنید. طوری که بیش تر از دو کلیک با پرداخت فاصله نداشته باشد.

  5.  وبسایت شما ویترین شماست، آن را زیبا و کاربر پسند کنید.

گام چهارم : برای بالا بردن آمار بازدید ها از موتور های جستجو استفاده کنید.

در کسب و کار آنلاین بهترین روش تبلیغات،  روش پرداخت به ازای کلیک (Pay Per Click یا PPC) است. این گونه تبلیغات این مزیت را دارند که شما تنها بابت ترافیک قطعی که به سایت شما هدایت شده پول پرداخت می کنید و همچنین می توانید شعار ها و تیتر های تبلیغاتی مختلف را آزمایش کنید و ببینید کدام یک تأثیر بیشتری داشته اند. مهم تر از دو موردی که در بالا گفته شد، دیده شدن بهتر شما در موتورهای جستجو است.

گام پنجم : کاری کنید تا دیگران شما را به عنوان یک متخصص بشناسند.

افراد از اینترنت برای یافتن اطلاعات استفاده می کنند. اطلاعات را به صورت رایگان در اختیار دیگر سایت ها قرار دهید. با انجام این کار شما شاهد افازیش تعداد جستجو ها و ترافیک در سایت خود خواهید بود. راز موفقیت این است که همیشه یک لینک را در سایت خود قرار دهید و خبر های داغی را برای سایت خود تدارک ببینید.

سعی کنید محتوای سایتتان تخصصی و رایگان باشد. مقالات، ویدیو ها، و هر گونه اطلاعات مفیدی که در توانتان هست را برای کاربران خلق کنید.

  • این مقالات و اطلاعات را به صورت آنلاین و از طریق رسانه‌های اجتماعی توزیع کنید.

  • در انتهای مقالات ارزشمند خود گزینه «اشتراک گذاری با دوستان» را اضافه کنید.

  • در انجمن ها و جاهایی که مشتریان احتمالی شما حضور فعال دارند به عنوان یک متخصص نظر بدهید.

گام ششم : از قدرت بازاریابی ایمیلی برای جلب توجه بازدید کنندگان استفاده کنید.

وقتی شما لیستی از افراد را برای ارسال ایمیل های تبلیغاتی به وجود می آورید، این خود می تواند یکی از ارزشمند ترین کارهایی باشد که شما انجام می دهید. دنبال کننده گان شما و مشتریانتان این اجازه را به شما داده اند تا برایشان ایمیل های تبلیغاتیتان را بفرستید. این بدان معنی است که:

  • شما دارید چیزی را به آنها اعطا می کنید که خود می خواستند.

  • شما با این کار رابطه ای دائمی که روز به روز رو به بهتر شدن است را با آنان برقرار کرده اید.

  • پاسخی که از این طریق  دریافت می کنید  صد در صد قابل اندازه گیری است.

  • بازاریابی از طریق ایمیل بسیار مقرون به صرفه تر و موثر تر است تا بازاریابی های چاپی و تلویزیونی و رادیویی، چون این روش بسیار هدفمند تر است و شما قلب بازار را نشانه رفته اید.

هر کسی که از سایت شما بازدید می کند و تصمیم به ملحق شدن به لیست دریافت کنندگان ایمیل های تبلیغاتی شما می گیرد، در واقع کمک بزرگی به شما کرده است و این درست همان چیزی است که باید انجام دهید. این را هم بدانید که راهی بهتر از ایمیل  برای رصد کردن مشتریانتان وجود ندارد .

گام هفتم : فروش خود را از طریق back-end sales و  upselling  افزایش دهید.

یکی از مهم ترین استراتژی های بازاریابی تحت شبکه این است که بتوانید مشتریانی پیدا کنید که برای همیشه با شما بمانند و محصولات شما را بخرند. حداقل ۳۶ درصد از افرادی که یک بار از شما خرید کرده اند باز هم به سراغ شما می آیند. البته اگر شما به درستی ارتباط خود را با آنها حفظ کنید. انجام اولین فروش بسیار دشوار و هزینه بر است. سپس از back-end sales و upselling برای فروش مجدد محصولات به مشتریان فعلی خود استفاده کنید:

  • محصولی پیشنهاد دهید که مکمل محصول خریداری شده کنونی آن هاست.

  • کوپن تخفیف وفاداری برای آن ها ارسال کنید تا بتوانند دفعه بعد از آن استفاده کنند.

  • در صفحه «تشکر از خرید» محصولات مشابهی را به آن ها پیشنهاد دهید.

اینترنت با سرعت زیادی در حال تغییر است؛ به طوری که یک سال آنلاین، برابر است با ۵ سال دنیای واقعی ولی اصول و ضوابط چگونگی برپا کردن و رشد دادن یک کسب و کار آنلاین دستخوش تغییر نشده است. اگر در حال راه اندازی کسب و کاری به صورت آنلاین هستید، از موارد بالا استفاده کنید و اگر هم قبل از این در کار کسب و کار آنلاین بوده اید، مروری سریع بر کارتان داشته باشید و ببینید که آیا گام های بالا را مو به مو اجرا کرده اید یا موردی را از قلم انداخته اید یا نه. با رعایت این اصول شما هرگز راه را اشتباهی نخواهید رفت.




