آموزش شبکه‌سازی استارت‌آپی مناسب جهت افزایش کسب درآمد
آموزش کسب و کار, کسب درآمد اینترنتی، استخدام، کنکور
آموزش کسب و کار, کسب درآمد,کسب درآمد اینترنتی , استخدام، کاریابی، کنکور و دانشگاه

آموزش شبکه‌سازی استارت‌آپی مناسب جهت افزایش کسب درآمد

  کسب درآمد از اینترنت این روزها داغ است و هر کسی دارد تا از طریق سایتهای اینترنتی ، شبکه های اجتماعی ، پیام رسان های موبایلی و خلاصه هر چیزی که به دنیای مجازی مربوط است کسب درآمد کند . کسان زیادی هستند که در دنیای مجازی به کارآفرینی مشغول هستند و کسب درآمد بالایی دارند .حال سوال این است اگر به عنوان کارآفرین استارت آپی را راه اندازی کردید برای توسعه کارتان می توانید شبکه سازی کنید شبکه سازی استارت آپی بسیار سخت و مشکل اگر درست عمل نکید ولی اگر از ایده های سه گانه زیر استفاده کنید به راحتی می توانید شبکه سازی کنید و به کسب درآمد بالا برسید و کسب و کارتان را به عنوان کارآفرین توسعه بخشید:

ممکن است شبکه‌سازی سخت باشد، مخصوصاً در سیلیکون ولی یا هر مرکز استارت‌آپی دیگر. در رویدادهای بزرگ، غالباً شناسایی و تشخیص کارآفرینان قلابی از آن‌هایی که چیزهای شگفت‌انگیزی می‌سازند یا ارتباطات فوق‌العاده‌ای دارند، کار دشواری است؛ بنابراین غیرمعمول نیست که بعد از چند ساعت با خستگی و بی‌حوصلگی، بدون هیچ نتیجه‌ای، رویداد را ترک کنید.

اما دنیای استارت‌آپ‌ها اکوسیستمی است که در آن، ارتباطات و آشنایی‌ها می‌توانند برای جذب سرمایه یا یافتن شریک کلیدی، حیاتی باشند و شبکه‌سازی بخشی از این بازی است. پس یک کارآفرین تازه‌کار چه باید کند؟

گر چه حضور در رویدادهای بزرگ مهم است، اما در ادامه به ۳ راه بهتر برای توسعه و گسترش سریع شبکه‌ اشاره می‌کنیم که در کنار آن‌ها می‌توانید انرژی خود را برای شرکت جدید و رو به رشد خود حفظ کنید.

۱. شبکه‌سازی یک‌به‌یک

چرا به‌جای آنکه خودتان به ملاقات افراد مناسب بروید، ملاقات با آن‌ها را به شانس و اقبال موکول می‌کنید و منتظر می‌مانید تا به‌طور اتفاقی در پشت میز بوفه آن‌ها را ملاقات کنید؟ به‌جای این کار، به افراد مختلفی فکر کنید که دوست دارید با آن‌ها ملاقات کنید (و کسانی که دوست دارند تا با شما ملاقات کنند). مثلاً اگر یک شرکت فناوری پزشکی راه‌اندازی کرده‌اید، ممکن است بخواهید با کارآفرین‌های دیگر در شرکت‌های فناوری پزشکی که در مرحله مشابه شما قرار دارند، ملاقات کنید. یا ممکن است در زمینه فروش تخصص داشته باشید و بخواهید کسی را بیابید که در زمینه تست کاربر اطلاعات زیادی دارد تا بدین ترتیب اطلاعات‌تان را باهم به اشتراک بگذارید.

بنابراین، کمی تحقیق کنید، افرادی معدودی را که می‌توانند به‌واقع مفید باشند، بیابید و برای ارتباط، به آن‌ها قهوه پیشنهاد دهید. اکنون به‌جای آنکه یک ساعت از وقت‌تان را تصادفاً به صحبت با ۱۲ نفر، هرکدام ۵ دقیقه اختصاص دهید، می‌توانید با تنها یک نفر که می‌دانید از او چیزهایی یاد می‌گیرید، بگذرانید. دیگر آنکه اگر در آینده بتوانید به یکدیگر کمک کنید، این نوع از ارتباطات رودررو، ارتباطات تجاری نزدیک‌تری را می‌سازند.

۲. رویداد شبکه‌ای خود را درست کنید

آیا نمی‌توانید رویدادی را که در نزدیکی شما باشد پیدا کنید؟ خب آن را بسازید! زمانی که برای اولین بار کارمان را با اینستا ای دی یو (InstaEDUU) آغاز کردیم، می‌خواستم با سایر کارآفرینان در زمینه تکنولوژی آموزشی آشنا شوم، اما علی‌رغم کل این جامعه، هیچ رویدادی نبود که مخصوص مؤسسان تکنولوژی آموزشی باشد؛ بنابراین لیستی از مؤسسانی که می‌شناختم و مایل بودند تا با آن‌ها جلسه داشته باشم درست کردم و از آن‌ها دعوت کردم تا ساعات خوشی را در دفتر کار ما بگذرانند. ۲ ساعت طول کشید تا کل رویداد سازمان‌دهی شود ولی کمک کرد تا دقیقاً با شخصی که می‌خواستم ارتباط برقرار کنم.

دیده‌ام که افراد دیگری، چنین گردهمایی‌هایی را برای موسسان تشکیل می‌دهند و از همه می‌خواهند تا یک نفر همراه را نیز که از بودن در این گروه لذت می‌برد، با خود بیاورند. درنتیجه، گروه هر بار که دورهم جمع می‌شوند با اضافه شدن افراد مشتاق و علاقه‌مند بزرگ و بزرگ‌تر می‌شود.

۳. شبکه‌سازی مجدد کنید

به‌سختی تلاش کرده‌اید تا ارتباطات خیلی خوبی برقرار کنید، پس سعی کنید آن‌ها را حفظ کنید و نشان دهید که از آن افرادی نیستید که وقتی به کسی نیاز دارید به او مراجعه می‌کند. هرماه، جایی را برای خوردن نهار یا قهوه با چند تن از دوستان و آشنایان استارت‌آپی خود در نظر بگیرید. یکدیگر را در جریان آخرین اخبار قرار دهید و ببینید چطور می‌توانید به یکدیگر کمک کنید. زمانی می‌رسد که به کمک بزرگی نیاز دارید و آن موقع، احتمال اینکه‌ این افراد برای کمک به شما بشتابند بیشتر خواهد بود.

صریح بگویم، بهتر است که ۳۰-۲۰ ارتباط عالی با کسانی که شما و کسب‌وکارتان را می‌شناسند داشته باشید تا این‌که ۳۰۰-۲۰۰ کارت ویزیت از افرادی داشته باشید که آن‌ها را به‌ندرت می‌بینید. پس اگر متوجه شدید که رویدادهای بزرگ خسته‌کننده، غیرسازنده یا حتی آن‌چه می‌خواهید نیستند، به‌جای آن، یکی از این رویکردهای استراتژیک شبکه‌سازی را امتحان کنید.

کسب درآمد . کسب و کار اینترنتی . استارت‌‌آپ . جذب سرمایه . شبکه‌سازی . شبکه‌سازی در استارت‌آپ . کارآفرین تازه‌کار . کسب و کار




ارسال توسط پول دوست

تاثیر برونسپاری بازاریابی دیجیتال در کسب و کارهای کوچک و افزایش کسب درآمد

 کسب و کارهای امروزی به خاطر نوع کسب درآمد و تنوع درآمد و همچنین پیچیدگی های بازاریابی وارد مرحله نوینی شده است. این پیچیدگی های کسب درآمد باعث شده تا افراد و مدیران در راه اندازی کسب و کارها به دنبال راه حل های جدیدی باشند. زمانی که یک کسب و کار کوچک راه اندازی می شود نخستین سوال این است که در ادامه راه، باید بازاریابی دیجیتالی را برون سپاری کرد یا نه؟ افرادی که موافق برونسپاری بازاریابی دیجیتالی هستند دلایل و استدلال های خاص خود را دارند و معتقدند با این دست و بال مدیران برای فعالیت بیشتر باز شده و افراد متخصص و کاردان جذب گروه می شوند و کسب درآمد بیشتر شده و کسب و کار رشد سریع تر خواهد داشت . در هر حال در اینجا قصد داریم تا تاثیر برونسپاری را در کسب و کارهای کوچک بررسی کنیم:
 

با اینکه به نظر می‌رسد بهترین راه برای راه‌اندازی و مدیریت یک کمپین بازاریابی دیجیتال، داشتن یک تیم مجرب درون سازمان باشد اما گاهی اوقات این روش می‌تواند منجر به موفقیت نشده و دست و پا گیر هم باشد. در دنیای امروز که تکنولوژی مدام در حال پیشرفت است، برونسپاری بازاریابی دیجیتال به متخصصان این حوزه، روز به روز بیشتر رایج شده است.اگر شما هم قصد برونسپاری کردن بازاریابی دیجیتال در کسب و کار خود را دارید، در ادامه چند دلیل برایتان آورده‌ایم که چرا این کار می‌تواند مفید باشد.

۱.برونسپاری به شما اجازه می‌دهد به افراد بسیار مجرب‌تری دسترسی داشته باشید

با برونسپاری درواقع شما به یک گروه کاملا حرفه‌ای و آموزش دیده در زمینه بازاریابی دسترسی خواهید داشت. در زمینه مارکتینگ و بازاریابی، شاخه‌های مختلفی وجود دارد. از طراحی‌های گرافیکی گرفته تا ساختن یک اپلیکیشن و همینطور کمپین‌های شبکه‌های اجتماعی که هر کدام نیازمند دانش به خصوصی است که اکثریت افراد حاضر در زمینه بازاریابی، در تمام این زمینه‌ها سررشته ندارند. این یعنی شما به یک تیم از حرفه‌ای‌ها نیاز دارید که هر کدام از اعضای تیم بتواند بخش مختلفی از بازاریابی دیجیتال شما را دست بگیرد تا به هدف استراتژی بازاریابی خود برسید.

قاعدتا شما می‌توانید یک تیم بازاریابی را استخدام کرده و درون شرکت از آنها استفاده کنید اما جمع کردن یک تیم حرفه‌ای که در سطح جهانی دانش بازاریابی دیجیتال داشته باشند و فقط حاضر به کار کردن برای کسب و کار شما باشند، بسیار سخت و دشوار خواهدبود. در واقع شما ممکن است بتوانید نهایت یک یا دو نفر که استعداد بازاریابی خیلی خوبی داشته باشند را استخدام کنید اما قطعا این افراد نمی‌توانند در همه زمینه‌ها، بازاریابی دیجیتال کسب و کار شما را پوشش دهند.

اگر شما بازاریابی دیجیتال خود را برونسپاری کنید، شانس این را دارید که بهترین گرافیست، بهترین تولید کننده محتوا و همینطور بهترین ادمین برای مدیریت سایت خود را پیدا کنید. اکثر این افراد با یکدیگر کار نمی‌کنند و در واقع حتی ممکن است از نظر جغرافیایی، هر یک در گوشه‌ای از دنیا حضور داشته باشد. ولی در نهایت همه آنها می‌توانند برای شما روی یک پروژه کار کنند و شما نیز به این ترتیب از مهارت، دانش و تجربه آنها نهایت استفاده را ببرید.

۲.صرفه‌جویی در هزینه با برونسپاری کردن بازاریابی دیجیتال

به طور کلی شما با برونسپاری کردن دیجیتال مارکتینگ، در هزینه‌های خود صرفه‌جویی خواهید کرد. احتمالا به دلیل برونسپاری کردن بخش بازاریابی دیجیتال، افرادی که برای اینکار پیدا خواهید کرد حقوق بالایی از شما طلب خواهند کرد. چرا که طبیعتا شما سراغ بهترین افراد حاضر در این زمینه رفته‌اید اما جالب است بدانید با وجود درخواست حقوق بالا نسبت به نیروهای داخلی، همچنان شما در هزینه‌های کلی صرفه جویی خواهیدکرد.

برای مثال لازم نیست برای این افراد بیمه تامین کنید یا در زمان مرخصی برایشان حقوق رد کنید. حتی لازم نیست همچون نیروهای درون شرکت، برای این افراد نیز کلاس‌های خصوصی جهت آشنایی با جدیدترین تکنولوژی‌ها و روش‌های موجود برگزار کنید. همچنین لازم نیست برای این افراد کامپیوتر یا تجهیزات تهیه کنید تا پروژه را به شما تحویل دهند. اینها همه هزینه‌هایی هستند که عموما برای نیروهای درون شرکت خود باید پرداخت کنید اما با برونسپاری کردن پروژه‌هایی همچون بازاریابی دیجیتال، از این هزینه‌ها آسوده خواهیدبود.

۳.با برونسپاری کردن بازاریابی، روی کسب و کار خود بیشتر تمرکز کنید

شما وقت و انرژی بیشتری برای تمرکز روی کسب و کار اصلی شرکت خواهید داشت. بیزنس شما بازاریابی دیجیتال نیست و کارمندان‌تان هم بازاریاب حوزه دیجیتال نیستند. اگر شما تیم بازاریابی را درون شرکت داشته باشید، بدون شک آنها روی دیگر کارمندان‌تان تاثیر گذار خواهند بود و ناچارا آنها را هم وارد وادی بازاریابی می‌کنند. اساسا کارمندان شما بلد نیستند چطور بازاریابی کنند و تلاش آنها برای کمک به تیم دیجیتال مارکتینگ نه تنها نمی‌تواند مفید باشد، بلکه وقت‌گیر هم بوده و روند توسعه کسب و کار شما را کند می‌کند. حتی اگر در بخش دیگری از شرکت مشکلی به وجود بیاید، این موضوع می‌تواند روی تیم بازاریابی حاضر در شرکت هم تاثیر گذار باشد و آنها را از هدف اصلی دور کند. با این اوصاف به سادگی می‌توانید با برونسپاری کردن بخش بازاریابی، از هدر رفتن وقت و انرژی کارمندان حاضر در شرکت جلوگیری کنید.

اکثر کسب و کارهای کوچک فکر می‌کنند که به تنهایی می‌توانند تمام کارها را خودشان انجام دهند در صورتی که گاهی اوقات بهتر است روی درآمدزایی تمرکز بیشتری داشته باشند تا تسک‌های روزانه بازریابی! بازاریاب‌های حرفه‌ای می‌توانند تمامی نیاز آن‌ها در این زمینه را به خوبی پاسخگو باشند و خروجی بسیار بهتر از افراد آموزش ندیده حاضر در شرکت ارائه دهند. زمانی که شما کارهای بازاریابی شرکت خود را برونسپاری کرده و به افراد حرفه‌ای واگذار می‌کنید، کیفیت کار شما بدون از بین رفتن تمرکزتان روی دیگر بخش‌های کسب و کار، بالا می‌رود و در عین حال، هم خود شما و هم کارمندان‌تان، در بخشی که بهترین هستید فعالیت خواهیدکرد.

اگر در حال حاضر با این تصمیم رو به رو شده‌اید که بخش مارکتینگ و مخصوصا بازاریابی دیجیتال خود را برونسپاری کنید یا نه، باید منابع و هزینه‌های کسب و کار خود را مرور کنید. اگر فکر می‌کنید کارمندان شما با تمرکز روی بیزنس اصلی شرکت موفق‌تر خواهندبود، پس بهتر است سراغ بهترین‌های بازاریابی برای برونسپاری کردن این بخش از کسب و کار خود بروید.

کسب درآمد . کسب و کار . بازاریابی . بازاریابی دیجیتال . برونسپاری . رشد کسب و کار  . کسب و کار کوچک




ارسال توسط پول دوست

شناخت روحیه خود قبل از راه‌اندازی استارت‌آپ و کسب درآمد

  شناخت استعدادهای هر شخصی در کسب درآمد و راه اندازی کسب و کار نوین بسیار مهم است . حتما شنیده اید که عده ای معتقدند دارای ژن خوب هستند البته شاید مسخره باشد ولی در کارآفرینی افرادی وجود دارد که موفقیت در خون و گوشت آنهاست لذا عده ای معتقدند برای راه اندازی کسب و کار جهت کسب درآمد و یا استارت آپ باید دی ان ای DND  کارآفرین و یا شناخت روحیات ان واقف بود قبل از بررسی و شناخت محصول، باید خود کارآفرین را شناخت و فردی که شروع به راه اندازی استارت آپ یا هر کسب درآمد می کند خود را اول شناخته و با آگاهی از روحیات خود اقدام به کسب و کار کند.لذا توصیه می شود قبل از راه اندازی استارت آپ و هر نوع کسب درآمد ، شایسته است کارآفرین دی ان ای خود را شناخته و بر اساس توانمندی و روحیات خود سرمایه گذاری کند تا به موفقیت برسد.

من (مارتین زویلینگ)یک سرمایه‌گذار هستم، و برای همین تقریبا هرروز درخواست‌هایی دریافت می‌کنم مبنی بر این‌که محصول یا وب‌سایت جدیدی را بررسی کنم و بازخورد خود را در مورد پتانسیل موفقیت آن بیان کنم. ولی تابه‌حال نشده کارآفرینی از من بخواهد پتانسیل شخصی خودش را ارزیابی کنم. این در حالی است که بیشتر سرمایه‌گذاران عقیده دارند که بیشتر روی افراد سرمایه‌گذاری می‌کنند نه روی محصولات. این افراد هستند که موفقیت کسب‌وکار را رقم می‌زنند.

بنابراین، هر کارآفرین، قبل از این‌که پروژه‌ای را آغاز کند و زندگی‌اش را روی آن شرط ببندد، و نیز برای این‌که راحت‌تر بتواند با همکاران، سرمایه‌گذاران، اعضای تیم و مشتریان ارتباط برقرار کند، باید DNA خود را بشناسد. همه‌ی ما نقاط قوت و علایق خاص خود را داریم، و اگر روی آن‌ها سرمایه‌گذاری کنیم قطعا به نفع ماست. بنابراین نباید تصور کنیم همه‌ی فرصت‌ها یکسان هستند.

امروزه سازمان‌های بسیاری به ارزش بررسی و شناخت فردی پی برده‌اند. سازمان‌های سرمایه‌گذار و مراکز رشد، ازجمله StartupAmerica و CoFoundersLab به هنگام غربالگری کارآفرینان جهت سرمایه‌گذاری، از یک فرایند رسمی استفاده می‌کنند. اگر متوجه شوند که نقاط قوت شما با پروژه‌ای که پیشنهاد کرده‌اید مطابقت ندارد، ممکن است تمایلی به سرمایه‌گذاری نشان ندهند.

متدولوژی جدیدی که به نظر می‌رسد بسیار متداول شده و طرفداران زیادی پیدا کرده، DNA کارآفرین در چهار مرحله است: سازنده، فرصت گرا، متخصص و نوآور (BOSI). این روش توسط جو آبراهام معرفی شد که پرتفولیویی از شرکت‌های بین‌المللی موفق با رشد بالا را در پرونده‌اش دارد. حتی می‌توانید با استفاده از روش خودارزیابی که او معرفی کرده DNA خود را در راستای این چهار تیپ شخصیتی ارزیابی کنید:

۱ـ سازنده

افراد سازنده، در بنا کردن یک کسب‌وکار از نقطه‌ی صفر مهارت دارند. این افراد، در بازی استارت‌آپ‌ها، همچون بازیکنان شطرنج بسیار ماهر هستند و همواره به دنبال آن هستند که در رقابت، یک یا دو حرکت جلوتر باشند. برای توصیف این افراد اغلب از صفات با انگیزه، متمرکز، سرد، بی‌احساس و حسابگر استفاده می‌شود. برخی می‌گویند دونالد ترامپ نماد این نوع شخصیت است. این افراد معمولا برنده هستند ولی اغلب خوشحالی و قدردانی را که انتظار دارند کسب نمی‌کنند.

۲ـ فرصت گرا

فرد فرصت گرا، خیال‌پرداز است. و این ویژگی به نوعی در همه‌ی ما وجود دارد. این همان بخشی از وجود ماست که وادارمان می‌کند در زمان مناسب در مکان مناسب باشیم تا به پول زیادی دست پیدا کنیم. هر وقت احساس کردید که می‌خواهید با شتاب بپرید و از تبلیغی که در مورد ثروتمند شدن سریع از طریق اینترنت استفاده کنید، بدانید که بخش فرصت گرای وجود شما فعال شده‌است. این نوع کارآفرینان بزرگ فکر می‌کنند، بزرگ عمل می‌کنند، و در بسیاری از مواقع، با شکست‌های بزرگی هم روبرو می‌شوند.

۳ـ متخصص

کارآفرین متخصص وارد یک صنعت می‌شود و تا آخر عمرش به همان صنعت ادامه می‌دهد. این افراد تخصص بسیار زیادی دارند، اما اغلب در رورایی با بازار مملو از رقبا با مشکل مواجه می‌شوند. طراحان گرافیک، متخصصان‌ای تی، و وکلا و حسابدارانی که مستقل کار می‌کنند در این گروه هستند. این افراد، کسب‌وکارهای خانوادگی خوبی راه‌اندازی می‌کنند، اما نمی‌توانند کسب‌وکار خود را گسترش دهند.

۴ـ نوآور

کارآفرینان نوآور معمولا در آزمایشگاه‌ها در حال کار روی اختراعات، دستورالعمل‌ها، مفاهیم، سیستم‌ها و محصولاتی دیده می‌شوند که می‌توان بر مبنای آن‌ها یک یا چند کسب‌وکار راه‌اندازی کرد. چالشی که در مورد کارآفرینان نوآور وجود دارد این است که آن‌ها آن‌قدر که روی امکانات محصول تمرکز می‌کنند، روی واقعیت‌های تجاری تمرکز نمی‌کنند. اگر یکی از این کارآفرینان نوآور با یک کارآفرین سازنده در یک تیم قرار بگیرند، می‌توانند کارشان را تا بی‌نهایت گسترش دهند، و اینجاست که همه‌ی سرمایه‌گذاران تمایل دارند در بخشی از این فعالیت سهیم شوند.
البته شناخت تیپ شخصیتی خود و تنظیم طرح کسب‌وکار بر اساس آن، تضمین‌کننده‌ی موفقیت نیست. دومین اصلی که تمامی سرمایه‌گذاران به آن اهمیت می‌دهند، این است که موفقیت کسب‌وکار، علاوه بر ایده، به اجرا هم‌بستگی دارد. به همین دلیل است که من علاوه بر ایده، و گوش دادن به‌این‌که تا چه حد این ایده می‌تواند موفق باشد، بر کشش استارت‌آپ، اهداف کوتاه‌مدت محقق شده، و معیارهای آن نیز تاکید دارم.
بااین‌حال از نظر من، شناخت DNA کارآفرینانه‌ی شما به‌عنوان بخشی از آمادگی فردی شما، یا در کنار مراکز رشد، شتاب‌دهنده‌ها یا هیات‌های مشاور، بسیار ارزشمند است. منظور من این نیست که هر سازمانی برای ارزیابی موفقیت کسب‌وکار، DNA شما را ملاک قرار می‌دهد. چراکه کسب‌وکارها پر از عوامل ناشناخته و افراد پر از ویژگی‌های متفاوت و متنوع هستند. ولی شناخت DNA می‌تواند شروع خوبی باشد.
هنوز هیچ جایگزینی برای روابط فردی و تیم‌های اثربخش یافت نشده‌است. به همین دلیل است که بیشتر فرشتگان سرمایه‌گذار تنها در محدوده‌ی محلی سرمایه‌گذاری می‌کنند، چراکه می‌توانند موسس و تیم کسب‌وکار را با گذشت زمان شخصا ارزیابی کنند. اما سرمایه‌گذاران خطرپذیر منابع کافی در اختیار دارند تا برای همکاری با کارآفرینان با پتانسیل، به نقاط دورتر سفر کنند.
بنابراین پیش از آن‌که استارت‌آپ بعدی را راه‌اندازی کنید، توصیه می‌کنم زمانی را به شناخت خود اختصاص دهید، یا با یک مربی همکاری کنید تا نقاط قوت شما را برایتان مشخص کند. در این صورت حداقل می‌توانید هم‌موسسی پیدا کنید که نقاط قوتی مکمل نقاط قوت شما دارد و با این روش می‌توانید تئوری «یک به‌اضافه‌ی یک می‌شود سه» را به واقعیت تبدیل کنید.

کسب درآمد . کسب و کار . ارزیابی کارآفرین . استایل کارآفرینی . پتانسیل کارآفرینی . سرمایه‌گذار . کارآفرین سازنده . کارآفرین فرصت گرا . کارآفرین متخصص . کارآفرین نوآور . کارآفرینی . کسب و کار




ارسال توسط پول دوست

آموزش تامین بودجه استارت‌آپ برای کسب درآمد

کسب درآمد از اینترنت و فضای مجازی در حال رشد فزاینده است و در این میان برنامه های مختلف موبایل جهت کسب درآمد آنلاین هم بسیار زیاد شده است. استارت آپ های فراوانی به وجود آمدند و تلاش دارند تا در کسب و کارشان موفق باشند ولی اکثر آنها در کسب درآمد یک مشکل اساسی دارند آن هم تامین مخارج و بودجه استارت آپ ها برای ورود و رشد در بازار کسب و کار.در اینجا قصد دارم تا سه راهکار و روند تامین پول و سرمایه برای استارت آپ ها را از طریق جذب سرمایه و پول جمعی شرح دهیم.

تامین بودجه همیشه یکی از چالش‌های بزرگ استارت‌آپ‌های جدید بوده است. اما همان‌طور که موفقیت‌های روزافزون Kickstarter نشان می‌دهد، دنیای کسب‌وکار یاد گرفته است که جمع‌آوری مبالغی ناچیز از تعداد زیادی از افراد تا حد زیادی تاثیرگذار خواهد بود.

با افزایش محبوبیت جذب سرمایه‌های مردمی، هرروز استارت‌آپ‌ها و کسب‌وکارهای کوچک بیشتری از روندهای مختلفی بهره می‌برند که در این سال‌ها در این رابطه به وجود آمده‌اند. در این مقاله سه مورد مهم از این روندها را بازگو می‌کنیم.

جذب سرمایه جمعی انتخاب محبوبی برای تامین بودجه، باقی خواهد ماند

در سال‌های گذشته، جذب سرمایه جمعی برای کسب‌وکار، امری بدیع و جایگزین نادری برای روش‌های سنتی وام‌های بانکی، سرمایه‌گذاری خطرپذیر، و پول قرض گرفتن بوده است. امروزه، اعلام این‌که کمپینی برای جذب سرمایه جمعی راه انداخته‌اید، درست به‌اندازه‌ی سایر این راه‌حل‌ها، و شاید بیشتر از آن‌ها معمول شده است. در واقع، Forbes [یک مجله‌ی آمریکایی مربوط به کسب‌وکار] گزارش داده است که انتظار می‌رود در سال ۲۰۱۶ جذب سرمایه جمعی، درمقایسه با سرمایه‌گذاری خطرپذیر، روش رایج‌تری برای تامین بودجه باشد.
بیل کلریکو (Bill Clerico)، هم موسس و مدیرعامل Wepay است. Wepayy خدمات پرداخت را برای جذبب سرمایه جمعی، بازار، و پلتفرم کسب‌وکارهای کوچک فراهم می‌کند. بیل کلریکو بیان می‌کند که «سازمان‌های خبری بزرگ و متعددی در حال حاضر بر این کمپین‌های ارزشمند تاکید دارند.این روش نه‌تنها برای کمپین‌ها مناسب است، بلکه همچنین این رفتار را عادی جلوه داده و به افزایش افرادی که به کمپین‌های جذب سرمایه جمعی کمک می‌کنند منجر می‌شود.»

سازمان‌های غیرانتفاعی از جذب سرمایه‌ی مردمی بیشتر بهره می‌برند

اگرچه همه‌ کسب‌وکارها در هر صنعتی که باشند می‌توانند از جذب سرمایه جمعی استفاده کنند، اما سازمان‌های غیرانتفاعی و خیریه‌ها از توسعه‌این روش تامین بودجه، بیشتر بهره می‌برند.

انیسا میرزا (Anisa Mirza)، مدیر عامل و هم موسس بنیاد خیر‌یه Giveffect است که با جذب سرمایه‌ی مردمی به کار خود ادامه می‌دهد. او می‌گوید: «این صنعت به‌طورکلی با معرفی جذب سرمایه‌  مردمی به شکل اهدایی، متحول شده است.»

کلریکو اضافه می‌کند: «خیریه‌ها از دو جهت از جذب سرمایه جمعی استفاده می‌کنند.» «اولا، ثابت شده است که‌این راه در مقایسه با سایر روش‌ها برای دریافت و مدیریت هدایا بسیار موثرتر است. دوما، کمپین‌های جذب سرمایه جمعی، دارای پتانسیل اجتماعی و تبلیغات ویروسی (دهان به دهان) هستند و موسسات خیریه کوچک با استفاده از این روش به‌عنوان یک روش مقرون به‌صرفه می‌توانند آگاهی مردم را از آرمان‌های خودشان افزایش دهند.

جذب سرمایه جمعی بر مبنای سهام، گسترش خواهد یافت

در سال ۲۰۱۲، کنگره آمریکا، قانون توان بخشی استارت‌آپ‌های تجاری (JOBS) را تصویب کرد تا موضوع سرمایه‌گذاری مردمی بر مبنای سهام را مطرح کند. بعد از سه سال تاخیر، بندهای نهایی این لایحه‌ چندبخشی در سال ۲۰۱۵ تایید شد، و کسب‌وکارهای کوچک در سراسر کشور را قادر ساخت حتی از بیرون مرزهای ایالت خود بتوانند بر مبنای سهام، سرمایه جمعی جذب کنند.

در مصاحب‌های درباره‌ کمک هزینه‌های مالی فدرال (Title IV) در قانون JOBS (که به آن Regulation A+ نیز گفته می‌شود)، الکس فلدمن (Alex Feldman)، مدیرعامل و موسس یکی از وب‌سایت‌های بررسی جذب سرمایه‌های مردمی (CrowdsUnite) به‌روزنامه‌ی Business News Daily گفته است که‌این قانون به درصد بسیار بالاتری از استارت‌آپ‌های خصوصی اجازه خواهد داد مبلغی را به‌عنوان سرمایه‌گذاری دریافت کنند. او اشاره کرد که سرمایه‌گذاری در کسب‌وکارهای کوچک جامعه، مثل رستوران‌ها یا بوتیک‌های محلی را مشتریانی تامین خواهند کرد که تمایل دارند این کسب‌وکارها به کار خود ادامه دهند.

فلدمن گفت: «این تغییر بزرگی در الگوی تامین بودجه‌ سنتی خواهد بود و نحوه‌ جمع‌آوری سرمایه توسط کسب‌وکارهای کوچک را تغییر خواهد داد.»

نکاتی برای آن‌هایی که به‌تازگی از جذب سرمایه جمعی استفاده می‌کنند

Mirza پیشنهاد می‌کند که اگر تمایل دارید در آینده‌ نزدیک کمپینی برای جذب سرمایه جمعی راه بیندازید، باید پلتفرم یا وب‌سایتی را که می‌خواهید از آن استفاده کنید را به‌خوبی از نظر شرایط و محدودیتهایش بررسی کنید. همه‌ پلتفرم‌های جذب سرمایه جمعی به‌صورت یکسان ایجاد نشده‌اند، و شما باید قبل از آغاز کمپین یا ایجاد حساب، جزئیات سایت را به‌خوبی بشناسید.

Mirza می‌گوید: « پلتفرمی را که انتخاب می‌کنید به‌خوبی بشناسید. از شرکت‌های سرمایه‌گذاری جذب سرمایه جمعی سنتی مثل Brightspark تا پلتفرم‌هایی چون AngelList، یا حتی پلتفرم‌های عمومی مثل Indiegogo و Kickstarter، گزینه‌های بسیار زیادی وجود دارد و احتمالا یکی از آن‌ها برای استارت‌آپ شما از بقیه بهتر خواهد بود.»

همچنین شما برای آغاز کار کمپین‌تان باید برنامه‌ بازاریابی دقیقی داشته باشید. شاید شما ایده‌ فوق‌العاده‌ای داشته باشید که مردم تمایل دارند در آن سرمایه‌گذاری کنند، اما اگر آن را به‌خوبی نشناسید، کمترین پولی برای آن دریافت نخواهید کرد. کلریکو به افرادی که کمپین راه می‌اندازند یادآوری می‌کند که جذب سرمایه جمعی تجربه بازاریابی دشواری است، و شما برای تامین سرمایه‌ای که لازم دارید باید برنامه‌ای قدرتمند داشته باشید و آن را به‌خوبی اجرا کنید.

کلیریکو می‌گوید: «حساب کنید که چند نفر باید میزان مشخصی پول به شما بپردازند تا به هدف‌تان برسید، و سپس برنامه‌ بازاریابی‌ را طراحی کنید که بتوانید به‌این تعداد از افراد دسترسی داشته باشید. قهرمانان حوزه کاری خود را بشناسید؛ آن‌هایی که می‌توانند شبکه‌ خود را در اختیارتان بگذارند و در رسیدن به اهداف‌تان به شما کمک کنند. استفاده از رسانه‌ها و وبلاگ‌ها هم می‌تواند به گسترش کمپین شما کمک کند.

یکی از وکلای شرکت حقوقی تیلور اینگلیش (Taylor English) به نام جاناتان ویلسون (Jonathan Wilson)، اظهار کرده است که اگرچه برقراری ارتباط با سرمایه‌گذاران بالقوه از همیشه ساده‌تر شده است، اما شما باید کمپین سازمان‌دهی شده‌ای داشته باشید تا بتوانید به نتایجی که می‌خواهید برسید.

او گفته است: «کمپین‌هایی شکست می‌خورند که قبل از آغاز به کار برنامه‌های کاری خود را کاملا آماده نکرده باشند. بنابراین قبل از جذب سرمایه جمعی، زمانی را صرف کنید تا طرح کسب‌وکار کاملی را به همراه قراردادهای مرتبط آماده کنید.»

اگرچه جذب سرمایه جمعی ممکن است هرگز جای روش‌های سنتی تامین بودجه را نگیرد، کلریکو معتقد است کسب‌وکارهای کوچک، به ویژه آن‌هایی که بیرون از حوزه‌ صنعت فناوری مشغول به کار هستند، همچنان تا حد زیادی از این روش جمع‌آوری سرمایه بهره خواهند برد.

کلریکو می‌گوید: «جذب سرمایه جمعی، رایج باقی می‌ماند. تا سال ۲۰۲۵، پتانسیل بازار جذب سرمایه جمعی در سرتاسر جهان ممکن است بین ۹۰ تا ۹۶ میلیارد دلار باشد.» او با اشاره به داده‌هایی از بانک جهانی می‌گوید: «جذب سرمایه جمعی به‌عنوان راهی برای تامین هزینه‌ کسب‌وکارهای غیرفناورانه (که قبلا از طریق وام‌های بانکی، خانواده و دوستان تامین می‌شدند) بسیار رایج خواهد شد. این فرصت بزرگی است، چراکه جذب سرمایه جمعی تابه‌حال فقط بخش کوچکی از فرصت‌های تامین بودجه کسب‌وکارهای کوچک را خود اختصاص داده است.»

کسب درآمد. کسب و کار . استارت‌‌آپ . تامین اعتبار . تامین بودجه . جذب سرمایه . سرمایه‌گذار استارت‌آپ .

