بهترین فرصت های کارآفرینی برای کسب درآمد دلاری
کارآفرینی فرآیند شروع و اجرای یک سرمایه گذاری تجاری برای ایجاد و رشد یک شرکت سودآور است. شروع یک سرمایه گذاری کارآفرینی می تواند راهی برای کسب درآمد دلاری و دستیابی به استقلال مالی باشد. بعد از مطالعه آموزش کارآفرینی و آموزش راه اندازی استارت آپ در این بخش چند فرصت برای کسب درآمد دلاری از طریق کارآفرینی را بررسی خواهیم کرد.
کسب و کارهای آنلاین: با ظهور تجارت الکترونیک، کسب و کارهای آنلاین به روشی محبوب برای کسب درآمد دلاری تبدیل شده اند. کسبوکارهای آنلاین میتوانند شامل فروش محصولات فیزیکی، ارائه خدمات دیجیتال،یا راهاندازی یک وبلاگ یا وبسایت باشند که از طریق تبلیغات یا بازاریابی وابسته درآمدزایی میکنند. راه اندازی یک کسب و کار آنلاین می تواند نسبتاً کم هزینه باشد و از هر نقطه ای از جهان قابل انجام است.آموزش فروش
خدمات مشاوره و مربیگری: خدمات مشاوره و مربیگری می تواند راه سودآوری برای کسب درآمد دلاری با ارائه تخصص در یک زمینه خاص باشد. این روش می تواند شامل مربیگری کسب و کار، مشاوره بازاریابی، برنامه ریزی مالی یا کوچینگ زندگی باشد. راه اندازی یک کسب و کار مشاوره یا مربیگری را می توان با کمترین سرمایه گذاری انجام داد و می توان آن را از هر جایی اداره کرد.
سرمایه گذاری در املاک و مستغلات: سرمایه گذاری در املاک و مستغلات می تواند راهی برای به دست آوردن دلار از طریق درآمد اجاره، افزایش سرمایه، یا تغییر املاک برای کسب سود باشد. سرمایه گذاری در املاک و مستغلات می تواند به سرمایه گذاری اولیه قابل توجهی نیاز داشته باشد، اما می تواند منبع درآمد پایدار و پتانسیل رشد بلندمدت باشد.فروش حضوری
مالکیت فرانشیز: مالکیت فرانشیز یعنی شما با بستنقرارداد با صاحب یک برند، یک شعبه از آن برند را راهاندازی کنید. به عنوان مثال شما میتوانید یک شعبه از مک دونالد یا KFC را به دست آورید و چون این برندها مشتریان خود را دارند، به درآمد برسید. مالکیت حق رای میتواند به سرمایهگذاری اولیه قابل توجهی نیاز داشته باشد، اما میتواند یک مدل کسبوکار اثبات شده و راهی برای کسب دلار از طریق موفقیت فرنچایز ارائه کند.
کارآفرینی میتواند فرصتهای متعددی برای کسب درآمد دلاری و دستیابی به استقلال مالی فراهم کند. کارآفرینان با استفاده از مهارتها، تخصص و سرمایهگذاری میتوانند کسبوکارهای سودآور را در صنایع مختلف ایجاد و رشد دهند. در حالی که شروع یک سرمایه گذاری کارآفرینی می تواند چالش برانگیز باشد، همچنین می تواند پاداش دهنده باشد و راهی برای موفقیت مالی فراهم کند.
بهترین روش های کسب درآمد دلاری بدون نیاز به سرمایه
کسب درآمد دلاری به صورت آنلاین بدون هیچ سرمایهگذاری برای بسیاری از افرادی که میخواهند بدون پرداخت پول از خانه کسب درآمد کنند، چشمانداز جذابی است. در حالی که راه های زیادی برای کسب درآمد دلاری آنلاین وجود دارد، اما همه آنها رایگان نیستند. با این حال، چند راه وجود دارد که میتوانید بدون سرمایهگذاری از طریق اینترنت به پول جذابی برسید:
فریلنسینگ: همانطوری که گفتیم فریلنسینگ یک راه عالی برای کسب درآمد آنلاین بدون سرمایه گذاری است. وب سایت های فریلنسر زیادی مانند Upwork، Fiverr و Freelancer وجود دارند که می توانید خدمات خود را در زمینه های مختلفی مانند نوشتن، طراحی سایت، برنامه نویسی و موارد دیگر ارائه دهید. برای ایجاد نمایه و شروع به مناقصه پروژه ها نیازی به پرداخت هیچ هزینه ای ندارید.آموزش پاورپوینت
نظرسنجی های آنلاین: همچنین می توانید با شرکت در نظرسنجی های آنلاین، دلار به دست آورید. بسیاری از وب سایت ها مانند Swagbucks، Survey Junkie و Toluna نظرسنجی های پولی را به کاربران خود ارائه می دهند. برای ثبت نام و شروع نظرسنجی نیازی به پرداخت هیچ پولی ندارید. با این حال، به خاطر داشته باشید که نظرسنجی های آنلاین چندان سودآور نیستند و ممکن است با انجام آنها درآمد زیادی کسب نکنید.
مشاغل خرد: همچنین می توانید با انجام کارهای کوچک مانند ورود داده ها، رونویسی، یا برچسب گذاری تصویر، دلار به دست آورید. وب سایت هایی مانند Amazon Mechanical Turk و Microworkers مشاغل خرد را ارائه می دهند که برای هر کار چند سنت یا چند دلار پرداخت می کنند. برای ثبت نام لازم نیست پولی بپردازید، اما ممکن است برای واجد شرایط بودن برای انجام برخی وظایف، مجبور به شرکت در آزمون صلاحیت باشید.آموزش جامع هدف گذاری
نوشتن: اگر در نوشتن مهارت دارید، میتوانید با نوشتن مقاله برای وبسایتهایی که برای محتوا هزینه میکنند، دلار نیز کسب کنید. برخی از وبسایتها مانند Listverse و TopTenz برای مقالات در موضوعات خاص هزینه میکنند. همچنین میتوانید برای سایت های واسطه تولید محتوا مانند Textbroker بنویسید، شما میتوانید همین الان با آموزش تولید محتوای متنی این مهارت را به رایگان یاد بگیرید.
بازاریابی وابسته: همانطور که گفتیم بازاریابی وابسته شامل تبلیغ محصولات و دریافت کمیسیون برای هر فروش انجام شده از طریق پیوند ارجاع شما است. در حالی که بسیاری از برنامههای وابسته به شما نیاز دارند که یک وبسایت یا وبلاگ داشته باشید، برخی از برنامهها مانند Amazon Associates و eBay Partner Network به شما اجازه میدهند تا محصولات را از طریق رسانههای اجتماعی یا ایمیل تبلیغ کنید.بهترین فروشگاه اینترنتی
آموزش آنلاین: اگر در زمینه خاصی تخصص دارید، می توانید با آموزش آنلاین به دیگران نیز کسب درآمد کنید. وب سایت هایی مانند Teachable و Udemy به شما این امکان را می دهند که دوره های آنلاین را بدون سرمایه گذاری اولیه ایجاد و بفروشید.
فروش در رسانه های اجتماعی: همچنین می توانید محصولات را در پلتفرم های رسانه های اجتماعی مانند فیس بوک و اینستاگرام بدون هیچ سرمایه گذاری بفروشید. میتوانید با فروش اقلامی که دیگر به آنها نیاز ندارید یا تولید محصولات خود مانند صنایع دستی یا هنر دیجیتال شروع کنید.
راههای زیادی برای کسب درآمد آنلاین دلاری بدون سرمایهگذاری وجود دارد. با این حال، به خاطر داشته باشید که کسب درآمد قابل توجه بدون سرمایه گذاری ممکن است امکان پذیر نباشد و ممکن است مجبور باشید زمان و تلاش زیادی را برای به دست آوردن پول مناسب صرف کنید.
همچنین مراقب کلاهبرداری هایی باشید که بدون هیچ تلاشی به شما وعده ثروت سریع می دهند. همیشه تحقیقات خود را انجام دهید و به وب سایت ها و شرکت های معتبر پایبند باشید.
شما میتوانید با یادگیری مهارت های زیر در سایت هایی که معرفی شد به کسب درآمد دلاری برسید:
آموزش طراحی سایت
آموزش سئو
آموزش طراحی لوگو
آموزش تولید محتوا
آموزش برگزاری وبینار
آموزش دیجیتال مارکتینگ
بهترین روش های کسب درآمد دلاری بدون داشتن تخصص
کسب درآمد دلاری بدون تخصص خاص ممکن است چالش برانگیز به نظر برسد، اما راه های زیادی برای کسب درآمد بدون داشتن مهارت یا دانش خاصی وجود دارد. در اینجا چند راه برای کسب درآمد دلاری بدون نیاز به تخصص آورده شده است:
نظرسنجی آنلاین: همانطور که گفته شد، یکی از ساده ترین راه ها برای کسب درآمد بدون تخصص، انجام نظرسنجی های آنلاین است. بسیاری از وب سایت ها مانند Swagbucks، Survey Junkie و Toluna نظرسنجی های پولی را به کاربران خود ارائه می دهند. برای شرکت در نظرسنجی نیازی به دانش یا مهارت خاصی ندارید و می توانید این کار را از هر جایی با اتصال به اینترنت انجام دهید.آموزش بازاریابی
نویسندگی فریلنسری: نویسندگی فریلنسری یکی دیگر از راه های کسب درآمد بدون تخصص است. بسیاری از وبسایتها و کسبوکارها به نویسندگان محتوا برای ایجاد مقالات، پستهای وبلاگ و تبلیغ نویسی وبسایت نیاز دارند. شما می توانید با ایجاد یک نمایه در وب سایت های فریلنسری مانند Upwork، Fiverr، و Freelancer و ارائه خدمات نوشتن پول درآوردن را شروع کنید.
مشاغل خرد آنلاین: کارهای خرد آنلاین کارهای کوچکی هستند که می توانید با پول انجام دهید. وب سایت هایی مانند Amazon Mechanical Turk و Microworkers مشاغل خرد را ارائه می دهند که برای هر کار چند سنت یا دلار پرداخت می کنند. کارها می توانند از ورود داده ها، رونویسی یا برچسب گذاری تصویر متفاوت باشند و برای انجام آنها به تخصص خاصی نیاز ندارید.بازاریابی آموزشی
تدریس خصوصی آنلاین: همانطور که گفتیم، اگر دانش خوبی در یک موضوع خاص دارید، می توانید خدمات تدریس خصوصی آنلاین ارائه دهید. وب سایت هایی مانند Chegg و Tutor.com مشاغل تدریس خصوصی آنلاین را برای موضوعات مختلف ارائه می دهند و برای شروع به مدرک یا گواهینامه خاصی نیاز ندارید.
کمک مجازی: بسیاری از کسب و کارها و افراد برای انجام کارهای اداری مانند ورود داده ها، مدیریت ایمیل و زمان بندی قرارها به دستیاران مجازی نیاز دارند. شما می توانید خدمات دستیار مجازی خود را در وب سایت های فریلنسر مانند Upwork و Fiverr بدون تخصص خاصی ارائه دهید.
فروش محصولات دست ساز: اگر دوست یا خانوتده مورد اعتمادی در خارج از ایران دارید، می توانید محصولات دست ساز مانند گلیم، لباس محلی، جواهرات، دکوراسیون منزل و لوازم جانبی بسازید و در وب سایت هایی مانند Etsy بفروشید. برای ساخت محصولات دست ساز نیازی به تخصص خاصی ندارید، اما برای تولید یا موجود کردن آن ها باید روی منابع و زمان سرمایه گذاری کنید.اعتماد به نفس
بازاریابی وابسته: همانطور که چندین بار ذکر کردیم، بازاریابی وابسته شامل تبلیغ محصولات و دریافت کمیسیون برای هر فروش انجام شده از طریق پیوند ارجاع شما است. شما می توانید محصولات را از طریق رسانه های اجتماعی یا ایمیل بدون هیچ تخصص خاصی تبلیغ کنید.
همواره داشتن تخصص و پول درآوردن از آن را باید در اولویت قرار دهید ولی راههای زیادی برای کسب درآمد دلاری بدون تخصص خاصی وجود دارد و محبوب ترین منطقی ترین این روش ها همین 7 مورد است.
در حالی که برخی از این روش ها ممکن است درآمد قابل توجهی برای شما به ارمغان نیاورند ولی می توانند راهی عالی برای کسب درآمد اضافی با افق پیشرفتی بالا باشند.
مهم است که مراقب کلاهبرداری هایی باشید که بدون هیچ تلاشی وعده ثروتمند شدن سریع را می دهند و قبل از ثبت نام برای هر فرصت آنلاین، تحقیق خود را انجام دهید.
کسب درآمد دلاری بدون سرمایه و تخصص
کسب درآمد دلاری چطور میتواند ما را نجات دهد؟ بهترین شیوه های کسب درآمد دلاری کدام است؟ بهترین راه های کسب درآمد دلاری بدون سرمایه چیست؟ چطور بدون تخصص به دلار دربیاوریم؟ بهترین فرصت های کارآفرینی برای درآمدزایی دلاری کدام است؟
دلایل ضرورت کسب درآمد دلاری در ایران
کسب درآمد دلاری واجب است!
تورم که خود یک چالش اقتصادی قابل توجه در بسیاری از کشورها است و می تواند تامین هزینه های زندگی را برای مردم چالش برانگیز نماید، دلیل اصلی برای کسب درآمد دلاری است. تورم بالا می تواند ارزش یک ارز را از بین ببرد و به کاهش قدرت خرید منجر شود و مردم را برای تامین مایحتاج اولیه با مشکل مواجه کند.
ایران یکی از کشورهایی است که متاسفانه به دلیل چالش های داخلی و خارجی متاسفانه درگیر تورمی است که میتواند در کیفیت زندگی اثرات نه چندان جذابی بگذارد. ممکن است در اقتصاد تورمی امروز یک کالا N تومان باشد و فردا به دلیل تورم همین کالا یا موجود نباشد و یا حتی در صورت موجود بودن قیمت آن 2N تومان شود.
در چنین کشورهایی، کسب درآمد دلاری می تواند راهی برای کاهش تاثیر تورم و بهبود وضعیت مالی ما شود.
درادامه مهمترین دلایل ضروری بودن تلاش برای کسب درآمد دلاری را با هم بررسی میکنیم تا ببینیم چقدر این مورد میتواند در کیفیت زندگی ما اثرگذار باشد:
افزایش قدرت خرید: زمانی که ارزش پول محلی به دلیل تورم کاهش می یابد، کسب درآمد دلاری می تواند راهی برای حفظ یا افزایش قدرت خرید فراهم کند. از آنجایی که ارزش دلار معمولاً در کشورهایی با تورم بالا نسبت به ارزهای محلی پایدارتر است، کسب درآمد دلاری میتواند راهی برای خرید کالاها و خدماتی فراهم کند که در غیر این صورت ممکن است خرید آن ها غیر ممکن به نظر برسد.افزایش فالوور اینستاگرام
تنوع درآمد: در کشورهایی با تورم بالا، تکیه صرف به منابع درآمد محلی می تواند چالش برانگیز باشد. کسب درآمد دلاری می تواند راهی برای تنوع بخشیدن به درآمد و محافظت در برابر تورم فراهم کند. به عنوان مثال، افراد می توانند با ارائه خدمات آنلاین یا فروش محصولات در سطح بین المللی، درآمد دلاری داشته باشند.
فرصت های بین المللی: کسب درآمد دلار می تواند فرصت هایی را برای سفر و تحصیل بین المللی نیز فراهم کند. در کشورهایی با تورم بالا، صرفه جویی در هزینه برای سفرهای بین المللی یا فرصت های تحصیل در خارج از کشور می تواند چالش برانگیز باشد. به دست آوردن دلار می تواند راهی برای صرفه جویی در پول با ارز ثابت و استفاده از فرصت های بین المللی فراهم کند.آموزش ChatGPT
فرصتهای سرمایهگذاری: کسب دلار میتواند فرصتهای سرمایهگذاری بین المللی را نیز فراهم کند که ممکن است با ارز محلی (تومان) این فرصت ها در دسترس نباشد. به عنوان مثال، مردم می توانند در سهام ایالات متحده یا سایر سرمایه گذاری های بین المللی که ممکن است بازدهی بهتری نسبت به سرمایه گذاری های محلی داشته باشند، سرمایه گذاری کنند.
با این حال، کسب دلار در کشورهایی با تورم بالا مثل ایران نیز می تواند با چالش هایی همراه باشد. در ادامه مهمترین چالش هایی که برای کسب درآمد دلاری وجود دارد و باید در نظر داشته باشید را با هم مرور میکنیم:
نرخ مبادله: نرخ مبادله بین پول محلی (تومان) و دلار میتواند متغیر باشد و بر ارزش درآمد تأثیر بگذارد. پیگیری نرخ ارز و در نظر گرفتن تأثیر آن بر درآمد بسیار مهم است.
ملاحظات حقوقی و مالیاتی: بسته به کشوری که حساب بین المللی شما درآن قرار دارد، ممکن است ملاحظات قانونی یا مالیاتی برای کسب درآمد دلاری وجود داشته باشد. درک قوانین و مقررات مربوط به کسب درآمد دلاری در کشور محل اقامت بسیار مهم است. در ایران بهتر است از شرکت های واسطه استفاده نماییم.
فرصت های آنلاین: کسب درآمد دلاری معمولاً شامل کار آنلاین یا ارائه خدمات در سطح بین المللی است. داشتن دسترسی مطمئن به اینترنت و مهارت های مورد نیاز برای کار آنلاین بسیار مهم است که در بعضی از موارد ممکن این مورد برای ما چالش بانگیز باشد.
کاهش اثرات تورم : کسب درآمد دلاری می تواند راهی برای کاهش تاثیر تورم در کشورهایی با تورم نسبتا بالا مثل ایران فراهم کند. در حالی که برخی چالش ها برای کسب دلار وجود دارد، می تواند فرصت هایی را برای افزایش قدرت خرید، تنوع درآمد، فرصت های بین المللی و فرصت های سرمایه گذاری فراهم کند.
ایران کشوری است که در سال های اخیر چالش های اقتصادی قابل توجهی از جمله تورم بالا و فرصت های شغلی محدود را تجربه کرده است. کسب درآمد دلار در ایران می تواند مزایای بی شماری را برای افرادی به همراه داشته باشد که به دنبال بهبود وضعیت مالی خود هستند. در ادامه به بررسی برخی از مزایای کسب درآمد دلاری در ایران می پردازیم:
ثبات ارز: ریال ایران در سال های اخیر با نوسانات قابل توجهی در ارزش ول ملی مواجه بوده که منجر به تورم بالا و بی ثباتی اقتصادی شده است. به دست آوردن دلار می تواند ارزی با ثبات تر و راهی برای محافظت در برابر تورم ایجاد کند.
دسترسی به بازارهای بین المللی: افراد در ایران با کسب درآمد دلاری می توانند به بازارهای بین المللی دسترسی داشته باشند و از فرصت های تجاری جهانی استفاده کنند. این می تواند شامل راه اندازی یک تجارت آنلاین، ارائه خدمات مستقل به مشتریان بین المللی یا سرمایه گذاری در بازارهای خارجی باشد.کوتاه کننده لینک
افزایش قدرت خرید: کسب درآمد دلاری می تواند قدرت خرید افراد را در ایران افزایش دهد. این مورد می تواند شامل خرید کالاهای وارداتی یا سفر به خارج از کشور برای کسب و کار یا تفریح باشد.
تنوع درآمد: افراد در ایران با کسب درآمد دلار می توانند درآمد خود را متنوع کرده و اتکای خود را به اقتصاد محلی کاهش دهند. این مورد می تواند معیاری از امنیت و ثبات مالی، به ویژه در زمان عدم اطمینان اقتصادی را فراهم کند.
فرصت های شغلی بهبود یافته: کسب درآمد دلاری می تواند دسترسی به فرصت های شغلی جهانی و پتانسیل پیشرفت شغلی را فراهم کند. این مورد نیز می تواند شامل کار برای شرکت های بین المللی یا ارائه خدمات از راه دور به مشتریان در سراسر جهان باشد.
بهبود استاندارد زندگی: افراد در ایران با کسب دلار می توانند استاندارد زندگی خود را از طریق افزایش دسترسی به کالاها و خدماتی که ممکن است در اقتصاد محلی به راحتی در دسترس نباشد، بهبود بخشند.
کسب درآمد دلاری در ایران می تواند مزایای بی شماری را برای افرادی به همراه داشته باشد که به دنبال بهبود وضعیت مالی خود هستند. با دسترسی به بازارهای بین المللی، تنوع بخشیدن به درآمد و بهبود قدرت خرید، افراد می توانند به ثبات مالی بیشتری دست یابند و استاندارد زندگی خود را بهبود بخشند.
بهترین روش های کسب درآمد دلاری
در ادامه به بررسی بهترین روش های کسب درآمد دلاری که میتواند برای هر کدام از ما بسته به شرایطمان بهتر باشد، میپردازیم. شما میتوانید بر اساس داشتن یا نداشتن سرمایه، تخصص و شیوه کار به صورت فریلنسری یا کارآفرینی بهترین گزینه ممکن برای خود را انتخاب نمایید:
بهترین روش های عمومی برای کسب درآمد دلاری
چه به دنبال کسب درآمد اضافی از جانب خود باشید یا به دنبال ایجاد یک شغل تمام وقت باشید، در عصر دیجیتال امروز فرصت های زیادی برای کسب درآمد دلاری وجود دارد. در این بخش چند راه عمومی که میتواند برای هر فردی با هر شرایطی مناسب باشد را با هم مرور میکنیم:
فریلنسری: فریلنسری یا فریلنسینگ یک راه عالی برای به دست آوردن دلار با استفاده از مهارت ها و تخصص شماست. چه نویسنده، طراح، برنامه نویس یا بازاریاب باشید، پلتفرم های زیادی وجود دارد که می توانید مشتریان خود را پیدا کنید و شروع به کسب درآمد کنید. به عنوان مثال می توان به Upwork، (+) Freelancer و Fiverr اشاره کرد، برای اطلاعات بیشتر مقاله شغل فریلنسری را مطالعه نمایید.
فروش آنلاین: فروش محصولات یا خدمات آنلاین نیز می تواند راهی سودآور برای کسب درآمد دلاری باشد. شما میتوانید محصولات فیزیکی را در پلتفرمهایی مانند آمازون یا Etsy یا محصولات دیجیتالی مانند دورهها، کتابهای الکترونیکی یا نرمافزار در وبسایت خود یا در پلتفرمهایی مانند Gumroad (+) یا Teachable بفروشید.آموزش فن بیان
بازاریابی وابسته: بازاریابی وابسته (affiliate marketing) شامل تبلیغ محصولات دیگران و کسب کمیسیون برای هر فروش انجام شده از طریق پیوند ارجاع شما است. بسیاری از شرکت ها دارای برنامه های وابسته هستند، از جمله آمازون، eBay و Clickbank.
وبلاگ نویسی: وبلاگ نویسی می تواند با ایجاد محتوا و جذب مخاطب راهی عالی برای کسب درآمد دلاری باشد. می توانید از طریق تبلیغات، پست های حمایت شده یا بازاریابی وابسته از وبلاگ خود کسب درآمد کنید.
معاملات سهام: معاملات سهام می تواند راهی پر ریسک و با پاداش بالا برای کسب درآمد دلاری باشد. می توانید سهام را از طریق کارگزاری های آنلاین مانند Robinhood، TD Ameritrade و E*TRADE معامله کنید.آموزش تبلیغات
املاک و مستغلات: سرمایه گذاری در املاک و مستغلات نیز می تواند راهی برای کسب درآمد دلاری از طریق درآمد اجاره یا خرید ملک باشد. شما می توانید از طریق پلتفرم های تامین مالی جمعی مانند Fundrise یا RealtyMogul یا با خرید و مدیریت املاک به صورت آنلاین در املاک و مستغلات سرمایه گذاری کنید و با اجاره یا خرید و فروش آن به درآمد خوبی برسید.
تدریس خصوصی آنلاین: اگر در موضوع خاصی تخصص دارید، می توانید خدمات تدریس خصوصی آنلاین را به دانشجویان سراسر جهان ارائه دهید. پلتفرمهایی مانند Chegg، TutorMe و Wyzant به شما امکان میدهند با دانشآموزان ارتباط برقرار کنید و برای وقت و تخصص خود دلار کسب کنید.
راه های زیادی برای کسب دلار وجود دارد، و نکته کلیدی این است که روشی را پیدا کنید که برای شما و علایق شما بهترین کار را دارد. این مهم است که در مورد اهداف خود واقع بین باشید و مایل باشید زمان و تلاش لازم برای ایجاد یک جریان درآمد موفق را صرف کنید. با عزم راسخ و سخت کوشی، می توان به درآمد دلار دست یافت.
راه های عجیب کسب درامد کدام اند؟ افزایش درآمد چطور ممکن است؟ بهترین راه های “افزایش درآمد” کدامند؟ چطور میتوانم حقوق خودم را افزایش دهم؟ چطور پول بیشتری به دست بیاورم؟ تکنیکهایی که میتوان با آن ها بدون کار بیشتر به موفقیت مالی رسید چیست؟ از نظر روانشناسی چطور میتوانم درآمد خود را افزایش دهم؟
برای اینکه بتوانیم سریعتر و با دید بهتری به هدف جذاب و دلپذیر افزایش درآمد برسیم ابتدا راه های عجیب کسب درامد را بررسی میکنیم تا ببینیم مردم از چه چیزهای خنده داری پول در می آورند تا با این کار نه تنها از نظر ذهنی آماده پول درآوردن شویم بلکه اعتماد به نفسمان برای پول درآوردن نیز افزایش یابد.
بعد از بررسی راه های عجیب کسب درامد به منظور آمادگی ذهنی و افزایش اعتماد به نفس، باید با نگاه علمی تر، موضوع افزایش درآمد را از نگاه روانشناسی بررسی کنیم تا ترمزهای لعنتی ذهنی که نمگذارند به پول برسیم را از بین ببریم پس حتما تا آخر این مقاله همراه ما بمانید!
راه های عجیب کسب درامد
همانطوری که گفتیم اولین گام پولسازی و حتی افزایش درآمد دانستن قوانین ثروت نیست بلکه این است که از نظر ذهنی باور کنیم که میشود پول درآورد و با این هدف میخواهیم در اینجا خنده دارترین و احمقانه ترین راه های عجیب کسب درآمد را با هم بررسی کنیم. هر چند ممکن است شما فکر کنید که شاید این روش ها یک فرصت برای پولسازی باشد، که در این صورت مبارکتون باشه!
خلاصه که بریم ببینیم راه های عجیب کسب درامد که مردم زرنگ از آن برای پول سازی و افزایش درآمد استفاده میکنند چیست:
1. نوازنده حرفه ای
اشتباه نکنید! منظور از نوازنده حرفه ای کسی نیست که خوب بلد است ساز بزند، منظور کسی است که دیگران را به ازای گرفتن پول به صورت حرفه ای نوازش می کند!
باور کنید یا نه، افرادی هستند که به عنوان نوازشگر حرفه ای دارند پول در می آورند.
این طوری که ما تحقیق کردیم، این جلسات نوازش غیرجنسی بوده و به منظور ایجاد آسایش و آرامش برای کسانی که به دنبال ارتباط انسانی هستند ولی توی دنیا کسی را ندارند جذاب است.
اولین راه از راه های عجیب کسب درامد نه سرمایه میخواهد و نه حتی مهارت، فقط کافی است روی کافی داشته باشیم!
2. استندرهای حرفه ای
دومین راه از مجموعه راه های عجیب کسب درامد، ایستادن در صف به جای دیگران و به ازای پول است. یعنی خیلی شیک به جای اینکه وقتمان تلف شود، این افراد برای ما در صف ها می ایستند و ما برای آرامش خودمان به آن ها پول میدهیم.
این افراد در زمان های رونمایی (مثلا رونمایی از محصول جدید اپل) یا هنگام اکران فیلم ها و از همه مهمتر برای گرفتن نوبت پزک و مواردی مثل این به جای افراد میروند در صف ها می ایستند و به ازای آن پول در می آورند.
این راه با اینکه خنده دار به نظر میرسد ولی فرض کنید فردی که در هر ساعت 500 هزار تومان در می آورد، برایش به صرفه است که یک میلیون بدهد به فردی برای ایستادن در صفی که 3 ساعت زمان میبرد چون 1 میلیون کمتر از 1 میلیون و 500 هزار تومان است. پس این راه افزایش درآمد دو سر برد است!
از بین راه های عجیب کسب درامد، شاید این مورد مزخرف ترین راهی باشد که میتوان به آن فکر کرد.
در حقیقت فرد از اعصاب خود هزینه میکند و به ازای آن پول واقعی در می آورد و از این راه میتواند افزایش درآمد داشته باشد.
3. هتل حیوانات
منظور از هتل حیوانات این است که یک محیط مناسب با امکانات کافی برای نگهداری موقت حیوانات راه بیاندازید.
این روش از راه های عجیب کسب درامد به این صورت است که صاحبان حیوانات خانگی در زمان مسافرت یا برگزاری یک شام عاشقانه دوست دارند حیوانشان را به جایی مطمئن بسپارند.
هتل حیوانان از بین راه های عجیب کسب درامد احتمالا در سال های آینده بیشترین رشد را داشته باشد چرا که روز به روز به تعداد افرادی که حیوان خانگی دارند اضافه میشود.
همچنین اگر به بازی با حیوانات به خصوص سگ و گربه علاقه دارید، یکی از بهترین راه های افزایش درآمد، مراقبت کوتاه مدت (چند ساعت) از حیوانات است که میتواند پول خوبی داشته باشد.
4. تستر غذای حیوانات خانگی
چند سالی هست که ایرانی ها هم به دنیای تستری و مزه کردن غذا با هدف نقد و بررسی روی آورد اند اما چهارمین راه از راه های عجیب کسب درامد تستری حیوانات خانگی است.
اگر فرد خوش خوراکی باشید، با توجه به بِکر بودن این روش کسب درآمد عجیب حتی در سال 1402، میتواند یک راه جذاب برای افزایش درآمد شما باشد که رقیبی هم ندارید.
هر بار مزه کردن این غذاها شاید در حد چند دقیقه بیشتر طول نکشد ولی هم از اسپانسر میتوانید پول بگیرید و هم در اینستاگرام میتوانید با افزایش فالوور اینستاگرام کسب و افزایش درآمد خود از این راه عجیب را تضمین شده بدانید البته احتمالا!
5. بغل کننده
افرادی که از تنهایی رنج میبرند، ارتباط موثر بلد نیستند و… معمولا کسی را ندارند که بغلشان کنند یا اگر بخواهیم با کلاس تر بگوییم در آغوششان بگیرد و این نیاز منجر به پیدایش یکی از راه های عجیب کسب درامد میشود!
هر جا نیاز باشد، احتمالا پول هم هست. چه کاری بهتر از این؟ پول میگیری و افراد را در آغوش میگیری.
دور از جانمون افراد معمولا باید برای افزایش درآمد به اندازه چندرغاز جون بکنن ولی بعضیا هم بدون پول و سرمایه فقط بقیه را بغل میکنند و به ازای آن پول میگیرند.
دقت کنید که بغل کردن در خارج از ایران افلاطونی (بدون عمل جنسی) و در ایران با جنس موافق انجام میشود و یک کار آبرومند هست نه یک کار جنسی!
هر چقدر مردم بیشتر درگیر کار شوند و وقت کمتری برای ساخت روابط موثر بگذارند، این روش کسب درآمد عجیب که میتواند به عنوان یکی از راه های افزایش درآمد نیز باشد، بیشتر پولساز میشود.
6. پرورش کرم
ششمین راه از راه های عجیب کسب درامد که چندان هم جذاب نیست و شاید از نظر خیلی از ما چندش به نظر برسد، پرورش کرم است.
پرورش کرم شامل پرورش و فروش کرم به افراد یا مشاغل است.
این کرم ها برای کمپوست سازی، طعمه ماهیگیری یا به عنوان غذا برای حیوانات خانگی عجیب و غریب استفاده می شود.
پرورش کرم می تواند یک سرمایه گذاری سودآور و سازگار با محیط زیست و البته یکی از راه های عجیب کسب درامد باشد.
برای بهره مندی از این راه افزایش درآمد نیاز است که محل مناسب را داشته باشیم و قبل از پرداختن به آن، مشتری های کافی پیدا کرده باشیم.
7. ساقدوش داماد
شاید ساقدوشی ازبین راه های عجیب کسب درامد، عجیب ترین راه به نظر برسد اما خیلی از افراد به خصوص مردها دوستان زیاددی ندارند و خب یکی از راه های اعتماد به نفس در عروسی این است که دوستانش در کنارش باشند.
از طرف دیگر ممکن است افراد نخواهند به دلایل شخصی دوستانشان را به عروشی دعوت کنند.
همچنین افراد برای اینکه دیگران پشت سرشان حرف نزنند یا حرف درنیاورند دوست دارند که افرادی به عنوان دوست آن ها را در مراسم عروسی همراهی کند.
پس یکی از راه های جذاب و راحت افزایش درآمد همین ساقدوشی است.
شاید راه های عجیب کسب درامد به این هفت مورد محدود نشوند و بتوانیم به راه های عجیب دیگری برسیم ولی حقیقت این است که این 7 مورد در کنار این که عجیب هستند برای بازار ایران هم شاید یک فرصت به حساب بیایند.
از طرف دیگر امیدوارم با بررسی این راه های عجیب کسب درامد، از نظر ذهنی و اعتماد به نفس به اندازه کافی آماده باشید تا با هم وارد یکم مسائل جدی تر و البته پولسازتر برای افزایش درآمد شویم.
افزایش درآمد از نظر روانشناسی
خیلی از افراد به اشتباه با خود فکر میکنند که من الان ساعتی مثلا 50 هزارتومان درآمد دارم و الان 7 ساعت کار میکنم، برای اینکه بتوانم درآمد خودم را 20 درصد افزایش دهم باید، 90 دقیقه یا یک و نیم ساعت بیشتر کار کنم!
درست است که افزایش ساعتهایی که کار میکنیم یکی از راه های افزایش درآمد است. اما باید بدانیم که بیشتر کار کردن نه تنها، تنها راه بیشتر پول درآوردن نیست، بلکه در اکثر مواقع بدترین شیوه برای رسیدن به پول بیشتر است.
پس اگر فکر میکنید که کار بیشتر یا اضافه کاری تنها راه افزایش درآمد است باید به شما بگویم که این تفکر زیاد هم درست نیست و شاید بتوان برای آن دلیل روانشناسی پیدا کرد که در ادامه دلیل آن را با هم بررسی میکنیم.
برای اینکه بتوانیم بهترین راه افزایش درآمد برای خود را پیدا کنیم، باید در گام اول ذهنیت خود را در مورد پول، ثروت و البته روشهای پولسازی تغییر دهیم.
دقت کنید منظور از ذهنیت این نیست که با قوانین جذب برویم به پول بیشتر فکر کنیم بلکه برعکس باید به صورت علمی و با کمک کردن از علم روانشناسی ببینیم چه تفکرات مسمومی در ذهن ما برای راههای افزایش درآمد کاشته شده است، دلایل پیدایش این تفکرات چیست و بعد با روشهای علمی – روانشناسی این تفکرات را اصلاح و یا در صورت لزوم از میان ببریم.
ذهنیت اشتباه در مورد افزایش درآمد
به صورت کلی میتوانیم تفکرات و ذهنیت اشتباه ر مورد افزایش درآمد و کسب ثروت را به عوامل زیر تقسیم کنیم:
1. مال این حرفها نیستم
اولین و بزرگترین چالش ذهنی افراد برای افزایش درآمد این است که خود را لایق رسیدن به ثروت و پول بیشتر نمیدانند. شاید این مقاله را بخواند، در کلاسها شرکت کنند و… اما خود را لایق یک زندگی مرفه نمیدانند. راه حل این چالش یادگیری راههای افزایش عزت نفس است.
2. نمیتونم
خیلی از افراد فکر میکنند که توان انجام کارهای بزرگ را ندارند و به همین دلیل به دنبال معجزه برای افزایش درآمد هستند و بدون تلاش و فعالیت فقط دعا و آرزو میکنند که خدایا من را ثروتمند کن! برای اینکه به خود باوری برسیم و این چالش را برطرف کنیم باید اعتماد به نفس خود را افزایش دهیم.
3. حقم را نمیدن
افراد زیادی را احتمالا میشناسیم که در سازمان و شرکت بزرگی کارمند هستند ولی نمیتوانند به اندازهای که حقشان است از کارفرما، رئیس و یا حتی مشتری طلب کنند و اگر مثلا مشتری دبه کرد و خواست زیر قرارداد بزند، نمیتوانند از حق خود دفاع کنند. برای بر طرف کردن این چالش باید فن بیان خود را بالا ببریم.
4. شغل فقط کارمندی
باید قبول کنیم که درآمد کارمندی به طور کلی دارای محدودیت از نظر عدد و رقم است و اگر میخواهیم در مدت زمان کمی به پول زیاد برسیم باید شغلی را انتخاب کنیم که قابلیت افزایش درآمد مد نظر ما را داشته باشد.
5. آموزش گرانِ
شاید بتوانیم بگوییم بدترین ذهنیتی که باعث عقب ماندگی افراد میشود این است که برای آموزش خود هزینه نمیکنند و فکر میکنند که باید از عالم غیب راه و چاه افزایش درآمد به آنها نازل شود.
در گذشته سواد و دانش در دانگاه بود و کسی که پول دانشگاه و مکتب نداشت یا نمیداد معمولا فقیر بود، الان که دانش و علوم به روز شده و معمولا در دست مدرسان و اساتید آزادکار است، کسی که کمتر دوره ببیند و هزینه آموزش ندهد باید بیشتر هزینه تجربه کردن بدهد.
دقت کنید که منظور از هزینه آموزش فقط هزینه تومانی نیست، چرا که خیلی از مخاطبان بمم اتفاقا در دورههای آموزشی شرکت میکنند و به دنبال موفقیت هستند، اما از نظر زمانی به دلیلاینکه اکثرا سرشا شلوغ است، معمولا وقت کمی برای یادگیری میگذارند و میگویند هر چه پول باشد میدهیم ولی هزینه زمانی نه!
برای رسیدن به موفقیت مالی، افزایش درآمد و ثروت بیشتر باید علاوه بر سرمایهگذاری تومانی، سرمایهگذاری زمانی هم برای موفقیت داشته باشیم.
راه حل این است که به صورت برنامه ریزی شده 20 درصد از سود خالص و زمان مفید خود را برای آموزش کنار بگذاریم و تحت هر شرایطی مثل غذا که هر طور شده پولش را جور میکنیم و سهمش را کنار میگذاریم برای غذای موفقیت یعنی آموزش هم همین کار را بکنیم.
یعنی اگر 10 میلیون درآمد داریم و روزانه 13 ساعت وقا وفید، باید حداقل ماهانه 2 میلیون تومان برای یادگیری در زمینههای مختلف از توسعه فردی تا همین راههای افزایش درآمد کنار بگذاریم و به علاوه 2 ساعت و نیم هم به صورت میانگین در روز به یادگیری اختصاص دهیم.
6. وقت ندارم!
در گزینه قبلی گفتیم که سرمایه گذاری تومانی تنها کافی نیست و باید وقت بگذاریم. اما ممکن است شما حساب کنید و بگویید من الان کارآفرین یا کارمندی هستم که روزانه 13 ساعت (ساعت مفید مثال بالا) کار میکنم دیگر وقتی برای یادگیری یا انجام راه حلها و تکنیکهای افزایش درآمد ندارم، تکلیف من چیست؟
تکلیف این است که باید بتوانیم زمان خود را به گونهای مدیریت کنیم که بتوانیم به راههای افزایش درآمد را پیاده کنیم و این برای ما ممکن نمیشود، مگر از طریق مدیریت زمان.
مگر میشود ما از وقت خود به درستی استفاده نکنیم و به پول بیشتری هم برسیم؟ مگر میشود مدام به کارهای وقت تلف کن و بی ارزش بپردازیم و بعدانتظار افزایش درآمد هم داشته باشیم؟ مگر میشود به کارهای ساعتی صفر تومان بپردازیم و بعد بگوییم چرا شانس من بد است و به ثروت نمیرسم؟
قطعا نه! پس باید یاد بگریم.
7. نمیگذارن
خیلی از ما اتفاقا هم آموزش میبینیم، هم اعتماد به نفسش را داریم و هم دقیقا با برنامه میدانیم باید برای افزایش درآمد باید چه کار کنیم. اما، یک امای لعنتی جلوی پامون هست که مثل ترمز هر بار که میخواهیم یکم موفق بشیم جلوی سرعت گرفتنمون را میگیره و مانع ما میشه!
تا حالا شده صبح با کلی حال خوش و برنامه ریزی از خواب بیدار بشید ولی در یک لحظه مثلا با خوردن انگشت کوچک پا به مبل یا چشم تو چشم شدن یک غریبه در پیاده رو یا بوق زدن یک ماشین یا صحبت یک نفر مثل پدر یا همکار یا چیزهای نسبتا جزئی مثل این به شما احساس خشم زیاد بده و جوری ذهنتون را درگیر کنه که در کل روز اعصابتون خورد باشه؟
آیا میتونید هیجانات منفی خودتون را کنترل کنید؟ چقدر در برخورد با چالشهای زندگی مقاوم هستید و میتونید در مسیر افزایش درآمد ثابت قدم بمونید؟ آیا اگر خدایی نکرده برای عزیزتون مشکلی پیش بیاد میتونید در کنار کمک کردن و حتی سوگواری به مسیر خودتون اداه بدین؟
برای اینکه بتوانیم تاثیر عوامل بیرونی بر روی زندگی و افزایش درآمدمان را کاهش بدهیم و هیجانات خود را کنترل کنیم باید راههای افزایش هوش هیجانی را یاد بگیریم و با تلاش و به کار گیری این روشها تاب آوری خود در شرایط دشوار روحی، مالی، جسمی و رابطهای را افزایش دهیم.
یک فرصت ویژه
اگر تو هم میخوای علاقت را به پول تبدیل کنی، همین الان این فرصت را بررسی کن:
بررسی این فرصت
ریشه ذهنیت غلط افزایش درآمد
به صورت کلی 3 مورد بر روی ذهیت ما در مورد پول، ثروت، کار و افزایش درآمد اثرگذار است که عبارتند از:
پدر و مادر یا خانواده.
جامعه، دوستان و جمعی که بیشترین تعامل را با آن داریم.
دانش، سواد، تجربه و در نهایت انتخابهای ما
تاثیر پدر و مادر
خیلی از مواردی که ما در ذهن خود به عنوان یک اصل پذیرفته و آن را قبول کرده ایم، به دلیل تفکرات، رفتار و البته صحبتهای پدر و مادرمان است. در تمامی مکاتب و منابع روانشناسی معتبر و یا پر طرفدار از فروید تا یونگ (+)، از روانشناسی مثبت نگر (+) تا تحلیل رفتار متقابل (+) و سایر موارد همه و همه در مورد چیزی به نام والد درون (شاید با ادبیات متفاوت) صحبت کردهاند.
واضح است که تاثیر پدر و مادر به صورت نسل به نسل به ما منتقل شده است. به عنوان مثال اگر پدر پدربزرگ ما عادت و رفتار خاصی داشته، آن را به به پدربزرگ ما، پدربزرگ ما به پدر ما، پدر ما هم به ما انتقال داده است. حال سوال این است راههای افزایش درآمد پدر پدربزرگ ما چه بوده است؟
درسته، دقیقا فقط یک چیز، بیشتر کار کردن! برای نسلهای گذشته ما افزایش کار برابر بود با افزایش درآمد و این یک اصل پذیرفته شده در ذهن همهی افراد اون نسل بود!
حالا سوال اساسی برای همه ما اینه:
چطور با دهنیتی که تنها راه افزایش درآمد را بیشتر کار کردن میدونست مقابله کنیم و بتونیم با فکر باز از راهها و تکنیکهای فوق العادهای که الان وجود دارد استفاده کنیم تا سریعتر و البته راحت تر به پول خیلی بیشتری برسیم؟
همانطور که گفتیم در منابع مختلف روانشناسی تاثیر پدر و مادر یکی از مبانی اصلی تصمیم گیری ما در زندگی است که چه در حالات درونی ما مثل عزت نفس و اعتماد به نفس ما اثر گذار است و چه در تفکر ما در مورد کار، پول و راههای افزایش درآمد، اما داستان به همین جا ختم نمیشود!
پس بیایید از خودمان بپرسیم، کدام یک از چالشهای 7 گانه در زمینه افزایش درآمد، چالشهای ذهنی هستند که از پدر و مادر خود یاد گرفته ایم؟ آیا مثلا پدر و مادر ضرب المثلی مثل این را زیاد به کار میبردهاتد:
اگر قرار بود هر مرغی انجیر بخوره، انجیر برانداز میشد!
جامعه
یکی دیگر از عوامل تاثیرگذار بر تصمیمات، انتخابها و تفکرات ما همین تاثیر جامعه است! در مورد تاثیر جامعه، دوستان و اطرافیان احتمالا سخنان زیادی شنیدهایم.
از ناخودآگاه جمعی که یونگ آن را مطرح کرد تا جملات کتابهای زرد (کتابهایی که روش واقعی به ما یاد نمیدهد و فقط گمی منجر به افزایش انگیزه میشود) مثل اینکه درآمد شما برابر میانگین درآمد 5 نفری است که بیشترین تعامل را با آن دارید و همچنین ضرب المثلی که احتمالا همه ما آن را شنیدهایم:
پسر نوح با بدان بنشست، خاندان نبوتش گم شد!
حالا مهم نیست که به چه مکتب، کتاب یا مدرسی اعتقاد و علاقه داریم، مهم این است که نمیتوانیم تاثیر افرادی که تعامل زیادی با آنها داریم را به صورت کلی نادیده بگیریم و به هر حال در زمینه پول و افزایش درآمد، اگر قرار است به ثروت بیشتری برسیم، نباید از هیچ عاملی به خصوص در زمینه ذهنیت غافل شویم.
خودمان
در تمامی همان مکاتب روانشناسی که در مورد تاثیر والدین و جامعه معرفی و بررسی شده، با معرفی عوامل مختلفی مثل ایگو و سوپر ایگو، خودآگاهی و مواردی مثل این در مورد تاثیر خود شخص بر ساخت اصول، ارزش، تفکرات و تصمیمات صحبت شده است.
در حقیقت ما به عنوان یک انسان، در مباحث و زمینههای مختلف و به خصوص در زمینه افزایش درآمد باید مسئولیت زندگی خود را بپذیریم.
بیایید با یک مثال جلو برویم. ممکن است یک زمین کشاورزی آب زیادی نداشته باشد، خاک حاصل خیزی هم در آن موجود نباشد. ال تکلیف چیست آیا باید عامل محیطی و عامل ارثی را تمبان عثمان کنیم و بگوییم این زمین به درد نمیخورد، رهایش کنیم؟
قطعا نه و اگر این کار را بکنیم هیچکسی غیر از خودمان (صاحب زمین) ضررش را نمیبیند. به عبارتی شاید این زمین برای کاشت برنج مناسب نباشد ولی در عین حال بهترین زمین برای پرورش شترمرغ یا کات زعفران باشد.
در زندگی واقعی هم همین است شاید خانواده، اطرافیان و جامعهای که در آن رشد پیدا کردیم و با آنها در ارتباط بودهایم، تصمیمات، رفتار، حرفها و تاثیرات نادرستی بر ما گذاشته باشند ولی همچنان اگر میخواهیم به خوشبختی، موفقیت، پیشرفت و حتی افزایش درآمد برسیم باید مسئولیت زندگی خود را بر عهرده بگیریم.
این جمله را در نظر داشته باشیم که در هیچ دادگاهی جرم ما را به دلیل خانواده یا محیط اطراف نادیده نمیگیرند و ما مشئول رفتار و نتایج آنها هستیم. پس اگر میخواهید واقعا به هدف افزایش درآمد برسید باید شرایط را بشناسید و بپذیرید ولی تسلیم آن نشوید.