ارسال توسط پول دوست

درس کسب درآمد و کسب و کار از فوتبال فانتزی

هر چیزی می تواند در کسب و کار و افزایش درآمد ما تاثیر داشته باشد به شرطی که از آن درس یاد بگیریم و ملاک برای زندگی و یا کسب درآمد خودمان قرار دهیم این بستگی به نوع نگاه ما به آن مقوله دارد. حتما چیزهایی درباره فوتبال فانتزی و شیوه بازی و یارگیری آن شنیده اید این نوع بازی حدود 56 میلیون شرکت کننده و عضو دارد و اگر شما هم داخل این بازی هستید و احتمالا دارید برای شروع یارگیری فانتزی‌تان آماده می‌شوید. ولی هم‌چنان که برای برنامه‌ی یارگیری آماده می‌شوید، باید چیزهایی را از فوتبال فانتزی یاد بگیرید و از آنها در کسب و کارتان استفاده کنید.در این‌جا ۱۲ درس کسب و کار فوق‌العاده گران‌بها هست که می‌توانید از تیم فانتزی تان یاد بگیرید:

درس کسب و کار از فوتبال فانتزی # ۱ : تحقیق‌ کنید.

علاقمندان قبل از یارگیری فانتزی رتبه‌بندی‌های ارائه شده توسط متخصصان را بررسی می‌کنند، اطلاعات خود را درمورد مصدومیت و پیشرفت بازی‌کن‌ها به‌روز می‌کنند، و حتی در یک یارگیری شبیه‌سازی شده شرکت می‌کنند تا بتوانند بهترین بازیکن‌های ممکن را یارگیری کنند. حتی وقتی فصل آغاز می‌شود، عجیب نیست که برای بهبود تیم‌تان، به‌دنبال راهنمایی گرفتن از انجمن‌های برخط یا فانتزی ‌بازهای دیگر باشید.

در کسب‌وکار هم باید درمورد شناسایی مخاطبان‌، شناختن رقبا، و چگونگی عرضه‌ی کالا و خدمات‌ تحقیق کنید. وقتی هیچ‌چیز دیگری نتیجه نداد، در راهنمایی خواستن از یک پیش‌کسوت تردید نکنید.

درس کسب و کار از فوتبال فانتزی # ۲ : اجازه ندهید ستاره‌های‌تان روی نیمکت بنشینند.

فرض کنیم شما آرون راجرز و نیک فولز را در تیم‌تان دارید. ممکن است راجرز یک یا دو بازی داشته باشد که بهترین بازی او نباشد، ولی حتی اگر فولز چند بازی بسیار عالی داشته باشد باز هم شما راجرز را به خاطر فولز نیمکت‌نشین نمی‌کنید. وقتی تحت‌فشار قرار می‌گیرید، مجبور هستید بازیکن‌های تازه‌کار را وارد میدان کنید و بگذارید بار تیم را به دوش بکشند.

در دنیای کسب‌وکار هم می‌توان این را گفت. شما نه تنها باید برترین استعداد را شناسایی کنید، بلکه باید به آنها آزادی‌عمل بدهید و تشویق‌شان کنید تا با انگیزه و مشتاق بمانند. یک فرد مستعد مشتاق و باانگیزه شرکت‌تان را به مرحله‌ی بعد می‌برد.

درس کسب و کار از فوتبال فانتزی # ۳ : حواس‌تان به ستاره‌های درحال ظهور باشد.

در طول فصل بازیکنانی هستند که فصلی بسیار عالی خواهند داشت. برای همین مهم است که حواس‌تان به ویوروایر باشد تا سوپراستارهای آینده را پیدا کنید. حتی اگر یک ستاره دارید، می‌توانید مهاجم‌ یا دریافت‌کننده‌های پاس دور بالقوه را پیدا کنید که با کمک آنها می‌توانید تیم‌تان را به بازی‌های سرنوشت‌ساز حذفی برسانید.

همیشه چشمان‌تان را برای یافتن استعداد برتر در شرکت‌ یا حتی صنعت‌تان باز کنید. نیازمندی‌های شغلی یا شبکه‌های اجتماعی حرفه‌ای را بررسی کنید. اگر بتوانید این ستاره‌ی در حال ظهور را به‌دست بیاورید، می‌توانید افزایش بهره‌وری و سودتان را ببینید.

درس کسب و کار از فوتبال فانتزی # ۴ : بدانید چه‌وقت “نگه‌دارید”، بدانید چه وقت “کنار بگذارید”.

در فاصله‌ی یارگیری و آغاز فصل فوتبال، ممکن است خیلی چیز‌ها اتفاق بیفتد. مثلا، ممکن است بهترین دریافت‌کننده‌ی پاس‌دورتان در هفته‌ی سوم فصل مصدوم شود. بسته به شدت مصدومیت، ممکن است مجبور شوید او را کنار بگذارید، چون تا آخر فصل خارج از زمین است. ممکن است یکی از مهاجم‌هایی که یارگیری کرده‌اید چند شروع بد داشته‌باشد، ولی شاید بخواهید او را نگه‌دارید، چون او دوباره خوب می‌شود و یکی از بهترین مهاجم‌های بازی است.