مطالب مشابه استارت آپ:

 آموزش کسب درآمد و جذب مشتری برای استارت‌آپ

کسب درآمد موبایلی برای استارت‌آپ‌ها

معرفی برترین استارت‌آپ های کسب درآمد

سه استارت آپ موفق در کسب درآمد و جذب مشتری




ارسال توسط پول دوست

افراد مناسب کسب درآمد از اینترنت

در مقالات متعددی درباره مزایای کسب درآمد از اینترنت نوشتم و اینکه کسب درآمد آنلاین ساده و راحت بوده اگر ما با ایده مناسب وارد شویم . با وجود ایده مناسب و کمی تلاش و داشتن برنامه می توان کسب درآمدی مناسب داشت . حالا سوال این است که کسب درآمد از اینترنت برای چه کسانی مناسب بوده و آنها بیش از دیگران می تواند از فضای مجازی پول در بیاروند؟  قبل از هر چیز باید بدانیم که کسب درآمد اینترنتی برای همه افراد با هر طبقه و سن و درآمد و جایگاهی امکان پذیر است و محدودیتی از این نظر وجود ندارد هر کس می تواند از دزیای بیکران کسب درآمد اینترنت به اندازه توان و علم خود پول در بیاورد . ولی از بین تمام اقشار علاقمند به کسب درآمد از اینترنت، به طور کلی به افراد زیر پیشنهاد میکنیم:

  • دانشجویان
  • خانه داران
  • دانش آموزان و نوجوانان
  • کارمندانی که به دنبال کار پاره وقت برای پوشش هزینه های زندگی هستند.
  • معلمان و مدرسان.
  • افراد جویای کار در منزل.
  • همه ی علاقمندان به کسب درآمد از اینترنت

سوال؟

من دانش برنامه نویسی یا طراحی سایت ندارم، میتوانم؟

بله. هیچکس به طور مادرزادی مهارتی را نداشته. از مزایای وردپرس این است که شما با اندکی تلاش و صرف مدتی زمان، میتوانید یک کسب و کار آنلاین خوب راه بیندازید و کسب درآمد کنید.

 

چگونه میتوانیم از طریق اینترنت کسب درآمد کنیم؟

حالا رسیدیم به مهمترین قسمت. اینکه چطور کسب درآمد کنیم؟ کسب درآمد بی دردسر و بدون زحمت، همیشه یکی از وسوسه انگیزترین پیشنهادها برای انسان بوده. آیا میتوان بدون زحمت به نتیجه رسید؟ پاسخ بله و خیر است! هیچ موفقیتی بدون زحمت امکان پذیر نیست اما شاید آنقدری که ما فکر میکنیم سخت نباشند. با وجود فراگیری سیستم های بسیار پر قدرت مثل وردپرس، میتوان کسب و کاری را با زحمت بسیار کمتر از انتظار راه اندازی کرد.

مطالب مشابه کسب درآمد از اینترنت:

مزایای کسب درآمد از اینترنت

مراحل کسب درآمد ساده از وبلاگ

کسب درآمد آسان با ایده های ساده

مراحل ساده راه اندازی کسب و کار اینترنتی

آموزش کسب درآمد ساده از تلگرام

روشهای ساده كسب درآمد

جذب مشتری و کسب درآمد ساده از شبکه های اجتماعی

راههای ساده کسب درآمد در خانه

ساده ترین راههای کسب درآمد از اینترنت

اپلیکیشن ساده موبایل و کسب درآمد میلیاردی ؟




ارسال توسط پول دوست

شیوه متمایز شدن در کسب درآمد از دیگران

 طبیعی است که هر فردی علاقه دارد در کسب درآمد و راه اندازی یک کسب و کار پر رونق ، از سایرین جلو بزند و پیشتاز افزایش درآمد و یا کارآفرین نمونه و شاخص باشد ولی این کار هم ساده و راحت هست و هم سخت و مشکل. اگر در کسب و کار فقط دنبال تقلید و کپی برداری باشد مسلما در حد همان تقلید کننده می ماند و کسب درآمد نه تنها زیاد نخواهد بود که با زیان و خسران همراه است ولی اگر ایده اش را با چاشنی تعهد در هم آمیزد و سعی کند متمایز از دیگران عمل کند با درایت می تواند کسب و کاری پردرآمد داشته باشد و به عنوان کارآفرین شاخص ، بازار را در دستان خود بگیرد در این صورت که مشتری به کارش اعتماد دارد و این اعتماد دو سویه بوده و کسب درآمد به همراه خواهد داشت. با چند اقدام ساده و ویژگی می توان کسب و کار خود را متمایز از دیگران کرد و کسب درآمد عالی داشت چه در دنیای واقعی و چه کسب درآمد از اینترنت.

با رشد انفجاری اینترنت، فرصت‌های به‌دست‌آمده برای کسب و کارهای جدید تقریباً نامحدود است.این رشد موجب خلق مکانی مرکزی شده است که می‌توان با استفاده از آن به مشتریان بالقوه خود گفت که چه کسی هستید و چگونه می‌توانید به زندگی‌شان کمک کنید.

هرچند که این یک موقعیت استثنائی است، ولی همیشه رقبایی وجود خواهند داشت که در پی انجام کار شما هستند و سعی دارند آن افرادی را که شما قصد جذب کردنشان را دارید، جذب کنند.

برای متمایز بودن همیشه احتیاج به کارآفرینی بوده است. در این مورد مطالب زیادی نوشته شده‌است. اگر این مشکل برای کسب و کارها تا الان حل شده بود، من این مقاله را نمی‌نوشتم. راه ساده‌ای وجود دارد که بسیاری از کارآفرینان از آن استفاده می‌کنند. این راه آن است که وقتی یک کسب و کار موفق یا کارآفرین موفق را می‌بینید، سعی در تقلید از آن می‌کنید. تقلید از کس دیگر (حتی اگر موفق باشد) به رشد در کسب و کار یا موفقیت در زندگی نمی‌انجامد. در اینجا چهار راه ساده برای متمایز بودن در دنیای شلوغ کارآفرینی امروزه آورده‌ام که در آن خبری از تقلید یا دیگر استراتژی هایی که در بلندمدت سودی به حالتان ندارد، نیست.

۱- برای وفا کردن به سخن خود زحمت بکشید.

اگر بدانید چه تعداد کسب و کار و کارآفرین وجود دارد که به قول‌هایی که داده‌اند عمل نمی‌کنند، شگفت‌زده می‌شوید. متمایز شدن شما ساده است اگر به تبلیغات خود عمل کنید و حرف‌هایی که می‌زنید را جدّی بگیرید. بیش از آن چیزی که کسب و کارتان تبلیغ کرده ارائه دهید، حتی اگر هزینه‌ی بیشتری در بر داشته باشد.

عمل کردن به حرف خود، پایه‌ی یک کسب و کار قوی است و ظرفیت آن را دارد که در برابر آزمون‌های زمان ایستادگی کند. با انجام کاری که باید در کسب و کار امروز یک عرف معمول باشد ولی نیست، از رقبایتان جلو بزنید. اگر توان ارائه ندارید، قول ندهید. نسبت به خدماتی که می‌توانید فراهم کنید و زمان مورد نیازش واقع‌گرا باشید.

۲- ایده‌های دیگران را به نام خود نکنید…اصالت داشته باشید.

قصد تقلید از موفقیت طبیعی است. برخی از موفق‌ترین کارآفرینان به کسی که حالا هستند تبدیل شدند زیرا موفقیت را الگو قرار دادند! نه این که آن را تقلید نکنند. مردم از کسی که می‌شناسند، دوست دارند و مورد اعتمادشان هست خرید می‌کنند. اگر شخص اصلی‌ای که پشت کسب و کار است را نشناسند هیچ‌وقت به چنین ذهنیتی دست نخواهند یافت.

وقتی اصالت داشته باشید، از هر کس دیگری که سعی دارد مانند دیگران باشد متمایز خواهید بود. اگر ایده‌ای برای شخص دیگری است، این امر را تصدیق کنید. استراتژی را بگیرید و آن را خاصِ خود و کسب و کارتان کنید. اگر حقیقت را بگوئید مردم بیشتر بهتان احترام می‌گذارند. متاسفانه، امروزه چنین امری در کارآفرینی نادر است.

۳- تمرکز خود را با شنیدن در مورد «روش ها و ابزارهایی که باید استفاده شوند» از دست ندهید.

رشد جمعیت با خود نوع جدیدی از دسترسی به مردم، دانش و استراتژی‌ ها را فراهم کرده است. می‌توانید هر روزه یک نفر را ببینید که درمورد آخرین استراتژی ها، نرم افزارها و یا سخت افزارهایی که حتما باید در کسب و کارها استفاده شود، صحبت می‌کند و پست می‌گذارد. همیشه شبکه اجتماعی و چه و چه‌ی جدیدی برای پیوستن وجود دارد. قبل از اینکه خودتان نیز بفهمید وقت تان را صرف کاری کرده‌اید که به رسیدن به اهدافتان کمکی نمی‌کند.

یکی از معیارهای موفقیت، توانایی شما در گلچین کردن است. همیشه یک وسیله یا شبکه اجتماعی  یا استراتژی جدید وجود خواهد داشت، اما این بدین معنا نیست که برای کسب و کار شما یا جایی که تمرکزتان باید باشد، مناسب است. هرچیزی مکان و زمان خود را دارد و عمیقاً مهم است که هیچ‌گاه تعادل خود را از دست ندهید. بر روی چیزی که به گام‌های بعدیتان کمک می‌کند تمرکز کنید. تمرکزتان روی یک چیز باشد. تمرکزتان روی چیزی باشد که بیش از همه به مشتریانتان کمک می‌کند.

۴- وقتی قبول می‌کنید که به یک مشتری در حل مشکلش کمک کنید، ثابت‌قدم باشید.

در آخرِ کار و در نهایت، کمک گرفتن کسی به خاطر حل مشکش، دلیل اصلی همکاری او با شماست. اگر کسب و کارتان نوعی مشکل را حل نکند، مدت زیادی در بازار باقی نخواهید ماند. هزاران چیز مختلف برای تمرکز وجود دارند و باید در کسب و کار انجام شوند. وقتی تمرکزتان بر روی نیازهای مشتری باشد متمایز خواهید بود. گوش کنید و ببینید که بزرگترین مشکل مشتری هایتان چیست و چه چیزی مسبب آن می‌شود و سپس برای کمک به آن‌ها استراتژی تعیین کنید.

کسب و کار نباید الزاماً پیچیده باشد. رقیبتان لازم نیست کسب و کاری را که باید برای شما باشد را در دست بگیرد. به کسی که هستید و رویایتان برای کسب و کار خود وفادار باشید. تمرکزتان را روی مشتری بگذارید و به چیزی که تبلیغ می‌کنید احترام بگذارید. کسب و کاری خواهید ساخت که رشد متوالی را تجربه خواهد کرد.

کسب درآمد . کسب درآمد از اینترنت. افزایش درآمد. اینترنت . تمایز در کسب و کار . کارآفرینی . کسب و کار جدید . متمایز بودن




ارسال توسط پول دوست

رقابت در کسب درآمد و خلع سلاح رقبای بزرگ در کسب و کار

  رقابت در همه مراحل زندگی از سیاست تا اقتصاد وجود داشته ودارد و جزئی از زندگی بشری می باشد. در کسب و کارها و خرده فروشی ها رقابت در گذشته وجود داشته و با وارد شدن شرکت های بزرگ اقتصدی اوضاع فرق کرده است . قبل از هر چیز باید قبول کنیم که وجود رقیب در کسب درآمد هرگز تاثیر منفی و زیان بار ندارد بلکه ما را واردار می کند هوشمندانه و درست عمل کنیم رقیب به ما انرژی بیشتر برای رشد و بهتر شدن می دهد و موجب می شود با بازنگری در کسب و کارمان آن را بهینه و کاملتر به مشتری ارائه دهیم. حالا اگر کسب و کارمان کوچک و درآمدمان محدود باشد آیا وجود شرکتهای بزرگ کسب و کار با درآمد بالا می تواند خطرساز باشد؟ اگر واقع بینانه نگاه کنیم رقیب بزرگ می تواند فرصت های خوبی برای ما ایجاد کند لذا در رقابت کسب درآمد می تواند با انجام یک سری کارها، رقبای بزرگ را علیرغم کسب درآمد بالا و قدرت مالی، خلع سلاح کرد و پیروز شد.

همان طور که گفته شد، یک رقیب بزرگ کسب و کار می‌تواند برای کار و کاسبی شما خیلی خوب باشد. اگر قرن حاضر به نوبه‌ی خودش خرده‌فروش‌های بزرگی آورده است، بررسی‌ها نشان می‌دهند که کسب و کارهای کوچک هم می‌توانند انتقام خودشان را از بزرگترهای بازار کاسبی بگیرند. این موضوع خلع سلاح کردن رقیب بزرگ کسب و کار در هر صنف و فعالیتی را اخیرا برخی پژوهش‌های پروفسورهای دانشگاه‌های جورجتون و هاروارد بررسی کرده است.

در یک مجموعه بررسی‌ها، پژوهشگران تأثیر رقیب بزرگ را بر اشتیاق مشتریان به فروشگاه‌های کوچک‌تر مشاهده کردند. یافته‌های آنان حاکی از این بود که کارآفرینانی که قواعد بازی را بلد هستند و درست بازی می‌کنند قادرند کاملا خلاف توانایی‌شان رفتار کنند و برای دستیابی به موقعیت موفق، خودشان را یک توسری‌خورده (underdog) مستحق پشتیبانی نشان دهند.

من با یکی از این پژوهشگران، نیرا پاهاریا، پروفسور دانشکده‌ی کسب و کار دانشگاه جورجتون، درباره‌ی تأثیر، توسری‌خوری و این که چه‌طور کارآفرینان می‌توانند بیش‌ترین بهره را از آن ببرند، صحبت کردم.

پژوهش شما نشان داد که در واقع برای کسب درآمد یا کارآفرین کوچک خوب است که نشان دهد مستقیما با رقیب بزرگ‌ترش رقابت می‌کند. می‌توانید توضیح دهید؟

آن‌چه ما یافتیم این است که قطعا خوب است که تأکید کنید یکی از رقیبان‌تان بسیار قدرتمندتر از شما است. مردم دوست دارند که از یک توسری‌خورده حمایت کنند. وقتی شما خودتان را در چنین موقعیتی قرار دهید، به مشتریان حق انتخاب می‌دهید که از یک چارچوب صرفا اقتصادی بیرون بیایند و به سوی یک پرسش اساسی بروند. این که مشتریان می‌خواهند از چه کسی حمایت کنند و چرا، به تصمیم آنها برای خرید افزوده می‌شود.

وقتی استارباکس را کنار یک کافی‌شاپ مستقل می‌بینید این که از کجا خرید کنید معنایی بیش‌تر از «قهوه می‌خواهم»دارد. این یعنی «آیا من می‌خواهم از یک کسب و کار کوچک حمایت کنم و انسانیت به خرج دهم؟»

من فکر می‌کنم مردم به قلدری و گردن‌کلفتی حساس‌اند و احساس می‌کنند در حق‌شان قلدری شده است، و این به احساس‌شان درباره‌ی شرکت‌ها هم برمی‌گردد. و یک شرکت بزرگ به راحتی قلدر و گردن‌کلفت به نظر می‌رسد.

چه‌طور یک کسب و کار کوچک با کسب درآمد محدود می‌تواند رقابت‌اش با یک شرکت بزرگ‌تر را نشان دهد، بدون آن که به نظر برسد سر جنگ دارد یا دنبال ترحم است؟

همیشه باید مراقب باشید، برای این که نمی‌خواهید مشتریان‌تان احساس کنند دارید با آنها بازی می‌کنید. نتیجه‌ی این احساس همیشه معکوس است.

راه‌هایی برای آن وجود دارد. کتاب‌فروشی که ما بررسی کردیم، از مسیر و بازاریابی مختص به خودش بیرون آمد تا تأکید کند که آمازون را در مقابل‌اش دارد. آنها ویدئوهای کوچک زیادی ساختند و سعی کردند خودشان را بیش‌تر از یک موسسه‌ی فرهنگی نشان دهند.

آیا با تأکید بر رقیب بزرگ‌ترتان این‌طور به نظر نمی‌رسد که دارید اعتراف می‌کنید نمی‌توانید در قیمت یا پسند مشتریان با او رقابت کنید؟

من فکر می‌کنم که بیشتر مردم درک می‌کنند با وجود انواع فروشگاه‌ها، که می‌توانید دقیقا همان چیزی را که  می‌خواهید به صورت برخط هم بخرید، یک شرکت کوچک‌تر احتملا به سوی رقابت قیمتی نمی‌رود.

برخی مطالعات‌تان بر مجاورت تمرکز دارند و این که تأثیرات داشتن یک رقیب بزرگ وقتی بیش‌تر است که این رقیب واقعا نزدیک‌تان باشد_ مثلا آن سوی خیابان. کسب و کارهای برخط از پژوهش شما چه می‌توانند بیاموزند؟

این کمی سخت‌تر است. اما باید سعی کنید با روایت این داستان، بر موقعیت رقابتی‌تان تأکید بگذارید. شما همیشه می‌خواهید داستانی از توسری‌خوری‌تان بگویید. توسری‌خوری اساس این داستان است. شما باید بیش‌ترین بهره را از کم‌ترین چیزها بگیرید و تسلیم نشوید. روایت توسری‌خوری برای مردم بسیار قانع‌کننده است. درباره‌ی همه‌ی واقعیت‌هایی که تلویزیون نشان می‌دهد فکر کنید. تقریبا نوعی از این روایت توسری‌خوری را در آمریکن آیدل می‌بینید، چون مردم دوستش دارند.

هیچ بحثی نیست که باید محصول خوب و قیمت مناسب داشته باشید. موضوع این است که اگر توسری‌خورده باشید راه بدون هزینه‌ای برای سودآوری از مشتریان دارید، پس چرا انجام‌اش ندهید؟

کسب درآمد . افزایش درآمد . آموزش کسب درآمد. خرده فروشی . رقابت . رقیب کسب و کار . کسب و کار . مشتری




ارسال توسط پول دوست

آموزش ایجاد یک ارزش پیشنهادی در کسب درآمد

  زمانی که دارای ایده عالی در کسب درآمد هستید و یا به عنوان یک کارآفرین نمونه و خلاق ، وارد کسب و کار می شوید با مفهومی به نام ارزش پیشنهادی در کسب و کار و نیز ایجاد کسب درآمد مواجه می شوید . درک ارزش پیشنهادی در واقع مدل کسب و کار و منحصر به فرد بودن محصول و نوآوری شما نسبت به سایرین را مشخص می کرد و بیانگر تمایز ایده شما در کسب و کار با سایرین است . قبل از پرداختن به تاثیر ارزش پیشنهادی در کسب درآمد و مراحل و گام های موثر در ایجاد یک ارزش پیشنهادی،  باید تعریفی ساده و کاربردی از این اصطلاح ارائه دهیم . در معنای ساده و کاربردی ، ارزش پیشنهادی عبارت است از گزاره‌ای که توضیح می‌دهد چه مزیتی را برای چه کسی و از طریق کدام روش منحصربه‌فرد ارایه می‌کنید. ارزش پیشنهادی، خریدار هدف شما را به همراه مشکلی که می‌توانید برطرف کنید نشان می‌دهد و وجه تمایز شما را با دیگران مشخص می‌کند.

بعدازآنکه فرصت ارزشمندی پیدا کردید، گام بعدی در اغلب موارد ایجاد یک ارزش پیشنهادی متقاعد‌کننده است.
به‌عنوان یک سرمایه‌گذار خطرپذیر که تعداد زیادی از کارآفرینان به او مراجعه می‌کنند، همواره با افراد نوآور در کسب‌وکارهای مورد نظرشان مشارکت داشته‌ام و به آن‌ها در بررسی ارزش پیشنهادی‌ کسب و کار همکاری کرده‌ام؛ اما بسیاری از کارآفرینان به این دلیل دچار شکست می‌شوند که یک ارزش پیشنهادی موثر ارایه نمی‌کنند.

اگر قصد دارید سفر خود را از «ایده» به سمت یک «شرکت موفق» آغاز کنید، ارزش پیشنهادی چشمگیر جزو ضروریات این سفر است.
در مفهوم ساده، ارزش پیشنهادی عبارت است از گزاره‌ای که توضیح می‌دهد چه مزیتی را برای چه کسی و از طریق کدام روش منحصربه‌فرد ارایه می‌کنید. ارزش پیشنهادی، خریدار هدف شما را به همراه مشکلی که می‌توانید برطرف کنید نشان می‌دهد و وجه تمایز شما را با دیگران مشخص می‌کند. زمانی که برای ایجاد یک ارزش پیشنهادی مجاب‌کننده اقدام می‌کنید، چهار گام زیر را در نظر داشته باشید: تعریف، ارزیابی، اندازه گیری و ساختن

تعریف مساله کمک می‌کند تا ارزیابی کنیم آیا مساله ارزش حل کردن دارد یا خیر
یکی از همکاران من به نام چارلز کترینگ (Charles Kettering) که او نیز سرمایه‌گذار است می‌گوید خوب بیان کردن مشکل، نیمی از حل آن است و بسیاری از کارآفرینان مرتکب اشتباه شده و مستقیما به سراغ راه‌حل می‌روند بدون آنکه ابتدا درک کنند مشکلشان چیست.
بخش مهمی از تعریف ارزش پیشنهادی، همان چیزی است که من آن را ۴UU نام گذاری کرده‌ام. اگر پاسخ شما به بیشتر پرسش‌های زیر «بله» باشد، در مسیر درستی به سمت ارایه ارزش پیشنهادی متقاعد‌کننده قرار گرفته‌اید. در غیر این صورت، به فکر ارزیابی مجدد و اصلاح کسب‌وکار جدید خود باشید.

  •         آیا مشکل، غیرعملی است؟ آیا راه‌حل شما می‌تواند یک فرایند معیوب تجاری را اصلاح کند که در صورت عدم برطرف نشدن، پیامدهایی واقعی و قابل اندازه گیری داشته باشد؟ آیا درر صورت عدم رفع مشکل، کسی اخراج خواهد شد؟
  •         آیا حل مشکل، اجتناب‌ناپذیر است؟ آیا این عامل مساله‌ساز، اجباری است که در حاکمیت یا کنترل نظارتی تاثیرگذار است؟ برای مثال، آیا عامل مساله، یکی از ملزومات اصلی برای حسابداری و رعایت قوانین است؟

 

  •         آیا مشکل اضطراری است؟ آیا مساله انتخاب‌شده، یکی از اولویت‌های شرکت است؟
  •         آیا مساله مورد اغماض قرار گرفته است؟ آیا با فقدان آشکار راه‌حل‌های معتبر برای مساله موردنظر روبرو هستیم؟ روی خلاء‌های بازار مربوطه تمرکز کنید. اگر پاسخ شما مثبتت است، بدین معناست که شما می‌دانید بازار برای حل مساله آمادگی لازم را دارد.

 

کیفیت مساله را مشخص کنید: آیا مساله انتخاب شده سیاه و سفید است؟
آیا مساله سیاه (BLAC) است (مخفف Blatant, Latent, Aspirational, Critical به معنی آشکار، ضمنی، آرمانی، بحرانی) و به فضایی سفید (WHITE) در بازار اشاره می‌کند و به شما اجازه می‌دهد روی فرصت بکری سرمایه‌گذاری کنید؟

در بازارهای فناوری B2B، باید در موقعیتی باشید که مشکلات آشکار و بحرانی را هدف قرار دهید، چراکه این مشکلات در مقایسه با مشکلات ضمنی و آرمانی، جدی‌تر می‌باشند. مشکلات آشکار و بحرانی، بر سر راه کسب‌وکار قرار می‌گیرند. این مشکلات، حرفه افراد و خوشنامی آن‌ها را در معرض خطر قرار می‌دهند. مشکلات ضمنی، مشکلاتی هستند که بیان نشده‌اند و این بدین معناست که این مشکلات اغلب به تبلیغاتی پرهزینه‌ای نیاز دارند. مشکلات آرمانی اختیاری هستند و فروش محصول برای حل آن‌ها در یک استارت‌آپ B2B بسیار دشوار است.
لازم به ذکر است که بسیاری از محصولات موفق B2CC بر اساس آشکار‌سازی نیازهای آرمانی ضمنی موفق شده‌اند. فیس‌بوک مثال بسیار خوبی در این زمینه است. وقتی درباره این موضوع در کلاس‌ها صحبت می‌کنم، درباره‌ی نیازهای مصرف‌کنندگان از طریق چارچوب‌هایی مانند هرم نیازهای مازلو صحبت می‌کنیم و به این فکر می‌کنیم که چه عاملی باعث موفقیت فیس‌بوک شده است و به این نتیجه می‌رسیم که دلیل موفقیت فیس‌بوک، پاسخ به نیازهای اجتماعی بدیهی ما بوده است.
مثال دیگر، شرکت Evernote و ارزش پیشنهادی آن است. هدف شرکت این است که «به مردم جهانن کمک کند تا همه‌چیز را به خاطر بسپارند، با یکدیگر به شکلی اثربخش ارتباط برقرار کنند و کارها راا انجام دهند.» کلکسیون بی‌نظیر اپلیکیشن‌های شرکت Evernote، از ذخیره افکار و عقاید تا ثبت تجربیات و کار اثربخش با دیگران، نظم و بهره وری را برای کاربرانش تسهیل کرده است.

منحصر به فرد بودن و قدرت متقاعد کنندگی محصول جدید خود را  ارزیابی کنید
بعد از مشخص کردن مشکلی که قرار است حل کنید و سنجیدن میزان بحرانی بودن آن، از خود سوال کنید که محصول شما از چه نظر منحصربه‌فرد یا مجاب‌کننده است؟
یک رویکرد مفید این است که از دیدگاه ۳DD به محصول جدید خود نگاه کنید: آیا محصول شما ترکیب منحصربه‌فردی از نوآوری ناپیوسته (Discontinuous innovation)، فناوری دفاع پذیر (Defensible technology) و مدل کسب‌وکار برهم زننده (Disruptive business model) است؟ و چه عاملی محصول شما را (نه تنها برای شما و همکارانتان، بلکه برای مشتریان مشکل پسند شما) مجاب‌کننده می‌کند؟

– نوآوری ناپیوسته (Discontinuous innovation): مزایای تحول برانگیزی در مقایسه با محصولات موجود دارد چراکه از دیدگاه متفاوتی به مساله نگاه می‌کند.

– فناوری دفاع پذیر (Defensible technology): مالکیت فکری ایجاد می‌کند و می‌توان آن را حفظ کرد تا مانعی برای ورود رقبا و مزیت رقابتی غیرعادلانه ایجاد شود.

– مدل کسب‌وکار برهم زننده (Disruptive business model): ارزش و مزایای هزینه‌ای به همراه دارد که به تسریع رشد کسب‌وکار کمک می‌کند.
صرفا داشتن کالا یا خدمتی که سریع تر، ارزان‌تر و بهتر است، برای متقاعد کنندگی کافی نیست، بلکه باید آن را بر اساس ۳D ارزیابی کرد تا بتوان پتانسیل موفقیت را ایجاد نمود.

– با استفاده از نسبت گنج به رنج، مقبولیت بالقوه توسط مشتری را اندازه گیری کنید.
بیشتر کارآفرینان به اندازه‌ای روی ویژگی‌های محصول خود متمرکز می‌شوند که فراموش می‌کنند بررسی کنند که آیا یادگیری نحوه استفاده از محصول برای مشتریان ساده است یا آسان؛ بنابراین نسبت گنج به رنج، گنجی را که به مشتریان عرضه می‌کنید به نسبت رنج و هزینه‌ای که مشتریان باید تقبل کنند اندازه گیری می‌کند. من به‌عنوان یک سرمایه‌گذار، همواره به دنبال نوآوری‌های برهم زننده از نوعی خاص هستم: یعنی فناوری‌هایی که مزایایی دارند که قاعده بازی را بر هم می‌زنند، اما کمترین تغییر را در محیط‌ها و فرایندهای موجود ایجاد می‌کنند.

– ارزش پیشنهادی را ایجاد کنید
بعدازآنکه مراحل تعریف، ارزیابی و اندازه گیری را پشت سر گذاشتید، می‌توانید وارد مرحله ایجاد ارزش پیشنهادی شوید. من برای این مرحله چارچوب زیر را توصیه می‌کنم. ارزش پیشنهادی شما درنهایت لازم است به شکل زیر طراحی شود:
برای (این دسته از مشتریان هدف مثل ……) که از (گزینه‌های موجود ……..) رضایت ندارندد محصول ما (محصول جدیدی با این مشخصات…….) است  که (قابلیت‌های کلیدی برای حل مساله مثل …….) را داراست بر خلاف (دیگر محصولات موجود در بازار مانند …….)
چهار مرحله به پایان رسید، اما عامل دیگری هم هست که از تمامی این مراحل مهم‌تر است و آن شما هستید.
فراموش نکنید که شما محور اصلی ارزش پیشنهادی کسب‌وکارتان هستید. شما چه مشکلاتی را با مهارتی بی‌نظیر و منحصربه‌فرد درک می‌کنید؟ شما چه راه‌حل‌هایی را به شکلی بی‌نظیر و منحصرر به فرد ارایه می‌دهید؟ شما چه نوع مدل کسب‌وکار بر هم زننده‌ای را می‌توانید طراحی کنید؟ با خودتان به‌عنوان یک رهبر فکری صادق باشید تا موفق شوید.

کسب درآمد . افزایش درآمد . ارزش پیشنهادی. ایده کسب درآمد.  تمایز .مدل کسب و کار . منحصر به فرد بودن محصول . نوآوری




ارسال توسط پول دوست

شناخت تیپ های شخصیتی مشتریان برای کسب درآمد

در کسب و کار برای فروش و کسب درآمد هر کسی با انواع مختلفی از مشتری و خریدار مواجه است که هر کدام سلیقه، نگاه و خواسته متفاوت از دیگری دارد . این تنوع سلیقه به تیپ شخصیتی مشتری بستگی دارد ممکن است یکی ایده ای را جذاب و عالی بداند و دیگری آن را بد و یا نسبت به آن مشکوک باشد این نوع سلیقه کار فروشندگان را سخت کرده و موجب می شود تا برای کسب درآمد و جذب همه مشتریان با تیپ های شخصیتی ممتفاوت برنامه و راهکار مناسبی را در نظر بگیرند و اگر این نگاه را نداشته باشند چه بسا که کارشان با مشکل مواجه شود. این تفاوت تیپ شخصیتی مشتریان در همه جا و هر زمینه ای وجود دارد فرضا برخی فقط می‌خواهند کلیت موضوع را بدانند در‌حالی که دیگران ترجیح می‌دهند از کل جزییات با‌خبر باشند. برخی با توجه به درک خودشان تصمیم می‌گیرند و بقیه به گزارش‌ها و آمار‌ها نیاز دارند. راز فروش بیشتر شناختن شخصیت مشتریان احتمالی و منطبق کردن گفتگوها با سبک فکر مخصوص آن‌ها است. در اینجا قصد داریم شیوه فروش به ۵ تیپ شخصیتی مشتریان را معرفی کنیم:

فهمیدن شخصیت مشتری‌های احتمالی

پنج عامل شخصیتی بر نحوه‌ی تصمیم‌گیری مشتری‌های شما اثر می‌گذارد. اگر بتوانید بفهمید که خریدار بالقوه با این معیار‌ها در چه جایگاهی‌ قرار دارد، می‌توانید روش خود را با شخصیت مشتری تطبیق دهید و احتمال انجام فروش را بیشتر کنید:

اول، برخی افراد جذب ایده‌های جدید می‌شوند؛ این‌ها خریداران «متمایل» هستند. مزایای یک محصول یا خدمت، این مشتری‌ها را جذب می‌کنند چون در آن ایده‌های جالبی می‌یابند. مشتری‌های دیگر در برابر چیز‌های بدیع مقاومت نشان می‌دهند؛ این‌ها خریداران «دور» هستند، آن‌ها بیشتر جلب این می‌شوند که بدانند پیشنهاد شما چگونه می‌تواند مسائل آن‌ها را حل کند. برای تشخیص اینکه مشتری شما در کدام گروه قرار می‌گیرد، از او بپرسید که کدام ویژگی محصول برایش از همه مهم‌تر است. برای انجام فروش در این تمایز، هم مزایا محصول را بر شمارید هم مشکلاتی که هر مزیت می‌تواند برطرف کند

دوم، مشتری‌ها در دو‌ دسته‌ی بزرگ تصمیم‌گیری قرار می‌گیرند: «خریداران خرگوشی» به سرعت می‌خواهند به هدف‌هایشان برسند، این خرگوش‌ها خریدارانی عمل‌گرا هستند، افرادی که به سرعت مشتاق رسیدن به مقاصد خود هستند. «خریداران لاک‌پشتی» آهنگ حرکت آرام و پیوسته‌ای را ترجیح می‌دهند. این خریداران منفعل بسیار مواظب و متفکر هستند، قبل از هر عمل کاملا تجزیه و تحلیل می‌کنند. فهمیدن اینکه مشتری احتمالی شما یک لاک‌پشت است یا خر‌گوش به شما اجازه می‌دهد که از روش‌ درستی استفاده کنید.

سوم، برخی تصمیم‌گیرندگان«خریداران درونی» هستند، که با شهود و تجربیات شخصی خود برانگیخته می‌شوند. با خریداران درونی، در یک سطح احساسی ارتباط برقرار کنید و آن‌ها را ترغیب کنید که به خواسته‌هایشان گوش دهند. دیگران «خریداران خارجی» هستند؛ این افراد به دلایل ملموس واکنش نشان می‌دهند، مانند توصیه‌نامه‌های خریداران راضی، تحقیقات و نتایج دستاوردها. داده‌های لازم را برای این نوع تصمیم‌گیرندگان آماده کنید.

چهارم، برخی مردم، خریداران «رویه‌ای» یا «حسابدار» هستند- آن‌ها عاشق روتین‌ها، فرایندها و زمان‌بندی‌ها هستند. دیگران خریداران «گزینه‌ها» یا «هنرمند» هستند- ترجیح می‌دهند ذهن خود را پرواز دهند و تخیلی باشند. مشخص کردن اینکه مشتری شما کدام یک از این‌ها است به شما در انتخاب عبارت‌های درست کمک خواهد کرد. به عنوان مثال، وقتی که با یک مشتری از نوع «رویه‌ای» پیشنهادی را مطرح می‌کنید بر روی روش‌ها و قدم‌های لازم تاکید کنید و رویکردی سیستماتیک داشته باشید. اما وقتی با افراد دسته‌ی دیگر صحبت می‌کنید از کلماتی مانند، «روش‌های جایگزین، انتخاب، انعطاف‌پذیری» استفاده کنید. در حالی که در این وادی کار می‌کنید، به دید‌گاه خودتان نیز توجه کنید. به طور  کلی فروشندگان رویه‌ای کسانی هستند که از روش‌های فروش استاندارد  استفاده می‌کنند و دسته‌ی دیگر افرادی هستند که از سیستماتیک بودن پرهیز می‌کنند.

پنجم، مشتری‌های بالقوه  یا «کلی نگر و از دید بالا» هستند و به تصویر کلی توجه دارند، یا اینکه «جز نگر» هستند و به جزئیات توجه می‌کنند. از مشتری‌ها بپرسید که آیا مشخصات اساسی محصول یا خدمت را می‌خواهند یا تمام جزئیات مربوطه را نیز می‌خواهند و ارائه‌ی خود را بر طبق آن درست کنید.

متقاعد کردن

متقاعد کردن مردم برای اینکه از شما بخرند نیازمند یک استراتژی سه قسمتی است:

۱.با زبان خریدار تطبیق پیدا کنید
برخی از مردم «بصری» هستند و اساساً بر آنچه که می‌بینند تکیه می‌کنند؛ برخی دیگر «شنیداری» هستند و اطلاعات را با گوش‌ دادن جذب می‌کنند؛ یا برخی «جنبشی» هستند و با خواندن و لمس کردن اطلاعات را پردازش می‌کنند.

۲. با «الگوی قطعیت» آن‌ها تطبیق پیدا کنید
وقتی که فهمیدید که مشتریان اطلاعات را چگونه پردازش می‌کنند، بفهمید که آن‌ها چه می‌کنند تا با تصمیمی خود را راحت حس کنند. الگوی قطعیت فرایندی است که در طی آن خریدار‌ان برای ادامه‌ی مسیر احساس امنیت می‌کنند. برخی افراد اطلاعات را به سرعت قبول می‌کنند و عمل می‌کنند. دیگران باید حرف‌های شما را بار‌ها و بار‌ها بشنوند تا بتوانند آماده‌ی انتخاب شوند.