عجیب ترین ایده ها برای کسب درآمد میلیاردی
پیدا کردن یک شغل و صنعت پول ساز که بتوان از آن درآمد زیادی را کسب کرد همواره یکی از دغدغه های انسان بوده است. اغلب انسان ها به دنبال کسب درآمد بیشتر و بالاتر هستند. آیا میتوان تنها با ادامه دادن شغل های فعلی و بدون خلاقیت به فکر درآمد های کلان بود؟ قطعا بدون داشتن ایده و خلاقیت های نو نمی توان به درآمد های کلان و میلیاردی فکر کرد. در دنیا افراد زیادی هستن که راه های عجیب کسب درامد را دارند. راه هایی که اکثرا با ایده های نو و تازه شکل گرفته اند. در این مطلب قصد داریم در خصوص برخی از ایده های عجیب برای کسب درآمد که صاحبانشان را میلیاردر کرد با شما صحبت کنیم. تا پایان این مطلب همراه ما باشید تا بدانید برخی افراد چگونه با چند ایده و فکر ساده به درآمدهای میلیاردی رسیده اند.
راز درآمدهای کلان از طریق ارائه ایده عجیب کسب درآمد
هر کسب و کار پر رونقی که امروزه مشاهده می کنید، با یک ایده شکل گرفته اند. ایده هایی سبب شکل گیری درآمدها و ثروت های بزرگی شده اند. اما بهتر است بگوییم هر کسب و کاری که امروزه مشاهده می کنید، صرفا با یک ایده خلاقانه و علمی شکل نگرفته است. ایده های مسخره پولساز بسیاری باعث شده اند درآمد های کلان برای صاحبانشان به وجود بیاید.
بنابراین می توان راز شکل گیری بسیاری از درآمدهای میلیاردی امروز را به ایده های مسخره پولساز ربط داد. در دنیا کسب درآمد های عجیب بسیار وجود دارد. در این قسمت قصد داریم برخی از شغل های عجیب در دنیا که از یک ایده شروع شده اند و باعث شده اند درآمدهای میلیاردی به صاحبان آنها برسد را به شما معرفی کنیم به ادامه مطلب توجه کنید تا بدانید پول درآوردن کلانی کار چندان سختی نیست.
پتوهای آستین دار، ایده ای ساده ولی پولساز
شاید بتوان یکی از بهترین ایده های عجیب کسب درآمد که صاحبانشان را میلیاردر کرد را پتوهای آستین دار معرفی کرد. فرض کنید لباسی بپوشید که به گرمی و نرمی پتو باشد. ایا مستقا خرید آن نخواهید شد؟ شاید این ایده نیز در وهله اول به عنوان یکی از راه های عجیب کسب درامد باشد اما بدون شک جزو دسته از ایده هایی است که امروزه به شدت جواب مثبت گرفته است جتی صاحبان این ایده فکر نمی کردند برنامه آن ها جزو ایده های مسخره پولساز دنیا باشد. این ایده توانست صاحب آن را میلیاردر کند، چرا که در سال اول خود توانست 20 میلیون عدد از این پتوها به فروش برساند.
شاید برایتان کمی عجیب باشد بدانید صاحب این ایده چه کسی است. اسکات بویلن صاحب محصولات ال استار کسی بود که ایده ساخت این محصول را به مرحله اجرا رساند. ثروت او را اگر از قبل و بعد این ایده با یکدیگر مقایسه کنید به درستی متوجه تغییر درآمد و افزایش ثروت او خواهید شد. شاید جالب باشد بدانید حتی تبلیغاتی که برای فروش این محصول صورت گرفت هیچکدام جدی نبودند. تبلیغات ان به صورت خاص و خنده دار بود.
پتوی آستین دار
قطعا مشاهده این تیتر باعث می شود تعجب کنید. آیا هوا را می توان فروخت؟ اگر در خرید آب های بطری شکل دقت کنید قطعا می توانید با موضوع فروش هوا کنار بیایید. خرید و فروش هوای تازه جزو آن دسته از ایده های عجیب کسب درامد بود که صاحبانشان را میلیاردر کرد. این ایده در شهر های شلوغ که با مشکل آلودگی هوا مواجه هستند یک ایده ناب و مشکل گشا است. این گزینه یکی از ایده های مسخره پولساز دنیا است و میتوان آن را در دسته کسب درآمدهای عجیب قرارداد. بدون تردید فروش هوا یکی از شغل های عجیب دنیا است. اما این شغل عجیب علاوه بر درآمدی که برای صاحبانش دارد، کمک زیادی به مشکل آلودگی هوا می کند.
هوا در شهر های آلوده دقیقا شبیه به فروش آب معدنی در کویر است. شاید برایتان سوال باشد که عاملان و مجریان این ایده احمقانه اما پولساز چه کسانی بودند؟ دو فرد کانادایی توانستند این ایده را به اجرا در بیاورند. ابتدا آنها کیسه های هوا را از کوههای راکی کانادا پر می کردند و به فروش می رساندند اما رفته رفته مشتریان آن ها افزوده شد و باعث شد آن ها به وسیله لوله های بزرگ مکش این کار را انجام دهند. محصول آنها ابتدا با این شعار روانه بازار شد: هوای تازه، چیزی که باید تجربه کرد. شاید کمتر کسی که به این شغل عجیب اما پولساز فکر کند اما همین ایده احمقانه سبب شد دو کانادایی به ثروت چند صد میلیاردی برسند.
فروش هوای تازه در چین
یکی از بهترین ایده های عجیب کسب درآمد جاروبرقی کفشی بود. این ایده شاید ابتدا در دسته ایده های مسخره پولساز قرار بگید اما اگر کمی به آن دقت کنید متوجه خواهید شد که چندان هم ایده مسخره ای نیست. ایده اولیه ای که برای ساخت این کفش داده شد بسیار مسخره به نظر می رسد و کسی موافق با اجرای آن نبود. واما بعد از تولید مورد استقبال همگان قرار گرفت و در مدت زمان کوتاهی فروش بسیار زیادی داشت. این وسیله را بیشتر زنان خانه دار برای راحت تر انجام دادن کار های خانه خریداری می کنند.
درون یک کفش و قسمت زیرین آن یک جارو برقی کوچک قرار داند که شما می توانید با پوشیدن آن و راه رفتن در خانه به راحتی کف خانه را تمیز کنید. این آیه باعث شد دیگر از حمل کردن جاروبرقی های سنگین رهایی یابید. پوشیدن و راه رفتن این جارو بری کفشی سبب می شود، گد و غبار، آشغال های خرده ریز به درون کفش کشیده شوند و سطح زمین تمیز شود. این محصول جزو محصولات پر فروش بود که ایده اولیه آن بسیار مسخره به نظر می رسد. افراد تنبل بیشتر خواهان خرید این محصول هستند.
جاروبرقی کفشی
شاید قبل از تولید هندوانه های مکعبی شکل، کمتر کسی فکر می کرد هندوانه را بتوان به صورتی مکعب مربع تولید کرد. هندوانه یک میوه کروی شکل است و قبل از تولید این هندوانه ها هیچکس در هیچ کجای دنیا فکر نمی کرد بتوان در شکل و اندازه هندوانه تغییر ایجاد کند. ایده تولید هندوانه مکعبی ابتدا توسط یک فرد ژاپنی مطرح شد و خود این شخص نمونه آن را تولید کرد. در کشور ژاپن استفاده از فضا اهمیت زیادی دارد و هر کس سعی می کند در استفاده از فضا بهینه مصرف کند.
از آنجایی که این نوع هندوانه ها فضای کمتری را اشغال می کنند و به راحتی می توان آن ها را مرتب کرد، فورا این ایده احمقانه طرفدار پیدا کرد. در واقع مبدا بسیاری از ایده های عجیب کسب درآمد برطرف کردن یک مشکل ساده و یا ارائه راه حل متفاوت برای مسئله است.پس از ارائه ایدهم هندوانه های مکعبی ظرف چند هفته این محصول تولید شده مورد استقبال مردم ژاپن قرار گرفت و آنها برای اینکه هندوانه های مکعبی شکل را راحت تر از هندوانه های کروی شکل جا به جا می کردند، به خرید این هندوانه ها روی آوردند. استارت کار پرورش هندوانه مکعبی شکل توسط در همین جا خورد. روز به روز فروش این هندوانه ها بیشتر شد و باعث شد صاحب ایده به راحتی و با یک ایده به ظاهر مسخره به درآمد میلیاردی برسد.
عینک سگ
ایده تولید عینک آفتابی برای سگ هم راستا با افزایش علاقه مردم دنیا برای نگهداری از حیوانات خانگی بود. امروز مردم علاقه زیادی به نگهداری از حیوانات خانگی دارند. اگر در حین امر به مردم کشورمان نگاهی بیندازید متوجه این امر خواهید شد و مشاهده خواهید کرد که مردمان تا چه میزان به نگهداری از حیوانات خانگی بخصوص سگ ها علاقه مند شده اند. این افزایش امار ها باعث شد شرکت آوید کننده اقلام سگ برای سگ هایی که به نور آفتاب حساسیت دارند و یا چشم هایشان به آفتاب عادت ندارد، عینک آفتابی تولید کند.
شاید ایده اولیه این کار در ابتدا کمی خنده دار باشد اما امروزه خریداران این محصول به شدت افزایش یافته است. حتی روز به روز به تعداد خریداران این محصول نیز افزوده می شود. تولید این عینک ها در ابتدا انقدر عجیب بود که برخی از شبکه های تلویزیونی نیز به آن پرداختند. حتی تصاویر پسری که امروزه از سگ ها با عینک آفتابی در اینستاگرام، فیسبوک و یا سایر شبکه های اجتماعی مشاهده می کنید، برای افراد بسیاری عجیب است. این ایده اکنون به عنوان یک خرید احمقانه به نظر نمی رسد زیرا افرادی که حیوان خانگی دارند با علاقه ای که به آن دارند سعی می کنند تمامی نیاز های آن را برطرف کنند. صاحب این ایده نیز با فروش محصول خود به ثروت چند میلیاردی رسید. تولید عینک سگ امروزه از شغل های عجیب در دنیا شناخته می شود.
نتیجه گیری
بر طرف کردن هر مشکلی می تواند یک ایده جدید باشد تا کسب و کار تازه ای به وجود بیاید. نمونه آن را می توانید در این مطلب و در بخش فروش هوا مشاهده کنید. مشکلاتی همچون نبود آب لوله کشی در هر جا، آلودگی هوا و مشکلاتی از این قبیل می تواند فرصت خوب برای شکل گیری یک در آمد باشد. در این مطلب سعی کردیم برخی از ایده های عجیب کسب درآمد که صاحبانشان را میلیاردر کرد را به شما معرفی کنیم. قطعا شما نیز می توانید با یک ایده نو یا حتی ایده ای که در نگاه اول احمقانه به نظر برسد، به درآمدهای میلیاردی برسید کافیست خود را باور داشته باشید.
ضرورت انعطافپذیری استارتآپها
در حوزه کسبوکارهای اینترنتی، ۳۰ درصد از استارتآپها بیان میکنند که بزرگترین چالش آنها برای استخدام نیرو، رقابت شدید است.
استارتآپهایی که محیط کار انعطافپذیری دارند، شکاف موجود میان این افزایش رقابت و نیاز به استعدادهای برتر را برطرف میکنند. درواقع ۷۳ درصد از جوانان عقیده دارند که داشتن محیط کار و ساعات کار انعطافپذیر، یکی از مهمترین معیارهایی است که هنگام جستجوی کار در نظر میگیرند.
داشتن ساعات منعطف، فقط به جذب و حفظ استعدادهای برتر کمک نمیکند، بلکه در موفقیت کلی استارتآپ شما نیز نقش اساسی دارد. ولی هنوز هم بسیاری از موسسان استارتآپها به انعطافپذیری در محیط کار اعتقادی نداشته و برخی نیز نمیدانند از کجا شروع کنند.
کسب درآمد جالب
با اینکه انعطافپذیری کسبوکار تا حد زیادی بستگی به شغل و ویژگیهای شخصیتی کارمندان دارد، اما مزایای کلی این روش باعث شده است که ریسک آن کم باشد. در این مقاله چهار دلیل برای ضرورت انعطافپذیری محیط کسبوکارها بیان میکنیم:
۱ـ خداحافظی با عدم تعادل کار و زندگی
بسیاری از مردم هنگام جستجو برای شغل، انعطافپذیری را مهمترین معیار خود میدانند، چراکه میخواهند وقت بیشتری را با خانواده بگذارند یا به کارهای سرگرمکننده مشغول باشند. البته کار برای آنها اهمیت دارد، ولی ازآنجاکه داشتن ساعت کاری انعطافپذیر باعث میشود به راحتی و به شکلی کارآمد، هم به کارشان و هم به زندگیشان برسند، چنین گزینهای را ترجیح میدهند.
دیگر دوره ساعات کاری سنتی، از ۹ صبح تا ۵ بعد از ظهر، به سر رسیده است. فناوری به ما این فرصت را داده تا کارهایمان را به شکلی کارآمد و سریع، در هر زمانی به هر کجا که میخواهیم ببریم. کارمندان همواره با یکدیگر در ارتباط هستند. برای مثال اگر کسی در روز تعطیل به دیگری ایمیل بزند، گیرنده میتواند از خانه در همان روز به آن پاسخ دهد.
تاثیر انعطافپذیری محیط کار بر تعادل میان کار و زندگی بدیهی است. بنابراین استارتآپهایی که این مساله را بپذیرند، میتوانند شاهد افزایش قابلتوجهی در بهره وری خود باشند، ضمن آنکه کارمندان هم بهتر میتوانند فشارهای مربوط به کار و زندگی شخصیشان را به دور از محل کار مدیریت کنند.
۲ـ نتیجهگرایی
بسیاری از استارتآپها با انعطافپذیری مخالف هستند زیرا عقیده دارند کارمندان همیشه باید در خدمت مشتریان باشند. در اصل این شرکتها به کارمندان پول میدهند تا حضور فیزیکیشان را حفظ کنند. لیکن این باور که کارکنان باید همیشه جلوی چشم مدیر باشند تا مدیر مطمئن شود کارشان را خوب انجام میدهند، مدتهاست که از دور خارج شده است.
خلاصه اینکه استارتآپها باید بهجای توجه به حضور منظم کارمندان در محل کار، بر نتایج تمرکز کنند. اگرچه این تغییر تفکر ممکن است دشوار باشد، اما پاداش آن ممکن است ورق کسبوکار شما را برگرداند. استارتآپهایی که استراتژیهای نتیجه گرا را به کار گرفتهاند، به نتایجی همچون افزایش وجدان کاری، مشارکت بهتر کارکنان و کاهش استرس آنها دست یافتهاند. بنابراین بهجای تمرکز بر کنترل و مدیریت کارکنان و نحوهی کارشان، سعی کنید خود کار را مدیریت کنید و بر اثربخش بودن انجام کار تمرکز داشته باشید.
البته این روش برای تمامی حرفهها عملی نیست و این شما هستید که باید تصمیم بگیرید که آیا میتوان کاری را از راه دور انجام داد یا خیر. هدفی را برای کارکنان تعیین کنید و به آنها بگویید مادامیکه بتوانند در زمان تعیین شده به این هدف دست پیدا کنند، میتوانند از هر جایی که میخواهند برای شرکت شما کار کنند. بدین ترتیب هم مدیران و هم کارکنان میتوانند وقت بیشتری را برای کار واقعی صرف کنند و امکان دستیابی به نتایج موثر بیشتر میشود و زمان بیشتری برای فکر کردن در مورد شیوهی بهبود استراتژی برای موفقیت در شرکت باقی میماند.
۳ـ صرفه جویی در هزینهها
استارتآپها برای حفظ جریان کار و گسترش شرکت، شدیدا به جریان نقدینگی خود وابسته هستند. اما گاهی اوقات، مدیریت هزینههای عملیاتی و سرمایههای بلااستفاده بسیار دشوار میشود و دفاتر را به تعطیلی میکشاند. انعطافپذیری محیط کار میتواند راهحلی برای این مشکل مخرب باشد. در بازارهایی که برای استخدام نیرو با یکدیگر رقابت میکنند، استارتآپها هزاران دلار صرف میکنند تا افراد بااستعداد را جذب و حفظ کنند. ساعات کاری انعطافپذیر نهتنها به شرکت شما کمک میکند تا از نظر متقاضیان با استعداد متمایز به نظر برسید، بلکه در کنار فرهنگ سازمانی فوقالعاده، آنها را متقاعد میکنید تا کنار شما بمانند. این کار باعث میشود در هزینههای سنگین استخدام نیرو صرفه جویی کنید.
حتی میتوانید یک قدم بیشتر بردارید و روی کارکنان قراردادی تمرکز کنید. چراکه استخدام کارکنان قراردادی کمتر از کارکنان تمام وقت هزینه دارد و بااینحال، به کار با کیفیت هم میانجامد. بدین ترتیب میتوانید کارکنانی را ابتدا آزمایش کنید و سپس در مورد استخدام تمام وقت آنها تصمیم بگیرید. همچنین با این کار پول بیشتری آزاد میشود تا بتوانید آن را صرف توسعه استارتآپ خود نمایید و از ادامه موفقیت آن مطمئن شوید.
۴ـ هماهنگی میان کارکنان
اگر ساعات کاری انعطافپذیر را در سرتاسر سازمان خود به اجرا درآورید، و به کارکنان اجازه دهید خودشان ساعات کارشان را انتخاب کنند، به تقویت کار تیمی و هماهنگی بیشتر در استارتآپ خود کمک کردهاید. ازآنجاکه تمامی کارکنان از امتیاز داشتن ساعات کاری انعطافپذیر برخوردار میشوند، هماهنگی آنها نیز با شما بیشتر خواهد شد.
اگر یکی از کارمندان نتواند کاری را که شدیدا در اولویت است به موقع انجام دهد، یا آنکه مجبور شود به خاطر حضور در جایی، زودتر محل کارش را ترک کند، سایر کارمندان میتوانند ساعات کارشان را تعدیل کرده و در غیاب آن فرد، کارش را انجام دهند. ازآنجاکه این کار به نفع همه است و همه از منافع آن بهرهمند میشوند، ارتباط و پیوند جمعی مستحکمتر میشود و افراد از یکدیگر بیشتر حمایت میکنند.
کارکنانی که ساعات کاری انعطافپذیری دارند ، احساس میکنند توانمندترند، زیرا نیازهای فردی و عاطفی آنها برآورده میشود، و بدین ترتیب نگرش آنها نسبت به کارشان مثبتتر و رضایت آمیزتر میشود. این مثبت اندیشی باعث میشود نیروهای منفی و تنشهایی که استراتژیهای کاری سنتی (که مطابق آنها همه باید همزمان زیر یک سقف کار کنند) بعضاً ایجاد میکنند از بین برود.
آیا استارتآپ شما محیط انعطافپذیری دارد؟
کسب درآمد . کسب درآمد از اینترنت . استارت آپ انعطاف پذیر اینترنت پول یابی تبلیغات راز موفقیت . کارآفرین . کسب و کار . نوآوری
منبع مقاله : سایت پول یابی
کسب درآمد در عصر مشتریان متصل
رسانه، خود پیام است
مشتریان همواره در تحول و تکامل هستند و مشتری آینده با مشتری امروز کاملا متفاوت است. تکامل، واکنش اجتنابناپذیر ما در برابر تغییراتی است که هر لحظه و هر روز پیرامون ما رخ میدهد. امروزه بر همه بازاریابان روشن شده است که برندها و فرآیند برندسازی بیش از پیش مشتریمحور شدهاند. بسیاری از برندها از نظر عملیات و کیفیت به همگرایی رسیدهاند. تنها چالشی که وجود دارد، پیشبینی رفتار مشتریان باهوش است. این روزها، مشتریان متصل (Connected Customers) و برندها دقیقا به همان شکلی رفتار میکنند که «مارشال مک لوهان» ۵۰سال قبل پیشبینی کرده بود. او در کتاب به یاد ماندنی خود به نام «درک رسانه» ادعا کرد که «رسانه، خود پیام است.» در آن دوران، این جمله برای بسیاری غیرقابل درک و بیشتر شبیه غیبگویی بود. گرچه مک لوهان این مفاهیم را برای نخستین بار در دهه ۱۹۶۰ میلادی مطرح کرده اما بهدلیل پیشرفت مداوم تکنولوژی، گفتههای او قدیمی نشده و هنوز هم کاربرد دارد.
او معتقد بود که مردم، بیشتر روی اختراعات و نوآوریهای جدید تمرکز میکنند در حالی که از تغییرات بنیادینی که این اختراعات و نوآوریها در جامعه ایجاد میکنند غافل هستند. او تکنولوژیها و نوآوریهای جدید را «رسانه» نام نهاد. رسانه یعنی ابزاری که به انسان کمک میکند کارهایی را انجام دهد که قبل از اختراع رسانه، انجام آنها غیرممکن بود. هر رسانه، یکسری از ابعاد فیزیکی، اجتماعی، شناختی یا روانشناختی انسان را به فعالیت وا میدارد. مک لوهان نام این فرآیند را «توسعه ابعاد وجودی انسان» میگذارد. مثلا اتومبیل، پاهای ما را بهکار میاندازد و در نتیجه ما را جابهجا میکند. تلفن همراه، ما را به استفاده از صدایمان وامیدارد و قابلیت دسترسیپذیری ایجاد میکند و رسانههای الکترونیکی مستقیما روی «دستگاه عصبی مرکزی» ما تاثیر میگذارند. در حالی که تمام تکنولوژیهای قدیمی کمابیش یک یا چند عضو از اعضای بدن را بهکار میاندازند، اما گفته میشود که الکتریسیته مستقیما روی دستگاه عصبی و در نتیجه روی مغز تاثیر میگذارد. رسانههایی که قبل از عصر الکتریسیته اختراع شده بودند، باعث تحریک خارجی اعضای بدن میشدند. تکنولوژیهای الکترونیک اما مستقیما ذهن را هدف میگیرند. مک لوهان معتقد بود تحریک هوشیاری، نخستین نشانه «هوشیاری جمعی» دهکده جهانی است. ما به سرعت در حال ورود به آخرین مرحله از توسعه ابعاد وجودی انسان هستیم: تحریک هوشیاری از طریق رسانههای الکترونیکی. معنای «پیام» از دیدگاه مکلوهان تا حدی مبهم است، درست مثل تعریف او از رسانه. به اعتقاد او، پیام محتوایی نیست که از سوی رسانه به مخاطب منتقل میشود، مثل آگهیهای بازرگانی. از نظر او پیام به تمام تغییراتی اطلاق میشود که از طریق رسانه در امور شخصی، میان فردی و اجتماعی انسان ایجاد میشود؛ مثل تغییرات در رفتار، گرایشها، روابط و باورهای عمومی. بنابراین، «پیام» مکلوهان، تغییر در مقیاس، سرعت یا الگوی رفتار انسانها است که بهدنبال یک اختراع یا نوآوری جدید ایجاد شده باشد. هر رسانه پیامی به همراه دارد. ما در حال حاضر دریافتهایم که «پیام مشتریان متصل»، روی امور انسانی و عرصه بازاریابی تاثیر چشمگیری دارد.
پیام مشتریان متصل
به عصر مشتریان متصل خوش آمدید. بسیاری از کارشناسان مردمشناسی دیجیتال مثل «برایان سولیس» این نسل را نسل C (Connected مینامند. مشتری متصل امروز، آینه تمام نمای پیام مکلوهان است. با حضور گسترده تلفنهای هوشمند، تبلتها و شبکههای اجتماعی، «متصل بودن» به یک حقیقت انکارناپذیر تبدیل شده است. به اشتراک گذاشتن تجربیات در شبکههای اجتماعی یکی از اصلیترین ویژگیهای زندگی در عصر دیجیتال است، عصری که در آن همه ما همواره آنلاین و به یکدیگر متصل هستیم. این سبک زندگی دیجیتال یکی از تغییرات پیشبینینشده مک لوهان در عرصه بازاریابی و برندسازی را محقق ساخته است؛ شکافی بزرگ میان مشتریان متصل و سازمانهایی که هنوز از روشهای بازاریابی و برندسازی سنتی استفاده میکنند.
به اعتقاد سولیس، هر فرد بهطور متوسط، دست کم با ۱۵۰ نفر در فیسبوک یا ۱۴۰ نفر در توییتر در ارتباط است. این رقم تصادفا با «عدد دانبار» مطابقت پیدا میکند. این عدد که نخستین بار از سوی «رابین دانبار» مطرح شد، بیانگر یکی از محدودیتهای شناختی انسان است. بر اساس این نظریه، یک نفر میتواند با حدود ۱۵۰ (تا ۲۴۰) نفر رابطه اجتماعی پایدار برقرار کند. مشتریان متصل این پتانسیل را دارند که از طریق رسانههای اجتماعی و با به اشتراک گذاشتن تجربیات، ارزش پیشنهادی شما را به میلیونها مشتری احتمالی که دارای سلایق و عقاید مشابهی هستند منتقل کنند. قدرت این مشتریان در انتقال ارزش و جلب مشتریان جدید، بسیار فراتر از توانایی شماست.
استراتژیهای برندسازی و بازاریابی متناسب با رفتار و انتظارات مشتریان متصل به شما کمک میکند تا به کمک جمعی از مخاطبان به طیف بزرگتری از مخاطبان دسترسی پیدا کنید. با نگاهی به نظریه مکلوهان میتوانیم نتیجه بگیریم که در این عصر، فرآیند اتصال یک مشتری با مشتریان دیگر، خود یک رسانه است. این رسانه به شما امکان دسترسی به مخاطبانی را میدهد که غیرقابل دسترس هستند یا دسترسی به آنها هزینهبر است و این بر جمله معروف «رسانه خود پیام است» صحه میگذارد.
در سال ۲۰۱۱، گوگل مفهوم «لحظه صفر حقیقت» یا ZMOT را برای نخستین بار مطرح کرد. لحظه صفر حقیقت همان لحظهای است که هنگام خرید آنلاین، بازدید از یک وبسایت یا مرور نظرات کاربران، نخستین ذهنیت شما از یک برند در ذهنتان شکل میگیرد. اما نسل C اهل صبر کردن نیستند. از ویژگیهای اصلی این نسل، جستوجوی اطلاعات پیش از خرید آنلاین محصولات و خدمات است.
مشتریان نسل C آگاهتر و نکتهسنجتر از آن هستند که در لحظه صفر حقیقت گیر کنند. سولیس با یادآوری این نکته، بازاریابان و نظریات آنها درباره لحظه صفر حقیقت را زیر سوال برد. به اعتقاد او، گرچه محتوایی که ما در قالب تبلیغات به مشتری ارائه میکنیم در شکلگیری ذهنیت او درباره محصول یا خدمات ما تاثیر دارد، اما مشتریان بیشتر تحت تاثیر نظرات و تجربیات سایر کاربران در شبکههای اجتماعی هستند و تصمیم خود را بر اساس تجربیات «واقعی» کاربران میگیرند.
او با اشاره به محدودیتهای نظریه ZMOT برای شکلدهی تصمیمگیری آنلاین مشتریان نسل C، در سال ۲۰۱۳ واژه UMOT یا «لحظه نهایی حقیقت» را معرفی کرد. UMOT فرآیند تکرارشونده به اشتراک گذاشتن تجربیات است. به بیان دقیقتر، لحظه نهایی حقیقت، لحظهای است که مردم تجربههای خود درباره یک برند را در رسانههای اجتماعی به اشتراک میگذارند. لحظهای که شما تجربه خود را به اشتراک میگذارید، لحظه ZMOT تمام افرادی است که این تجربه را در قالب یک عکس یا نوشته میبینند. فرآیند تبدیل UMOT به ZMOT بارها تکرار شده و از محدوده کنترل سازمانها خارج میشود.
نتیجهگیری: قوانین برندسازی سنتی دیگر پاسخگوی نیازهای مشتریان نیستند. مراحلی که هر مشتری طی میکند تا محصولی را خریداری کند، درست مثل یک سفر طولانی است و سفر مشتریان امروز با سفر مشتریان نسلهای قبل کاملا متفاوت است. همه ما، صرفنظر از سن و سال، مشتریان متصل هستیم. همه ما در شبکههای اجتماعی مخاطبانی داریم که خود نیز دارای مخاطبانی هستند و همین امر الگوهای برندسازی را دگرگون کرده است.
مشتریان امروز، فرآیند برندسازی را که روزی در حوزه وظایف مدیران برند بود، کاملا تحت کنترل خود در آوردهاند و مدیران برند تنها در صورتی میتوانند در این فرآیند به بهترین شکل سهیم باشند که تجربهای خاطرهانگیز را برای مشتریان فراهم کنند. آدام ریچاردسون از مجله کسبوکار هاروارد معتقد است تجربه مشتری یعنی مجموع نقاط تماس یک مشتری با برند (touchpoints) در تمامی مراحل چرخه خرید، یعنی از ZMOT تا UMOT. شما میتوانید با کمک صدها «نقشه سفر مشتری» که به صورت آنلاین در دسترس عموم قرار دارند، نقشه نقاط تماس مشتری خود را طراحی کنید. هرچند نقاط تماس از هر صنعت تا صنعتی دیگر متفاوت است اما ریچاردسون این نقاط را در چهار گروه کلی جای میدهد: ۱. محصول یا خدمات ۲.تعاملات ۳.پیامرسانی ۴. محیط یا بستر
هنگام طراحی این نقشه نکات زیر را در نظر بگیرید:
* از زاویه دید مشتریان متصل به مسائل نگاه کنید.
* برای جمعآوری دادههای مشتریان از روش جمعسپاری استفاده کنید.
* از پیچیدگی بپرهیزید.
خود واقعیتان باشید
شرکت بینالمللی Cohn & Wolfe در سال ۲۰۱۶ در گزارشی اعلام کرد که مشتریان، تشنه صداقت هستند و از دروغگویی بیزارند. از دیدگاه مشتریان متصل، شرکتی دارای صداقت و اعتبار است که قابل اطمینان، معتبر و حقیقی باشد. این سه ویژگی، هفت معیار را شامل میشوند: عمل به وعدهها، ارائه کیفیت بالا، برخورد مناسب با مشتری، حفظ حریم خصوصی و دادههای مشتریان، ارتباط صادقانه، حقیقی بودن و پرهیز از جعلی بودن و پایبندی به اصول اخلاقی.
دادههای بزرگ، شخصیسازی و برندسازی در نسل C
طبق نتایج تحقیقات، ۶۱ درصد مشتریان میگویند که تکنولوژی، رفتار آنها و نحوه تعاملشان با شرکتها را تغییر داده است. برخی از یافتههای این تحقیقات از این قرارند:
۱) به لطف تکنولوژی، سکان کشتی در دست مشتریان است. تکنولوژی نحوه تعامل افراد با شرکتها را به کلی تغییر داده است. ۷۰ درصد مصرفکنندگان موافقند که به لطف تکنولوژی، میتوانند محصول دلخواهشان را از بهترین تولیدکننده خریداری کنند. ۶۱ درصد میگویند تکنولوژی رفتار آنها را تغییر داده است.
۲) مشتریان، خواهان تعاملات بیدرنگ هستند. هر کجا تکنولوژی حضور دارد، فرهنگ «فوریت و بیواسطگی» حاکم است و این فرهنگ، ماهیت تعاملات مشتری با شرکتها را تغییر داده است. ۶۴ درصد مشتریان از شرکتها انتظار دارند که بدون معطلی به آنها پاسخ دهند.
۳) مشتریان اعداد و ارقام نیستند، انسانند. مشتریان این عصر با تکنولوژی کاملا خو گرفتهاند اما در عین حال، بهدنبال روابط شخصی با شرکتها هستند. دوسوم مصرفکنندگان میگویند اگر شرکتی به آنها به چشم اعداد و ارقام نگاه کند، آنها به برند دیگری روی خواهند آورد.
۴) مشتریان، دادهها را در ازای شخصیسازی به شرکتها ارائه میکنند. بسیاری از مشتریان میدانند که شخصیسازی تنها در حالتی ممکن است که شرکتها به دادههای مشتریان دسترسی داشته باشند. مشتریان از کسبوکارها انتظار دارند از این دادهها بهعنوان اهرمی برای ایجاد یک تجربه بهتر و متناسب با نیاز مشتری استفاده کنند.
۵) مشتریان باهوش بهدنبال تجربه فروش سفارشیاند. مشتریان از شنیدن تعریف و تمجیدهای تکراری فروشندگان از محصولات به ستوه آمدهاند. آنها کسبوکاری را انتخاب میکنند که مشتری را درک کند. بیش از سهچهارم مشتریان، فروشندگانی را ترجیح میدهند که به جای تمرکز بر فروش محصول، روی تامین نیازهای مشتری تمرکز کنند.
مشتریان، منبع جمعسپاری
مشتریان متصل، در واقع مدیران برند شما هستند که روی آنها کنترل چندانی ندارید. پس چرا برخی از عملیات مربوط به حوزه بازاریابی را به آنها محول نکنید؟ جمعسپاری یعنی سپردن بخشی از فعالیتهای یک سازمان به مشتریان یا افرادی خارج از سازمان که به صورت داوطلبانه، بهطور رایگان یا با دریافت مبلغی ناچیز، حاضر میشوند این فعالیتها را بر عهده بگیرند. با استفاده از این روش، دادههای واقعی را از مشتریان واقعی دریافت میکنید و روی تجربیاتی که به اشتراک میگذارند، تاثیر بیشتر و سریعتری خواهید گذاشت. الکس کرام، نویسنده وبسایت crowdsource.com میگوید میتوانید در این چهار حوزه از عملیات بازاریابی از روش جمعسپاری استفاده کنید: تعیین ارزش پیشنهادی برند، پیامرسانی به مشتریان، توسعه محصول جدید و طراحی بستهبندی
ما تازه در آغاز عصر مشتریان متصل هستیم. تا سال ۲۰۲۰، این انتظار میرود که سفر مشتریان یکپارچهتر و کلنگرانهتر باشد. مفاهیم مشتری متصل، سفر مشتری و تجربه مشتری، دیگر فقط دغدغه مدیران ارشد بازاریابی، مدیران ارشد فناوری اطلاعات و مدیران ارشد منابع انسانی نیست. مدیران ارشد اجرایی نیز به مرور به اهمیت این حوزهها پی میبرند. این متغیرها مرگ و زندگی کسبوکارها را رقم میزنند. مدیرانی که با حوزه مشتری آگاهانه و هوشمندانه برخورد میکنند و تمرکز اصلی استراتژی کسبوکار خود را بر مشتریان معطوف میکنند، بدون شک موفق خواهند شد.
کسب درآمد . کسب درآمد از اینترنت . سایت پول یابی . استراتژی برندسازی . برندسازی . تصمیمگیری . قوانین برندسازی . کسب و کار . مشتری . مشتریان متصل
منبع : سایت پول یابی
اهمیت محتوا در کسب و کار
در اهمیت محتوا و متن تخصصی در رشد کسب درآمد همین بس که گفته شود، زمانی که مردم شما را برای تولید محتوای باکیفیت شناختند، آنگاه بهعنوان یک منبع قابلاعتماد به شما نگاه میکنند و برای گرفتن اطلاعات به وبسایت شما مراجعه خواهند کرد. درنهایت کسبوکار شما تبدیل به برندی میشود که مردم دوست دارند با آن همکاری کنند. مطمئن باشید که بعد از گذشت مدتی هرکدام از کارمندانتان بهنوعی به رشد و توسعهی کسبوکار شما کمک خواهند کرد....
تولید محتوای هدفمند و باکیفیت میتواند شروعی برای راهاندازی کسب و کار جدید شما باشد. برای تولید محتوای خوب چه نکاتی را باید در نظر گرفت؟
همهی بازاریابهای آنلاین معتقدند که یک وبسایت برای افزایش ترافیک خود باید محتوای جذاب داشته باشد. بعضی از آنها معتقدند که استفاده از محتوای تصویری، صوتی و ویدئویی تأثیر بیشتری بر جذب مخاطب دارد. معمولا تولید محتوا کار راحتی به نظر میرسد؛ اما بعد از گذشت ۲ هفته متوجه خواهید شد که تولید کردن محتوای مرتبط و سرگرمکننده، آن هم بهصورت روزانه کار آسانی نیست. کسب درآمد از طریق محتوا فقط به گرفتن آگهی محدود نمیشود. بسیاری از استارتاپها به چیزی فراتر از نمایش تبلیغات برای کسب درآمد فکر میکنند. بهعنوان مثال اکثر ما حداقل یک بار از اپلیکیشنها و وبسایتها برای پیدا کردن بهترین رستوران در نزدیکی محلی که در آن قرار داریم، استفاده کردهایم. این وبسایتها با رستورانهای زیادی برای جذب مشتری در رویدادها همکاری میکنند. دلیل پرطرفدار بودن اینوبسایتها تولید محتوای قوی و جذاب است. در ادامهی این مقاله راههای استفاده از محتوا برای ساخت یک کسبوکار واقعی را به شما خواهیم گفت.
۱- نیازهای مخاطب را در نظر بگیرید
برای تولید محتوای تأثیرگذار باید همیشه مخاطبان خود را در ذهن داشته باشید. درواقع محتوای شما باید به آنها کمک کند که مشکلات خود را از بین ببرند. شما این اطلاعات را باید از خود مردم و با خواندن مطالب کانالهای مختلف به دست آورید. شناخت نیازهای کاربران به شما کمک میکند تا بتوانید محتوای محبوب و مورد نیاز آنها را تولید کنید. برای این منظور میتوانید مستقیما از آنها بپرسید چه چیزهایی دوست دارند ببینند و بخوانند. بسیاری از شرکتها از هشتگها و موضوعاتی که مورد توجه قرار گرفتهاند یا ترند شدهاند، برای تعیین موضوع محتوا استفاده میکنند. انجام این کار برای شناخته شدن خوب است؛ اما برای ساختن یک کسبوکار واقعی جواب نمیدهد. قبل از نوشتن محتوا به خودتان توضیح بدهید که هدفتان از نوشتن این مطلب چیست و آن را برای چه کسانی میخواهید بنویسید. از تولید محتوای بیکیفیت مانند نوشتن اخبار زرد در مورد افراد معروف خودداری کنید و برای مخاطبان خود محتوای جذاب و باکیفیت تولید کنید.
۲- یک تیم از افراد مناسب بسازید
شرکت شما بدون کارمندانش هیچ ارزشی ندارد. محتوای شما باید توسط افراد مشتاق و علاقهمند به کسبوکارتان نوشته شود. اعضای تیم شما باید به کاری که انجام میدهند علاقهمند و برای مخاطبان خود ارزش قائل باشند. آنها همچنین با تحلیل محتواهای قدیمی خود، باید ببینند که کدام مطالب تأثیر بیشتری بر مخاطب گذاشته است و از آن روش برای تولید محتوای خود در آینده استفاده کنند. آنها باید هدف از تولید محتوا را همیشه در ذهن داشته باشند و به انتقادات و پیشنهادات کاربران خود گوش دهند.
زمانی که مردم شما را برای تولید محتوای باکیفیت شناختند، آنگاه بهعنوان یک منبع قابلاعتماد به شما نگاه میکنند و برای گرفتن اطلاعات به وبسایت شما مراجعه خواهند کرد. درنهایت کسبوکار شما تبدیل به برندی میشود که مردم دوست دارند با آن همکاری کنند. مطمئن باشید که بعد از گذشت مدتی هرکدام از کارمندانتان بهنوعی به رشد و توسعهی کسبوکار شما کمک خواهند کرد. داشتن کارمندانی که به مخاطبان شما بها میدهند و برای رفع نیازهای آنها محتوا تولید میکنند، میتواند تعداد کاربران وفادار شما را افزایش دهد.
از کارمندان خود بخواهید قبل از انجام هر کاری از خودشان بپرسند که انجام این کار چه نفعی برای مخاطب خواهد داشت. اگر نتوانستند پاسخ قانعکنندهای برای این سوال پیدا کنند، آن کار را انجام ندهند. این طرز تفکر باعث ایجاد رابطهی قوی میان برند شما و مردم در تمام پلتفرمها میشود. شما همچنین باید نحوهی دسترسی مردم به مطالب خود را بررسی و از بهترین شیوه برای نمایش مطالب خود در اپلیکیشن موبایل، تبلت یا لپتاپ استفاده کنید.
آموزش کسب درآمد
۳- با افراد مناسب مشارکت کنید
مرتبط بودن محتوای شما با ماهیت کسبوکارتان میتواند باعث ایجاد همکاریهای قوی میان شما و برندهای معروف در صنعت مرتبط بشود. آنها دوست دارند با شما همکاری کنند؛ زیرا میدانند شما برای کاربران خود ارزش قائل هستید. به یاد داشته باشید که هرگز نباید با برندهای غیر مرتبط با صنعت خود همکاری کنید. عدم همکاری ممکن است باعث شود درآمد زیادی از دست بدهید؛ اما در عوض باعث افزایش اعتماد میان شما و کاربرانتان میشود. اعتمادی که شما با مخاطبان خود برقرار میکنید، ارزش بسیار زیادی دارد و از بین رفتن آن میتواند به معنای از بین رفتن کسبوکار شما باشد.
۴- قبل از نوشتن فکر کنید
قبل از اینکه کار جدیدی شروع کنید یا کمپینی راهاندازی کنید، به خوبی فکر کنید. از خودتان بپرسید آیا واقعا کسی به این محتوا احتیاج دارد؟ اگر پاسخ مثبت بود در مرحلهی بعد باید ببینید چگونه باید با مخاطبان علاقهمند در آن زمینه ارتباط برقرار کنید و سپس سراغ نوشتن محتوا بروید. هیچکدام از برندهای معروف یکشبه به جایگاه فعلی خود نرسیدهاند. بنابراین بهآرامی پیش بروید و به اهدافتان پایبند باشید. اگر نتوانستید از کمک حمایتکنندههای مالی بهرهمند شوید، آنگاه از محتوا برای ساختن یک کسبوکار قوی استفاده کنید.
سایت پول یابی, آموزش کسب درآمد, کنکور, استخدام
کسب درآمد . استارتآپ . بازاریابی آنلاین . برند . ساخت محتوا . محتوا . مدیرت محتوا . وب سایت تجاری
اهمیت بازاریابی تجربی برای استارتآپها جهت کسب درآمد
استارتآپهای خود راهانداز یا Bootstrapping برای معرفی برند خود، ساعتهای زیادی را صرف ایجاد کمپینهای بازاریابی غیرمعمول در شبکههای اجتماعی آنلاین میکنند. مهمترین دلیل استفاده از این روش، هزینه کم آن برای انتشار نام شرکت در میان مشتریان هدف است.علیرغم وجود شیوههای بازاریابی رسانهای سنتی و غیرسنتی، امروزه کارآفرینان باید شیوه بازاریابی خود را به سمت بازاریابی تجربی سوق دهند و با مشارکت مشتریان و سرمایهگذاران احتمالی در این فرآیند و ایجاد شور و هیجان در میان عموم مردم، از این فرصتها نهایت استفاده را ببرند.
بازاریابی تجربی فرآیندی است که بر ایجاد یک تجربه خوشایند و به یادماندنی برای مشتری تمرکز دارد و این کار را ازطریق به وجود آوردن یک ارتباط حسی میان مشتری و برند یا محصولات و خدمات انجام میدهد. کمپین بازاریابی تجربی اپلیکیشن MOOLAGRAM نمونه موفقی است که اخیرا اجرا شده است. این اپلیکیشن شرایطی را برای ارتباط میان مردم و صاحبان کسبوکار فراهم میکند. برای معرفی این برند و برگزاری کمپین، از موسسه ICE Factor، با هدف تعامل با مشتریان و جلب آنها به دانلود، عضویت، استفاده فعال از اپلیکیشن و بهطورکلی افزایش آگاهی مردم از برند، کمک گرفته شده است.
این کمپین، شامل نمایندگان برند و ” Moolamen ” بود که لباسهای یکسره قرمزرنگی شبیه به مورف به تن داشتند. به گردن آنها یک کد QR آویخته شده بود. این کد به حاضرین فستیوال اطلاعاتی در رابطه با برنامه و نحوه ثبتنام میداد. اولین فعالسازی بیش از سه روز طول کشید و در این مدت حدود ۶۴۰ کاربر عضو برنامه شدند و بیش از ده هزار تعامل یا ایمپرشن از اپلیکیشن ثبت شد.
به دلایل مختلفی از Moolamen در این کمپین استفاده شد. اول اینکه رنگ قرمز روشن باعث جلبتوجه شرکتکنندگان فستیوال میشد و با ایجاد حس صمیمیت و راحتی در مخاطب امکان تعامل را افزایش میداد. لباسهای قرمز رنگ برند این شرکت را تقویت میکردند. این شرکت میخواست خود را بهعنوان یک شرکت هیجان انگیز و پویا نشان دهد، و برای همین رنگ قرمز را برای اپلیکیشن خود انتخاب کرد. مهمترین بخش این کمپین کدهای QR بود. وجود این کد یک مرحله از مراحل دانلود برنامه را کاهش میداد و اطلاعاتی سریع و قابل سنجش از میزان فعال سازیهای موفق ارائه میداد. تقریبا همه شرکتکنندگان در فستیوال در هنگام خروج از این رویداد، تجربهای از این تیم و برند کسب کرده بودند.
براساس ارزیابیهای بسیاری از متخصصان حوزه کسبوکار، امروزه رشد بازاریابی تجربی از تبلیغات دیجیتال هم فراتر رفته است و با گسترش شبکههای اجتماعی، ابزاری جدید و فوقالعاده برای تبلیغات فراهم آمده که با نیازهای شرکتهای نوپا سازگار است. با کمک این روش، استارتآپها مانند گذشته مجبور به استفاده از منابع مالی و اعتباری خود برای تبلیغات نیستند چراکه این کمپینها نهتنها باعث شکل گیری تعامل میان مشتری و محصول و تجربه برند میشوند بلکه همزمان باعث میشوند نام برند در ذهن مشتری نقش ببندد.
در چند سال اخیر، پیدایش و توسعه شبکههای اجتماعی و دیگر پلتفرمها، عامل تحول و تکامل در فرآیند جذب مشتری شده است. امروزه برای بازاریابی موفق باید تجربه مشتری را هدف قرار داد و با تحریک حواس چند گانه، ارتباط حسی مشتری با برند را تقویت کرد. درواقع با استفاده از ابتکار و خلاقیت میتوان اثر مثبتی روی مشتری ایجاد کرد که درنهایت روی احساس مشتری نسبت به برند تاثیر بگذارد.
در اینجا هشت راهکار مهم مطرح میشود که در صورت استفاده از آنها در کمپینهای بازاریابی تجربی، موفقیت برند استارتآپ تضمین خواهد شد.
۱-منحصر به فرد باشید
اگر قصد دارید کمپین خود را به همراه دیگر گروهها در یک رویداد یا نمایشگاه ارائه دهید بهتر است تلاش کنید در جایی قرار بگیرید که همه به راحتی بتوانند شما را ببینند. هدف اصلی دیده شدن هر چه بیشتر برند شما است. درواقع هرچه تعداد بازدید شرکتکنندگان از یک برند و تجربه آن بیشتر باشد کمپین آن برند موفقتر خواهد بود.
۲-خلاق باشید
عنصر اصلی دیگر، خلاقیت و نوآوری است که قابل آموزش دادن نیست. پیشنهاد یا مشورت دادن به کسی در مورد نحوه برنامهریزی برای فعالسازی موثر اپلیکیشن، درست شبیه به سفارش ساخت یک ویدیوی ویروسی توسط یک شرکت است، به این دلیل که در هر دو مورد، توانایی پیشبینی اینکه بیننده یا مشتری چگونه با آن برند ارتباط برقرار میکند، مثل غیب گویی است.