هرچند، وقتی صحبت از کسب‌و‌کارتان می‌شود، ریسک‌های بیش‌تری وجود دارد، ولی دانستن این‌که چه وقت بازیکنی را کنار بگذارید و چه‌وقت بازیکنی را نگه‌دارید، تقریبا همان کارآیی را دارد. آیا شما عضوی از تیم را که ضعیف عمل می‌کند نگه‌می‌دارید؟ یا چون‌ قابلیت پیشرفت دارند با آنها ادامه می‌دهید؟ لازم است فرآیندی به‌جا و مناسبی داشته‌باشید تا در این تصمیم‌گیری‌های سخت به شما کمک کند.

درس کسب و کار از فوتبال فانتزی # ۵ : به داده‌ها نگاه کنید.

اگر به فوتبال فانتزی علاقه دارید، احتمالا متوجه شده‌اید که هر سال بازیکن‌های ثابتی در بین ۱۰ یا ۲۰ رتبه‌ی اول هستند. چرا؟ چون آنها در طول فصل‌های قبل ثابت کرده‌اند بازیکن‌های برتر میدان بازی هستند. هرچند اگر آن بازیکن درگیر مصدومیت بوده‌باشد یا به تیم جدیدی پیوسته‌باشد، ممکن است مثل همیشه بهره‌ور نباشد. هم‌چنین باید بفهمید کدام بازیکن‌ها همان ظرفیت فصل‌های درخشان را دارند.

به عنوان صاحبان کسب‌وکار، برای این‌که جلوتر از رقبای‌تان باشید، باید بیش‌ترین داده‌های ممکن را تجزیه‌وتحلیل کنید. این یعنی نگاه‌کردن به داده‌های قبلی برای بررسی ثبات، در نظر‌گرفتن همه‌ی تغییرات، و استفاده از داده‌ها برای پیش‌بینی آینده است.

درس کسب و کار از فوتبال فانتزی # ۶: از نظر اخلاقی منصف باشید، و هنگام نقل و انتقال محکم باشید.

اگر می‌خواهید تیم‌تان را بهبود ببخشید، نقل و انتقال یکی از بهترین راه‌های دست‌یابی به آن است. پیشنهاد‌کردن نقل و انتقال یک هنر است. باید منصف باشید و در ازای بازیکن‌هایی که می‌خواهید، باز‌کن‌هایی را از دست بدهید. مثلا، شما مهاجم یک سوم و دفاع یک چهارم پشتیبان در تیم جگوار را برای پیتون منینگ پیشنهاد نخواهید کرد. هم‌چنین باید بااخلاق باشید. مثلا، فرض کنید ۲ بازیکن با نام آدرین پترسون در لیگ حضور دارند. اگر شما هنگام معامله با کسی نمی‌داند ۲ آدرین پترسون در لیگ حضور دارند، آگاهانه آدرین پترسون را که در بیرز است نقل و انتقال کنید، این کاملا غیر اخلاقی است. با این حال درمورد نقل و انتقال باید محکم باشید. اگر پیشنهاد یک مهاجم یک سوم و دفاع یک چهرم پشتیبان را درمورد منینگ دریافت کردید باید فورا آن را رد کنید.

هنگام مذاکره‌ی معاملات کاری باید منصف و بااخلاق باشید و هم‌چنین باید بدانید ممکن است مجبور باشید کمی بیش از آن‌چه پیش‌بینی کرده‌بودید بپردازید تا هر دو طرف راضی باشند.

درس کسب و کار از فوتبال فانتزی # ۷ : تعصب‌های شخصی را کنار بگذارید.

شاید کنار‌گذاشتن تعصب‌های شخصی در دنیای فانتزی دشوار باشد. مثلا یک هوادار بازیکن شماره‌ی ۴۹ شاید مجبور باشد در هنگام یارگیری تعصب شخصی را کنار بگذارد چون جیمی گراهام در دسترس است. تقریبا احمقانه است که بهترین بازیکن موجود را به این خاطر که در تیم حریف است، انتخاب شود. هم‌چنین، فقط به این دلیل که هوادار پروپا قرص تیم فالکنز هستید کلوین جانسون و مت فورت را به خاطر رادی وایت از دست نمی‌دهید.

در کسب‌و‌کار هم وقتی صحبت از بهترین مصلحت است، باید احساسات شخصی را کنار بگذارید. شاید شخصا به یک عامل‌فروش یا یک مشتری اهمیتی ندهید، ولی اگر آنها در کارشان عالی هستند و همیشه سفارش‌ها را به موقع تحویل می‌دهند، به خاطر منافع کاری، باید نگاه دقیقی داشته ‌باشید. به‌هم‌زدن این رابطه فقط به دلیل این‌که احساسات شخصی‌تان جای منطق را گرفته‌اند، هیچ توجیهی ندارد. همین‌طور، نباید یک دوست را فقط به ‌خاطر این‌که دوست‌تان است استخدام کنید. شاید استعداد و مهارت لازم برای کمک به پیش‌رفت کسب‌وکارتان را نداشته باشد.

درس کسب و کار از فوتبال فانتزی # ۸ : ذخیره داشته‌باشید.

طبیعی است که بازیکن‌ها در طول فصل آسیب ببینند یا خوب عمل نکنند. برای همین مهم است که تیم فانتزی‌تان ذخیره داشته باشد. مثلا می‌توانید بازیکن‌ها را، مثل یک جفت مهاجم در یک تیم، به هم “دست‌بند” بزنید. این‌گونه، اگر یک بازیکن بازی نکند، از قبل برای او جایگزینی در تیم دارید.