۳. با معیار‌های انتخاب آن‌ها، خود را وقف دهید
معیار مشخصی که خریدار می‌خواهد تحقق یابد تا بتواند انتخاب خود را انجام دهد، را کشف کنید. سؤالاتی بپرسید و به دقت به جواب‌ها گوش دهید. گفتگو را به سمتی سوق دهید که به دغدغه‌ها و موقعیت مشتری احتمالی اشاره کند.

سؤالات، گوش دادن و مقاصد

سریع‌ترین راه برای فروش، پرسیدن سؤالاتی است که مشکلاتی که محصول یا خدمت شما می‌تواند برای مشتری برطرف کند را شناسایی کند یا مزایای آن را نشان دهد. وقتی سؤالات شما هدفمند باشد و واکنش احساسی‌ای را برانگیزد، شما و خریدار به عنوان یک تیم خواهید بود، که با هم به دنبال راه‌حل مناسب برای مشکل خریدار هستید.

بهترین سؤالات دنیا هم بی ثمر خواهد بود اگر واقعاً به پاسخ‌های مشتری گوش نکنید. خوب گوش دادن باعث می‌شوند مردم فکر کنند که آن‌ها را به درستی درک می‌کنید و  به آن‌ها اهمیت می‌دهید و پیوندی ایجاد می‌کند. راز درست گوش دادن، کنجکاو بودن است. اصول اولیه‌ی گوش دادن درست شامل برقراری تماس بصری، بازتاب کردن حرکات بدن طرف مقابل و استفاده از عباراتی مانند «خب، بعدش چی شد»، «چه جالب»، «ادامه‌ بدهید» است. در پایان گفته‌هایش با جمله‌ای نشان دهید که گوش داده‌اید و هر جا لازم بود سؤالاتی برای روشن شدن بیشتر مطلب بپرسید. به احساسات و هیجانات گوینده گوش دهید.

در هنگام فروش، آیا متوجه می‌شوید که مخاطبان مکررا از بهانه‌های یکسانی برای رد کردن محصول یا خدمات شما استفاده می‌کنند؟  مهمترین مسئله‌ها را شناسایی کنید. با همکاران و اعضای تیم فروش خود بر روی آن‌ها فکر کنید و مناسب‌ترین واکنش‌ها را مشخص کنید، این واکنش‌ها را با شخصیت و حالت خود تطبیق کنید. هرگز در برابر مخالفت‌ها واکنش تدافعی نشان ندهید و یا اینکه دوباره صرفا مزایای محصول را برشمارید. در عوض، بر احساس‌هایی که در پشت مخالفت قرار دارند تاکید کنید. نسبت به چیزی که مشتری می‌خواهد بگوید کنجکاو و علاقه‌مند باشید. از واکنش‌های مناسبی که قبلا آماده کرده‌اید استفاده کنید.

زبان قدرتمند

فروشندگان حرفه‌ای نسبت به زبانی که به کار می‌برند حساس هستند. برخی کلمات به اثر پیام شما شدت می‌دهند، درحالی‌که بقیه از اثر آن می‌کاهند. در حین یک تماس فروش، سؤالاتی بپرسید که هیجانات مثبتی مانند «شوق و ذوق، همدلی، امید و سورپرایز» در مشتری ‌بالقوه ایجاد کند. از احساسات منفی مانند «ترس، استرس، آزردگی و تحریک و تنفر» دور بمانید. آموختن اینکه چه بگویید و از چه چیز‌هایی پرهیز کنید، برای تاثیر گذاری بر مشتری‌های بالقوه ضروری است. این هفت استراتژی به شما کمک خواهد کرد:

۱.کوچک کننده‌ها
از بکار بردن کلماتی مانند، «فقط»، «دقیقا»، «صرفاً»  یا کلمات دیگر که تأثیر عبارت شما را کم می‌کنند، بپرهیزید. به عنوان مثال: «من فقط می‌خواهم در مورد … » قدرت لازم را ندارد. در عوض گفتگو را با یک عبارت دقیق و قدرتمند شروع کنید: «این اطلاعات مهمی است، مشتری‌های ما از خدمات ما استفاده می‌کنند تا این سه مشکل کلیدی، که احتمالاً شما هم‌اکنون با آن‌ها روبرو هستید را برطرف کنند».

۲. ولی …
یک جمله با این کلمه تمام گفته‌های قبلی را بی‌اثر می‌کند.

۳. شاید، احتمالاً
این کلمات نشانگر ضعف هستند. به عنوان مثال، «شاید بتوانم به شما تخفیف دهم». مطمئن نبودن شما را القا می‌کند. به ‌جای آن، توضیح دهید که چگونه می‌توانید با هم مذاکره کنید. مثلاً، «اگر شما با ما یک قرارداد سه ساله ببندید من قیمت را برای شما کاهش خواهم داد» بسیار خوب است.

۴. پیش‌فرض‌ها
کلمه‌ی «اگر» فرض را بر آن می‌گذارد که نتیجه غیر‌قطعی خواهد بود، «وقتی» یک باور راسخ را نشان می‌دهد. «اگر شما مشتری ما شوید» بسیار ضعیف‌تر جمله‌ی «وقتی شما مشتری ما شوید» است. عبارت دوم قطعی بودن رسیدن به نتیجه را القا می‌کند.

۵. استفاده از حسن تعبیر
مردم از کلمات طفره‌‌ای استفاده می‌کنند تا از واقعیت دور بمانند. اما، از آنجایی که حسن‌تعبیر‌ها مبهم هستند، می‌‌توانند باعث سو‌ء‌تعبیرهای جدی شوند و فروش را خراب کنند، مگر بتوانید از آن‌ها به نفع خود استفاده کنید. به عنوان مثال به خریداران نشان دهید که به رویکردی جدید نیاز دارند، می‌توانید بپرسید: «منظور شما این است که از شرکتی که ‌هم‌اکنون از آن خرید می‌کنید، از هر‌ لحاظ راضی هستید؟» این جمله این معنی را القا می‌کند که رقیب شما به جای اینکه با مشتری، تعاملی توأم با احترام داشته باشد- همان کاری که شما برای مشتری انجام خواهید داد- محصول را به آن‌ها «فروخته است».

۶. چرا؟
پرسیدن این سؤال هوش  و درک مشتری احتمالی را به چالش می‌کشد. پرسیدن این سؤال که «چرا علاقه‌مند نیستید که بتوانید زمان مشتری‌یابی تیم فروشتان را ۴۰درصد کاهش دهید؟» می‌تواند حالتی تهاجمی داشته باشد. در عوض با احترام و با «چگونه» سؤال کنید.

۷. خواندن ذهن
هرگز فرض نکنید که می‌دانید در درون ذهن خریدارتان چه می‌گذرد.

اما پیش از این موارد، اولین جایی که باید تاثیر مثبت بگذارید، بر روی خودتان است. نحوه‌ی مدیریت هفت نقطه‌ی پر‌فشار مشترک، مستقیما بر توانایی فروش شما تاثیر خواهد گذاشت.

۱.جواب رد
۹۰ درصد از تعاملات فروش به نوعی شامل انواع جواب‌های رد می‌شوند. آماده شدن برای مدیریت جواب‌های رد برای موفقیت فروش شما حیاتی است. اینگونه فکر کنید: یا جواب مثبت می‌گیرید، یا جواب رد می‌گیرید و به سراغ مشتری بعدی می‌روید تا از او جواب بگیرید.

۲. انعطاف‌پذیری
افراد انعطاف پدیر همواره مثبت و آرام می‌مانند و در مسیر درست می‌مانند.

۳. هدف‌ها
مقصود‌های مشخص و طرح‌هایی با جزیات برای دست‌یافتن به آن‌ها، داشته باشید. اهداف شما باید: خاص، قابل اندازه‌گیری، قابل دست‌یابی، واقع‌بینانه و دارای سررسید باشند. آینده‌ای را مجسم کنید که به آن اهداف رسیده باشید.

۴. اولویت‌ها
برای استفاده بهینه و موثر از زمان خود اولویت‌های خاصی قرار دهید. اولویت‌ها اجازه می‌دهند که بر روی مهمترین کار متمرکز شوید. مهمترین کار شما فروش است.

۵. تعادل
برای اینکه در کار خود بهترین عملکرد را داشته باشید، برای استراحت وقت بگذارید و نفسی تازه کنید.

۶. طرز فکر
همواره مثبت باشید و از هر کسی که به نوعی باعث بهبود زندگی شما می‌شود قدر‌دان باشید.

۷. گفتگوی درون
فکر هایی که در سر می پرورانید تاثیر عظیمی بر احساسی که از خود دارید می‌گذارند. یاد بگیرید که این گفتگو‌ها را مدیریت کنید. افکار منفی را با واقعیت‌ها مقایسه کنید.

کسب درآمد . فروش به مشتری . بازاریابی. تیپ شخصیتی.راز فروش بیشتر.فروش, کسب و کار. مشتری




ارسال توسط پول دوست

شناخت بلوغ فرآیندهای کسب‌وکار

  هر کسب درآمد و یا کسب و کاری دارای سطوح و مراحل رشد متفاوتی می باشد و مانند انسان که مرحله نوزادی و کودکی و نوجوانی و... را طی می کند کسب و کارها نیز مراحل شکل گیری تا بلوغ و رشد را پشت سر می گذارند . شروع کسب و کار ممکن است که با کسب درآمد اندک همراه باشد و این کاملا طبیعی است ولی با رشد کسب و کار و رسیدن به بالندگی و بلوغ، افزایش کسب و کار را شاهد خواهیم بود. این رشد و بلوغ فرآیندهای کسب و کار باید از سطوح مختلفی بگذرد تا به درجه کمال و بالندگی برسد و در آن زمان است که کسب درآمد نهایت افزایش خود را خواهد داشت.

هر سازمان فعالیت‌های خود را در قالب فرآیندهایی به صورت مرحله به مرحله و با بروندادهای مشخص انجام می‌دهد که قابل دسته‌بندی هستند. یکی از معیارهای دسته‌بندی فرآیندهای کسب‌وکار بلوغ فرآیند (Process Maturity) است. بلوغ یک فرآیند کسب‌وکار شاخصی است برای تشخیص میزان تکامل یک فرآیند و توانایی آن برای بهبود مستمر از طریق سنجه‌های کیفی و بازخورد.

بنابراین، برای اینکه یک فرآیند بالغ باشد، باید از جهات زیر کامل باشد:

• میزان سودمندی
• خودکار بودن
• قابلیت اتکا از نظر اطلاعات
• بهبود مستمر

بلوغ یک فرآیند یا فعالیت را می‌توان در پنج سطح دسته‌بندی کرد که از سطح ۱ (نابالغ‌ترین) تا سطح ۵ (بالغ‌ترین) متغیر است. فرآیندها در سطوح بالاتر ویژگی‌های سطوح پایین‌تر را نیز دارند. پایین‌ترین سطح با عدد صفر تعریف می‌شود و بیانگر این است که هیچ فرآیندی به‌ازای آن فعالیت وجود ندارد.

سطوح بلوغ یک فرایند عبارتند از:

سطح صفر – فعالیت‌های وابسته به شخص:

در برخی موارد، فعالیت‌های درحال‌ انجام، مستند نشده‌اند. به دیگر سخن، فعالیت‌ها نه به صورت اجمالی و نه به صورت مفصل، ثبت نشده‌اند. این گونه فعالیت‌ها کاملا وابسته به شخص هستند و توالی، زمان‌بندی و نتیجه آنها ممکن است در تکرارهای مختلف یکسان نباشد. این فعالیت‌ها نیازمند نظارت جدی هستند و تضمینی وجود ندارد که به نتایج مطلوب برسند یا زمان‌بندی آنها رعایت شود. در این فرآیندها ارتباط میان کارکردها ضعیف و اثربخشی فرآیند به‌کلی وابسته به فرد است. اگر مالک این فعالیت تغییر کند، ممکن است دانش انجام آن به مالک بعدی منتقل نشود.

سطح یک – سطح آغارین (فرآیند مستندشده):

در این سطح از بلوغ، سندی وجود دارد که به‌وسیله سرپرست یا مسوول اصلی فرآیند استاندارد بازنگری شده و مورد موافقت قرار گرفته است، اما در اینکه فعالیت دقیقا مطابق با سند انجام شود تردید وجود دارد. این امر به علت ایجاد تغییر عمیق در فرآیند رخ می‌دهد.

سطح دو – سطح تکراری (اشاعه ناقص)

منظور از اشاعه، آگاه کردن افراد و ذی‌نفعان مختلف از شیوه انجام فرآیند است. در سطح دو، فعالیتی که مستند شده در حال اشاعه است. اما اشاعه آن منسجم نیست. یعنی در برخی جاها اشاعه یافته و در برخی دیگر از جاهایی که باید یا در میان همه افرادی که باید، اشاعه نیافته است یا اینکه همه فعالیت‌های تعریف‌شده در فرآیند به انجام نمی‌رسند. در این حالت، فرآیند طراحی‌شده نمی‌تواند همه متغیرهای مطلوب را در نظر بگیرد و نتایج فرآیند نیز با تغییر مالک فرآیند ممکن است متغیر باشند.

سطح سه – تعریف‌شده (اشاعه کامل):

در این سطح، عدم انسجام میان فرآیند مستندشده و فرآیند اشاعه‌ داده ‌شده وجود ندارد. فرآیند مستندشده و اشاعه‌ داده ‌شده با همه مکان‌ها، افراد، مالکان و همه فعالیت‌هایی که باید انجام گیرند تطابق دارد. این فرآیند همچنین پیوند ناگسستنی را میان کارکردها و سایر فرآیندها (در هرجا که نیاز است تراکنشی وجود داشته باشد) نشان می‌دهد. این به آن معنا است که فرآیند انسجام بیشتری از نظر اقدامات و ارتباطات قوی‌تر میان کارکردها دارد.

سطح چهار – مدیریت‌شده (اندازه‌گیری‌شده و خودکارشده):

فرآیند اهدافی همچون رعایت زمان‌بندی‌ها، رضایت مشتریان، هزینه و… را تحقق بخشیده است. همچنین، فرآیند با اهداف خود سنجیده می‌شود و از طریق سیستم‌هایی همچون برنامه‌ریزی منابع سازمانی (ERP) یا مدیریت ارتباط با مشتریان (CRM) یا هر نرم‌افزار مشتری‌مدار دیگر قابل اجرا است.

سطح پنج – بهینه‌شده (در حال بهبود مستمر):

در این سطح، اقدامات بیان‌شده در سطوح پیشین انجام شده و اهداف فرآیند در حال تحلیل هستند تا موفقیت و بهبود آنها اندازه‌گیری شود. زمان‌بندی‌ها، اهداف هزینه‌ای و سطح رضایت به صورت منظم در حال تحقق هستند و اهداف با فنون مدیریت کیفیت فراگیر مانند شش سیگما، کایزن و… در حال دقیق شدن هستند. سیستم توانمندساز نیز در حال بهبود است و خطاها با سیاست‌های مقتضی در حال کاهش هستند. جدول یک نیازمندی‌های دستیابی به سطوح مختلف بلوغ را نشان می‌دهد.

بهبود بلوغ فرآیند‌های کسب‌وکار

از زمان آغاز شکل‌‌گیری یک سازمان تا رشد آن، بلوغ فرآیند‌های آن آغاز می‌شود. اما این اتفاق برای همه سازمان‌ها نمی‌افتد. برخی از سازمان‌ها ممکن است همچنان رشد چندانی از نظر بلوغ فرآیند‌ها نداشته باشند. در برخی موارد نیز بلوغ فرآیند‌ها به علت عدم پایش یا عدم بازنگری مستندات کاهش می‌یابد.

برای بهبود فرآیندهای کسب‌وکار می‌توان از روش‌شناسی DMAIC (مخفف Define، Measure، Analyze، Improve و Control) در ۶ سیگما (تعریف، اندازه‌گیری، تحلیل، بهبود و کنترل) استفاده کرد:

مهم است که کاربردپذیری سطوح بلوغ در سازمان را بسنجید. طراحی پرسشنامه‌ای برای نگاشت سطوح بلوغ هر فرآیند کسب‌وکار و کاربست این پرسشنامه برای هر فرآیند می‌تواند میزان بلوغ آن را معین کند. این پرسشنامه می‌تواند مشابه جدول دو باشد.
اندازه‌گیری: یک تیم میان‌بخشی باید برای بهره‌برداری از این پرسشنامه و ارزیابی فرآیند‌ها شکل گیرد. همه فعالیت‌ها و فرآیند‌های انجام شده به‌وسیله یک سازمان باید براساس این پرسشنامه به‌وسیله تیم میان‌بخشی ارزیابی شوند. دقت کنید که اگر یک فرآیند دارای ویژگی‌های بیان‌شده برای یکی از سطوح است، اما برخی از شرایط سطوح پایین‌تر را ندارد، باید در سطح پایین‌تر دسته‌بندی شود. (به‌عنوان نمونه، اگر فرآیندی خودکار شده (سطح ۴) ولی کاملا اشاعه داده نشده است، در سطح ۲ دسته‌ بندی می‌شود.)
تحلیل: اندازه گیری فرآیند‌ها سطح کنونی کلی فرآیند‌ها و شکاف‌ها را نشان می‌دهد. برای دریافتن چگونگی برطرف کردن شکاف‌ها و ارتقای سطح بلوغ فرآیند‌های خاص باید تحلیل‌هایی به عمل آید و اقداماتی صورت گیرد تا سطح کلی فرآیند‌ها ارتقا یابد.
بهبود: مرحله بهبود مهم‌ترین مرحله در این روش‌شناسی است. برنامه اقداماتی که طراحی شده است باید به مقام عمل درآید. این کار شامل تعریف یا بازطراحی فرآیندها، شناسایی مالکان فرآیند و… است.
کنترل: اگر فرآیند‌ها در مقاطع زمانی تعریف شده مورد پایش قرار نگیرند، سطح بلوغ فرآیند‌ها ممکن است تنزل یابد. بنابراین، یک برنامه کنترل باید طراحی شود و بر اساس آنها، بررسی‌های بعدی برای ارزیابی سطح بلوغ فرآیند‌ها به عمل آید و فرآیند‌ها بر اساس آنها بهبود یابند. با انجام این اقدامات می‌توان بلوغ فرآیندهای کسب‌ وکار را مورد پایش قرار داد و آنها را بهبود بخشید. در این راستا، بسیاری از فنون باید به‌ کار روند که در کتب مربوط به بازمهندسی فرآیندهای کسب‌ وکار، مدیریت کیفیت فراگیر و مدیریت فرآیندهای کسب‌ و کار شرح داده شده‌اند. فنونی که در سازمان‌های موفق تجربه شده و کارآمدی آنها در عمل اثبات شده است.

 

بلوغ فرآیندهای کسب‌وکار و سطوح آن

 

کسب درآمد. بلوغ کسب و کار.فرآیند کسب و کار.کسب و کار




ارسال توسط پول دوست

اهمیت نام تجاری مدیران و موفقیت شرکت‌‌ها در کسب درآمد

  برند شدن در کسب و کار فقط مخصوص به کالا و یا محصول خاصی نیست گاهی نام تجاری یک مدیر در کسب درآمد به عنوان یک برندینگ شخصی و تجاری مطرح می شود برخی از فیلم ها به دلیل بازی یک هنرپیشه برجسته که سوپر استار است فروش زیادی دارد گاهی نام و برند یک مدیر موجب موفقیت می شود استیون جابز ، بیل گیتس ، مارک زاکر برگ و... برند شخصی و تجاری بزرگ در دنیای مجازی هستند نام اینها و شیوه موفقیت و داستان زندگیشان موجب جلب و ایجاد اعتماد می شود دلیلش این است که از نظر مدیریتی برندینگ شخصی دارند و حضور آنها، موجب رونق کسب و کار و افزایش کسب درآمد می شود.
 

همان طور که در بالا گفته شده است، برندینگ شخصی مدیران، یکی از راه‌های مهم افزایش ارتباطات مؤثر کسب‌وکارها و شرکت‌ها با بازار هدف است. برای شناخت بهتر راه‌های تحقق این فرایند، با ما همراه باشید.

برندینگ اصولی بخش مهمی از موفقیت کسب‌وکارها است. ما نایک یا اپل را به دلیل نام تجاری معتبر و قوی می‌شناسیم. هم‌اکنون شرکت‌ها و کسب‌وکارها در مسیری قرار گرفته‌اند که برندینگ شخصی مدیران عالی، راهبرد استراتژیک آنان در توسعه و فروش را مشخص می‌‌کند؛ به‌طوری که نام تجاری شخصی مدیر همانند نام تجاریِ هر کسب‌وکار، اهمیت پیدا کرده است. این شاید ساده‌ترین دلیل برای این سؤال باشد که چرا بسیاری از کسب‌وکارها در فروش خود به شکل مؤثر موفق نیستند؟

مصرف‌کنندگان و مشتریان تمایل دارند داستان‌های شخصی مدیران شرکت‌‎ها را در مسیر فراز و نشیب‌هایشان بشنوند و بخوانند؛ به همین خاطر صاحبان کسب و کار در عمل وارد میدان می‌شوند تا هم تجارت و هم خودشان را گسترش دهند؛ یعنی نام تجاری شخصی خود.

حتماً این سؤال به ذهنتان می‌آید که یک مدیر چطور باید نام تجاری شخصی قدرتمندی داشته باشد؟

توجه به نکاتی که در ادامه بیان می‌شود، می‌تواند ایده‌های خوبی برای هر شرکت، کسب‌وکار یا استارتاپ داشته باشد.

قابل دسترس و مشاهده بودن، یکی از مهم‌ترین آیتم‌ها در ساخت و رشد نام تجاری یک مدیر است، اما سؤال اینجا است که معنای دیده شدن چیست؟ این‌که یک مدیر عکس و یک متن در سایت رسمی شرکتش داشته باشد؟ یا در شبکه‌های اجتماعی یک حساب اینستاگرام یا یک کانال تلگرام راه‌اندازی کند؟

یک مدیر نمی‌تواند در دفتر، پشت رایانه و میز خود مخفی شود و انتظار داشته باشد نام تجاری شخصی خود را معرفی کند و بشناساند. مدیر باید به محیط خارج رفت و آمد کند و دیده شود. صاحب یک کسب و کار باید در یک کنفرانس یا همایش مرتبط با صنعت خود شرکت کند؛ حتی اگر هدف اصلی، شبکه‌سازی و ارتباط باشد. کسب و کار باید رسانه‌های خود را به روی عموم مردم باز نگه دارد و اجازه دهد از طرف آن‌ها پیام دریافت کند. هر چقدر یک مدیر قابل دسترس‌تر و قابل مشاهده‌تر باشد، نام تجاری قوی‌تری خواهد داشت. در یک کلام، مدیر باید دیده شود و در دسترس باشد.

تمامی موارد بالا کاملاً صحیح است، اما «چگونه دیده شدن» اهمیت فراوانی دارد و این دیده شدن باید با کار کارشناسی و مطالعه و تجربه انجام شود تا بهترین اثربخشی را برای مشتریان و کسب و کار به همراه داشته باشد.

مسئله بعدی، نمایش واقعی مدیران شرکت‌ها در شبکه‌های اجتماعی است. رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی هنوز به‌عنوان یک ابزار ۱۰۰ درصدی برای بازاریابی به کار برده نمی‌شوند. شبکه‌های اجتماعی بیشتر به‌عنوان یک ابزار ترویج و پوشش‌دهنده فعالیت‌های مارکتینگ و فروش مفیدند، اما دقت داشته باشید این شبکه‌ها باید بازتابی از واقعیات کسب‌وکار باشند. مدیر یک مجموعه هم الزاماً باید خود حقیقی‌اش را ارائه دهد. تصور کنید یک مدیر در یک عکس یا یک ویدئو یا حتی یک یادداشت برای مخاطبان مانند یک رُبات عمل کند؛ به نظرتان چه اتفاقی خواهد افتاد؟ نتیجه، نبود اعتماد به چنین شخصی از طرف مردم است. این کار باعث می‌شود مردم به عقب رانده یا به سمت رقبای شما کشیده شوند.

مردم و مصرف‌کنندگان محصولات یا خدمات هر شرکت، عاشق دیدن جنبه‌های دیگر کسب و کارها هستند. این‌که به‌عنوان مثال مدیر یک شرکت آخر هفته به کجا می‌رود یا چه تفریحاتی می‌کند، برای بسیاری از مخاطبان و مشتریان قابل توجه و حتی لذت‌بخش خواهد بود؛ چون مردم با جنبه‌های انسانیِ مدیر ارتباط بهتری برقرار می‌کنند تا یک کسب و کار خشک و فاقد روح. مردم علاقه دارند تجربه‌های یک مدیر را در زندگی بخوانند و یاد بگیرند.

درک صنعتِ مربوط به هر کسب و کار، از مواردی است که یک مدیر باید به آن توجه کند تا بتواند نام تجاری خود را بهتر بسازد و مدیریت کند. یک تجارت زمانی به‌درستی نزد مردم شناخته می‌شود که خوب اجرایی شود. این موضوع بسیار اهمیت دارد که یک مدیر صنعت خود را در داخل و خارج با حس مشترک بشناسد و با آن ارتباط بگیرد؛ این موضوع یعنی به‌روز بودن با همه‌ی روندها و اخبار و تغییرات آن صنعت. وقتی یک مدیر این‌گونه به فعالیت بپردازد، در صنعت خود چهره خواهد شد و این موضوع یعنی ارتقاء نام تجاری مدیر و در نتیجه کسب و کار.

بنابراین برندینگ شخصی مدیران در کسب و کارها با چه حجمی از اطلاعات و عملکرد‌ها به‌طور مستقیم سروکار دارد و این موضوع بیش از پیش، نقش تحلیل و مشاوره‌های تخصصی را برای حرکت صحیح مدیران روشن می‌کند.

برندینگ شخصی.برندینگ شخصی مدیر. کسب و کار. نام تجاری.کسب درآمد.

مطالب مشابه مدیران موفق و برندینگ:

ویژگی مدیران خلاق در کسب درآمد

نظر گوگل درباره نقش مدیران در افزایش کسب درآمد

کمک برند فلانکر به کسب درآمد




ارسال توسط پول دوست

شیوه های عملی‌کردن تفکر استراتژیک در کسب درآمد

  در کسب و کار و افزایش درآمد، داشتن برنامه درازمدت بسیار مهم است. برنامه درازمدت شاهراه کسب درآمد برای آینده می باشد . داشتن تفکر و اندیشه بلندمدت که برخی به آن تفکر استراتژیک هم می گویند (که البته شاید درست هم نباشد) برای عملی شدن و اجرا ابزار و وسایلی لازم دارد . قبلا از پرداختن به شیوه های کاربردی جهت عملی شدن تفکر استراتژیک باید به این نکته مهم توجه کنیم که دلیلی وجود ندارد یک مدیر اجرایی ارشد از تمام جزئیات کسب و کار و مسائل ریز کسب درآمد اطلاع دقیق داشته باشد البته نیاز استراتژیک و تفکر سیستمی در کسب و کار ایجاب می کند که از برخی از کلیات مسائل کسب درآمد اطلاع داشته باشدو.
در اینجا مسائلی و موضوعاتی مانند: کسب و کار . کسب درآمد. تفکر. تفکر استراتژیک. تفکر استراتژیک مدیران. تفکر سیستمی.کسب و کار. نیاز استراتژیک را شرح خواهیم داد.

 

مدیران ارشد اجرایی غالبا گلایه می‌کنند که «من تمام وقت خودم را صرف مدیریت مسائل جزئی و تاکتیکی می‌کنم و به همین علت وقت نمی‌کنم به مسائل بلندمدت بپردازم.» با وجود این وقتی از مدیرانی که به من مراجعه می‌کنند، می‌پرسم: «اگر در تقویم شما یک روز اضافه‌تر وجود داشت تا بتوانید کمی استراتژیک باشید، آن روز را صرف انجام چه کاری می‌کردید»، اغلب شانه‌هایشان را بالا می‌اندازند و به من خیره می‌شوند.

بعضی از مردم تصور می‌کنند که فکر کردن به شکل استراتژیک یعنی پروراندن «فکرهای بزرگ» یا مطالعه تحقیقات علمی و پژوهشی درباره گرایش‌های کسب‌وکار. سایر مردم نیز فکر می‌کنند که تماشای سخنرانی‌های TED درباره آینده می‌تواند به آنها کمک کند تا آینده‌نگر شوند.چگونه می‌توانیم تفکر استراتژیک را به‌کار بگیریم وقتی حتی نمی‌دانیم آینده چه شکلی است؟

ما طی تحقیقات ۱۰ ساله خود که روی بیش از ۲۷۰۰ مدیر ارشد اجرایی تازه‌کار صورت گرفته، به نتایج جالبی دست‌یافته‌ایم. بیش از نیمی از (۵۸ درصد) مدیران مورد مطالعه ما می‌گفتند: «کارکنان از ما انتظار دارند از جزئیات پروژه‌هایی مطلع باشیم که به نظر ما، در حد و اندازه یک مدیر ارشد اجرایی نیست و دلیلی ندارد که یک مدیر تا این حد وارد جزئیات شود.»

بیش از نیمی از مدیران احساس می‌کردند که زحمت تمام تصمیم‌گیری‌ها بر دوش آنها است؛ حتی تصمیم‌‌هایی که جزو وظایف کارکنان سطوح پایین‌تر است.

از این پاسخ‌ها می‌توان این‌گونه نتیجه‌گیری کرد که مشکل رهبران سازمان‌ها، تنها محدود به تفکر استراتژیک نیست. رهبری استراتژیک علاوه‌بر تفکر، نیازمند عملکرد استراتژیک نیز هست.

ریچ هورواث، مدیر ارشد اجرایی موسسه تفکر استراتژیک در تحقیقات خود دریافت که ۴۴ درصد مدیران، بخش اعظمی از زمان خود را صرف حل مشکلات می‌کنند.

فرهنگ غالب در این سازمان‌ها واکنشی (Reactive) است، یعنی مدیران به جای آنکه چالش‌های احتمالی را پیش‌بینی و خود را برای مواجهه با آنها آماده کنند، زمانی به فکر چاره می‌افتند که در دل بحران فرو رفته‌اند. در این سازمان‌ها کسی به فکر پیشگیری نیست، بلکه همه به فکر درمانند.

تقریبا تمام رهبران (۹۶ درصد) ادعا کرده‌اند که برای تفکر استراتژیک، فرصت کافی ندارند چون تمام وقت آنها صرف حل مشکلات و مسائل جزئی می‌شود. به نظر می‌رسد که هر دو مساله (فرهنگ غلط و نبود زمان کافی) نشانه‌های یک مشکل اساسی‌ترند. تجربه سال‌ها همکاری و مشاوره به مدیران ارشد، به من نشان داده که تفکر استراتژیک از دل شغل شما بیرون می‌آید.

من طی این سال‌ها به صدها مدیر ارشد اجرایی کمک کرده‌ام با به‌کارگیری سه روش کاربردی، تفکر استراتژیک را در وظایف شغلی خود بگنجانند. این سه روش از این قرارند:

۱) نیازهای استراتژیک شغل خود را شناسایی کنید.

یک روز با مایک، مدیر ارشد عملیاتی یک شرکت ملاقات کردم که به تازگی این سِمت را پذیرفته بود تا مدیریت امور مربوط به ادغام دو شرکت زنجیره تامین را بر عهده بگیرد.

او بخش زیادی از زمان خود را صرف حل مشکلات پیش‌بینی‌نشده و رسیدگی به شکایات مشتریان می‌کرد. او به قدری در حل مشکلات مهارت داشت که تمام کارکنان عادت کرده بودند به محض مواجهه با کوچک‌ترین مشکلی به او رجوع کنند.

از او پرسیدم: «مهم‌ترین انتظار مدیران ارشد و هیات‌مدیره از تو چیست؟ چه دستاوردی مد نظر آنها است؟» او به سرعت پاسخ داد: «حذف هزینه‌های اضافی از فعالیت‌های تکراری و به‌کارگیری یک سکوی تکنولوژی برای مدیریت زنجیره تامین.» این پاسخ مختصر و شفاف حتی خود او را نیز شگفت‌زده کرد، چون ناگهان فهمید که چقدر از این اهداف فاصله دارد و کارهایی که به‌طور روزمره انجام می‌دهد، به هیچ وجه او را به این دو هدف نزدیک نمی‌کنند.

ما آن دو هدف را به چهار «حوزه تمرکز» تقسیم کردیم و ترتیبی دادیم تا تمامی جلسات و تصمیماتی که او در آنها دخیل بود، به‌طور مستقیم به آن دو هدف مرتبط باشند.

متاسفانه، بسیاری از مدیران اجرایی نمی‌توانند ارتباط میان نقش خود به‌عنوان مدیر و مشارکت استراتژیک را پیدا کنند. هورواث در کتاب خود از دیوید کالیس استاد مدرسه کسب‌وکار هاروارد نقل می‌کند: «اجازه دهید یک راز را فاش کنم. اغلب مدیران اجرایی نمی‌توانند هدف، حیطه وظایف و مزیت‌های کسب‌وکار خود را در چند جمله ساده شرح دهند.

اگر آنها نتوانند، باقی کارکنان نیز نخواهند توانست.» او همچنین به تحقیقات راجر مارتین، رئیس مدرسه مدیریت راتمن اشاره می‌کند. بر اساس این تحقیقات، ۴۳درصد مدیران قادر نیستند استراتژی خود را توضیح دهند. مدیرانی که فاقد شفافیت‌اند، به سختی می‌توانند توضیح دهند که کارهایی که امروز انجام می‌دهند چگونه بر آینده سازمان تاثیر خواهد گذاشت.

 

۲) پیش از تخصیص منابع، الگوها را کشف کنید.

زمانی که رهبر یک سازمان توانست ارتباط میان مشارکت خود و اهداف آینده را پیدا کند، باید از منابع موجود استفاده کند تا این مشارکت به بهترین نحو صورت پذیرد. هرچه تعداد منابع بیشتر باشد، تخصیص بودجه برای نیل به هدف دشوارتر است، به‌خصوص در سازمانی که تمام تصمیم‌گیری‌هایش به‌صورت واکنشی و در دل بحران انجام می‌گیرد.

اغلب مدیران هنگام وقوع بحران‌های ناگهانی، هم منابع مالی را هدر می‌دهند و هم کارکنانشان را از دست می‌دهند. این یکی از رایج‌ترین نشانه‌های نداشتن بینش است. بینش و درک مساله به شما کمک می‌کند منابع را اولویت‌بندی کنید، وگرنه تمام منابع شرکت شما صرف بحران فعلی خواهند شد.

مدیرانی که دارای تفکر استراتژیک‌اند، می‌دانند چگونه با استفاده از داده‌ها، راه‌های کسب درآمد در صنعت خود را کشف کنند. مطالعه الگوهای عملکرد در طول زمان و به‌کارگیری داده‌های رقابتی، مالی، عملیاتی و داده‌های مربوط به مشتریان به شما کمک می‌کند تا دوراندیش شوید و فرصت‌ها و خطرهای احتمالی آینده را پیش‌بینی کنید.

از نظر بسیاری از مردم، واژه بینش به معنای ایده‌های بزرگ است؛ همان جرقه‌هایی که در لحظات بحرانی به ذهن ما می‌رسند. اما دقیق‌ترین روش برای تشخیص اینکه چه چیزی شرکت شما را از سایر شرکت‌ها متمایز می‌کند، مطالعه الگوها و داده‌ها است.

مایک این روش را به‌کار برد و اتفاقا نتیجه مثبت گرفت. او با مطالعه داده‌هایی که در دست داشت، توانست از یک الگوی ساده پرده بردارد: تحویل به موقع و دقیق محصولات به مشتریان و کاهش هزینه‌ها. او فعالیت‌های اضافی یا فرآیندهایی را که به دو هدف مربوطه ربطی نداشتند، حذف کرد.

به این ترتیب هم هزینه‌ها کمتر شدند و هم تجربه بهتری برای مشتریان فراهم شد. مطالعه الگوها و تمرکز بر یک یا چند هدف مشخص به رهبران کمک می‌کند منابع مالی و انسانی را با اطمینان خاطر به حوزه‌هایی اختصاص دهند که نیازمند تغییر است. به این ترتیب آنها وقت خود را صرف حواشی و مسائل کم اهمیت نمی‌کنند.