با حضور افرادی که برند را بهخوبی میشناسند جلسات طوفان فکری برگزار کنید و در مورد اهداف کمپین و آنچه قرار است کمپین ارائه دهد یا هر ایده جدیدی صحبت کنید. مهمترین مسئله این است که تمام ایدههای مطرح شده در این جلسات باید مورد بحث و بررسی قرار گیرد چراکه اغلب تبلیغهای به یاد ماندنی و خاطره انگیز از یک ایده بنیادی و محرک نشات گرفتهاند و درنهایت عامل ایجاد واکنشهای حسی در مشتری شدند.
۳-حواس پنج گانه را به کار بگیرید
خاطرات خود را مرور کنید و زمانی را به خاطر بیاورید که در مهد کودک در مورد بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی و لامسه آموزش دیدهاید. همانطور که در سراسر این مقاله اشاره شد موفقیت شما وابسته به جذب حواس مشتری است. اوج موفقیت و درواقع نهایت بازدهی برای یک شرکت هنگامی است که توسط مشتریهایی که آن برند را تجربه کردهاند به یاد آورده شود. در اصل رسیدن به این نقطه همان هدف مهم و دشواری است که بسیاری از استارتآپها برای دست یابی به آن تلاش میکنند.
۴- کمپین خود را طوری طراحی کنید که قابل مدیریت باشد
پس از توافق بر روی یک ایده، نوبت به طراحی خلاق آن میرسد که باید علاوه بر بهصرفه بودن، بهسادگی هم قابل مدیریت باشد. یک استارتآپ میتواند بهترین ایده جهان را داشته باشد اما در صورتیکه صاحبان ایده نتوانند آن را به نتیجه برسانند درواقع تنها چیزی که خواهند داشت یک ایده است نه کمپین. به همین دلیل، ضروری است در طراحی استراتژی، اصولی و منطقی عمل کنید. قدمهای بزرگ بردارید یا حداقل تظاهر کنید که بزرگ هستید.
۵- تا آنجا که میتوانید ارگانیک عمل کنید
نه در حوزه موادغذایی، بلکه در هر زمینهای سعی کنید اثری طبیعی بر تجربه مشتری ایجاد کنید. کمپینی که ارگانیک نباشد و تاثیری غیرطبیعی ایجاد کند کمتر در میان مردم دهانبهدهان منتشر میشود. درنتیجه لازم است کمپینتان علاوه بر دارا بودن جنبههای جذاب و غیرقابل پیش بینی، بر اساس مولفههای قابل سنجش طراحی شود تا بتواند به تعامل میان مشتری و برند کمک کند.
۶- خاطره انگیز باشید
روشهای متعددی برای فعالسازی بازاریابی وجود دارد که بهطور موثری، باعث شدهاند مشتریان سالها در مورد شرکتی صحبت و بدون هیچ هزینهای، برای شرکت در گفتگوهای معمول خود تبلیغ کنند. بزرگترین و مهمترین منبع این تبلیغات، مدتزمانی بود که بازاریابها صرف مصاحبه و نظرسنجی از مشتریان در مناطق هدف میکردند. زمان موسسان استارتآپها و کارکنان آنها، یکی از منابعی است که با وجود ارزشمند بودن بسیار محدود است. به همین دلیل است که بازاریابی تجربی برای استارتآپها کارآیی بسیاری دارد.
۷- حرفهای رفتار کنید
پر انرژی و مشتاق بودن معمولا مهمترین مولفههای یک بازاریابی موفق است. بااینحال، نمایندگان برند باید در تمام مدت کمپین و حتی در مکانهایی که از هیجان بالایی برخوردار است حرفهای برخورد کنند. در بعضی موارد، برنامههای تبلیغاتی باعث میشوند افراد از مسیر اصلی و حرفهای خود منحرف شوند. بنابراین برای استفاده کامل از فرصتهای موجود، همه باید بدانند که کمپین بازاریابی مکان و زمان مناسبی برای تفریح نیست.
۸- از فناوری استفاده کنید
با تکیه بر روشهای جدید جذب مشتری به روش تجربی، جمعآوری دادهها اهمیت ویژهای دارد. دادههای جمعآوری شده، علایق و تمایلات مشتری را نشان میدهند و به بازاریاب کمک میکنند که کمپین خود را متناسب با نیاز مشتری و در تعامل کامل با او طرح ریزی کند. این دادهها تاثیر بازاریابی را روی کاربر نهایی هم نشان میدهند. از فناوری میتوان بهعنوان ابزاری برای فراهم کردن این دادهها استفاده کرد.
هدف نهایی بازاریابی تجربی آن است که مشتری، تجربه برند را فراموش نکرده و پس از کمپین هم در مورد آن با دیگران گفتگو کند. مسئله مهمتر آن است که مشتری باید بتواند پس از کمپین، برند و کاربرد آن را تشخیص دهد. ابداع و نوآوری به همراه نیروی انسانی ( بهجای منابع مالی) ترکیب کاملی برای اثربخشی یک کمپین است و همین موضوع، بازاریابی تجربی را به گزینه مناسبی برای استارتآپها تبدیل کرده است.
با وجود اینکه اهمیت بازاریابی دیجیتال را نمیتوان نادیده گرفت و نباید از آن غافل شد، اما استارتآپها باید به شیوههای جذاب و هیجان انگیزتری روی بیاورند. دیدن گروهی از نمایندگان برند با لباسها و تجهیزاتی که یادآور برند باشند، حرکت در خیابان یا برگزاری فستیوال و پخش کردن نمونه محصولات برند یا توزیع آگهیهایی در رابطه با برگزاری یک کمپین در آینده نزدیک، همگی مثالهایی هستند که اگر بهدرستی انجام شود چنان اثر عمیقی بر مشتری خواهد داشت که خلاقانهترین کمپینهای دیجیتال نخواهند داشت.
اصطلاح استارتآپ معمولا به معنی شروع به کار یک پروژه، کسبوکار یا شرکت تعریف میشود.
پس از راهاندازی اولیه هر پروژهای، حرکت پر شتاب به سمت اهداف نهایی کاملا منطقی است و موثرترین ابزار رسیدن به این هدف، افزایش شناخت مردم از آن برند است. ازآنجاییکه امروزه مشتریهای سنتی به مشتریهای تجربی تکامل یافتهاند، استارتآپها هم مجبوراند روشهای بازاریابی خود را تغییر دهند و روشهایی شامل این ویژگیهای مهم و جدید را دنبال کنند، چراکه تعاملات و فرصتهای مشترک میان استارتآپها و بازاریابی تجربی غیرقابلانکار است.
مطالب مشابه درباره استارت آپ :
فرصت سازی استارتآپی از بحران برای کسب درآمد
آموزش شبکهسازی استارتآپی مناسب جهت افزایش کسب درآمد
شناخت روحیه خود قبل از راهاندازی استارتآپ و کسب درآمد
آموزش کسب درآمد و جذب مشتری برای استارتآپ
کسب درآمد موبایلی برای استارتآپها
معرفی مدلهای کسب درآمد اینترنتی
اینترنت دنیای امروز را دگرگون کرده است و کسب و کار و تجارت نیز از این قائده مستثنی نیست. همهی ما با فروشگاههای اینترنتی موفق و بزرگی که به درآمدهایی میلیاردی دست یافتهاند، آشنایی داریم و شاید خودمان هم بارها از آنها خرید کرده باشیم. امروزه میتوان با صرف هزینهای نسبتا اندک، کسب و کاری را راهاندازی کرد و حتی بدون فروشگاه و محلی فیزیکی، به درآمد قابل توجهی دست یافت، ولی چه روشهایی برای تجارت آنلاین وجود دارد و برای انتخاب مدل های کسب و کار اینترنتی با چه گزینههایی روبهرو هستیم؟ این پرسشی است که در ادامه به پاسخ آن میپردازیم.
بیایید فرض کنیم شما بهترین مایع ماکارونی را طبخ میکنید و دوستانتان به شما میگویند که باید از آن برای راهاندازی یک کسب و کار استفاده کنید. در این صورت، از چه مدل کسب و کاری استفاده خواهید کرد؟ یکی از گزینههای موجود این است که بگویید: «محصولی را تولید میکنم و آن را میفروشم.» ولی شما باید وقت بگذارید و بهترین مدل کسب و کاری را پیدا کنید که برای ایدهی جدیدتان مناسب است و شانس موفقیت شما را به میزان چشمگیری افزایش میدهد.
مدل کسب و کار شما چیست؟
مدل های کسب و کار اینترنتی اصلی موجود عبارت است از:
۱. فروش محصول؛
۲. فروش خدمات؛
۳. فروش محصول اطلاعاتی.
فروش محصول به صورت آنلاین
فروش محصول: احتمالا این نخستین مدلی است که به ذهن هر فرد میرسد؛ برای این کار باید محصولی فیزیکی و قابل ارسال تولید کنید و آن را بهصورت آنلاین به فروش برسانید. برای فروش محصول نیز میتوانید از فروشگاه اینترنتی خودتان استفاده کنید، آن را در یکی از سایتهای حراج عرضه کنید یا بهعنوان فروشندهی شخص ثالث، محصول خود را در بازاری آنلاین (مانند وبسایت آمازون که محصولات فروشندگان مختلف را برای فروش عرضه میکند)، به فروش برسانید.
مزیتهای فروش محصولات بهصورت آنلاین
فروش آنلاین محصولات (در مقایسه با فروش آنها در مکانی فیزیکی)، مزیتهای فراوانی دارد. نخست اینکه مشتریان میتوانند محصولات شما را مشاهده و بررسی کنند، بدون اینکه مجبور باشند به فروشگاه شما بیایند (البته اگر فروشگاهی داشته باشید). به علاوه مشتریها میتوانند تمام گزینههای موجود مانند نظرات سایر مشتریان، فهرست مواد تشکیلدهنده و دستورالعملها یا کاربردهای مربوطه را مشاهده کنند. ویدئو و عکسهایی از محصول شما در حین استفاده و بخش سؤالات متداول نیز به مشتریان اطلاعاتی میدهد که نمیتوان در فروشگاههای آجری و فیزیکی به دست آورد.
اشکالات فروش محصولات به صورت آنلاین
شما باید چیزی را تولید، آن را انبار و سپس ارسال کنید. ممکن است کالاهای فیزیکی خراب شوند و تولید، انبار کردن و ارسال آنها نیز کار وقتگیری است. پس از ارسال نیز مشکل کالاهای مرجوعی پیش میآید. کنترل موجودی کالاهای فیزیکی، چالش بزرگی است. اگر کالای زیادی تولید کنید و کالاهایتان خراب شود، ضرر میکنید. اگر خیلی کم تولید کنید و موجودیتان تمام شود، فروشهای بالقوهتان و شاید مشتریهای خود را از دست بدهید که برای تأمین کالای خود، به سراغ منبع مورد اطمینانتری میروند.
فروش خدمات به صورت آنلاین
فروش خدمات: خدمات را به خوبی میتوان به صورت آنلاین، خرید و فروش کرد. دو روش اصلی فروش اینترنتی خدمات عبارت است از:
۱. استفاده از وبسایت بهعنوان ابزار فروش:در این روش، کسب و کاری آفلاین، از وبسایت خود بهعنوان ابزاری برای فروش خدماتی استفاده میکند که بهصورت آفلاین ارائه میشود. بسیاری از کسب و کارهای آفلاین، از اینترنت بهعنوان ابزار فروش خدمات خود استفاده میکنند. در این حالت، وبسایت بیشتر شبیه بروشوری برای کسب و کار شما عمل میکند. برای مثال، میتوانید نجار، دندانپزشک یا وکیلی را از طریق وبسایت او بیابید (و ارزیابی کنید). اشتراک همهی این کسب و کارها این است که تمام خدمات آنها را بهصورت فیزیکی و آفلاین دریافت میکنید.
۲. استفاده از وبسایت بهعنوان ویترین: در این روش، خدمات به صورت اینترنتی به فروش میرسند و عرضه میشوند. نمونههایی از این خدمات، شامل بازاریابی اینترنتی، خدمات مسافرتی و سرگرمی است. فروش و عرضهی تمام این موارد از طریق سِروِر فروشندگان انجام میشود.
مزیتهای فروش اینترنتی خدمات
جذب مشتری از طریق وبسایتی که به خوبی طراحی و برای آن تبلیغات شده، بسیار کمهزینهتر از استفاده از روشهای سنتی و آفلاین است. در این روش، مشتریان اطلاعات زیادی در مورد محصول شما دریافت میکنند و مجبور نیستند برای بررسی گزینههای موجود به محل شما بیایند. همیشه وبسایتهایی که به خوبی طراحی شدهاند و دارای محتوای زیادی هستند، عملکرد بهتری از رقبای ضعیفتر دارند. صرفنظر از اینکه وبسایت شما بروشوری برای کسب و کارتان باشد یا ویترینی برای نمایش محصولات و خدمات شما، راهاندازی این مدل کسب و کار، سریعتر و آسانتر از فروش محصولات و خدمات به صورت سنتی است.
اشکالات فروش اینترنتی خدمات
در این مدل کسب و کار اینترنتی، سطح بالایی از رقابت وجود دارد، بهویژه برای کلمات کلیدی خاص. برای مثال، اگر شما لولهکشی در تهران باشید، به سختی میتوانید در نتایج جستوجو برای کلمهی کلیدی «لولهکش تهران»، در رتبهی بالایی قرار بگیرید، زیرا با جستوجوی این کلمهی کلیدی در گوگل، بیش از صدها هزار نتیجه نمایش داده میشود. به همین دلیل، باید به دنبال استفاده از طرح بازاریابی محتوای تهاجمی باشید. از آنجا که بهطور کلی، فرصت ایجاد رابطهای حضوری با مشتری را نمییابید، ایجاد وبلاگی جذاب همراه با نمایش ویدئو، نقش مهمی در این مدل کسب و کار اینترنتی ایفا میکند. نمونههایی از فروشندگان خدمات اینترنتی شامل وبسایتهای نمایش آنلاین ویدئو، ارائهی خدمات میزبانی وب، بازاریابی ایمیلی، فروش بلیط هواپیما و ارائهدهندگان خدمات محلی آفلاین است.
فروش اطلاعات به صورت آنلاین
فروش اطلاعات: معمولا طراحان مرتبط با سبک زندگی و بازاریابان اینترنتی، این مدل کسب و کار را انتخاب میکنند. بهطور معمول، در زمان فروش محصولات یا خدمات، تنگنایی به وجود میآید؛ اغلب صاحبان کسب و کار، حداکثر تا میزان محدودی فروش دارند و بدون ایجاد تغییر در کسب و کارشان (از طریق استخدام کارکنان بیشتر، خرید تجهیزات بیشتر و غیره) نمیتوانند میزان فروش خود را افزایش دهند، ولی در مورد محصولات اطلاعاتی، چنین محدودیتی وجود ندارد و تنها عامل محدودکنندهی میزان فروش، ظرفیت سرور میزبان وب شماست (یعنی حجم اطلاعاتی که میتوانید در وبسایت خود نمایش بدهید و تعداد کاربرانی که میتوانند از وبسایت شما بازدید کنند).
در این روش، محصولات منحصرا به صورت الکترونیکی و خودکار عرضه میشوند. پرداختها و صدور صورتحسابها نیز به صورت خودکار و توسط سبد خرید و دروازهی پرداخت انجام میشود و محدودیتی در تعداد تراکنشهایی که در طول شبانهروز پردازش میشود، وجود ندارد.
فروش اطلاعات را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
۱. فروش اطلاعات قابل دانلود: رایجترین محصول قابل دانلود، کتاب الکترونیک است و در قیمتهای گوناگونی عرضه میشود. سایر محصولات قابل دانلود، شامل فایلهای صوتی (MP3)، ویدئویی (MP444) و متنی است. معمولا در دورههای آموزشی که قیمتهای بالاتری دارند، ترکیبی از فایلهای پیدیاف و صوتی و ویدئویی ارائه میشود.
۲. دریافت حق عضویت در وبسایتها:برخی وبسایتها، خدماتی شامل امکان دسترسی به روزنامه، مجله یا مقالات را ارائه میدهند و برخی نیز وبسایتهایی کامل با فایلهای ویدئویی و صوتی و انجمنهایی تعاملی هستند و برای استفاده از تمام خدمات آنها باید در آن وبسایتها عضو شوید. این وبسایتها معمولا به صورت ماهانه یا سالانه، مبلغی را بهعنوان حق عضویت دریافت میکنند. گاهی این وبسایتها به صورت خودکار، مقدار معینی مطلب و محتوا (مانند درسهایی از دورهای آموزشی) را در طول دورهی زمانی معینی به هر یک از اعضای جدید ارائه میدهند. هدف از این روشِ «قطرهای»، جلوگیری از غرق کردن مشترکان جدید با حجم زیادی از محتوا و وادار کردن آنها به پرداخت حق عضویت برای دورهی زمانی طولانیتری است.
مزیتهای فروش اینترنتی اطلاعات
مدلی که بسیاری از فروشندگان این خدمات آنلاین، برای ارائهی اطلاعاتِ مداوم از آن استفاده میکنند، مدلی از صدور صورتحسابهای دورهای است. با صدور صورتحسابهای ماهانه یا سالانه، برای دستیابی به موفقیت، به تعداد بسیار کمتری از مشتریان نیاز خواهید داشت. در این مدل کسب و کار اینترنتی، پس از ایجاد محصول، برای تعمیر و نگهداری سیستم به زمان بسیار اندکی نیاز دارید. از آنجا که این مدل مقیاسپذیر است، به راحتی میتوانید بدون مواجهه با دشواریهای رایج در کسب و کارهای فروش محصولات و خدمات به تعداد زیادی از خریداران خدمات ارائه دهید.
اشکالات فروش اینترنتی اطلاعات
بیشتر فروشندگانِ اطلاعات در انتقال ارزش واقعی اطلاعاتی که به فروش میرسانند، با مشکل مواجه هستند؛ با وجود اطلاعات رایگان فراوانی که به صورت آنلاین در دسترس عموم قرار گرفته است، متقاعد کردن کاربران برای پرداخت بهای اطلاعات و محتوای شما کار دشواری است. علاوه بر آن، بهراحتی میتوان محتوای دیجیتالی را کپی و سرقت کرد؛ بنابراین باید به دنبال راهی برای حفاظت از محتوای خود و جلوگیری از سرقت آن باشید.
نکتهای در مورد فروش اینترنتی اطلاعات
مردم تمایلی ندارند برای اطلاعات قدیمی پولی بپردازند. در بیشتر موارد، مطالبی که ارائه میدهید باید مشکلی جاری و حلنشده را حل کند؛ بنابراین همیشه به بهترین روش برای انجام کارها فکر کنید. دانستن اینکه چگونه میتوان کاری دشوار یا گیجکننده را انجام داد، مبنای خوبی برای تولید محصولی اطلاعاتی است. هرگز تصور نکنید مردم حاضرند برای اطلاعاتی که شبیه مطلبی معمولی است، پولی بپردازند. مطلب شما باید جامع و کامل باشد و مشکلی واقعی را حل کند.
آنچه هر کسب و کار اینترنتی به آن نیاز دارد
صرفنظر از اینکه چه مدل کسب و کار اینترنتی انتخاب میکنید، به یک استراتژی محتوا نیاز دارید. بدون داشتن محتوایی منسجم در وبسایت خود، هرگز نمیتوانید ترافیک موتورهای جستوجو را به سایت خود جذب کنید و مشتریان بالقوه نیز به اطلاعاتی که برای انجام خریدی آگاهانه نیاز دارند، دست نخواهند یافت و احتمالا هرگز خریدی از شما نخواهند کرد.
مدل کسب و کار اینترنتی انتخابی شما چیست؟بیایید به مثال دستور پخت مایع ماکارونی خوشمزه برگردیم. چه مدل کسب و کاری را برای عرضهی آن انتخاب خواهید کرد؟
فروش محصول:شما میتوانید مایع ماکارونی خوشمزهی خود را در حجم بالایی تولید، بستهبندی و انبار و به دوستداران ماکارونی در سراسر کشور ارسال کنید. میتوانید محصول خود را در اندازهها (یکنفره، خانواده، مهمانی)، مزهها (با گوشت، ادویهدار، اُرگانیک) و سبکهای گوناگون (فقط مایع ماکارونی، همراه با رشتههای ماکارونی، همراه با مخلوط ادویهی خشک) ارائه دهید. شما باید کارخانهای راهاندازی کنید یا تولید محصول خود را به کارخانهی دیگری بسپارید. در هر صورت، انجام این کارها هزینهبر است و باید به درگاه پرداخت اینترنتی، حملکنندهی کالا، تولید، شکایات و مرجوعی کالا نیز فکر کنید.
فروش خدمات:دستور پخت ویژهی شما میتواند در یک شرکت تهیهی غذای ایتالیایی مورد استفاده قرار بگیرد یا میتوانید با استفاده از وبسایتی که به صورت بروشوری برای کسب و کار تهیهی غذای شما عمل میکند، برای آن بازاریابی کنید یا به رستورانها، خدمات آموزش داخلی ارائه دهید. شاید هم بتوانید به افرادی که قصد دارند پخت ماکارونی اصیل و خوشمزه را یاد بگیرند، آموزشهایی ارائه دهید. راهاندازی چنین کسب و کاری، سادهتر و کمهزینهتر از تولید محصول فیزیکی و واقعی است و متمایز کردن آنچه ارائه میدهید از طریق فروش خدمات، آسانتر است.
فروش محصول اطلاعاتی:این روش، سادهترین (و بنابراین کماسترسترین) گزینه است. میتوانید کتاب الکترونیکی سادهای بنویسید و در آن، روش پخت و مواد تشکیلدهندهی مایع ماکارونی خود را توضیح دهید یا یک سایت عضویت آشپزی کامل راهاندازی و در آن از ویدئوها و انجمنهای گفتوگوی اعضا استفاده کنید و با افزایش تعداد اعضای سایت، مطالب آموزشی موجود در آن را گسترش دهید.
کسب درآمد . کسب درآمد اینترنتی .تجارت آنلاین . فروش اینترنتی . فروش در اینترنت . فروشگاه اینترنتی . کسب و کار . کسب و کار اینترنتی . مدل کسب و کار . مدل کسب و کار آنلاین
مطالب مشابه کسب و کار اینترنتی:
شیوه کسب درآمد از همکاری در فروش اینترنت
شیوه های کسب درآمد و افزایش فروش
شیوه موفقیت در کسب و کار آنلاین
شیوه اجرای ایده کسب و کار اینترنتی
شیوه های کسب درآمد از طریق وبلاگ
تکنیک های متمایز شدن برند اپل در کسب درآمد
باید گفت اپل در هر دو جهان بازاریابی و فناوری از طریق نوآوری در تبلیغات انقلابی به پا کردهاست. برند تجاری اپل با استفاده از نوآوری در تبلیغات موفقیت زیادی به دست آورده که موفقیت آنها براساس استانداردهای بازاریابی است. ما فکر میکنیم ارائه محصولات با تصاویر ساده کارساز است، اما اینگونه نیست.
این موفقیت تحت تاثیر خود استیو جابز و آژانس TBWA است که اپل به آن رسیده است. در طول سال ها با کمپینها برای تحمیل تصویر خود استفاده کردهاست که بتواند قدرتمند شود. ایده اصلی متحول کردن تکنولوژی، بخشی که به نظر پیچیده و غیر قابل دسترس است باید ساده به نظر برسد. این خیلی دیدنی است که با نام تجاری بتواند در راه متحد کردن یک انجمن درباره محصولات و تصویر خود در دنیا توانایی داشتهباشد.
در نتیجه انتخاب نام تجاری برای شرکت یک پدیده نادر است. در این مقاله متوجه خواهیم شد که اپل چگونه توانستهاست یک ارتش از طرفداران پرشور را برای انتخاب نام تجاری ایجاد کند.همچنین برخی از این اصول را در کتاب دکتر رابرت سیالدینی به نام «روانشناسی اقناع» پیدا کردهایم.
۱-ایجاد حس کمبود
جسارت به دست آوردن ثروت یکی از مواردی است که به عنوان تکنیکی برای بازاریابان به خوبی شناخته شدهاست. اپل این حس را در کاربران خود به وجود میآورد که همه به زودی از این محصولات خسته میشوند و برای خرید محصول جدید اپل عجله میکنند. این احساس اورژانسی مصرف کننده را به سمت تصمیم برای تغییر محصول هل میدهد.
به عنوان مثال در طول فروش، ما باور به انجام یک معامله خوب داریم زیرا فکر میکنیم در یک دوره زمانی کاهش قیمت داشتهاست. با این حال، ما برای مواردی که تا الان پول خرج نکردهایم هزینه می کنیم به خاطر این موضوع که ما اعتقاد داریم یک محصول خوب را خریداری کردهایم.دلیل این روش این است که ما برنامهریزی شدهایم که فکر کنیم انجام یک معامله در این مدت به سود ما خواهد بود و در هیچ زمان دیگری ما نمیتوانیم چنین معاملهای انجام دهیم.
به عنوان مثال باید بدانیم که برند سهام اپل در روز های محدودی به فروش می رسد. به عنوان یک داستان، روزی به فروشگاه اپل فلوریدا رفتم؛ جایی که یکی از بزرگ ترین فروشگاه های اپل بود و می خواستم یک آیفون جدید بخرم اما فروشنده با مهربانی به من توضیح داد که ما امروز دیگر نمی توانیم خریدوفروش کنیم زیرا که در روز فقط اجازه فروش ۸۰۰ دستگاه آیفون را داریم و شما باید فردا به ما مراجعه کنید یعنی علاوه بر آنکه به ما آیفون نفروخت ما را مجبور کرد که فردا دوباره به آنجا بریم و دستگاه آیفون بخریم و این یک احساس کمبود را در مردم ایجاد می کند.
۲- تعهد و ثبات
در تمایلات مان اگر بخواهیم افراد منطقی و پایدار به نظر برسیم، تعهد و ثبات در این عرصه دو ارزش خیلی عمیق هستند. مردم در اشتباه هستند وقتی که فکر میکنند تغیر در ذهنشان یک نوع بیثباتی است. افرادی که تصمیمهای خوب میگیرند اغلب به عنوان انسانهای قابل اعتماد و هوشمند شناخته میشوند. با استفاده از اصل ثبات و تعهد در نام تجاری اپل سیساست های این شرکت آشکار میشود.
همه جزییات؛ از طراحی محصول، بستهبندی، تبلیغات از طریق تجربه و غیره، همه و همه برای چیزهایی است که تعهد را در نزد این شرکت نشان میدهد. برند در نظر گرفته شده برای این شرکت کمال و برتری آن را نشان میدهد. طرفداران متعهدترین افراد به نام تجاری این شرکت هستند و اپل به طور کامل آنها را وارد سیستم تفکر خود کردهاست.
ارزش منتقل شده توسط اپل آنقدر قوی است که افرادی که از محصولات اپل استفاده میکنند خود را عضو این شرکت میدانند زیرا این به دلیل ارزش نام تجاری آن است که در سیستم اعتقادی خود ریشه دارد. همیشه طوری است که محصولات غیر اپل انگار دارای یک نقص شناختی هستند.
۳-سخاوتمند نشان دادن
اپل با استفاده از این استراتژی که برخی محصولات خود را رایگان در اختیار همه قرار میدهد این تصور را به وجود میآورد که این شرکت یک شرکت سخاوتمند است. در واقع این برند با استفاده از این روشهای کمی و ارائه چیزهای کوچک به کاربران خود این فکر را القا میکند که سخاوتمند است و آنها همیشه همراه اپل خواهند ماند. معمولا این شرکت برخی زمان ها بعضی از برنامههای کاربردی خود را رایگان اعلام میکند.
۴-برانگیختن احساسات
ارتباط عاطفی با مشتریان کلید موفقیت بازاریابی در جهان امروزی است. اگر نخستین تبلیغات آی پدها را در سال ۲۰۱۰ به خاطر بیاورید، در این تبلیغات مردم با آرامش خاصی در اتاق نشیمن خود نشسته بودند و با ابزارهای جدید خود کار می کردند. آنها خوشحال و راحت بودند. در این تبلیغات اپل از ابعاد صفحه نمایش یا قدرت پردازش صحبت نمی کرد، فقط نشان می داد که مردم از آی پدهای خود لذت می برند.
حس دوست داشتن، تاثیر نفوذی و کلیدی روی ارتباط اقناعی دارد. این حس چنان قوی و قدرتمند است که اپل به عنوان یکی از ابزارهای اصلی ارتباط از آن استفاده می کند. همه محصولات اپل از نوعی قدرت جاذبه برخوردارند که مشتریان را به خود جذب میکند. محصولات اپل این توانایی را دارند که کاربران و مصرف کنندگان خود را اقناع و به این واسطه در میان آنها اعتبار کسب کنند.
این نام تجاری موفق تمام نقاط ارتباطی را که با مصرفکنندگان و کاربران دارد، در نهایت زیبایی به یک تجربه کامل تبدیل میکند. اپل از همان لحظه گشودن بسته محصولات خود، چه گوشی موبایل و چه مک بوک با ابزار و لوازمهای جانبی مختلف و چیدمان خاصی که دارد، در مصرف کننده احساس شور و شعف و هیجان به وجود می آورد.
۵-اثبات اجتماعی
اثبات اجتماعی در زمینه بازاریابی و فروش یک اصل مهم است. ما موجوداتی اجتماعی هستیم و همین دلیل مهم بودن موضوع اثبات اجتماعی را میرساند. اگر بخواهیم کمی عمیقتر این موضوع را تحلیل کنیم باید بگوییم که امروزه مردم اغلب به هنگام خریدهای بزرگ و کوچک دچار «اضطراب خرید» میشوند که یک پدیده طبیعی است .
برای اینکه این اضطراب به هنگام خرید از بین برود باید خریدار ببیند که افراد بسیاری این خرید را انجام دادهاند تا مطمئن شود که کار اشتباهی انجام نمیدهد و با اعتماد به نفس خرید خود را انجام دهد. رسانههای اجتماعی یکی از ابزارهای پرقدرت برای برندها و نامهای تجاری در راستای کسب اعتماد است.
اپل نیز از این استراتژی در جهت افزایش فروش خود استفاده میکند و مشتریان خود را در رسانههای اجتماعی برای تعامل و حرف زدن درباره محصولات خود تشویق می کند. اپل کاربران خود را ترغیب میکند تا تجربه های هیجانانگیز خود را از استفاده محصولات با دیگران به اشتراک بگذارند تا آنها هم نسبت به محصولات اپل حس اعتماد و اطمینان پیدا کنند.
کمپین تبلیغاتی اپل با شعار متفاوت فکر کنید نیز در جهت همین استراتژی فعالیت میکند. به این ترتیب که این کمپین این حس را در مخاطبان برمیانگیزد که کاربران محصولات اپل فرقهای متفاوت از اجتماع هستند و از نظر هوش و ظاهر و پرستیژ اجتماعی در گروه خاصی قرار میگیرند.
۶-مقتدر بودن
کمپانی اپل برای نشان دادن اقتدار و اعتبار خود یا حداقل برای القای حس قدرت به کاربران به استراتژی های متنوعی روی آورده که بارز ترین آنها جنیوس بار است. درواقع اپل با اضافه کردن ویژگیهای خاصی به محصولاتش باعث میشود مشتریانش او را از بقیه جدا کنند.
اپل با استفاده از جنیوس بار که یک ایستگاه پشتیبانی فنی در اپل استور است، این تصور را به مخاطبان القا میکند که هدایت و تعمیر محصولات اپل هوش و نبوغ خاصی را می طلبد. درواقع اپل با راهاندازی چنین سیستمی یک قدرت و پشتیبانی نیرومند را پشتوانه کاربران خود کردهاست که پیچیدگی تعمیر این محصولات را فقط به دست خودش امکانپذیر میکند.
کسب درآمد . کسب درآمد اپل .استراتژی اپل . برند اپل . تکنیک اپل . تمایز اپل . شیوه کسب و کار . کمپانی اپل . مدل تبلیغات اپل
انگیزه و تلاش ده کارآفرین موفق در کسب درآمد بالا
این موسسان، روش حفظ انگیزه در سختی ها را با شما در میان میگذارند. هیچ راه منحصر به فردی برای کسب انگیزه وجود ندارد. در واقع این کاملا شخصی است و از چیزی که برای شما اهمیت دارد و به شما نیرو میدهد نشأت میگیرد. اما فارغ از اینکه آن را در کجا پیدا میکنید، انگیزه اغلب بخش لاینفک چیزی است که در سختی ها به شما نیرو میدهد تا به کار خود ادامه دهید.
ما از ۱۰ کارآفرین خواستیم که چیزها، کارها و افرادی که الهام بخش آنها برای فعالیت و تلاش در جهت ایجاد تحول هستند را با ما در میان بگذارند.
آنچه در ادامه می آید اظهارات آنها است.
نام: Harper Reed
شرکت: Modest (پی پال فعلی)
انگیزه: آزادکردن دسترسی ها و فرصت دادن به مردم. یکی از دلایل اصلی که هنگامیکه شرکتمان را به پی پال فروختیم آنقدر هیجان زده شده بودم این است که پی پال مدتها است چنین کاری را انجام می داد: فراهم کردن دسترسی به چیزهایی که فقط شرکتهای بزرگی که منابع و ثروت در اختیار داشتند قادر به دستیابی به آنها بودند. شنیدن اینکه مدیرعامل ما درباره همین چیزها صحبت می کند الهام بخش است، چرا که اعتقاد دارد این بخش بزرگی از پی پال است.
نام: Chieh Huang
شرکت: Boxed
انگیزه: کارکنان مان در مراکز کار که کارهای دشواری را بر عهده دارند. حیات کاری من در Boxed نیز از همانجا آغاز شد؛ من هم به عنوان مدیرعامل در ابتدا به بسته بندی می پرداختم. افراد زیادی هستند که برای اتخاذ تصمیمهای درست در جهت پیشرفت شرکت روی ما حساب میکنند تا بتوانند نانی بر سر سفرههای خود ببرند، و همین به من انگیزه میدهد.
نام: David Perkins
شرکت: High West Distillery
انگیزه: حضور در کنار افراد باانگیزه و مشتاق. شور و شوق آنها همیشه واگیردار است و به من برای حرکت انرژی میدهند. به علاوه، آنها از قشرهای مختلفی هستند و تنها به هنرمندان یا موسیقیدانان مشهور محدود نمیشوند.
به خاطر دارم در دوره دانشگاه در تابستان به عنوان کارگر در یک انبار کار میکردم. این کسالت بارترین کاری بود که می توان تصور کرد. اما یکی از کارکنان مسن تر آنجا که بسیار باهوش بود را واقعا دوست داشتم و همیشه در زمان ناهار گفتگوهای فوق العادهای با هم داشتیم. او راننده لیفتراک بود و همیشه در زمان کار لبخند بر لب داشت. او به من می گفت که تا می توانم تلاش کنم و تحت هر شرایطی در کاری که انجام میدهم بهترین باشم. هنگامی که در انبار بود، شور و شوق از او میبارید. این باعث میشد که همه احساس خوبی داشته باشند. هر وقت که با کسی در مورد کار صحبت میکنم، به او فکر میکنم.
نام: Heidi Zak
شرکت: ThirdLove
انگیزه: تصور میکنم چیزی که بیشتر از همه الهام بخش من است، مشتریانمان هستند. من زمان خاصی را برای خواندن چتهای مشتریان اختصاص میدهم؛ البته که دیدن نظرات مثبت فوقالعاده است، اما از چیزهایی که میتوانیم برای بهبود آنها تلاش کنیم هم بهره فراوانی عاید ما میشود. من آن گفتگوها را میخوانم و برای تغییر و بهتر کردن شرایط و توسعه محصولات بر اساس آن بازخوردها انگیزه بدست میآورم. این همه روزه الهام بخش من است.
نام: Jennie Ripps
شرکت: Owl’s Brew
انگیزه: این واقعیت که هر روز یک روز تازه است به من انگیزه میدهد. من واقعا معتقدم که در هر روز فرصتی نهفته است، علی الخصوص هنگامی که برای توسعه کسب و کار خود فعالیت میکنید. واقعا نمی توان اتفاقات پیش رو را پیشبینی کرد و من همیشه سرشار از هیجان و اشتیاق از خواب بر میخیزم.
نام: David Bladow
شرکت: BloomThat
سفر تحول آفرین: الهام بخش من در حقیقت الن ماسک (Elon Musk) است. به عقیده من او باعث میشود که مردم فکر خود را پرورش دهند و به دنبال شاهکارهای متفاوتی باشند که برای بشر سودمند است. انگیزه دادن به مردم برای فکر کردن به ایدههای متهورانه ارزشمند است. هدف من این نیست که مردم را به مریخ ببرم، اما به طور کلی کار ارزشمندی است.
اما پدربزرگ من اهل داکوتای شمالی بود، هشت کلاس سواد داشت و سوار بر یک واگن باری به کالیفرنیا آمد تا خودش را به موفقیت برساند. او چند فروشگاه فروش لوازم منزل راهاندازی کرد و در اوج کار خود، ۱۰ فروشگاه داشت. او کسی بود که از صفر شروع کرد. شجاعت او همیشه برای من الهام بخش بوده است.
نام: Jeff Chapin
شرکت: Casper
انگیزه: شهروندان خوب الهام بخش من هستند، منظورم افرادی است که به جامعه خود کمک میکنند. جامعه برای عملکرد مناسب به شدت به شهروندان خوب خود متکی است، اما زیاد راجع به این موضوع صحبت نمیشود. آنها در سراسر کشور حضور دارند و رخنه هایی که دولت از سر و سامان دادن به آنها عاجز است را پر می کنند. افرادی که خود را وقف کمک به حفظ جامعه خود میکنند به شدت من را تحت تاثیر قرار میدهند.
نام: Gavin Armstrong
شرکت: Lucky Iron Fish
انگیزه: ایجاد تحول و توانمندسازی مردم. من واقعا به قدرت یک –یک فرد و یک عملی که می تواند چنان اثر فزاینده ای داشته باشد که تحول بیافریند– اعتقاد دارم.
نام: Oliver Kharraz
شرکت: Zocdoc
انگیزه: این حقیقت که تغییر امکانپذیر است. هنگامی که به گذشته نگاه می کنیم و میبینیم که علیرغم مشکلات چه دستاوردهایی داشته ایم؛ این واقعا فوق العاده است. این واقعیت که اجداد ما توانستند از چنگال دیکتاتوریِ مستحکمی که چندهزار سال یک قاره را تحت سیطره خود داشت آزاد شوند و کشوری را بر مبنای نظارت و موازنه و درک طبیعت انسانی برپا کنند خارق العاده است. این معیار و مقیاس بالایی را برای آیندگان بنا نهاد که هر مشکلی در مقایسه با آن قابل حل به نظر میرسد.
نام: Tim Chen
شرکت: Nerdwallet
انگیزه: من واقعا از امکان تغییر و اینکه چطور میتوان فرصتی برای تغییر و تحول به دست آورد انگیزه کسب میکنم. من اعتقاد دارم که این تغییر با ترکیب این موارد آغاز می شود: اثبات اینکه چیزی امکانپذیر است، اظهار و آشکار کردن آن برای افراد متناسب و پس از آن برداشتن مشعل و ادامه دادن. روش درست برای تحقق چنین شرایطی، آماده سازی زمینه برای بالفعل شدن پتانسیلها و توانمند کردن مردم در این راستا است.
کسب درآمد . استارتآپ . افراد موفق . انگیزه . انگیزه در کسب و کار . انگیزه کارآفرینی . حفظ انگیزه . کارآفرینان موفق . موسسان کسب و کار های موفق
شناخت کاربرد مدل آیدا (AIDA) در بازاریابی اینترنتی
همان طور که سطور بالا اشاره شد، هر زمان از بازاریابی و مارکتینگ حرف میزنیم، وجود استراتژی و پلن بیش از هر چیزی خودنمایی میکند. انگار که کل پروسه بازاریابی، همان استراتژی و پس از آن برنامهریزیاش است! داشتم این جمله را با خودم میگفتم که به این نتیجه رسیدم پیش از ادامه بحثهایمان در رابطه با بازاریابی اینترنتی، ابتدا به سراغ یک موضوع مهم در مرحله استراتژی بروم.
مدل آیدا (AIDA) چیست؟
ما در بازاریابی مدلهای مختلفی داریم که گاهی اوقات حین صحبت با مشتریان یا دوستان به آنها ارجاع میدهیم. یکی از این مدلها، مدل AIDA است. AIDA در واقع یک قیف (Funnel) است که به ما کمک میکند تا ببینیم مشتری در چه مرحلهای از فرایند فروش قرار دارد و یا مراحل خرید کاربر را راحتتر توصیف کنیم.
قیف AIDA:
۱- Awareness: اگر یک فروشگاه اینترنتی که میوه میفروشد را فرض کنیم، کاربرانی که از طریق موتورهای جستوجو، یا تبلیغات و یا هرچیز دیگری فقط وارد سایت شدهاند یا دیدهاند که میشود میوه را هم بهصورت آنلاین خرید، در این مرحله قرار میگیرند.
در واقع مرحله Awareness، مرحلهایست که کاربران و مشتریان آینده شما با شما آشنا میشوند. اصلا میفهمند که شما وجود دارید. این اطلاعرسانی میتواند از طریق یک پست وبلاگ صورت بگیرد، یک بیلبورد، یک بنر در یک سایت خبری و هرچیزی که باعث شود کاربر شما را بشناسد. First Impression و اولین ارتباط شما با مشتری آیندهتان در این مرحله رقم میخورد.
۲- Interest: پس از مرحله اول یعنی Awareness و اطلاعیافتن، به مرحلهای میرسیم که کاربر احساس بهتری به نسبت محصول شما پیدا کرده است. در مرحله اول، کاربر فقط شما را شناخت و هیچ حسی به شما ندارد؛ اما در این مرحله او حس خوبی به نسبت شما پیدا کرده است و احتمال این که وارد بقیه مراحل قیف شود بیشتر است.
ممکن است اگر ۱۰۰۰ کاربر با محصول شما در مرحله قبلی آشنا شده باشند، تنها ۱۰۰ نفر آنها وارد مرحله بعدی شوند. دقت کنید که هرچه به سطوح پایین آیدا نزدیک میشویم، تعداد مشتریان کمتر میشود.
۳- Decision/Desire: حالا که کاربر با محصول و شرکت شما آشنا شد و به آنها علاقه نشان داد، وارد مرحله تصمیمگیری میشود. اینجا جاییست که باید به یاری کاربر شتافت! برای او محتوایی در نظر گرفت که او را مجاب به خرید از شما (انجام کار خواسته شده در مرحله اکشن) کند.
در این مرحله کاربر میداند که به محصول شما نیاز/علاقه دارد؛ اما هنوز نتوانسته تصمیم نهایی را بگیرد. اینجاست که باید تواناییهای خود را بیش از هر جای دیگر به کار بگیرید و نگذارید مشتریای که با کلی زحمت به سمت Action قیف کشاندهاید، از دست برود.
۴- Action: اینجا جاییست که تمامی زحمات شما در مراحل مختلف مارکتینگ و بازاریابیتان به نتیجه مینشیند و کاربر خرید نهایی (یا عملی که باید انجام میداد) را انجام میدهد.
چگونه از آن در بازاریابی اینترنتی استفاده کنیم؟
مدل قیف آیدا میتواند یکی از رفرنسها و مراجع شما در تمامی تصمیمگیریهای استراتژیکتان باشد. در واقع اگر کار بازاریابی و تولید محتوا میکنید، باید برای هر چهار مرحله محتوا تولید کنید. در هر مرحله با استفاده از منابع محتوایی مختلف (Asset) به یاری مشتری بشتابید و راه رسیدن به Action را به او نشان دهید. (البته کاربر خودش به سمت Action حرکت نمیکند، باید او را جذب کنید.)
۱- Awareness: وبلاگ شما میتواند طبقه اول قیفتان باشد. تا حد ممکن بالای قیف را پر کنید. مشتریان مرحله به مرحله فیلتر میشوند و آنهایی که واقعا مشتری کسب و کار شما هستند به مرحله Actionn میرسند.
میتوانید از تبلیغات بنری برای ایجاد آشنایی و Awareness استفاده کنید. یا کمپینهایی را آغاز کنید که نامتان را به گوش افرادی که تابهحال از وجود شما خبر نداشتهاند، برسد.
۲- Interest: سعی کنید با آمادهسازی محتواهایی که قشر علاقمند به محصول/سرویستان را هدف گرفته است، مشتریان را از این مرحله به سمت action عبور دهید. در واقع این مرحله، مرحلهایست که شما باید برروید.
۳- Desire/Decision: نظرات مشتریان را جمع کردهاید یا نمونه موفق کارتان را مستند کردهاید؟ اینجا محتواهای اینچنینی به دردتان میخورند! دلشوره کاربر را از بین ببرید. به او اطمینان بدهید که شما بهترین گزینه هستید و او را تشویق کنید که به سراغ Actionn برود.
۴- ACTION: تا میتوانید این مرحله را سادهسازی کنید. تا میتوانید به کاربر اجازه دهید با پر کردن تنها چند فیلد محصول شما را تهیه کند یا با شما تماس بگیرد. او هم شما را میشناسد؛ هم به محصول شما علاقه نشان داده است و هم مطمئن شده که گزینه مناسبی هستید. او را هرگز با فرمهای طولانی و بیربط ناامید نکنید.
امیدوارم این نوشته هرچند کوتاه بتواند به شما کمک کند تا بتوانید قیف را برای کسبوکار خودتان ترسیم کنید. بدانید که مشتری شما در حال حاضر در چه مرحلهای است و چگونه میخواهد در قیف حرکت کند.
کسب درآمد . کسب درآمد از اینترنت .افزایش فروش اینترنتی . بازاریابی . بازاریابی اینترنتی . خرید اینترنتی . فرآیند فروش . کاربر . کسب و کار . مدل ایدا . مشتری
آموزش کسب درآمد کمپانی ایکیا
کمپانی سوئدی ایکیا در زمینه تولید مبلمان و سایر لوازم منزل فعالیت داشته و یکی از بزرگترین شرکتهای خرده فروشی مبلمان در دنیا به شمار میرود. این شرکت در سال ۱۹۴۳ توسط اینگوار کامپراد در سوئد تأسیس شد. دفتر مرکزی ایکیا در هلند واقع شدهاست.
چشمانداز
چشمانداز کمپانیهایی مثل ایکیا، بر اساس اهدافی که آن کسب و کار در پی دستیابی به آن است، ایجاد میشود. چشم انداز، جایگاه یک کسب و کار را مشخص میکند و بهترین راه برای رسیدن به موفقیت را نشان می دهد. مدیران ایکیا به دنبال اطمینان خاطر از دسترسی محصولات خود و راحتتر کردن زندگی روزمره مصرف کنندگانشان هستند. به گفته آنها، ایکیا سرمایه خود را روی ایجاد فروشگاههای جدید و توسعه محصول متمرکز کرده و دائما قیمتها را برای رفاه حال مشتریانش، کاهش میدهد.
کلیه کسب و کارها همچنین بیانیه ماموریتی دارند که چشم انداز آن دستیابی به تمام اهدافی است که آن شرکت در پی آن است. بیانیه ماموریت، آن چه را که یک کسب و کار قصد انجام آن را دارد و نحوه انجام آن را، در بر میگیرد. چشم انداز و بیانیه ماموریت، هر دو اهداف کلی شرکت را مشخص میکنند.
ایکیا با تولید مبلمان و وسایل خانگی با قیمتهایی مناسب، از جمله چشم اندازهای اصلی این کمپانی به شمار میرود. توسعه محصول ایکیا بر اساس تولید محصولاتی است که از لحاظ قیمت به صرفه بوده، طراحی مناسبی داشته و برای همگان در دسترس باشد. هدف ایکیا این است که روز به روز محصولاتی بهتر و اقتصادیتر تولید کند.
ارزشها
داشتن چشم انداز و بیانیه ماموریت اهمیت ویژهای دارد، اما یک کسب و کار به مجموعهای از ارزشها نیز نیازمند است.