در محل کار، با موقعیت‌هایی رو به رو خواهید شد که کارمندان بیمار می‌شوند یا درگیر یک وضعیت اضطراری می‌شوند. هرچند این موضوع بهره‌وری‌تان را تحت‌تاثیر قرار خواهد داد، اگر یک تیم مستعد داشته باشید که هنگام غیبت یک روزه‌ی فردی، بتوانند این خلاء را پر کنند، بهره‌وری‌تان خیلی صدمه نمی‌بیند.

درس کسب و کار از فوتبال فانتزی # ۹: مسائل را قبل از این‌که اتفاق بیفتند شناسایی کنید.

فرقی نمی‌کند موضوع ذخیره‌داشتن باشد یا به روز‌بودن درباره‌ی بازیکن‌ها، در فوتبال فانتزی همیشه باید به چند قدم جلوتر فکر کنید. مثلا، اگر جایی خواندید که پنجه‌ی پای دریافت‌کننده‌ی اول پاس‌دورتان دچار آسیب شده‌است. باید برای پیدا‌کردن یک دریافت‌کننده‌ی اول پاس‌دور ویور وایر را به دقت زیر نظر بگیرید یا سریع به سراغ نیمکت بروید.

در محل کار باید قبل از این‌که مشکلات به وجود بیایند درموردشان فکر کنید. فرقی نمی‌کند مسئله یک‌دست‌بودن بازیکن‌ها باشد، یا یک پشتوانه‌ برای مواقع ضروری، یا زیر نظر‌داشتن همه، شما نمی‌خواهید وقتی بدترین سناریو رخ می‌دهد غافلگیر شوید.

درس کسب و کار از فوتبال فانتزی # ۱۰ : موازنه‌هایی صورت خواهدگرفت.

در خلال فصل، ممکن است ببنید مهاجم‌های تیم‌تان رو در روی‌تان دفاع می‌کنند. و برای حریف‌تان عادی است که آرون راجرز را داشته باشد و شما هم رندال کاب را دارید. بنابراین از کاب انتظار دارید با چند عبور از خط دروازه و انجام تاچ‌دوان امتیاز بگیرد. در عین حال نمی‌خواهید آرون راجرز تاچ‌دان کند. ولی اگر این کار را می‌کند. آنها باید به سراغ کاب بروند.

در کسب‌و‌کار، باید هزینه‌ی فرصت را در نظر بگیرید. اگر تصمیم می‌گیرید کسب‌وکارتان را در توییتر بازاریابیکنید، مخاطب‌های فیس‌بوک را نادیده گرفته‌اید. با این حال دنبال‌کنندگان توییتر شما بیش‌تر احتمال دارد تبدیل به مشتری شوند، بنابراین تمایل دارید به این قهاتر ادامه بدهید.

درس کسب و کار از فوتبال فانتزی # ۱۱ : به دنبال زو‌ج‌های کاری باشید.

اگر نمی‌دانید در ویور وایر چه کسی را یارگیری یا انتخاب کنید، علاوه‌بر بازیکن‌هایی که در تیم‌های بزرگ بازی کرده‌اند، دنبال بازیکن‌هایی هم باشید که از آرون راجرز، پیتون منینگ، و تام بردی پاس دریافت می‌کنند. حتی اگر آنها بازیکن‌های پروبول نباشند، در کنار بازیکن‌های برتر کار کرده‌اند. ولی کدام‌یک از این بازیکن‌ها سعی می‌کنند مشارکت استراتژیک داشته‌باشند؟ راجرز دریافت‌کننده‌های بی‌شماری را امتحان می‌کند تا کسی را پیدا کند که می‌تواند برای پاس مشارکتی روی او حساب کند.

می‌خواهید در کسب‌وکار موفق شوید؟ باید زوج‌های کاری استراتژیک تشکیل بدهید تا با کمک آن مشتری‌های جدید یا تجربه‌های جدید به‌دست بیاورید، اعتبارتان را افزایش بدهید، و نمای کلی کسب‌وکارتان را بسازید. فقط باید زوج‌های کاری مناسب را پیدا کنید، زوج کاری اوبر و اسپاتیفای را در نظر بگیرید، این می‌تواند کسب‌وکارتان را گسترش بدهد.

درس کسب و کار از فوتبال فانتزی # ۱۲ : رقابت سالم خوب است.

فوتبال فانتزی، رقابت با دیگران با چینش خودتان است، و حتی کمی کری‌خواندن هم دور از انتظار نیست. در حقیقت خیلی عادی است که اف‌ایکس(یک شبکه‌ی تلویزیون کابلی) در طول فصل فوتبال، برنامه‌ی تلویزیونی به نام “لیگ” بسازد که در آن یک گروه از دوستان با یک‌دیگر رقابت سنگینی دارند.

رقابت در محیط کار هیچ اشکالی ندارد. می‌تواند بهترین توانایی کارمندان را به نمایش بگذارد و حتی آنها را به سوی بهره‌مندی از تمام ظرفیت‌شان هدایت کند. فقط کری‌خواندن را از حد نگذرانید، شما نمی‌خواهید از خطوط قرمز عبور کنید.