 

۳) برای ایجاد تعهد در کارکنان، به آنها اجازه اظهار نظر بدهید.

بینش استراتژیک همان‌قدر که یک قابلیت ذهنی است، یک مهارت اجتماعی نیز هست. هیچ مدیری نمی‌تواند به تنهایی تفکر استراتژیک خود را عملی کند. او به افرادی که تحت رهبری او هستند نیاز دارد تا بینش و دیدگاه‌های استراتژیک او را برای کارکنان تفسیر کنند. استراتژی باید برای کارکنان ملموس باشد.

برای آنکه کارکنان نسبت به اجرای استراتژی سازمان متعهد باشند، باید هم این استراتژی را درک کنند و هم آن را باور داشته باشند.البته این موضوع در کلام آسان به نظر می‌رسد.

نتایج مطالعات نشان می‌دهد که تنها ۱۴ درصد کارکنان استراتژی شرکت خود را درک می‌کنند و فقط ۲۴ درصد افراد، احساس می‌کنند که میان استراتژی سازمان و پاسخگویی آنها به‌عنوان یک کارمند ارتباط وجود دارد (پاسخگویی یعنی هر فرد مسوولیت تمامی اقدامات مثبت و منفی‌اش را بپذیرد).

بعضی از مدیران اجرایی به اشتباه تصور می‌کنند که ارائه مداوم برخی نکات در قالب پاورپوینت به کارکنان کمک می‌کند تا هم از وجود استراتژی آگاه شوند و هم آن را بهتر درک کنند.بر عکس، تعهد کارکنان زمانی افزایش می‌یابد که حق اظهار نظر داشته باشند.

مدیری را می‌شناختم که درباره دیدگاه‌های استراتژیک خود با کارکنانش صحبت می‌کرد و از آنها می‌خواست که درباره این دیدگاه‌ها نظر بدهند و بگویند با او موافقند یا مخالف. پس از اتمام هر جلسه، مفروضات جای خود را به ایده‌هایی می‌دادند که محصول همفکری همه اعضای تیم بود.

 

آیا تفکر استراتژیک تنها مختص مدیران است؟

لیزا معاون بخش منابع انسانی یک شرکت است. یک روز یکی از همکارانش رو به او کرد و گفت: «شما باید کمی استراتژیک فکر کنید.» وقتی او این جمله را شنید، سخت به فکر فرو رفت. ذهن او مدتی درگیر بود تا اینکه تصمیم گرفت برای دریافت مشاوره نزد من بیاید. او به من گفت: «نمی‌دانم منظور آنها چیست. دقیقا چه کارهایی باید انجام دهم تا در شغل فعلی‌ام استراتژیک باشم؟»راه‌حل ساده است.

ابتدا باید طرز فکر خود را تغییر دهید. باید بدانید که تفکر استراتژیک تنها مختص رهبران و مدیران ارشد نیست. تفکر استراتژیک باید در تمامی سطوح سازمان در جریان باشد.

این بخشی از شرح وظایف نانوشته است. هر کارمندی در هر سطحی باید در استراتژی سازمان مشارکت داشته باشد. پس از اینکه تفکر استراتژیک را به عنوان بخشی از وظایف شغلی خود پذیرفتید، این سه قابلیت را در خود تقویت کنید.

 

۱- مشاهده کنید و گرایش‌ها را زیر نظر داشته باشید

لیزا نمی‌توانست به آینده دور نگاه کند چون حجم کارهای روزمره‌اش بسیار بالا بود. او هیچ‌گاه فرصت نداشت به پیرامون خود نگاه کند و ببیند در سازمان و خارج از آن چه می‌گذرد. او اطلاعاتی را که برای تمرکز، اولویت‌بندی و پیش‌بینی لازم است، در دست نداشت. نگاه او به شغلش و بالطبع رویکردش در استخدام و حفظ نیروی کار، استراتژیک نبود.برای آنکه استراتژیک فکر کنید، صنعت، گرایش‌ها و محرک‌های کسب‌وکارتان را بشناسید.

جمع‌آوری داده‌ها و زیر نظر داشتن گرایش‌ها کافی نیست. باید بتوانید: گرایش‌های داخلی سازمان را کشف کنید. این کار را به یک فعالیت روزمره تبدیل کنید.

مثلا ببینید که کدام مشکلات بارها و بارها مطرح می‌شوند و چه موانعی بر سر راه کارکنان قرار دارد.با همتایان خود، چه در داخل سازمان و چه در سازمان‌های دیگر ارتباط برقرار کنید تا ببینید مشاهدات آنها از بازار چیست. این اقدام به شما کمک می‌کند اتفاقات آینده را پیش‌بینی کنید.

 

۲- سوالات سخت بپرسید

پس از آنکه به درک درستی از گرایش‌ها و مشکلات سازمان رسیدید، می‌توانید تفکر استراتژیک را با پرسیدن این سوال در خود تقویت کنید: «چگونه دید خود را وسعت ببخشم؟» فراموش نکنید که هر استراتژی با یک سوال آغاز می‌شود. سوالات، الفبای استراتژی هستند. لیزا تلاش کرد حس کنجکاوی خود را افزایش دهد، به مسائل، از زوایای مختلف نگاه کند و تمامی احتمالات، رویکردها و نتایج احتمالی را در نظر بگیرد.

مثلا وقتی روی پروژه حفظ یکی از کارکنان کار می‌کرد، از خود سوالاتی از این دست پرسید: موفقیت در سال اول به چه شکلی است؟ در سال سوم چطور؟ چه چیزی می‌تواند روی نتایج تاثیر منفی بگذارد؟ نشانه‌های اولیه موفقیت چیستند؟ آیا این نتایج با اهداف بلندمدت سازمان هم‌جهت هستند؟ با پرسیدن این سوالات، او به این نتیجه رسید که باید با همکاران و مدیران ارشد مشارکت بیشتری داشته باشد تا پروژه را به بهترین نحو به انجام برساند.

 

۳- حتی صحبت کردن شما باید استراتژیک باشد

کسانی که دارای تفکر استراتژیک هستند می‌دانند چگونه صحبت کنند. آنها افکار خود را اولویت‌بندی و مرتب می‌کنند. ارتباطات کتبی و شفاهی آنها ساختارمند است تا مخاطب بتواند روی پیام اصلی آنها تمرکز کند. آنها وضعیت موجود را به چالش می‌کشند و فرضیه‌سازی می‌کنند. آنها شما را به سفری در آینده می‌برند.

هنگامی که قصد دارید پیامی را به فرد یا افرادی منتقل کنید، اهداف و نکات کلیدی را طبقه‌بندی و به ترتیب اهمیت مطرح کنید. ابتدا به‌طور خلاصه بگویید که قرار است درباره چه نکاتی صحبت کنید تا مخاطبان با اشتیاق بیشتری به صحبت‌هایتان گوش کرده و حتی در گفت‌وگوها مشارکت کنند.تفکر استراتژیک یک مفهوم انتزاعی نیست.

اغلب مدیران از نبود زمان کافی گلایه می‌کنند. حال آنکه مشکل از جای دیگر است. آنها باید خودشان را از قید و بند مشکلات روزمره بیرون بکشند و کاری را انجام دهند که با اهداف استراتژیک سازمان همسو باشد.

کارکنان نیز باید بپذیرند که تفکر استراتژیک، جزئی از شغل آنها است. اگر هر دو طرف به درک درستی از تفکر استراتژیک برسند، مشارکت آنها در امور سازمان به بالاترین سطح خود خواهد رسید.

 

مطالب مشابه استراتژیک:

مدیریت استراتژیک وب‌سایت جهت کسب درآمد




ارسال توسط پول دوست

بررسی رفتار کاربر برای کسب درآمد

بررسی و تحلیل رفتار کاربران و مشتریان در کسب و کار جهت افزایش درآمد فوق العاده مهم است. کسب درآمد بدون شناخت ایده های و رفتارهای کاربر معنا ندارد. غول های بزرگ اینترنتی مثل گوگل با تحلیل رفتار کاربران و کلیک های آنها علایق آنها را شناخته و بر اساس این اقدام به ارسال تبلیغ هدفمند می کنند. لذا شناخت کاربر در واقع تحلیل و توسعه کسب و کار خودتان و اقدام به کسب درآمد هدفمند می باشد. در اینجا قصد دارم تا تحلیل تجربه کاربر در مسیر خرید را شرح دهم کاری که می تواند به توسعه و دوام کسب درآمد و در نهایت فروش بیشتر کالا منجر شود .

 

نوشتن سناریو، یه فعالیت سرگرم­ کننده­ است. پرسوناهایتان  را در موقعیت­ هایی قرار می­دهید که نیاز دارن محصول شما رو استفاده کنند.  سپس توصیف میکنید که چه تجربه‌ای برا کاربر میخواهید خلق کنید تا در آن موقعیت برایشان مناسب باشد.

قصد شما این نیست که زندگی رو برای کاربرها سخت کنید،بلکه فقط به توصیف اینکه چطور یه روز عادی را با ایده­‌هایی که خلق کردین بهتر میشه کرد می پردازیم. ممکنهاست بخواهید  چندین مسئله رو که میدانید مرتب اتفاق میفتد را بررسی کنید تا مشخص شودکه طراحی­ شما چگونه  به اون مسائل خواهد پرداخت. اما قصد نداریم که مانعی رو جلوی راه کاربر بذاریم که بخواد برطرفش کند.

سناریوی نهایی باید عناصر متفاوت تجربه‌­ی کاربری که شما قصد ساخت­شون رو دارین توصیف کند و اثبات کند که چطور تجربه­‌ها، اهداف شما رو تامین می­کنند.

باید منابعی از اطلاعات کاربر را در دست داشته باشید.

می­تونین چندین نفر رو همزمان انتخاب کنبد تا روی یک سناریوی یکسان کار کنند.چون نوشتن سناریو همچنان یک فعالیت خلاقانه است، برداشت­‌های متفاوت و چندگانه از یک موقعیت یکسان میتواند به شما کمک کنه که دغدغه‌های  مسیر رو حل کنید.

تعدادی کاغذ یادداشت بردارید  و شروع به نوشتن همه­‌ی مراحلی کنیدکه کاربر باید پشت سر بگذاردتا به نتیجه­‌ ایده­‌آلش برسد. هرکدوم رو روی یه نت بنویسید.

همینطور که پیش میبرید، نیاز به اضافه کردن اطلاعات بیشتر یا مراحل اضافه‌­تر به مراحل اولیه رو درک می­‌کنید. این همون جاییه که کاغذهای یادداشت به دردتون میخورند دوباره مرتب کردن یا اضافه کردن یادداشت­ها به جهت اضافه کردن مراحلی که اونا رو فراموش کردید، کار آسانی است.

در نهایت، مجموعه‌­ای مرتب از یادداشت­‌ها رو دارید که هریک مرحله‌­ای از تعاملات رو توضیح میدهند.

باید روند خلق این سناریو رو برای هریک از بخش های تعاملی که دارید وبرایش یک راهکار طراحی می­‌کنید، تکرار کنید. زمانی که مطمئن شدید سناریوی شما همه‌­ی وظایف کاربری رو که به حمایت­شون نیاز دارید، پوشش میدهدو همه­‌ی اهداف­تون رو تامین می­کند، کار شما تمام شده است.




ارسال توسط پول دوست

شناخت استراتژی‌های کسب درآمد آدیداس

  همه ما مستقیم و یا غیرمستقیم به نوعی با شرکت بزرگ آدیداس و محصولات آن آشنا هستیم یک غول ورزشی بزرگ که محصولاتش بازار کسب و کار لوازم ورزشی را در اختیار دارد و کسب درآمدش از فروش لوازم ورزشی به چند ده میلیارد می رسد. شناخت استراتژی کسب و کار آدیداس و اینکه این کمپانی بزرگ ورزشی چگونه با تحلیل بازار هدف به کسب درآمد بالا دست می یابد می تواند در مسیر افزایش کسب درآمد برای ما مفید باشد. بررسی فرصت ها و تهدیدهای کسب و کار کمپانی آدیداس و اینکه چطور این غول بزرگ ورزشی با کنار زدن رقبا، همچنان بیشترین کسب درآمد را در میان سایر دارد می تواند به اتخاذ سیاست کسب درآمد مناسب برای ما راهگشا باشد.

 

کمپانی لوازم ورزشی آدیداس بیش از ۵۳٫۷۳۱ نیروی کار در ۱۶۰ کشور دنیا دارد. همچنین این کمپانی سالانه حدود ۶۶۰میلیون محصول تولید و فروشی برابر با ۱۴٫۵میلیارد یورو دارد. این آمار و ارقام به تنهایی گویای عظمت این کمپانی است؛ عظمتی که جز با انتخاب استراتژی های مناسب کسب و کار هرگز برای این شرکت محقق نمی‌شد.

بخش بندی، تعیین هدف، موقعیت یابی در استراتژی بازاریابی آدیداس

آدیداس به عنوان بزرگ ترین کمپانی تولید کننده لوازم ورزشی اروپا و یکی از بزرگ‌ترین کمپانی‌های دنیا، در رابطه با استراتژی بخش‌بندی خود از فاکتور‌هایی همچون عوامل روانشناختی، جمعیتی و رفتاری بهره می‌برد. مجموعه آدیداس چهار برند را در پرتفولیوی قوی خود جا داده‌است. این کمپانی از استراتژی تعیین هدف متفاوتی برای مخاطب قرار دادن نوجوانان، بزرگسالان و کودکان بهره می برد.

اگرچه آدیداس بیشتر رده‌های سنی ۴۰-۱۳ را به عنوان مشتریان هدف خود می‌شناسد، اما عمده مصرف کنندگان محصولات این کمپانی را قشر مرفه و رده های سنی ۳۰-۱۵ سال جامعه تشکیل می‌دهند.
موقعیت یابی براساس کاربران و میزان سوددهی، استراتژی است که آدیداس به کمک آن تصاویر متمایزی را در ذهن مشتریان آینده خود به وجود می آورد. از طرف دیگر تاکید برند آدیداس به بالا بودن کیفیت محصولاتش آن را تا به امروز سر پا نگه داشته است.

ماموریت استراتژی بازاریابی آدیداس

مجموعه آدیداس سعی دارد در صنعت لوازم ورزشی و در رقابت با سایر برند ها حرف اول را بزند. مدیر بازاریابی این شرکت می گوید: «ما متعهدیم به طور مداوم برند و محصولات‌مان را قوی تر کرده و جایگاه رقابتی‌مان را بهبود ببخشیم.»

شعار تبلیغاتی

«غیرممکن وجود ندارد.» این جمله یکی از معروف ترین شعارهای تبلیغاتی کمپانی آدیداس است. این شعار که به اهمیت سلامت جسمانی و تلاش برای رسیدن به هرآنچه افراد آرزو دارند اشاره دارد، یکی از بزرگترین دارایی‌های آدیداس بوده و احتمالا خلاصه استراتژی بازاریابی این شرکت را نشان می‌دهد.

مزایای رقابتی استراتژی بازاریابی آدیداس

ازجمله مزایای رقابتی آدیداس، شبکه پخش، کیفیت محصولات و تساوی حقوق برندهای آن است. این شرکت ۲۴۰۰ فروشگاه در سراسر دنیا دارد. آنها برای مطرح کردن نام خود، بسیاری از رویدادهای ورزشی از جمله فیفا، اِن.بی. ای و المپیک را پشتیبانی کرده‌اند. همزمان با گذشت سال‌ها آدیداس به تولید محصولات ورزشی با کیفیت، راحت و با عمر طولانی شناخته شده‌است. از طرف دیگر روابط قوی با سازمان‌هایی مثل سازمان بین المللی کار و صندوق بین‌المللی پول به این کمپانی فرصت داده به کسب و کار خود ثبات ببخشد.

استراتژی پخش در استراتژی بازاریابی آدیداس

با توجه به تغییرات بازار و رشد سریع مشتریان، آدیداس نیز تمرکز خود را روی پیش بینی این تغییرات معطوف کرده تا بتواند به سرعت پاسخگوی تغییرات باشد. آدیداس بعد از بررسی فرآیند خرید مشتریان به این نتیجه رسید که تعامل با مشتری، قابلیت دسترسی، راحتی و حجم محصولات نقش مهمی در موفقیت استراتژی پخش این کمپانی دارد. این شرکت به منظور گسترش سیستم پخش خود محصولاتش را در فروشگاه‌های اختصاصی و برند های همکار آدیداس مثل «سی اندام» قرار داده است.

تساوی حقوقی برند ها در استراتژی بازاریابی آدیداس

تسلط بر شبکه های اجتماعی و فعالیت در هرگونه برنامه اجتماعی محور به آدیداس کمک کرده به یکی از بزرگ ترین نقش آفرینان صنعت لوازم ورزشی تبدیل شود. هر برندی موظف است براساس تولید محصولات، خدمات و تجاربی که در آن صنعت به دست آورده، هویت متمایز و مخصوص به خود و نیز جایگاهش را در بازار مشخص کند.

به این ترتیب است که یک برند رشد و سوددهی خود را در طولانی مدت به دست خواهد آورد. در حالی که آدیداس و ریبوک هر کدام هویت، فناوری، طراحی، اعتبار، قوانین استراتژیک و روش های خاص خود را دارا هستند، اما هر دوی این برندها در تلاش برای رشد فروش و سوددهی، با یکدیگر هم جهت‌اند.

تحلیل رقابتی در استراتژی بازاریابی آدیداس

پرتفولیوی چند برندی مجموعه آدیداس مزایا و فواید رقابتی مهمی را برای این کمپانی فراهم آورده‌است. براساس پرتفولیوی این برند، آدیداس بخش ورزش و مشتریان را به طور یکپارچه پوشش داده، چون این قسمت ها از لحاظ استراتژیکی برای پشتیبانی از جاه طلبی مجموعه و همچنین ترغیب و تشویق افراد، به گنجاندن فعالیت‌های ورزشی در زندگی روزمره آنها موثر است. آدیداس به دلیل مواضع متغیرش از عهده این مهم برآمده، با این حال با گذشت سال‌ها این شرکت هنوز نتوانسته این شرایط را برای ریبوک نیز فراهم کند.

شرکت های بزرگی مثل «نایکی» و «آدیداس» در دو دهه اخیر رشد قابل توجه داشته‌اند. گسترش آنها در قاره‌های مختلف با تغییر سبک زندگی اقتصادهای روبه رشد، پیدایش اینترنت و نیز گسترش تجارت الکترونیک همراه بوده‌است.

تحلیل بازار در استراتژی بازاریابی آدیداس

با توجه به وجود محصولات تقلبی و قدرت چانه زنی مشتریان، کار این برند ها برای ماندن در بازار دشوار شده‌است. اگرچه محصولات این کمپانی‌ها بیشتر برای افراد ورزشکار تولید می‌شود، اما بخش قابل توجهی از مشتریان و خریداران آنها را افراد عادی و نوجوانانی تشکیل می‌دهند که هر لحظه ممکن است به هر دلیلی برند مصرفی خود را تغییر دهند. صنعت لوازم ورزشی همزمان با تغییر سبک زندگی افراد و نیز وضعیت اقتصادی آنها در حال تغییر است.

تحلیل مشتری در استراتژی بازاریابی آدیداس

مصرف کنندگان آدیداس طبقه متوسط رو به بالا و طبقه مرفه جامعه را شامل می‌شوند. برای موفقیت در بخش مشتریان، آدیداس اذعان کرده تولید انبوه یا استراتژی بازاریابی انبوه برای بازار امروز کافی نیست. تنها از طریق شناسایی و درک انگیزه و هدف افراد از انجام فعالیت‌های ورزشی، سبک زندگی آنها، وضعیت جسمانی و مکان‌هایی که در آن به انجام فعالیت‌های ورزشی می‌پردازند، می توان محصولات ورزشی مطابق با عادات آنها را تهیه کرد. این کار در ماندگاری و وفاداری مشتریان آن برند موثر خواهدبود.

شناسایی تهدیدها

رقبای زیادی در حوزه محصولات ورزشی وجود دارند، اما یکی از آنها یعنی نایکی از همه شاخص‌تر است. نایکی پرچمدار بازار آمریکا بوده و محصولاتی مشابه آدیداس و با همان رِنج قیمت تولید می‌کند. اما بیشترین خطر از سوی محصولات تقلبی است که در بازار آسیا به فروش می‌رسد. بازارهای آسیایی محصولات مشابهی را با قیمت و کیفیت پایین تر از آدیداس تولید می کنند. به این ترتیب مشتریان با پرداخت پول کمتر قادر خواهند بود کالاهای تقلبی را خریداری کنند.

درک فرصت ها

آدیداس از فناوری جدیدی به نام «micoach» بهره می‌برد؛ برنامه ای جدید که انجام فعالیت‌های ورزشی را برای افراد، بهینه و ساده تر می کند. بر این اساس، کمپانی آدیداس با ترکیب لوازم ورزشی و دستگاه‌های الکتریکی مثل دستگاه سنجش ضربان قلب یا گوشی‌های هوشمند به این مهم دست پیدا کرده‌است. آدیداس با پیروی از این ایده و توسعه استراتژی بازاریابی مناسب به احتمال زیاد خواهد توانست سهام خود را افزایش دهد.

آگاهی از ضعف ها

آدیداس در سال ۲۰۰۶، برای کسب سهم بخش بیشتری از بازار ایالات متحده، اداره برند ریبوک را برعهده گرفت. از همان زمان ریبوک به یکی از بخش های مشکل آفرین این کمپانی تبدیل شد. در اثر بحران های مالی که طی سال‌های ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ برای آیداس به وجود آمد، این کمپانی باید با کاهش درآمد ها مبارزه می‌کرد. در طول این بحران، ریبوک ۲۹ درصد از تقاضای بازار آمریکای شمالی را از دست داد. یکی دیگر از نقاط ضعف آدیداس، تولیدات این کمپانی بود.

از آنجایی که آدیداس محصولات خود را در کشور هایی با نیروی کار ارزان تولید می‌کند، تضمین کیفیت این محصولات کار بسیار دشواری خواهد بود. این شرکت ۶۷ درصد از ماشین آلات خود را در آسیا قرار داده، چون بسیاری از کفش‌های تولیدی این کمپانی را نمی‌توان به صورت مکانیکی تولید کرد. همچنین ۹۰درصد فرآیندهای تولیدی این شرکت به وسیله کارگران انجام می‌شود.




ارسال توسط پول دوست

دلایل ناموفق بودن کسب درآمد آنلاین

کسب و کارهای زیادی در اینترنت هر روزه ایجاد می شوند و هدفشان این است که کسب درآمد موفقی داشته باشند. ولی از بین میلیونها سایت و ایده کسب درآمد فقط تعدادی از آنها موفق هستند و بقیه در آغاز و یا نیمه راه دچار مشکل می شوند . موفقیت در کسب درآمد آنلاین بی دلیل نیست و همچنین ناموفق بودن در راه اندازی کسب و کارهای آنلاین هم بی دلیل نیست . در اینجا قصد دارم تا با نگاه به کسب درآمد های موفق در اینترنت ، به دلایل عدم موفقیت و شکست برخی از کسب و کارها در اینترنت پرداخته شود.

ما در دورانی زندگی می‌کنیم که روزانه بیش از ۳میلیارد نفر به شبکه اینترنت متصل می‌شوند و این آمار سالانه به میزان ۸درصد رشد می‌کند. شما به آسانی قادر خواهید بود نحوه کارکردن با وبلاگ‌ها، وب سایت‌ها و تولید محتوای صوتی و نوشتاری در زمینه‌های مختلف را بیاموزید. این موضوع سبب شده است فرصت بسیار مناسبی برای معرفی کسب و کار خود به مخاطبان و کاربران و همچنین راه‌اندازی کسب و کارهای آنلاین و کسب درآمد ایجاد شود.

با وجود این فرصت ایده‌آل و دسترسی به اینترنت، تعداد بسیار زیادی از کسب و کارهای اینترنتی درآمد چندانی از فعالیت تجاری آنلاین خود ندارند. برای درک بهتر این موضوع نیازی به تحقیقات گسترده و استفاده از داده‌های آماری نیست، کافی است با یک سرمایه‌گذار و کارآفرین آنلاین گفت وگو کنید، آنگاه به شما خواهند گفت که درآمدی از فعالیت تجاری اینترنتی خود ندارند.

دلیل اصلی عملکرد ناموفق کسب و کارهای اینترنتی یک مفهوم ساده است که حتی پیش از ایجاد شدن شبکه جهانی اینترنت نیز وجود داشته‌است. کالایی که شما در اینترنت به مردم عرضه می‌کنید باید کاربردی بوده و آنها به خوبی این موضوع را احساس کنند، در این صورت است که احتمال موفقیت‌تان افزایش خواهد یافت.

دنیای بازاریابی اینترنتی این روزها یک زبان کاملا جدید را ایجاد کرده‌است. این زبان ترکیبی است از مفاهیم قدیمی توسعه شخصی با مفاهیم و آموزه‌های جدید در حوزه بازاریابی. این زبان جدید سروصدای زیادی به پا کرده و آموزه‌های آن این روزها به یک نُرم در عرصه بازاریابی دیجیتال بدل شده‌است.

مشکلی که در این بین برای سرمایه‌گذاران و کارآفرینان ایجاد می‌شود آن است که تنها افراد شاغل در حوزه بازاریابی دیجیتال با این مفاهیم آشنا بوده و دیگران قادر به درک و آموزش نکات آن نیستند.

شنیدن جملاتی نظیر «طرز فکر قدرتمندی داشته باشید» یا « هدف خود را کشف کنید» و در نهایت «سبک زندگی خود را آنطور که باید باشد انتخاب کنید» چندان نا آشنا و مبهم نیست و شما ممکن است تصور کنید که این جملات موجب افزایش انگیزه افراد خواهد شد، در حالی که این چنین نیست و این اصطلاحات و جملات بسیار گیج‌کننده هستند.

این عبارات و جملات بسیار مبهم و کلی هستند و شما هرگز قادر نخواهید بود مفاهیم جدید بازاریابی را به آسانی به دیگران بیاموزید چراکه تعریف هرکدام از این عبارات در مورد افراد مختلف متفاوت بوده و کارکرد مشابهی نخواهند داشت.

به یاد داشته باشید که مردم برای محصولات و خدماتی که درک درستی از آن ندارند پولی پرداخت نمی‌کنند. هنگامی که آنها وب‌سایت یا صفحه شما در شبکه‌های اجتماعی را مشاهده می‌کنند، چنانچه از نحوه عملکرد و کاربرد کالاها و خدمات شما مطمئن نشوند، اقدام به خرید نمی‌کنند. شما باید برای ترغیب مشتریان به خرید محصولات‌تان درمورد کاربرد و منافعی که از خرید کسب خواهند کرد توضیح داده و مخاطبان خود را متقاعد کنید.

با این همه بهتر است خود را در دام نکات متعدد بازاریابی دیجیتال گرفتار نکرده و سعی نکنید از تمامی مفاهیم و تعاریف جدید بازاریابی گرته‌برداری کنید. به مردم کمک کنید تا درک صحیحی از محصولات و خدمات ارائه شده از سوی شما داشته باشند در این صورت خواهید دید که بر تعداد مشتریان افزوده شده و درآمد شما از کسب و کار اینترنتی تان به میزان قابل توجهی افزایش خواهد یافت.

فراموش نکنید که شما می‌توانید یک کسب و کار آنلاین راه‌اندازی کنید، هم درآمدزایی داشته باشد و هم ظرفیت قابل توجهی برای رشد. بنابراین اهداف خود را به صورت واضح ترسیم کرده و فعالیتی پایدار و مداوم داشته باشید. در همین حین از نکات و تعاریف کلاسیک و امتحان شده بازاریابی استفاده کنید. آنگاه خواهید دید شانس موفقیت کسب و کارتان به شکل قابل توجهی افزایش خواهد یافت.




تاریخ: پنج شنبه 4 آبان 1396برچسب:دلایل, ناموفق بودن, کسب درآمد, آنلاین,,
ارسال توسط پول دوست

تاثیرگذاری تبلیغات آنلاین و آفلاین

دنیای اینترنت و کسب درآمد آنلاین پر از جاذبه های متنوع در زمینه پول سازی و یا توسعه کسب و کار هست. یکی از شیوه های کسب و کار و افزایش درآمد گرفتن تبلیغات است تبلیغات به دو صضورت تبلیغات آنلاین و تبلیغات آفلاین است در اینجا قصد است تا چگونگی تاثیر تبلیغات آنلاین و آفلاین در کنار هم و اینکه آیا موجب تاثیر گذاری بیشتر می شود را بررسی کنم

اجرای راهکارهای تبلیغات و بازاریابی در فضای آنلاین، به کسب‌ و کارها کمک می‌کند تا اطلاعات بیشتری به مخاطب خود ارائه دهند و فرد کاملا از امکانات محصولات و خدمات مطلع گردند. به همین دلیل، خیلی از کسب و کارها سراغ پیشبرد موازی کمپین‌های آفلاین با آنلاین می‌روند. چنین رویکردی، میزان اثرگذاری کمپین‌های تبلیغاتی را چندین برابر می‌کند و به کسب‌وکارها این مزیت را می‌دهد که بتوانند در کنار هدف‌گیری عموم مردم بواسطه تبلیغات تلویزیونی، چاپی و محیطی، مخاطبان هدف کسب‌وکارها بواسطه راهکارهای آنلاین هدف‌گیری شوند.

 

tasirgozari




تاریخ: پنج شنبه 4 آبان 1396برچسب:تاثیرگذاری, تبلیغات, آنلاین , آفلاین ,
ارسال توسط پول دوست

تاثیر مثبت انتقاد در کسب و کار و رشد کسب درآمد

اگرچه ما از نظر رفتاری در حال حرکت به سوی جامعه ای کم صبر و حوصله پیش می رویم و اینقدر دچار هیجان و اضطراب هستیم که پرخاشگری همه زندگی ما را تحت الشعاع قرار داده است با این حال باید یاد بگیریم که اگر قصد راه اندازی کسب و کار را داریم باید علاوه بر خلاقیت از جنبه انتقاد پذیری هم برخوردار باشیم انتقاد سازنده می تواند عامل محرک و موتور خلاقیت در کسب و کارهای مختلف باشد. در اینجا قصد دارم تا تاثیر انتقاد سازنده در کسب درآمد بیشتر و توسعه کسب و کار و افزایش درآمد را شرح دارم:

انتقاد سازنده عاملی است که می‌تواند خلاقیت در کسب و کارها را بیش از پیش افزایش داده و به عنوان یک شتاب‌دهنده‌ی انگیزه عمل کند.

به جرات می‌توان گفت که در دهه‌ی ۶۰ و ۷۰ میلادی زیراکس در آزمایشگاه تحیقاتی پالو آلتوی خود بهترین مهندسان و متخصصان حوزه‌ی فناوری را گرد هم آورده بود. Xerox PARC ایده‌های خلاقانه‌ی بسیار زیادی را توسعه داد که شماری از آن‌ها سنگ بنای انقلاب‌های بزرگ در حوزه‌ی فناوری شدند. از جمله‌ی ایده‌های متخصصان این کمپانی می‌توان به رابط گرافیکی کاربر اشاره کرد که توسط استیو جابز و بیل گیتس در اپل و مایکروسافت پیاده شد تا دنیای کامپیوترهای شخصی بطور کامل دچار دگرکونی شود. همچنین باید به اولین پرینتر لیزری جهان اشاره کرد که ماحصل فعالیت‌های متخصصان در زیراکس پارک است. البته دو مورد اشاره شده تنها بخشی از ایده‌هایی است که توسط محققان زیراکس پارک توسعه یافته است. با وجود حجم گسترده‌ی ایده‌های توسعه یافته توسط متخصصان این آزمایشگاه، تنها تعداد محدودی پس از پشت سر گذاشتن فرآیند تجاری سازی، درآمدی را عاید این کمپانی کردند.

پرفسور جاناتان بندُر، استاد دانشگاه تجارت و اقتصاد سیاسی در استنفورد دلیل اصلی عدم تجاری‌سازی و درآمدزایی از تمام ایده‌های مطرح شده در زیراکس پارک را نه نبود خلاقیت، بلکه نبود عنصر دیگری در میان مدیران این آزمایشگاه خوانده است. وی انتقاد سازنده را فاکتوری عنوان کرده که باید مدیران زیراکس پارک با دست و دلبازی در اختیار کارمندان خود قرار می‌دادند. جاناتان بندُر زیراکس پارک را مصداقی بارز از تیم متشکل از متخصصان، ایده‌پردازان و مهندسانی خوانده که به اندازه‌ی کافی توسط مدیران خود برای رسیدن به اهداف مشخص تحت فشار قرار نگرفته‌اند.

بندر معتقد است در صورتی که فردی عبارات و جملات انتقادی و انگیزشی را در زیراکس پارک استفاده می‌کرد، شرایط متفاوت از امروز بود.

شما بسیار عالی هستید و ایده‌های بسیار نابی را ارائه می‌کنید، اما ارزش بازار این ایده‌ها کجا است؟

بندر جمله‌ی فوق را به عنوان یک مثال از جملات انگیزشی برای نقد ایده‌ها به منظور داشتن ذهنیت تجاری مطرح می‌کند.

بسیاری از افراد معقتدند که خلاقیت و انتقاد دو عنصری هستند که در یک قاب نمی‌گنجند. بندر اما این موضوع را از زاویه‌ی متفاوتی می‌نگرد. به اعتقاد این استاد دانشگاه خلاقیت و انتقاد سازنده را باید به مثابه مفهوم Yin و Yang در فرهنگ چینی خواند. چینی‌ها یین و یانگ را دو نیروی موجود در جهان هستی می‌دانند که اولی ماهیتی مثبت داشته و تمثیلی از روشنایی است و دیگری با ماهیتی منفی نشان دهنده‌ی تاریکی است. این دو نیرو در شکل یک دایره که نیمی هلالی سیاه و نیمی متشکل از هلالی روشن است، دو نیروی عمده در جهان هستی است. بندر نیز انتقاد و خلاقیت را در عین تضاد ظاهری، مکمل هم می‌خواند. وی در این خصوص می‌گوید:

انتقاد و خلاقیت نه تنها در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند، بلکه در کنار هم معنی پیدا می‌کنند.

در صورتی که یک کمپانی از تیم طراحی و توسعه‌ی خلاق و پویایی برخوردار بوده، اما فرآیند بررسی کارآمدی نداشته باشد، متخصصان تعداد زیادی ایده دریافت می‌کنند که احتمال وجود چند ایده‌ی غیرکاربردی نیز در میان آن‌ها با ریسک بالا وجود دارد. در مقابل اگر کمپانی مالک تیم طراحی و توسعه کمی در برابر ایده‌های جدید سرسخت باشند، به احتمال زیاد از پیاده‌سازی ایده‌های نامناسب و غیرکاربردی جلوگیری خواهند کرد، اما ایده‌های خوب نیز در این فرآیند از چرخه خارج شده و خلاقیت خشک خواهد شد. وی در این خصوص می‌گوید:

در یک کمپانی بزرگ‌ترین چالش تشخیص ایده‌های غیرکاربردی و جلوگیری از خطای عملکرد در یک مرز قابل قبول است.

یکی از بهترین روش‌ها برای ارائه‌ی بهترین بازخورد به کارمندان استفاده از یک فرآیند مشخص ارزیابی نظیر یک سیستم امیتازدهی است که ایده‌های مطرح شده از ابعاد مختلف نظیر جنبه‌ی فنی و بازاری مورد بررسی قرار گرفته و امتیازهایی را دریافت می‌کنند. بندر به این موضوع اشاره می‌کند که برخلاف اغلب صاحب نظران که سیستم امتیازدهی را مناسب نمی‌دانند، با استفاده از این سیستم یک کمپانی می‌تواند دلایل سکون خود را پیدا کند.