ارزشها شامل باور ها و قوانینی است که فعالیتها و نحوه اداره یک کسب و کار را تحت تأثیر قرار میدهد. ارزش های ایکیا تمام فعالیتهای آن را هدایت کرده و بر این باور استوار است که هر فردی ویژگی ارزشمندی در وجود خود برای ارائه دارد. این ارزشها به تثبیت فرهنگ سازمانی کمک میکند. فرهنگ شامل اعتقادات، رفتار ها و برنامههایی است که ویژگیهای یک کمپانی را شامل میشود. برای ایکیا، فرهنگ سازمان براساس روحیه کار تیمی ایجاد شدهاست.
یکی از راههایی که ایکیا به کمک آن نیاز های مشتریان خود را درک میکند، بررسی منازل است. سالانه چندین خانه به وسیله این کمپانی باز دید میشود تا از این طریق، ایدههای لازم برای ساخت محصولات، طبق نیاز مصرفکنندگان را به دست آورند.
این ایدهها مستقیما طی مراحل ساخت محصولات، مورد استفاده قرار می گیرد. به عقیده موسس این کمپانی، ملاقات با مردم در منازلشان، بهترین راه درک نیازها، رویا ها و شرایط زندگی آنها است.
ایکیا بر این باور است که کار کردن در کنار هم مفید بوده و همکاران مشکلاتی را که به نظر غیر قابل حل میآیند بر طرف خواهند کرد. برای مثال، از همان مراحل اولیه طراحی، تولید کنندگان و طراحان شامل تیم تکنیسین ها و کارشناسان هستند. این همکاری ها و درکنار هم بودن ها کمک میکند تا این کمپانی، به تولید محصولات مقرون به صرفه ادامه داده و از به روزترین روشها برای تولیدات خود بهره ببرد. از جمله ارزشهای ایکیا شامل:
آگاهی از قیمت – توجه به این ارزش، برای پایین نگه داشتن قیمت ها لازم است.
در کنار هم بودن – این ارزش به احترام متقابل بین کارکنان، مصرف کنندگان و تأمین کنندگان تأکید دارد. ایکیا مستقیما با تأمینکنندگان و داخل کارخانهها، همکاری می کنند.
این کار کمپانی را قادر میسازد تا بهترین، مقرون به صرفه ترین و خلاقانه ترین روشها را برای پیاده سازی ایدههای طراحی محصول ارائه دهند. به عقیده آنها، این کار به ایکیا اجازه میدهد تا در زمینه طراحی، بسته بندی و پخش، هوشمندانهتر عمل کند.
ارزشهای ایکیا، این شرکت را در کلیه فعالیت هایش هدایت کرده و این امکان را به آنها میدهد تا استانداردهای بالای خود را حفظ و موفق عمل کنند.
ماموریت
ماموریت یک کمپانی بر اساس چشم انداز و ارزش های آن ایجاد میشود.
ماموریت ایکیا بر توسعه بلندمدت شرکت تأکید دارد که از طریق سرمایهگذاری های آتی این شرکت حاصل شده و برای کارکنان، مصرف کنندگان و تأمین کنندگان ایکیا سودمند خواهد بود. ایکیا بخش عظیمی از سود خود را برای ایجاد فروشگاههای جدید و توسعه محصول و کاهش قیمتها، دوباره سرمایهگذاری میکند. ماموریت ایکیا بر تولید محصولات تجملی و گران قیمت بنا نشده، بلکه تولید محصولاتی است که برای عموم قابل دسترس و استفاده باشد.
استراتژی
استراتژی ایکیا همیشه بر طراحی و تولید محصولاتی تأکید داشته که با نیاز روزانه مصرفکنندگان، مطابقت داشته و از لحاظ قیمت، زیبایی و اطمینان مناسب باشد.
از سال ۲۰۱۶، در تمامی وسایل روشنایی این شرکت، از لامپهای ال. ای. دی استفاده شده که حدود ۲۰ سال قابل استفاده بوده و ۸۵ درصد کمتر از لامپهای معمولی، انرژی مصرف میکنند.
از سوی دیگر، این کمپانی مصرف کنندگان خود را تشویق میکند تا از وسایلی استفاده کنند که مصرف انرژی کمتری داشته و قابل بازیافت نیز باشند. استراتژیهای ایکیا روی کارکنانش نیز تأکید دارد.
برای مثال، هدف این کمپانی این است که نیمی از تیم مدیران خود را از میان زنان انتخاب کند.
طبق برآوردها، تا سال ۲۰۲۰، بیش از ۵۰۰ نفر در بنیاد ایکیا عضو خواهند شد. این بنیاد، سازمان خیریهای است که سالانه چندین میلیون یورو، جدا از سود این کمپانی را برای فعالیتهای بشر دوستانه هزینه میکند. این بنیاد به سازمانهایی که برای جلوگیری از کار اجباری کودکان در کشور هایی مثل هند و پاکستان تشکیل شدهاند، کمک میکند.
نقاط قوت
نقطه قوت یک کمپانی، می تواند به کارشناسان بازاریابی یا منطقه ای که شرکت در آن واقع شده، وابسته باشد.
نقاط قوت ایکیا شامل:
– یک برند قدرتمند جهانی که گروههای مختلف مصرف کنندگان را به خود جذب میکند. این شرکت متعهد شده که کیفیت و حجم تولیداتش در نقاط مختلف جهان، یکسان باشد.
– چشم انداز این کمپانی این است که کیفیت زندگی روزانه مردم را بالا ببرد
– ارائه حجم گستردهای از محصولات با طراحی زیبا، عملکردی مناسب و قیمتی پایین
نقاط قوت ایکیا، این امکان را به کمپانی داده که مصرف کنندگان متعددی را به خود جلب کند.
فرصت ها
یک کسب و کار، از نقاط قوت خود برای بالا بردن فرصت ها یش استفاده میکند. ایکیا بر این باور است که تأکید این کمپانی بر حفظ محیط زیست، برای ایکیا سودمند خواهد بود.
برخی از فرصتهایی که ایکیا از آنها بهره میگیرد شامل:- تقاضای روز افزون برای استفاده از محصولات سبزتر
– تقاضای روز افزون برای محصولات ارزانتر
ایکیا بر حوزه های متعددی تمرکز دارد که در بقای آن مؤثر است:
ایده ها و راهکارهایی برای داشتن یک زندگی آرام که به صورت آنلاین توسط این کمپانی ارائه میشود.
ایکیا به فکر حفظ منابع طبیعی بوده و به دنبال کاهش مصرف آب و سامان دادن به فاضلابها است.
برنامههای ایکیا در جهت کاهش مصرف انرژی و استفاده بیشتر از انرژیهای تجدیدپذیر است. یکی از راهکارهای این کمپانی در این زمینه، کاهش میزان پروازهای کاری ایکیا و پایین آوردن میزان بسته بندی آن است.
کسب درآمد . استراتژی کسب و کار . ایکیا . چشم انداز ایکیا . شیوه کسب و کار . مدل کسب و کار
شیوه کسب درآمد کمپانی بیک
بیک در سال ۱۹۵۰ به وسیله مارسل بیک تاسیس شد که نخستین خودکارهای با کیفیت و مقرون به صرفه را تولید میکرد. در سال ۱۹۷۵، بیک نخستین تیغ یک سره خود را به بازار معرفی کرد و به پیشرو بازار در این زمینه تبدیل شد.
در دهه ۹۰، کمپانی تصمیم گرفت با ایجاد تنوع در محصولات، پاسخگوی نیاز مشتریان خود بوده و به رقیب سر سختی برای شرکتهای تازه تبدیل شود. بنابراین بیک شکل جدیدی به ساختار خود داد و به محصولاتش ویژگیهای تازهای اضافه کرد.
برای مثال به تعداد تیغههایش افزود. بیک تیغه های یک تکه خود را با نام BIC 1 ارائه کرد. بیک پروسه باز سازی برند خود را با معرفی BIC 2، ادامه داد و این کار پاسخگویی به نیاز مصرف کنندگانی بود که به دنبال تیغهای دو تکه و با قیمت مناسب بودند. به این ترتیب، با معرفی BIC 1 و BIC 2، بیک به همافزایی برند رو آورد.
چرخه عمر و استراتژی ترویج محصول
بیک به تحلیل محصولات خود میپردازد و در ترویج و پشتیبانی از محصولاتش به چرخه عمر محصول توجه می کند. برای مثال بیک کریستال و تیغ کلاسیک بیک، با وجود به روز شدن و اصلاحات به کار رفته در آنها در طول چند سال گذشته، طراحی این محصولات تغییری نکرده است و همچنان در سراسر دنیا شناخته شده هستند.
زمانی که از این محصولات رونمایی می شود، فعالیت های ترویج محصول روی ایجاد آگاهی و تشویق مصرف کنندگان به امتحان آنها تمرکز دارد. حالا که این محصولات به خوبی شناخته شده هستند، استراتژی ترویج و پیشبرد، روی پاداش دهی به مشتریان وفادار تاکید دارد تا با این روش، آنها را به خرید همیشگی این کالا ها ترغیب کنند.
زمانی که بیک تصمیم گرفت تیغ های سه لبه خود را معرفی کند، از حضور مارتین جانسن (قهرمان راگبی)، برای ارائه این برند، بهره برد. بیک هزینه هنگفتی را صرف تبلیغات بیلبوردی کرد و از مطبوعات داخلی برای تبلیغات خود استفاده کرد.
در طول دوره رشد محصول، بیک از داده های حاصل از تحقیق بازار بهره می برد تا از این طریق به درک درستی از توسعه بازار دست پیدا کند تا بهتر از همیشه پاسخگوی نیاز مشتریان خود باشد. بیک به پشتیبانی از محصولات خود نیز ادامه داد تا مصرف کنندگان بیشتری را به خود جذب کرده و آنها را تبدیل به مشتریان دائمی بیک کند.
هنگامی که محصول به رشد مورد انتظار می رسد، کارشناسان بازاریابی بیک باید به دنبال راهی باشند که جان تازه ای به آنها ببخشند. وقتی محصولی با کاهش فروش روبه رو می شود، کمپانی مانند بیک به دنبال محصولی برای جایگزینی آن خواهد بود تا نیاز مصرف کننده خود را بر آورده کند. به عنوان مثال تیغ Tough Beard از پورتفولیوی محصول بیک حذف شد چون تیغ جدید این کمپانی مورد استقبال بیشتری قرار گرفت.
چالش ها
در بازار پر رقابت بین المللی هیچ سازمانی دست روی دست نخواهد گذاشت. کمپانی های بزرگ به اهمیت تمرکز بر برند های قدرتمند خود آگاه هستند. برای مثال خط تولیداتی که در آنها مزایای رقابتی بیشتری به چشم می خورد و رشد مفیدی برای سازمان در پی خواهد داشت. این کار باعث می شود که شرکت ها:
-سرمایهگذاری بیشتری روی این دست محصولات کرده و منابع خود را روی آنها متمرکز کنند.
-از طریق بازاریابی مناسب، توسعه محصول، تبلیغات و فعالیت های ترویجی، آنها را مورد حمایت و پشتیبانی قرار دهند.
توجه به مصرف کنندگان
بیک به دو دسته از مصرف کنندگان توجه دارد:
-خرده فروشان که محصولات خود را به طور مستقیم به آنها می فروشند.
-مصرف کنندگانی که از طریق خرده فروشان تامین می شوند.
بیک با بررسی جزییات نتایج حاصل از تحقیق بازار، نیاز های این دو گروه از مصرف کنندگان را شناسایی می کند. در این مورد به کار گیری بهترین آمیخته محصول و الگو های تحویل دهی جهت پشتیبانی از محصول در فروشگاه خرده فروشان و مصرف کنندگان نهایی را می توان نام برد.
در یک شهر واقع در لهستان، بیک نه تنها به طور ۲۴ ساعت و تمام هفت روز هفته، سوپر مارکت ها، بلکه ۱۰۰ کیوسک روزنامه فروشی را نیز تامین می کند. برای انجام درست آن کار نیاز است که بیک، نیاز خرده فروشان و مصرف کنندگان را به طور همزمان شناسایی کند تا بتواند رضایت آنها را جلب کند.
نو آوری
بیک محصولات جدیدی را طراحی و معرفی کرد که فناوری های پیشرفته تری در آنها به کار رفته است. برای مثال بیک کریستال از جمله برندهای پیشرو در سطح بین المللی است. جوهر ژلهای به کار رفته در خودکارهای کریستال بیک، فرآیند نوشتن را ساده کرده و در نوع خود کیفیت بسیار بالایی دارد.
برای تولید خود کار های جدید با جوهر ژلهای لازم بود که بیک ماشین آلات قدیمی خود را تعویض کند. اعمال این تغییرات به سه سال تحقیق و آزمایش نیاز داشت.
توسعه برند
بیک روی توسعه برند خود، سرمایه گذاری عظیمی کرده تا از این راه شناسایی و اعتبار برند خود را در میان مصرف کنندگان افزایش دهد. در سال ۲۰۰۳، بیک از قهرمان راگبی انگلستان، مارتین جانسن استفاده کرد تا تیغه های جدید سه لبه خود را معرفی کند.
از طرف دیگر بیک با کمپانی دیزنی هم همکاری و نوشت افزارهایی را تولید کرد که شخصیتهای دیزنی روی آنها حک شده بود و مشتریان هدف این محصولات کودکان کم سن و سال بودند.
مصرف کنند گانبیک ارتباط تنگاتنگ و صمیمانهای با خرده فروشان بر قرار کرده تا از این طریق اطمینان حاصل کنند که محصولات این کمپانی در بهترین فروشگاهها و در نقطهای قرار بگیرد که توجه مشتریان به آنها جلب شود.
این کار برای هر دوطرف پر فایده خواهد بود. خرده فروشان هم تمایل دارند که محصولات به خوبی فروش بروند.
امروزه بازارهای بسیاری از کشور های توسعه یافته از خرده فروشان کمتر اما بزرگ تری استفاده می کنند به خصوص سوپرمارکتها که برای رشد کسب و کار خود خواهان فروش محصولات پر طرفداری مثل تیغ و خود کار هستند.
ارزش های بنیادی و ساختار کمپانی
ارزش های یک سازمان، دستور العمل ها و قوانینی هستند که خط مشی آن را تعیین می کنند. ارزشهای بیک به محصولاتش وابسته است و ارزش هایی که کاربردی در دسترس و جهانی هستند.
طبق این ارزش های بنیادی بیک محصولاتش را به سه دسته اصلی بخش بندی کرده که انبوهی از مشتریان را در سراسر دنیا به خود جذب میکند. هر یک از محصولاتی که در این دسته بندیها جا گرفته اند به وسیله سیستمی مدیریت میشوند که وظیفه بازاریابی و گسترش آنها در سطح جهانی را بر عهده دارد.
بیک جایگاه خود را با بر قراری ارتباط و به کار گیری برخی قوانین بنیادی کسب و کار حفظ کرده است. این کمپانی با تمرکز بر تولید سه محصول شاخص خود (تیغ اصلاح، فندک و لوازم التحریر) و با شناسایی بخش های مختلف بازار به بیک این امکان را داده که محصولات مطابق با نیاز مشتریان تولید کند.
کسب درآمد . استرتژی ترویج محصول . بیک . تنوع محصول . چرخ عمر محصول . خردهفروشی . خودکار بیک . کسب و کار . کمپانی . کمپانی بیک
گوپرو GoPro هیجان انگیزترین در کسب درآمد
گوپرو برندی است که بیش از یک دهه در تولید دوربینهای دیجیتال فعالیت دارد و بنیانگذار آن را به یکی از پردرآمدترین افراد دنیای فناوری تبدیل کرد.گوپرو در کمتر از یک دهه به یکی از برندهای باارزش دنیا تبدیل شد، بهطوری که دوربینهای دیجیتال این کمپانی در بین دوستداران طبیعت و ماجراجویان از محبوبیت بالایی برخوردار هستند. دوربین گوپرو به دلیل طراحی، ارگونومی و ویژگیهای منحصربهفرد خود توانست بهسرعت در بین دیگر تولیدکنندگان دوربینهای هوشمند موجود در بازار جای بگیرد و به یکی از پرفروشترین دوربینهای دیجیتال تبدیل شود.
نیکولاس وودمن؛ بنیانگذار گوپرو
نیک وودمن ۴۱ ساله بنیانگذار گوپرو، در شهر کوچکِ وودساید در شهرستان سن ماتئو واقع در ایالات متحده آمریکا به دنیا آمد. وی در طول دوران دبیرستان به موجسواری علاقهمند شد و اولین گروه موجسواری دبیرستان خود را تشکیل داد. وودمن برای تأمین بودجهی این گروه، به فروش تیشرت در بازیهای فوتبال دبیرستان خود میپرداخت. وی مدرک لیسانس هنرهای تجسمی را در سال ۱۹۹۷ از دانشگاه کالیفرنیا، سن دیگو اخذ کرد و پس از اتمام تحصیل، دو استارتاپ راهاندازی کرد که هرگز به سرانجام نرسیدند. اولین استارتاپ، وبسایتِ EmpowerAll بود که در زمینهی فروش تجهیزات الکتریکی تا قیمت ۲ دلار فعالیت داشت و دومین استارتاپ Funbug نام داشت که یک پلتفرم بازی و بازاریابی برای گیمرهایی بود که میتوانستند توسط آن جوایز نقدی کسب کنند. وودمن پس از شکست در هر دو استارتاپ، توسط پدرش دین وودمن که یکی از بنیانگذاران بانک سرمایهگذاری رابرت استفانس بود، مورد حمایت مالی قرار گرفت و توانست ۲۳۵ هزار دلار کمک مالی از وی دریافت کند. وی با استفاده از این مبلغ و روابط والدین خود با دنیای تجارت، توانست برند گوپرو را در سال ۲۰۰۲ توسعه دهد.
اما چرا «گوپرو» بهعنوان نام برای این کمپانی انتخاب شد؟ وودمن در این باره میگوید:
از همان ابتدا قرار بود گوپرو کمپانی باشد که بتواند برای موجسواران دوربینهای مناسب این حرفه تولید کند. زمانی که قصد انتخاب نام برای این محصول داشتم، از خودم پرسیدم: محبوبترین کاری که خودم و دوستانم ترجیح میدهیم چیست؟ و جواب این بود که میخواهیم موجسواران حرفهای (pro surfers) باشیم! زمانی که نام GoPro را انتخاب کردم، متوجه شدم این نام کاملا مرتبط با علاقهام است و این پیام را به مشتریان انتقال میدهد که از زندگی با تمام وجود لذت ببرید!
وودمن در سفر استرالیا و اندونزی در حالی که دوربینی را در قسمت سر برای ثبت تصاویر موجسواری تعبیه کرده بود، اولین انگیزه را برای توسعهی برند گوپرو دریافت کرد. ایدهی وی توسعهی کمربندی بود که توسط آن، دوربین را به بدن محکم نگه دارد تا بهراحتی بتوان تصاویر ماجراجویی را ثبت کرد. اولین دوربین وودمن لنز ۳۵ میلیمتری داشت که روی مچ دست قرار میگرفت. دوستان وودمن وی را شخصی پر جنبوجوش و باانرژی میشناسند، به گفتهی آنها، وودمن عقیده داشت دوربینهایش او را به فردی میلیارد در دنیا تبدیل خواهد کرد! وودمن نیز خود ابراز داشته گوپرو نتیجهی تلاش شبانهی ۱۰ ساله است.
بهطور کلی محصولات کمپانی گوپرو به شرح زیر است:
۱- سری دوربینهای HERO
- ۳۵mm
- Digital
- Digital 3
- Digital 5
- Digital Wide
- HDHERO2
- ۹۶۰
- LED
- HERO3
- +HERO3
- HERO4HERO5
- HERO+LCD
- +HERO
۲- پهپاد KARMA
۳- دوربین Omni
۴- دوربین Odyssey
۱.۱ اولین دوربین گوپرو؛ ۳۵mm
GoPro HERO 35mm اولین دوربین گوپرو است که در ۱۳ آوریل ۲۰۰۵ روانهی بازار شد. ابعاد دوربین مذکور ۲.۵ در ۳ اینچ و وزن آن ۲۰۰ گرم بود و تنها با ۲۰ دلار به فروش میرفت. تصویر فوق متعلق به این دوربین است که روی مچ دست قرار میگیرد. وودمن مچبند این دوربین گوپرو را با کمک چرخخیاطی مادر خود دوخت و این شروع باعث شد ایرادات ایدهی خود را بیاید و برای رفع کردن آنها تلاش کند. هدف نیک ساخت دوربینی ضدآب، ضد گردوغبار، دارای طول عمر باتری بیشتر، کوچک و قابل حمل بود که بتواند آن را راحت روی مچ دست خود حین موجسواری و ماجراجویی حمل کند. در نهایت وودمن با کمک یک کمپانی واقع در شنژنِ چین توانست توسعه و تولید اولین دوربین گوپرو را آغاز کند. ساخت و مونتاژ این دوربین در چین تنها با ۳ دلار در هر دوربین تمام میشد؛ اگرچه این دوربین قابلیت فیلمبرداری نداشت؛ اما برای شروع عکسهای قابل قبولی به ثبت میرساند و آغازگر راهی پرماجرا برای گوپرو و تبدیل وودمن به یک میلیاردر بود. نخستین دوربین گوپرو بهنوبهی خود تا حدودی توانست اهداف وودمن را ارائه دهد؛ عملکرد این دوربین مکانیکی بود و به همین دلیل باتری نداشت. GoPro Hero 35mm دارای قابلیت ضدآب تا عمق چهار و نیم متر داشت. وودمن این دوربین را در فروشگاههای لوازم موجسواری و کانال QVC به فروش رساند و در اولین روزهای راهاندازی شرکت تازهاش چندین مرتبه در این کانال تلویزیونی ظاهر شد.
جنس بدنهی دوربین از پلیکربنات است و از محتویات داخل جعبهی میتوان به بند، دستکش اسکی، کتابچهی راهنما به دو زبان انگلیسی و فرانسوی و نوار فیلم کداک اشاره کرد. از آنجایی که عملکرد این دوربین مکانیکی است، پس از ثبت اولین تصویر باید بهصورت دستی ضامن نوار فیلم را برای ثبت تصویر جدید رول کرد.
۱.۲ دوربین Digital
تصویر فوق دومین دوربین گوپرو با نام Digital است که در سال ۲۰۰۶ عرضه شد. این دوربین به قابلیت فیلمبرداری با رزولوشن ۳۲۰ در ۲۴۰ VGA و طول ۱۰ ثانیه و همچنین عکسبرداری مجهز شده بود. این دوربین فاقد اسلات کارت حافظه است و حافظهی داخلی آن تنها ۳۲ مگابایت ظرفیت دارد. Digital نیز همانند اولین دوربین روی مچ دست قرار میگیرد.
۱.۳ دوربین Digital 3
این دوربین نسخهی توسعهیافتهی دوربین Digital است که در سال ۲۰۰۷ عرضه شد. از مشخصات آن میتوان به سنسور ۳ مگا پیکسلی، ثبت تصاویر با رزولوشن ۵۱۲ در ۳۸۴ پیکسل و رزولوشن ویدئوی ۳۰ فریم بر ثانیه اشاره کرد. این دوربین دارای حافظهی داخلی ۱۶ مگابایت است و میتوان کارت حافظه تا ۲ گیگابایت روی آن نصب کرد. از دیگر مشخصات آن قابلیت ضدآب تا عمق ۳۰ متر است.
۱.۴ دوربین Digital 5
Digital 5 در ۵ دسامبر سال ۲۰۰۸ عرضه شد و برخلاف دوربینهای پیشین، دو باتری دارد. سنسور این دوربین ۵ مگا پیکسلی است و ویدئوها را با رزولوشن ۵۱۲ در ۳۸۴ به ثبت میرساند. حافظهی داخلی آن ۱۶ مگابایت و میتوان کارت حافظه تا ۲ گیگابایت روی آن نصب کرد. همانند نسل پیشین خود، Digital 5 نیز قابلیت ضدآب تا عمق ۳۰ متر دارد.
۱.۵ دوربین Digital Wide
این دوربین بهراحتی روی انواع کلاه نصب میشود. Digital Wide نیز همانند دوربینهای پیشین ضدآب بودن تا عمق ۳۰ متر و سنسور ۵ مگا پیکسلی را حفظ کرده است و بهطور مداوم تا سه ساعت بدون خاموش کردن، تصاویر و ویدئوها را ثبت میکند. این دوربین دارای دو باتری، حافظهی داخلی ۱۶ مگابایت و وزن ۶۱۲ گرمی است. Digital Wide از کارت حافظه تا ۲ گیگابایت پشتیبانی میکند.
۱.۶ دوربینهای HD 960 و HD LED
دوربین HD HERO 960 که در ششم آگوست سال ۲۰۱۰ معرفی شد، از مشخصات بارز آن میتوان به ضبط تصاویر ویدئویی با رزولوشن ۹۶۰p اشاره کرد. البته این دوربین با لوازم جانبی الکترونیکی گوپرو سازگاری ندارد؛ اما میتوان آن را با دیگر لوازم جانبی از جمله مانتها که شامل کلاه، بستن روی سر، رول بار اتومبیل، میله دوچرخه, سهپایه دوربین هستند، استفاده کرد. دوربین HD LED که با نام HD HERO Naked شناخته میشود، با لوازم جانبیهای مختلف عرضه شد. این دوربین در ۲۵ ژانویه سال ۲۰۱۰ روانه بازار شد و از مشخصات آن میتوان به ضبط تصاویر ویدئویی با رزولوشن ۱۰۸۰p و سنسور ۵ مگا پیکسلی اشاره کرد. دوربینهای Naked دارای لوازم جانبیهای مخصوص خود از جمله HD Helmet HERO, HD Motorsports HERO و HD Surf HERO هستند که بیشتر در موتورسواری، موجسواری و دیگر ورزشهایی که به کلاه نیاز دارند، کاربرد دارند.
۱.۷ دوربین HERO2
این دوربین در ۲۴ اکتبر ۲۰۱۱ معرفی شد؛ از مشخصات آن میتوان به سنسور ۱۱ مگا پیکسلی اشاره کرد که در مقابل نور کم نسبت به سنسور دوربینهای پیشین، توسعه یافته و از حساسیت بالایی برخوردار است. علاوه بر این ویدئوها را با کیفیت فول اچدی ضبط میکند. این دوربین با سه نسخه به نامهای Outdoor, Motorsports و Surf عرضه شده است. HERO2 تصاویر ویدئویی را روی کارتهای حافظهی جانبی تا ظرفیت ۳۲ گیگابایتی ذخیره میکند. یکی دیگر از ویژگیهای بارز این دوربین، فیلمبرداری سهبعدی آن است که البته این قابلیت با استفاده از کیت مخصوص ۳D Hero System که بهصورت جداگانه عرضه میشود، امکانپذیر است. دیافراگم آن f/2.8 و از قابلیت لرزشگیر تصویر الکترونیکی برخوردار است. علاوه بر این، فاصلهی کانونی آن بسیار عریض (۱۷۰ درجه میلیمتر) است. از دیگر مشخصات آن میتوان به یک نمایشگر بسیار کوچک سیاه و سفید در قسمت جلویی دوربین اشاره کرد که البته این نمایشگر برای نمایش تصاویر کاربرد ندارد؛ بلکه برای حرکت میان آپشنهای مختلف و منوی دوربین و نمایش میزان باتری، کیفیت فیلمبرداری به کار میرود. مدل MotorSports دارای کلیه لوازم و تجهیزات مورد نیاز برای ورزشهای اتومبیلرانی، موتورسواری، دوچرخهسواری و جت اسکی است.
۱.۸ دوربین HERO3
اواخر سال ۲۰۱۲، گوپرو سری دوربینهای HERO3 را معرفی کرد؛ این دوربینها در سه نسخهی مشکی، نقرهای و سفید عرضه شد. هر سه نسخهی این دوربینها از لحاظ سایز نسبت به مدلهای پیشین ۳۰ درصد کوچکتر و ۲۵ درصد سبکتر (۷۴ گرم) هستند. از مشخصات آن میتوان به ضدآب بودن تا عمق ۶۰ متر، سیستم Wi-Fi، فیلمبرداری ۴K و Full HD با سرعتها و کادرهای مختلف، عکاسی با سنسور ۱۲ مگا پیکسل به همراه یک کنترلکنندهی بیسیم اشاره کرد. دوربین HERO3 دارای انواع حالتهای عکاسی با فاصلهی زمانی و حالت جدید Continuous Photo است که تصاویر ۱۲ میلیون پیکسلی را بهصورت مستمر، با سرعت ۳، ۵ یا ۱۰ عکس در هر ثانیه ثبت میکند. کنترلکنندهی Wi-Fi Remote گوپرو محصول کوچکی است که میتواند تا ۵۰ دوربین دارای Wi-Fi گوپرو را تا فاصلهی ۵۵۰ متر کنترل کند.
+HERO3: در اکتبر سال ۲۰۱۳ گوپرو دوربین +HERO3 را در دو نسخهی مشکی و نقرهای معرفی کرد؛ این دوربین بهعنوان جایگزینی برای نسل دوربینهای HERO3 شناخته شد زیرا تصاویر را با کیفیت سینمایی با وضوح ۲ برابر و سرعت فیلمبرداری ۲ برابر نسبت به نسل قبلی ثبت میکند؛ البته این قابلیت در نسخهی مشکی آن ارائه شده است. علاوه بر این، قابلیت ثبت ۳۰ عکس در یک ثانیهبا وضوح ۱۲ مگاپیکسل دارد که این مسئله به همراه حساسیت به نور ۲ برابر شده است. اعوجاج تصویر در دوربین نسل سوم کاهش یافته و امکان تغییر میدان دید دوربین توسط کاربر از حالت بسیار پهن، متوسط و باریک، امکان تغییر بیشتر در پرسپکتیو در ثبت تصاویر را از هر زمان دیگری بیشتر کرده است. کیفیت ضبط صدا در این نسخه نیز بهبود یافته و به قابلیت حذف صدای باد مجهز شده است. از مشخصات نسخهی نقرهای هم میتوان به سنسور ۱۰ مگاپیکسلی با کیفیت ضبط تصاویر ویدئویی ۱۰۸۰p و ۷۲۰p اشاره کرد. این نسخه نسبت به نسخهی مشکی دارای ۲۵ الی ۵۰ درصد عمر باتری بیشتر است.
۱.۹ دوربین HERO4
این دوربین در سپتامبر سال ۲۰۱۴ در دو نسخهی مشکی و نقرهای معرفی شد. نسخهی مشکی این دوربین دارای قابلیت فیلمبرداری ۴K با سرعت ۳۰ فریم بر ثانیه و فیلمبرداری ۱۰۸۰ با حداکثر سرعت ۱۲۰ فریم بر ثانیه و سنسور ۱۲ مگاپیکسل است. این مدل در بین همهی محصولات این شرکت کوتاهترین عمر باتری را دارد ولی باتری آن قابل تعویض است. این دوربین دارای درگاه USB و HDMI است و همچنین با قاب محافظ تا عمق ۴۰ متری ضدآب است. مشخصات نسخهی نقرهای این محصول دقیقا مشابه دوربین HERO3 است؛ با این تفاوت که به اسپیکر کوچک و نمایشگر لمسی تجهیز شده است. قاب ضدآبی که همراه با دوربین ارائه میشود، عینا مشابه قاب +Hero3 است و بهخوبی دوربین را در بر میگیرد.
HERO+LCD: در ژوئن سال ۲۰۱۵ گوپرو محصول جدیدی تحت عنوان HERO+LCD روانهی بازار کرد. این مدل تازه، ویدئوها را با رزولوشن ۱۰۸۰P و نرخ ۶۰ فریم در ثانیه ضبط میکند. برای گرفتن عکس هم یک حسگر ۸ مگاپیکسلی برای آن در نظر گرفته شده و علاوه بر این، یک نمایشگر لمسی نیز در پشت دستگاه قرار داده شده است که میتوان برای مشاهده تصاویر از آن بهره گرفت. از جمله دیگر مشخصات میتوان به وایفای، بلوتوث داخلی، پشتیبانی از کارت حافظه MicroSD تا ۶۴ گیگابایت و ضد آب بودن تا عمق ۴۰ متری اشاره کرد.
HERO4 Session: این دوربین یک ماه بعد از HERO+LCD یعنی در ششم جولای ۲۰۱۵ معرفی شد. دوربین مذکور کوچکترین دوربین از سری دوربینهای گوپرو است که نسبت به مدلهای قبلی از لحاظ ابعاد و اندازه تغییرات زیادی کرده است. این دوربین حدود ۵۰ درصد کوچکتر و ۴۰ درصد سبکتر از Hero4 است و به همین دلیل هنگام استفاده، دیگران بهسختی متوجه وجود آن میشوند. این دوربین شبیه یک مکعب و اندازه هر وجه آن کمتر از ۳.۸ سانتیمتر است. نکته قابلتوجه این است که Hero4 Session فقط دو دکمه دارد؛ یک دکمه اصلی که قرمزرنگ است و با فشردن آن دوربین روشن و شروع به فیلمبرداری میکند و دکمه دوم که برای روشن/خاموش کردن وایفای دوربین کاربرد دارد. این عملکرد ساده باعث افزایش عمر باتری میشود. اکنون با باتری داخلی Hero4 Session میتوان تا دو ساعت فیلمبرداری مداوم کرد.
+HERO: یک ماه بعد، در اکتبر سال ۲۰۱۵ دوربین +HERO معرفی شد. این دوربین میتواند ویدئوهای ۱۰۸۰p را با سرعت ۶۰ فریم بر ثانیه ضبط کند و همچنین دارای قابلیت ارتباط وایفای و بلوتوث است. در قسمت عکاسی نیز امکانات این دوربین شامل عکسبرداری با رزولوشن ۸ مگاپیکسل، عکسبرداری تایم لپس و امکان عکاسی پیدرپی با سرعت ۵ فریم بر ثانیه است. +HERO تا عمق ۴۰ متری زیر آب میتواند در برابر فشار آب مقاومت کند. همچنین با استفاده از نرمافزار اختصاصی گوپرو میتواند از همین طریق، عکسهای گرفتهشده یا بخشی از ویدئوهای ضبطشده را در اینترنت به اشتراک گذاشت.
۱.۱۰: دوربین HERO5
دوربین HERO5 Session
دوربین HERO5 black
در حال حاضر این دوربین آخرین مدل از سری دوربینهای HERO است که در سپتامبر ۲۰۱۶ در دو مدل مشکی و Session معرفی شد. هر دو دوربین در بهترین حالت قادرند با دقت ۴K با نرخ ۳۰ فریم بر ثانیه به فیلمبرداری بپردازند. علاوه بر آن به جهت راحتی کار، تنها یک کلید ضبط فیلم روی دستگاه قرار گرفته است که البته با حرکات خاصی عملیات گوناگون اعمال خواهد شد. در کنار آن کاربر میتواند از فرمان صوتی برای ضبط فیلم استفاده نماید؛ این دوربینها در این زمینه از هفت زبان زنده دنیا پشتیبانی خواهند کرد. از دیگر امکانات آن در بخش فیلمبرداری میتوان به سیستم لرزشگیر دیجیتالی اشاره کرد. قابلیت آپلود تصاویر و ویدئوهای ضبطشده به فضای ابری نیز میسر شده است؛ البته پیش از انجام این کار، کاربر میبایست حساب کاربری سرویس GoPro Plus خود را فعال کند. نسخهی مشکی این دوربین که حرفهایتر است، دارای سیستم کاهش نویز صدا است. عکاسی با دقت ۱۲ مگاپیکسل انجام میشود و البته دوربین مذکور این قابلیت را دارد که با فرمت RAW یا WDR نیز تصاویر را ذخیره کند. از دیگر مشخصات آن میتوان به سیستم دستی کنترل نوردهی و GPS برای ثبت اطلاعات مکانی فیلمها و تصاویر اشاره کرد. دوربین Hero5 Session از نظر مشخصات فنی، موارد کمتری ارائه کرده است و یک دوربین ورزشی میان رده و کوچک بهحساب میآید. این دوربین در کنار موارد یادشده، قادر است با دقت ۱۰ مگاپیکسل عکاسی کند. تفاوتهای این دوربین با نسخه مشکی شامل عدم وجود صفحه نمایش، GPS و همچنین عدم پشتیبانی از حالت RAW است.
۲. پهپاد کارما
تمامی دوربینهای گوپرو که معرفی شدند، از مشخصات بسیار خوبی بهرهمند هستند و علاوه بر اینکه کاربران میتوان مانتها را برای استفادهی راحتتر دوربینهای گوپرو به کار بگیرند، میتوانند آن راروی پهپاد نصب کنند. این ایده باعث شد شرکت گوپرو پهپاد اختصاصی خود را توسعه دهد. این پهپاد که KARMA نام دارد، در ۲۳ اکتبر سال ۲۰۱۶ معرفی شد. از ویژگیهای این پهپاد میتوان به بالهای تاشو اشاره کرد که حمل راحت ِآن را در سفرهای ورزشی میسر میکند. علاوه بر این، کارما به لرزشگیر دوربین سه محوری مجهز شده است که میتوان آن را جدا کرد و برای گرفتن عکسها و فیلمهای با کیفیت برتر و ثابتتر در فضای بیرون به کار گرفت. از دیگر مشخصات آن میتوان به یک صفحهی لمسی کنترلکننده اشاره کرد که با وجود آن دیگر وابسته به گوشی هوشمند یا تبلت نیست. این پهپاد با دوربینهای HERO 4 و HERO5 تطبیقپذیر است.
۳. دوربین واقعیت مجازی Omni
این دوربین یکی دیگر از شاهکارهای گوپرو به شمار میرود؛ Omni در حقیقت دوربین واقعیت مجازی گوپرو است که در هر سمتش یک دوربین HERO4 نسخهی مشکی قرار داده شده است. این دوربین میتوانند با استفاده از شش دوربینی که دارد، ویدیوی ۳۶۰ درجه ضبط کند؛ سپس میتوان ویدیوهای ضبطشده را در هدستهای واقعیت مجازی نگاه کرد.
۴. دوربین واقعیت مجازی Odyssey
در سال گذشتهی میلادی، گوپرو با همکاری گوگل یک وسیله جدید برای ثبت واقعیت مجازی به نام Odyssey را به بازار معرفی کرد. در ساخت این دستگاه از یک صفحه مدور که دوربین روی آن قرار میگیرد، کابلهای سینک و یک میکروفن استفاده شده است. فیلمهای گرفتهشده توسط ۱۶ دوربینِ HERO4 روی نرمافزار Jump بارگذاری میشوند و رندر نهایی آن، فیلمی با کیفیت ۴k و با امکان چرخش تصویر در ۳۶۰ درجه خواهد بود. در حال حاضر صرفا فیلمبرداران و تهیهکنندگان حرفهای بعد از معرفی پروژه خود امکان ثبتنام برای خرید این محصول خواهند داشت.
فراز و نشیبهای گوپرو
گوپرو به خاطر دوربینهای پوشیدنی شهرت دارد که بیشتر از جانب موجسواران، کوهنوردان و افرادی انتخاب میشود که هیجان را دوست دارند. به نظر میرسد وودمن به اهداف خود رسیده است، چراکه بسیاری از مستندسازان مشهور، فیلمسازان خبرهی بینالمللی و حتی فیلمبرداران فوقالعاده تکنیکی دنیا، از دوربینهای گوپرو برای مصارف حرفهای استفاده کردهاند. ویژگی منحصربهفرد دوربینهای گوپرو از نظر نوع تصویر، لنز فوقواید آنها است. این لنز باعث میشود زاویهی دیدی بسیار باز (حدود ۱۲۰ درجه) به دست آید و همهچیز «متفاوت» به نظر آید. حتی سادهترین حرکات ورزشکاران یا مانورهای ابتدایی اتومبیلرانان یا هر چیز دیگری، با این لنز متفاوت و قهرمانانه به نظر میآید.
اولین موفقیت برند گوپرو در سال ۲۰۰۴ بود که یک کمپانی ژاپنی تعداد ۱۰۰ دوربین برای ثبت نمایش ورزشی سفارش داد. هرساله فروش دوربینهای گوپرو دو برابر میشد، بهطوری که در سال ۲۰۱۲ گوپرو ۲ میلیون دوربین به فروش رساند. در ژوئن سال ۲۰۱۴ گوپرو به شرکت سهامی عام تبدیل شد و نیک وودمن بنیانگذار این برند، در همین سال بیشترین دستمزد را در بین مدیر عامل در ایالات متحده آمریکا دریافت میکرد. در سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲ گوپرو نام خود را بهعنوان شرکتی به ثبت رساند که بالاترین نرخ رشد را دارد و توانسته است ۷۰ درصد از کل بازار دوربینهای پوشیدنی را به خود اختصاص دهد و بالغ بر ۸۰۰ هزار دوربین به ارزش کلی ۲۵۰ میلیون دلار به فروش برساند. گوپرو از شهرت خود استفاده کرد تا مقیاس تولید محصولات سختافزاریاش را بالا ببرد و برای این منظور به سراغ شرکای سختافزاریاش در چین رفت و حتی بودجهای بالغ بر ۲۰۰ میلیون دلار از شرکت تایوانی فاکسکان دریافت کرد. گوپرو رسما در ماه می سال گذشته میلادی اعلام کرد که یک درصد از سهام گوپرو به شرکت ردبول تعلق گرفته است؛ این تغییرات در ادامهی همکاری این دو کمپانی در راستای مراسم ردبول در ۱۰۰ کشور دنیا انجام گرفته است. در تابستان ۲۰۱۶، دوربینهای گوپرو بهصورت زنده تمامی مسابقات ردبول را پوشش دادند که در کانال تلویزیونی رد بول تیوی و سایت ردبول و گوپرو پخش شد. وودمن نیز در این باره اظهار داشت که ردبول همواره بهعنوان کمپانی برادر گوپرو شناخته شده است و همکاریهای این دو کمپانی در راستای به اشتراکگذاری تمامی محتوای ردبول خواهد بود.
اگرچه امروز این کمپانی در حدود هزار کارمند در اقصی نقاط دنیا دارد و دفاتر آن در برخی شهرهای بزرگ دنیا مستقر هستند اما گوپرو از زمان خلقش تاکنون، فراز و نشیبهای مختلفی سپری کرده است. بهعنوان مثال، سال ۲۰۱۵ از جهات مختلف سال فوقالعادهای برای گوپرو نبود. در چند سال اخیر، این کمپانی تیمی از متخصصان را گرد هم آورد تا نرمافزاری را از صفر توسعه دهند و برای این منظور استارتاپهای متعددی خریداری شدند.
بین سه ماهههای چهارم سال ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ درآمدهای این کمپانی افت قابل توجهی پیدا کرد. تا پایان سال ۲۰۱۵، ارزش سهام این شرکت به کمتر از نصف بهای ثبتشده در سال ۲۰۱۴ رسید. در ماه فوریه سال ۲۰۱۶ گوپرو در حدود ۷ درصد از کارکنانش را اخراج کرد. در طی سال گذشته این شرکت دو اپلیکیشن موبایلی ادیت ویدئو به نامهای Replay و Splice را خریداری کرد و تغییر نام داد تا بتواند با استفاده از آنها نیازهای جدید کاربران را برآورده کند و تا حدودی شرکت را از وضع فعلی نجات دهد. البته خریدهای شرکت به این اپلیکیشنها ختم نمیشود و ظرف ۵ سال اخیر، ۵ خرید دیگر نیز توسط وودمن صورت پذیرفته است که از آن جمله میتوان به Kolor اشاره نمود. این شرکت فرانسوی سالها زمان صرف ساخت نرمافزاری برای ضبط محتوای واقعیت مجازی و پخش آن کرده است. از زمان خرید این شرکت در ابتدای سال ۲۰۱۵، تیم Kolor از ۲۶ نفر به ۴۰ نفر رسیده است و اوایل سال ۲۰۱۶ نیز به گوپرو کمک کردد نوعی پلتفرم رسانه اجتماعی برای واقعیت مجازی راهاندازی کنند که هم بهصورت اپلیکیشن و هم تحت وب عرضه شد.
گوپرو بالغ بر یک دهه صرف مطرح کردن نام خود بهعنوان یک شرکت سختافزاری کرده است و حال به نظر میرسد فعالیت خود را در راستای ایجاد محتوای نرمافزاری گسترش داده است. از برنامهی آتی گوپرو میتوان به یک زیرساخت مخصوص اشاره کرد؛ زیرساخت مبتنی بر کلود که همهچیز شامل دستگاهها، فایلها و تجربه کلی استفاده از محصولات گوپرو را در قالب یک اکوسیستم واحد گرد هم میآورد. البته گوپرو هنوز مشخص نکرده است که هزینه دسترسی به این اکوسیستم چقدر خواهد بود؛ اما وعده داده است که با آن، دیگر نیازی به دانلود کردنهای پیدرپی و طبقهبندی تمامی فایلهای دانلود شده، نخواهد بود؛ به لطف این اکوسیستم دیگر حتی نیازی به کارتهای حافظه اسدی یا کابلهای یواسبی نخواهد بود.
کسب درآمد . کسب و کار . GOPRO . برند گوپرو . بنیانگذار گوپرو . پلتفرم . دوربین . دوربین حرفهای . دوربین دیجیتال . دوربین هوشمند . کسب و کار . نیکولاس وودمن
انواع روش های کسب درآمد از اینترنت
شیوه کسب درآمد از اینترنت بسیار زیاد و متنوع است در یک نگاه کلی می توان به روش های کسب درآمد ساده و راحت و شیوه های سخت و مشکل تقسیم کرد . در نگاه دیگر می توان به کسب درآمد از اینترنت به دو شیوه کسب درآمد از کالاهای واقعی یا فیزیکی و کسب درآمد از کالاهایی مجازی تقسیم کرد و چند و چند تقسیم بندی دیگر . هر کدام از این تقسیم بندی های کسب درآمد آنلاین خود به زیرمجموعه های مختلفی تقسیم می شوند. هر کسی که به دنبال کسب درآمد واقعی و رائه خدمات خوب به مشتریان و مردم می باشد می تواند از بستر مناسب کسب درآمد از اینترنت اقدام به پول درآوردن کند. در ادامه، طبقه بندی انواع روشهای کسب درآمد از اینترنت را مجددا قرار میدهیم:
روشهای کسب درآمد از اینترنت:
-
فروشگاه اینترنتی
-
فروشگاه اینترنتی کالای فیزیکی
- فروش کالای ساخت خودتان
- فروش کالای تولیدی موجود
-
فروشگاه اینترنتی کالای مجازی
- فروش محتوای آموزشی
- فروش محتوای غیر آموزشی (عکس، لوگو، فیلم و موسیقی و…)
-
-
سایت
-
معرفی اینترنتی خدمات و گرفتن پروژه
- سفارشات آی تی
- سفارشات هنری
- سفارشات تولید محتوا
- سفارشات فریلنسری
- تدریس خصوصی
- انواع دیگر سفارشها
-
کسب درآمد از طریق تبلیغات
-
تبلیغات بر اساس تعداد کلیک
-
تبلیغات بر اساس تعداد نمایش
-
تبلیغات بر اساس زمان نمایش
-
-
-
مطالب مشابه کسب درآمد از اینترنت:
- راههای کسب درآمد از اینترنت
- افراد مناسب کسب درآمد از اینترنت
-
کسب درآمد آسان با ایده های ساده
مراحل ساده راه اندازی کسب و کار اینترنتی
آموزش کسب درآمد ساده از تلگرام
جذب مشتری و کسب درآمد ساده از شبکه های اجتماعی
کسب درآمد با معرفی اینترنتی خدمات و گرفتن پروژه
کسب درآمد از اینترنت و فضای مجازی بسیار متنوع شده است و از هر طریقی که بتوان می توان به کسب درآمد پرداخت بی دلیل نیست که می گویند هر کاری را که بلد هستی می توانی از اینترنت پول ساز کنید و کسب درآمد کنی. یکی از شیوه های کسب درآمد از اینترنت از طریق معرفی خدمات اینترنتی و گرفتن پروژه ها می باشد کسب و کاری که امروز پول ساز بوده و افراد زیادی از طریق آن کسب درآمد می کنند.