تاریخ: دو شنبه 1 آبان 1396برچسب:درس ,کسب درآمد ,کسب و کار , فوتبال فانتزی,
ارسال توسط پول دوست

امتحان ایده پیش از شروع کسب درآمد

 هر نوع کسب و کاری در حین اجرا و رسیدن به موفقیت و کسب درآمد دارای موانع و مشکلات زیادی است و چه بسا به موفقیت دست نیافته کاملا با شکست مواجه شود.لذا هر ایده ای هر چند خوب و ایده آل در کسب و کار ضرورتا به موفقیت کسب درآمد نائل نمی شود و این قاعده کلی درباره هر کسب و کاری آنلاین یا سنتی و فیزیکی صدق می کند. لذا به نظر عده ای از کارشناسان باید قبل از شروع هر کسب و کاری، با اتخاذ برنامه و استراتژی درست آن را امتحان کرد تا از نتیجه آن اطمینان حاصل کرد. اتبار سنجی کسب درآمد بسیار مهم است.

تقریباً ۹۰ درصد کسب و کارها با ناکامی مواجه می‌شوند.

اگرچه در مکالمات کسب و کار، این آمار شوم در حال رواج است اما آیا هرگز در مورد منطق ورای چنین ارقام ناامیدکننده‌ای تفکر کرده‌اید؟ اغلب، استارت‌آپ‌ها از مرحله مهمی در این فرآیند سهل‌انگارانه عبور می‌کنند: اعتبارسنجی ایده.

به عبارت دیگر، اکثر استارت‌آپ‌ها شکست می‌خورند چون بنیانگذاران ایده خود را ایده‌ای طلایی قلمداد می‌کنند. آنها مفهوم تحولی (به زعم آنها) را گسترش داده و همانند یک نادان برای راه‌اندازی آن دست به کار می‌شوند. با وجود این، آنها زمانی را به مشاوره با مشتریان واقعی اختصاص نمی‌دهند تا خود ایده را اعتبارسنجی کنند.

استارت‌آپ شکست خورده Monitor 110 نمونه کلاسیکی از ایده اعتبارسنجی نشده را فراهم نموده است. در یک پست وبلاگی در مورد سقوط Monitor110، راجر ارنبرگ سرمایه‌گذار این استارت‌آپ نوشته بود که این شرکت «به اندازه کافی به مشتری نزدیک نبود» و «به کندی خود را با واقعیت بازار تطبیق داده بود.» به جای توجه به تمام جنبه‌ها و گرفتن بازخوردهای مشتری، رهبران استارت‌آپ فقط تصمیم به صرف زمان و هزینه در ایجاد آن چیزی هستند که به اعتقاد آنها احتمالاً قانع‌کننده‌ترین محصول است. آنها هرگز ایده‌های جسورانه خود را اعتبارسنجی نکردند و این اشتباهی است که آنها را به ورطه نابودی می‌کشاند.

Monitor110 و بسیاری دیگر از استارت‌آپ‌های ناکام در تحقق اهمیت کسب بازخوردهای کاربران موفق نبودند. اکثر شرکت‌‌ها هرگز این سوال مهم را از خود نپرسیدند، «آیا مردم واقعاً به محصول ما علاقمند هستند؟» این تغییر برای رسیدن به موفقیت تقریباً حیاتی است.

این کار را درست انجام دهید، اعتبارسنجی ایده می‌تواند به استارت‌آپ امکان دهد که آیا این ایده پتانسیل واقعی بازار را دارد یا خیر. اگرچه بازخورد مشتری در طول حیات استارت‌آپ ارزشمند است اما در اوایل آن اهمیت فوق‌العاده‌ای دارد. در این مرحله، می‌توانید از بازخورد برای شکل‌دهی به محصول در قالب راه حلی برای نیازهای مشتریان خود استفاده کنید.

می‌توانیم بگوییم که شما صرفاً نمی‌توانید بر نظرسنجی انجام شده طی چند روز اکتفا کنید. اعتبارسنجی به ایده در طیف گسترده‌ای از بازخورد مشتری جان می‌گیرد. از مشتری در مورد نیاز آنها به محصول بپرسید. سپس روندهای مشترک را تحلیل کنید و محصول خود را متناسب با آن نیازها اصلاح کنید.

در ادامه روش‌هایی برای اعتبارسنجی ایده به شیوه‌ای صحیح آمده است:

 

۱- تست بتا انجام دهید

محصول خود را به جهان عرضه کنید و به دست مخاطبین هدف برسانید. شما بازخوردهای ارزشمندی خواهید یافت اگر همان‌هایی که باید محصولات شما را دریافت کنند. این برداشت‌ها و درون‌دادها شما را قادر به شکل‌دهی به محصولاتتان مطابق نیازهای کاربران می‌نماید.

 

۲- فلسفه پشت‌گرمی را بپذیرید

کتاب اریک ریس یعنی «نوپای ناب» تحقق محصول حداقل قابل حیات (MVP) را اثبات کرده و یک حلقه بازخورد حیاتی ایجاد کرده است. آنچنان بر توسعه محصول تمرکز نکنید که از مشتری غافل شوید. نمونه اولیه کاری درست کنید و آن را اجرا کنید حتی اگر بر یک گروه کوچک باشد.