در صورتی که ایده انعطاف‌پذیر باشد، یک مدیر می‌تواند با استفاده از سیستم امتیازدهی، ایده مورد نظر را چند بخش کرده و قسمت‌های مورد نظر را در مسیر بهبودی نقد کند. با استفاده از سیستم روبریک (سیستم امیتازدهی) می‌توان خطر برداشت‌های شخصی از رد یا قبول یک ایده را از سازمان دور کرد، بطوریکه دلایل رد یا قبول شدن یک ایده به روشنی مشخص شده و می‌توان با استناد به آن‌ها کارکنان را قانع کرد.

وی وجود یک مشکل در سازمان را که ایده‌هایی برای حل آن مطرح شده را شبیه به بیماری خوانده که راهی اتاق جراحی می‌شود. بیمار از نظر شخصی اهمیت کمتری نزد جراح دارد، چراکه پزشک در الویت اول به حل مشکل و معالجه بیمار فکر می‌کند. استفاده از سیستم روبریک توسط مدیران نیز کارکردی مشابه دارد و استفاده از آن برای سنجش عملکرد ایده، برداشت‌های شخصی از نتیجه را باطل می‌کند.

به اعتقاد بندر با توجه به اینکه همگان در معرض انجام خطا هستند، از این‌رو این سیستم را می‌توان در تمام سطوح سازمان مورد استفاه قرار داد.




تاریخ: پنج شنبه 4 آبان 1396برچسب:تاثیر ,مثبت ,انتقاد , کسب و کار , رشد ,کسب درآمد,
ارسال توسط پول دوست

وظایف دستیار مجازی در کسب درآمد آنلاین

هر کسب و کار و راه اندازی شرکت و یا بنگاه کسب درآمد علاوه بر مدیر و یا رئیس که معمولا صاحب اصلی شرکت است نیاز به نیروی انسانی همراه در زمینه های مختلف است البته با توجه به سطح درآمد و میزان قدرت مالی و دارایی و نوع فعالیت نیروی انسانی ، تعاد نیروهای جهت جذب را مشخص می کند علاوه بر مدیر و یا مدیرعامل، معاون ، منشی ، کارپرداز، بازاریاب، حمل و نقل و... هم دارد . در دنیای کسب و کار آنلاین و کسب درآمد از طریق اینترنت ، یک شغل جدید به نام دستیار مجازی به وجود آمده است. این دستیار مجازی در پیشرفت کسب و کار و جذب نیرو و رفع مشکلات در کسب درآمد آنلاین فوق العاده تاثیر گذار است.

دستیار مجازی به اشخاص یا شرکت‌هایی گفته می‌شود که مانند یک منشی حرفه‌ای عمل می‌کنند، با این تفاوت که نیاز به تدارک اتاق یا میز کار در محیط شرکت ندارند و به وسیله تلفن و اینترنت با فردی که به آن خدمت ارائه می‌کنند، در ارتباط هستند.  این خدمت جذاب، چندی است که وارد بازار کار ایران نیز شده است و آگهی استخدام برای دستیار مجازی را در سایت‌های مختلفی مشاهده می‌کنیم.

استفاده از یک دستیار مجازی می‌تواند ساعت‌های کاری زیادی را از برنامه‌ی هفتگی‌تان کم کند. ولی دانستن اینکه چه وظایفی باید به این دستیار محول شود، چه وقتی که در حال شروع کسب و کار هستید و چه در حال توسعه‌ی آن، نیاز به آشنایی بیشتر با دستیار مجازی دارد. بیشتر دستیاران مجازی کارکنان قراردادی یا آزادی هستند که در خانه به انجام کارشان مشغولند و وظایف اداریِ مشابه با دستیاران اجرایی یا منشی‌ها دارند. وب‌سایت‌هایی چون odesk.com و elance.com که تبحرشان در کارکنان قراردادی است لیست‌های هزارتایی از دستیاران مجازی در دست دارند.

ژاله بشارت، نائب رئیس بازارایابی oDesk که در ردوود سیتیِ کالیفرنیا واقع است می‌گوید که افزایش تعداد دستیاران مجازی باعث شده که تخصص مورد نیاز در هر طیفی فراهم باشد که این امر یافتن کسی که برای یک کسب و کار مناسب باشد را آسان‌تر می‌کند. در سال ۲۰۱۲، oDesk 25.000 پست در رابطه با شغل‌های دستیار مجازی داشت در حالی که در سال ۲۰۰۸ تعداد پست‌ها تنها به ۲٫۵۰۰ می‌رسید.

کارآفرینان می‌توانند از دستیاران مجازی برای همه نوع کاری استفاده کنند. از تماس گرفتن با فروشنده یا خدمات مشتری گرفته تا فرستادن کارت تشکر برای مشتری های بالقوه. در اینجا نیز، همانند یک کارمند ثابت، ایجاد اعتماد امر مهمی است. بشارت می‌گوید: «آن‌ها هم عضوی از تیم هستند با این تفاوت که کارشان را از راه دور انجام می‌دهند.» نمی‌دانید از کجا باید شروع کنید؟ ۱۰ روش برایتان آورده‌ایم که بتوانید از دستیاران مجازی برای بهبود کسب و کارتان بهره ببرید.

حسابداری

طبق گفته‌ی کتی کولایاکوف، مدیر بازاریابی انجمن بین‌المللی دستیاران مجازی، که یک گروه تجاری در هندرسونِ نوادا می‌باشد، حساب کردن صورت حساب‌ها و دیگر امور حسابداری از ساده‌ترین مسائلی است که می‌توان به یک دستیار مجازی محول کرد. بسیاری از کسب و کارهای کوچک تصمیم می‌گیرند که سیستم‌های حسابداری‌شان را با دستیاران مجازی‌شان به اشتراک بگذارند تا آن‌‌ها بتوانند بعداً پیگیر وظایفی چون صورتحساب‌های پرداخت‌نشده یا فاکتورهای بزرگ باشند.

کولایاکوف می‌گوید: « کافی است کمی قدرت کنترل مثل رمزعبور و دسترسی به اکانت‌ها را در اختیار آن‌ها بگذارید.»

تحقیقات آنلاین

به راحتی می‌توانید تحقیقات اینترنتی را به عهده‌ی دستیار مجازی بگذارید. به نقل از سو کرامر هاراوود، رئیس «دستیار مجازی آرامش فکری»، کارهایی مانند جمع‌آوری اطلاعات از وب‌سایت شرکت‌ها، کند و کاو در خصوص محصولات جدید و بررسی کارمندان احتمالی یا آشنایان کاری از جمله درخواست‌های عادی هستند. «دستیار مجازی، آرامش فکری» بنگاهی است در اورلاند پارکِ ایلینویز که برای شرکت‌ها دستیار مجازی فراهم می‌کند. حواستان باشد که دستورالعمل‌های واضح به همراه اسم کاربری و رمزعبور برای دستیاران بفرستید تا بتوانند به ابزارهای جستجوی مخصوص یا وب‌سایت‌های پولی دسترسی داشته باشند. تریستن اوبراین، یک متخصص بازاریابی در eBay که در وست‌فیلدِ ایندیانا حضور دارد از دستیار خود می‌خواهد که به او در پیدا کردن موضوعات وبلاگش کمک کند و گاهاً نیز به دنبال اصلاح غلط‌های وبلاگ باشد. وی می‌گوید: «اون می‌گرده ببینه که الان کجا تنورش داغه و وقتی که فهمید به من خبر می‌ده.»

ورودی پایگاه داده‌ها

به‌روز نگه داشتن پایگاه داده‌ها وظیفه‌ی مناسبی برای دستیار مجازی است. این کار می‌تواند شامل تعداد زیادی کارت ویزیت جدید باشد که در یک کنفرانس جمع‌آوری شده‌اند یا راجع‌به به‌روزرسانی اطلاعات آشنایان کنونی باشد. کرامر هاراوود می‌گوید که باید درخصوص نیازها و توقعات‌تان به روشنی صحبت کنید و اطمینان حاصل کنید که دستیار مجازی‌تان قبلاً نیز این نوع کار را انجام داده باشد تا در این صورت احتمال وقوع خطا کمتر شود. «پیگیری یه چیز بی‌نهایت مهم برای صاحبان کسب و کاره. بعضی موقع مشتری ها واسمون کارت ویزیت فاکس یا اسکن می‌کنند و دستیار مجازی این اطلاعات رو وارد پایگاه داده می‌کنه.»

ارائه‌ی داده‌ها

طبق گفته‌ی ریچ پیرسون تبدیل داده‌ی خام به پاورپوینت یا خلاصه‌نویسی نتایج تحقیقات در یک فایل ورد هنگام آماده شدن برای یک جلسه می‌تواند بسیار در صرفه‌جویی در وقت موثر باشد. ریچ پیرسون، مدیر بخش بازاریابی eLance.com است. وب‌سایتی اشتغال‌زا برای کارمندان آزاد که در مانتین ویوی کالیفرنیا واقع است و خود از دستیاران مجازی بهره می‌برد. او می‌گوید که داده «در قالبی قرار می‌گیره که می‌تونم اونو به بقیه هم بدم.»

مدیریت ایمیل‌ها

کالایاکوف می‌گوید که برخی دستیاران مجازی در صندوق ورودی‌تان می‌گردند و مهم‌ترین ایمیل‌ها را برایتان جدا می‌کنند و از طرف شما به بقیه‌ی پیام‌ها پاسخ می‌دهند تا وقت شما تلف نشود. انجام چنین کاری از راه دور آسان است ولی باید دستیارتان را راهنمایی کنید تا بداند چه ایمیل‌هایی کلیدی تلقّی می‌شوند و از دستیارتان بخواهید تا پیش از فرستادن هرگونه پاسخی ابتدا یک کپی برای شما بفرستد تا خطر وقوع اشتباه پایین بیاید.

وظایف اجتماعی

به نقل از بشارت دستیاران مجازی می‌توانند گزینه‌ی خوبی برای انجام وظایفی چون نوشتن کارت‌های تبریک عید یا فرستادن پیام تشکر باشند. بشارت همچنین اضافه می‌کند که انجام این چنین کارهای اجتماعی، تبدیل به یک امر رایج برای دستیاران مجازی شده است. او می‌گوید که چنین وظایفی برای مدیران اجرایی «وقت‌گیر» است «ولی یک دستیار مجازیِ خوب می‌تواند ترتیب همه‌ی این‌ها را بدهد.»

تحقیقات سفر

پیرسون می‌گوید دستیاران مجازی منابع بسیار خوبی برای یافتن هتل، رزرو بلیط و ریختن برنامه‌ی سفر هستند، چه برای سفر کاری چه تفریحی. دستیاران می‌توانند در وب از ابزارهای تحقیقاتی بسیار گسترده‌ی سفری و سایت‌های نقد و بررسی استفاده ببرند. آن‌ها هچنین می‌توانند با تلفن مشکل مناطق زمانی مختلف را در هنگام رزرو بلیط یا تحقیق درخصوص گزینه‌های مسافرت بین‌المللی حل کنند.

برنامه‌ریزی

طبق گفته‌ی کرامر هاراوود به دلیل در دست بودن خیلی از ابزارهای برنامه‌ریزی به صورت آنلاین، دستیاران مجازی اکنون تقویم بسیاری از مشتری ها را تنظیم می‌کنند. از جمله وظایفی که دستیاران با آن سر و کار دارند می‌توان به تنظیم تاریخ دعوت به جلسات دیگران، ترتیب دادن ساعت ویزیت با مشتریان و کمک به برنامه‌ریزی مراسم‌ها اشاره کرد. هاراوود می‌گوید: «قضیه اینه که راحت باشی و از شرّ تقویمت راحت شی» و در عوض آن را به یک شخص غیرپرسنلی که در خارج کار می‌کند بسپارید.

دنبال کردن کسب و کار

اولویت‌بندی فرصت‌های کاری احتمالی می‌تواند کار سختی باشد اما دستیار مجازی می‌تواند در این فرایند کمک کند. اوبراین مثلا به هنگام فروش چیزی در eBay از دستیار خود می‌خواهد تا به دنبال محصولاتی بگردد که فروش دوباره‌شان سود داشته باشد. وی می‌گوید: «من بهشون چند تا وب سایت می‌دم و از اونجا به بعد دیگه پای خودشونه. می‌رن دنبال جنس‌هایی که ته انبار بقیه مونده می‌گردن یا یه جور محصولات دیگه رو پیدا می‌کنن.»

آمادگی خبری

بسیاری زمان محدودی برای دنبال کردن اخبار صنعت خود دارند و به همین خاطر است که برخی کسب و کارهای کوچک به دستیاران مجازی خود سپرده‌اند که حواسشان به اتفاقات مهم خبری باشد. خیلی از مدیران سپس از این اطلاعاتِ کاری برای به‌روز کردن توئیتر خود یا استفاده‌ی هوشمندانه در مکالمات خود با مشتریان ثابت و بالقوه استفاده می‌کنند. به نقل از پیرسون این کار باعث می‌شود به نظر برسد که «مدیران اجرایی انگار آمار هر لحظه را در دست دارند.»




ارسال توسط پول دوست

دوام کسب و کار و کسب درآمد

دوام و پایداری یک کسب و کار و درآمد به داشتن یک برنامه است اگر دارای برنامه نباشیم کسب درآمد ما بی دوام بوده و مانند تخته پاره ای بر روی موج به هر طرف می رود. خلاقیت و داشتن استراتژی موجب موفقیت یک کسب و کار می شود . مطالعه و شناخت خود و توانمندی های خودمان کمک می کند که ما در کسب و کار موفق باشیم . البته باید به این نکته توجه کنیم که در کسب درآمد و یا کسب و کار تا در عمل کاری انجام ندهیم در واقع هیچ کار نکردیم رایند توسعه کسب و کار در افرادی که مشغول به انجام آن هستند تغییراتی ایجاد می‌کند و این راز موفقیت است.
 

ایجاد یک کسب و کار جدید، آرزوی هر کارآفرینی است. اما در حالی که میلیون‌ها نفر کسب و کارهای کوچک برای خودشان راه اندازی می‌کنند معنای «انقلاب کارآفرینی» که رسانه‌ها همه جا درباره آن صحبت می‌کنند چیست؟ انقلاب کارآفرینی چیزی نیست جز گریز از دنیای بی‌نظم بیرون به سوی دنیای منظم و کنترل شده درون. دنیایی که خصوصی‌تر است و با آنکه نسبت به دنیای بیرون مبهم‌تر است بسیار بیشتر با انسان‌ها در ارتباط است. دنیایی که رابطه انسان با خودش را نمایان‌تر ساخته و محال است بتوان چنین دنیایی را در یک شغل تجربه کرد. متأسفانه بیشتر صاحبان کسب و کارهای کوچک موفق نمی‌شوند رؤیای خود را به حقیقت تبدیل کنند و دلیل آن هم روشن است زیرا آنها بی‌نظمی دنیای بیرون کسب و کار را وارد کارشان می‌کنند.
چرا رؤیاهای ما در کسب و کار جدید خراب می‌شود؟
ما سعی می‌کنیم با شروع یک کسب و کار جدید، دنیا را عوض کنیم اما خودمان هیچ گاه عوض نمی‌شویم. در نتیجه کسب و کاری که قرار بود دنیای جدید ما را بسازد بدترین شغل دنیا می‌شود. درسی که می‌توان از این اتفاقات گرفت این است که ما نمی‌توانیم با شروع از دنیای بیرون، زندگی خود را بسازیم و اگر این کار را انجام دهیم زندگی‌مان بی‌نظم‌تر می‌شود. اگر ما از قوانین هستی و اینکه چطور این دنیا ساخته شده و کار می‌کند شناخت کافی داشته باشیم سعی می‌کنیم با ساختن زندگی‌مان دنیای خودمان را بسازیم و لازمه این شناخت آن است که در مورد جهان و نحوه قرار گرفتن‌مان در این هستی مطالعه کنیم. برای اینکه در این راه موفق شویم باید جهانی با مقیاس کوچک‌تر و پیچیدگی کم‌تر برای خودمان بسازیم و به بررسی آن بپردازیم. جهان کوچک ما همان کسب و کار ماست و برنامه توسعه کسب و کار کمک می‌کند تا آن را به طرز مؤثرتری مورد مطالعه و بررسی قرار دهیم.
حقیقت کارآفرینی در یک ضرب المثل چینی
یک ضرب المثل چینی می‌گوید: «زمانی که چیزی را می‌شنوید آن را فراموش می‌کنید. وقتی آن را می‌بینید به خاطر می‌سپارید اما فقط زمانی آن را می‌فهمید که انجامش بدهید.» فرایند توسعه کسب و کار در افرادی که مشغول به انجام آن هستند تغییراتی ایجاد می‌کند و این راز موفقیت است. پس به جای فکر کردن عمل کنید زیرا تا انجام ندهید، نخواهید فهمید و زمانی که انجام می‌دهید دیگر چیزی نمی‌ماند تا بخواهید در مورد آن فکر کنید. پس مطمئن باشید در مسیر درست قرار گرفته اید و وقتی در مسیر درست قرار می‌گیرید ایده‌های بهتر و اندیشه‌های خلاقانه‌تر ظهور می‌یابد در این لحظه باید آنها را تبدیل به نوآوری کنید و رؤیای از بین رفته را دوباره به کسب و کارهای کوچک برگردانید.




تاریخ: چهار شنبه 3 آبان 1396برچسب:دوام ,کسب و کار , کسب درآمد,
ارسال توسط پول دوست

تنوع استراتژی‌ کسب و کار

در مقالات قبلی درباره استراتژی و تعریف آن در کسب و کار مطلبی نوشتیم :

واقعیت استراتژی کسب و کار

و یا در اینجا استراتژی کسب درآمد:

استراتژی بازاریابی برای کسب درآمد

هر کارآفرین و یا شروع کننده کسب و کار می تواند با توجه به شرایط و ایده خود استراتژی خاص و متمایز از بقیه را برای خود در کسب درآمد لجاظ کند. این استراتژی ممکن است برای رشد باشد و یا قیمت گزاف و یا هر چیز دیگر باشد در هر حال استراتژی آن شرکت تعیین کننده سیاست کاری برای کسب و کار و افزایش درآمد است قبل از پرداختن به انواع استراتژی در کسب و کار و یا کسب درآمد ، یک کارآفرین باید آگاهی کامل نسبت به استراتژی و انواع آن داشته باشد تا در کسب و کار خود موفق باشد.

یک شرکت کوچک می‌تواند بسته به موقعیتی که دارد، از چندین مورد از انواع استراتژی های کسب و کار استفاده کند. به عنوان مثال، شرکت‌های استارت آپ ممکن است در مقایسه با شرکت‌هایی که به ثبات رسیده‌اند، با چالش‌های مختلفی روبه‌رو شوند. بنابراین، استراتژی‌های کسب و کاری که آنها به کار می‌برند ممکن است با استراتژی مورد استفاده‌ی رقبای کلید‌ی‌شان فرق داشته باشد. چهار نوع استراتژی کسب و کار وجود دارند که عبارتند از: رشد، تمایز محصول، قیمت‌گذاری گزاف ، و استراتژی تحصیل.

۱. استراتژی رشد

استراتژی رشد مستلزم معرفی محصولات جدید یا اضافه کردن مشخصه‌های جدید به محصولات موجود است. گاهی اوقات، یک شرکت کوچک ممکن است مجبور شود خط تولید خود را تغییر یا افزایش دهد تا بتواند پا به پای رقبای‌شان جلو برود. در غیر این صورت، مشتریان ممکن است استفاده از فناوری جدید یک شرکت رقیب را شروع کنند. به عنوان مثال، شرکت‌های تلفن همراه دائما ویژگی‌های جدید اضافه می‌کنند یا فناوری‌های جدید را کشف می‌کنند. شرکت‌های تلفن همراه که پا به پای تقاضای مشتریان پیش نمی‌روند، در میدان کسب و کار دوام زیادی نمی‌آورند. شرکت‌های کوچک نیز ممکن است با پیدا کردن یک بازار جدید برای محصولات‌شان، یک استراتژی رشد اتخاذ کنند. گاهی اوقات، شرکت‌ها به طور تصادفی بازارهای جدیدی برای محصولات خود پیدا کنند. به عنوان مثال، یک تولیدکننده‌ی کوچک صابون ممکن است از طریق تحقیقات بازاریابی کشف کند که کارگران صنعتی محصولات این شرکت را دوست دارند. از این رو، این شرکت می‌تواند علاوه بر فروش صابون در فروشگاه‌های خرده‌فروشی، صابون‌ها را در ظروف بزرگ‌تر برای کارخانه و کارگران کارخانه بسته‌بندی کند.

۲. استراتژی تمایز محصول

شرکت‌های کوچک اغلب زمانی از استراتژی تمایز محصول استفاده می‌کنند که یک مزیت رقابتی دارند، از جمله کیفیت یا خدمات برتر. به عنوان مثال، یک تولیدکننده‌‌ی کوچک دستگاه تصفیه‌ی هوا ممکن است خود را از رقبای‌اش با طراحی مهندسی برتری که دارد متمایز کند. بدیهی است که شرکت‌ها از استراتژی تمایز محصول برای جدا کردن خودشان از رقبای اصلی استفاده می‌کنند. با این حال، با توجه به مقاله‌ی « استراتژی عمومی پورتر» در وب‌گاه کوئیک ام‌بی‌اِی (QuickMBA.com) استراتژی تمایز محصول همچنین می‌تواند به شرکت کمک کند که وفاداری به برند (نام تجاری) ایجاد کند.

 

۳٫ استراتژی قیمت‌گذاری گزاف

شامل تعیین قیمت‌ بالا برای یک محصول، به ویژه در مرحله‌ی مقدماتی چرخه‌ی زندگی آن محصول است. یک شرکت کوچک استراتژی قیمت‌گذاری گزاف را استفاده می‌کند تا به سرعت هزینه‌های تولید و تبلیغات آن محصول را جبران کند. با این حال، کالای مورد نظر باید ویژگی خاصی برای مصرف‌کنندگان داشته باشد تا بابت آن پول گزافی پرداخت کنند. معرفی یک فناوری جدید می‌تواند مثالی برای این استراتژی باشد. ممکن است یک شرکت کوچک نخستین شرکتی باشد که نوع جدیدی از پانل‌های خورشیدی را ارائه می‌دهد. از آن‌جا که این شرکت تنها مرجع فروش محصول ذکر شده است، مشتریانی که واقعا پانل‌های خورشیدی را می‌خواهند، ممکن است هر قیمتی را برای خریداری آن بپردازند. با توجه به گزارش« آژانس مدیریت مشاغل کوچک» یکی از مضرات قیمت‌گذاری گزاف این است که تقریبا به سرعت، منجر به جذب رقابت می‌شود. شرکت‌های مختلف ممکن است متوجه سودی که این شرکت به جیب می‌زند بشوند و همان محصول را تولید کنند؛ البته به این شرط که فوت و فن فناوری آن را بدانند.

۴. استراتژی تحصیل

یک شرکت کوچک با سرمایه‌ی اضافی ممکن است استراتژی تحصیل را برای به‌دست آوردن مزیتی رقابتی استفاده کند. استراتژی تحصیل مستلزم خرید یک شرکت دیگر یا یک یا چند خط محصول از آن شرکت است. به عنوان مثال، یک خرده فروش مواد غذایی در سواحل شرقی ممکن است یک فروشگاه‌ زنجیره‌ای مواد غذایی هم‌تراز را در ایالت‌های غرب بخرد تا عملکردش را توسعه بدهد.




تاریخ: چهار شنبه 3 آبان 1396برچسب:تنوع ,استراتژی‌,کسب و کار,
ارسال توسط پول دوست

واقعیت استراتژی کسب و کار

در مقالات متعدد کسب درآمد و راه اندازی کسب و کار اینترنتی یکی از جنبه های تاکیدی ما داشتن استراتژی بود. استراتژی را به عنوان چراغ راه آینده و برنامه کاری رو به جلو تصور می کردیم و می گفتیم که موفقیت کسب درآمد به داشتن استراتژی کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت است . حال سوال این است که استراتژی در کسب و کار چیست؟ واقعیت داشتن استراتژی کسب درآمد اینترنتی چیست و چه تاثیری در رشد و افزایش درآمد کسب و کار دارد . در اینجا قصد دارم تا واقعیت استراتژیک در کسب و کار را بررسی کنیم.

استراتژی و مباحث مربوط به آن یکی از حوزه‌های سهل اما ممتنعی است که در آن‌ تورم واژگان موجود باعث شده تا شناخت مفاهیم عمیق و اصلی به‌سختی به‌دست آید. در این میان یکی از سؤالات اصلی این است که تفاوت میان استراتژی، پیاده‌سازی و اجرا چیست؟ آیا استراتژی خود یک طرح اجرایی نیست و حتما نیاز به پیاده‌سازی و اجرا دارد؟ اصلا پیاده سازی چه فرقی با اجرا دارد؟ آیا استراتژی به‌معنی تعیین مقصد و مقصود کسب‌وکار و راه رسیدن به آن برای خلق ارزش افزوده‌ی اقتصادی است؟ آیا استراتژی با کشف راه‌حل‌های مسائل ناشناخته یا بهره‌گیری از فرصت‌های غیرقابل انتظار رابطه‌ای دارد؟ سؤالاتی از این دست در دنیای پرهیاهوی استراتژی فراوان‌اند. اما آن‌چه نباید فراموش شود این است که جذابیت چالش‌برانگیز این سؤالات بیش‌تر در قالب مباحثات علمی مطرح است و تنها نیاز مدیری که به‌دنبال استفاده از استراتژی و ابزارهای‌اش برای موفقیت کسب‌وکار و سازمان خویش است، در ذهن داشتن یک تعریف ساده و کاربردی از مفاهیم کلیدی استراتژی است.

اولین گام در آشنایی با مفهوم استراتژی این است که بدانیم که استراتژی به دو نوع اصلی تقسیم می‌شود: استراتژی شرکتی (Corporate Strategy) و استراتژی واحد کسب‌وکار (Business Unit Strategy.) استراتژی شرکتی شامل سه انتخاب کلیدی است که باید توسط مدیرعامل و اعضای هیأت‌مدیره (مدیریت ارشد سازمان در یک کلام) انجام شود:

۱- چه شایستگی‌های کلیدی باید باعث تمایز شرکت ما بشوند؟

۲- مزیت نسبی (Comparative Advantage) شرکت ما، در خلق ارزش افزوده در حوزه‌‌ی کسب‌وکار منحصر به‌فردش باید چه چیزی باشد؟ توضیح این‌که مزیت نسبی به‌معنی توان‌مندی کسب‌وکار در فروش محصولات/خدمات با پایین‌ترین قیمت بازار نسبت به رقبا است که موجب ایجاد حاشیه‌ی سودی باثبات‌تر می‌شود. به‌عبارت به‌تر هر چقدر تولید برای ما از رقبای‌‌‌مان ارزان‌تر تمام شود، مزیتی در حاشیه‌ی سود نسبت به آن‌ها خواهیم داشت و می‌توانیم با فروش به قیمت‌های بازار، سود بیش‌تری به‌دست بیاوریم یا این‌که از فروش ارزان‌تر به‌عنوان استراتژی رقابتی استفاده کنیم. مزیت مقایسه‌ای باعث تعیین حوزه‌های تمرکز کسب‌وکار شرکت می‌شود: به‌تر است شرکت در کسب‌وکارهایی فعالیت کند که در آن‌ها پایین‌ترین حاشیه‌ی میان هزینه‌ی تولید و قیمت فروش را داشته باشد. بنابراین منظور از این سؤال می‌تواند این باشد: چه مزیت نسبی در حوزه‌های کسب‌وکاری‌مان داریم یا می‌توانیم ایجاد کنیم؟

۳- در چه کسب‌وکارهایی باید فعالیت کنیم؟ طبیعتا در کسب‌وکارهایی که در آن‌ها مزیت نسبی داریم!

کمی پیچیده به‌نظر می‌رسد؛ اما اصل داستان خیلی ساده است. به این جمله توجه کنید: شایستگی‌های کلیدی باعث ایجاد مزیت نسبی می‌شوند و شرکت باید در کسب‌وکارهایی فعالیت کند که مزیت نسبی دارد! دو مسیر در این‌جا داریم:

۱- شرکت شایستگی‌های کلیدی موجود را تعیین و براساس آن مزیت نسبی خود و در نهایت کسب‌وکارهای محل فعالیت خود را شناسایی می‌کند؛

۲- شرکت ابتدا کسب‌وکارهای محل فعالیت خود را تعیین می‌کند، سپس با تعیین مزیت‌های نسبی مورد نیاز برای آن کسب‌وکارها، در نهایت به شایستگی‌های کلیدی مورد نیاز برای فعالیت در آن کسب‌وکارها می‌رسد و آن‌ها را در سازمان خود ایجاد می‌کند.

نکته‌ی مهم این است که تصمیماتی که در سطح استراتژی شرکتی گرفته می‌شود هم‌چون چتری بر تمامی تصمیمات و اقدامات بلندمدت، میان‌مدت و روزمره‌ی مدیران و نیروی انسانی سازمان سایه می‌اندازد.

به‌همین شکل در سطح استراتژی واحد کسب‌وکار نیز سه سؤال کلیدی وجود دارد:

۱- کدام مشتری باید تعیین‌کننده‌ی بازار هدف ما باشد؟ کسب‌وکارها اگر بتوانند محصولات یا خدماتی را به مشتریان عرضه کنند که خود مشتریان خواستار آن‌ها هستند، می‌توانند رضایت مشتریان خود را جلب کنند. احتمال خرید یک مشتری از کسب‌وکاری که از آن راضی بوده‌ است بالاتر است و این موضوع خود به افزایش فروش و سودآوری خواهد انجامید. بنابراین لازم است طی فرایند بخش‌بندی بازار و مشتریان، یک یا چند گروه تقریبا همگن از مشتریان بالقوه‌ی ارزش افزوده‌ی کسب‌وکار با توجه به نیازها و ویژگی‌های آن‌ها شناسایی شوند.

۲- چه پیشنهاد ارزشی (Value Proposition) محصول/خدمت ما را در دیدگاه آن مشتری متمایز می‌سازد؟ ارزش پیشنهادی دلیل ترجیح محصولات و خدمات یک کسب‌وکار نسبت به دیگری توسط مشتریان آن است. هر ارزش پیشنهادی متشکل از بسته‌ای منتخب از محصولات و خدمات مرتبط با نیازهای یک بخش خاص از مشتریان است. بنابراین منظور از ارزش پیشنهادی، مجموعه‌ای منافع است که شرکت به مشتریان خود پیشنهاد می‌دهد. ارزش پیشنهادی هم می‌تواند نوآورانه و جدید باشد و هم می‌تواند مشابه ارزش‌های موجود بازار اما دارای ویژگی‌های متمایز و برتر باشد.

۳- چه چیزهایی می‌تواند باعث شود کسب‌وکار ما در ارائه‌ی پیشنهاد ارزش تعیین شده از تمامی رقبای خود به‌تر و برتر باشد؟پاسخ مزیت‌های رقابتی است. وقتی از ارزش محصول یا خدمت سخن به میان می‌آید، معمولا همه به یاد قیمت و ارزش پولی محصول می‌افتند. این درست است که در نهایت همه چیز با “پول” سنجیده می‌شود؛ اما تمامی ارزش محصول یا خدمت با این نوع نگاه نمایان نمی‌شود. چه بسیارند محصولاتی که حتی با قیمت بسیار پایین خریداری نمی‌یابند و چه اندک‌اند محصولاتی که هر قیمتی داشته باشند، صفی طولانی برای خرید آن‌ها ایجاد می‌شود. به‌نظر می‌رسد در این میان حلقه‌ی مفقوده‌ای وجود دارد: چرا این اتفاق رخ می‌دهد؟ مشتری برای خرید کردن، تنها براساس قیمت یا ارزش پولی تصمیم نمی‌گیرد؛ اگر چه این عامل، در تصمیم نهایی مشتری بسیار کلیدی است. اما چه عوامل دیگری در تصمیم نهایی مشتری برای قضاوت در مورد ارزش‌مندی محصول یا خدمت مؤثرند؟ پاسخ به این سؤالات، مشخص‌کننده‌ی مزیت‌های رقابتی کسب‌وکار هستند.

تدوین استراتژی به‌زبان ساده چیزی ز پاسخ‌گویی به سؤالات فوق نیست! اما این‌که چرا ماجرا در دنیای واقعی چنان پیچیده می‌شود که کسی از آن سر در نمی‌آورد (!) داستان دیگری است که شاید در آینده به آن‌ پرداختم.

مطلب مشابه استراتژی کسب درآمد:

استراتژی بازاریابی برای کسب درآمد




تاریخ: سه شنبه 2 آبان 1396برچسب:واقعیت, استراتژی ,کسب و کار,کسب درآمد,,
ارسال توسط پول دوست

اهمیت جذب مشتری جدید در کسب درآمد

کسب و کار بدون مشتری معنا ندارد وجود مشتری است که به کسب درآمد و ادامه کسب و کار منجر می شود. لذا جذب مشتری از اصول اصلی کسب درآمد و بازاریابی می باشد . بدون توجه به جذب مشتریان و اهمیت وجدی آنها، هیچ کسب و کاری موفق نخواهد بود. در اینجا دو حالت باقی می ماند یکی اینکه ما مشتری های قدیمی و ثابت خود را حذف کنیم و اعتماد و وفاداری آنها را به کسب و کار خود حفظ کنیم و حالت دوم اینکه علاوه بر اینها ، باید مشتری جدید جذب کنیم جذب مشتری جدید در رشد کسب و کار و توسعه درآمدمان تاثیر دارد لذا در این مقاله قصد دارم تا ارزش واقعی جذب مشتری جدید در کسب درآمد را بدانیم.

 

بسیاری از صاحبان کسب و کارهای کوچک به اهمیت « برخورداری از مشتری دائمی خوب برای رونق کسب و کارشان»  واقف نیستند. شاید عجیب به نظر آید، اما بسیاری از صاحبان کسب و کارهای کوچک به اهمیت « برخورداری از مشتری دائمی خوب برای رونق کسب و کارشان» واقف نیستند.

با بررسی این موضوع، شما به یک دیدگاه روشن برای جذب یک مشتری دائمی از طریق سرمایه‌گذاری یا خطرپذیری خواهید رسید. این بررسی، اهمیت حفظ مشتریان موجود و جلب رضایت آنها برای کسب و کارتان را مشخص خواهد کرد. هزینه‌ی حفظ مشتری و حتی گسترش ارزش مشتری، بسیار کم‌تر از جذب یک مشتری جدید است.

برای سرمایه‌گذاری در بازاریابی، در ابتدا باید به برآورد ارزش میانگین جذب یک مشتری جدید برای کسب و کارتان اقدام کنید.

برای تعیین ارزش واقعی جذب مشتری جدید ، برای سوالات زیر پاسخ مشخصی داشته باشید:

۱. متوسط فروش شما (مبلغ معامله) چقدر است؟

۲. میانگین تکرار خرید مشتریان شما چقدر است؟

این محاسبات را می‌توان در معاملات یا بازدیدکنندگان به‌صورت هفته‌ای، ماهانه یا سالانه بیان کرد، البته به نوع فعالیت شما نیز بستگی دارد.

۳. چند درصد از مشتریان جدید جزء مشتریان منظم هستند؟

ما این درصد را « ضریب تبدیل» می‌نامیم. این ضریب تبدیل، بدون شک بسته به این‌که چگونه این مشتریان جدید جذب شده‌اند، متفاوت است. به عنوان مثال، کسی که برای نخستین بار با استفاده از کوپن تخفیف قیمت خرید می‌کند، در مقایسه با شخصی که به توصیه‌های شخصی یک دوست خرید کرده است، احتمال کم‌تری دارد مشتری دائمی شما شود. برای این‌که محاسبات دقیق‌تر باشد، برای محاسبه این اطلاعات می‌توانید از معیارهای مختلف و سپس محاسبه‌ی میانگین استفاده کنید.

۴. متوسط چرخه‌ی زندگی یک مشتری جدید چقدر است؟

پس از جذب مشتری جدید، آن مشتری قبل از ترک شما یا تغییر نظر یا صرف‌نظرکردن از خدمات و محصولات شما، چه مدت به خرید از شما ادامه خواهد داد؟ این مدت زمانی را می‌توان به طور کلی در بازه‌ی ماه یا سال تشریح کرد. این دوره‌ی زمانی سخت محاسبه می‌شود، اما تمام تلاش خود را بکنید.