اینترنت، به بزرگترین بستر ارتباطی در دنیا تبدیل شده است. صدها هزار نفر از سراسر دنیا بطور روزانه از این بستر برای جذب مشتری و اخذ سفارش کار استفاده میکنند. در صورتی که در زمینه ای تخصص دارید، میتوانید از اینترنت برای گرفتن سفارش کار استفاده کنید.
به خاطر داشته باشید، داشتن یه وبسایت حرفه ای، مهمترین عنصر برندینگ شخصی در بستر اینترنت شناخته میشود. یک وبسایت خوب به عنوان کار ویزیت و کاتالوگ نمونه ی کارهای شما عمل میکند.
نمونه ای از کارهایی که میتوانید از طریق اینترنت سفارش بگیرید:
- سفارشات آی تی
- سفارشات هنری: آیا شما یک هنرمند هستید؟ اینترنت بستر بسیار پرکاربرد و ضروری برای شماست. افراد مختلف میتوانند به سایت شما مراجعه کنند و با دیدن نمونه کارهای زیبای شما، به شما سفارش دهند.
-
طراحی سایت: با توجه به پررنگ تر شدن نقش دنیای مجازی در کسب و کارها، روز به روز به تعداد متقضیان داشتن وبسایت اضافه میشود. اگر علاقمند هستید به شما دوره ی آموزش طراحی سایت بدون کدنویسی همیار وردپرس را پیشنهاد میکنم که با استفاده از آن میتوانید هم برای خودتان سایتی شکیل و حرفه ای راه اندازی کنید و هم از طریق آن سفارش طراحی سایت از شرکت ها و افراد نیازمند به سایت دریافت کنید. مشاهده ی آموزش طراحی سایت(کلیک کنید)
-
سئو: اگر سایتی وجود داشته باشد ولی کاربری از آن بازدید نکند، هیچ فایده ای ندارد! به همین منظور صاحبان وبسایتها نیاز به بهینه شدن وبسایتشان برای دیده شدن در موتورهای جستجو مانند گوگل، دارند. بهینه سازی موتورهای جستجو(SEO, Search Engine Optimization)، فرایندی است که منجر به ارتقا رتبه ی سایت در موتور های جستجو میشود. در صورتی که در این زمینه تخصص پیدا کنید، میتوانید از وبسایتهای بسیار زیادی که متقاضی این کار هستند، سفارش بگیرید. برای یاد گیری این علم میتوانید آموزش سئوی همیار وردپرس را ببینید.
-
قالب و افزونه: افراد بسیاری هستند که دوست دارند سایتشان کاملا اختصاصی و منحصر به فرد باشند. این دسته به دنبال طراحان قالب و افزونه حرفه ای هستند.
-
طراحی ربات تلگرام: اپلیکیشن پیام رسان تلگرام به یک بستر بسیار مناسب کسب درآمد تبدیل شده. در صورتی که علاقمند به کدنویسی هستید، میتوانید از طریق ساخت ربات های تلگرام کسب درآمد کنید.
-
پشتیبانی سایت: شرکت های بسیار زیادی هستند که وبسایت دارند و نیاز به فردی دارند که مدیریت سایتشان را بر عهده بگیرند. شما میتوانید با یادگیری طراحی سایت، در این حیطه ی کاری مشغول به کار شوید.
-
- تولید محتوا: سایت های مختلفی نیاز به محتوای پویا دارند. شما میتوانید به عنوان تولید کننده ی محتوا برای یک یا چند سایت مشغول به کار شوید. چند نمونه وظایف تولید محتوا:سفارش کار از سایت های فریلنسر: افراد زیادی هستند که نیاز به انجام یک پروژه دارند(کارفرما). افراد بسیاری هم وجود دارند که توانایی انجام آن پروژه ها را دارند(فریلنسرها). سایت های فریلنسر برای ایجاد ارتباط بین این افراد به وجود آمده اند. در این نوع سایتها، کارفرمایان میتوانند پروژه های مورد نیاز خود را ثبت کنند و شما به عنوان یک فریلنسر میتوانید برای هر پروژه ای که توانایی انجامش را دارید، پیشنهاد انجام کار دهید.
- مطلب گذاری سایت
- ترجمه
- گردآوری خبر
- عکاسی و فیلم برداری
- تدریس خصوصی: برای تدریس خصوصی به دو روش میتوانید از بستر وب استفاده کنید. ۱) تدریس خصوصی آنلاین از طریق نرم افزارهای ارتباطی نظیر skype.
راههای کسب درآمد از اینترنت
کسب درآمد از اینترنت به همان اندازه که وسیع و بزرگ است به همان اندازه هم راههای زیادی برای پول درآوردن یا پول سازی دارد. با هر نوع کسب و کاری که بلد هستید می توانید از طریق اینترنت اقدام به کسب درامد کنید تنها راه آن هم ارائه آن به صورت آنلاین هست . اگر بتوانید کسب و کارتان را به صورت آنلاین معرفی و به نمایش بگذارید مشتری به سراغتان آمده و کسب درآمدتان آغاز می شود . شیوه های کسب درآمد آنلاین زیاد است ما در اینجا به چند نمونه و روش آن اشاره خواهیم کرد:
کسب درآمد از اینترنت از طریق فروشگاه اینترنتی کالای فیزیکی
یکی از بهترین راه های کسب درآمد از اینترنت، فروش کالا فیزیکی است. شما میتوانید به راحتی با وردپرس یک سایت زیبای فروشگاهی با امکان درگاه مستقیم بانکی داشته باشید و به فروش انواع کالاها مشغول شوید. به طور کلی میتوانیم فروش اینترنتی کالا را به دو دسته تقسیم کنیم: ۱-کالاهای ساخت خودمان. ۲-کالاهای ساخت دیگران.
شما هم میتوانید کالاهایی که خودتان قادر به تولیدشان هستید را بفروش برسانید و هم بصورت خرده فروشی (مانند تمام سایتهای فروشگاهی مثل دیجیکالا، آمازون و..) انواع کالاهای مختلف تولید شده دیگران را بفروش برسانید.
ممکن است بگویید که توانایی مالی بالایی ندارید و یا امکان انبار و ارسال محصولات را ندارید. اما نگران نباشید. ما راه حل های خوبی داریم. نیازی نیست که هزینه ی زیادی کنید و محصولات گران قیمت را انبار کنید. میتوانید در شروع کارتان حتی پس از آنکه سفارش کالا را دریافت کردید اقدام به خرید و ارسال کالا کنید. نگران انبار داری و ارسال هم نباشید. خوشبختانه شرکت هایی برای این منظور در کشور به وجود امده که تمام این مراحل را انجام میدهند. سایت pardakht.ir مسئولیت انبارداری و ارسال کالای شما را به عهده میگیرد. شما فقط کافی است که سفارش را از مشتری دریافت کنید و بقیه کارها را به این شرکت ها بسپارید.
کم کم با گسترده شدن کسب و کارتان، سرمایه ی شما زیاد میشود و میتوانید انبار، لجستیک و سیستم اختصاصی خودتان را راه اندازی کنید.
در ادامه به چند ایده فروش کالا اشاره میکنیم:
- فروش کالای ساخت خودتان
- فروش صنایع دستی و هنری: شما میتوانید انواع محصولات مختلف را خودتان درست کنید و به طور آنلاین به فروش برسانید. به عنوان مثال: گلهای تزئینی، زیور آلات، سفالهای تزئینی و…
- فروش گل و گیاه: اگر علاقمند به گل و گیاه هستید، میتوانید در منزل، تراس، پشت بام و یا هرجای دیگری گلها و گیاهان زینتی پرورش دهید و بصورت آنلاین آنها را بفروش برسانید.
- دسر، مواد خوراکی و…: خوراکی های خوشمزه همیشه مشتریان پر و پا قرص خودشان را دارند. اگر از جمله افراد با سلیقه ای هستید که خوراکی های خوش طعم درست میکنید، پیشنهاد ما به شما فروش آنلاین این خوراکی هاست.
- فروش کلکسیون: اگر کلکسیون دار هستید و اشیای جالب جمع آوری میکنید، میتوانید با ساخت سایتی بسیار زیبا، آنها را به مشتری ارائه دهید و کسب درآمد کنید.
- تابلو نقاشی: هنرمند هستید؟ بسیار عالی! شما میتوانید تابلوهای نقاشی و یا هر نوع از تولیدات هنری خود را در قالب سایتی شکیل با ظاهری بسیار مدرن، به فروش برسانید.
- دیگر تولیدات شما: آیا شما محصولی را تولید میکنید که برای آن مشتری وجود دارد؟ پس میتوانید آنرا بصورت الکترونیکی بفروش برسانید.
- فروش کالای دیگران: نیازی نیست که خودتان تولید کننده محصولی باشید. شما میتوانید هر محصولی را که هم به آن علاقه دارید و هم بازار مناسبی دارد، بصورت آنلاین بفروش برساند. در ادامه به چند پیشنهاد اشاره میکنیم.
- کالای دیجیتال: انواع کالاها و انواع نیازها! فلش، پاور بانک، لوازم تلفن همراه و یا هر وسیله ی دیجیتالی-الکترونیکی را در فروشگاه آنلاین خود قرار دهید.
- لوازم آشپزخانه: با وجود تنوع زیاد در لوازم آشپزخانه و آشپزی، بازار بسیار مناسبی برای فروش کالاهای خلاقانه وجود دارد. انواع وسایل شیرینی پزی، ظروف، قهوه ساز و….
- فروش کتاب، مجلات و لوازم تحریر: کالاهایی با قیمت نه چندان زیاد در عین حال با مشتریان همیشگی. کتاب، مجلات، بازی های فکری و….
- لباس، کیف و کفش: با تغییر مد، سبک لباسها عوض میشوند و این باعث میشود که تقاضا برای خرید اینترنتی البسه ی جدید و زیبا، روز به روز بیشتر شود.
- فروش تابلو فرش: کالایی لوکس که مشتریان خاص خود را دارد. حتما این محصول را برای فروش اینترنتی مد نظر داشته باشید.
- فروش گل و گیاه: گل ها باعث زیبایی زندگی و محیط اطراف ما میشوند. شما میتوانید با گل فروشی ها و تولید کنندگان گیاهان آپارتمانی قرارداد ببندید و محصولاتشان را برروی سایت خودتان بفروش برسانید.
- و…: هرچیزی! تقریبا تمام محصولاتی که در دنیا تولید میشوند قابلیت فروش آنلاین را دارند. با توجه به استقبال روز افزون از سرویس های خرید اینترنتی و مناسب تر شدن بسترهای آن، فرصت بسیار مناسبی برای علاقمندان به حوزه ی فروش آنلاین به وجود آمده. کشور ما، ایران، با وجود پتاسیل های فراوان، خلا های بسیار زیادی در این حیطه دارد که شما میتوانید با شناسایی آنها، در حین رفع نیاز مردم و کمک به اقتصاد کشور، درآمد های بسیار بالا داشته باشید.
مطالب مشابه کسب درآمد از اینترنت:
- افراد مناسب کسب درآمد از اینترنت
-
کسب درآمد آسان با ایده های ساده
مراحل ساده راه اندازی کسب و کار اینترنتی
آموزش کسب درآمد ساده از تلگرام
جذب مشتری و کسب درآمد ساده از شبکه های اجتماعی
مزایای کسب درآمد از اینترنت
کسب درآمد از اینترنت یا پول درآوردن آنلاین از طریق سایت و وبلاگ و یا شبکه های اجتماعی مثل فیسبوک، اینستاگرام، توئییتر و.. و پیام رسان هایی مثل تلگرام، وایبر، لاین و... در حال افزایش است و کاربران فراوانی هستند که به کسب درآمد آنلاین علاقه فراوانی نشان می دهند . کسب درآمد آنلاین ساده و آسان خواهد بود اگر راههای آن را بشناسید و فواید فراوانی دارد اگر به مزایای آن وقوف پیدا کنید . متاسفانه علیرغم استقبال زیاد از کسب درآمد از اینترنت بسیاری هستند که اطلاع دقیقی از فواید آن ندارند . در اینجا فهرستی از برخی فواید و مزایای کسب درآمد از اینترنت را آوردم:
امکان شروع با سرمایه اندک ( یا بدون سرمایه گذاری) : یکی از مزایای مهم کسب و کارهای آنلاین، امکان راه اندازی ان با هزینه ای بسیار کمتر از کسب و کارهای سنتی است. در این روش شما میتوانید حتی با سرمایه ی کمتر از ۱۰۰ هزار تومان، کسب و کارآنلاین خود را راه اندازی کنید.
مدیریت از همه جا: بر خلاف کسب و کارهای سنتی که نیاز به حضور فیزیکی دارند، شما میتوانید بیزینس آنلاین خود را از هر نقطه ای دنیا مدیریت کنید.
مشتریان فرا منطقه ای: یکی دیگر از مزایای این روش، امکان ارائه ی خدمات به همه ی افراد فارغ از موقعیت مکانیشان است. شما محدود به منطقه ی خاصی نیستید و میتوانید محصول و خدمات خود را به کل شهر، کشور و یا حتی دنیا ارائه دهید.
ارائه خدمات ۲۴ ساعته: یک فروشگاه شبانه روزی باشید! با کسب و کار آنلاین میتوانید بدون وقفه در دسترس باشید.
سرعت بالا: از طریق کسب و کار آنلاین، میتوانید در لحظه و بصورت آنی به مشتریان خود پاسخ دهید که این منجر به اعتماد و انگیزه ی بیشتر مشتری میشود.
حذف کاغذ بازی: تمام کارهای خود را بصورت دیجیتال انجام دهید.
ارتباط پیوسته با مشتری: شما میتوانید مشتریان کسب و کار آنلاین خود را بصورت مستمر پیگیری کنید که این باعث افزایش رضایتمندی مشتری میشود.
مدیریت راحت تر و جامع تر: شما به عنوان مدیر کسب و کار آنلاین، میتوانید به سادگی برروی کل پروسه ی ارائه ی کالا یا خدمات نظارت مستقیم داشته باشید و به راحتی گزارشهای دقیق از عملکرد آن را دریافت کنید.
افزایش روز به روز گرایش مردم به خرید اینترنتی: خوشبختانه در سالهای اخیر، استقبال مردم از فروشگاه های اینترنتی رو به افزایش بوده و مزیت های خرید اینترتی برای بسیاری از افراد جامعه نهادینه شده که این بستری بسیار مناسب برای موفقیت کسب و کارهای آنلاین را فراهم میکند.
تبلیغات و جذب مشتری با هزینه ی کمتر: در مقایسه با فعالیت های تجاری سنتی، در کسب و کارهای آنلاین مارکتینگ و جذب مشتری به مراتب با هزینه ی کمتری انجام میشود.
ارائه ی خدمات در حجم انبوه: با استفاده از بستر وب، میتوانید خدمات خود را بصورت همزمان به هزاران نفر ارائه دهید.
چند برابر کردن درآمد: اگر شما یک فروشگاه سنتی داشته باشید، بزرگتر کردن آن بسیار پرهزینه و زمانبر است. اما در کسب و کارهای اینترنتی با چند کلیک میتوانید بخش جدیدی را به فروشگاه خودتان اضافه کنید.
مطالب مشابه کسب درآمد از اینترنت:
کسب درآمد آسان با ایده های ساده
مراحل ساده راه اندازی کسب و کار اینترنتی
آموزش کسب درآمد ساده از تلگرام
جذب مشتری و کسب درآمد ساده از شبکه های اجتماعی
ساده ترین راههای کسب درآمد از اینترنت
اپلیکیشن ساده موبایل و کسب درآمد میلیاردی ؟
شیوه پیشرفت و کسب درآمد کمپانی سامسونگ
سامسونگ یک کمپانی خوشه ای و چندملیتی است که دفتر مرکزی آن در شهر سئول، پایتخت کره جنوبی واقع شده. این کمپانی، کسب و کارهای متعددی را تحت نام برند خود اداره می کند. سامسونگ توسط لی بیونگ-چول در سال ۱۹۳۸ تاسیس شد. در طول سه دهه، این شرکت در حوزههای مختلف از جمله فرآوری مواد غذایی، تولید پارچه، بیمه، ایمنی و خرده فروشی بوده است.
این شرکت از اواخر دهه ۶۰ میلادی وارد صنعت الکترونیک شد. با مرگ لی در سال ۱۹۸۷، سامسونگ به چهار گروه کسب و کاری تقسیم بندی شد که شامل Samsung Group، Shinsegae Group، CJ Group وHansol Group می شد. از سال ۱۹۹۰، فعالیتهای خود را به صورت جهانی گسترش داد، به خصوص گوشیهای تلفن همراه این شرکت، منبع اصلی در آمد این کمپانی به شمار میرفت.
سامسونگ تاثیر قابل توجهی در توسعه اقتصادی، سیاسی، رسانه ای و فرهنگی کره جنوبی داشته است. شرکت های زیر مجموعه سامسونگ، بخش زیادی از صادرات این کشور را بر عهده دارد.
تغییر رویکرد در کسب و کار
نظــام کــســب و کــاری سامسونگ، به شدت به بازار کره جنوبی گره خورده بود، همین موضوع آنها را به فکر انداخت که آینده کمپانی خود را در بازارهای جهانی تضمین کنند. سامسونگ نیاز داشت تا خود را دوباره سازی کند. برای این کار، این شرکت باید روی نو آوری تمرکز میکرد. با این رویکرد جدید، سامسونگ تصمیم گرفت نیروی کار خود را نیز تغییر دهد. به محض همگن شدن محیط کار، سامسونگ از افراد خلاقی دعوت به کار کرد که نه تنها به زبان کره ای تسلط نداشتند، بلکه با فرهنگ این کمپانی نیز نا آشنا بودند. از سوی دیگر، کارکنان جوان تر سامسونگ، نسبت به کارکنان مسن تر، منصب های بالا تری به دست آوردند.
طبیعتا تغییرات اعمال شده در سامسونگ، بسیاری را حیرت زده کرد و با انتقادات زیادی نیز همراه بود، اما مدیر عامل سامسونگ تنها راه کلیدی برای موفقیت را تنها در ایجاد این تغییرات میدید. او باور داشت که به زودی، همه شاهد نتایج مثبت این دگرگونیها خواهند شد. او خواستار تجدید نظر در اصول بنیادی شرکت بود و تصمیم داشت به صورت بلند مدت، روی نو آوری، تولید محصولات با کیفیت و ارزش برند سرمایهگذاری کند. از دید مدیر بخش بازاریابی جهانی سامسونگ اریک کیم، سامسونگ به دنبال استراتژیهای جدیدی بود، که بسیاری از آنها با فرهنگ و رویکرد قبلی شرکت در تضاد بودند.
خلاقیت و نو آوری در محصولات دیجیتال
بیشتر ما هنگامی که برند سامسونگ را میبینیم، محصولاتی مانند گوشی تلفن همراه، تلویزیون و پنل های ال. سی. دی را به خاطر خواهیم آورد. زمانی که در سال ۱۹۸۷، لی کان هی، فرزند موسس شرکت، ریاست سامسونگ را بر عهده گرفت، این شرکت طلایهدار بسیاری از بازار های کره بود. با این وجود، با رشد بازار الکترونیک ژاپن، محصولات سامسونگ خارج از کره، کم طرفدار و ارزان بود. برای مقابله با این مشکل، سامسونگ باید راهکار جدیدی پیدا میکرد تا فروش خود را در بازار های خارجی رونق دهد.
در اوایل دهه ۹۰، مصرف کنندگان به فناوری دیجیتال علاقه و توجه نشان دادند و در این زمینه، محصولاتی مانند دوربین، دستگاه های آدیو و سایر کالاهای الکترونیک به آنها معرفی شد. کمپانی های ژاپنی برای استفاده از فناوری های جدید در محصولات خود استقبال نکردند. از این رو، سامسونگ فرصت را غنیمت شمرد و تصمیم گرفت با نو آوری و خلاقیت، بازار دیجیتال را به دست آورد. سرمایهگذاری در حوزه محصولات دیجیتال، تصمیمی پر خطر به نظر میرسید و در عین حال، این کمپانی را از رقبا جدا می کرد.
کیفیت محصول
سامسونگ همیشه سعی داشته که کیفیت محصولات خود را بالا برده و به این منظور از دستگاههای کنترل کیفیت متعددی بهره میبرد. برای مثال، کارگران مختارند تا با دیدن کوچکترین مشکلی، چرخه تولید را متوقف کنند.
یکی از نقاط قوت این کمپانی، انعطاف پذیر بودن آن است. سامسونگ به عنوان یک شرکت بین المللی این امکان را دارد که بهترین منابع مواد خام را شناسایی کرده و بهترین نقاط دنیا را برای سوار کردن و تولید محصولاتش انتخاب کند. سامسونگ ۲۶ کارخانه در سر تا سر دنیا در اختیار دارد، در نتیجه ذاتا برندی شناخته شده در سراسر دنیا به شمار می رود.
از آنجایی که سامسونگ محصولات مختلفی تولید کرده و بازار های متعددی را تحت پوشش دارد، از تمام کارشناسان، فناوری ها و امکانات خود، جهت تولید محصولات بهتر بهره می برد. سامسونگ به عنوان کمپانی یکپارچه، تمام مراحل تولید از مواد خام و تولید محصول، تا رسیدن کالا به دست مصرف کننده را کنترل می کند.
ترویج و پیشبرد محصول
یکی از ویژگی های استراتژی بازاریابی این کمپانی، ترویج و پیشبرد محصول است. سامسونگ از روش های متنوعی به ترویج و معرفی محصولات خود می پردازد، از جمله این روش ها شرکت در گرد همایی های تجاری مرتبط و تولید و توزیع بروشور ها و پوستر ها را می توان نام برد.
اطلاعات مربوط به هر محصول نیز در وب سایت این شرکت قرار داده شده. از سوی دیگر، سامسونگ آگهی برند خود را از طریق اسپانسر شیپی، گسترش می دهد. برای مثال، حمایت مالی از رویداد هایی مثل Royal Windsor Horse و Samsung Open Tennis Tournament، جهت آگاهی برند این شرکت، صورت گرفته است. تمام این روش های ترویج و پیشبرد، جهت حمایت از معرفی یک محصول خاص صورت می گیرد. اگر چه رویکرد های بازاریابی هر محصول با محصول دیگر متفاوت است.
سامسونگ نقش مهمی در توسعه دستگاه های پخش DVD داشته است. گنجایش دستگاه های پخش DVD، ۲۶ بار بیشتر از CD یا CD-ROM بوده، که نشان می دهد کیفیت و انعطاف پذیری محصولات، به شکل قابل توجهی افزایش پیدا کرده است.
استراتژی بازاریابی
در رابطه با نمایشگر های تی. اف. تی، که از فناوری پیشرفته تری نسبت به نمایش گر های سی.آر.تی بهره می برد، سامسونگ بازار بالقوه ای را در میان برخی مصرف کنندگان شناسایی کرد. از جمله آنها کارمندان اداری بودند که به اجبار، مدت زمان طولانی را صرف نگاه کردن به صفحات نمایشگر رایانه می کردند، در نتیجه به صفحه ای بزرگ تر با کیفیت تصویر بالا تر نیاز داشتند.
سامسونگ برای تشویق این دسته از مصرف کنندگانش برای خرید مانیتور های این کمپانی، باید استراتژی بازاریابی اساسی را در پیش می گرفت. با کمک دفتر مرکزی این کمپانی در کره جنوبی، تدابیر خاصی جهت افزایش آگاهی برند، در نظر گرفته شد تا از این طریق مصرف کنندگان، درک مثبت و خوبی نسبت به محصول پیدا کنند. آگهی های تبلیغاتی این کمپانی به شکل هوشمندانه ای، مصرف کنندگان هدف را که بخشی از آنها کارمندان اداری بودند هدف قرار داد.
قیمت خرید نمایشگر های تی. اف. تی در مقایسه با نمایشگر های سی. آر. تی بیشتر بود، اما با پیشرفت فناوری تولید و افزایش رقبای این بخش از بازار، به مرور قیمت این محصول کاهش پیدا کرد.
توسعه محصول جدید
سامسونگ محصول تازه ای را وارد بازار کرد که هم باریک بود و هم از طراحی مبتکرانهای بهره میبرد. این محصول عمدا طوری ساختهشده بود که با بخش های مختلف بازار منطبق شود. قابلیتهای این گوشی جدید، استفاده آن را برای افراد تاجر و زنان گروه سنی ۲۵ تا ۴۴ سال ایده آل کرده بود. این رویکرد با عنوان تقسیم بازار یا تفکیک بازار شناخته می شود.
استراتژیهای بازاریابی گوشیهای تلفن همراه در بازار این محصول متفاوت است. با این حال، استراتژی ترویج و پیشبرد محصول که در جهت شناخت و معرفی برند صورت میگیرد، سطح وسیعی از حمایتهای مالی، از جمله برخی رویدادهای معتبر ورزشی را که در سراسر دنیا اتفاق می افتد طلب میکند. المپیک سیدنی ۲۰۰۰ و مسابقات ژیمناستیک قهرمانی جهان، از جمله رویدادهای مهم و معتبری بود که سامسونگ، حمایت مالی آنها را بر عهده گرفت.
خیلی مهم است که یک کمپانی با استفاده از استراتژی های بازاریابی مرتبط، هر یک از محصولات پورتفولیوی خود را معرفی کند.
کسب درآمد . کسب و کار . بازاریابی آنلاین . استراتژی بازاریابی . بازاریابی . سامسونگ . محصول دیجیتال . مدل کسب و کار . نظام کسب و کار
آموزش ایجاد کمپین بازاریابی دیجیتالی کسب درآمد
بازاریابی سنتی تبدیل به بازاریابی دیجیتالی شد و صاحبنظران تیزبین، خیلی سریع دریافتند که این منظر فراخ و گسترده با هزار و یک تیپ مشتری نیاز به ارتشی دیجیتالی دارد. ارتشی که باید در قالب کمپین بازاریابی دیجیتالی ساماندهی شود.
در همین ابتدا به این داستان جالب توجه کنید: دو گروه کاملا داوطلبانه راهی خانههای یکی از مناطق خاص شهر شدند تا کمکهای مردمی برای کودکان کار جمعآوری کنند!
تمام رفتارهای این گروه مشابه هم بود. در یک روز و یک ساعت گامهای مشابهی برداشتند، لباسهای یکسانی پوشیدند و برای شناخت تفاوت ظرافت روح انسان و تاثیر همین ظرافت در کلام خودشان روی ذهن مردم، راهی شدند.
در این دو گروه تنها یک تفاوت دیده میشد: پایان کلام! در شیوه پایان کلام این دو گروه تفاوتی کاملا جزئی و ظاهرا قابل چشم پوشی، دیده میشد!
اولین گروه درخواست خود را به این شکل مطرح کرده بود: مایل به کمک کردن به نفع کودکان کار هستید؟ گروه دوم که توانسته بود کمکهای بیشتری جمعآوری کند با این جمله درخواست کمک کرده بود: مایل به کمک کردن به نفع کودکان کار هر چند اندک هستید؟
این تفاوت جزئی اما قابل توجه در شکلدهی به اذهان بخشی از ماهیت گمشده کمپین بازاریابی دیجیتالی، یعنی محتوا است که هنوز خیلیها با آن غریبه هستند.
تا چندی پیش علم بازاریابی کاملا محدود و وابسته به حجم زیادی از اطلاعات و دادههای خسته کننده و جاگیر بود. اما از وقتی که کامپیوتر و موبایلی شدن، افسار ذهن انسان را به دست گرفت، بازاریابی هم هویت جدیدی یافت.
کمپانیها با سختی زیادی ریسک این نوع بازاریابی را قبول میکنند اما در اغلب موارد دیری نمیپاید که چرخ پیشرفتشان در اجرای هر آنچه برای بازاریابی لازم است، پنچر میشود!
در مطلب امروز کوشیدهایم چالشها و دشواریهای این فرآیند را شناسایی کنیم تا بتوانید کمپین بازاریابی دیجیتالی خود را در ۵۵ قدم ساده بسازید.
شروع کمپین بازاریابی دیجیتالی
ساخت کمپینهای دیجیتالی کشف تازهای نیست؛ زمان زیادی از راهاندازی اولین کمپین در حوزه اینترنت و بخشهای مشابه آن میگذرد.
بازاریاب ابتدا در پناه تیپ شخصیتی و اهداف خود و سپس شناخت کانالهای بازاریابی است که میتواند ارتباط خوبی با مشتریان برقرار کند. تمام این مراحل در این ۵ گام خلاصه شدهاند:
اهداف بازاریابی را مشخص کنید
بازاریابی دیجیتالی اگر توسط یک مدیر خوب و کاربلند مدیریت شود، میتواند در کوتاهمدت نتایج خوبی به دنبال داشته باشد. البته پیش از هر چیز باید اهداف سازنده کمپین بازاریابی دیجیتالی کاملا مشخص و روشن باشد.
همین اهداف هستند که در طول بازاریابی، چراغ راهنمای شما برای شناخت خوب از بد هستند. در تعیین این اهداف باید از بلندپروازی پرهیز کنید. هر کاری که با اهداف رویایی آغاز شود تقریبا در دنیا واقعی دور از دسترس میشود.
همانطور که میدانید مفهوم بازاریابی دیجیتالی خیلی خیلی گستردهتر از بازاریابی سنتی است. در بازاریابی دیجیتالی شما به هر چیزی متوسل میشوید تا برندتان را به دنیا بشناسانید.
حال بازاریابی اپلیکیشن موبایل باشد، کدهای دستوری یا آفلاین باشد یا این که مجبور شوید بابازاریابی در شبکههای اجتماعی خود را معرفی کنید.
اهداف باید کاملا منطقی و شدنی باشند. منبع اهدافتان نیز باید مشخص شود. منبع به شما خواهد گفت آیا دستیابی به این چشمانداز در آینده میسر میشود یا نه.
برای یک طرح عملی نقشه بریزید
کمپین بازاریابی دیجیتالی سرمایه گذاری حیاتی و مهمی برای یک کمپانی به شمار میرود. بنابراین قدم برداشتن در این راه بدون برنامه امکانپذیر نیست.
طراحی یک نقشه باید کامل و بدون وقفه انجام شود؛ طوری که هیچ خلا یا شکافی در آینده احساس نشود. در این راه از موافقان و مخالفان خود کمک بخواهید.
هرگز نباید از چارچوب تعیین شده مطابق با اهدافی که در مرحله قبل مشخص شدهاند، منحرف شوید. همه چیز را بیقید و شرط انجام دهید و برای این که مطابق با نقشه پیش روید بهانه نیاورید!
بازاریابی محتوای اپلیکیشن را که قبلا بدان اشاره کردهایم، به یاد دارید؟ محتوا نه در اپلیکیشن یا شبکه اجتماعی بلکه در جز به جز کمپین بازاریابی اجتماعی حرف اول و آخر را میزند.
این محتوا باید کاملا سنجیده و توسط نقاشی زبردست روی بوم بازار تخلیه شود. محتوا باید کوتاه، قابلفهم و کاربرپسند باشد.
اگر قرار است محتوا به سبک از هر دری سخنی باشد، نویسنده باید درک خوبی از هر مفهوم داشته باشد. چون تا خودش متوجه نشود حتی با بازی کلمات هم نمیتواند کاربر را گول بزند.
اگر خودتان نمیتوانید نویسنده خوبی باشید فردی را استخدام کنید که در این کار تخصص پیدا کرده است.
محتوا فقط متن نیست؛ تصاویر واضح، باکیفیت و با رزولوشن خوب هم جزئی از همان محتوایی هستند که باید به خوبی تحت کنترل شما باشند.
مردم بیش از هر چیز نسبت به محتوای بصری واکنش نشان میدهند و این برداشت از تصاویر است که تفاوت شخصیتی انسانها را نشان میدهد.
طراح انیمیشن و گرافیست را طبق خواستههایتان به خوبی توجیه کنید. اگر برای تولید محتوا یکپارچه و یکدست نیاز به پرداخت هزینه باشد از این کار ترسی نداشته باشید. کار خوب زحمت دارد و هزینه زحمات را هم باید پرداخت.
پیگیر پیشرفت خود باشید
همزمان با قدم به جلو در کمپین بازاریابی دیجیتالی گاهی به پُشت سر نگاه کنید. در هر دوره باید عملکرد خود را نسبت به قبل و با توجه به نتایجی که به دست آمده است بررسی نمایید.
شما برای بازاریابی سرمایه گذاری میکنید؛ گاهی خیلی بیشتر از بودجهای که برای آن در نظر گرفته بودید. اگر همه چیز مطابق با پیش بینیهای صورت گرفته پیش نرفته است باید به دنبال رفع مشکلات باشید.
این نگاه به گذشته است که انسان را برای آینده آماده میکند. دنبالهرو حکایت خود باشید اما بدانید گاهی نیاز است برای این که باقی داستان جذابتر شود؛ برخی از نقاط مهم داستان را مجددا مرور کرد.
بهترین کانال بازاریابی را شناسایی کنید
امروزه کانال و مجاری ارتباطی زیادی وجود دارد که به وسیله آنها میتوان آگاهی کافی را به مردم منتقل نمود. اما قطعا همه این روشها برای کمپین بازاریابی دیجیتالی شما جوابگو نیستند.
به عنوان مثال صرفا چون تبلیغات موبایلی کاربرمحور برای رقیب شما کارآمد بوده است شما هم نباید آن را دنبال کنید. مثلا شاید بهتر باشد از تبلیغات آنلاین فیسبوک استفاده کنید.
بزرگ ترین اشتباهی که اغلب کسب وکارها خصوصا استارتاپها مرتکب میشوند سرمایه گذاری عمده و همزمان روی تک تک این کانالها برای ساخت کمپین بازاریابی دیجیتالی میباشد.
زمانی را صرف شناخت بهترین پلتفرم کنید و بعد از شناسایی آن بیوقفه بازاریابی نمایید. وقتی که میزان تقاضا برای حضور شما افزایش یافت، آنگاه به فکر سایر پلتفرمها و توسعه کار باشید.
به یاد داشته باشید که ساخت کمپین بازاریابی دیجیتالی خصوصا در ابتدا میتواند ناامید کننده باشد. به هر حال این علم پتانسل کافی و بالقوه را برای تولید سودی باورنکردنی دارد؛ به شرط آن که به خوبی مدیریت گردد.
کسب درآمد. افزایش درآمد. digital marketing . بازاریابی دیجیتال. بازاریابی سنتی. ساخت کمپین. کسب و کار. کمپین. کمپین بازاریابی
مطالب مشابه کمپین تبلیغاتی و بازاریابی آنلاین:
اهمیت کمپین تبلیغاتی در کسب و کار اینترنتی
اهداف کمپین تبلیغاتی برای کسب درآمد
اهمیت کمپین تبلیغاتی در کسب درآمد اینترنتی
موفقیت بیشتر آمازون در نوآوری و کسب درآمد نسبت به گوگل و اپل
اسپیکر اکوی آمازون یکی از پرفروشترین گجت ها در تعطیلات سال نوی میلادی بود. اگرچه آمازون رقم دقیق تعداد واحدهای فروختهشده را اعلام نمیکند اما خبر میدهد که تعداد دستگاههای فروش رفته ۹ برابر بیشتر از تعطیلات سال نوی قبلی بودهاست.
اکو، آخرین مثال از شکل دادن یک دستهبندی جدید محصولات از سوی آمازون در برابر کاربران است. این شرکت پیشتر با ارائه کتاب خوان «کیندل» رهبر این دستهبندی شدهبود و از طرفی «سرویسهای تحت وب» و ابری را ارائه میدهد که در سال ۲۰۱۶ درآمدی ۱۲ میلیارد دلاری برایش به ارمغان آوردهاند.
در سال آینده نخستین فروشگاه فیزیکی نوآورانه این کمپانی ملقب به «Amazon Go» راه اندازی میشود؛ جایی که کسی قرار نیست مراقب شما باشد – به راحتی میتوانید وارد شده، کالایی را بردارید و سپس از فروشگاه خارج شوید.
به کلامی ساده، آمازون توفیق آن را داشته تا تقریباً در هر دسته بندی که بخواهد، جز برترینها باشد. این در حالیست که بیشتر شرکتهای تکنولوژیکی که آنها را به خوبی میشناسیم، تلاش میکنند تا کارهای بسیاری انجام دهند اما معمولاً در چند حوزه محدود موفق هستند -گوگل به شدت به سرویسهای آنلاین خود وابسته است و اپل تکیه گاهی جز سخت افزار ندارد- اما زمانی که میخواهند کنج راحتی خود را ترک کرده و به سوی نوآوریهای جدید گام بردارند، به تکاپو و چالش می افتند.
آمازون یکی از تنها شرکتهای بزرگ حوزه تکنولوژی است که به شکل واقعی موفق به نوآوری شدهاست. این کمپانی توانسته فرهنگ استارتاپی را با منابع مالی بزرگ خود به خوبی ترکیب کند و همین مسئله سبب شده تا بتواند به سوی حل مشکلاتی گام بردارد که سایرین از آن ناتوان هستند.
بیشتر شرکتهای تکنولوژیک از کنج راحتی شان خارج نمیشوند
گوگل در نخستین دهه هزاره سوم عملکردی عالی داشت. سرویسهایی بی نظیر را توسعه داد و یا شرکتهای کوچکی را خرید و از آنها غول ساخت. جی میل، مپس، داکس، یوتوب، اندروید و کروم در این دسته جای می گیرند. خوب که نگاه کنید می بینید این محصولات تفاهمهای بسیاری با هم دارند. همه شان سرویسهای آنلاینی هستند که شباهت های زیادی به هسته اصلی گوگل، یعنی جستجوی آنلاین دارند. در میان آنها نیز دو استثنای نرم افزاری وجود دارد که اندروید و کروم هستند. این دو نرم افزار هم در واقع به پویایی بیشتر سرویس جستجو یاری می رسانند.
از سال ۲۰۱۰ تا کنون، گوگل بلندپروازتر شده است و به دنبال رویاپردازی هاش با پروژه های بزرگتر رفته است؛ پروژههایی که دیگر آنچنان مستقیم به توانمندسازی جستجوی گوگل ارتباط پیدا نمی کردند. باز-ساختار گوگل و شکلگیری آلفابت نیز از اعتماد به نفس «لری پیج» و «سرگئی برین» سرچشمه میگرفت. موسسان گوگل با این تصور آلفابت را به راه انداختند که هر یک از پروژه های بزرگ می تواند دستاوردی چشمگیر باشد.
هنوز نمیتوان قضاوتی در مورد این پروژه ها و مجموعههای زیر چتر آلفابت داشت ولی تلاشهای بزرگ خود گوگل چندان موثر نبوده اند. «گلس» یکی از بزرگترین شکستهای گوگل است در حالی که اهالی مانتین ویو بیش از ۶ سال گذشته را صرف توسعه یک خودرو یا پلتفرم هوشمند رانندگی خودکار کردهاند که هنوز چشمانداز قابل توجهی برایش دیده نمیشود.
گوگل شرکت Nest را در سال ۲۰۱۴ خرید اما این شرکت هم هنوز تقلا می کند که چیزی بیشتر از یک توسعه دهنده ی دستگاه تنظیم هوای هوشمند باشد. تلاشهای رباتیک گوگل را هم نباید فراموش کرد. در سال ۲۰۱۴ گوگل چند شرکت و استارتاپ رباتیک خرید تا بعداً ببیند چه باید با آنها بکند اما پس از به نتیجه نرسیدن، آنها را برای فروش گذاشتهاست.
به نظر می رسد مشکل، ارتباط مستقیمی به شخص «پیج» داشته باشد. او و شرکتش بیش از حد بر حل مشکلاتی متمرکز شده اند که از نظر تکنیکی امری بس دشوار است. برای مثال توسعه و ساخت یک پلتفرم نرم افزاری کامل برای یک عینک کاری بسیار دشوار و البته برای گیکها لذت بخش است، ولی هیچ تضمینی وجود نداشت که محصول نهایی، چیزی باشد که کاربر عملاً بخواهد آن را بخرد و احساس کند به آن نیاز دارد.
یکی از بزرگترین پروژه های گوگل، توسعه خودروی هوشمند بود. این در حالیست که گوگل برای اولین بار چنین ایده ای را در این سطح مطرح کرد و در سال ۲۰۰۹ عنوان نمود که می خواهد چنین اتومبیل هایی توسعه دهد. در حال حاضر ولی چند سالی است که سایر شرکت ها وارد رقابتی مشابه شدهاند اما گوگل هنوز هم پس از ۶ سال، با سرعتی لاکپشتی به فرایند پیشرفت این پروژه توجه میکند.
سرعت اندک، صبر چند تن از مهم ترین مدیران پروژه مورد بحث را سر برد و در سال ۲۰۱۶ خبر خداحافظی شان را با گوگل اعلام کردند. یکی از آنها به سراغ «Otto» رفت؛ شرکتی که مشغول توسعه کامیون های هوشمند و خودران است و در سال گذشته میلادی توسط «اوبر» خریداری شد.
مدیر اصلی پروژه، آقای «کریس اورمسِن» (همان شخصی که در یکی از سخنرانی های معروف TED می گوید که من متعهد می شود فرزندانم نیازی به دریافت گواهینامه نداشته باشند) سال پیش استعفا داد تا خودش یک استارتاپ فعال در زمینه خودروهای بی نیاز از راننده تاسیس کند.
همین مشکلات برای بخش رباتیک گوگل هم پیش آمد و از همان ابتدا مشخص نبود که گوگل چرا باید ربات توسعه دهد. در این میان برخی باور دارند که گوگل ساز و کارش چنین است که ابتدا بهترین استعدادها را می خرد، و سپس فکر میکند که با آنها چه کند. این در مورد، گوگل بهترینها را خرید اما به نتیجهای هم نرسید.
تمرکز آمازون بر نیازهای کنونی کاربران
رویکرد گوگل -ابتدا حل مشکلات تکنیکی، و سپس ایجاد مدل تجاری- از ریشه های مهندس گرایانه لری پیج و سرگئی برین سرچشمه می گیرد. در عوض مدیر عامل آمازون، آقای جف بزوس، پیش از تاسیس شرکت خود سال ها در وال استریت برای شرکت های مالی مختلف کار کرده است — پس زمینه ای که یک چشم انداز واقع بینانه در اختیار او قرار می دهد و به همین شکل میتواند محصولاتی توسعه دهد که کاربران واقعاً آنها را میخواهند و حاضر به پرداخت هزینه در ازای دریافت کردنشان هستند.
بزوس در آمازون فرهنگی را ترویج داده که پذیرای آزمایش موارد تازه است. «اریک رایس» (Eric Ries) نویسنده کتاب هایی در خصوص استارتاپ ها می گوید: «خبر دارم گاهی پیش آمده که یکی از مهندسان مشغول در آمازون گفته«من در یک وبلاگ در مورد آن ایده شنیده ام». پس از مدت کوتاهی از او درخواست می شود تا ایده را به شکلی واضح تر به گوش مدیران ارشد و کمیته اجرایی برساند. خود جف بزوس همان جا نظرش را در مورد ایده می دهد.»
رایس می گوید که اگر ایده ها مقبول واقع شوند، آزمایش های کوچکی صورت می گیرد و سپس در گذر زمان رشد می کنند. این در حالیست که در سایر شرکت های بزرگ، وقتی یک مدیر عامل ایده ای را ستایش کند، تمام کمپانی برای به حقیقت تبدیل شدن همان ایده بسیج می شود. این یک دستورالعمل عالیست برای هدر دادن وقت و هزینه شرکت.
آمازون تیم های کوچکی برای آزمایش ایده ایجاد می کند تا مشخص شود که آیا ایده اصلاً دوامی دارد یا خیر. بزوس یک قانون معروف به اسم «تیم های دو پیتزایی» دارد. به این معنا که تیم های آزمایش کننده باید به حدی کوچک باشند که دو پیتزا بتواند وعده غذایی آنها را تشکیل دهد.
رایس خبر می دهد که تیم ها مبلغی به عنوان بودجه اولیه در کنار اهداف مشخصی را دریافت میکنند. در صورتی که پروسه به شکل مناسب جلو رود، بودجه و اهداف بزرگ تر میشوند. البته چنین مسائلی به معنای آن نیست که آمازون زمان زیادی را برای آزمایش های داخل شرکت هدر میدهد. در سال ۲۰۱۱ یکی از مهندسین همین شرکت نوشت که آمازون عرضه زودهنگام یک محصول را بر هر چیز دیگری مقدم میداند.
آزمایشات داخلی آمازون صرفاً این حالت را مشخص می کنند که آیا یک ایده فقط روی کاغذ جالب به نظر میرسد یا در جهان واقعی هم مورد استقبال قرار میگیرد. البته این ساز و کار هم چندان بدون مشکل و خطا نیست. آمازون هم شکستهایی داشته که بعضی از آنها بسیار بزرگ بودهاند. بزرگ ترین آنها، ورود و خروج سریعش به بازار موبایل با سخت افزار و نرم افزاری نه چندان قابل توجه بود.
اما به طور کلی آمازون تلاش میکند تا یک محصول را به سریع ترین شکل ممکن به دست کاربر رسانده و به سریعترین شکل ممکن هم به بازخوردهای کاربر توجه کرده و ایرادات را رفع نماید. بر همین اساس این شرکت به هیچ عنوان سالهای سال را صرف محصولی نمیکند که در نهایت هم مشخص نیست کاربری به آن اهمیت خواهد داد یا خیر.
عرضه سریع و رفع خطاها به شکلی سریعتر، همان مفهومی است که در پشت فروشگاه فیزیکی این شرکت، «Amazon Go» نهفته شده: آمازون میخواهد فروشگاهی کوچک را گشوده و سپس بازخورد و خطاهای ایدهاش را ببیند. در واقع چنین نیست که شرکت مذکور از همان ابتدا اقدام به گشودن ۲۰۰۰ فروشگاه Amazon Go کند. بلکه تنها یک فروشگاه تاسیس خواهد کرد و در صورت موفق بودن آن، در نهایت تعداد فروشگاههایش را به ۲۰۰۰ عدد میرساند. این همان موردی است که بسیاری به آن توجه ندارند.
چرا منابع مالی بزرگ ارتباطی به نوآوری ندارد؟
به شکل خلاصه، رویکرد کاهش کاغذبازی، آزمایشهای کوچک و توسعه آنها در صورت موفق بودن، اگرچه عالی و حتی پیش پا افتاده به نظر می رسد اما مسئله اینجاست که در بسیاری از شرکتهای بزرگ، به سرانجام رساندن چنین رویکردی بسیار دشوار است، مخصوصاً اگر در حال روی آوردن به بازارهای جدیدی باشند.
در گذر زمان، شرکت های بزرگ فرهنگهایی به دست آورده اند و می خواهند در بخش هایی فعالیت داشته باشند که پیشتر در آنها موفق بوده اند. کمپانیها گرایشی طبیعی به ایجاد استانداردهایی یکپارچه در سراسر و تمام بخش های شرکت خود دارند.
یکی از افرادی که در تابستان ۲۰۱۰ به کارآموزی در گوگل پرداخته، می گوید که بیشتر وقتش را ملزم به یادگیری مجموعه های نرم افزاری خود گوگل برای امور اداری شده است. کارمندان گوگل ملزم به استفاده از نرم افزارهای توسعه یافته توسط خود گوگل در پروژه های مختلف هستند. چنین رویکردی برای توسعه یک سرویس آنلاین دیگر که قرار است کارکردی مشابه با جستجو یا جی میل داشته باشد، عالیست ولی همین ابزارها در صورت توسعه یک محصول کاملاً جدید که هیچ ربطی به موتور جستجو ندارد، می توانند تبدیل به یک مانع بزرگ شوند.
این شرایط صرفاً مختص گوگل نیست و در اپل هم دقیقاً چنین اتفاقاتی رخ می دهد. اپل شرکتی است که به طراحی نرم افزار و رابط های کاربری دل فریب و ظریف شهرت دارد. در نتیجه در این کمپانی به جای مهندسان و یا مدیران پروژه، این طراحان هستند که در فرایند توسعه یک محصول حکمرانی می کنند.