 

۳- همه چیز حتی برندتان را اعتبارسنجی کنید

فکر نکنید که فقط محصولتان باید اعتبارسنجی شود. هرچیزی از برند گرفته تا کپی وب‌سایتتان باید اعتبارسنجی شود. نحوه واکنش کاربران را از هر جنبه بسنجید. تغییراتتان بر مبنای این پیشنهادات اعمال کنید تا به شما نه تنها در بهبود برند بلکه کل برند کمک کند.

بهترین استارت‌آپ‌‌ها همین طوری ساخته نمی‌شوند. باید بازخوردها را از عمق وجود مشتریانی که هدف قرار داده‌اید دریافت کنید. اگر ایده شما خوب نیست باید بتوانید خیلی زود بی‌خیال آن شوید تا زیان کمتری ببینید. اعتباریافتن به معنای یافتن بهترین تناسب محصول / بازار و شکل دادن به استارت‌آپ حول نیازهای مشتری است. نتیجه نهایی بهترین برند برای شما و محصولتان است.




ارسال توسط پول دوست

 اظهار قدرتمند خود در کسب درآمد

دنیای تجارت و کسب و کار پر از فراز و فرود بسیاری است و چه بسا که با یک حرکت اشتباه کسب درآمد موفق را از دست دهیم و به ورشکستگی برسیم . احتیاط شرط عقل در کسب و کار اعم از آنلاین و یا سنتی است منتهی متکی نبودن به دیگران و اتخاذ تصمیم درست می تواند راهگشای بسیاری از امور باشد تقلید و پیروی از دیگران یا همان رفتار گله ای چه بسا ممکن است موجب نابودی کسب درآمد شود و در اینجاست که متکی بودن به خود یا اظهار قدرتمند خود و پذیرش خود کلید موفقیت در کسب و کار و افزایش و رونق کسب درآمد باشد.

یکى از شیوه هاى تصمیم گیرى در تجارت و صنعت این است که ببینیم دیگران چه کار می‌کنند. مثلا وقتى می‌بینیم جلوی یک مغازه صف درست شده سریع حساس می‌شویم که چرا مردم صف کشیده‌اند. به طور طبیعى صف را یک فرصت تلقى می کنیم. یا وقتى کسى یک کالایى را خریده‌است و آن را تایید می‌کند تمایل ما براى خرید آن کالا بیشتر مى‌شود و اگر نفر یا نفرات دیگرى هم آن را تایید کنند تمایل ما بیشتر مى‌شود.

در بازار بورس وقتى براى خرید یک سهم صف درست می شود خیلى ها به سرعت وارد صف می‌شوند و به همین دلیل یکباره یک صف طولانى درست می‌شود. از این تکنیک فروشگاه ها و تولیدکننده‌ها استفاده می‌کنند چون به خوبى رفتار مصرف کننده را می‌دانند. یعنى وقتى صف درست شود، همین صف خودش را به دلایل بالا طولانى‌تر می‌کند.

حال سوال مهم این است که چرا مردم این گونه رفتار می‌کنند. دلیل آن این است که هر شخصى، چه مصرف  کننده و چه سرمایه گذار از عدم قطعیت و نااطمینانى فرار می‌کند و دوست دارد همیشه در شرایط اطمینان باشد. براى همین است که وقتى می بیند همه دارند یک کارى را می‌کنند، از عدم قطعیت آن کار کاسته می‌شود و در نتیجه تمایل به انجام آن دارند.

این استراتژى را می توان استراتژى توده اى یا استراتژى گله‌اى نامید. این مسئله در بازارهاى سرمایه‌گذارى جهانى آنقدر مهم است که براى رفتارهاى گله اى سرمایه‌گذاران شاخصى درست شده است به نام شاخص تمایل سرمایه‌گذاران که توسط چندین موسسه بین‌المللى روزانه یا لحظه‌اى محاسبه می‌شود.

مثلا شرکت FXCM در همین زمینه شاخصى به نام Speculative Sentiment Index – SSI  تهیه کرده است. این شاخص نشان می دهد وقتى حرکت گله اى به سمت خرید شروع می شود قیمت ها پس از مدتى کاهش پیدا می‌کنند و وقتى حرکت گله اى به سمت فروش می‌رود قیمت ها بر عکس بالا می‌رود. این شاخص در نتیجه به طور خلاصه می‌گوید که خلاف مسیر گله خریدوفروش کنید.

حال چگونه می توان از این تله رها شد. اظهار قدرتمند خود(self-assertiveness) و پذیـــرش خــــود(self-acceptance) شما را از حرکت گله اى و پشت سر دیگران حرکت کردن باز می دارد. در نتیجه تنها به استراتژى، سلیقه، توانایی‌ها و امکانات خود (به جاى تکیه به صف) تکیه می‌کنید و اگر درک بازار خوبى هم داشته‌باشید موفق می‌شوید. بنابراین علت موفقیت سرمایه گذاران موفق در درون شان است نه در بیرون!