۵. چه تعدادی از مشتریان جدید توسط مشتریان فعلی به شما مراجعه کرده‌اند؟

هنگامی که شما در مورد یک مشتری جدید اطلاعات جمع‌آوری می‌کنید، از آنها بپرسید که در مورد شما چگونه اطلاع یافته‌اند؟ یک پاسخ ممکن می‌تواند این باشد: “توصیه شده توسط یک دوست”.

چگونگی تعیین ارزش یک مشتری جدید دائمی

به منظور فهم میزان تاثیر مشتری جدید دائمی در فروش ناخالص شما در یک سال، شما به ارائه‌ی تشریح روشن از «مشتری جدید دائمی» نیاز دارید. از طریق یک ممیزی دقیق می‌توانید این اطلاعات را تعیین کنید. بدیهی است، «خرید منظم یا دائمی»می‌تواند از چند بار در هفته یا چند بار در سال متغیر باشد. بنابراین، این معیارها را تعیین کنید. به عنوان مثال، کسب و کار مربوط به غذا می‌تواند حدود ۳ تا ۴ بار در ماه باشد در حالی‌که در مورد یککسب و کار مهم‌تر ۳ تا ۴ مرتبه در سال منطقی است.

سپس می‌توانید متوسط تعداد دفعات را با متوسط میزان مصرف مشتری خودتان ضرب کنید. ما از آمار متوسط مصرف یک مشتری، نه میانگین مشتری، استفاده می‌کنیم چرا که برای بازاریابی فروشگاه‌های محلی (LSM) این ارقام دقیق‌تر هستند.

برای روشن‌تر شدن موضوع به مثالی در این‌باره توجه کنید: فرض کنید متوسط تکرار منظم خرید مشتری یک‌بار در هر هفته و میزان خرید متوسط ۱۰ دلار است. به سادگی با ضرب ۵۲ (هفته‌های سال) به ۱۰ دلار، ارزش یک مشتری جدید دائمی ۵۲۰ دلار در سال برآورد می‌شود. آن‌چه مشهود است این است که، برخی کارفرمایان به ارزش این موضوع واقف نیستند و به راحتی از آن می‌گذرند.

میزان افزایش مورد نظر شما چقدر است؟

سوال ساده‌ای است، اما اجازه دهید آن را به صورت جزییات توضیح دهیم. فرض کنید شرکتی ۱ میلیون دلار در سال فروش دارد. هدف سال بعدی افزایش ۵ درصدی در فروش ناخالص، یعنی ۵۰، ۰۰۰ دلار فروش اضافی در مقایسه با سال گذشته‌ی آن است!.

برای رسیدن به این هدف، به چه تعداد مشتری جدید منظم نیاز دارید؟

هدف فروش ۵۰.۰۰۰ دلاری را بر ارزش یک مشتری دائمی (۵۲۰ دلار در سال) تقسیم‌کنید. پاسخ ۹۶.۱ است. شما به ۹۶.۱ مشتری جدید برای تحقق افزایش ۰۰۰، ۵۰ دلار فروش اضافی نیاز دارید.

ضریب تبدیل شما چه مقدار است؟

یک نکته‌ی مهم دیگر در بررسی ارزش واقعی جذب مشتری جدید این است که چند درصد مشتریان (خریداران) که برای نخستین بار خرید می‌کنند، مشتریان دائمی جدید می‌شوند؟ براساس تجربه‌ی ما، دست‌کم ۱۲ درصد تا حدود ۲۵ درصد، هر چند تا ۵۰ درصد برای مکان‌های جدیدالتاسیس با کارکردهای عالی متغییر خواهدبود. نکته‌ی مهم این است که شما نباید بر حدس اصرار داشته باشید. پژوهش و تحقیقات به شما برای رسیدن به آمار دقیق برای تحقق اهداف فروش و مشخص‌کردن مسائل دیگر کمک خواهندکرد. حال با فرض این‌که تلاش شما نرخ تبدیل را ۲۵ درصد مشخص کرده باشد!. درنتیجه شما می‌دانید که به ۱۹۳ مشتری جدید دائمی برای رسیدن به اهداف خود نیاز دارید. بنابراین شما به چهار برابرکردن «خریداران جدید که برای بار اول از شما خریدکرده‌اند» برای رسیدن به ۱۹۳ مشتری دائمی نیاز دارید.

به عبارت ساده، با آوردن ۷۷۲ خریدار که برای بار اول خرید می‌کنند (در شرایط مناسب)، به احتمال بسیار زیاد به ۱۹۳ مشتری دائمی جدید خواهید رسید. آن ۱۹۳ نفر مبلغ ۰۰۰، ۵۰ دلار فروش در امسال و ۰۰۰، ۵۰ دلار در سال بعدی را محقق خواهند‌کرد. بنابراین هدف شما به‌طور متوسط از بین ۶۴ و ۶۵ مشتری که برای بار اول در هر ماه از شما خرید می‌کنند تحقق خواهد‌یافت.




تاریخ: سه شنبه 2 آبان 1396برچسب:اهمیت, جذب, مشتری جدید ,کسب درآمد,کسب و کار , ,
ارسال توسط پول دوست

آموزش آغاز کسب و کار آنلاین و کسب درآمد

  هر کس که قصد درآمدزایی و یا افزایش کسب درآمد دارد باید بالاخره از یک جایی شروع کند املای ننوشته یقینا غلط ندارد . کسب و کار آنلاین یا اینترنت مارکتینگ امروزه در حال رشد فزاینده است و افرادی که قصد کسب درآمد از فضای مجازی را دارند باید دست به کار شوند. اما هر کاری اعم از کسب و کار کوچک و یا بزرگ، باید مجموعه تمهیدات و گام هایی که موفقیت را تضمین می کند و در حصول به نتیجه اثبات شده است را فراگرفت در اینجا قصد دارم تا مجموعه آموزش ها و توصیه های موفق در کسب و کار آنلاین را آموزش دهم آموزشی هایی که موفقیت و رشد کسب درآمد را به همراه دارد.

 

  1. نیازی را بیابید و راهی برای برآورده کردن آن پیدا کنید.

  2. راهی برای افزایش فروش پیدا کنید.

  3. وب سایتی تهیه و تنظیم کنید که استفاده از آن آسان باشد.

  4. جهت ترغیب هر چه بیشتر افراد برای بازدید از سایتتان، از موتورهای جستجو استفاده کنید.

  5. کاری کنید تا دیگران شما را به عنوان یک متخصص بشناسند.

  6. از طریق ایمیل با مشتریان و دنبال‌کنندگان خود ارتباط برقرار کنید.

  7. فروش خود را از طریق back-end sales  و  upselling  افزایش دهید.

گام اول : نیازی را بیابید و راهی برای برآورده‌کردن آن بجویید.

تازه کارها اولویت اول را محصول و اولویت بعدی را بازار می‌دانند.

برای اینکه شانس موفقیت خود را بالا ببرید، با یک بازار کار را آغاز کنید. ترفند پیشنهادی ما یافتن افرادیست که خودشان به دنبال پیدا کردن راه حلی برای یک مشکل بوده‌اند؛ ولی موفق نشده‌اند. خوشبختانه با وجود اینترنت، انجام این گونه تحقیق‌ها آسان شده‌است.

  1. به دنبال انجمن‌های آنلاین باشید و ببینید چه سوالاتی ذهن مردم رو به خود مشغول کرده و این انجمن ها در تلاشند تا برای چه مشکلاتی راه حل پیدا کنند.

  2. به دنبال کلمات کلیدی باشید که افراد زیادی آنها را جست و جو می کنند اما سایت های زیادی در نتایج جست و جو ظاهر نمی شوند.

  3. سایت رقیب های خود را بررسی کنید. به نقاط ضعف و قوت آن توجه کنید. شما می‌توانید با این بررسی‌ها و چیزهایی که از سایت رقیبان خود یاد گرفته‌اید، محصولی جدیدی که قبلا موجود نبوده را خلق کرده و روانه بازار کنید.

گام دوم : راهی برای افزایش فروش پیدا کنید.

  1. یک راه مطمئن برای افزایش فروش شما وجود دارد و شما می توانید با به کار گرفتن موارد زیر به آن دست بیازید:

  2.  برای جلب توجه از یک عنوان جذاب استفاده کنید.

  3.  مشکلی که محصول شما قرار است آن را حل کند ، توصیف کنید.

  4.  صداقت و اعتبار خود را به عنوان حل کننده ی مشکل موجود ثابت کنید.

  5.  نظرات مشتریانی را که از محصول شما استفاده کردن را به عنوان گواهی بر صحت کار خود ارائه کنید.

  6. در باره محصولتان داد صحبت کنید و بگویید که چگونه این محصول قرار است به مصرف کننده سود برساند.

  7.  ارائه پیشنهاد.

  8.  ضمانت محکمی ارائه بدهید.

  9.  ایجاد حس اضطرار.

  10.  درخواست برای فروش.

  11. توجه داشته باشید که مصرف کننده همیشه از خود میپرسد که این محصول به چه درد من می خورد. تلاشتان بر این باشد که پاسخ مطلوبی برای این پرسش بیابید.

گام سوم : وب سایتی برای خود راه‌اندازی کنید.

وقتی که صاحب بازار و محصولتان شدید دیگر شما فرایند فروشتان را آغاز و قطعی کرده اید و در این زمان شما باید آماده طراحی وب سایت برای کسب و کار آنلاین نوظهورتان باشید. به یاد داشته باشید که وب سایتتان ساده باشد چون شما فقط ۵ ثانیه وقت دارید تا نظر بیننده را جذب کنید؛ در غیر اینصورت ممکن است بیننده برود و هیچوقت بر نگردد. لذا رعایت نکات زیر خالی از لطف نیست:

  1.  از یک یا دو فونت ساده روی یک زمینه واضح و روشن استفاده کنید.

  2.  راهبری در سایت خود را ساده کنید. طوری که مشتری بتواند به راحتی به جایی که می خواهد برسد.

  3.  تنها زمانی از گرافیک و صدا و تصویر استفاده کنید که می دانید پیام شما را واضح تر می رساند.

  4.  خرید را آسان کنید. طوری که بیش تر از دو کلیک با پرداخت فاصله نداشته باشد.

  5.  وبسایت شما ویترین شماست، آن را زیبا و کاربر پسند کنید.

گام چهارم : برای بالا بردن آمار بازدید ها از موتور های جستجو استفاده کنید.

در کسب و کار آنلاین بهترین روش تبلیغات،  روش پرداخت به ازای کلیک (Pay Per Click یا PPC) است. این گونه تبلیغات این مزیت را دارند که شما تنها بابت ترافیک قطعی که به سایت شما هدایت شده پول پرداخت می کنید و همچنین می توانید شعار ها و تیتر های تبلیغاتی مختلف را آزمایش کنید و ببینید کدام یک تأثیر بیشتری داشته اند. مهم تر از دو موردی که در بالا گفته شد، دیده شدن بهتر شما در موتورهای جستجو است.

گام پنجم : کاری کنید تا دیگران شما را به عنوان یک متخصص بشناسند.

افراد از اینترنت برای یافتن اطلاعات استفاده می کنند. اطلاعات را به صورت رایگان در اختیار دیگر سایت ها قرار دهید. با انجام این کار شما شاهد افازیش تعداد جستجو ها و ترافیک در سایت خود خواهید بود. راز موفقیت این است که همیشه یک لینک را در سایت خود قرار دهید و خبر های داغی را برای سایت خود تدارک ببینید.

سعی کنید محتوای سایتتان تخصصی و رایگان باشد. مقالات، ویدیو ها، و هر گونه اطلاعات مفیدی که در توانتان هست را برای کاربران خلق کنید.

  • این مقالات و اطلاعات را به صورت آنلاین و از طریق رسانه‌های اجتماعی توزیع کنید.

  • در انتهای مقالات ارزشمند خود گزینه «اشتراک گذاری با دوستان» را اضافه کنید.

  • در انجمن ها و جاهایی که مشتریان احتمالی شما حضور فعال دارند به عنوان یک متخصص نظر بدهید.

گام ششم : از قدرت بازاریابی ایمیلی برای جلب توجه بازدید کنندگان استفاده کنید.

وقتی شما لیستی از افراد را برای ارسال ایمیل های تبلیغاتی به وجود می آورید، این خود می تواند یکی از ارزشمند ترین کارهایی باشد که شما انجام می دهید. دنبال کننده گان شما و مشتریانتان این اجازه را به شما داده اند تا برایشان ایمیل های تبلیغاتیتان را بفرستید. این بدان معنی است که:

  • شما دارید چیزی را به آنها اعطا می کنید که خود می خواستند.

  • شما با این کار رابطه ای دائمی که روز به روز رو به بهتر شدن است را با آنان برقرار کرده اید.

  • پاسخی که از این طریق  دریافت می کنید  صد در صد قابل اندازه گیری است.

  • بازاریابی از طریق ایمیل بسیار مقرون به صرفه تر و موثر تر است تا بازاریابی های چاپی و تلویزیونی و رادیویی، چون این روش بسیار هدفمند تر است و شما قلب بازار را نشانه رفته اید.

هر کسی که از سایت شما بازدید می کند و تصمیم به ملحق شدن به لیست دریافت کنندگان ایمیل های تبلیغاتی شما می گیرد، در واقع کمک بزرگی به شما کرده است و این درست همان چیزی است که باید انجام دهید. این را هم بدانید که راهی بهتر از ایمیل  برای رصد کردن مشتریانتان وجود ندارد .

گام هفتم : فروش خود را از طریق back-end sales و  upselling  افزایش دهید.

یکی از مهم ترین استراتژی های بازاریابی تحت شبکه این است که بتوانید مشتریانی پیدا کنید که برای همیشه با شما بمانند و محصولات شما را بخرند. حداقل ۳۶ درصد از افرادی که یک بار از شما خرید کرده اند باز هم به سراغ شما می آیند. البته اگر شما به درستی ارتباط خود را با آنها حفظ کنید. انجام اولین فروش بسیار دشوار و هزینه بر است. سپس از back-end sales و upselling برای فروش مجدد محصولات به مشتریان فعلی خود استفاده کنید:

  • محصولی پیشنهاد دهید که مکمل محصول خریداری شده کنونی آن هاست.

  • کوپن تخفیف وفاداری برای آن ها ارسال کنید تا بتوانند دفعه بعد از آن استفاده کنند.

  • در صفحه «تشکر از خرید» محصولات مشابهی را به آن ها پیشنهاد دهید.

اینترنت با سرعت زیادی در حال تغییر است؛ به طوری که یک سال آنلاین، برابر است با ۵ سال دنیای واقعی ولی اصول و ضوابط چگونگی برپا کردن و رشد دادن یک کسب و کار آنلاین دستخوش تغییر نشده است. اگر در حال راه اندازی کسب و کاری به صورت آنلاین هستید، از موارد بالا استفاده کنید و اگر هم قبل از این در کار کسب و کار آنلاین بوده اید، مروری سریع بر کارتان داشته باشید و ببینید که آیا گام های بالا را مو به مو اجرا کرده اید یا موردی را از قلم انداخته اید یا نه. با رعایت این اصول شما هرگز راه را اشتباهی نخواهید رفت.




ارسال توسط پول دوست

درس کسب درآمد و کسب و کار از فوتبال فانتزی

هر چیزی می تواند در کسب و کار و افزایش درآمد ما تاثیر داشته باشد به شرطی که از آن درس یاد بگیریم و ملاک برای زندگی و یا کسب درآمد خودمان قرار دهیم این بستگی به نوع نگاه ما به آن مقوله دارد. حتما چیزهایی درباره فوتبال فانتزی و شیوه بازی و یارگیری آن شنیده اید این نوع بازی حدود 56 میلیون شرکت کننده و عضو دارد و اگر شما هم داخل این بازی هستید و احتمالا دارید برای شروع یارگیری فانتزی‌تان آماده می‌شوید. ولی هم‌چنان که برای برنامه‌ی یارگیری آماده می‌شوید، باید چیزهایی را از فوتبال فانتزی یاد بگیرید و از آنها در کسب و کارتان استفاده کنید.در این‌جا ۱۲ درس کسب و کار فوق‌العاده گران‌بها هست که می‌توانید از تیم فانتزی تان یاد بگیرید:

درس کسب و کار از فوتبال فانتزی # ۱ : تحقیق‌ کنید.

علاقمندان قبل از یارگیری فانتزی رتبه‌بندی‌های ارائه شده توسط متخصصان را بررسی می‌کنند، اطلاعات خود را درمورد مصدومیت و پیشرفت بازی‌کن‌ها به‌روز می‌کنند، و حتی در یک یارگیری شبیه‌سازی شده شرکت می‌کنند تا بتوانند بهترین بازیکن‌های ممکن را یارگیری کنند. حتی وقتی فصل آغاز می‌شود، عجیب نیست که برای بهبود تیم‌تان، به‌دنبال راهنمایی گرفتن از انجمن‌های برخط یا فانتزی ‌بازهای دیگر باشید.

در کسب‌وکار هم باید درمورد شناسایی مخاطبان‌، شناختن رقبا، و چگونگی عرضه‌ی کالا و خدمات‌ تحقیق کنید. وقتی هیچ‌چیز دیگری نتیجه نداد، در راهنمایی خواستن از یک پیش‌کسوت تردید نکنید.

درس کسب و کار از فوتبال فانتزی # ۲ : اجازه ندهید ستاره‌های‌تان روی نیمکت بنشینند.

فرض کنیم شما آرون راجرز و نیک فولز را در تیم‌تان دارید. ممکن است راجرز یک یا دو بازی داشته باشد که بهترین بازی او نباشد، ولی حتی اگر فولز چند بازی بسیار عالی داشته باشد باز هم شما راجرز را به خاطر فولز نیمکت‌نشین نمی‌کنید. وقتی تحت‌فشار قرار می‌گیرید، مجبور هستید بازیکن‌های تازه‌کار را وارد میدان کنید و بگذارید بار تیم را به دوش بکشند.

در دنیای کسب‌وکار هم می‌توان این را گفت. شما نه تنها باید برترین استعداد را شناسایی کنید، بلکه باید به آنها آزادی‌عمل بدهید و تشویق‌شان کنید تا با انگیزه و مشتاق بمانند. یک فرد مستعد مشتاق و باانگیزه شرکت‌تان را به مرحله‌ی بعد می‌برد.

درس کسب و کار از فوتبال فانتزی # ۳ : حواس‌تان به ستاره‌های درحال ظهور باشد.

در طول فصل بازیکنانی هستند که فصلی بسیار عالی خواهند داشت. برای همین مهم است که حواس‌تان به ویوروایر باشد تا سوپراستارهای آینده را پیدا کنید. حتی اگر یک ستاره دارید، می‌توانید مهاجم‌ یا دریافت‌کننده‌های پاس دور بالقوه را پیدا کنید که با کمک آنها می‌توانید تیم‌تان را به بازی‌های سرنوشت‌ساز حذفی برسانید.

همیشه چشمان‌تان را برای یافتن استعداد برتر در شرکت‌ یا حتی صنعت‌تان باز کنید. نیازمندی‌های شغلی یا شبکه‌های اجتماعی حرفه‌ای را بررسی کنید. اگر بتوانید این ستاره‌ی در حال ظهور را به‌دست بیاورید، می‌توانید افزایش بهره‌وری و سودتان را ببینید.

درس کسب و کار از فوتبال فانتزی # ۴ : بدانید چه‌وقت “نگه‌دارید”، بدانید چه وقت “کنار بگذارید”.

در فاصله‌ی یارگیری و آغاز فصل فوتبال، ممکن است خیلی چیز‌ها اتفاق بیفتد. مثلا، ممکن است بهترین دریافت‌کننده‌ی پاس‌دورتان در هفته‌ی سوم فصل مصدوم شود. بسته به شدت مصدومیت، ممکن است مجبور شوید او را کنار بگذارید، چون تا آخر فصل خارج از زمین است. ممکن است یکی از مهاجم‌هایی که یارگیری کرده‌اید چند شروع بد داشته‌باشد، ولی شاید بخواهید او را نگه‌دارید، چون او دوباره خوب می‌شود و یکی از بهترین مهاجم‌های بازی است.

هرچند، وقتی صحبت از کسب‌و‌کارتان می‌شود، ریسک‌های بیش‌تری وجود دارد، ولی دانستن این‌که چه وقت بازیکنی را کنار بگذارید و چه‌وقت بازیکنی را نگه‌دارید، تقریبا همان کارآیی را دارد. آیا شما عضوی از تیم را که ضعیف عمل می‌کند نگه‌می‌دارید؟ یا چون‌ قابلیت پیشرفت دارند با آنها ادامه می‌دهید؟ لازم است فرآیندی به‌جا و مناسبی داشته‌باشید تا در این تصمیم‌گیری‌های سخت به شما کمک کند.

درس کسب و کار از فوتبال فانتزی # ۵ : به داده‌ها نگاه کنید.

اگر به فوتبال فانتزی علاقه دارید، احتمالا متوجه شده‌اید که هر سال بازیکن‌های ثابتی در بین ۱۰ یا ۲۰ رتبه‌ی اول هستند. چرا؟ چون آنها در طول فصل‌های قبل ثابت کرده‌اند بازیکن‌های برتر میدان بازی هستند. هرچند اگر آن بازیکن درگیر مصدومیت بوده‌باشد یا به تیم جدیدی پیوسته‌باشد، ممکن است مثل همیشه بهره‌ور نباشد. هم‌چنین باید بفهمید کدام بازیکن‌ها همان ظرفیت فصل‌های درخشان را دارند.

به عنوان صاحبان کسب‌وکار، برای این‌که جلوتر از رقبای‌تان باشید، باید بیش‌ترین داده‌های ممکن را تجزیه‌وتحلیل کنید. این یعنی نگاه‌کردن به داده‌های قبلی برای بررسی ثبات، در نظر‌گرفتن همه‌ی تغییرات، و استفاده از داده‌ها برای پیش‌بینی آینده است.

درس کسب و کار از فوتبال فانتزی # ۶: از نظر اخلاقی منصف باشید، و هنگام نقل و انتقال محکم باشید.

اگر می‌خواهید تیم‌تان را بهبود ببخشید، نقل و انتقال یکی از بهترین راه‌های دست‌یابی به آن است. پیشنهاد‌کردن نقل و انتقال یک هنر است. باید منصف باشید و در ازای بازیکن‌هایی که می‌خواهید، باز‌کن‌هایی را از دست بدهید. مثلا، شما مهاجم یک سوم و دفاع یک چهارم پشتیبان در تیم جگوار را برای پیتون منینگ پیشنهاد نخواهید کرد. هم‌چنین باید بااخلاق باشید. مثلا، فرض کنید ۲ بازیکن با نام آدرین پترسون در لیگ حضور دارند. اگر شما هنگام معامله با کسی نمی‌داند ۲ آدرین پترسون در لیگ حضور دارند، آگاهانه آدرین پترسون را که در بیرز است نقل و انتقال کنید، این کاملا غیر اخلاقی است. با این حال درمورد نقل و انتقال باید محکم باشید. اگر پیشنهاد یک مهاجم یک سوم و دفاع یک چهرم پشتیبان را درمورد منینگ دریافت کردید باید فورا آن را رد کنید.

هنگام مذاکره‌ی معاملات کاری باید منصف و بااخلاق باشید و هم‌چنین باید بدانید ممکن است مجبور باشید کمی بیش از آن‌چه پیش‌بینی کرده‌بودید بپردازید تا هر دو طرف راضی باشند.

درس کسب و کار از فوتبال فانتزی # ۷ : تعصب‌های شخصی را کنار بگذارید.

شاید کنار‌گذاشتن تعصب‌های شخصی در دنیای فانتزی دشوار باشد. مثلا یک هوادار بازیکن شماره‌ی ۴۹ شاید مجبور باشد در هنگام یارگیری تعصب شخصی را کنار بگذارد چون جیمی گراهام در دسترس است. تقریبا احمقانه است که بهترین بازیکن موجود را به این خاطر که در تیم حریف است، انتخاب شود. هم‌چنین، فقط به این دلیل که هوادار پروپا قرص تیم فالکنز هستید کلوین جانسون و مت فورت را به خاطر رادی وایت از دست نمی‌دهید.

در کسب‌و‌کار هم وقتی صحبت از بهترین مصلحت است، باید احساسات شخصی را کنار بگذارید. شاید شخصا به یک عامل‌فروش یا یک مشتری اهمیتی ندهید، ولی اگر آنها در کارشان عالی هستند و همیشه سفارش‌ها را به موقع تحویل می‌دهند، به خاطر منافع کاری، باید نگاه دقیقی داشته ‌باشید. به‌هم‌زدن این رابطه فقط به دلیل این‌که احساسات شخصی‌تان جای منطق را گرفته‌اند، هیچ توجیهی ندارد. همین‌طور، نباید یک دوست را فقط به ‌خاطر این‌که دوست‌تان است استخدام کنید. شاید استعداد و مهارت لازم برای کمک به پیش‌رفت کسب‌وکارتان را نداشته باشد.

درس کسب و کار از فوتبال فانتزی # ۸ : ذخیره داشته‌باشید.

طبیعی است که بازیکن‌ها در طول فصل آسیب ببینند یا خوب عمل نکنند. برای همین مهم است که تیم فانتزی‌تان ذخیره داشته باشد. مثلا می‌توانید بازیکن‌ها را، مثل یک جفت مهاجم در یک تیم، به هم “دست‌بند” بزنید. این‌گونه، اگر یک بازیکن بازی نکند، از قبل برای او جایگزینی در تیم دارید.

در محل کار، با موقعیت‌هایی رو به رو خواهید شد که کارمندان بیمار می‌شوند یا درگیر یک وضعیت اضطراری می‌شوند. هرچند این موضوع بهره‌وری‌تان را تحت‌تاثیر قرار خواهد داد، اگر یک تیم مستعد داشته باشید که هنگام غیبت یک روزه‌ی فردی، بتوانند این خلاء را پر کنند، بهره‌وری‌تان خیلی صدمه نمی‌بیند.

درس کسب و کار از فوتبال فانتزی # ۹: مسائل را قبل از این‌که اتفاق بیفتند شناسایی کنید.

فرقی نمی‌کند موضوع ذخیره‌داشتن باشد یا به روز‌بودن درباره‌ی بازیکن‌ها، در فوتبال فانتزی همیشه باید به چند قدم جلوتر فکر کنید. مثلا، اگر جایی خواندید که پنجه‌ی پای دریافت‌کننده‌ی اول پاس‌دورتان دچار آسیب شده‌است. باید برای پیدا‌کردن یک دریافت‌کننده‌ی اول پاس‌دور ویور وایر را به دقت زیر نظر بگیرید یا سریع به سراغ نیمکت بروید.

در محل کار باید قبل از این‌که مشکلات به وجود بیایند درموردشان فکر کنید. فرقی نمی‌کند مسئله یک‌دست‌بودن بازیکن‌ها باشد، یا یک پشتوانه‌ برای مواقع ضروری، یا زیر نظر‌داشتن همه، شما نمی‌خواهید وقتی بدترین سناریو رخ می‌دهد غافلگیر شوید.

درس کسب و کار از فوتبال فانتزی # ۱۰ : موازنه‌هایی صورت خواهدگرفت.

در خلال فصل، ممکن است ببنید مهاجم‌های تیم‌تان رو در روی‌تان دفاع می‌کنند. و برای حریف‌تان عادی است که آرون راجرز را داشته باشد و شما هم رندال کاب را دارید. بنابراین از کاب انتظار دارید با چند عبور از خط دروازه و انجام تاچ‌دوان امتیاز بگیرد. در عین حال نمی‌خواهید آرون راجرز تاچ‌دان کند. ولی اگر این کار را می‌کند. آنها باید به سراغ کاب بروند.

در کسب‌و‌کار، باید هزینه‌ی فرصت را در نظر بگیرید. اگر تصمیم می‌گیرید کسب‌وکارتان را در توییتر بازاریابیکنید، مخاطب‌های فیس‌بوک را نادیده گرفته‌اید. با این حال دنبال‌کنندگان توییتر شما بیش‌تر احتمال دارد تبدیل به مشتری شوند، بنابراین تمایل دارید به این قهاتر ادامه بدهید.

درس کسب و کار از فوتبال فانتزی # ۱۱ : به دنبال زو‌ج‌های کاری باشید.

اگر نمی‌دانید در ویور وایر چه کسی را یارگیری یا انتخاب کنید، علاوه‌بر بازیکن‌هایی که در تیم‌های بزرگ بازی کرده‌اند، دنبال بازیکن‌هایی هم باشید که از آرون راجرز، پیتون منینگ، و تام بردی پاس دریافت می‌کنند. حتی اگر آنها بازیکن‌های پروبول نباشند، در کنار بازیکن‌های برتر کار کرده‌اند. ولی کدام‌یک از این بازیکن‌ها سعی می‌کنند مشارکت استراتژیک داشته‌باشند؟ راجرز دریافت‌کننده‌های بی‌شماری را امتحان می‌کند تا کسی را پیدا کند که می‌تواند برای پاس مشارکتی روی او حساب کند.

می‌خواهید در کسب‌وکار موفق شوید؟ باید زوج‌های کاری استراتژیک تشکیل بدهید تا با کمک آن مشتری‌های جدید یا تجربه‌های جدید به‌دست بیاورید، اعتبارتان را افزایش بدهید، و نمای کلی کسب‌وکارتان را بسازید. فقط باید زوج‌های کاری مناسب را پیدا کنید، زوج کاری اوبر و اسپاتیفای را در نظر بگیرید، این می‌تواند کسب‌وکارتان را گسترش بدهد.

درس کسب و کار از فوتبال فانتزی # ۱۲ : رقابت سالم خوب است.

فوتبال فانتزی، رقابت با دیگران با چینش خودتان است، و حتی کمی کری‌خواندن هم دور از انتظار نیست. در حقیقت خیلی عادی است که اف‌ایکس(یک شبکه‌ی تلویزیون کابلی) در طول فصل فوتبال، برنامه‌ی تلویزیونی به نام “لیگ” بسازد که در آن یک گروه از دوستان با یک‌دیگر رقابت سنگینی دارند.

رقابت در محیط کار هیچ اشکالی ندارد. می‌تواند بهترین توانایی کارمندان را به نمایش بگذارد و حتی آنها را به سوی بهره‌مندی از تمام ظرفیت‌شان هدایت کند. فقط کری‌خواندن را از حد نگذرانید، شما نمی‌خواهید از خطوط قرمز عبور کنید.




تاریخ: دو شنبه 1 آبان 1396برچسب:درس ,کسب درآمد ,کسب و کار , فوتبال فانتزی,
ارسال توسط پول دوست

امتحان ایده پیش از شروع کسب درآمد

 هر نوع کسب و کاری در حین اجرا و رسیدن به موفقیت و کسب درآمد دارای موانع و مشکلات زیادی است و چه بسا به موفقیت دست نیافته کاملا با شکست مواجه شود.لذا هر ایده ای هر چند خوب و ایده آل در کسب و کار ضرورتا به موفقیت کسب درآمد نائل نمی شود و این قاعده کلی درباره هر کسب و کاری آنلاین یا سنتی و فیزیکی صدق می کند. لذا به نظر عده ای از کارشناسان باید قبل از شروع هر کسب و کاری، با اتخاذ برنامه و استراتژی درست آن را امتحان کرد تا از نتیجه آن اطمینان حاصل کرد. اتبار سنجی کسب درآمد بسیار مهم است.

تقریباً ۹۰ درصد کسب و کارها با ناکامی مواجه می‌شوند.

اگرچه در مکالمات کسب و کار، این آمار شوم در حال رواج است اما آیا هرگز در مورد منطق ورای چنین ارقام ناامیدکننده‌ای تفکر کرده‌اید؟ اغلب، استارت‌آپ‌ها از مرحله مهمی در این فرآیند سهل‌انگارانه عبور می‌کنند: اعتبارسنجی ایده.

به عبارت دیگر، اکثر استارت‌آپ‌ها شکست می‌خورند چون بنیانگذاران ایده خود را ایده‌ای طلایی قلمداد می‌کنند. آنها مفهوم تحولی (به زعم آنها) را گسترش داده و همانند یک نادان برای راه‌اندازی آن دست به کار می‌شوند. با وجود این، آنها زمانی را به مشاوره با مشتریان واقعی اختصاص نمی‌دهند تا خود ایده را اعتبارسنجی کنند.

استارت‌آپ شکست خورده Monitor 110 نمونه کلاسیکی از ایده اعتبارسنجی نشده را فراهم نموده است. در یک پست وبلاگی در مورد سقوط Monitor110، راجر ارنبرگ سرمایه‌گذار این استارت‌آپ نوشته بود که این شرکت «به اندازه کافی به مشتری نزدیک نبود» و «به کندی خود را با واقعیت بازار تطبیق داده بود.» به جای توجه به تمام جنبه‌ها و گرفتن بازخوردهای مشتری، رهبران استارت‌آپ فقط تصمیم به صرف زمان و هزینه در ایجاد آن چیزی هستند که به اعتقاد آنها احتمالاً قانع‌کننده‌ترین محصول است. آنها هرگز ایده‌های جسورانه خود را اعتبارسنجی نکردند و این اشتباهی است که آنها را به ورطه نابودی می‌کشاند.

Monitor110 و بسیاری دیگر از استارت‌آپ‌های ناکام در تحقق اهمیت کسب بازخوردهای کاربران موفق نبودند. اکثر شرکت‌‌ها هرگز این سوال مهم را از خود نپرسیدند، «آیا مردم واقعاً به محصول ما علاقمند هستند؟» این تغییر برای رسیدن به موفقیت تقریباً حیاتی است.

این کار را درست انجام دهید، اعتبارسنجی ایده می‌تواند به استارت‌آپ امکان دهد که آیا این ایده پتانسیل واقعی بازار را دارد یا خیر. اگرچه بازخورد مشتری در طول حیات استارت‌آپ ارزشمند است اما در اوایل آن اهمیت فوق‌العاده‌ای دارد. در این مرحله، می‌توانید از بازخورد برای شکل‌دهی به محصول در قالب راه حلی برای نیازهای مشتریان خود استفاده کنید.

می‌توانیم بگوییم که شما صرفاً نمی‌توانید بر نظرسنجی انجام شده طی چند روز اکتفا کنید. اعتبارسنجی به ایده در طیف گسترده‌ای از بازخورد مشتری جان می‌گیرد. از مشتری در مورد نیاز آنها به محصول بپرسید. سپس روندهای مشترک را تحلیل کنید و محصول خود را متناسب با آن نیازها اصلاح کنید.

در ادامه روش‌هایی برای اعتبارسنجی ایده به شیوه‌ای صحیح آمده است:

 

۱- تست بتا انجام دهید

محصول خود را به جهان عرضه کنید و به دست مخاطبین هدف برسانید. شما بازخوردهای ارزشمندی خواهید یافت اگر همان‌هایی که باید محصولات شما را دریافت کنند. این برداشت‌ها و درون‌دادها شما را قادر به شکل‌دهی به محصولاتتان مطابق نیازهای کاربران می‌نماید.

 

۲- فلسفه پشت‌گرمی را بپذیرید

کتاب اریک ریس یعنی «نوپای ناب» تحقق محصول حداقل قابل حیات (MVP) را اثبات کرده و یک حلقه بازخورد حیاتی ایجاد کرده است. آنچنان بر توسعه محصول تمرکز نکنید که از مشتری غافل شوید. نمونه اولیه کاری درست کنید و آن را اجرا کنید حتی اگر بر یک گروه کوچک باشد.

 

۳- همه چیز حتی برندتان را اعتبارسنجی کنید

فکر نکنید که فقط محصولتان باید اعتبارسنجی شود. هرچیزی از برند گرفته تا کپی وب‌سایتتان باید اعتبارسنجی شود. نحوه واکنش کاربران را از هر جنبه بسنجید. تغییراتتان بر مبنای این پیشنهادات اعمال کنید تا به شما نه تنها در بهبود برند بلکه کل برند کمک کند.