در اپل طراحان به مهندسان و مدیران پروژه حکم رانی می کنند
چنین رویکردی برای توسعه یک محصول کاربر پسند مانند آیفون یا اپل واچ جواب می دهد اما الزاماً قرار نیست همه چیز چنین حالتی داشته باشد. برای مثال اپل سال ها تلاش کرد تا بالاخره بتواند سر و سامانی به سرویس iCloud بدهد.
در عوض، مدیر عامل آمازون به شدت معتقد است که تیم ها باید به شکلی کاملاً جدا از هم فعالیت کرده و در کار هم دخالتی نداشته باشند. مهندسان آمازون پیشتر گزارش داده اند که کسی در این شرکت اهمیت نمی دهد که شما به عنوان کارمند آمازون، شخصاً از فناوری های چه شرکتی استفاده می کنید. خود بزوس هم صریحاً رویکرد اپل و گوگل را مورد انتقاد قرار داده و عنوان نموده تیم ها باید مستقل از هم و با هر نوع تکنولوژی که راحت هستند، کار خود را به پیش ببرند.
بزوس به سختی تلاش کرده تا آمازون را به شرکتی منعطف با کمترین قوانین تبدیل کند. همین مسئله البته موجب بی نظمی هایی هم در ساختار آمازون شده است. در این شرکت زمانی که یک مهندس بر روی پروژه ای کار می کند، به راحتی نمی تواند آن را ترک گفته و وارد پروژه دیگری بشود، در حالی که این اتفاق به شکلی ساده در اپل یا گوگل می افتد. این در حالیست که اصطکاک میان تیم ها نیز باعث می شود تا فرهنگ های کاری مختلفی شکل گیرد و همین موضوع سبب گردد تا عده ای آمازون را مکانی پر از استرس برای کار کردن بدانند.
اما این فرهنگ پرهرج و مرج است که می تواند میزبانی برای نوآوری باشد. یک تیم می تواند به راحتی از هر ابزار و تکنولوژی توسعه یافته توسط شرکت های رقیب استفاده کرده و پروژه را به پیش براند، در حالی که سایر شرکت ها به دنبال استاندارد سازی برخی امور پیش پا افتاده در فرهنگ سازمانی خود هستند.
آمازون و آمادگی اش برای دهه بعدی و نوآوری های پیش رو
اما چرا انتخاب های سازمانی آمازون چنین تاثیر گذار هستند؟ این شرکت به خوبی می داند که چه موقع و در چه زمانی باید عملکردی مانند یک استارتاپ پیدا کند. «Amazon Go» مثال خوبی است. تصورش چندان ساده نیست که یک شرکت کوچک بتواند چنین ایده ای را عملی کند.
تکنولوژی پشت پرده برای راه اندازی چنین فروشگاهی -سنسورها، دوربین های متصل که هر قدم افراد را در فروشگاه پایش می کنند- از پیچیده ترین علوم کامپیوتری است که بی شک توسعه اش میلیون ها دلار هزینه در بر داشته. برای جبران این سرمایه گذاری های بزرگ، آمازون باید سال ها صبر کند و میلیون ها دلار دیگر نیز خرج کند تا در نهایت یک روز بتواند به سود دهی برسد. استارتاپ ها معمولاً کمتر پیش می آید که چنین جیب های عمیقی داشته باشند.
در ابتدای دهه ۹۰ میلادی و ابتدای هزاره سوم، مزر تکنولوژی های پیچیده در وب خلاصه می شد. وب سایت هایی که از چند هزار کاربر به چند میلیون کاربر دست پیدا کرده بودند. پشتیبانی از این وب سایت ها اگرچه در نوع خود پیچیده بود اما نیازی به ایجاد زیرساخت های کاملاً نوین و البته فیزیکی نداشت. به همین دلیل کمپانی هایی نظیر گوگل و فیسبوک صرفاً با ایده هایشان، از هیچ به ارزش های چند صد میلیارد دلاری رسیده اند.
حال ولی زمانه باز هم تغییر کرده و اگر توجه کنید، می بینید که بیشتر نوآوری ها با جهان حقیقی و فیزیکی ما گره خورده اند. از سرویس به اشتراک گذاری واحدهای آپارتمانی (Airbnb) گرفته تا خودروهای هوشمند و بی نیاز از راننده و فروشگاه های فیزیکی خرده فروشی.
گوگل، تسلا، اوبر و سایر خودروسازان شناخته شده سخت در پی ارائه خودروهای بدون راننده هستند. برای موفقیت، ترکیبی از نرم افزار، سخت افزار، نقشه های پیچیده و ابداع استراتژی و دریافت مجوزهای قانونی مورد نیاز است — این ترکیبی بیش از حد پیچیده است که استارتاپ و شرکت های کوچک را ناتوان از رقابت می سازد. مسئله اینجاست که وضعیت مالی، فنی و زیرساخت هایی که این شرکت ها دارند، می تواند آنها را جلوتر از سایر شرکت ها یا استارتاپ ها قرار دهد.
برای مقابله با استارتاپ ها هم، شرکت ها معمولاً راه های مختلفی را در پیش می گیرند. یکی از این راه ها، خرید رقیب است، آن هم تا وقتی که هنوز رشد زیادی نکرده. این مسئله به استارتاپ ها اجازه میدهد تا خلاقیت خود را با منابع یک شرکت بزرگ ترکیب کنند. برای مثال اوبر یک شرکت فعال در زمینه توسعه سیستم ناوبری خودکار برای کامیون ها را خرید در حالی که جنرال موتورز هم با پرداخت چند میلیارد دلار Cruise را تصاحب کرد.
با این حال ابتیاع استارتاپ هایی با رشد عالی برای شرکت هایی مانند گوگل و اوبر امری بسیار هزینه بر است و گاهی هم اصلاً نتیجه، آن چیزی نمیشود که باید. برای مثال، گوگل حدود ۳ میلیارد دلار صرف خرید شرکت Nest کرد اما این استارتاپ زیر چتر آلفابت با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم می کند و البته موسس آن نیز ترجیح به ترک آلفابت داده است.
اینجاست که موفقیت آمازون بیش از پیش مشهود میشود. این شرکت یک سیستم استارتاپ پرور درون خود تاسیس کرده که می تواند تمام ایدههای کارمندانش را -در صورتی که مفید باشند- به محصولاتی نهایی بدل کند.
به همین ترتیب آمازون دلیلی ندارد تا وارد پروسه خرید استارتاپ ها با قیمت ها و ریسک بالا شود و از طرفی با هجوم تکنولوژی های نوین به جهان واقعی، فرصت های بیشتری پیش روی پروژه های مستقل آمازون که حالتی استارتاپ گونه دارند قرار می گیرد.
amazon go . آمازون. اپل . کسب درآمد .توسعه محصول . سیستم استارتاپپرور .کسب و کار. گوگل, نوآوری.
شناخت انواع مشتری در کسب و کار
در حالیکه این دستهبندی انواع مشتری ، یک نقطهی آغاز عالی است، او معتقد است با به کارگیری موارد زیر در تقسیمبندی انواع مشتری ، میتوانید حتی از این هم فراتر بروید:
۱. بیعلاقه
آن ها چیزی که شما فراهم میکنید را نمیخواهند. و این لزوما چیز بدی نیست. شرکتهای موفق روی مشتریهایی متمرکز هستند که خواهان محصولشان هستند، در حالیکه شرکتهای بیتمرکز به همه توجه میکنند. هانسلمن در مصاحبهاش گفت «داشتن تعدادی مشتری بیعلاقه اشکالی ندارد. با تلاش برای تغییر آنها وقتتان را تلف نکنید .»
۲. جداافتاده
شما این مشتریها را بردهاید اما آنها فاقد وفاداری هستند. شما را صرفا یک تامینکنندهی دیگر می بینند که گاهی میتوانید کمکشان کنید. در واقع منطقا خوشحال هستند، اما هیچ خریدی ندارند. او در وبگاه منجمنتایشوز نوشت «نتیجه، ریزش مشتری و مبارزهی دائم برای جذب کسبوکار جدید است. کسبوکارهای مشتریمحور واقعی این مشتریها را شناسایی کرده و سخت تلاش میکنند روابطی را که ایجاد کردهاند، تقویت کنند .»
۳. خوشحال
از انتظارات این مشتریان فراتر رفتهاید، و این امر معمولا از طریق تماس شخصی صورت میگیرد، گرچه در برخی بخشها ممکن است فقط به معنی فراهم کردن به موقع چیزها همراه با یک لبخند باشد. اما شادی میتواند محو شود، حتی زمانیکه تلاش بسیاری را صرف توجه به مشتریها میکنید. انتظارات رشد میکنند و ممکن است نتوانید آنها را برآورده سازید.
۴. وفادار
این دوستان انتظارات بالایی دارند و دائما تجربهای عالی کسب میکنند، بنابراین دلیلی ندارد که جای دیگری بروند. آنها به شرکت شما برمیگردند، بیشتر خرج میکنند و راجع به شما با دیگران صحبت میکنند. نکتهی کلیدی در اینجا تداوم است. باید یک فرهنگ خدمت به مشتری خلق کنید، همانطور که زاپوس، آمازون و اپل این کار را کردهاند.
۵. ناامید
وقتی کارها درست پیش نرود، ممکن است یک مشتری ناراضی گیرتان بیاید. شاید در گذشته خدماتی عالی فراهم میکردهاید اما آن را خراب کردهاید، یا شاید محصولتان با شرکتهای دیگری که با مشتریانتان کار میکنند همتراز نباشد. هانسل شما را تشویق میکند فرایندی ایجاد کنید تا در صورت ظهور ناامیدیشان با آنها مقابله کنید. همانطور که هتلهای ریتزکارلتون به کارکنان حرفهای اجازه میدهد با صرف ۲۰۰۰ دلار یک مشکل را حل کنند. او پیشنهاد میکند برای پیدا کردن این ناامیدی در مشتریها، این سوال را بپرسید: ” آیا کاملا از آنچه انجام میدهیم رضایت دارید؟ ” در صورت راضی نبودن دلیلاش را جویا شوید.
۶. سرخورده
ممکن است مشتریان ناامیدی که مورد توجه قرار نمیدهید آزرده شوند و تجربهشان را به دیگران بگویند، همانطورکه وقتی خطوط هوایی ایالات متحده گیتار دیو کارول موسیقیدان کانادایی را شکستند، او از طریق یک ترانهی پربازدید در یوتیوب، همین کار را کرد. هانسلمن میگوید « به هر قیمتی از به وجود آوردن مشتریان سرخورده پرهیز کنید. هرچه سریعتر با ناامیدی مقابله کنید. و به صورت برخط، در تالارهای گفتگو، یا سایتهای ردهبندی و رسانههای اجتماعی مراقبشان باشید.»اما هانسلمن هشدار میدهد که گاهی چنین مشتریانی آنچنان سرخورده خواهند بود که وقتی برای برگرداندنشان تلاش میکنید، توجهی نمیکنند.
۷. خاموش.
این آدمها در گذشته مشتریان خوبی بودند اما به آرامی کنار رفتهاند. اگر بتوانید به جای فرستادن ابزارهای بازاریابی معینی که احتمالا نادیده خواهند گرفت، گفتمانی با آنها ایجاد کنید، نمایانگر یک فرصت هستند. ممکن است این گروه یک چالش باشد، اما معمولا بهتر است به جای کسب یک مشتری کاملا تازه، آنها را به بازگشت ترغیب کنید.
۸. تخلیهکننده
این مشتریان سودآور نیستند، پول و همچنین زمان و انرژیتان را تخلیه میکنند. همین امر آنها را به گروه مهمی تبدیل میکند که باید تشخیص دهید، اما آقای هانسلمن میگوید تحقیقات انجام شده از سوی کی.ام.پی.جی نشان میدهد که نصف کسبوکارها قادر به شناسایی سودآورترین مشتریان، محصولات یا خدماتشان نیستند. قبل از کنار گذاشتن این گروه، سعی کنید آنها را سودآور کنید. آیا کاری هست که برای آنها انجام میدهید و لزومی به انجامش نیست؟ میتوانید قیمتها را بالا ببرید؟ در غیر این صورت، باید آنها را رها کنید.
۹. رها شده
مادامی که معیارهای مشخصی داشته باشید خلاص شدن از دست مشتریها ایرادی ندارد. برای مثال، به آنها بگویید نمیتوانید سطح خدمات موردنظرشان را با هزینهای که در حال حاضر میپردازند فراهم کنید. از رد کردن مشتریها نهراسید؛ در واقع، از خودتان بپرسید آیا مشتریان تخلیهکنندهی دیگری هم وجود دارند که لازم است رها شوند.
۱۰. ایدهآل . اینها مشتریانی هستند که میخواهید و باید مدام به دنبالشان باشید. یعنی باید تعیین کنید چه کسانی هستند، نیازها و الویتهایشان چیست، چگونه میتوانید آنها را جذب کنید.
آقای هانسلمن نتیجه میگیرد درک کردن این امر که مشتریان ایدهآل – و مشتریان سایر تقسیمبندیها- چه کسانی هستند، چارچوبی برای اقدامات بازاریابیتان فراهم میکند.
مطالب مرتبط با مشتری و کسب درآمد:
بازاریابی تلویحی، نفوذ غیرمستقیم در اعماق ذهن مشتری جهت کسب درآمد
اهمیت جذب مشتری جدید در کسب درآمد
ستون های اصلی یک برنامه موفق تجربه مشتری (CX)
سه استارت آپ موفق در کسب درآمد و جذب مشتری
کسب درآمد دیجیتالی برای کسب و کارهای نو
احتمالا راه اندازی یک کسب و کار نو با ایده ها و دیدگاههای جدید موضوعی هیجان انگیز برای هر فرد یا گروهی است. سوال اینجاست که چگونه می توان این کسب و کار جدید را به بازار معرفی و آن را به یک کسب و کار سود آور تبدیل کرد.
در کسب و کار های جدید توجه زیادی به رفع دغدغه ها و مسائل جامعه یا بازار مشخصی شده است و معمولا کالا یا خدمات ارائه داده شده موجب راحتی بیشتر مخاطبان می شود. به این منظور نیاز است با بازاریابی و تبلیغات هدفمند به معرفی آنها پرداخت و گروه هدف را از مزایا و فواید آنها مطلع ساخت.
کسب و کارهای نو یا همان استارتاپ ها باید هویت و برند خود را در کوتاه ترین زمان ساخته و آن را پیش از حضور رقبای جدید توسعه دهند.
دیجیتال مارکتینگ چگونه به توسعه استارتاپ ها کمک می کند؟
در دیجیتال مارکتینگ امکان رشد و توسعه برند در فضای آنلاین با استفاده از استراتژی های آن فراهم می شود و می توان باشگاهی از مشتریان بالقوه را با صرف هزینه ای پایین به وجود آورد. همچنین دیجیتال مارکتینگ کمک می کند تا با افزایش آگاهی از برند، جایگاه مناسبی را در ذهن مخاطبان ایجاد کنید. معمولا محدودیت های مالی در استارتاپ ها موجب می شود آنها برنامه های بازاریابی و تبلیغات را به گونه ای تدوین کنند تا بیشترین بازگشت سرمایه را به همراه داشته باشد. در اینجا برخی ابزارها و استراتژی های دیجیتال مارکتینگ را که در توسعه کسب و کارهای نو مفید است، ذکر کرده ایم.
۱. بهینه سازی سایت
بهینه سازی سایت راهکاری مقرون به صرفه با قابلیت اندازه گیری میزان پیشرفت آن است که منافعی بلند مدت را برای هر کسب و کاری به همراه دارد. این استراتژی موجب افزایش رتبه سایت می شود و دیده شدن وب سایت براساس کلمات کلیدی مشخص می شود. بهینه سازی سایت نقش مهمی در برندینگ کسب و کارها در فضای آنلاین ایفا کرده و موجب اعتماد و اعتبار نام برند می شود. مهم ترین مزیت بهینه سازی، نمایش برند به صورت دائم به مخاطبان است.
چه مواردی باید در بهینه سازی سایت رعایت شود؟
در ابتدا از نحوه نمایش درست سایت در موبایل و تبلت اطمینان حاصل کنید؛ نمایش سایت در این پلتفرم ها باید به گونه ای باشد که کاربران بتوانند به راحتی به آن موردی که دنبالش هستند دست یابند. این مورد در سایت های فروشگاهی اهمیت بیشتری دارد. سپس مطمئن شوید از تگ های مناسب در صفحات سایت استفاده کرده اید. تگ های عناوین، توضیحات و کلمات کلیدی نقش مهمی در ایندکس شدن سایت و معرفی محتوای آن به گوگل دارند، همچنین افزایش سرعت لود سایت، تهیه و بارگذاری محتوای با کیفیت در صفحات سایت از موارد مهم در این استراتژی است.
۲. بازاریابی محتوا
بازاریابی محتوا نقش تاثیرگذاری در ایجاد ترافیک و افزایش آگاهی از برند دارد و کمک می کند ارتباطی بهتر با مشتریان فعلی و بالقوه ایجاد شود. این استراتژی در افزایش رتبه سایت نقش مهمی ایفا کرده و موجب شناسایی سایت و محتوای آن در موتورهای جست وجو می شود.
در بازاریابی محتوا به چه مواردی باید توجه شود؟
تمرکز شما در بازاریابی محتوا باید به انتشار محتوای مفید و مناسب به صورت یکنواخت باشد. این محتوا باید متناسب با علائق و نیاز مخاطبان تهیه شود. با تهیه وبلاگ در سایت به انتشار مطالب مرتبط با صنعت خود به اشکال مرتبط بپردازید. همچنین می توانید با برخی سایت های فعال در زمینه انتشار محتوا همکاری کنید تا مطالب شما را منتشر کنند.
۳. بازاریابی در رسانه های اجتماعی
یکی دیگر از استراتژی های کم هزینه و تاثیر گذار برای گسترش نام برند، بازاریابی در رسانه های اجتماعی است. از این استراتژی می توان برای تعامل با مشتریان فعلی و آتی استفاده شود. نکته مهم، انتخاب بهترین رسانه متناسب با نوع کسب و کار و مخاطبان است.
چه مواردی در این استراتژی باید رعایت شود؟
ارائه مطالب مفید در هر یک از رسانه ها، متناسب با آن رسانه و همچنین تهیه جدول زمانبندی مشخص برای انتشار مطالب می تواند در گسترش نام برند موثر باشد. اکثر رسانه ها امکان مشاهده و آنالیز مطالب و رفتار بازدیدکنندگان را می دهند و از آن می توان برای بهبود و افزایش اثربخشی برنامه های آتی استفاده کرد.
۴. ایمیل مارکتینگ
مقرون به صرفه ترین و مناسب ترین استراتژی دیجیتال مارکتینگ با بازگشت سرمایه مناسب است. ایمیل مارکتینگ امکان تعامل و ارتباط با مخاطبان را سهولت داده و این امکان را می دهد تا با دسته بندی مخاطبان و ارسال مطالب مفید و اخبار مرتبط با برند برای هر دسته، موجب افزایش وفاداری مشتریان فعلی و جذب مشتریان جدید شود. در حال حاضر تعداد ایمیل های ثبت شده فعال حدودا سه برابر مجموع حساب های کاربری فیس بوک و توییتر است و این موضوع میزان محبوبیت و کارایی این استراتژی را نشان می دهد.
چگونه استراتژی ایمیل مارکتینگ را به خدمت بگیرید؟
در ابتدا باید بانک اطلاعاتی از مشتریان فعلی و بالقوه تهیه شود و توسط راهکارهایی آن را گسترش داد. با تقسیم و دسته بندی بانک های اطلاعاتی به بخش های مختلف و ارسال مطالب مفید و متناسب برای هر بخش میزان بازخورد آن افزایش می یابد. برای اجرای این استراتژی باید با برخی ارائه دهندگان این سرویس برای ارسال ایمیل و آنالیز آن همکاری کنید.
مطلب مشابه کسب درآمد دیجیتال:
آینده تبلیغات دیجیتال و کسب درآمد آنلاین
آموزش صحبت با اولین مشتریان در کسب و کار
کسب درآمد زمانی میسر است که کالا و خدمات شما دارای خریدار یا مشتری باشد لذا تولید کننده کالا و خدمات همیشه باید به دنبال بازخورد محصول خود و شناخت بازار هدف بوده تا با توسعه محصول ، توسعه مشتری را هم در زمینه های مختلف تجربه کند. کسب درآمد و افزایش ثروت و پول بازخورد شناخت نیازهای مشتری است . مشتری شناسی موجب هدایت و جذب بیشتر مشتری می شود به شرطی که ما شیوه ارتباط با خریدار را داشته باشیم . بازاریابی و صحبت با مشتری یک راهکار ارزشمند و کلیدی در کسب و کار و افزایش کسب درآمد و تولید سرمایه بیشتر می باشد.
پولدارشو:
تولید محصولات ارزشمند، نیازمند دریافت بازخوردهای ارزشمند است. اولین کسی که با او در این رابطه صحبت میکنید، تاثیر بسیار بسیار مهمی دارد. چند هفته قبل، من و شریکم بدون اینکه بقیه بدانند تست بتا را برای دومین محصول شرکت آغاز کردیم. اولین محصول ما یعنی Exist حدود یک سال بود که در مرحلهی بتای عمومی قرار داشت. ما اشتباهات زیادی مرتکب شده بودیم که خوشبختانه از آنها درس گرفتیم. اما حالا میدانیم باید چه کار کنیم. البته شکی نیست که این بار هم ممکن است اشتباهات دیگری مرتکب شویم.
در اینجا چند مورد از درسهایی که آموختهام را در اختیار شما قرار میدهم.
کاربران را با دقت انتخاب کنید
بزرگترین اشتباه ما در تست بتا این بود که کاربران درستی را انتخاب نکرده بودیم. ما تلاش میکردیم غرور شکننده خود را حفظ کنیم و برای همین فقط از افرادی دعوت کردیم که آنها را میشناختیم و امیدوار بودیم بازخورد صادقانه (اما مودبانه ای) از آنها دریافت کنیم و به کمک آن محصول خود را ارتقا دهیم. ما نمیخواستیم آنها قبل از بهره برداری از محصول، ناامیدمان کنند.
ولی واقعیتی که اتفاق افتاد، از این هم بدتر بود: ما جز سکوت، چیزی نشنیدیم. در نتیجه، بازخوردی را که نیاز داشتیم دریافت نکردیم، چراکه کاربران ما، افرادی نبودند که اهمیتی به این بازخوردها بدهند، بلکه افرادی بودند که فقط پنج دقیقه وقت آزاد داشتند و بنابراین تمایلی نداشتند برای ما توضیح دهند که انتظارشان از محصول ما چه بوده است.
آنها نیازی به محصول ما نداشتند و ما هیچ یک از مشکلات و دردهای آنها را برطرف نکرده بودیم. محصول ما ارزشی برای آنها نداشت و بنابراین استفاده زیادی از آن نکرده بودند. بیشتر آنها بعد از اولین بار، رفتند و در بهترین حالت، ماهی یکبار سری به ما میزدند.
بنابراین وقت خود را با کاربرانی که مخاطب خدمات شما نیستند تلف نکنید. چراکه هرگز نمیتوانید بازخورد مورد نیاز خود را از افرادی دریافت کنید که نیازی به شما ندارند.
راه درست این است:
کاربران را از بازار هدف خود انتخاب کنید. برای محصولات جدید، باید به دنبال کاربرانی باشید که مشکل موردنظر را احساس میکنند، نیاز را درک میکنند و تمایل دارند روی آن سرمایهگذاری کنند تا به ارزش موردنظر دست پیدا کنند.
همچنان که با گذشت زمان، پایههای کسبوکارتان را محکمتر میکنید، این کار سادهتر میشود.
حالا که روی محصول دوم کار میکنیم، روی همان نوع مشتریانی تمرکز کردهایم که در مورد Exist انتخاب کرده بودیم، بنابراین گروهی هدفمند از مردم را از قبل در اختیار داریم که میتوانیم از بین آنها افرادی را برای تست بتا انتخاب کنیم. وقتی با افرادی که از محصولتان استفاده میکنند ارتباط برقرار میکنید، احتمال اینکه آنها به دیگر پروژههای شما هم علاقهمند شوند بسیار زیاد است.
اگر محصولی که در نظر دارید اولین محصول شماست، مسلما کاربرانی ندارید و از این مزیت محروم هستید، اما میتوانید با استفاده از روشهای دیگر، مخاطبانی را جذب کنید.
ما بیش از شش ماه قبل، Exist را به بهره برداری عمومی رساندیم، و من مجموعه مطالبی را بهطور منظم روی وبلاگ قرار دادم که موضوع آنها اخبار و محصولات جدید در مورد تلفیق فناوری و ابعاد زندگی شخصی افراد بود. همچنانکه این مجموعه را هر هفته ادامه میدادم، آرشیوی از محتوای مربوط به بازار هدف ما تهیه شد و گروهی از مخاطبان جمع شدند که به این موضوعات علاقه داشتند.
یک فهرست انتظار از طریق ایمیل برای Exist تهیه کردیم تا اطلاعات به روز را در مورد روند پیشرفت خود برای مشتریان بالقوه ارسال کنیم. از طریق ارسال محتوای به روز و موضوعات جالبی که به آن علاقهمند بودند توانستیم با بیشتر مشتریان، حتی قبل از آنکه محصول ما را امتحان کنند، ارتباط برقرار کنیم.
در مراحل بعدی تست بتا، با نظرسنجی از افرادی که در لیست انتظار بودند، افرادی را که به محصول ما علاقه داشتند و ارزش آن را میدانستند مشخص کردیم. حال که به گذشته نگاه میکنیم، میبینیم که بهتر بود خیلی زودتر از اینها این روش را در پیش میگرفتیم.
درخواست برای بازخورد
هر چه سریعتر بازخورد دریافت کنید بهتر است. با این روش، ایدههای خوب ادامه پیدا میکنند و ایدههای بد متوقف میشوند. سوء تفاهم و عدم درک صحیح کاربران به ضرر شماست. چراکه متوجه نمیشوید کدام مسیر و جهت گیری برای محصول شما بهتر است، و چرا مشتریان میروند یا میمانند.
چارهی این مساله، بازخورد است. خیلی اوقات مردم، مخصوصا در اوایل کار، احساس میکنند که شما مزاحم آنها هستید. اما این مشکل هم، مثل همه مشکلات دیگر زندگی است و تا زمانی که سوال نکنید، متوجه آن نمیشوید. گذشته از این، مردم بیشتر از آنچه تصورش را بکنید در این نوع مواقع به کمک شما میآیند. اگر از مشتریان انتظار دارید که بدون اینکه بخواهید به شما بازخورد دهند، انتظارتان بیمورد است. این خود شما هستید که باید سر صحبت را با آنها باز کنید.
راه درست این است: بهطور مکرر و به روشهای مختلف، سوال کنید
یکی از بهترین راههایی که برای استخراج بازخوردهای مفید از مشتریان پیدا کردهام، صحبت کردن با مشتریان به شکل مستقیم (رو در رو یا از طریق اسکایپ) است.
زمانی که بهطور مستقیم با کاربری صحبت میکنید، میتوانید در جزئیات صحبت هایشان دقیق شوید و آنها را عمیقتر بررسی کنید، ضمن آنکه آنها گرم صحبت میشوند و ناگهان موضوعات جدیدی را پیش میکشند. این بهترین راه برای ایجاد تصویری همه جانبه در مورد ویژگیهای کاربر و تناسب محصول شما با زندگی اوست.
اما گاهی بازخوردی که مورد نیازتان است دریافت نمیکنید. برای مثال، زمانی که ما میخواستیم بدانیم کدام بخشهای محصولمان طرفداران بیشتری دارند، فرم نظرسنجی را از طریق ایمیل برای تمام کاربران خود ارسال کردیم. البته ایمیلها به اندازهی تماسهای تلفنی، شخصی نبودند، اما موفق شدیم اطلاعاتی را از اکثر کاربرانمان طی یک دورهی زمانی کوتاه به دست بیاوریم و دقیقا همان سوالاتی را مطرح کنیم که میخواستیم جوابشان را بدانیم.
گاهی شما فقط به یک رتبه بندی شفاف و کلی برای محصول یا خدمت خود نیاز دارید. در چنین مواردی، میتوانید یک پرسش ساده مطرح کنید، مثل: «آیا محصول ما را به دوستانتان توصیه میکنید؟» یا آنکه میتوانید از مشتریان خود بخواهید بعدازآنکه از محصول شما استفاده کردند و مشکلشان حل شد، به خدمات شما امتیاز بدهند.
روش درخواست بازخورد، بستگی به نوع بازخوردی دارد که به دنبالش هستید. در اوایل کارتان، هر بار فقط از یک روش برای دریافت بازخورد استفاده کنید. اگر مردم احساس کنند که دارند با سوالهای شما بمباران میشوند، باعث ناراحتی آنها و کاهش پاسخها خواهد شد. بنابراین، اگر در یک ماه مصاحبههایی را برگزار کردید، در همان ماه فرم نظرسنجی را با اطلاعات مشابه ارسال نکنید. بازخورد متمرکز و مستمر، مفیدترین اطلاعات را به دنبال خواهد داشت.
شنیدن صحبتهای چند نفر از مخاطبان که اظهار نظر میکنند
امان از همان چند نفری که اظهار نظر میکنند! وقتی برای گرفتن بازخورد تلاش میکنید، تعداد کمی بارخورد هم حکم طلای خالص را دارد. به همین دلیل ممکن است به راحتی در دام صحبتهای چند نفری که اظهار نظر میکنند گرفتار شوید. به این صورت که تعداد کمی از کاربران، از شما درخواست کنند که ویژگی خاصی را به محصول خود اضافه کنید، و ناگهان شما تصور کنید که همهی کاربران خواستار آن هستند، اما به شما نگفتهاند. برای همین تصمیم میگیرید آن را تولید و عرضه کنید.
حالت بدتر این است که ویژگی خاصی را در نظر نگرفته باشید اما شش یا هفت کاربر در یک روز خواستار آن باشند. آن موقع است که به این نتیجه میرسید که باید آن را تولید کنید، درحالیکه مخاطب کافی برای آن وجود ندارد. گاهی انسان به راحتی از روی احساس اضطرار یا بر اساس تقاضایی که واقعیت ندارد، به اصطلاح تیرش را پیش از زمان مناسب شلیک میکند. این مساله ممکن است برای همه پیش بیاید.
برای آنکه محصولاتی را تولید کنید که خواهان داشته باشد، اول باید ثابت کنید که کاربران واقعا خواستار آن هستند.
راه درست این است:
فرضیه را اثبات کنید
بهترین راه استفاده از بازخورد، ایجاد فرضیه درباره محصولی است که ممکن است اکثر کاربران خواستار آن باشند. به گفتهی Des Traynor: «بازخوردهایی را که دریافت میکنید بهمثابه فرضیه تلقی کنید و بهجای تکیه بر آن، درستیاش را بسنجید.»
سپس میتوانید برای توسعه مشتری تلاش بیشتری کنید و ببینید که فرضیه مصداق دارد یا نه. اگر متوجه شدید که اکثر کاربران نظر مشابهی دارند، میتوانید عمیقتر بررسی کنید و متوجه شوید که چرا آنها خواستار این ویژگی هستند و چگونه میتوانید مشکل آنها را حل کنید.
مطالب مشابه جذب مشتری :
بازاریابی تلویحی، نفوذ غیرمستقیم در اعماق ذهن مشتری جهت کسب درآمد
اهمیت جذب مشتری جدید در کسب درآمد
ستون های اصلی یک برنامه موفق تجربه مشتری (CX)
سه استارت آپ موفق در کسب درآمد و جذب مشتری
جذب مشتری و کسب درآمد ساده از شبکه های اجتماعی
راههای تبدیل کاربر به مشتری جهت کسب درآمد
بازاریابی تلویحی، نفوذ غیرمستقیم در اعماق ذهن مشتری جهت کسب درآمد
تا به حال بارها برندهای نام آشنای جهانی مانند اپل، کوکاکولا و سامسونگ را در فیلمها و سریالها مشاهده کردهایم. آیا ظاهر شدن لوگوهای این برندها به صورت کاملا تصادفی است؟ امروزه بسیاری از تماشاچیان سینما و حتی سینمای خانگی دیگر حوصله مشاهده بسیاری از تبلیغات تلویزیونی ما بین یا ابتدای سریالها و فیلمها را ندارند، پس چه باید کرد؟
بازاریابان برندها مانند همیشه با روشها و استراتژیهای جدید به سراغ بازار هدف خود میروند، روشی که قدمتی دیرینه دارد و متعلق به قرن ۱۹ میلادی است.
سبکی که شروع آن را «ژول ورن» نویسنده معروف داستانهای علمی و تخیلی رقم زد.جاگذاری محصول (Product Placement) یا بازاریابی تعبیه شده (Embedded Marketing) از استراتژیهای بازاریابی تلویحی محسوب میشود که سالها است در تمام دنیا بهویژه از سوی نامهای مطرح جهانی جهت شناساندن محصولات و خدمات مورد استفاده قرار گرفته است.
این روش با ایجاد ارزش و برقراری رابطه عاطفی و احساسی عمیقتر با برند و بدون آنکه مخاطب را مجبور به خرید کند شرایطی را بهصورت نامحسوس فراهم میکند تا مخاطب هدف، تصمیم به خرید محصول مورد نظر گیرد.
همانطور که مشاهده میشود، امروزه بسیاری از تماشاچیان سینما و حتی سینماهای خانگی دیگر حوصله مشاهده بسیاری از تبلیغات تلویزیونی مابین یا ابتدای سریالها و فیلمها را ندارند و حتی امروزه به علت استفاده خانگی از محصولات، مخاطب میتواند به راحتی از مشاهده تبلیغات صرفنظر کند.در واقع این استراتژیهای بازاریابی تلویحی از قرن ۱۹ میلادی آغاز شد. زمانی که «ژول ورن» نگارش رمان مشهور خود «دور دنیا در ۸۰ روز» را آغاز کرد، شهرت وی باعث شد تا شرکتهای مطرح کشتیرانی و حمل و نقل آن زمان از او بخواهند تا نام آنان را در داستان خود بیاورد. البته اینکه «ژول ورن» بابت این موضوع مبلغی دریافت کرده است یا نه هیچ مدرکی در دست نیست.با ظهور تلویزیون و جایگزینی آن به جای رادیو، در ابتدا روش بازاریابی تعبیه شده در سریالهای خانوادگی با حضور برندهای مطرحی همچون یونیلور و پروکتر اند گمبل آغاز شد. از این دسته مشارکت برندهای مطرح میتوان به حضور برند خودرو فورد از سال ۱۹۶۱ تا ۱۹۶۶ در سریال مطرح Hazel نیز اشاره کرد. در دنیای موسیقی نیز در هر زمان ما شاهد استفاده از این نوع بازاریابی هستیم که البته در دنیای موسیقی از آن بهعنوان «مشارکت برند» (Brand Partnership) نیز یاد میشود.
انواع بازاریابی تلویحی
بهطور کلی میتوان گفت که در این نوع بازاریابی دو روش استفاده میشود: روش اول که از آن بهعنوان نوع ابتدایی (Basic) یاد میشود و در آن لوگو یا محصول برند تنها از سوی تماشاچی دیده میشود و شخصیت فیلم هیچ سخنی از برند بر زبان نمیآورد، ولی در روش دوم که به نوع پیشرفته (Advanced) مشهور است، شخصیت فیلم نام برند را نیز به زبان میآورد.
هزینهها و بازخورد
سالانه برندهای آمریکایی مبالغ بسیار قابل توجهی را صرف تبلیغات در رسانههای مختلف میکنند: ۶۴ میلیارد دلار تبلیغات تلویزیونی و ۱۶ میلیارد دلار تبلیغات رادیویی، تاثیرگذاری و جایگاه این گونه تبلیغات را مشخص میکند و نشاندهنده آن است که تبلیغات سنتی بهویژه تبلیغات تلویزیونی بهطور قابل توجهی رو به افول است و حتی بیان شده است تاثیرگذاری این گونه تبلیغات تنها ۳۰ درصد است. بر اساس آمار ارائه شده، ۶۶ درصد تماشاچیان برنامههای تلویزیونی و ۹۰ درصد تماشاچیان فیلمهای خانگی دیگر علاقهای به مشاهده تبلیغات در حین برنامه ندارند و از آن میگذرند. از اینرو ۷۸ درصد بازاریابانی که عقیده بر کاهش شگرف تاثیرگذاری تبلیغات تلویزیونی دارند، دست به اقدام جدیدی زدند و رویکرد خود را به سمت بازاریابی تلویحی تغییر دادهاند. طبق گزارش مجله «تحقیقات بازاریابی و مدیریت»، برندها در سال ۲۰۱۲ مبلغی معادل ۲۵/ ۸ میلیارد دلار صرف تبلیغات غیرمستقیم محصولات خود کردهاند و نیز در مقابل مبلغی معادل ۱۴میلیارد دلار افزایش فروش را شاهد بودهاند که همچنین در سال ۲۰۱۰ مبلغ یک میلیارد دلار در بازیهای ویدئویی و نیز در سال ۲۰۰۹ مبلغ ۶/ ۳ میلیارد دلار در موزیک ویدئوها هزینه شده است.
البته درآمد و جایگاهی که برند پس از این گونه بازاریابی در کوتاهمدت به دست میآورد بسیار قابل توجهتر از مبلغی است که به تولیدکننده فیلم یا سریال پرداخت میکند. به زبان ساده میتوان گفت، این نوع بازاریابی روشی کاملا برد – برد محسوب میشود، زیرا از طرفی تولیدکنندگان فیلمها و سریالها مبالغ قابلتوجهی را از برندهای مطرح دریافت میکنند و از طرف دیگر برندها نیز در زمانی کوتاه شاهد افزایش قابل توجهی در فروش محصولات خود هستند. بهعنوان مثال سری فیلمهای جیمزباند در هر قسمت مبلغی برابر با ۱۰۰ میلیون دلار از برندهای تجاری مطرح جهت استفاده از محصولاتشان دریافت کرده است که BMW افزایش فروش ۵/ ۱۲ درصدی را در یکی از فیلمهای آن تجربه کرده است. همچنین در سال ۱۹۸۶ و در فیلم Top Gun و با حضور تام کروز که عینک برند Ray Ban را بر چشم داشت، این محصول شاهد ۴۰ درصد افزایش در فروش بود، به علاوه در سال ۱۹۸۳، افزایش ۶۵ درصدی فروش شکلات Hershey بهدلیل حضورش در فیلم تخیلی E.T بود.
نکته قابل توجه در این است که با توجه به سود و جایگاهی که نصیب برندها میشد، آنان مبالغ ناچیزی را میپرداختند: شکلات Hershey تنها مبلغ یک میلیون دلار بابت فیلم E.T و اتومبیل BMW جهت نمایش محصولش در فیلم جیمز باند در سال ۱۹۹۵ تنها مبلغ ۳ میلیون دلار پرداخت کردند که BMW در همان سال رشد ۲۴۰ میلیون دلاری را تجربه کرد. البته امروزه نظر به جایگاه ویژه این گونه از تبلیغات، بین ۳ تا ۱۰ میلیون دلار و حتی در برنامههای بلندمدت تلویزیونی تا ۵۰ میلیون دلار افزایش یافته است.
بازاریابی تلویحی معکوس
حال صحبت از مفهوم دیگری با نام Reverse Product Placement، که معادل «بازاریابی تلویحی معکوس» است به میان آمده است. این مفهوم تقریبا نو با ظهور دنیای مجازی، بازیهای کامپیوتری و تصاویر سهبعدی پا به عرصه دنیای بازاریابی گذاشت. در این روش به جای اینکه مانند نسخه قدیمی از محصولات واقعی موجود در فیلمها و سریالها استفاده شود، ابتدا تولیدکنندگان برای اولین بار به ارائه یکسری محصولات در دنیای مجازی و بازیهای ویدئویی میپردازند که هیچگاه در دنیای واقعی و قفسه فروشگاهها وجود ندارند و پس از اینکه در بازی ویدئویی توسط مخاطب هدف دیده و شناخته شد، پس از مدتی این محصول در فروشگاهها و دنیای واقعی ظاهر میشد.این روش کاملا هوشمندانه و ظریف بهطور غیر مستقیم مخاطب هدف را به خرید دعوت میکند که بهدلیل ماهیت این روش از آن بهعنوان برندینگ تخیلی (Fictional Branding) نیز یاد میشود.
همچنین امروزه تایید شده است که ارائه محصولات در بازیهای ویدئویی بسیار تاثیرگذارتر از ارائه در برنامههای تلویزیونی و سینمایی است. چرا که در این روش، شخص بازیگر در بازی بهطور مستقیم و بیواسطه با محصول مورد نظر در تعامل و ارتباط است. مثالی از این روش را میتوان به بازی ویدئویی Final Fantasy و حضور برند ژاپنی نوشیدنیهای انرژیزا «Suntory» یا شکلات مخصوص سری داستانهای «هری پاتر» مربوط به شکلات Cap Candy اشاره کرد.
البته این نوع بازاریابی تنها محدود به محصولات غذایی و نوشیدنی نیست و میتواند طیف گستردهای از محصولات مصرفی همچون: الکترونیک، پوشاک، ساعت و اسباب بازی را نیز شامل شود.بهطور مثال، برند آمریکایی تولیدکننده شلوارهای جین، محصول جدیدی از شلوارهای خود را چند ماه پیش از ارائه به بازار در بازی ویدئویی Second Life به نمایش گذاشت.
عدم جاگذاری محصول
این روش اغلب زمانی استفاده میشود که تولیدکنندگان فیلم در نظر ندارند تبلیغ برند را در فیلم خود نمایش دهند، این رویکرد در بسیاری از اوقات بهدلیل آن است که بابت حضور برند مربوطه مبلغی را دریافت نکردهاند. در این حالت، محصول بدون آنکه لوگوی آن دیده شود نمایش داده میشود.
انواع روشهای «عدم جاگذاری محصول»
• روش تخیلی: در این سبک، تولیدکننده و کارگردان فیلم یا سریال، محصولی تخیلی را نمایش میدهد که چه از لحاظ ظاهر و حتی رنگبندی مشابه محصول واقعی است و اصولا تنها در نام آن تغییرات زیرکانهای صورت گرفته است. از این رو، بیننده با مشاهده این محصول تخیلی که در دنیای واقعی هیچ جایی ندارد تنها یاد محصول واقعی افتاده و برند مورد نظر در ذهن وی تداعی میشود.
بهعنوان مثال در سریال Scrubs ما شاهد حضور برند Coffee Bucks بودیم که دقیقا مشابه استار باکس مشهور بود یا سریال تلویزیونی My Name is Earl و حضور شکلات ساختگی Tit Tat که تداعیکننده برند مشهور شکلات Kit Kat بود.
• روش غیر برند: در این روش تولیدکنندگان فیلم و سریال بهطور کاملا آگاهانه و با وجود استفاده از محصولات برندهای مطرح و واقعی به حذف لوگوی آنها به صورت دیجیتال و یا حتی فیزیکی میپردازند. میتوان گفت بهترین روش جهت بازاریابی تعبیه شده به گونهای است که:
۱- نام محصول توسط بازیگر مطرح شود.
۲- محصول در فیلم مورد استفاده قرار گیرد.
۳- محصول کاملا در فیلم نمایش داده شود.
۴- ارتباط احساسی بین محصول و شخصیت اصلی فیلم برقرار شود.
۵- از محصول بهعنوان استعاره در فیلم استفاده شود.
بیش از ۱۵ سال است که هر ساله گزارشی توسط سایت Brandchannel با بررسی جایگاه برندها در فیلمهای سطح اول، به معرفی بهترین و بدترین فیلمهایی میپردازد که از روش بازاریابی تلویحی بهره بردهاند. در سال ۲۰۱۵ برند اپل با حضور در یک چهارم فیلمهای صدر اول بهعنوان اولین برند لیست قرار گرفت.
یکی از موضوعات مهمی که گاهی اوقات توسط کارگردانان و تهیهکنندگان فیلمهای مطرح در استفاده از برندها نادیده گرفته میشود، استفاده بیش از حد و ناشیانه از برندها طی نمایش فیلم است. به همین دلیل سری چهارم فیلمهای مطرح Transformer با نام Age of Extinction (عصر انقراض) از سوی بسیاری از منتقدان بازاریابی لقب بدترین فیلم از لحاظ استفاده بیش از حد از برندها را به خود اختصاص داد. در انتها میتوان نتیجه گرفت که بهرغم برخی جنبههای منفی در این روش، این رویکرد همچنان مورد استفاده گسترده برندهای مطرح قرار گرفته و نیز فواید ذیل را برای برند به همراه دارد: دستیابی به دیدگاه، توجه و علاقه قابل توجهی از مخاطب هدف، افزایش آگاهی برند، افزایش ضریب یادآوری و تداعی برند، به رسمیت شناختن فوری برند در رسانه و بهویژه فروشگاه در زمان خرید، ایجاد تغییر مثبت در دیدگاه و ارزیابی کلی مصرفکننده، ایجاد ارتباط احساسی مناسب بین مصرفکننده و برند و نیز تقویت جایگاه برند و ارائه جایگاه بیش از واقعیت از برند در ذهن مخاطب.
استراتژی بازاریابی تلویحی.تصمیم به خرید. جاگذاری محصول. ذهن مشتری. روش تخیلی.روش غیربرند.نفوذ در بازار. نفوذ غیر مستقیم
مطالب مشابه تبلیغات کسب درآمد:
آموزش تبلیغات و بازاریابی با پول کم
تاثیرگذاری تبلیغات آنلاین و آفلاین
آینده تبلیغات دیجیتال و کسب درآمد آنلاین
واقعیت کسب درآمد و تبلیغات ثروتمند شدن
بررسی کسب درآمد کلیکی ، کسب درآمد با کلیک روی تبلیغات
واقعیت تبلیغات کسب درآمد اینترنتی و کسب ثروت
ارتباط هزینه تبلیغات و کسب درآمد از اینترنت
راهکار موفقیت استارتآپها در تامین مالی
بسیاری از موسسان به دام مشابهی میافتد. آنها تمام انرژی و منابع خود را صرف ساختن محصول و یافتن مشتریان میکنند و زمانی که کارشان تمام شد، تازه متوجه میشوند که باید سرمایه خارجی خود را افزایش دهند. بنابراین تلاش میکنند با پیداکردن سرمایهگذاران بالقوه و درخواست پول از آنها زمینه را فراهم سازند و البته معمولا شکست میخورند. در آخر، هیچ پولی و گاهی از اوقات هیچ شرکتی برایشان باقی نمیماند.
جذب سرمایه اغلب سختترین و بحرانیترین قسمت راهاندازی یک کسبوکار است و ممکن است بسیار زمانبر باشد. معمولا از زمانی که جذب سرمایه میکنید تا زمانیکه پول به دست میآورد و به درآمدزایی میرسید، بهطور میانگین شش ماه طول میکشد. اما رسیدن به آن نقطه ممکن است بیشتر هم طول بکشد، مخصوصا از آنجا که سرمایهگذاران تمایل دارند روی پروژههایی سرمایهگذاری کنند که موسسانِ آنها را میشناسند. این بدین معناست که ممکن است لازم باشد قبل از اینکه بتوانید با موفقیت سرمایهتان را افزایش دهید، دوازده ماه را صرف ساختن روابط خود کنید.
برخلاف جذب سرمایه از طریق معامله، شاید جذب سرمایه از طریق رابطه زمانبر باشد، اما این کلید جذب سرمایه و ایجاد مجموعهای از مشاوران اصلی و سرمایهگذارانی است که برای مدتی طولانی از شما حمایت خواهند کرد.
در این مقاله چند نکته برای آغاز به کار بیان شده است:
* اگر به پول احتیاج دارید، درخواست راهنمایی کنید.