تاریخ: دو شنبه 1 آبان 1396برچسب: اظهار قدرتمند خود , کسب درآمد, کسب و کار,,
ارسال توسط پول دوست

کمک برند فلانکر به کسب درآمد

دنیای کسب و کار و کسب درآمد همواره با ترفندهای نوین و جالب سر و کار دارد . شرکت های بزرگ و برندهای معروف برای حفظ بازار و جذب مشتری از شیوه های مختلف بازاریابی استفاده می کنند تا همچنان در راس هرم کسب درآمد باشند و این می تواند درس مهمی برای همه کارآفرینان جدید و  بازاریابان باشد . یکی از ترفندها و سیاست های جالب و یا به عبارتی بهتر استراتژیک برندها در بازار کسب و کار استفاده از برندفلانکر است استراتژی جالب که کسب درآمد را برای برندهای بزرگ حفظ می کند. در اینجا قصد دارم تا برند فلانکر و چگونگی کمک آن به کسب و کار را شرح دهم:

بیایید فرض کنیم شما مدیر یک برند خاص و معروف با قیمت و کیفیت نسبتا بالا مانند اپل،هستید و مشتریان خاص خود را دارید. اما متوجه می‌شوید که محصولات شما در برخی کشورها مانند هند و چین به دلیل قیمت بالا با کاهش درخواست مواجه می‌شوند. در اینجا اگر شما محصول جدیدی را  (به عنوان مثال : آیفون ۵c‌) ویژه مشتریانی که نیازمند برند اپل با قیمت کمتر هستند معرفی کنید، بازار خود را توسعه داده‌اید. در واقع از استراتژی برند فلانکر استفاده کرده‌اید.

برند فلانکر نوعی استراتژی است که توسط یک شرکت بزرگ برای ورود به بازار وسیع‌تر استفاده می‌شود. این برند برای رقابت، بدون آسیب رساندن به سهم اقلام موجود در بازار، برای گروه هدف خاصی از مصرف‌کنندگان اجرا می‌شود. همچنین این استراتژی مولتی برندینگ نیز نام گرفته است.

برند فلانکر مهم است زیرا به یک شرکت اجازه می‌دهد تا بخش‌های مختلف بازار را جذب کند و کسب‌وکار را گسترش دهد. استراتژی برند فلانکر زمانی اثر بخش است که با یک برنامه کامل و آماده بازاریابی، اجرا شود.

بخش اصلی برند باید حاوی اکثر مصرف‌کنندگان باشد. برند جدید می‌تواند مجموعه‌ای متفاوت ازمنافع و ویژگی‌های محصول کاربران دیگری را جذب کند.

 

برخی مزایای استراتژی برند فلانکر :‌

* بدست آوردن سهم بیشتری از بازار برای شرکت

*توسعه هیجان در شرکت بوسیله نظارت بر فروش برندهای مختلف

*ورود به بازاری نو با پتانسیل بالا

 

یکی دیگر از موارد استفاده از استراژی برند فلانکر توسط «پراکتر اند گمبل» اجرا شد.

پراکتر اند گمبل ( p&g) در زمینه مواد شوینده بسیار موفق است. با درخواست مصرف‌کنندگانی که خواستار مواد شوینده ارزان‌تر بودند ، این شرکت یک شوینده ارزان قیمت و با کیفیت کمتر از شوینده قبلی در قالب برند جدید به بازار عرضه کرد و توانست سهم قابل توجهی از مواد شوینده ارزان قیمت را بدست آورد.

البته به این موضوع توجه داشته باشید که برند فلانکر برای همه نیست، اگر می خواهید ببینید که این استراژی برای شما قابل استفاده است یا نه به این ۴ سوال پاسخ دهید:

 

۱- آیا برند من به اندازه کافی قابل تغییر است ؟ (برای مثال اگر شما مدیر یک شرکت غذایی مانند کاله باشید می‌توانید به راحتی از این استراتژی استفاده نمایید؛ اما اگر مدیر یک شرکت نرم افزاری باشید، این استراتژی چندان برای شما کاربرد ندارد. )

۲- برند جدید چه ویژگی هایی باید داشته باشد که سهم قابل توجهی از توجه مشتریان را جذب کند؟

۳- برند جدید چه تاثیری بر برند قبلی خواهد داشت؟‌ آیا آنرا گسترش می‌دهد یا تخریب می‌کند؟

۴- برند جدید چه تاثیری بر برندهای رقیب خواهد داشت؟




تاریخ: یک شنبه 30 مهر 1396برچسب:کمک ,برند فلانکر ,کسب درآمد, کسب و کار,,
ارسال توسط پول دوست

اهمیت نگارش ساده برنامه کسب درآمد 

متاسفانه ما فکر می کنیم اگر برنامه کسب و کار و یا طرح های کسب درآمد خود را پیچیده و طولانی بنویسیم و طراحی کنیم امتیاز خاص محسوب می شود در حالی که ساده نویسی و کوتاه نویسی در همه حال امتیاز محسوب می شود خواه در کسب و کار باشد و یا در سایر مسائل . در اینجا قصد دارم تا اهمیت و لازمه نوشتن برنامه و طرح های کسب و کار و همچنین ایده های کسب درآمد به ساده ترین شکل ممکن را بنویسم تا با دلایل ثابت شود که ساده نویسی هم در کسب و کار امتیاز بالایی دارد.

اولین باری که در اواخر دهه ۷۰ شروع به کار با بیزنس پلن کردم، برنامه ها طولانی‌تر و پیچیده‌تر از برنامه‌های امروزی بودند. شاید این موضوع به این خاطر باشد که امروزه برنامه کسب و کار رواج بیشتری دارد و تقریبا به وسیله هر کسی و در هر زمینه شغلی مورد استفاده قرار می‌گیرد. شاید هم سرمایه‌گذارانی که باید این برنامه‌ها را بخوانند، جریان ساده‌نویسی را ایجاد کردند یا ممکن است مردم صرفا به دلیل کمبود وقت به ساده‌نویسی روی آورده باشند!