بهترین استارت‌آپ‌‌ها همین طوری ساخته نمی‌شوند. باید بازخوردها را از عمق وجود مشتریانی که هدف قرار داده‌اید دریافت کنید. اگر ایده شما خوب نیست باید بتوانید خیلی زود بی‌خیال آن شوید تا زیان کمتری ببینید. اعتباریافتن به معنای یافتن بهترین تناسب محصول / بازار و شکل دادن به استارت‌آپ حول نیازهای مشتری است. نتیجه نهایی بهترین برند برای شما و محصولتان است.




ارسال توسط پول دوست

 اظهار قدرتمند خود در کسب درآمد

دنیای تجارت و کسب و کار پر از فراز و فرود بسیاری است و چه بسا که با یک حرکت اشتباه کسب درآمد موفق را از دست دهیم و به ورشکستگی برسیم . احتیاط شرط عقل در کسب و کار اعم از آنلاین و یا سنتی است منتهی متکی نبودن به دیگران و اتخاذ تصمیم درست می تواند راهگشای بسیاری از امور باشد تقلید و پیروی از دیگران یا همان رفتار گله ای چه بسا ممکن است موجب نابودی کسب درآمد شود و در اینجاست که متکی بودن به خود یا اظهار قدرتمند خود و پذیرش خود کلید موفقیت در کسب و کار و افزایش و رونق کسب درآمد باشد.

یکى از شیوه هاى تصمیم گیرى در تجارت و صنعت این است که ببینیم دیگران چه کار می‌کنند. مثلا وقتى می‌بینیم جلوی یک مغازه صف درست شده سریع حساس می‌شویم که چرا مردم صف کشیده‌اند. به طور طبیعى صف را یک فرصت تلقى می کنیم. یا وقتى کسى یک کالایى را خریده‌است و آن را تایید می‌کند تمایل ما براى خرید آن کالا بیشتر مى‌شود و اگر نفر یا نفرات دیگرى هم آن را تایید کنند تمایل ما بیشتر مى‌شود.

در بازار بورس وقتى براى خرید یک سهم صف درست می شود خیلى ها به سرعت وارد صف می‌شوند و به همین دلیل یکباره یک صف طولانى درست می‌شود. از این تکنیک فروشگاه ها و تولیدکننده‌ها استفاده می‌کنند چون به خوبى رفتار مصرف کننده را می‌دانند. یعنى وقتى صف درست شود، همین صف خودش را به دلایل بالا طولانى‌تر می‌کند.

حال سوال مهم این است که چرا مردم این گونه رفتار می‌کنند. دلیل آن این است که هر شخصى، چه مصرف  کننده و چه سرمایه گذار از عدم قطعیت و نااطمینانى فرار می‌کند و دوست دارد همیشه در شرایط اطمینان باشد. براى همین است که وقتى می بیند همه دارند یک کارى را می‌کنند، از عدم قطعیت آن کار کاسته می‌شود و در نتیجه تمایل به انجام آن دارند.

این استراتژى را می توان استراتژى توده اى یا استراتژى گله‌اى نامید. این مسئله در بازارهاى سرمایه‌گذارى جهانى آنقدر مهم است که براى رفتارهاى گله اى سرمایه‌گذاران شاخصى درست شده است به نام شاخص تمایل سرمایه‌گذاران که توسط چندین موسسه بین‌المللى روزانه یا لحظه‌اى محاسبه می‌شود.

مثلا شرکت FXCM در همین زمینه شاخصى به نام Speculative Sentiment Index – SSI  تهیه کرده است. این شاخص نشان می دهد وقتى حرکت گله اى به سمت خرید شروع می شود قیمت ها پس از مدتى کاهش پیدا می‌کنند و وقتى حرکت گله اى به سمت فروش می‌رود قیمت ها بر عکس بالا می‌رود. این شاخص در نتیجه به طور خلاصه می‌گوید که خلاف مسیر گله خریدوفروش کنید.

حال چگونه می توان از این تله رها شد. اظهار قدرتمند خود(self-assertiveness) و پذیـــرش خــــود(self-acceptance) شما را از حرکت گله اى و پشت سر دیگران حرکت کردن باز می دارد. در نتیجه تنها به استراتژى، سلیقه، توانایی‌ها و امکانات خود (به جاى تکیه به صف) تکیه می‌کنید و اگر درک بازار خوبى هم داشته‌باشید موفق می‌شوید. بنابراین علت موفقیت سرمایه گذاران موفق در درون شان است نه در بیرون!




تاریخ: دو شنبه 1 آبان 1396برچسب: اظهار قدرتمند خود , کسب درآمد, کسب و کار,,
ارسال توسط پول دوست

کمک برند فلانکر به کسب درآمد

دنیای کسب و کار و کسب درآمد همواره با ترفندهای نوین و جالب سر و کار دارد . شرکت های بزرگ و برندهای معروف برای حفظ بازار و جذب مشتری از شیوه های مختلف بازاریابی استفاده می کنند تا همچنان در راس هرم کسب درآمد باشند و این می تواند درس مهمی برای همه کارآفرینان جدید و  بازاریابان باشد . یکی از ترفندها و سیاست های جالب و یا به عبارتی بهتر استراتژیک برندها در بازار کسب و کار استفاده از برندفلانکر است استراتژی جالب که کسب درآمد را برای برندهای بزرگ حفظ می کند. در اینجا قصد دارم تا برند فلانکر و چگونگی کمک آن به کسب و کار را شرح دهم:

بیایید فرض کنیم شما مدیر یک برند خاص و معروف با قیمت و کیفیت نسبتا بالا مانند اپل،هستید و مشتریان خاص خود را دارید. اما متوجه می‌شوید که محصولات شما در برخی کشورها مانند هند و چین به دلیل قیمت بالا با کاهش درخواست مواجه می‌شوند. در اینجا اگر شما محصول جدیدی را  (به عنوان مثال : آیفون ۵c‌) ویژه مشتریانی که نیازمند برند اپل با قیمت کمتر هستند معرفی کنید، بازار خود را توسعه داده‌اید. در واقع از استراتژی برند فلانکر استفاده کرده‌اید.

برند فلانکر نوعی استراتژی است که توسط یک شرکت بزرگ برای ورود به بازار وسیع‌تر استفاده می‌شود. این برند برای رقابت، بدون آسیب رساندن به سهم اقلام موجود در بازار، برای گروه هدف خاصی از مصرف‌کنندگان اجرا می‌شود. همچنین این استراتژی مولتی برندینگ نیز نام گرفته است.

برند فلانکر مهم است زیرا به یک شرکت اجازه می‌دهد تا بخش‌های مختلف بازار را جذب کند و کسب‌وکار را گسترش دهد. استراتژی برند فلانکر زمانی اثر بخش است که با یک برنامه کامل و آماده بازاریابی، اجرا شود.

بخش اصلی برند باید حاوی اکثر مصرف‌کنندگان باشد. برند جدید می‌تواند مجموعه‌ای متفاوت ازمنافع و ویژگی‌های محصول کاربران دیگری را جذب کند.

 

برخی مزایای استراتژی برند فلانکر :‌

* بدست آوردن سهم بیشتری از بازار برای شرکت

*توسعه هیجان در شرکت بوسیله نظارت بر فروش برندهای مختلف

*ورود به بازاری نو با پتانسیل بالا

 

یکی دیگر از موارد استفاده از استراژی برند فلانکر توسط «پراکتر اند گمبل» اجرا شد.

پراکتر اند گمبل ( p&g) در زمینه مواد شوینده بسیار موفق است. با درخواست مصرف‌کنندگانی که خواستار مواد شوینده ارزان‌تر بودند ، این شرکت یک شوینده ارزان قیمت و با کیفیت کمتر از شوینده قبلی در قالب برند جدید به بازار عرضه کرد و توانست سهم قابل توجهی از مواد شوینده ارزان قیمت را بدست آورد.

البته به این موضوع توجه داشته باشید که برند فلانکر برای همه نیست، اگر می خواهید ببینید که این استراژی برای شما قابل استفاده است یا نه به این ۴ سوال پاسخ دهید:

 

۱- آیا برند من به اندازه کافی قابل تغییر است ؟ (برای مثال اگر شما مدیر یک شرکت غذایی مانند کاله باشید می‌توانید به راحتی از این استراتژی استفاده نمایید؛ اما اگر مدیر یک شرکت نرم افزاری باشید، این استراتژی چندان برای شما کاربرد ندارد. )

۲- برند جدید چه ویژگی هایی باید داشته باشد که سهم قابل توجهی از توجه مشتریان را جذب کند؟

۳- برند جدید چه تاثیری بر برند قبلی خواهد داشت؟‌ آیا آنرا گسترش می‌دهد یا تخریب می‌کند؟

۴- برند جدید چه تاثیری بر برندهای رقیب خواهد داشت؟




تاریخ: یک شنبه 30 مهر 1396برچسب:کمک ,برند فلانکر ,کسب درآمد, کسب و کار,,
ارسال توسط پول دوست

اهمیت نگارش ساده برنامه کسب درآمد 

متاسفانه ما فکر می کنیم اگر برنامه کسب و کار و یا طرح های کسب درآمد خود را پیچیده و طولانی بنویسیم و طراحی کنیم امتیاز خاص محسوب می شود در حالی که ساده نویسی و کوتاه نویسی در همه حال امتیاز محسوب می شود خواه در کسب و کار باشد و یا در سایر مسائل . در اینجا قصد دارم تا اهمیت و لازمه نوشتن برنامه و طرح های کسب و کار و همچنین ایده های کسب درآمد به ساده ترین شکل ممکن را بنویسم تا با دلایل ثابت شود که ساده نویسی هم در کسب و کار امتیاز بالایی دارد.

اولین باری که در اواخر دهه ۷۰ شروع به کار با بیزنس پلن کردم، برنامه ها طولانی‌تر و پیچیده‌تر از برنامه‌های امروزی بودند. شاید این موضوع به این خاطر باشد که امروزه برنامه کسب و کار رواج بیشتری دارد و تقریبا به وسیله هر کسی و در هر زمینه شغلی مورد استفاده قرار می‌گیرد. شاید هم سرمایه‌گذارانی که باید این برنامه‌ها را بخوانند، جریان ساده‌نویسی را ایجاد کردند یا ممکن است مردم صرفا به دلیل کمبود وقت به ساده‌نویسی روی آورده باشند!

هر دلیلی که داشته‌باشد، جریان موجود در برنامه‌های کسب و کار امروزی به این شکل است که یکراست به اصل قضیه پرداخته شود. راهبرد «ساده بنویس تا سریع خوانده شود» مهمترین نکته در این برنامه‌هاست. اگر می‌خواهید مردم بیزنس پلن شما را بخوانند، مهم‌ترین نکته‌ای که باید رعایت کنید این است که ساده بنویسید. کلمات ساده انتخاب کنید و برنامه تان را کوتاه نگه دارید.

اما ساده‌نویسی را با تفکر ساده اشتباه نگیرید. دلیل ساده‌نویسی شما این نیست که ایده‌تان را هنوز به طور کامل پرورش نداده اید. بلکه شما ساده می‌نویسید تا نظرات‌تان را به سادگی به شخصی که آن را می‌خواند منتقل کنید. حال با در نظر داشتن این موارد، به ویژگی‌های مهم ساده‌نویسی می‌پردازیم:نثر ساده‌ای داشته باشید. برنامه‌های کارآمد به آسانی خوانده می‌شوند. شما باید این برنامه‌ها را به اشخاصی بدهید که هنگام صحبت با تلفن یا ارسال ایمیل نگاهی به برنامه‌تان نیز می‌اندازند. نثر قلمبه سلمبه را برای نوشتن رمان‌های آینده‌تان کنار بگذارید! زمانی که برنامه کسب و کار می‌نویسید، نکات زیر را در نظر داشته‌باشید:

* از جملات طولانی و پیچیده استفاده نکنید؛ مگر آن که هدف خاصی داشته باشید.

* از کلمات مخفف، اصطلاحات خیابانی و کلمات چند معنایی استفاده نکنید؛ همه نمی‌دانند که «س.ن.ب.ک.ک.» به معنای «ساده نویسی برنامه کسب و کار» است!

* از کلمات رایج استفاده کنید.

* از بولت پوینت استفاده کنید. بولت پوینت به خواننده اجازه می‌دهد تا اطلاعات مهم را با سرعت بیشتری دریافت کند.

* کوتاه بنویسید. طول متوسط بیشتر برنامه‌های کسب و کار نسبت به گذشته خیلی کوتاه‌تر شده است. شاید بخواهید به منظور متقاعد کردن دیگران ۲۰ تا ۳۰ صفحه توضیحات به علاوه ۱۰ صفحه ضمایمی مانند پروژه‌ها، رزومه مدیریتی و سایر جزییات بنویسید اما بدانید که اگر برنامه کسب و کارتان حدود ۴۰ صفحه باشد، پس به درستی خلاصه‌اش نکرده‌اید.

البته استثناهایی هم وجود دارد. اخیرا برنامه کسب و کاری دیده ام که متعلق به یک کافی شاپ بود. آنها عکس‌هایی از محل احداث، منوها و نقشه‌ها نیز در برنامه‌شان گنجانده بودند. این ویژگی‌های گرافیکی باعث طولانی‌تر شدن برنامه‌شان شده‌بود اما در عین حال بر ارزش آن نیز افزوده‌بود.

از چارت‌های کسب و کار استفاده کنید. کاری کنید که اعداد و ارقام مهم تان به سرعت پیدا و درک شود. از جدول‌ها و چارت های ساده استفاده کنید تا مهم ترین آمارهای‌تان را به رخ بکشید. همچنین:

* از چارت‌های دو بعدی استفاده کنید، نه سه بعدی. خواندن چارت‌های دو بعدی معمولا کار آسان‌تری است. مطمئن شوید که اعداد به خوبی نشان داده شده‌اند.

* از چارت کیک مانند استفاده کنید تا سهم خود را از بازار نشان دهید.

* متن خود را به خوبی ویرایش و زیباسازی کنید. شما باید علاوه بر انتخاب مناسب کلمات، شکل ظاهری متن خود را نیز زیبا و ساده کنید. توصیه‌های زیر را بخوانید:

* متن تان را فقط با دو فونت بنویسید. فونتی که برای نوشتن تیترها به کار می‌برید، باید فونت ساده sans-serif مانند Arial و Tahoma باشد. فونت مورد استفاده در متن نیز بهتر است B Nazanin باشد.

* از فونت‌های ریز دوری کنید. تنها برخی از فونت‌ها در اندازه ۱۰ به خوبی نمایش داده می‌شوند. بهتر است از اندازه ۱۱ یا ۱۲ استفاده کنید.

* بین مطالب و برای جداسازی چارت ها از مطالب فاصله در نظر بگیرید. هر وقت شک داشتید به صفحه بعد بروید.

* برنامه کسب و کار خود را چندین بار بخوانید و اشتباهات لغوی و گرامری را برطرف کنید. مطمئن شوید اعدادی که در چارت به کار برده‌اید با اعدادی که در متن وجود دارند، همخوانی دارند.




تاریخ: یک شنبه 30 مهر 1396برچسب:اهمیت, نگارش, ساده, برنامه, کسب درآمد ,
ارسال توسط پول دوست

مزایای برون‌سپاری در کسب درآمد

برخی در راه اندازی کسب و کار علاقه دارند تا همه امور را در حیطه کاری و مدیریت خود داشته باشند ولی گاهی برون سپاری و واگذاری برخی امور به دیگران حتی در محیط کسب درآمد موجب چالاکی بیشتر و افزایش درآمد خواهد شد و تمرکز را بر روی امور اساسی معطوف خواهد کرد . در این جا قصد دارم تا فواید عملی برون سپاری در کسب درآمد و اینکه تا حد باعث افزایش درآمد خواهد شد را بیارم .

 

همان طور که پیش تر گفتم مزایای برون سپاری پرشمارند. ولی در این نوشتار فقط به ۱۰ برترین مزایای برون سپاری پرداخته می‌شود.شرکت‌های برون سپاری فرآیند کسب و کار (BPOs) عموما از درون اقتصادهای در حال توسعه فعالیت می‌کنند. این امر شماری از مزیت‌ها را برای کسب و کارهایی فراهم می‌آورد که به دنبال برون سپاری فرآیندهای کسب و کار تراکنشی غیرمرکزی‌شان هستند. از دیدگاه Beepo  برترین مزایای برون‌سپاری فرآیند کسب و کار موارد زیر هستند:

۱. صرفه‌جویی در هزینه

استخدام نیرو برای توسعه‌ی اقتصادها کم هزینه است. بیپو در فیلیپینز(The Philippines) فعالیت می‌کند جایی که در آن بهای زندگی از بهای زندگی در استرالیا ارزان‌تر است. بنابراین شما می‌توانید با نیروی کار برون‌سپاری شده در فیلیپینز با کسری از هزینه برون‌سپاری در استرالیا کار کنید یا بدهید نیروی داخلی خودتان فرآیندها را به انجام برسانند.

۲. رشد کسب و کارتان

نخستین چیزی که هنگام فکر کردن درباره‌ی فرصت‌هایBPO به ذهن بیشتر مالکان کسب و کار خطور می‌کند پس‌اندازهای بهای ممکن است. با وجود این، مهم است بفهمیم که بیشتر کسب و کارها برای رشد کردن سخت تلاش می‌کنند چون بودجه‌ برای استخدام نیروی مورد نیاز را ندارند. با برون‌سپاری فرآیندهای کسب و کار تراکنشی غیرمرکزی فرعی به خارج، کسب و کارها می‌توانند وقت کارکنانشان را آزاد کنند تا کمتر روی “مسائل مدیریت” و بیشتر روی رشد کسب و کار تمرکز کنند.

۳. رضایت شغلی افزایش‌یافته

وقتی داشتم در رشته‌ی MBA درس می‌خواندم، از رابطه‌ی(یا عدم) بین رضایت شغلی، حفظ کارکنان و دستمزد متعجب بودم. تحقیقات اساسا می‌گوید که رابطه‌ی بین رضایت شغلی و دستمزد بسیار اندک است؛ با وجود این، رابطه‌ی بین حفظ کارکنان و رضایت شغلی مورد مهم تری است. یکی از چیزهایی که آدم‌ها را از شغل‌شان جدا می‌کند انجام دادن کارهایی است که از انجام آنها لذت نمی‌برند؛ مثل کارهای جزئی، اجرایی، تراکنشی، فرعی که آنها را از انجام آن‌چه درباره‌ی نقش‌شان از آن لذت می‌برند باز می‌دارد.

۴. بیشینه کردن قدرت کارکنان‌تان

در ادامه‌ی جملات نکته‌ی ۳، با برون‌سپاری فرآیندهای کسب و کار تراکنشی غیرمرکزی، به کارکنان‌تان اجازه می‌دهید روی انجام آن‌چه به نحو احسن انجام می‌دهند تمرکز کنند. به عنوان مثال، شما تیم فروش‌تان را استخدام نکرده‌اید تا هر بار که فروش کردند یک سری کاغذ پُر کنند، درست است؟ شما آنها را برای فروش استخدام کرده‌اید! و من فکر می‌کنم آنها از بار اجرایی که همه جا با خودشان به دوش می‌کشند شکایت دارند، درست است؟ اما، فکر کنید چه اتفاقی می‌افتاد اگر شما بعضی از کارهای تراکنشی غیرمرکزی را که آنها انجام می‌دهند برون‌سپاری می‌کردید؟ آنها خوشحال‌تر می‌شدند، اما آنها همچنین می‌توانستند وقت‌شان را بیشتر روی فروش متمرکز کنند؛ که، بنابراین به رشد کسب و کارتان کمک می‌کرد.

۵. ساعات عملیات افزایش یافته

با برون‌سپاری فرآیندها به خارج می‌توانید شرایط کاری و اختلاف‌ زمان را در راستای خدمت به کسب و کارتان بیشینه کنید. عموما، کارکنان خارج از کار کردن به هر تعداد ساعت استاندارد که مناسب حال مشتریان باشد خوشحال می‌شوند. پس اگر نیاز دارید که پردازش کارتان در شب انجام شود در حالی که کسب و کار استرالیایی شما در آن موقع تعطیل است، این کار از طریق برون‌سپاری ممکن خواهد بود. از طرف دیگر، اگر نیاز است که تیم برون‌سپاری‌تان به تعداد ساعاتی که شما کار می‌کنید کار کنند، آنها می‌توانند این کار را هم انجام بدهند. در پایان روز انعطاف‌پذیری ساعات عملیاتی برای هماهنگ شدن با شما مهیا است.

۶. تبدیل شدن به یک شهروند شرکت جهانی

از طریق کار کردن با تیم خارجی‌تان، نه تنها برای رشد کسب‌ و کارتان فرصت آفرینی می‌کنید، بلکه به بهبود شرایط زندگی در کشورهای کم شانس‌تر نیز کمک می‌کنید. کمک بخش BPO به اقتصاد فیلیپین را نمی‌توان نادیده گرفت. این کمک در ارقام زیر به اثبات می‌رسد:

  • ۲۳۲.۷ میلیارد پزوی فیلیپین در VAT (مالیات بر ارزش افزوده- مشابه GST) کمک به خرید غذا
  • ۷۳.۷ میلیارد پزوی فیلیپین در اجاره‌ی مسکن
  • ۴۵.۴ میلیارد پزوی فیلیپین در حمل‌ونقل عمومی و بهایای ارتباطات سیار
  • ۲۲.۵ میلیارد پزوی فیلیپین در بهایای البسه
  • ۸۰ میلیارد پزوی فیلیپین در پس‌اندازها/سرمایه‌گذاری‌ها
  • ۱۱۰ میلیارد پزوی فیلیپین در مالیات‌هایی که می‌توانند خدمات عمومی را پوشش دهند معادل ۳۰۰۰۰۰ کلاس درس و ۳.۲ میلیون خانواده دریافت کننده‌ی بیشترین انتقال نقدی مشروط (CCT)برای یک سال.

بنابراین، با مشارکت در بخش BPO شما به بهبود استانداردهای زندگی برای مردم کم‌شانس و اقبال‌تر کمک می‌کنید.

۷. احیای تمرکزتان روی راهبرد کسب و کار

برون‌سپاری فرآیندهای تراکنشی غیر مرکزی نهایتا به صرفه‌جویی وقت‌تان خواهد انجامید. به خصوص، وقتی از طریق Beepo برون‌سپاری می‌کنید. ما مستند کردن فرآیندهای‌تان را به روشی زیر نظر می‌گیریم که برای تیم برون کشوری‌تان مفهوم باشد و همچنین تیم ما را برای پیگیری نیازهای شما آموزش دهد. تصور کنید با زمان صرفه‌جویی شده‌ای که با سپردن فرآیند پردازشی کارکنان‌تان به ما به‌دست می‌آورید چه کارهایی می‌توانید انجام دهید؟ شما می‌توانید از آن زمان برای تمرکز بر راهبرد کسب‌وکارتان و رشد کسب و کارتان یا… استفاده کنید. شما می‌توانید در ساحل نوشیدنی مورد علاقه‌تان را سر بکشید. در هر صورت اوضاع بدی نخواهید داشت.

۸. کار کردن در یک محیط روابط صنعتی کم‌تر منظم

از طریق کار کردن با Beepo در فیلیپینز مجبور نخواهید بود نگرانِ مشکلات مدیریت اجرایی درون کسب و کارتان باشید. ما تیم را در فیلیپینز استخدام می‌کنیم، بنابراین شما فقط لازم است به مشاوران ما که در استرالیا هستند بگویید که مشکلی دارید و Beepo مسائل را از آن‌جا مدیریت خواهد کرد. شما همچنین مجبور نخواهید بود نگران انجام دادن آن کارهای عمده در روابط صنعتی باشید چون می‌توانید قوانین اشتغال استرالیا را درک کنید.

۹. بیشتر کردن ارزش دلار استرالیا

ارزش بالای دلار استرالیا مشکلاتی را در عصر اقتصادی اخیر برای صادرکنندگان ما ایجاد کرده است و اما اگر شما می‌خواهید خدمات را از خارج وارد کنید یعنی فرآیندها را به یک BPO که پایگاهش در خارج است برون‌سپاری کنید، آن وقت مزایای یک دلارِ قوی را به‌دست خواهید آورد. تا پایان سال ۲۰۱۳، RBA اعلام می‌کرد که راهبردشان کاهش ارزش دلار استرالیا به ۰.۸۵ دلار امریکا است. وقتی ملاحظه می‌کنید که دلار استرالیا در ژانویه‌ی ۲۰۱۴، ۰.۸۹ دلار امریکا ارزش دارد و حدود ۴۰ پزوی فیلیپین قدرت خرید دارد آن وقت آن ۴ سنت اختلاف تاثیری بر ارزش برون‌سپاری که شما از پول‌تان کسب می‌کنید نخواهد داشت.

۱۰. هر کس دیگری این کار را انجام می‌دهد

یک تحقیق اینترنتی سریع شما را متوجه خواهد کرد که دولت استرالیا در زمینه‌ی تلاش برای درک این‌که چه تعداد شرکت استرالیایی از BPOها استفاده می‌کنند کار زیادی انجام نمی‌دهد. با وجود این، وقتی نکات زیر را در نظر می‌گیرید مشخص می‌شود که بخش BPO بزرگ و در حال رشد است- در حال رشد است چون کسب و کارهایی به اشکال و اندازه‌های گوناگون وارد میدان می‌شوند:

  • از ۲۰۰۱، بخش BPO فیلیپین تا استخدام ۷۷۰۰۰۰ نفر رشد کرده است
  • در ۲۰۱۲، این بخش ۲۰ درصد رشد کرد و ۶ میلیارد دلار امریکا برای اقتصاد پول تولید کرد
  • تا ۲۰۱۶، بخش BPO برآورد زده می‌شود که از مرز ۲۵ میلیارد دلار عایدات بگذرد، که جوابگوی حدود ۱۰ درصد تولید ناخالص ملی فیلیپین خواهد بود و مستقیما ۱.۳ میلیون فیلیپینی و ۳.۲۰ میلیون دیگر را به صورت استخدام غیر مستقیم به کار خواهد گرفت.

کسب و کارها فرآیندهای تراکنشی غیر مرکزی خود را به Beepo برون‌سپاری می‌کنند چون این کار حس کسب و کاری خوبی برای آنها به وجود می‌آورد. از مزایای برون سپاری برای کسب و کارها این است که فرصت رشد و نگهداری یا افزایش حاشیه‌ی سودشان را در یک محیط کسب و کار خانگی فراهم می‌آورد که پیوسته قاعده‌مندتر می‌شود و به طور فزاینده‌ای پیچیده و پرهزینه می‌شود.




تاریخ: یک شنبه 30 مهر 1396برچسب:مزایای ,برون‌سپاری , کسب درآمد, کسب و کار ,
ارسال توسط پول دوست

راهنمای برندسازی دیجیتالی با جیب خالی برای کسب و کارهای کوچک

دنیای کسب و کار آنلاین و کسب درآمد از اینترنت به دلیل وسعت فراوان می توان هر کاری انجام داد به شرطی که هوشمندانه وارد شد. برند شدن و برندسازی در دنیای کنونی با هزینه های بسیاری همراه است و شرکتهای بزرگ و معتبر با سعی و تلاش فراوان به آن دست یافتند . در دنیای مجازی می توان با دست خالی برای کسب و کارهای کوچک خود برندسازی دیجیتالی کرد و شخصیت دیجیتالی  جهت اطمینان و اعتماد مشتری ایجاد کرد. در اینجا قصد دارم تا راهنمای برندسازی دیجیتالی را با کمترین هزینه و بیشتری کارایی و درآمدزایی بیان کنم:

برای آنکه استارتاپ یا کسب و کار کوچک شما روی پلتفرم‌های مختلف، برند دیجیتالی یکپارچه و منسجمی داشته‌باشد، ارتباط گرفتن با مشتریان، رؤیت‌پذیری در فضای آنلاین، و بالا بردن اعتبار آن از اهمیت زیادی برخوردارند. اما خلق چنین برندی به اذعان بسیاری از شرکت‌های تبلیغاتی گران تمام می‌شود. اگر منابع شرکتتان محدود باشند، و به ویژه تازه کار خود را شروع کرده‌باشید، فرایند مذکور می‌تواند نگران‌کننده و چالش‌برانگیز باشد.

اما Juntae DeLane، مؤسس انستیتو برندینگ دیجیتال می‌گوید هر شرکتی می‌تواند فارغ از میزان منابعی که در اختیار دارد برندسازی دیجیتال خود را آغاز کند. مؤسسه‌ی او به افراد و سازمان‌ها کمک می‌کند هویت، اعتبار و حضور دیجیتالی خود را تقویت کنند.

جونتای برخی از بهترین و اثربخش‌ترین ترفندهای خود را با کارآفرینان، دارندگان کسب و کارهای کوچک، فری‌لنسرها و هر کس دیگری که می‌خواهد بدون صرف هزینه‌ی آنچنانی، برند دیجیتالی قابل اتکایی برای خود خلق کند به اشتراک گذاشته‌است.

۱- برای تولید محتوا شریک بیابید

کسی که با شما مخاطب و منافع مشترک دارد می‌تواند به خلق محتوای مشترک در کنار شما علاقه نشان دهد. محتوای مشترکی که از آن صحبت می‌کنیم می‌تواند از پست‌های متنی گرفته تا اینفوگرافیک یا ویدیو متغیر باشد.

جونتای می‌گوید با کار کردن در کنار کسی که از قبل پلتفرمی برای این کار داشته قادر خواهید بود برند و تخصص خود را در معرض دید جمعی از مخاطبان آماده قرار دهید و با همفکران خود در همان حوزه ارتباطات مفیدی برقرار کرده و آن را حفظ کنید.

۲- پادکست‌ها و تولیدکننده‌هایشان را دریابید

استقبال گسترده‌ای که ظرف سال‌های اخیر از پادکست و محتوای صوتی شده است به آن معناست که احتمالاً در حوزه‌ی دنجی که برای فعالیت خود در نظر گرفته‌اید نیز پادکست یافت می‌شود. با تولیدکنندگان پادکست‌های مرتبط با حوزه‌ی فعالیت خود ارتباط بگیرید و برای آنان توضیح دهید چگونه با دانش و تجربه ی خود می توانید برای مخاطبانشان ارزش آفرین شوید.

اگر آنها نیز شما را برای مصاحبه انتخاب کنند، می توانید از این طریق با مشتریان بالقوه ی متعددی ارتباط بگیرید و داستان خود را برایشان شرح دهید. برای این منظور، گزیده ی مناسبی از تخصص یا تجربه ی خود را آماده داشته باشید تا به عنوان نمونه به مخاطبان یاد شده ارائه کنید.

۳- از بهترین منابع حوزه‌ی فعالیت خود استفاده کنید

اگر هنوز بودجه‌ی لازم برای تولید محتوای با اصالت در اختیار ندارید، می‌توانید به سراغ معتبرترین منابع حوزه‌ی فعالیت خود بروید و محتوای آنان را به اشتراک بگذارید. به گفته ی جونتای، این کار حداقل از یک طرف نشان می‌دهد اطلاعاتتان در صنعت مورد نظر به روز است، و از طرف دیگر برای دنبال کنندگان و مخاطبانتان ارزش آفرین می‌شود.

می‌توانید برای دنبال کردن کلمات کلیدی مد نظر خود از قابلیت Google Alerts یا اکانت‌های مرتبط در شبکه‌های اجتماعی استفاده کنید تا به سرعت از محتوایی که در زمینه ی تخصصی‌تان منتشر می‌شود آگاهی یابید. حتماً حواستان باشد منابع مورد استفاده در پست هایتان را تگ کنید.

۴- در گفتگو های مجازی رویدادهای مورد نظر شرکت کنید

اگر هنوز بودجه‌ی لازم برای شرکت در کنفرانس‌ها و همایش‌های صنعت خود را در اختیار ندارید یا از اعتبار کافی برای رفتن به روی صحنه برخوردار نیستید، لااقل می‌توانید در گفتگو های آنلاینی که درباره ی این رویداد ها صورت می‌گیرد شرکت کنید. جونتای توصیه می‌کند برای آنکه از دور در رویدادهای مورد نظر خود شرکت داشته باشید، از هشتگ استفاده کنید، فهرست یا بیوگرافی افراد تأثیرگذار و سخنرانان شرکت کننده را برای بقیه منتشر کنید، با الهام از موضوعات و سخنرانی های رویداد مورد نظر تولید محتوا کنید و به صورت زنده در مورد آن پست بگذارید.

۵- محتوای گرافیکی خلق کنید

به طور قطع افراد و سازمان های متعددی در صنعت شما وجود دارند که تحقیق می کنند. شما نیز می توانید از نتایج تحقیقات آنها برای تولید اینفوگرافیک و نمودارهای گرافیکی پرطرفدار و مزین به برند خود استفاده کنید. حتی اگر در زمینه های گرافیکی استعداد خاصی ندارید، ابزارهای متعددی وجود دارند که می‌توانند در ساخت سریع اینفوگرافیک به شما کمک کنند.

سپس می‌توانید محتوای گرافیکی خود را روی شبکه‌های اجتماعی مثل فیسبوک، توییتر، اینستاگرام یا هر پلتفرمی که مناسب تشخیص می دهید منتشر کنید تا توجه کاربران اینترنت را به خود معطوف دارید و بازدیدکنندگان تازه‌ای برای وبسایت یا وبلاگ خود دست و پا کنید.

۶- در شکل های مختلف به بازتولید محتوای خود بپردازید

جونتای می گوید: «وقتی منابعتان محدود باشند، باید از آنچه که در اختیار دارید نهایت بهره را ببرید». از هر دارایی دیجیتال خود به هر چند روشی که امکانش وجود دارد استفاده کنید: مثلا پست وبلاگی خود را به صورت اینفوگرافیک در بیاورید، و سپس هر یک از آمارهای موجود در آن را به صورت توییتی جداگانه منتشر کنید. مصاحبه‌ی پادکستی خود را به صورت متن دربیاورید و در قالب یک پست وبلاگی منتشر کنید. صحبت‌های مهمی که در این مصاحبه‌ها شده را نیز به صورت نقل قول روی شبکه‌های اجتماعی به اشتراک بگذارید.

مطلب مشابه برندسازی آنلاین:

شخصیت دیجیتالی کسب و کار و کسب درآمد




ارسال توسط پول دوست

ستون های اصلی یک برنامه‌ موفق تجربه‌ مشتری (CX)

بازاریابی اینترنتی هر روزه در حال پیشرفت است و در بازاریابی اینترنتی و حتی سنتی نکته اصلی و اساسی جذب مشتری جهت فروش بیشتر و در نهایت رونق کسب و کار و کسب درآمد بیشتر است. گرفتن بیشتر از سهم بازار و توسعه تجارت و پول ساز بودن به فاکتورهای زیادی احتیاج دارد که یکی از داشتن تجربۀ مشتری (CX) است در اینجا قصد داریم تا چهار ستون اصلی و بنیادی یک برنامه کارآمد و موفق تجربۀ مشتری (CX) را بررسی کنیم که دانستن آن در توسعه کسب و کار و افزایش درامد تاثیر شگرفی دارد.

تجربۀ مشتری (CX) ، طی سالهای اخیر به عنوان یکی از مبانی ایجاد تمایز کسب و کارها در مباحث و موضوعات بازاریابی به ظهور رسیده است. شرکت مشاوره و تحقیقاتی مکنزی طی مطالعات اخیری که از صاحبان و مدیران ارشد کسب و کارها به عمل آورده است دریافته که ۹۰% پاسخ دهندگان موضوع تجربه‌ی مشتری را یکی از سه اولویت اصلی خویش قلمداد می کنند.

این موضوع از آن جهت اولویت قلمداد می‌شود زیرا که دارای مخاطرات و حساسیت بسیار بالائی است. بطور مثال تجربۀ مشتری از کسب و کار مؤسسات مالی موجب گردید تا انتظارات مشتریان باعث بهبود فرآیندهای عملیاتی این مؤسسات و  حتی جایگزین کردن این فرآیندهای جدید با شیوه‌های سنتی ارائه خدمات به مشتریان گردد. در چنین محیط و فضای پویائی، کسب و کارها برای ایجاد تمایز به عنوان استراتژی و راهبرد توسعه خویش، با چالشی سخت مواجه می شوند چراکه بایستی از یک‌طرف به بهبود آنچه ارائه می دهند و از طرف دیگر کاهش هزینه های عملیاتی فکر کنند که البته هنر انجام چنین کاری به سودآوری برای کسب و کار منجر می گردد.