زمانیکه یکی از شرکتهای مخاطرهآمیز خود را به نام تنئو (Teneo) (یک برنامه غیرانتفاعی رهبری در سطح ملی) راهاندازی کردم، سرمایهداری موفق و انساندوست، من و چند تن از دوستانش را برای جلسه بحث و تبادل نظر به ناهار دعوت کرد. بعد از یک ساعت گفتوگوی مفید درباره مفهومی که من درنظر داشتم، از من پرسیدند: «آیا در طول این ناهار، به هر آنچه میخواستی رسیدی؟»، با کمی گیجی جواب دادم: «بله، بله، از میزبانی شما متشکرم، خیلی چیزها یادگرفتم» او مکث کرد، و گفت: «خب ۲۵۰ هزار دلار چهطور است؟»
و آن اولین پولی بود که تا آن زمان بهعنوان سرمایه به دست آورده بودم، درحالیکه حتی آن را تقاضا نکرده بودم.
این تجربه به من یاد داد که اگر پول میخواهم، باید درخواست مشاوره کنم. زمانیکه واقعا به دنبال مشاوره از کسی هستید، فروتن میشوید و آنها را بالا میبرید و در موضع قدرت قرار میدهید، نشان میدهید توانایی خوب گوش دادن و سوالهای خوب پرسیدن را دارید، و با ظرافت اجازه میدهید بدانند که شما در حال جذب سرمایه هستید بدون آنکه مستقیما از آنها درخواست کرده باشید.
در آخرین شرکتم، اوتباکس (Outbox) (سرویسی که بهصورت دیجیتال تمام نامههای غیرالکترونیک شما را بهصورت آنلاین به دست شما میرساند) فهرستی از ۲۰ موضوع تهیه کردیم که در رابطه با آنها به کمک احتیاج داشتیم. این موضوعات شامل همه چیز از تجهیزات تا انبارها، و از شرکای دولتی تا سرویسهای ارسال نامههای تبلیغاتی میشد. سپس فهرستی از ۱۰۰ سرمایهگذار و مشاور تهیه کردیم که در زمینههای اصلی کسبوکارمان تخصص داشتند، و با همهی کسانی که در این فهرست بودند ارتباط برقرار کردیم.
معمولا متوجه میشدیم که این متخصصان مشتاق بودند درباره چیزی صحبت کنند که در حوزه تخصصشان باشد و از طرفی جدید و هیجانانگیز نیز باشد. ما فقط به خاطر اینکه سرمایهگذاران پول داشتند با آنها صحبت نمیکردیم، بلکه دراصل به دنبال مشاوره از افرادی بودیم که واقعا میتوانستند برای حل مشکلات سخت، به ما کمک کنند.
* قبل از اینکه درخواست پول کنید، اعتماد جلب کنید.
شاید در نگاه اول، این واقعیت که سرمایهگذاران فقط پولشان را برای کسبوکاری هزینه میکنند که آنها را میشناسند نوعی پارتیبازی باشد ولی با نگاهی عمیقتر، حداقل بعضی از قسمتهای آن درست به نظر میرسد. سرمایهگذاران در شرکتهای نوپا نهتنها ظرفیت کسبوکار شما را میسنجند، بلکه ویژگیهای شخصیتی شما را نیز ارزیابی میکنند. آنها میخواهند بدانند که آیا میتوانند به شما اعتماد کنند یا نه. جلب اعتماد در جلسه اول بسیار سخت است، مخصوصا اگر شما درخواست پول کنید. چالش اینجاست که شما قبل از اینکه واقعا به سرمایه نیاز داشته باشید، با سرمایهگذاران به توافق برسید.
برای جلب اعتماد، روشهای زیر را در نظر داشته باشید:
روابط مشترک بسازید. اعتماد معمولا از طریق دوستان مشترک منتقل میشود. من به شخص الف اعتماد دارم، و شخص الف به شما اعتماد دارد. بنابراین من به شما اعتماد دارم. مطمئن شوید که از روابط مشترک آگاهی دارید و از آنها بهدرستی استفاده نمایید.
- در گفت و شنود فروتن باشید. بسیاری از مواقع، موسسان آنقدر مشتاقانه به هدف خود باور دارند که توانایی شنیدن و تحلیل انتقادها را ندارند.
- نشان دهید که میدانید چه چیزهایی را نمیدانید. اگر از شما سوالی درباره شرکتتان شد که پاسخ آن را نمیدانستید، به آن اقرار کنید. شاید یکی از راههای انجام آن گفتن این جمله باشد: «راستش دربارهی این قضیه مطمئن نیستم، اجازه دهید بررسی کنم و بعد برای شما توضیح دهم». و از آن مهمتر، هیچگاه از خود چیزی سر هم نکنید.
نشان دهید برای یافتن آنچه نمیدانید، برنامه دارید. اگر خلاءهایی اساسی در دانش شما وجود دارد که برای کسبوکار شما مشکلساز است، آنها را مشخص کنید و نشان دهید برای برطرف کردن آنها برنامهای دارید.
نشان دهید کاملا مشتاق شنیدن انتقادها، تردیدها یا ترسهای افراد در رابطه با مسایلی که میدانید، هستید. بااینکه وقتی آمارهای لازم را در اختیار دارید تا پاسخ سوالات افراد را بدهید، قطع کردن و پریدن میان حرفهای آنها ساده است، اما کنجکاو بمانید و به حرفهای آنها گوش دهید. شاید از دیدگاه جدید آنها نسبت به مساله، چیزی فراگیرید، و حداقل به آنها نشان میدهید که برای آنچه میگویند ارزش قائلید.
* با سرمایهگذاران زمانی ملاقات کنید که بهدنبال جذب سرمایه نیستید.
حقیقت دارد که طبیعیترین زمان ملاقات با سرمایهگذاران زمانی است که شما در حال جذب سرمایه هستید، اما راههای بسیار دیگری نیز وجود دارد. من شخصا بهدنبال بهترین سرمایهگذاران یک صنعت بودم تا از آنها درباره شرکت خودم بازخورد بگیرم. زمانی که به آنها دسترسی پیدا میکردم چیزی شبیه این میپرسیدم: «مشغول ساختن شرکتی در فلان صنعت هستم و واقعا نوشتهها و سرمایهگذاریتان در این فضا را تحسین میکنم. ممکن است برای من ۳۰ دقیقه زمان بگذارید تا آنچه یادگرفتهایم را به اشتراک بگذاریم و از شما بازخورد دریافت کنم؟»
حتی زمانیکه شما به دنبال جذب سرمایه نیستید در اغلب مواقع سرمایهگذاران مشتاقاند با کارآفرینان جدید ملاقات داشته باشند. شغل آنها علاوه بر سرمایهگذاری، دانستن مسائل در آن صنعت است، درنتیجه از این به نفع خودتان استفاده کنید. ملاقاتها را بهعنوان فرصتی برای به اشتراک گذاشتن آنچه آموختهاید در نظر بگیرید. اگر از ملاقات رسمی میترسید، این سه روش را مدنظر داشته باشید:
- پیشنهاد دهید که کمک کنید و واقعا چنین کنید. من یکی از سرمایهگذاران کنونی خود را در اِیبل (Able) ملاقات کردم. ایبل یک شرکت فنآوری مالی است و زمانیکه واقعا بخواهد کمک کند، وامهای آنلاین با بهره کم را ارائه میکند. او میدانست که ما هنوز به جذب سرمایه نیاز نداریم، اما میخواست راهی برای ساختن روابط پیداکند. ارتباط خوبی با او ایجاد کردیم و بنای این ارتباط را بر کمک به یکدیگر گذاشتیم. بعدها همین آشنایی سبب شد تا در جذب سرمایه بتوانیم از او کمک بگیریم.
- با آنها خارج از دفتر ملاقات کنید. بسیاری از سرمایهگذاران، به ویژه جوانترهایی که بالاجبار باید معاملات جدیدی داشته باشند، سالانه به صدها رویداد مختلف میروند، از جمله زمان فروش ویژه نوشیدنی در رستورانها، کنفرانسها، نمایشگاههای ارائه نسخههای آزمایشی محصولات، و جشنهای فارغالتحصیلان. راههایی برای پیدا کردن این رویدادها پیدا کنید و کاری کنید دعوت شوید، و سپس یاد بگیرید چگونه از رویدادهای شبکهای به بهترین نحو استفاده کنید. خود را بهصورت مفصل معرفی کنید. جملاتی کوتاه اما جذاب برای گفتن درباره خودتان داشته باشید. سوالهای خوب بپرسید، و سپس راهی برای پیگیری پیدا کنید.
- از لحاظ فکری با آنها ارتباط برقرار کنید، حتی بهصورت مجازی. بعضی از سرمایهگذاران تحلیلهای بسیار عمیقی دربارهی مسائل مختلف در توئیتر و یا حتی وبلاگها منتشر میکنند. ارائه نقطه نظری مخالف، یا پرسیدن سوالی کاوشگرانه، روش خوبی برای برقراری ارتباط است. میتوانید از طریق ایمیل برایشان یک نامهی ۲۰۰ کلمهای به همراه اطلاعاتی درباره اینکه چگونه میتوانند استدلالهایشان را بهتر یا کاملتر کنند بفرستید. اشتباه متوجه نشوید، لطفا با سرمایهگذاران درگیر نشوید. اما باید بحثهای داغی را با آنها آغاز کنید.
زمانی که جذب سرمایه را شروع کردم، سرمایهگذاران به نظرم در نقطه بسیار بالاتری نسبت به من قرار داشتند. آنها مرا میترساندند. اما بعد از مدتی فهمیدم که آنها تفاوت چندانی با من ندارند. بسیاری از سرمایهگذاران شرکتهایی را تاسیس کرده بودند، همانطور که بسیاری از موسسان قبلا سرمایهگذار بودهاند.
گاهی در زندگی همه چیز برعکس میشود، اما زندگی طولانی است. حتی در زندگی کاری کوتاهمدتی که داشتهام، سرمایهگذارانی بودند که سعی کردم ترغیبشان کنم و به مننه گفتند و چند ماه بعد به من نامه نوشتند و از من خواستند به سرمایهگذاران دیگر معرفیشان کنم زیرا خودشان شرکتی تاسیس کرده بودند و درحال جذب سرمایه بودند.
شکی وجود ندارد که جذب سرمایه از طریق رابطه میتواند کار دشواری باشد، اما با تمرین یاد خواهید گرفت چگونه در ملاقاتها، «خودتان» باشید و ایجاد روابط درست با افراد را آغاز کنید. شاید زمان طولانی تری نسبت به آنچه میخواهید صرف شود، اما با ایجاد روابط معنادار بهجای انجام صرف معاملات، کسبوکار شما در طولانی مدت وضعیت بهتری خواهد داشت.
مطالب مشابه استارت آپ ها :
کسب درآمد موبایلی برای استارتآپها
راههای کسب درآمد شرکت موتورسازی هارلی-دیویدسن
کمپانی آمریکایی Harley-Davidson یکی از برجستهترین شرکتهای موتورسیکلت سازی دنیا است که از سال ۱۹۰۳ در شهر میلواکی در ایالت ویسکانسین شروع به کار کرد. هارلی یکی از دو کمپانی های بزرگ موتورسازی در آمریکا است که توانسته بحران اقتصادی دهه ۳۰ میلادی را پشت سر گذاشته و از نابودی جان سالم به در ببرد. این شرکت علاوه بر موتور های سنگین به تولید لوازم جانبی، پوشاک و سایر کالا های مربوط به صنعت موتورسازی مشغول است.
هارلی – دیویدسن، شرکت مادر کمپانی های دیگری مثل Buell Motorcyle Company، MVAgustaوHarley DavisonFinancial Services است.
در سال ۱۹۰۱، ویلیام هارلی الگوی ساخت یک دوچرخه را ارائه داد که بعدا در سال ۱۹۰۳، ویلیام به همراه دوست دوران کودکی خود، آرتور دیویدسن، نخستین موتور مسابقه ای خود را بر اساس آن الگو ساختند. در سال ۱۰۹۶، هارلی و برادران دیویدسن نخستین کارخانه خود را تاسیس کرده و این کمپانی در آن سال حدود ۵۰ دستگاه موتور سیکلت را روانه بازار کرد.
با ورود ایالات متحده به جنگ جهانی اول، ارتش آمریکا برای ادامه نبرد، به چندین دستگاه موتور سیکلت نیاز داشت. به این ترتیب برای نخستین بار، موتورسیکلت ها برای مصارف جنگی طراحی شدند. ارتش ایالات متحده بیش از ۲۰ هزار دستگاه موتورسیکلت از کمپانی هارلی – دیویدسن خریداری کرد. نخستین کمپانی سازنده این نوع موتور ها، شرکت بریتانیایی Triumph Motorcycle بود.
استراتژی عمومی (مدل پورتر)
به عنوان پنجمین شرکت بزرگ موتور سازی در دنیا، هارلی – دیویدسن از استراتژی عمومی خود برای کسب مزایای رقابتی در جایگاه بازار این صنعت، بهره می برد. این شرکت از ترکیب استراتژی های عمومی رقابتی، در کسب و کار خود بهره برده. این استراتژی ها شامل:
۱٫ استراتژی تفکیک عمومی
۲٫ استراتژی تمرکز عمومی
هارلی-دیویدسن استراتژی تفکیک را به عنوان مهم ترین استراتژی عمومی خود در جهت کسب مزایای رقابتی به کار گرفته است. ویژگی های منحصربه فرد محصولات، بخش اصلی این استراتژی به شمار می رود.
برای مثال، هارلی دیویدسن با سفارشی سازی کردن موتور های Chopper خود، این مدل را میان مصرف کنندگان محبوب کرد. استراتژی تمرکز عمومی، با مبنا قرار دادن مشتریان هارلی در یک بخش مشخص از بازار، بیش از گذشته، از مزایای رقابتی حمایت می کند. به عنوان مثال، این کمپانی روی علاقه مندان به موتورسیکلت، به خصوص آنهایی که به فرهنگ راندن Chopperعلاقه مند هستند، تمرکز کرده است.
هدف استراتژیکی این کمپانی با استراتژی تفکیک عمومی در ارتباط است، تا از این راه مزایای رقابتی هارلی-دیویدسن را براساس تولید محصولات خلاقانه و منحصربه فرد، بسازد. در همین رابطه، استراتژی تفکیک عمومی، در جهت تقویت فرهنگ استفاده از موتورسیکلت های Chopper گام بر می دارد که این موضوع، به وجود آورنده مزایای رقابتی هارلی دیویدسن در این حوزه از بازار خواهد بود.
نفوذ در بازار
نخستین و مهم ترین استراتژی رشد هارلی-دیویدسن، نفوذ در بازار بوده. هارلی-دیویدسن با کمک این استراتژی، به دنبال جذب مصرف کنندگان بیشتر و به خصوص مصرف کنندگان آمریکایی، در بازار این صنعت است.
به عنوان مثال، این شرکت محصولات بیشتری را به مصرف کنندگان جدید آمریکایی خود می فروشد. این استراتژی، مهم ترین رویکرد هارلی-دیویدسن بوده و در رشد مداوم آن موثر است. به کارگیری استراتژی تفکیک عمومی، هارلی-دیویدسن را در جهت نفوذ در بازار حال حاضر صنعت موتور سیکلت سازی، قدرتمند تر می کند.
به طور معمول، این استراتژی شامل قیمت گذاری، تبلیغات و فروش می شود. نفوذ در بازار همچنین به باقی ماندن در بازار های در حال رشد کمک می کند. این کمپانی در انجام این استراتژی موفق بوده چون توانسته همچنان مشتریان گذشته خود را حفظ کند.
توسعه محصول
پیش تر توسعه محصول، ازجمله استراتژی های مهم این شرکت، در جهت رشد کسب و کار بوده است. در این رابطه، ایده سفارشی سازی موتور سیکلت های مدل Chopper، در حفظ و جذب مشتریان موثر واقع شد. اما امروزه، با پیروی سایر شرکتهای موتور سیکلت سازی از این روش، هارلی-دیویدسن از استراتژی توسعه محصول به عنوان دومین استراتژی بعد از نفوذ در بازار، برای رشد و پیشرفت خود، بهره می برد.
هدف استراتژیکی توسعه محصول، افزایش تحقیق و گسترش سرمایه گذاری است که در نهایت منجر به تولید موتور سیکلت های بی همتا و قابل رقابت با برند های دیگر می شود. هارلی به دلیل تولید موتور های خشن و زمخت، در بین مردان خشن محبوبیت بیشتری داشت، اما بعدتر هدف ارتش ایالات متحده نیز قرار گرفت. این شرکت کم کم به تولید کتهای چرمی، جاسوییچی و کلاه نیز روی آورد.
هارلی-دیویدسن، برندی با ارزش بسیار بالا است، بنابراین در پیش گرفتن استراتژی کاهش قیمت، ممکن است در مغایرت با ارزش برند این کمپانی قرار بگیرد. اگر قیمت محصولات کاهش پیدا کند، هر شخصی با هر درآمدی امکان خرید موتور های هارلی را خواهد داشت و به این ترتیب، غرور ناشی از راندن هارلی دیویدسن از بین خواهد رفت. اگر قیمتهای خود را کاهش دهند، حاشیه سود آنها از بین خواهد رفت.
توسعه بازار
هارلی-دیویدسن از استراتژی توسعه بازار، برای ورود به بازار های جدید استفاده می کند. در حال حاضر، این استراتژی تنها نقش حمایت گری دارد، چون این شرکت گسترش و توسعه جهانی برند خود را محدود کرده است. براساس این استراتژی، هارلی در پی افزایش تامین کنندگان خود است تا از این راه، این برند را به بازار جهانی معرفی کرده و آن را توسعه دهد.
کمپانی از این استراتژی برای پشتیبانی از استراتژی تفکیک عمومی جهت کسب مزایای رقابتی بهره میبرد. در ابتدا موتور های هارلی برای طبقه متوسط جامعه ساخته میشدند، اما در حال حاضر، این برند موتور هایی با کیفیت و با قیمت پایین تولید می کند. از طرف دیگر، این برند یک برند بسیار قدیمی است در نتیجه در پی جذب مصرف کنندگان جوان است.
این شرکت در رابطه با این استراتژی بسیار موفق عمل کرده و محصولات خود را به کشور های مختلف صادر می کند. استرالیا و سایر کشور های حوزه اقیانوس آرام، بیشترین وارد کنندگان محصولات هارلی-دیویدسن هستند.
فرصت ها
– اروپاییها بیشترین تقاضا را برای استفاده از موتورهای هارلی-دیویدسن دارند.
– علاقه به موتور سواری در بین زنان و قشر جوان نیز در حال افزایش است.
– از سوی دیگر، سهم بازار اروپا و آسیا طی دو سال اخیر با رشد چشمگیری رو به رو شدهاست.
– افزایش تقاضا در بازار موتورسیکلت ایالات متحده.
– بازار استفاده از موتورهای سنگین در دنیا بیشتر شده و امروزه از بازار ایالات متحده نیز پیشی گرفته است.
تهدیدها
– میانگین سنی خریداران موتور های هارلی ۴۲ بوده و این میانگین سنی رو به بالاتر رفتن است.
– برخی رقبای هارلی، منابع مالی و بازاریابی بزرگ تری داشته و از تنوع محصول بیشتری برخوردارند.
– استاندارد های سختگیرانه آلودگی صوتی اتحادیه اروپا.
قوانین حفاظت از محیط زیست
هارلی-دیویدسن برای عملی کردن تمام استراتژی ها خود باید روی تغییرات تیم مدیریتی تمرکز کند، زیرا مدیریت و تغییر، در کنار یکدیگر قرار میگیرند؛ اعمال تغییرات، در هر کمپانی فاکتوری اجتنابناپذیر است.
اعمال تغییرات در این شرکت میتواند باعث کاهش هزینههای مربوط به پروسه تولید، استفاده از فناوری، فرآیند عرضه و زنجیره توزیع شود. اگرچه آنها در ابتدای کار، بازار محدودی را درنظر گرفته بودند، اما امروزه تقریبا تمام موتورسواران دنیا را هدف قرار داده و از پرسه(JIT(Just in Timeبهره می برند، که همین امر، میزان سوددهی را به حداکثر میرساند.
رقبا
یاماها، سوزوکی و هوندا کمپانی های ژاپنی هستند که وارد بازار تولید موتورسیکلت های سنگین شدهاند. رقیبانی مثل یاماها، سود اصلی خود را از تولید موتورسیکلت به دست میآورند. یک کمپانی آمریکایی دوچرخه سازی به نام Polaris، دوچرخههایی تولید میکند که از دوچرخههای ساخت هارلی دیویدسن ارزانتر هستند.
از سوی دیگر، اتحاد استراتژیکی سوزوکی و کاوازاکی، در زمینههایی مثل توسعه و پیشرفت محصولات، طراحی، مهندسی و نیز تولیدات آنها موثر بودهاست.
کسب درآمد موبایلی برای استارتآپها
تعداد کاربران تلفنهای هوشمند در سرتاسر جهان هرساله رو به افزایش است. همگام شدن با تغییرات مداوم فناوری برای کسبوکارهای کوچک آسان نیست. گوشیهای موبایلی جدیدی بهطور مرتب وارد بازار میشوند که هر کدام سیستمعامل خاص خود را دارند و به مجموعه ویژگیها و اپلیکیشنهای منحصربهفردی نیاز دارند. با در نظر گرفتن تمامی این تغییرات و شرایط غیرقطعی، استارتآپها چگونه میتوانند استراتژی بازاریابی موبایلی خود را ارتقا داده و بهینه سازند؟ پنج نکته زیر میتواند شما را در این زمینه یاری کند:
خود را برای بازاریابی موبایلی آماده کنید
پیش از آنکه حتی به سرمایهگذاری روی کمپین بازاریابی موبایلی خود فکر کنید، ضروری است مشخص کنید که آیا آمادگی رویارویی با کاربران موبایل را دارید یا خیر. اگر کسبوکار شما (یعنی وبسایت یا اپلیکیشنهای شما) تجربهی فوقالعادهای را برای کاربران موبایل رقم نمیزند، چه لزومی دارد که آنها را به سمت خودتان جذب کنید؟ اولین موضوعی که باید مشخص کنید این است که از فناوری موبایلی خود چه انتظاری دارید و سپس اهداف کمپین بازاریابی موبایلی جدید خود را تعیین کنید. این بدین معناست که اگر کاربران نتوانند در فروشگاه شما وبگردی کنند، خرید کنند یا همزمان با بررسی صفحات سایت شما از طریق موبایلشان، سوالات خود را مطرح کنند، کمپین بازاریابی موبایلی شما جز اتلاف وقت و هزینه، تاثیر دیگری نخواهد داشت.
وبسایتی طراحی کنید که موبایل فرندلی (دارای قابلیت استفاده در موبایل) باشد
وبگردانی که از گوشیهای موبایل استفاده میکنند انتظارات زیادی دارند. اگر یک مشتری بالقوه از سایت شما بازدید کنند و متوجه شود که سایت برای گوشی او بهینهسازی نشده، بهاحتمالزیاد از سایت شما خارج خواهد شد. وبسایت موبایلی شما باید بهگونهای طراحی شود که بتواند با تغییرات مداوم فناوری موبایل (شامل گوشیهای موبایل و تبلتها) همگام شود و همزمان، کل این فرایند را سریع و آسان انجام دهد. بدین معنا که شما باید ورود دادههای لازم را محدود کرده و به حداقل برسانید تا بتوانید زمان لود صفحه را سرعت ببخشید. استفاده از فرمهای ثبتنام برای دریافت پیامهای متنی برای برقراری ارتباط با بازدیدکنندگان روش بسیار موثری است.
از رسانههای اجتماعی موبایلی حداکثر استفاده را ببرید
وقتی صحبت از راهاندازی کمپین بازاریابی موبایل میشود، ارزش رسانههای اجتماعی را از یاد نبرید. این روزها اکثر کاربران فیسبوک از طریق گوشی موبایلشان از این شبکهی اجتماعی استفاده میکنند. آمار کاربران موبایلی فیسبوک نشان میدهد که از هر شش کاربر، بیش از یک نفر تنها از طریق گوشی موبایلش وارد فیسبوک میشود. اگر استراتژی بازاریابی موبایلی خود را با رسانههای اجتماعی تکمیل کنید، تاثیرگذاری آن را افزایش خواهید داد و مشتریان بیشتری را جذب خواهید کرد.
طراحی واکنشگرا داشته باشید
یکی از روندهای مداوم بازاریابی موبایلی، استفاده از طراحی واکنشگرا است. طراحی واکنشگرا در درجهی اول بدین معناست که سایت شما بتواند بهصورت اتوماتیک محتوا و چیدمان صفحه را بر اساس اندازهی صفحهی نمایش و نوع گوشی یا ابزار کاربر، تنظیم کند. وقتی صحبت از بهترین فعالیتها در زمینهی طراحی وب میشود، وجود طراحی واکنشگرا بسیار ضروری است و حتی میتواند در وقت بازاریابها صرفهجویی کند، چراکه امکان تطابق با تعداد بیشتری از مخاطبان را فراهم میسازد، بدون آنکه نیازی باشد سایت یا اپلیکیشن جداگانهای برای موبایل طراحی شود.
بازاریابی در گوشیها و ابزارهای جدید
باید تلاش کنید تا از ابزارهای متعدد و گوشیهای جدیدی که مردم در فصلهای مختلف خریداری میکنند نهایت استفاده را ببرید. سری به ثبتنامهای IOS یا Google Play بزنید تا به مالکان این ابزارها و گوشیهای جدید دسترسی پیدا کنید. بسیاری از برندهای باسابقه، پیامهایی را برای مالکان گوشیهای جدید ارسال میکنند و این روش برایشان کارآیی بسیاری دارد. میتوانید بازاریابی موبایلی خود را با همکاری آنها انجام دهید.
آخرین نکتهای که باید به خاطر داشته باشید این است که تا آنجا که میتوانید استراتژی خود را آزمایش کنید. از ابزارها برای تجزیهوتحلیل استفاده کنید تا متوجه شوید تاثیرگذاری کمپین شما تا چه اندازه بوده است. کمپینی موفق است که بهطور مداوم بهروز شود.
مطالب مشابه استارت آپ :
معرفی برترین استارتآپ های کسب درآمد
سه استارت آپ موفق در کسب درآمد و جذب مشتری
مدیریت استراتژیک وبسایت جهت کسب درآمد
پول دار شدن و کسب درآمد در دههای اخیر نسبت به گذشته فرق کرده است . با گسترش اینترنت و ضریب نفوذ بالای آن کسب و کار آنلاین رشدی سریع داشته است و تبلیغات و بازاریابی آنلاین، شکل تجارت را تغییر داد و غول های بزرگ اینترنتی با ورود به دنیای تجارت و تبلیغات آنلاین آن را متحول کرده اند. یکی از مقوله های کسب درآمد و شیوه های راه اندازی کسب و کار آنلاین داشتن وب سایت است با راه اندازی سایت، در واقع شما کسب درآمد در اینترنت را دنبال می کنید لذا برای افزایش درآمد، باید برنامه و راهکارهای درازمدت داشته باشید در اینجا قصد دارم تا مدیریت استراتزیک وبسایت جهت کسب درآمد را شرح دهم.
در اوایل قرن بیست ویکم با رشد رسانه ها و سیستمهای آنلاین، بسیاری از برنامههای بازاریابی و تبلیغات شرکتها و برند های معروف به سمت بهره وری راهکارها و استراتژیهای آنلاین سوق دادهشد و به تناسب آن، گرایشی عظیم شکل گرفت تا شرکتهای کوچک و متوسط نیز به سمت آن حرکت کنند و وب سایتها توانستند به عنوان رکن اصلی در اجرا و پیاده سازی استراتژی دیجیتال مارکتینگ و تبلیغات آنلاین نقش مهمی در بهبود و عملکرد این برنامهها ایفا کنند.
با این وجود داشتن یک وب سایت به تنهایی کافی نیست. وب سایت باید معرف خوبی از برند و تواناییهای شما برای حل دغدغهها و مسائل پیرامون مخاطبانتان باشد و بتواند با جذابیت و محتوای مناسب رضایت آنها را جلب کند. همچنین وب سایت نخستین تصویری است که شما در فضای آنلاین به مخاطبان نشان میدهید و نقش مهمی در ایجاد اعتماد و اعتبار شما ایفا میکند.
با بررسی عملکرد و پویایی بسیاری سایت های داخلی به این نتیجه رسیدیم که عدم مدیریت مناسب، به روز نبودن اطلاعات سایت، عدم داشتن محتوای مناسب، ضعف اصلی حضور آنها به صورت آنلاین بوده و نمی تواند بازخورد خوبی را به همراه داشته باشد.
ما در اینجا چند نکته را که باید در مدیریت و نگهداری وب سایت در نظر گرفته شود به اختصار ذکر می کنیم:
به روز رسانی اطلاعات تماس
درج کامل اطلاعات تماس در وب سایت و نحوه ارتباط با شما نکته ای مهم و حائز اهمیت است. کامل نبودن این اطلاعات در سایت می تواند موجب سردرگمی و دلسردی مخاطبان برای ارتباط با شما شود. همچنین باید با توجه به کسب و کارتان، اشتهار و استراتژی های فروش، اطلاعات لازم را برای واحدهای مختلف مانند فروش، بازرگانی و خدمات در نظر بگیرید و شماره تماس، ایمیل و نام مسئول آن واحد را به طور کامل ذکر کنید.
این اطلاعات باید به تناسب تغییرات داخلی شرکت و در زمان مناسب به روز رسانی شود و در صورت جدا شدن یا تغییر موقعیت کاری عضوی از اعضای شرکت، سریعا نسبت به تغییر یا حذف اطلاعات تماس آن شخص اقدام شود.
بارگذاری محتوا به صورت منظم
به منظور آپلود و راه اندازی سایت باید مطالب و محتوای اولیه را در آن بارگذاری کنید. محتوای سایت باید با توجه به نیاز مخاطبان و جهت معرفی بهتر برند و خدمات تان تهیه شود. تهیه و بارگذاری مطالب در زمان مناسب بخشی از استراتژی بازاریابی محتوا به حساب میآید و نقش کلیدی در بهینه سازی سایت و افزایش رتبه آن دارد.
پس از آپلود سایت نیاز به طراحی یک جدول زمانبندی شده جهت تهیه محتوای لازم برای سایت و انتشار آن در زمان مناسب دارید، البته این جدول باید قابلیت به روز رسانی با توجه به تغییر در گرایش ها و رویدادهای آینده را داشته باشد و پس از طراحی آن میتوانید نسبت به تهیه و گرد آوری مطالب آن اقدام کنید.
انسجام و تداوم این امر میتواند موجب اطلاع رسانی بیشتر به مخاطبان و اعتماد بیشتر آنها به شما شود. محتوای شما باید ساده و قابل درک برای مخاطبان باشد و عناوین و عکسهای آن به گونه ای طراحی و تدوین شود که مخاطب با نگاه اول از مضمون آن صفحه و محتوای آن مطلع شود.
ارتقای برند
علاوه بر اینکه سایت نیاز به اطلاعات کافی و به روز دارد، باید از اعتبار و سندیت لازم نیز برخوردار باشد تا موجب ارتقای برند شما شود. سعی کنید سایتتان را با رعایت نکات گرامری، املای درست و پرهیز از اطلاعات اشتباه و قدیمی به صورت حرفه ای درآورید.
سایت باید نمایانگر ارزشهای برند و شرکت شما باشد. در صورت استفاده از منابع دیگر در سایت، اعتبار آن مطالب را با درج نام منبع اطلاعاتی ارتقا دهید، اما دقت کنید این لینکهای ارتباطی که با دیگر سایت ها برقرار میکنید، پس از مدتی منسوخ نشوند تا موجب ناامید شدن و کاهش اعتماد به مطالب شما نشود.
یکی از اقداماتی که در مدیریت سایت باید صورت گیرد بررسی عملکرد لینکهای داخلی و خارجی سایت است.
بازسازی ساختار و معماری سایت
در حالی که محتوا یکی از بخشهای حیاتی در سایت است، نکته مهم ایجاد راحتی برای مخاطبان جهت بازدید و ارتباط با صفحات مختلف سایت است و راحتی در ارتباط با بخشهای مختلف، رضایت بیشتر آنها را به همراه دارد.
زمانی که متوجه شدید با تمام اقداماتی که برای تهیه و انتشار مطالب انجام میدهید، بازخورد سایت شما پایین است و نمیتوانید مخاطبان زیادی را جذب کنید، میتوان با طراحی مجدد سایت و به روز رسانی بخشهای مختلف، ارتباط بهتری با بازدیدکنندگان برقرار کرد و بازخورد آن را بهبود بخشید.
چهار سوال زیر میتواند به شما در تهیه نقشه ای بهتر برای طراحی مجدد سایت کمک کند:
۱ـ آیا نحوه ارتباط مخاطبان با شما ساده است و چقدر توانسته در جذب بازدیدکنندگان و تبدیل آنها به مشتری تاثیر داشته باشد؟
۲ـ آیا صفحه اول سایت شما موجب تحریک بازدیدکنندگان برای جست وجوی اطلاعات بیشتر درباره برند، کالا و خدمات شما می شود یا صرفا به زیبایی آن پرداخته شده و نمی تواند ارزش های برند شما را به طور کامل بازگو کند؟
۳ـ آیا متون سایت شما برای مخاطبان تان سنگین است و آنها نمی توانند درک خوبی از آن داشته باشند یا با زبانی گویا و واضح بیان شده است؟
۴ـ آیا احساس و تصویری که سایت شما به بازدیدکنندگان منتقل می کند، مطابق با برند و شرکت شماست؟
در طراحی مجدد سایت، خودتان را در جایگاه مخاطبان و مصرف کنندگان در نظر بگیرید و ببینید نیاز و خواستههای آنها چیست و چه چیزها و المانهایی را باید در سایت تان تغییر دهید تا موجب رضایت بیشتر و اعتماد آنها به برند شما شود.
شیوه کسب درآمد و تسلط کسب و کارهای کوچک بر بازار محلی
روز ۲۷ نوامبر ۲۰۱۶ در آمریکا بهمنظور ترویج خرید از کسب و کارهای محلی در نظر گرفته شده است. سال گذشته کسب و کارهای کوچک در این روز ۱۶.۲ میلیارد دلار درآمد به دست آوردند که نسبت به سال ۲۰۱۴ چهارده درصد افزایش داشت. اگرچه استفاده از «شنبه کسب و کارهای کوچک» بهعنوان روشی برای افزایش فروش، فرصت مناسبی پیش روی اینگونه کسب و کارها قرار میدهد؛ اما اکثر کسب و کارهای کوچک نیازمند ثبات بیشتری در طول سال هستند تا بتوانند بقای خود را در بازاری که بهطور فزاینده رقابتی میشود، تضمین کنند.
خوشبختانه روشهای متعددی وجود دارد که کسب و کارهای کوچک میتوانند با بهرهگیری از آنها، موقعیت بهتری برای رقابت در بازار محلی فراهم کنند.
۱. ورود کسب و کارهای کوچک به دنیای آنلاین
بر مبنای مطالعهای که بازارویس (Bazaarvoice) انجام داده است، تقریبا ۳۹ درصد افرادی که در فروشگاههای فیزیکی اقدام به خرید کالا میکنند، پیش از حضور در این فروشگاهها، به جستجوی آنلاین درباره آن کالا میپردازند. بنابراین کسب و کار کوچک شما باید برای رقابت در بازار محلی، حضور آنلاین داشته باشد. به این بیندیشید که چگونه میتوانید حضور آنلاین خود را بهبود دهید؟
۲. سئوی منطقهای خود را تقویت کنید
با تمرکز بر بهبود سئوی محلی کسب و کار خود، ترافیک بیشتری روانهی وبسایت خود کنید تا مشتریانتان افزایش یابند و فروشتان بیشتر شود. با در نظر گرفتن این واقعیت که تقریبا ۹۷ درصد از مشتریان به جستجوی آنلاین در مورد کسب و کارهای محلی میپردازند، منطقی است که سئوی محلی را یک اولویت محسوب کنیم. بعلاوه، گوگل با برجسته کردن نتایج محلی در بالای نتایج حاصل از جستجوی برخی عبارتها، تأکید بیشتری بر جستجوهای منطقهای میکند. بنا بر آنچه گفته شد، گوگل سه نتیجهی محلی حاصل از جستجوی برخی عبارات خاص را در کادری متفاوت و در بالای نتایج جستجو نمایش میدهد. در نتیجه اگر کسب و کار کوچک خود را در میان این سه نتیجه جستجو جای دهید؛ میتوانید حاصل آن را در بازگشت سرمایه قابل توجهی که به بار میآورد مشاهده کنید. البته این کار به همین سادگی نیست.
برای شروع، اطمینان حاصل کنید که کسب و کار خود را در گوگل و Bingplaces ثبت کردهاید. دیگر ملاحظات مورد نیاز برای بهبود سئوی محلی شامل خلق محتوای محلی بهصورت onsite و offsite، مشارکت در توسعه و انتشار مطالب با وبسایتهای محلی، بهینهسازی وبسایت (قراردادن نام، آدرس و شماره تلفن، کلمات کلیدی و…) و مدیریت استراتژیک شبکههای اجتماعی و مواردی از این دست میشود.
۳. افزایش بررسیهای آنلاین
بررسیهای آنلاین، بخش مهمی از رتبهبندی جستجوی محلی برای وبسایت شما هستند. این مطلب نهتنها در مورد گوگل و بینگ، بلکه در مورد سایتهایی نظیر زودفود، فیدلیو، فوراسکور، یلپ (Yelp) و فیسبوک هم صادق است. علاوه بر این؛ بررسیهای آنلاین، سبک مدرن تبلیغات دهانبهدهان هستند و میتوانند مشتریان جدیدی را به استفاده از کسب و کار کوچک شما ترغیب یا از آن منصرف کنند. گزارشها حاکی از این هستند که بررسیهای آنلاین بر تصمیم نزدیک به ۶۷ درصد مصرفکنندگان برای خرید، اثرگذار است. بنابراین ارائه همیشگی بررسیها و نظرات مشتریان بسیار بااهمیت است، بهخصوص زمانی که میدانید آنها تجربه مثبتی از موضوع کسب و کار یا کالا و خدمات شما دارند. به رسیدهایی که در ازای کالا یا خدمات ارائه میکنید، فراخوان اقدام به عمل (call-to-action) اضافه کنید و کارمندان خود را آموزش دهید از مشتریان بخواهند نظرات و حاصل بررسیهای خود را در صفحات گوگلپلاس، فیسبوک و یلپ ارسال کنند.
۴. از بازاریابی ایمیلی بهره ببرید
کسب و کارهای کوچک ارزش بازاریابی ایمیلی را درک نکردهاند. این شیوه بازاریابی به شما ابزاری مفید و مقایسهپذیر برای برقراری ارتباط با مشتریان فعلی، گذشته و بالقوه ارائه میکند. به نظر میرسد بیشتر کسب و کارهای کوچک انرژی بیشتری صرف بازاریابی از طریق رسانههای اجتماعی میکنند. اگرچه برآورد میشود بازده بازاریابی ایمیلی نسبت به استفاده از رسانههای اجتماعی ۳ برابر بیشتر است. از سرویسهای بازاریابی ایمیلی رایگان مانند Mailchimp و Constant Contact استفاده کنید.
۵. نتایج محلی را هدف قرار دهید
با توجه به اینکه جستجوی محلی بهطور روزافزونی در حال دشوارتر شدن است، شاید برای کسب و کار کوچک شما بهتر باشد که از سرویسهای تبلیغات کلیکی مانند AdWords گوگل یا سرویسهای مشابه داخلی مانند صباویژه، اینتورک و غیره استفاده کنید. PPC یک سیستم تبلیغاتی است و در آن شما زمانی پول پرداخت میکنید که مشتری بعد از کلیک روی یک تبلیغ مشخص، از وبسایت شما بازدید کند. نکته مثبت استفاده از این سیستم، امکان بهینهسازی کمپین PPC برای هدف قرار دادن کلمات کلیدی مقرون بهصرفه اما کاربردی در مناطق جغرافیایی خاص است. PPC به شما اجازه میدهد تبلیغ خود را با کلمات کلیدی بسیار دقیق در بازار محلی به نمایش بگذارید که این کار باعث افزایش نرخ تبدیل شما میشود.
۶. روشهای آفلاین برای کسب و کارهای کوچک
فروشگاههای خردهفروشی اهمیت خاصی در پیشرفت کسب و کارهای کوچک دارند. حتی در دنیایی که هرروز بیشتر به سمت دیجیتالی شدن میرود، تاکتیکهای آفلاین متعددی وجود دارند که میتوانند به بهبود کسب و کارهای کوچک کمک کنند.
۷. فعالیت در عرصههای اجتماعی
کسب و کارهای کوچک اغلب بهعنوان «ستون فقرات» جامعه خود شناخته میشوند. در نتیجه شرکتهای محلی میتوانند خود را با فعالیت در امور منطقهای خود متمایز سازند. بر اساس مطالعات؛ ۸۲ درصد مصرفکنندگان هنگامی که تصمیم به خرید میگیرند، مسئولیت اجتماعی شرکت را بهعنوان فاکتوری مهم در نظر میگیرند. برای شروع؛ میتوانید برای یافتن رویدادهای مربوط به بازار هدف خود، به عضویت اتاق بازرگانی منطقه درآیید. اگر واقعا میخواهید زیاد جلب توجه کنید، حامی مالی یک رویداد محلی یا کار خیریه شوید. فعالیت اجتماعی در جامعه اطراف محل فعالیت شما، ابزاری فوقالعاده برای بازاریابی و روشی برای دستیابی به روابط عمومی (PR) مثبت است.
۸. انعقاد قراردادهای دولتی را هدف قرار دهید
دولتها قراردادهای خاصی برای شرکتهایی که کسب و کار کوچک تلقی میشوند، کنار میگذارند. اگر شرکت شما واجد شرایط مورد نیاز باشد، باید به دنبال فرصتهای اینچنینی باشید. به دست آوردن یک قرارداد دولتی میتواند یک جریان پایدار و مداوم از درآمد فراهم آورد که در نتیجه باعث افزایش قدرت همکاری با دیگر مشتریان میشود. به دست آوردن این قراردادها چیزی نیست که از پیش تعیین شده باشد. شما باید برای درک و یافتن فرصتها، زمان و انرژی اختصاص دهید. به همین ترتیب باید طرحهای متقاعدکنندهای هم تهیه و تنظیم کنید. بههرحال اگر شما قادر باشید یک قرارداد دولتی کسب کنید، مقدار درآمدی که در ازای این ریسک حاصل میکنید، قابل توجه است.
۹. بر خواستههای مشتریان و تجربه آنان از کالا یا خدمات شرکت خود تمرکز کنید
اگر کسب و کارهای کوچک را ستون فقرات جامعه در نظر بگیریم، مشتریان قلب تپنده این کسب و کارهای کوچک هستند. بنابراین، این امر حیاتی است که کسب و کار کوچک شما، کوشش خود را در جهت فراهم آوردن بهترین تجربه ممکن برای مشتریان متمرکز کند. ۹۰ درصد مصرفکنندگان در آمریکا حداقل هفتهای یکبار به کسب و کارهای کوچک مراجعه میکنند. علاوه بر این، ۶۳ درصد از پاسخدهندگان در این مطالعه، گفتهاند نیاز شدیدی به حمایت از کارآفرینان محلی احساس میکنند. این موضوع عمدتا در بخش تسهیلات، خدمات مشتریان و عدالت اجتماعی برای کسب و کارهای محلی نسبت به شرکتهای بزرگ اهمیت ویژهای دارد. در نتیجه، کسب و کارهای کوچک میتوانند با فراهم آوردن خدمات عالی به مشتریان و گنجاندن نظرات آنان در تصمیمات استراتژیک، بر بازار منطقهای خود مسلط شوند.
۱۰. از تغییر نترسید
یکی از سختترین مواردی که مالکان کسب و کارهای کوچک میتوانند بپذیرند، تغییر است. ناتوانی در انطباق با تغییر روندها، ممکن است زودتر از اینکه هرگونه رقابتی بتواند شما را با مشکل مواجه کند، به شکست کسب و کار کوچکتان منجر شود. در واقع استقلال و انعطافپذیری دو مزیت کسب و کارهای کوچک در مقایسه با سازمانهای بزرگ هستند. بروکراسی موجود در شرکتهای بزرگ همیشه مانع انعطافپذیری و ایجاد ساده تغییرات است. نرمافزارهای مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) و دیگر سیستمهای اطلاعاتی یکپارچه میتوانند بینش مورد نیاز کسب و کارهای کوچک را برای فهم روندهای موجود در عملیات آنها ارائه دهند. اینچنین ابزارهایی به شما کمک خواهند کرد در فرصتها سرمایهگذاری کنید و برای تهدیدات قریبالوقوع آماده باشید.
زندگی بهعنوان مالک یک کسب و کار کوچک ممکن است دشوار باشد. اما با اشباع بازارهای محلی و اقتصادی که روزبهروز بیشتر به سمت جهانیشدن میرود، احتمالا فشارهای خارجی به این دسته از کسب و کارها، برطرف نشدنی به نظر میرسد. با این حال استراتژیهای متعددی وجود دارد که کسب و کارهای کوچک میتوانند برای بهبود موقعیت رقابتی خود بر آن تمرکز کنند. آنلاین بودن خود را به بازار یادآوری کنید، ارتباط خود با مشتریان را بهبود دهید و هرگز از تغییر نهراسید.
انتخاب یک شریک B2B خوب جهت کسب و کار
هر فردی در کسب و کار و تجارت و برای افزایش کسب درآمد نیاز به شراکت و جذب همکارانی است تا توسعه کارش سریع تر و افزایش درآمدش بیشتر باشد. در اینجا اصطلاح B2B کاربرد عینی پیدا می کند. B2B عبارت اختصاری BUSINEES TO BUSINESS است و به معنی همکاری و همراهی چند نفر در کار شراکتی جهت کسب درآمد بیشتر است . این کار علاوه بر همفکری بیشتر در کسب و کار ، موجب افزایش کسب درآمد و توسعه فعالیت در زمینه مالی می شود . سوال این است که چگونه برای کسب و کار و درآمد بیشتر، یک شریک B2B مناسب و خوب انتخاب کنیم.
همیشه در ابتدای کار شرایط طوری ست که هر کس (یا هر تیم) فکر میکند که خودش از عهده ی همه ی کارهای خود برمی آید و نیازی به یک شخص یا سازمانی خارج از سازمان خود ندارد. اما عمیق تر اگر نگاه کنیم، (تقریبا) همه ی ما به یک یا چند شریک B2B برای راه اندازی یا توسعه ی کسب و کارمان (حالا یا در بخش تبلیغات یا در بخش تولید محتوا، سئو و…) نیاز داریم و این جاست که اهمیت یک شریک B2B خوب نمایان می شود. ایده آل B2B را از کجا گیر بیاوریم؟ چگونه؟ با چه اصولی؟ دراین مقاله ۱۱ فاکتوری را که در هنگام تصمیم گیری برای همکاری با شرکت ها به صورت B2B نیاز است، بررسی کنیم:
۱) میزان تجربه شما یا شرکتتان در خدمات/کالایی که ارائه میدهید چقدر است؟
شما قبل از شروع همکاری باید از تجربه شرکت رو به رو اطلاعات کسب کنید تا ببینید در حوزه ای که به فعالیت آنها نیاز دارید،تجربه و خبرگی مورد نیازتان را دارند یا نه.شاید یک شرکت قدیمی و باتجربه،از حوزه ای که نیازمند خدمات هستید اطلاعات و تجربه ای نداشته باشد.شما باید مناسب ترین و کارآمدترین شرکت را برای خود انتخاب کنید.این سخنان “گریگ لندر” بنیان گذار شرکت مشاوره ای توسعه کسب و کار CBIZ بود.