هر دلیلی که داشته‌باشد، جریان موجود در برنامه‌های کسب و کار امروزی به این شکل است که یکراست به اصل قضیه پرداخته شود. راهبرد «ساده بنویس تا سریع خوانده شود» مهمترین نکته در این برنامه‌هاست. اگر می‌خواهید مردم بیزنس پلن شما را بخوانند، مهم‌ترین نکته‌ای که باید رعایت کنید این است که ساده بنویسید. کلمات ساده انتخاب کنید و برنامه تان را کوتاه نگه دارید.

اما ساده‌نویسی را با تفکر ساده اشتباه نگیرید. دلیل ساده‌نویسی شما این نیست که ایده‌تان را هنوز به طور کامل پرورش نداده اید. بلکه شما ساده می‌نویسید تا نظرات‌تان را به سادگی به شخصی که آن را می‌خواند منتقل کنید. حال با در نظر داشتن این موارد، به ویژگی‌های مهم ساده‌نویسی می‌پردازیم:نثر ساده‌ای داشته باشید. برنامه‌های کارآمد به آسانی خوانده می‌شوند. شما باید این برنامه‌ها را به اشخاصی بدهید که هنگام صحبت با تلفن یا ارسال ایمیل نگاهی به برنامه‌تان نیز می‌اندازند. نثر قلمبه سلمبه را برای نوشتن رمان‌های آینده‌تان کنار بگذارید! زمانی که برنامه کسب و کار می‌نویسید، نکات زیر را در نظر داشته‌باشید:

* از جملات طولانی و پیچیده استفاده نکنید؛ مگر آن که هدف خاصی داشته باشید.

* از کلمات مخفف، اصطلاحات خیابانی و کلمات چند معنایی استفاده نکنید؛ همه نمی‌دانند که «س.ن.ب.ک.ک.» به معنای «ساده نویسی برنامه کسب و کار» است!

* از کلمات رایج استفاده کنید.

* از بولت پوینت استفاده کنید. بولت پوینت به خواننده اجازه می‌دهد تا اطلاعات مهم را با سرعت بیشتری دریافت کند.

* کوتاه بنویسید. طول متوسط بیشتر برنامه‌های کسب و کار نسبت به گذشته خیلی کوتاه‌تر شده است. شاید بخواهید به منظور متقاعد کردن دیگران ۲۰ تا ۳۰ صفحه توضیحات به علاوه ۱۰ صفحه ضمایمی مانند پروژه‌ها، رزومه مدیریتی و سایر جزییات بنویسید اما بدانید که اگر برنامه کسب و کارتان حدود ۴۰ صفحه باشد، پس به درستی خلاصه‌اش نکرده‌اید.

البته استثناهایی هم وجود دارد. اخیرا برنامه کسب و کاری دیده ام که متعلق به یک کافی شاپ بود. آنها عکس‌هایی از محل احداث، منوها و نقشه‌ها نیز در برنامه‌شان گنجانده بودند. این ویژگی‌های گرافیکی باعث طولانی‌تر شدن برنامه‌شان شده‌بود اما در عین حال بر ارزش آن نیز افزوده‌بود.

از چارت‌های کسب و کار استفاده کنید. کاری کنید که اعداد و ارقام مهم تان به سرعت پیدا و درک شود. از جدول‌ها و چارت های ساده استفاده کنید تا مهم ترین آمارهای‌تان را به رخ بکشید. همچنین:

* از چارت‌های دو بعدی استفاده کنید، نه سه بعدی. خواندن چارت‌های دو بعدی معمولا کار آسان‌تری است. مطمئن شوید که اعداد به خوبی نشان داده شده‌اند.

* از چارت کیک مانند استفاده کنید تا سهم خود را از بازار نشان دهید.

* متن خود را به خوبی ویرایش و زیباسازی کنید. شما باید علاوه بر انتخاب مناسب کلمات، شکل ظاهری متن خود را نیز زیبا و ساده کنید. توصیه‌های زیر را بخوانید:

* متن تان را فقط با دو فونت بنویسید. فونتی که برای نوشتن تیترها به کار می‌برید، باید فونت ساده sans-serif مانند Arial و Tahoma باشد. فونت مورد استفاده در متن نیز بهتر است B Nazanin باشد.

* از فونت‌های ریز دوری کنید. تنها برخی از فونت‌ها در اندازه ۱۰ به خوبی نمایش داده می‌شوند. بهتر است از اندازه ۱۱ یا ۱۲ استفاده کنید.

* بین مطالب و برای جداسازی چارت ها از مطالب فاصله در نظر بگیرید. هر وقت شک داشتید به صفحه بعد بروید.

* برنامه کسب و کار خود را چندین بار بخوانید و اشتباهات لغوی و گرامری را برطرف کنید. مطمئن شوید اعدادی که در چارت به کار برده‌اید با اعدادی که در متن وجود دارند، همخوانی دارند.




تاریخ: یک شنبه 30 مهر 1396برچسب:اهمیت, نگارش, ساده, برنامه, کسب درآمد ,
ارسال توسط پول دوست