۲) آیا قرارداد همکاری بلند مدتی در پرونده خودتان دارید؟اگر جواب بله است،چه شرکت هایی مشتریان بلند مدت شما بودند؟
وجود قرارداد ها و همکاری های بلند مدت نشان دهنده تعهد آن شرکت درقبال مسئولیت هایش است.اگر کسب و کارهای دیگر توانسته اند در بلند مدت با این شرکت کناربیایند،پس احتمال اینکه کسب و کار شما نیز بتواند همکاری موفقی را صورت بدهد نیز زیاد است….شما هم اکنون نظر دارون کوهن مدیر ارشد شرکت B2B matching platform Powerlinx را مطالعه فرمودید.
۳) هم اکنون با چه شرکت هایی همکاری میکنید؟
اشتباه نکنید،بحث تجربه و شلوغ بودن سر یک شرکت متفاوت هستند.شما برای بهتر اجرایی شدن کارتان نیازمند این هستید که شرکت برای شما تمرکز کافی داشته باشد.نه اینکه کارها و خدمات درخواستی شما زیر انبوهی از مشتریان دفن و فراموش شود.
به قول لندرز: «اصلا بعید نیست که شکتی صرفا عطش جذب مشتری داشته باشد و هنگام ارائه خدمات به آنها وابماند و از زیر بار مسئولیتش شانه خالی کند.»
۴) شما چطور و چه کمکی به رشد و توسعه کسب و کار مشریان سابقتان کردید؟
درصورت امکان،بنا به توصیه کوهن،از شرکت مقابل درباره فرآیند خدماتی که ارائه داده و کمکی که به مشتریان سابق مرده و راه حل و نوآوری ویژه اش بپرسید،تا بدانید که این گزینه دربرابر دیگر گزینه های پیشروی شما چه ویژگی متمایزی دارد.
۵) میتوانید ما را با مشتریان کنونی یا سابق خود مرتبط کنید تا باآنها صحبت کنیم؟
اریک کاسابوری «خواندن آمارها و نظرسنجی ها میتواند کمک کند به شما هرگز نمیتوانند جای یک ارتباط مستقیم با مشتریان سابق شرکت را بگیرد.ازآنها نظرشان و دیدگاهشان درباره خدماتی که ه آنها ارائه شده را بپرسید تا بیش از پیش بدانید که قرار است با چه نوع شرکت ارائه دهنده خدمات،همکاری کنید.»
برقرای یک ارتباط B2B عالی:
احساس میکنید برای شروع یک همکاری با شرکت خارجی آماده اید؟ این نکات را نیز مطالعه بفرمایید تا کمک حالتان باشد:
۶) به طور واضح درخواست و خدماتی که نیاز دارید را بیان و شفاف سازی کنید:
اولین گام توجیه دو طرفه است.چه خدماتی نیاز است و این خدمات چگونه ارائه میشود.مزیت هایی که این همکاری برای دو طرف معامله دارد چه چیزی است؟
کوهن بیان میکند که: «اکثر همکاری هایی که به شکست منجر میشوند به این خاطر هستند که دوطرف معامله،در ابتدا انتظارات و خواسته هایشان را برای یک دیگر شفاف سازی نکرده اند.اگر شما نتوانید هدفتان را بطور واضح بیان کنید،چطور انتظار دارید که دیگران بتوانند آن را برایتان ایجاد کنند؟»
همچنین لندرز اضافه کرد:«شما باید قبل از عقد قرارداد با شرکت،از هدف و نیاز خودتان به خوبی و بطور کامل آگاهی داشته باشید.و بدانید که اولویت بندی آن شرکت برای رساندن و انجام خدمات به مشتریانش،چه چیزی است.»
۷) طرف دیگر ماجرا را نیز درنظر بگیرید:
برای شروع یک همکاری دوطرفه B2B شما تنها کسی نخواهید بود که حق حرف زدن و بیان نیازها و انتظاراتش را دارد.شما باید انتظارات طرف مقابل را نیز درنظر بگیرید.کوهن پیشنهاد میکند که کسب و کارهای کوچک بطور کامل و واضح از انتظارات شرکت مقابل اطلاعات کسب کنند و بدانند که چطور میتوانند در رهیابی به این اهداف،خدماتشان را ارائه دند.
کوهن می گوید: «روش دستیابی به یک مذاکره برد-برد همین است،شما باید نیازها و انتظارات طرف مقابلتان را نیز درنظر بگیرید. شما موظف هستید که کسب و کار و جتارت خود را برای طرف مقابل توضیح دهید،همانگونه که انتظار دارید او پاسخگوی شما باشد.»
۸) با دیگر کسب و کارهای تازه راه اندازی شده مشورت کنید:
مشورت با شرکت هایی که از لحاظ گستردگی و مدت فعالیت در رده شرکت شما هستند،کمک بسیار مناسبی میتواند باشد.از آنها در مورد نقاط ضعف و قوتی که در تجربه شخصی شرکتشان داشتند بپرسید تا بتوانید بهترین انتخاب و راه حل را برای شرکت خود برگزینید.
کاسابوری: «در اینکه اینترنت منبع عظیمی از اطلاعات را دراختیار شما میگذارید،شکی نیست؛اما بهترین روش تحقیق و دریافت اطلاعات قابل اعتماد پرسش مستقیم از دیگر شرکت هاست.شرکتهایی که کاری که شما میخواهید انجام دهید را انجام داده اند.اگر بطور مستقیم درحال رقابت نباشید،معمولا پاسخ های دریافتی شما،بدون قصد و غرضورزی خاص،و برای کمک به شما خواهد بود.»
۹) تعادل مناسب میان بودجه و خدماتی که قرار است دریافت کنید:
اکثر شرکت های نوپا،با بودجه محدود شکل میگیرند و شاید صحبت هایی که تاکنون داشته ایم،برای بودجه آنان مانند یک رویا بنظر برسد.اما نظر لندرز در این باره را بشنوید:
«شاید انتخاب یک شرکت خارجی و هزینه هایی که ممکن متحمل شیدفبرای شما و شرکتتان حیاتی و بحرانی بنظر برسد.شما باید از بلندپروازی ها دوری کنید.با توجه به بودجه ای که دارید بهترین انتخاب را کنید.حد و اندازه خود و شرکتان را بدانید.با خرج های زیاد شرکت را به خطر نیاندازید.»
۱۰) به زنجیره فعالیت های جانبی خود بطور مداول نظارت داشته باشید:
فرآیندهای یک شرکت،باید با رهنمودهای مدیرش،در یک راستا و هدف باشد واین مهم مختص فعالیت های داخلی شرکت نمیشود.شما باید تمامی فعالیت های مرتبط با کسب و کارتان را تحت نظر داشته باشید تا در راستای هدفی که مدنظر شماست حرکت کنند.بطور مثال طراحی سایت،طراحی برند،و حتی طراحی دکوراسیون داخلی شرکتتان باید در یک سمت و سو باشد.
جوی هووم،مدیر عامل شرکت نرم افزاری Sparta Systems میگوید :«شرکت ها نیازمند یک دید و نمای از بالا دارند تا فعالیت ها و روند تکمیلی شرکتشان را تحت نظر بگیرد.باید نظاره گر فعالیت های مرتبط با خودشان باشند تا مبادا با عملکرد ضعیف یکی از بخش ها،کل فعالیت شرکت کند و نزولی شود.شرکت ها باید با مکالمات شفاف و واضح سطح کیفی مدنظرشان را به تک تک شرکت های خارجی که با آنها همکاری دارند،گوش زد و بیان بدارند.»
۱۱) یک رابطه اعتماد محور بسازید:
در هر کسب و کار و مشارکت،نکته بسیار مهم و عمده،اعتماد دو طرفه است.هر دو طرف قرارداد باید با یک اعتماد(البته اعتماد را با بیخیالی اشتباه نگیرید) دو طرفه وارد همکاری شوند و این اعتماد را حین همکاری حفظ کنند.ممکن است اخلاق یک شرکت در پرداخت هزینه خدماتی که شما به او ارائه میدهید با آنچه که شما تصور میکنید متفاوت باشد،و اندکی عجله کردن و قضاوت سریع به قطع ارتباط کاری بین شما یا خدشه دار شدن آن،منجر شود.
ویژگی برترین شرکت طراحی محصول در آینده جهت کسب و کار
اگرچه نمیتوان به طور قطع آینده برترین شرکتهای طراحی محصول را پیشبینی کرد اما شاخصهای کنونی نشانههای کلیدی را ارائه میدهند که طبق آنها میتوان وضعیت را تا حدودی پیشبینی کرد.
طراحی انسان محور
بهترین شرکتهای طراحی محصول انسان و نیازهای او را به خوبی میشناسند. آنها برای شناسایی نیاز کاربران همه چیز را با دقت بررسی میکنند، با همکاری طراحان تحقیقات دقیق انجام میدهند تا رضایت خریداران را هر چه بیشتر جلب کنند و کیفیت کسب و کارها را ارتقاء دهند.
پیشبینی میشود که شرکتهای مشاور در حوزه نوآوری در صورتی به موفقیت برسند که یک گروه تحقیقاتی قوی و باتجربه داشته باشند و روشهایی مانند قومشناسی، مشاهده، بررسی میدانی و سناریو نویسی را به صورت حرفهای انجام دهند. در محیطی که همه چیز به درستی و به بهترین شکل کار میکند، خدمترسانی به مردم، راهی برای رسیدن به موفقیت است.
تفکر آیندهنگرانه
نوآوری برای شرکتهای طراحی محصول امری کلیدی است و موفقترین آنها احتمالاً همانهایی هستند که امروز نقش یک رهبر را برای شرکتهای دیگر ایفا میکنند. چنین شرکتهایی میتوانند آینده را شکل دهند و خود نیز قسمتی از آن باشند.
گرایشهای زیباییشناسی
زیباییشناسی نقش اساسی در طراحی دارد. همانطور که طراحی عملکرد برای کارایی محصول مهم است، زیبایی محصول نیز باید مد نظر قرار گیرد.
بهترین تصمیمات در مورد زیباییشناسی زمانی گرفته میشود که روند طراحی انسان محور نیز رعایت شده باشد.
تحقیقات نشان میدهد که زیبایی محصول هیجان افراد را تحت تأثیر قرار میدهد. شرکتهای موفق با طراحان پیشرو همکاری میکنند، کسانی که این نکته را میدانند و به کارمندان و شرکا برای خلق یک اثر زیبا کمک میکنند.
بهترین شرکتهای طراحی محصول در آینده، امروز روش تفکر طراحی را رهبری میکنند. آنها در آینده همکاری بین طراحان جوان و افراد با تجربه، محققین و مهندسین را رواج خواهند داد.
تنوع و اتحاد
بهترین شرکتها از افرادی با مهارتها و سوابق گوناگون تشکیل شدهاند که برای انجام یک هدف گرد هم آمدهاند. اشخاص با تجربیات و مهارتهای مختلف نقش ویژه و منحصر به فردی را در روند طراحی محصول ایفا خواهند کرد.
در آینده همکاری طراحان، مهندسین و محققین گسترش خواهد یافت و شرکتهایی که فقط در یکی از این زمینهها رشد یافتهاند، باقی نخواهند ماند.
سختکوشی
شرکتهای طراحی محصولِ آینده روی افراد عامل سرمایهگذاری خواهند کرد. افرادی که سخت کار میکنند تا محصولی جدید و مبتکرانه خلق کنند. همچنین شرکتهایی که همکاری همه افرادِ یک مجموعه و اشتراکگذاری اطلاعات را در اولویت قرار میدهند، در آینده نیز پیشرو و موفق خواهند بود.
توسعه کسب درآمد با نمونه کالای رایگان
بهعنوان یک مصرفکننده، من عاشق نمونههای رایگان هستم، تا موارد مختلف را بدون پرداخت پول تجربه کنم. به همین دلیل Costco یکی از محبوبترین فروشگاههای من است.
و از طرفی دیگر من بهعنوان یک کارآفرین، در حال جمعآوری استراتژیهای استفاده از نمونههای رایگان برای رشد کسبوکار خود هستم. شاید شما هم بخواهید این موارد را امتحان کنید.
بهطور مثال کسبوکارهای کوچک در این زمینه چیزهای زیادی میتوانند یاد بگیرند. مثلا سرویس نرمافزارهای آنلاین حق انتخابهای زیادی در این زمینه به مشتریهای خود میدهند. در اینجا چند مورد از این انتخابها را مثال میزنیم:
- یک ماه استفاده رایگان
- داده رایگان برای یک دامنه
- ثبتنام برای برنامه مبتدی بهصورت رایگان
بیشتر کمپانیهای سرویس نرمافزار اینترنتی، میدانند که عموم مردم در ثبتنام اینگونه موارد مردد هستند؛ اما ارائه پیشنهاد استفاده رایگان به این معنا است که شما میتوانید بدون پرداخت پول استفاده از آن را تجربه کنید. این کمپانیها همچنین میدانند افرادی که مدتی بهصورت رایگان از سرویس استفاده کردهاند احتمال بیشتری وجود دارد که از سرویسهای پولی آن استفاده کنند نسبت به کسانی که اصلاً از آن سرویس استفادهای نکردهاند.
در اینجا ما ۴ روشی را برای استفاده از نمونههای رایگان که با آن به سود بیشتری برسید مطرح میکنیم. چه کارِ شما بهصورت سرویس آنلاین باشد، چه نباشد.
۱. نمونههای رایگان بهعنوان تبلیغات برند
این هفته من ۲ بسته کورن فلکس را بهعنوان آزمایش مزه، در فروشگاه گرفتم. میتوانم بهجرئت بگویم که هماکنون من این برند را دوست دارم. طعم و مزهی موردعلاقهی همسر و دخترم را پیدا کردم و فهمیدم که با خرید از Costco مبلغ کمتری از فروشگاه محلی برای پرداخت این محصول خرج میکنم. آن نمونه رایگان باعث شد در طی ماهها چندین کورن فلکس را بخرم.
چیزی که در مورد Costco خیلی جالب است، استفاده از استراتژی ارائه نمونههای رایگان بهعنوان برنامه بلندمدت بازرگانی آنهاست. زمانی بود که به دلیل بیپولی و گرسنه بودن به فروشگاه Costco میرفتیم تا با خوردن این نمونهها کمی تا قسمتی سیر بشویم.
امروزه اعطای نمونه رایگان در فروشگاهها تبدیل بهنوعی تفریح شدهاند. این فروشگاه فقط با استفاده از جذابیت نمونههای رایگان، توانسته صدها دلار جنسهای دیگر به ما بفروشد.
۲. نمونه رایگان بهعنوان پاداش به مشتری
دوست استرالیایی من هر وقت که محصولات آرایشی بهداشتی سفارش میدهد نمونههای رایگان متنوعی را دریافت میکند. در سایت Recreate You با هر سفارش ۲ هدیه ارسال میشود. در نظر مشتری ارزش مالی این هدایا و کالاها اصلاً مهم نیستند، اما پاداش خوبی است. چنین به نظر میرسد که با پرداخت پولی معین، بیش از ارزش آن، کالایی دریافت میکنید. برای کمپانی این روشی است که محصولات متنوع خودش را برای فروش بیشتر در دسترس مشتریانش قرار بدهد.
وقتیکه مشتریان یکبار محصولی را بهصورت رایگان امتحان کنند، بهاحتمالزیاد با پرداخت پول بازهم میخواهند آن را مصرف کنند. اگر هر مشتری درنهایت محصول را بعد از امتحان رایگان بخرد، شرکت ارزش هر مشتریاش را دو برابر کرده است.
۳. نمونه رایگان برای شروع پرقدرت کسبوکاری جدید
هر استارتآپی میداند که امروزه ایجاد سروصدا بسیار سخت شده است. پیشنهاد نمونه رایگان روشی است که افراد اندکی بایستند و یادداشتی بردارند. اگر من رستورانی بازکنم، فردی را بیرون در میگذارم تا یکی از غذاهای شاخص رستوران را بهصورت کم به افراد رهگذر پیشنهاد و در کنار آن کارت ویزیت یا منو رستوران هم ارائه دهد.
در یک نوشیدنی فروشی شخصی چنین کاری انجام داد و این کار چنان سروصدایی راه انداخت که روزها در شبکههای اجتماعی حرف از این فروشگاه بود.
۴. نمونههای رایگان در برگزاری مراسم
افراد بعد از شرکت در مراسم با آن احساس نزدیکی خواهند داشت. در چنین مراسمی با ارائه محصولات خودتان بهصورت رایگان باعث میشوید که ازلحاظ احساسی شرکتکنندگان آن به محصولات شما نزدیک شوند. چه جایی بهتر ازاینگونه مراسمها برای ارائه محصولات رایگان.
بهطور مثال کمپانی Arctic East که تولیدکنندهی کمپرس یخ است حدود هشتاد هزار نمونه از محصول خود را در ماراتونهای شیکاگو و فیلادلفیا بهصورت رایگان عرضه کرد. تصور کنید بعد از ۲۶ مایل دوندگی پیوسته کسی بهصورت رایگان به شما کمپرس یخی بدهد که درد عضلات شمارا کاهش دهد. بعدازاین ماراتون به نظر شما آیا تعدادی زیادی از دوندگان بعد از تمرینات سخت خود از چنین محصولی استفاده نخواهند کرد؟
راههای زیادی برای استفاده از نمونههای رایگان برای پیشرفت کسبوکار شما وجود دارد. خودتان باکمی فکر به راهحلهای خلاقانهی زیادی خواهید رسید.
شیوه کسب درآمد در آلمان
کشور آلمان یکی از قوی ترین اقتصادهای جهان را در اختیار دارد، مدیریت قوی، کار و تلاش و توجه به کسب و کار نوین و دقت در تولید و رضایت مشتری اساس فرهنگ کسب درآمد و کار این کشور می باشد. اقتصاد و کسب و کار آلمان بر نظم دقیق و توجه به دانش روز و تولید محصول با کیفیت استوار است . در اینجا قصد دارم تا فرهنگ کسب و کار در کشور آلمان و اینکه شیوه کسب درآمد در این کشور اروپایی چگونه است را بررسی کنم.
ساختارهای فضای کسب و کار در آلمان
رشد لگو در کسب درآمد اسباب بازی ها
لگو مثل سایر شرکتهای اقتصادی با فراز و فرودهای زیادی همراه بوده است. زمانی این تولید کننده بزرگ اسباب بازی در کسب و کارش با مشکل اسی روبرو شد و نه تنها کسب درآمد نداشت که تا مرز ورشکستگی پیش رفت ولی لگو دست از تلاش بر نداشت و با استفاده از تبلیغات آنلاین و تبلیغ در شبکه های اجتماعی و نیز نمایش برند خود در فضای مجازی دوباره خود را اجیا کرد و چنان در کسب درآمد آنلاین موفق عمل کرده که دیگر اثری از رکود در آن مشاهده نمی شود. ضمن اینکه به خواسته مشتریان خود اهمیت می دهد و تلاش می کند تا حضورش در شبکه های اجتماعی و کسب درآمد آنلاین به روز و کاملا جدید باشد. از توییتر و فیسبوک گرفته تا پیام رسانها همه را ابزار تبلیغ کسب درآمد آنلاین خود کرده است.
همان طور که گفتم، لگو یکی از برند های دوست داشتنی این سیاره است. بقای این برند به مدت ۸۰ سال، گواه کیفیت بالا و نوآوری های آن بوده که آن را در طول چندین دهه، برای هر نسلی دوست داشتنی کرده است.
یک دهه پیش لگو در آستانه ورشکستگی قرار داشت، اما مدیر اجرایی این کمپانی «یورگن ویگ نادستورپ» تغییراتی را در لگو اعمال کرد که درنتیجه این تغییرات امروزه لگو به پر قدرت ترین کمپانی اسباب بازی سازی جهان تبدیل شدهاست.
بدون شک یکی از دلایل بقای چندین ساله این برند، همکاری با تولید کنندگان فیلمهای محبوبی مثل Harry Potter، Star Wars و The Simpsons بوده است. لگو در سال ۲۰۱۴ از طریق بازاریابی محتوا و با ساخت فیلم The LEGO Movie در اوج موفقیت قرار گرفت.
در سال ۲۰۱۲، گراهام چارتون استراتژی آنلاین لگو را بر عهده گرفت. وی معتقد بود با وجود گستردگی نام لگو در شبکههای اجتماعی و استقبال مردمی نسبت به این برند، ارتباط لگو در مقایسه با سایر برندها با مصرف کنندگانش بسیار محدود است. با این وجود، لگو طی دو سال رویکرد خود را تغییر داد. امروزه کانالهای اجتماعی این کمپانی دائما مشغول تولید محتوا بوده و ارتباط با مشتریان را جزو اولویتهای خود قرار داده است. لگو همچنین وب سایتی طراحی کرده که به کمک آن از ایدههای خلاقانه مخاطبان در تولید محصولات خود بهره میبرد.
لگو در طول سالهای تاسیس خود، روشهای تبلیغاتی و بازاریابی مختلفی را به کار گرفتهاست؛ چاپ مجله مخصوص کودکان، تولید کتابهای مرتبط با این برند و تغییر لوگوی این شرکت ازجمله این روش ها و اقدامات بودهاست.
تبلیغات در شبکه های اجتماعی
فیس بوک لگو حدود ۱۰میلیون مخاطب دارد و از طریق این شبکه اجتماعی، ویدئو ها و محتوای تبلیغاتی خود را با هشتگ های مرتبط با آنها در معرض دید مخاطبان قرار میدهد. بیشتر مخاطبان فیس بوک لگو داخل ایالات متحده هستند و پس از آن برزیل و انگلستان در رتبه های دوم و سوم قرار دارند. با بررسی فیس بوک لگو متوجه خواهیم شد که محتوای آن بیشتر شامل عکسها، ویدئوها و لینکهای تبلیغاتی است که برای دنبال کنندگان خود به اشتراک گذاشته.
تمام به روز رسانیهای فیس بوک لگو بصری بوده و به شدت روی کیفیت عکسها و ویدئوهای خود تاکید دارد. این برند در صفحه فیس بوک خود تبلیغات کمپانیهای دیگری را که با آنها همکاری دارد نیز قرار میدهد. لگو به تمام نظرات و سوالات مخاطبان خود پاسخ میدهد و با این شیوه نه تنها مخاطبان خود را راضی نگه میدارد، بلکه در جذب مخاطبان جدید نیز به آنها کمک میکند.
توییتر لگو بیش از ۲۰۰K دنبال کننده دارد. آنها بیشتر توییتهای خود را در طول روز و بعد از ساعات کاری پست میکنند، چون معمولا کاربران بیشتری در این ساعات در توییتر هستند. درست مثل فیس بوک، توییتهای لگو نیز شامل ویدئو ها و عکس های تبلیغاتی این کمپانی است. اضافه کردن هشتگ نیز یکی از بخش های مهم توییت هاست.
لگو از توییتر بیشتر به عنوان مجرایی برای خدمت به مشتریانش استفاده میکند، به این شکل که مشتریان میتوانند انتقادات و پیشنهادات خود را توییت کرده و پاسخ خود را به سرعت دریافت کنند. اکانت توییتری که هفت ماه پیش از اکران فیلم The LEGO Movie ساخته شدهبود، به پیش بینی استقبال مردمی از این فیلم کمک کرد.
لگو از طریق این اکانت گزیده عکسهای طرفداران و دنبال کنندگان خود را با دیگران به اشتراک میگذاشت. به این ترتیب لگو از توییتر برای بازاریابی و تبلیغات، ارتباط با مردم، رسیدگی به خدمات مشتریان و انتشار اخبار خود استفاده میکند.
لگو حجم زیادی محتوای ویدئویی داشته و دائما آنها را در کانالهای مختلف خود منتشر میکند. هر یک از مجموعههای لگو کانال و محتوای مخصوص به خودش را دارد. محتوای این ویدئوها سریالهای کوتاه، تبلیغات و موزیک ویدئو را شامل می شوند. یک بخش از این ویدئو ها Micro Square نام دارد که روش های ساخت اشیاء مختلف را به مخاطبان آموزش میدهد. در نتیجه لگو از یوتیوب برای بازاریابی محتوا، ارتباط با مشتریان و انتشار تبلیغات کمپانی به خوبی بهره بردهاست.
طراحی دوباره وب سایت
لگو طراحی وب سایت خود را در سال ۲۰۱۱ تغییر داد و بخش گالری عکس، بازی و ارسال پیغام را به آن اضافه کرد. آنها همچنین آدرس وب سایت تولید کنندگان خط داستانی این کمپانی مثل Lord of the Ring و Star Wars را نیز در وب سایت خود قرار دادهاند. به این ترتیب این وب سایت بستری را فراهم می کند تا طرفداران این برند در فضای مجازی با یکدیگر در تعامل بوده و این فرصت را داشته باشند که به بازی و تقسیم افکار خلاقانه خود با دیگران بپردازند.
لگو لند
این کمپانی با در اختیار داشتن تیم تحقیقاتی به تحقیق و بررسی مشتریان خود مشغول است تا محصولات آینده خود را براساس خواسته و سلیقه مردم تولید کند.
محققان لگو متوجه شدند که تفاوت بزرگی بین والدین اروپایی و آمریکایی وجود دارد؛ والدین آمریکایی ترجیح می دهند کودکان شان به تنهایی بازی کرده و نیازی به حضور پدر و مادر در کنار آنها وجود نداشته باشد. در مقابل والدین اروپایی بیشتر تمایل دارند وقت خود را با فرزندان شان سپری کنند. به این ترتیب بود که ایده ساخت «لگولند» به ذهن این کمپانی رسید تا از این راه بتواند والدین را بیشتر از گذشته در کنار کودکان شان نگه دارد.
بازاریابی و تبلیغات برای مخاطبان بزرگسال
تا پیش از سال ۲۰۰۰، بازاریابان لگو تمام وقت و تلاش خود را برای جلب رضایت کودکان و والدین آنها صرف می کردند. اما در این بین جمعی از طرفداران بزرگسال نیز وجود داشتند که پتانسیل بازاریابی را داشتند ولی به طور کلی نادیده گرفته شدند.
تیم تحقیق لگو متوجه شد طرفداران بزرگسال این برند سالانه به طور میانگین، هزینه بیشتری را برای خرید محصولات این کمپانی می پردازند. همین موضوع لگو را به فکر ساخت محصولات گران قیمت تر انداخت. برای مثال ماکت ۵۰۰۰ تکه ای Star Wars ساخت این شرکت به قیمت ۵۰۰ دلار به سرعت به فروش می رسید.
کارخانه لگو
در سال ۲۰۰۵، این شرکت ایده کارخانه لگو را عملیاتی کرد. کارخانه لگو وب سایتی بود که افراد می توانستند مدل های مورد نظر خود را طراحی کرده و برای ساخت طرح خود هر تعداد آجر و وسایلی را که نیاز دارند از این وب سایت خریداری کنند.
کالای مورد نیاز مشتریان از طریق حمل و نقل دریایی به دست شان می رسد و در نهایت این امکان وجود خواهد داشت که مدل نهایی شده خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارند. کارخانه لگو این اشتیاق را در کاربران به وجود می آورد که مدت زمان بیشتری را داخل وب سایت صرف کنند.
تبلیغات چاپی
در سال ۲۰۰۶، لگو با کمک آژانس تبلیغاتی Blattner Brunner، مجموعه ای از تبلیغات چاپی را منتشر کرد که در آن به رشد خلاقیت افراد از طریق سازه های لگو اشاره داشت.
لگو همچنان به پیشرفت کسب و کار و بازار خود ادامه می دهد. دفتر اصلی این کمپانی در دانمارک، انگلستان، ایالات متحده و چین قرار دارد و طی دهه های گذشته توانسته است میزان سود دهی خود را چهار برابر افزایش دهد. لگو با پیروی از استراتژی تداوم و وفق پذیری در شرایط مختلف بدون شک برای دو تا سه قرن آینده نیز تداوم خواهد داشت.
دامپینگ در کسب درآمد
خیانت بزرگی بنام دامپینگ در جامعه در حال وقوع است. هوشیار باشید.
یک فروشگاه زنجیره ای را تجسم کنید. بسیار بزرگ. بسیار شیک. وارد محله ای می شود. محله ای با مردمانی از طبقه متوسط. نبش اصلی ترین چهار راه محله، زمینی به وسعت 10 هزار مترمربع را می خرد. آن را در هفت طبقه می سازد. با پله برقی، آینه ها و لامپ های زیبا.
خوشحالید نه؟
فروشگاه شروع به کار می کند. تعداد زیادی از اهالی محل را هم استخدام می کند. ولی فقط چند ساعت در هفته. مثلا روزی یکی دو ساعت. چه خاصیتی دارد؟ روشن است که وقتی خانم خانه دو ساعت در فروشگاهی که با آن همه زلم زیمبو و رعایت قواعد مارکتینگ چیده شده کار می کند، خرید روزانه اش را هم از همانجا انجام خواهد داد. بخصوص که قیمت ها هم پائین تر از عباس آقای میوه فروش و حسین آقای پارچه فروش است. حتی پائین تر از قیمت تمام شده! به این می گویند دامپینگ! جالب اینکه خانم عباس آقا هم میوه اش را تازه از همان فروشگاه می خرد. چرا؟ چون عباس آقا سالها هرچه میوه بد داشته که کسی نخریده بوده به منزل آورده. الان خانم عباس آقا خودش دارد کار می کند. با حقوق خودش حسرت سالیان را از دلش در می آورد.
چند ماهی گذشته. کار و بار عباس آقا و حسین آقا خراب است. درآمدشان اجاره مغازه شان را هم در نمی آورد. شاگرد مغازه اخراج می شود و می رود در فروشگاه زنجیره ای استخدام می شود. هفته ای 10 ساعت. ولی حقوق ساعتی اش بالاست. این حقوق ساعتی آنچنان توقع او را بالا برده که جای دیگری نمی تواند کار پیدا کند.
دو سال گذشته. عباس آقا در شرف ورشکستگی است. آخرین مقاومت ها را کنار می گذارد و مغازه را تعطیل می کند. او نیز به فروشگاه زنجیره ای می رود و زیر دست شاگرد سابقش که حالا یکی از انباردارهای فروشگاه است استخدام می شود. همسرش اما اخراج شده است. چون انتظار داشته بعد از دو سال حقوقش یا دست کم ساعت کارش اضافه شود.
چهار سال گذشته است. صاحب مغازه عباس آقا دو سال است اجاره ای نگرفته است. از وقتی عباس آقا مغازه اش را خالی کرده یکی دو مستاجر عوض کرده که هیچکدام بیش از یکی دو ماه دوام نیاورده اند. کاسبی نیست. مغازه ها را به قیمت ارزانی می فروشد به یک بساز و بفروش.
سال پنجم دیگر محله مردمانی از طبقه متوسط ندارد. حسین آقا و شاگردش هر دو کارگر ساختمانی هستند. قیمت های فروشگاه زنجیره ای بالاست. سود هشتصد درصدی روی قیمت تمام شده کالا عادی است. فروشگاه حقوق ساعتی را کم کرده. تعداد بیشتری را با ساعت های کمتر استخدام کرده است.
سال هفتم. فروشگاه محله را به خاک سیاه نشانده. کسی دیگر در آن محله پس اندازی ندارد. فروشگاه کالاهایش را به سایر شعبه ها انتقال می دهد. این شعبه تعطیل است. مردم فقیر منطقه قدرت خرید از چنین فروشگاه باکلاسی را ندارند!
این اتفاقی است که هر روز در آمریکا می افتد. صاحب فروشگاه همان یک درصد است و ساکنین محله همان 99 درصد. فقرا فقیرتر و پولدارها پولدارتر می شوند. شهردارهای مناطق و شهرهای کوچک هر روز با التماس از مردم می خواهند که به جای خرید از فروشگاه های عظیم، از بیزینس های محلی (عباس آقا و حسین آقا) خرید کنند. ولی اغلب مردم با همین طرز فکر شما خریدشان را از غول های بزرگ انجام می دهند. شیک. ارزان!
از خودتان بپرسید چرا اروپا غول های آمریکایی مثل والمارت را محدود کرده؟ جالب اینکه به دلیل همین محدودیت متهم به کمونیست بودن و مخالفت با تجارت آزاد هم می شود.
نه دوست عزیز. هرکه ارزان می فروشد برای رضای خدا ارزان نمی فروشد!
اگر چین سیب و پرتقالش را با ضرر وارد کشورتان می کند و ارزانتر از باغدار شما ميفروشد برای این است که می خواهد باغدار باغش را نابود کند و ویلا بسازد. اگر چین پیراهن مردانه را در تهران می فروشد 5000 تومن و شما برای دوختن همان پیراهن باید 10 هزار تومن مزد بدهی، فقط به دلیل ارزانی نیروی کار چینی نیست! بلکه دارد دامپینگ می کند! قضیه خیلی ساده است .
این قضیه متاسفانه دلیل اصلی تعطیلی کارخانجات اخیر است.
✍️برگرفته از پژوهش استاد جامعه شناسی دکتر جمالو
آینده تبلیغات دیجیتال و کسب درآمد آنلاین
۱٫ درآمد حاصل از تبلیغات دسکتاپ نسبتاً ثابت و درآمد حاصل از تبلیغات موبایل در حال انفجار است
بازاریابها از شنیدن این عبارت که «امسال سال موبایل» است، خسته شدهاند، اما مطالبی که میکر ارائه دادهاست، نشان میدهد که درآمد حاصل از تبلیغات موبایل بسیار بیشتر از دستکاپ است. درآمد حاصل از تبلیغات اینترنتی به ۶۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۵ رسید که در مقایسه با سال ۲۰۱۴، افزایش ۲۰ درصدی داشته است. درآمد حاصل از تبلیغات موبایل ۶۶ درصد رشد کرده است که در خصوص دسکتاپ این مقدار تنها به پنج درصد میرسد.
شکل ۱: تبلیغات اینترنتی در آمریکا بین سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۵
در ضمن، مصرفکنندگان ۲۵ درصد وقت خود را صرف موبایلهایشان میکنند که ۱۲ درصد بودجه تبلیغات را تصرف میکند. طبق ارزیابی میکر، این یعنی فرصت بکر ۲۱ میلیارد دلاری برای برندهای آمریکایی که خود را با نحوه استفاده مردم از رسانه همگام کنند. در مقایسه با موبایل، مصرف کنندگان ۲۲ درصد وقت خود را صرف دسکتاپهایشان میکنند و تبلیغکنندگان ۲۳ درصد بودجه را به تبلیغات دسکتاپ اختصاص میدهند.
۲٫ این بازی گوگل و فیسبوک برای برنده شدن است
دوست داشته باشید یا نه، مارک زاکربرگ، نیروی مخرب تبلیغات را ایجاد کرده است. بین سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵، درآمد حاصل از تبلیغات فیسبوک ۵۹ درصد رشد داشت و بخش عمده این تبلیغات در دستگاههای موبایل انجام میگرفت. در ضمن، درآمد حاصل از تبلیغات گوگل در همان دوره زمانی ۱۸ درصد بود. به نظر میرسد درآمد گوگل در مقایسه با فیسبوک ناچیز باشد، اما تمام دستگاههای پخش دیجیتال دیگر، به ۱۳ درصد رشد کل کمک کردند. گوگل و فیسبوک با هم ۷۶درصد رشد تبلیغات اینترنتی را در اختیار داشتند.
شکل ۲: درآمد حاصل از تبلیغات و نرخ رشد (%) گوگل در مقابل فیسبوک و دیگران. آمریکا؛ سال ۲۰۱۴-۲۰۱۵
۳٫ مصرفکنندگان از تبلیغات آنلاین ناراضی هستند
گزارشهای میکر، شامل دادههایی از شرکت ویدیویی Unruly بود که نشان میداد رونق تبلیغات آنلاین برای مصرفکنندگان اصلاً جالب و شگفتانگیز نیست. ۹۲ درصد از ۳۲۰۰ کاربر اینترنت عنوان کردهاند که قصد دارند از مسدودکنندههای تبلیغات (ad blocker) استفاده کنند و ۶۲ درصد مردم گفتهاند که تبلیغات ابتدای فیلم موجب ناراحتی آنها میشود. همچنین مطالعات نشان دادند که ۸۱ درصد تبلیغات ویدیویی بیصدا هستند و برای آنکه صدا پخش شود، مصرفکنندگان باید روی آنها کلیک کنند.
۴٫ قوانین موبایل برای مسدود کردن تبلیغات
میکر، همچنین در خصوص مسدود کردن تبلیغات، تحقیقات جدیدی از PageFair ارائه کرد که نشان میداد ۴۰۰ میلیون کاربر در سطح جهان تبلیغاتی را که در وب موبایل عرضه میشود، مسدود میکنند که این تعداد در کاربران دسکتاپ به ۲۰۰ میلیون نفر میرسد.
شکل ۳: کاربران جهانی استفادهکننده از مسدودکنندههای تبلیغات در وب (موبایل+ دسکتاپ)
از آنجا که فناوری PageFair به ناشران کمک میکند تا درباره مسدودکنندههای تبلیغات کار کنند و مسدودکنندگان تبلیغات موبایل تنها یک سال است که فعالیت خود را آغاز کردهاند، به این نتایج باید با شک و تردید نگریست.
۵٫ هرچه کوتاهتر بهتر
میکر برای نشان دادن نحوه عملکرد ویدیوهای کوتاه در موبایل، به دو کمپین Snapchat -کمپینی برای Spotify و کمپینی برای Universal Pictures’Furious 7 – از سال گذشته اشاره کرد.
Universal در مارچ ۲۰۱۵ حامی مالی فستیوال موسیقی آلترا میامی بود که بیش از ۱۴ میلیون بازدید داشت. در ماه دسامبر، Spotify به دلیل راه انداختن کمپینی در بخش Discover که برجستهترین هنرمندان سال را اعلام میکرد، حق اشتراک را تا تقریباً ۳۰ درصد افزایش داد.
۶٫ نسل هزاره همچنـان در فیسبوک هستند
با وجود گزارشهای پیدرپی که فیسبوک را مناسب نوجوانان و جوانان نمیدانند، طبق دادههایی از comScore که میکر به اشتراک گذاشته، این پلتفرم اجتماعی همچنان در دسترس اکثر نسل هزاره است. این دادهها میانگین ماهیانه دقایقی را که هر بازدیدکننده در شبکههای اجتماعی حضور مییابد، اندازهگیری میکند؛ فیسبوک، اینستاگرام و اسنپچت، مدعی بیشترین دسترسی هستند.
شکل ۴: نفوذ مخاطبان دیجیتال در رده سنی ۱۸ تا ۳۴ سال در مقابل تعامل شبکههای اجتماعی پیشرو در آمریکا
جالب است که با وجود آنکه این مقدار در وبگاه تامبلر متعلق به یاهو، به کمی بیشتر از ۲۰ درصد در ۱۸ تا ۳۴سالهها میرسد، میانگین حضور هر کاربر در این شبکه اجتماعی ۲۰۰ دقیقه است. در ضمن این میزان در توییتر به بیش از ۵۰ درصد نسل هزاره میرسد، درحالیکه میانگین زمانسپریشده در این شبکه اجتماعی بهطور چشمگیری کمتر است.
۷٫ چت آینده است
برندهای تجاری بنا به دلایل واقعی، بازاریابی مبتنی بر چت و روباتها را با آغوش باز میپذیرند. چارتی که در شکل شماره پنج آمده است، رشد سریع واتساپ، فیسبوک مسنجر و ویچت را در شش سال گذشته و نحوه مقایسه آنها با اینستاگرام، توییتر و لینکدین را نشان میدهد.
شکل ۵: کاربران فعال ماهانه در شبکههای اجتماعی و مسنجرها، سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۵
کسب درآمد آنلاین نوین به سبک دراپ شیپینگ
شاید برای تان جالب باشد بدانید چگونه میتوان بدون داشتن مکانی فیزیکی، فروشگاه آنلاین داشت. به این ترتیب که کالا طبق سفارشات آنلاین مستقیما از انبار تامین کننده به خریدار ارسال میشود. چنین فروشگاههای مجازی با ریسک کم می توانند برای کسب و کارهای نوپا و مدیرانی با سرمایه کم، کارآمد بوده و یکی از بهترین روشها برای آزمایش محصولات جدید باشند.
برای اطلاع از کم و کیف این رویکرد نوین و اهمیت آن در تجارت الکترونیک و جزییات اجرایی شدن آن با دکتر میثم شیرخدایی، عضو هیأت علمی دانشگاه و مشاور کسب و کار گفت وگویی ترتیب دادیم که ماحصل آن را در ادامه میخوانید.
توزیع کالا در بستر تجارت الکترونیک
میثم شیرخدایی، عضو هیأت علمی دانشگاه و مشاور کسب و کار در مورد اهمیت دراپ شیپینگ در تجارت الکترونیک چنین توضیح می دهد که دراپ شیپینگ در حقیقت یک روش مدیریت زنجیره تامین است که در آن خرده فروش موجودی کالا را در انبار نگه نمی دارد و به جای آن سفارش مشتریان و جزییات حمل و نقل محصول را به سازنده یا عمده فروش یا حتی به خرده فروش دیگری انتقال می دهد که این سازنده یا عمده فروش محصول را به صورت مستقیم برای مشتری ارسال خواهد کرد.
در دراپ شیپینگ مشابه هر کسب و کار خرده فروش دیگر، اکثر سود از تفاوت بین قیمت عمده فروشی و خرده فروشی حاصل می شود. همچنین گاهی برخی خرده فروشان درصدی از فروش را به عنوان کمیسیون از عمده فروش دریافت می کنند. دراپ شیپینگ یکی از بهترین راه های کسب ثروت در دنیای امروز است؛ شیوه ای از توزیع کالا که با استفاده از امکانات موجود در بستر تجارت الکترونیک به سرعت رشد کرده است.
امروزه اینترنت به هر خرده فروش چه کوچک چه بزرگ، این اجازه را می دهد که مشتریانی از سراسر دنیا داشته باشد. خرده فروشان، دیگر مانند گذشته با محدودیت مکان فیزیکی برای فروش روبه رو نیستند. تجارت الکترونیک محدودیت جغرافیایی بازاریابی B2C را برداشته و این امر از طریق دراپ شیپینگ آسان شده است.
فراهم سازی زیرساخت های سخت و نرم
این کارشناس در مورد جزییات اجرایی شدن این رویکرد بیان می کند: اجرای این رویکرد مستلزم فراهم سازی زیرساخت های سخت و نرم مرتبط است که عبارتند از: اول) تعیین مدل کسب و کار. تصمیم گیری در خصوص هر یک از عوامل زیر باید صورت گیرد:
۱- مشتری: در بخش مشتری به این نکته توجه می شود که مشتریان هدف سازمان چه گروه هایی هستند، کانال های ارتباطی با مشتریان چگونه تعریف شده و سازمان چه کانال هایی را جهــت ارائـــه محصولات و خدمات خود به مشتریان تدارک دیده است.
۲- اقلام قابل ارائه به مشتری: در این بخش به این نکته توجه می شود که سازمان جهت ایجاد ارزش برای مشتریان چه محصولات یا خدماتی را تولید می کند.
۳- زیرساخت های کسب و کار: بخش سوم از مدل های کسب وکار به زیرساخت های کسب و کار توجه دارد. این زیرساخت ها شامل شناسایی شبکه همکاران، قابلیت اصلی و ساختار خلق ارزش است. شبکه همکاران به این معناست که طرف های خارجی کسب و کار که به طور راهبردی برای کار با ما جهت تحقق اهداف بلندمدت مشترک و منافع پایدار انتخاب شده اند، شامل چه سازمان هایی هستند. قابلیت اصلی یا به عبارت بهتر شایستگی محوری کسب وکار به معنای توانمندی یا فعالیت درونی مناسب است که برای شرایط رقابتی، سودآوری و کارایی محوریت دارد.
ساختار خلق ارزش به منابع مشهود و نامشهود اشاره دارد که قابلیت اصلی یا شایستگی محوری کسب وکار مبتنی بر آنها ایجاد می شود.
۴- مالی: در بخش مالی از مدل کسب و کار این موضوع مورد توجه قرار می گیرد که کسب وکار مورد بررسی از چه راه هایی درآمدزایی کرده و منابع مالی را برای خود فراهم می کند و اینکه این منابع مالی چگونه صرف هزینه ها می شود.
دوم) تدوین آمیخته اطلاع رسانی و ترفیع مشتریان (که می تواند از طریق ارسال کاتالوگ، بازاریابی الکترونیکی از طریق تبلیغات الکترونیکی مانند پاپ آپ ها در وب سایت های معتبر، ایجاد سایت اطلاع رسانی درخصوص خدمات، بازاریابی از طریق شبکه های مجازی مانند اینستاگرام، فیس بوک، تلگرام و… باشد.)
خط مشی بازگشت محصول
او در ادامه درخصوص بحث تضمین کالا یا عدم رضایت مشتریان در این رویکرد نکاتی را به این صورت بیان می کند که زمانی که از دراپ شیپینگ استفاده می کنید بخش زیادی از تجربیات مشتریان از کنترل شما خارج است، بنابراین باید در انتخاب فروشنده دقت داشت، دراپ شیپینگ چیزی نیست که هر فروشنده ای بتواند به خوبی آن را انجام دهد.
انجام برند سازی با پکیجینگ نیز در این راه موثر است. همچنین شرکت ها باید خط مشی بازگشت محصول یا return policy داشته باشند. خط مشی بازگشت محصول در حقیقت وجود رویه ای مشخص جهت امکان بازپس فرستادن محصول توسط مشتری به هر دلیل است. خط مشی بازگشت محصول سبب جلب اعتماد مشتری و کاهش ریسک خرید او و در نهایت افزایش تمایل مشتری به خریدهای با رویکرد دراپ شیپینگ می شود.
بهترین رویکرد برای آزمایش محصولات جدید یا راه اندازی استارتاپ
شیرخدایی در پاسخ به این سوال که چه افرادی می توانند به سراغ این کسب وکار رفته و چه کسب و کارهایی بهتر است با این روش پا بگیرد، می گوید: این مدل یکی از بهترین روش ها برای آزمایش محصولات جدید یا راه اندازی استارتاپ جدید قبل از سرمایه گذاری زیاد روی محصول نهایی یا انبار داری است.
دراپ شیپینگ مدل فروش آنلاین کم هزینه ای است که حتی نیازی به خرید پیش از سفارش ندارد. بنابراین برای کسانی که با سرمایه اندک دست به کسب و کار آنلاین می زنند، بسیار مناسب است و خصوصا برای فروش محصولات مصرفی توصیه می شود. همچنین بهتر است افرادی که سراغ این رویکرد می روند، دارای ویژگی هایی مانند موارد ذیر باشند: افراد دارای ارتباطات فراوان و با روابط عمومی بالا و افراد دارای مهارت های فروش بالا شامل مهارت های ارتباطی و مهارت های بازاریابی.
مزایا و معایب دراپ شیپینگ
این متخصص کسب وکار در انتها مزایا و معایب این روش را موارد زیر برشمرده است و می گوید: از مزایای این روش می توان به هزینه پایین راه اندازی، راحتی و بهره وری بالا، حذف هزینه های انبارداری برای دراپ شیپر، خرید اعتباری از عرضه کننده و فروش نقدی به مشتری، حذف هزینه مالکیت محصول و حذف هزینه انتقال کالا از خرده فروش به مشتری نهایی اشاره کرد.
همچنین این رویکرد دارای معایبی است که از آن می توان به موارد زیر اشاره کرد: رقابت شدید به دلیل ساده بودن راه اندازی این کسب و کار، کنترل کم روی محصول، ریسک مربوط به تاخیر تولید کننده در ارسال کالا برای مشتری نهایی (خرده فروش روی این آیتم هیچ کنترلی ندارد)، ریسک مربوط به عدم آگاهی از موجودی انبار تولید کننده اصلی که می تواند منجر به کاهش اعتماد مشتری خریدهای آتی شود، ریسک مربوط به دور زده شدن توسط مشتری در خریدهای آتی که با آگاه شدن مشتری از ریسک مربوط کاهش می یابد به خصوص اینکه عمده این شرکت ها در فضای مجازی مشغول به فعالیتند و این فضا حساسیت های خاص خود را دارد.