توانمندی در غلبه بر این چالش نه تنها از جهت بهبود برداشت ذهنی مشتری از این کسب و کار اهمیت دارد بلکه به علت بستن راه‌های تهاجم رقبا به سهم بازار مربوط به این کسب و کار مهم می‌باشد.

مطالعات مکنزی نشان می‌دهد که برای بهبود هر ده درصد افزایش رضایت مشتری ، نیازمند افزایش بودجه مرتبط از دو تا سه درصد می باشیم.

این بررسی‌ها همچنین حاکی از این واقعیت است که تمرکز، سادگی، دیجیتالی بودن، و ذهنیت مشتری چهار ستون اصلی یک استراتژی اثربخش تجربۀ مشتری(CX) در کسب و کارها است.




ارسال توسط پول دوست

نکات کلیدی برای کسب و کار در فروشگاه‌های اینترنتی

اگرچه برای راه اندازی یک کسب و کار اینترنتی و پول ساز یکی از ابزارهایش داشتن فروشگاه و یا سایت فروشگاه اینترنتی است ولی بدون برنامه و مطالعه نمی شود فروشگاه جهت کسب درآمد ایجاد کرد. قبل از همه چیز باید طرح اولیه کسب و کار برای راه اندازی فروشگاه اینترنتی را تهیه کرد و بر اساس آنها با در نظر گرفتن جوانب کار( باید ها و نبایدها) اقدام به راه اندازی سایت کرد. سایتها و فروشگاههای زیادی در طول سالیان متمادی ورود اینترنت به ایران اقدام به ایجاد وبسایت و یا فروشگاه اینترنتی جهت کسب درآمد کردند ولی در فضای مجازی و رقابت و کسب درآمد موفق نبودند . با تمام این احوال، در چند سال گذشته وب سایت های فروشگاهی مانند بامیلو، دیجی کالا، شیکسون، ۵۰۴۰، چاره، زنبیل و… سهم بازار مناسبی را در بازار داخلی کسب کرده‌اند و با سودآوری چشمگیری همراه شده‌اند. این موضوع باعث شده کسب و کارهای مختلفی وارد این بازار شوند و هر روزه وب سایت های فروشگاهی مختلفی در فضای مجازی راه‌اندازی شوند و محصولاتی را به مشتریان عرضه کنند، اما در میان رشد چشمگیر این وب سایت‌های فروشگاهی، تنها برخی از این کسب و کارها با سهم بازار مناسبی همراه هستند.

این در حالی است که برخی از کارآفرینان بر این باورند که راه اندازی کسب و کار اینترنتی سرمایه کمی می‌خواهد و از این طریق می‌توانند به سودآوری مناسبی دست پیدا کنند، اما در عمل بسیاری از این افراد، در گام های اولیه راه‌اندازی وب سایت فروشگاهی با چالش‌های جدی مواجه می‌شوند و حتی بسیاری از آنها پس از گذر مدت زمانی، مجبور به تعطیل کردن کسب و کار خود می‌شوند.

در چنین فضای کسب و کاری و بازار رقابتی، وب سایت های فروشگاهی می‌توانند با موفقیت همراه شوند که برنامه‌ریزی مناسبی در خصوص بازاریابی و تبلیغات داشته باشند. برای داشتن برنامه‌ریزی مناسب و تحلیل از این بازار می‌توان Business plan یا طرح مناسبی از این کسب وکار را تدوین کرد که در ادامه به بخش‌های مهمی از Business plan کسب وکار وب سایت‌های فروشگاهی اشاره خواهد شد.

خلاصه مدیریتی

این بخش از طرح کسب و کار باید به طور کامل نمایانگر کل طرح کسب وکار باشد و خلاصه مدیریتی از وب‌سایت فروشگاهی آورده شود. از طرفی در این بخش از Business plan باید توصیفی از کسب وکار وب سایت فروشگاهی لحاظ شود. با توجه به این موضوع، وب سایت‌های فروشگاهی فعالیت‌های خود را به صورت B2C پیش می‌برند و معمولا گروه هدف این نوع از کسب و کارها، نوجوانان و جوانان هستند و این گروه هدف نسبت به افراد مسن تر تمایل بیشتری به خرید محصولات به صورت آنلاین دارند.

وب سایت‌های فروشگاهی باید طراحی مناسبی داشته و User Friendly یا کاربرپسند باشند، چون بسیاری از وب سایت های فروشگاهی متاسفانه با باگ هایی همراه هستند که این موضوع برای کسب و کار آنلاین مناسب نیست و دلزدگی را بین مخاطبان ایجاد می کند. از طرفی این نوع از کسب و کارها باید روی SEO که مخفف  Search Engine Optimization است، سرمایه گذاری های جدی را انجام دهند و از متخصصان این امر استفاده کنند و برنامه ریزی های لازم در این راستا را داشته باشند.

در این میان برخی از وب سایت‌های نام آشنا، فعالیت‌های خود را از شبکه های اجتماعی آغاز کرده‌اند و پس از مدتی با توسعه کسب و کار خود وب سایت فروشگاه را راه اندازی کرده‌اند؛ با توجه به این موضوع، حضور این نوع از کسب و کارها در شبکه های اجتماعی بسیار حائز اهمیت است و وب سایت‌های فروشگاهی باید خلاقیت این موضوع را داشته باشند که کمپین‌های دیجیتال مناسبی را برای افزایش آگاهی از برند و تبلیغات راه‌اندازی و درنهایت مخاطبان را ترغیب به خرید محصولات از وب سایت کنند.

از طرفی در این بخش از طرح کسب و کار، باید به سرمایه  و پرسنل مورد نیاز در این کسب وکار نیز اشاره شود و شرح وظایف هر یک از پرسنل وب سایت فروشگاهی در طرح کسب وکار لحاظ شود.

نوع صنعت، محصولات و خدمات

آنالیز و تحلیل رقبا و بازار برای صاحبان وب سایت های فروشگاهی بسیار حائز اهمیت است؛ چون در این بازار سرعت تغییرات بسیار زیاد است و کسب و کارهایی که وضعیت ثابتی داشته باشند، محکوم به فراموشی در ذهن مخاطبان هستند. با توجه به این موضوع بنچ مارک و الگوبرداری از بهترین ها همواره باید جزو برنامه های این نوع از کسب و کارها باشند. در این بخش از طرح کسب وکار باید به این گونه موارد پرداخته و تحلیلی از صنعت و بازار آورده شود و سازمان‌ها برنامه ‌ریزی برای جمع آوری این گونهData ها داشته باشند.

در پایان یکی دیگر از نکاتی که در Business plan  باید به آن اشاره شود، نقاط قوت، ضعف، تهدیدات و فرصت‌های سازمان است. به عنوان نمونه نقطه قوت وب سایت‌های فروشگاهی می تواند پشتیبانی آنلاین ۲۴ ساعته، گارانتی محصولات و برگشت هزینه باشد.

برنامه بازاریابی

برنامه بازاریابی یکی از مهم‌ترین بخش‌های طرح کسب و کار وب سایت فروشگاهی است. وب سایت های فروشگاهی باید براساس ۷ C آمیخته بازاریابی الکترونیک، برنامه بازاریابی خود را تدوین کنند. براساس این موضوع، convenience for the customer  یا سهولت برای مصرف کننده بسیار حائز اهمیت است و وب سایت‌های فروشگاهی باید به سهولت به جنبه‌های کلیدی طراحی وب سایت مانند داشتن عملکرد جست وجو، نحوه چیدمان سایت و سهولت خرید بپردازند. به عنوان نمونه وب سایت فروشگاهی در حوزه پوشاک می تواند امکان نمایش لباس با رنگ ها و حتی سایزهای مختلف برای مخاطبان را مهیا کند.

از طرفی یکی دیگر از بخش های آمیخته بازاریابی، customer value&benefit یا مزایا و ارزش برای مشتریان است که وب سایت های فروشگاهی باید ارزش و منفعتی را برای مشتریان توصیف و بر این اساس آنها را ترغیب به حضور در وب سایت کنند.

استراتژی بازاریابی که معمولا وب سایت‌های موفق فروشگاهی اتخاذ کرده اند، به این صورت است که در ابتدای فعالیت  روی Niche Marketing یا بازاریابی گوشه سرمایه‌گذاری کرده اند. به عبارت دیگر در این استراتژی، سازمان بازار هدف کوچکی را انتخاب و روی ارائه محصولات خاصی تمرکز می کند و با برند شدن و معرفی وب سایت به مخاطبان، توسعه محصولات را در دستور کار خویش قرار می دهد. با توجه به اینکه در فضای دیجیتال رقبای قوی حضور دارند، وب سایت‌های فروشگاهی تازه  وارد، باید روی بازارهای کوچک که رقبای قوی کمتر رغبت به حضور در آن دارند، سرمایه گذاری کنند.

یکی از اقداماتی که وب سایت های فروشگاهی باید در راستای تقویت ارتباطات خود با مشتریان انجام دهند، راه‌اندازی باشگاه مشتریان مناسب برای این کسب و کار است.

به عنوان نمونه باشگاه مشتریان برای این نوع از کسب و کارها می‌تواند مبتنی بر وب سایت باشد و از این طریق مشتریان گروه بندی شوند و سرویس و خدمات ویژه ای برای هر یک از این گروه‌های مشتریان در نظر گرفته شود. البته راه‌اندازی باشگاه مشتریان مبتنی بر وب سایت، باید روی پلتفرم وب سایت انجام شود که این موضوع نیازمند به کارگیری متخصصان در حوزه برنامه نویسی است.

یکی از خدماتی که وب سایت های فروشگاهی می‌توانند برای این گروه از مشتریان در نظر بگیرند، توزیع رایگان محصولات است. به عبارت دیگر برای گروهی از مشتریان در باشگاه که حجم خرید مناسبی دارند، این خدمات را ارائه کنند.

به صورت کلی جلب اعتماد مشتریان برای خرید آنلاین مقوله ای زمان بر و حساس است و وب سایت‌های فروشگاهی نیز در این راستا می‌توانند گارانتی ویژه ای را برای محصولات خود در نظر بگیرند و در صورت خرابی یا داشتن مشکل برخی از محصولات، برگشت هزینه را برای مشتریان در نظر بگیرند.

از طرفی وب سایت‌های فروشگاهی باید روی Content Marketing  یا بازاریابی محتوایی سرمایه‌گذاری های جدی را انجام دهند تا از طریق تولید محتوای تخصصی و انتشار آن در فضای مجازی، به مشتریان جدیدی دست پیدا کنند. یکی دیگر از اقداماتی که وب سایت های فروشگاهی باید در راستای سهولت دسترسی انجام دهند، طراحی اپلیکیشن مناسب برای خرید محصولات است؛ این اپلیکیشن ها می تواند ارتباط مناسب و ۲۴ ساعته را با مخاطبان برقرار کند.




ارسال توسط پول دوست

عملکرد استراتژیست‌ها در کسب و کار

در کسب و کار اعم از اینترنتی یا سنتی و فیزیکی رفتار مدیران و عوامل با مشتری متفاوت است. در واقع نوع نگاه افراد به کسب و کار و کسب درآمد جایگاه آنها را در رتبه بندی مشخص می کند . به اعتقاد عده ای از کارشناسان و صاحب نظران در کسب درآمد ، افراد را با توجه به نوع رفتار و عملکردشان می توان به سه دسته غیر حرفه ای، حرفه ای و استراتژیست تقسیم کرد هر کدام از این افراد و یا کارفرما در برخورد با مردم و نیز شیوه راه اندازی کسب و کار و توسعه کسب درآمد واکنش ها ی مخصوص به خود دارند که با دیگری فرق دارد در این میان کارفرمای استراتژیست پیچیده ترین نوع رفتار را دارد در اینجا قصد دارم تا عملکرد کارفرمای استراتژیست را در کسب و کار با مقایسه سایر کارفرماها بررسی کنم.

برای درک بهتر تفاوت‌های یک کارفرمای حرفه‌ای با استراتژیست کسب‌و‌کار به واکنش هرکدام نسبت به موضوعاتی که مردم به آنها توجه ندارند، می‌پردازیم.

در هر کسب و کاری، افراد غیرحرفه‌ای بسیاری وجود دارند که قدم برای حرفه‌ای شدن برمی‌دارند. آنها با کسب تجربه، آموزش دیدن و کار کردن در کنار افراد حرفه‌ای می‌توانند روزی به سطح قابل قبولی رسیده و کسب و کار خود را تاسیس کرده یا آن را گسترش دهند.

البته باید بدانید که در کنار افراد غیرحرفه‌ای و حرفه‌ای، افراد دیگری نیز وجود دارند که به آنها استراتژیست‌های کسب و کار می‌گویند. این افراد به قدری پیچیده هستند که تعریف خصوصیات آنها در یک کتاب چند جلدی نمی‌گنجد اما برای یک تعریف مختصر و کوتاه باید ابتدا یک تعریف کلی از افراد حرفه‌ای داشت.

افراد حرفه‌ای در کسب و کار همان غیرحرفه‌ای‌ها هستند که پس از شکست‌های متوالی آموخته‌اند که چگونه باید پیروز شد. آنها به ضربه‌ای که از شکست خوردن به کسب و کارشان وارد می‌شود واقف بوده و سعی می‌کنند در هر زمینه‌ای میزان شکست را کاهش دهند. آنها حتی از متخصصان استفاده می‌کنند تا نقاط ضعف کسب و کارشان را برطرف کنند.

حال که یک تعریف کلی از افراد حرفه‌ای داریم می‌توان دید واضحی نسبت به استراتژیست‌ها داشت. آنها نیز افراد حرفه‌ای هستند با این تفاوت که در کنار تجربه و مهارت در کسب و کار، ویژگی‌هایی مانند نبوغ، فرصت‌طلبی، نکته‌سنجی و ریسک‌پذیری دارند که باعث می‌شود به سطح بالاتری در کسب و کار نسبت به دیگران برسند.

استراتژیست‌های کسب و کار، افراد حرفه‌ای هستند که حاضرند برای رسیدن به موفقیت‌های بزرگ، شکست‌های کوچک را بپذیرند. افراد حرفه‌ای زمانی که اتفاق بدی می‌افتد تنها به کمتر کردن خسارت و بازگرداندن شرایط به حالت عادی فکر می‌کنند اما استراتژیست‌های کسب و کار به دلیل نبوغ و فرصت‌طلبی که دارند حتی در شرایط بد نیز به فکر سود بیشتر بوده و می‌توانند از شرایط بد برای رسیدن به موفقیت بهتر استفاده کنند؛ حتی اگر در زمینه‌ای شکست بخورند سعی می‌کنند این شکست عامل موفقیت در زمینه دیگری باشد.

در مورد نکته‌سنجی اگر بخواهیم مثالی برای استراتژیست‌ها بزنیم باید آنها را هنرمندان کسب و کار خواند. آنها به دل جامعه رفته و نکاتی که غیرحرفه‌ای‌ها و حتی افراد حرفه‌ای قادر به درکش نیستند یا از کنارش به سادگی رد می‌شوند متوجه شده و این نکات را تبدیل به یک فرصت می‌کنند.

اگر می‌خواهید بدانید یک استراتژیست چه چیزی را به یک فرصت تبدیل می‌کند نگاه کنید که مردم عادی چه کاری را تمسخر می‌کنند و افراد حرفه‌ای نیز حاضر به پذیرفتن ریسک آن نیستند. یکی از این فرصت‌ها عذرخواهی است؛ موضوعی که می‌خواهیم با ذکر چند مثال به آن بپردازیم و ببینیم که استراتژیست‌ها چگونه از عذرخواهی می‌توانند یک فرصت بسازند.

کاری می‌کنند که مشتریان همیشه راضی باشد

مشتریان زمانی که اقدام به سفارش محصول یا خدماتی می‌کنند می‌دانند که ارائه محصول بی‌کیفیت یا خدمات ضعیف نه تنها برای آن کسب و کار مضر است بلکه به آنها نیز ضرر می‌زند زیرا هزینه و زمانی که صرف کرده‌اند از بین می‌رود بنابراین سعی می‌کنند به جایی سفارش بدهند که بهترین خدمات یا محصولات را ارائه می‌دهد.

در حالی که افراد حرفه‌ای سعی می‌کنند میزان شکست در ارائه خدماتشان کاهش یابد استراتژیست‌ها فراتر از این اقدام رفته و متوجه شده‌اند که هدف اصلی در کنار ارائه خدمات عالی، رضایت مشتری تحت هر شرایطی است.

اصولا افراد حرفه‌ای وقتی با مشکل ارائه خدمات ضعیف رو به رو می‌شوند سعی می‌کنند هرچه زودتر ایراد را برطرف کنند اما گاهی اوقات استراتژیست‌های کسب و کار از ضعفی که در ارائه خدمات ضعیف وجود دارد استفاده می‌کنند تا مشتریان ثابتی پیدا کنند.

برای توضیح آنچه گفتیم مثالی می‌زنیم. در هر محله‌ای تعداد زیادی رستوران سنتی و فست فود تاسیس شده که یکی از درآمدهای اصلی آنها ارسال غذا به منازل است. به دلیل وجود داشتن تعداد زیاد رستوران و فست فود در محله ما، همیشه در سفارش غذا تنوع وجود داشته و از رستوران‌های مختلف غذا سفارش می‌دادم.

یکی از رستوران‌ها زمان مشخصی برای ارسال غذا داشت و در ۱۵ دقیقه غذا ارسال می‌شد. یک روز ارسال سفارش به ۴۰ دقیقه طول کشید. وقتی پیک رسید به همراه سفارش من، یک سالاد فصل و سیب زمینی سرخ شده اضافه آورد. سالاد و سیب‌زمینی در حقیقت پاداش دیر رسیدن سفارش بودند.

بعد از مدتی متوجه شدم که سفارش من از آن رستوران افزایش یافته است زیرا می‌دانستم که اگر ارسال سفارش طول بکشد یک سالاد فصل و سیب زمینی سرخ شده اضافه خواهم داشت. البته جالبی این موضوع زمانی بود که متوجه شدم این رستوران برای دیگر مشتریان نیز اقدام مشابهی را انجام داده و توانسته با همین کار ساده مشتریان زیادی به دست آورد.

در حقیقت استراتژیست‌های کسب و کار با پذیرفتن ریسک یک شکست کوچک می‌توانند به یک موفقیت بزرگ برسند و مثال بالا نیز اقدام یک استراتژیست موفق را نشان می‌دهد. البته امکان دارد حرکتی که صورت گرفته الگوبرداری از نمونه‌های خارجی باشد. رستوران فست فود زنجیره‌ای دیگری اقدام جالبی انجام داده که اگر سفارش شما از ۲۰ دقیقه بیشتر طول بکشد بابت آنچه سفارش داده‌اید پولی پرداخت نخواهید کرد و جای تعجبی ندارد که رستوران‌های دیگر از این اقدام کپی برداری کنند.

اهداف مشتری را در نظر می‌گیرند

وقتی در ارائه خدماتی شکست بخورید در یک وضعیت بحرانی قرار خواهید گرفت. در این شرایط احتمال آسیب دیدن وجه کسب و کار شما وجود دارد و بدتر از آن نیز از دست دادن یک مشتری و احتمالا مشتریان احتمالی آینده که به دلیل بدگویی‌های مشتری اول از سفارش خدمات یا خرید کالاهای شما منصرف می‌شوند. در نظر داشته باشید که مشتریان در گوشزد کردن خدمات ضعیف یا کالاهای معیوب به دیگران وقت بیشتری می‌گذارند.

استراتژیست‌های کسب و کار در چنین شرایطی در کنار فکر کردن به راضی نگه داشتن مشتری، به هدف او نیز از سفارش خدمات یا خرید کالا فکر می‌کنند. اگر قدرت انجام کاری را داشته باشند حتما انجام می‌دهند.

برای مثال در پروژه‌ی ساختمانی یک بار مصالح اشتباه ارسال شد. در آن شرایط به دلیل اینکه چند روز کار متوقف شد انتظار می‌رفت ارسال کننده مصالح کارشناسی فرستاده و هزینه ضرر وارد شده را تخمین زده و آن را متقبل شود.

اما فروشنده مصالح اقدام جالبی انجام داد. او یک مهندس و چند کارگر فرستاد تا برای یک هفته در شیفت شب کار کرده و عقب ماندن پروژه را جبران کنند. مسئول پروژه نیز از این اقدام راضی بود زیرا در انتهای هفته، پروژه به مرحله‌ای که پیش بینی شده بود رسید.

در این شرایط، تامین کننده مصالح نه تنها باعث جلب رضایت مشتری خود شده بلکه هدف او را نیز در نظر گرفته است. هدف مشتری در شرایط ذکر شده رساندن پروژه به مرحله اتمام در زمان از قبل مشخص شده است و بهترین کار نیز کمک به او در این زمینه با ارسال نیروهای متخصص برای شیفت شب بود.

هیچوقت دیگران را عامل شکست‌هایشان معرفی نمی‌کنند

افراد حرفه‌ای می‌دانند که در صورت کنترل نکردن شرایط، آثار مخربی که یک شکست به همراه دارد می‌تواند روی آینده کسب و کار آنها تاثیر بگذارد. به همین دلیل سعی می‌کنند تا حد ممکن از قبول کردن تقصیر خودداری کنند. آنها در مواجه شدن با مشتریان خود دیگران را مقصر می‌دانند. از تامین کننده مواد اولیه گرفته تا دیگر واحدهایی که با آنها همکاری می‌کنند مقصر دانسته می‌شوند تا این افراد بتوانند کسب و کارشان را بی‌نقص نشان دهند.

این در حالی است که آنها نگه داشتن وجه کسب و کارشان را به قیمت از دست دادن مشتریانشان پرداخت می‌کنند. زمانی که شما دیگران را مقصر شکست‌هایتان می‌دانید در واقع به این موضوع اشاره می‌کنید که دیگران ضعیف هستند و شما نیز با کسب و کارهای غیرحرفه‌ای و ضعیف همکاری می‌کنید یا در تعامل هستید و نمی‌توانید این ضعف را برطرف سازید.

مشتریان با شنیدن اینگونه جملات حتی اگر باور داشته باشند که شما بی‌نقص هستید دیگر از شما خرید نکرده یا خدماتتان را سفارش نمی‌دهند زیرا شما به جای اینکه ضعف آن خدمات یا عیب کالا را توضیح داده و برطرفش سازید خدمات یا کالاهایتان را غیر قابل سفارش می‌سازید. مشتری شما اینطور توجیه شده که اگر بار دیگر به شما سفارش بدهد به دلیل نقص در تامین کننده مواد اولیه یا موارد دیگر قرار است محصولی بی‌کیفیت یا خدماتی ضعیف دریافت کند.

مشکلات را با عادی سازی برطرف می‌کنند

استراتژیست‌های کسب و کار در برخورد با مشکلات به راه حلی فکر می‌کنند که مشتریان با رضایت کامل از محصول یا خدماتی استفاده کنند؛ حتی اگر محصول معیوب باشد یا خدمات ضعیف.

هر محصولی ممکن است ایرادی داشته باشد که از دید مهندسان مخفی بوده و بعد از رسیدن محصول به تولید انبوه خود را نشان دهد. حرفه‌ای‌ها برای اینکه به کسب و کارشان آسیب نرسد این محصولات را جمع‌آوری کرده و ایرادات را برطرف می‌سازند یا فروشش را به طور کامل متوقف می‌کنند اما استراتژیست‌های کسب و کار برای پوشاندن عیوب محصولاتشان، ایرادات را عادی می‌سازند.

برای مثال اگر محصولی بعد از ۸ ساعت کار مداوم با مشکل حرارتی رو به رو شده و آسیب ببیند از نظر یک فرد حرفه‌ای نباید وارد بازار شود اما استراتژیست کسب و کار در چنین شرایطی با عادی سازی موضوع، از شگردهایی مانند برچسب اخطار و فرهنگسازی هوشمند استفاده کرده و کاری خواهد کرد که از محصولش کمتر از ۸ ساعت استفاده مداوم شود.

عذرخواهی استراتژیست‌ها در مورد این محصول به این‌گونه است که وقتی از آنها بپرسید چرا این محصول تنها ۸ ساعت قابل استفاده مداوم است می‌گویند: «ما محصولی ساخته‌ایم که ۸ ساعت کار مداوم داشته باشد و این طبیعی است. شما برای استفاده مجدد از دستگاه باید زمانی را برای خنک شدن آن اختصاص بدهید.» جالب است بدانید کاربران نیز به راحتی این موضوع را قبول می‌کنند.

این استراتژیست‌ها به قدری باهوش هستند که برطرف کردن عیب‌ها را نیز یک مزیت نشان می‌دهند. برای مثال کم بودن میزان دوام باتری تلفن هوشمند یک عیب است اما به قدری هوشمندانه عادی سازی شده که کاربران با این موضوع کنار آمده و وقتی میزان ظرفیت باتری در محصولات جدید حتی برای مقدار کمی افزایش می‌یابد آن را به عنوان یک مزیت می‌پذیرند.




ارسال توسط پول دوست

اهمیت آداب معاشرت در کسب درآمد و رشد کسب و کار

زمانی که از کسب و کار اینترنتی و افزایش کسب درآمد از اینترنت صحبت می کنیم قبل از همه چیزها به سراغ ایده های ناب اقتصادی، منابع مالی ، استخدام نیروی انسانی و.... می رویم در حالی که همه اینها به عنوان ابزار مهم کسب درآمد مهم هستند ولی در حین کار و بعد از راه اندازی کسب و کار ، یکی از ابزار مهم پیشرفت کسب درآمد و افزایش پول، داشتن حسن خلق و یا معاشرت درست با دیگران است یک مدیر عبوس و یا بازاریاب بد اخلاق هر چه هم کاربلد باشد تاثیر بدی در کسب درآمد خواهد داشت . لذا توصیه خاص در کسب درآمد داشتن مدیر اجرایی و نماینده فروش با حسن خلق و آگاه به معاشرت حسنه با مشتریان است. در اینجا قصد دارم تا حرفهای مدیران اجرائی در خصوص آداب معاشرت کسب و کار را بیاورم :

هاروی مک کی، رئیس اتحادیه پاکت سازان مک کی

ترجیح می‌دهید کدام یک از این دو نفر با شما کار کند؟ نماینده فروشی که مشتریان همه آرزو دارند با او معامله کنند، یا بولدوزری که به هیچ چیز دیگری جز وظیفه‌اش که گرفتن سفارش است، فکر نمی‌کند و اهمیت نمی‌دهد؟

مایلم سخنم را با جمله‌ای در مورد احیای رفتارهای پسندیده و خوب در دنیای کار و تجارت آغاز کنم. حسن رفتار باعث نمی شود انسان ضعیف و ترسو به نظر بیاید، بلکه در حقیقت بیانگر بلوغ و توانایی شخص در نشان دادن واکنش مناسب به موقعیت های مختلف کاری است.

لین سی. لنکستر، رئیس شرکت بریج ورکس

افراد برای ابراز وجود با هم می جنگند ولی در عین حال می‌خواهند با گروه هماهنگ باشند و از طرف اعضا پذیرفته شوند. در این میان مشتریان هنگامی که رفتاردرست و مودبانه‌ای نمی‌بینند سردرگم و ناراضی می‌شوند.

شناخت این موضوع که نسل‌های مختلف چگونه با جنبه‌های گوناگون آداب معاشرت نظیر زبان، پوشش و رفتار برخورد می کنند، به یکی از ابزارهای اساسی برای ایجاد روابط در دنیای امروز، چه با مشتریان، چه با همکاران، بدل شده‌است. سازمان هایی که قادر باشد این موضوع مهم را به کارکنان خود آموزش دهند، خواهند توانست به جای فاصله انداختن بین نسل‌های گوناگون، میان آنها پل بزنند.مشتریان می‌فهمند که امکان ندارد بتوان یک شبه همه مشکلات را حل کرد، اما دوست دارند بدانند که شما با آنها همدردی می‌کنید و تمام سعی‌تان را برای رفع مشکل می‌کنید.

 

این آداب و تشریفات ساده را در مقابل مشتریان از یاد نبرید:دومینیک گاللو، مدیر عامل شرکت رد اسپارک

با مشتریان خود در تماس باشید و حال آنها را بپرسید با یک ایمیل یا تلفن از آنها بپرسید اوضاع در چه حال است و کارها چه طور پیش می رود. این یک دنیا می‌ارزد.

ما هنگامی که یک مشتری از محصولی ناراضی است با او تماس می‌گیریم، به دیدارش می‌رویم، یا از شرکت یا کارخانه اش بازدید می‌کنیم. بررسی می‌کنیم، مشکل را رفع می‌کنیم و دوباره روز از نو، روزی از نو. مشتریان می فهمند که امکان ندارد بتوان یک شبه همه مشکلات را حل کرد، اما دوست دارند بدانند که شما با آنها همدردی می کنید و تمام سعی تان را برای رفع مشکل می کنید.

مارسیا استرلینگ، مشاور کل و معاون توسعه کار و تجارت شرکت آتودسک

در گذشته، مردم به خوش رفتاری به چشم عاملی احمقانه و تو خالی برای ارائه رفتارهای اجتماعی مناسب نگاه می‌کردند. اما امروزه در دنیای کار و تجارت، حسن رفتار بیشتر نشان دهنده دیدگاه مثبت درباره شرکای کاری است، طوری که هر دو طرف برنده خواهند بود.

مطلب مشابه اخلاق در کسب و کار:

اخلاق در کسب درآمد از اینترنت




ارسال توسط پول دوست

ویژگی افراد موفق در کسب درآمد

موفقیت در کسب و کار هدف و آرزوی هر فردی هست و اصولا راه اندازی کسب درآمد به منظور موفقیت صورت می گیرد. همه افراد موفق در کارآفرینی و یا کسب درآمد دارای ویژگی های خاص و منحصر به فردی می باشند منتهی این افراد دارای خصوصیات و ویژگی هایی هستند که بین همه کارآفرینان و افراد موفق تقریبا مشترک و یا نزدیک به هم هست. شناخت این ویژگی های مشترک در موفقیت ما در راه اندازی کسب و کار و افزایش درآمد مفید خواهد بود . البته در بررسی ویژگی های افراد موفق و نیز موفقیت در کسب و کار باید به این نکته توجه کنید که، روش‌­های خوبی برای سنجش موفقیت وجود دارند. تعریف موردعلاقه­‌ی من از موفقیت، نشات گرفته از اهداف خانوادگی و شخصی است. از نظر من، موفقیت یعنی آگاهی از اهداف خاص و اقدام سنجیده در جهت رسیدن به آن اهداف.

اکثر افراد موفق بعد از دستیابی به اهداف‌شان، اهداف جدیدی برای خود تعیین می‌­کنند. ممکن است، تعریف شما از موفقیت با تعریف من متفاوت باشد. با این حال شما هم به نحوی موفقیت را برای خود تعریف کرده‌اید.

 ویژگی‌های مشترک بین افراد موفق در کسب و کار و کسب درآمد عبارتند از:

1 . آنها وقت‌شان را با سایر افراد موفق سپری می‌­کنند.

معمولا افراد تمایل دارند بر اساس اهداف و ارزش‌­های مشترک‌شان گردهم‌آیند. دوستان خوب الهام‌­بخش یکدیگرند. افرادی که ارزش­‌های مشابه دارند، معمولا اهداف مشابهی هم در زندگی دارند.

2 . آنها کارهای‌شان را همین امروز انجام می‌­دهند و مبتنی بر اهداف آینده تصمیمات بزرگی می‌گیرند.

فقط 20 درصد تلاش‌های ما منطقی هستند و 80 درصد زمان کاری ما بیهوده تلف می­‌شود. ولی اگر آن 20 درصد را درست انجام دهیم (به سوی اهداف‌مان حرکت کنیم)، آن 80 درصد، دیگر اهمیتی نخواهد داشت.

 

3 . آنها برای خود دستور کار تنظیم می­‌کنند.

اکثر افراد موفق به سمت کنترل و پذیرش مسئولیت قدم برمی‌­دارند. همه­‌ی افراد در زندگی خود با موانعی مواجه می‌شوند، ولی افراد موفق اجازه نمی‌­دهند که موانع، آنها را از پا درآورند. حتی اگر کسی سنگی در مسیر آنها پرتاب کند، آنها به‌کار خود در جهت رسیدن به اهداف‌شان ادامه می‌­دهند. گاهی‌اوقات آنها از این موانع و سنگ­‌ها به‌عنوان نردبانی به‌سوی هدف‌شان استفاده می­‌کنند،.

4 . آنها  منابع‌شان را به‌خوبی مدیریت می­‌کنند.  

پول خرج کردن، فقط بخشی از چالش‌های مسیر است. افراد موفق تشخیص می‌­دهند که چه‌طور تمام منابع را در راه رسیدن به اهداف‌شان مدیریت کنند. این منابع عبارتند از زمان، آموزش مداوم، پول و روابط. احتمالا افراد در چهل سالگی قادر نخواهند بود به‌راحتی کسب و کارشان را راه بیاندازند، مگر اینکه در طول مسیر آماده‌­سازی‌­های دقیقی انجام داده باشند.

اگر هدفی مثل پیاده‌روی دور دنیا داشته باشید، برای انجام این کار به‌زمان، پول و زیرکی احتیاج دارید. شاید بتوانید دوست خوبی هم پیدا کنید که هدفی مثل شما داشته باشد و با اشتیاق در این مسیر به شما بپیوندد.

5 . آنها بازنشستگی را مرحله­‌ی دیگری از فرایند موفقیت می­‌دانند

افراد زیادی را می‌شناسم که از محل کار رسمی‌شان بازنشسته شده‌­اند ولی در فعالیت­‌های متنوع و ارزشمند دیگری همچنان فعال هستند. هیچ‌چیز مثل افراد شاد، سرزنده و مولدی که به سمت اهداف معنی‌­دار و متفکرانه پیش می‌­روند، ما را برای حرکت به سمت موفقیت ترغیب نمی­‌کنند. آنها حتی اگر دست‌شان خالی شود باز خود را تجهیز می­‌کنند تا به مسیرشان ادامه دهند. شاید کلید اصلی موفقیت‌شان اهداف منعطف‌شان باشد.

طاهره منیری شریف (کارشناس ارشد MBA)

مطالب مشابه موفقیت در کسب و کار و افزایش درآمد:

 

 




ارسال توسط پول دوست

شناخت نیاز مشتریان در کسب درآمد

نیاز مشتریت را بشناس و بر اساس نیازش رفتار و عمل کن . کسب درآمدی موفق است که علاوه بر شناخت نیاز مشتری و ارائه کالا و خدمات عالی، طراحی متفاوتی از مدل مشتری محوری ، با سازماندهی اخذ وفاداری مشتری برای خود داشته باشد.

درک نیاز مشتری و عمل کردن بر طبق نیازش اولین قدم موفقیت در کسب و کار و افزایش درآمد است. تجربه نشان داده که مدیران موفق در کسب درآمد اینترنتی کسانی هستند که مشتری مداری را سر لوحه کارشان قرار دادند و هدف اصلی آنها، جذب مشتری بیشتر با اتخاذ سیاست رفتاری بر طبق خواسته مشتری هست . حرف اول و آخر در هر نوع کسب و کاری را نیاز و خواسته مشتری می زند و کسی موفق است که بیشتر بر اساس این نیاز حرکت کند. تجزیه و تحلیل نیاز مشتری فقط محدود به دریافت کالا و خدمات متمایز نیست و بسیار فراتر و بیشتر از اینهاست. آگاه‌ترین مدیران اجرایی همواره این سوال را از خود می‌پرسند که «مشتریان ما چه می‌خواهند». شرکت‌های پیشرو می‌دانند که آنها در فضای کسب‌وکاری هستند که مبتنی بر «تجربه مشتری» است و می‌دانند که چگونگی ارسال‌های یک شرکت برای مشتری به اندازه آنچه ارسال می‌شود اهمیت دارد. هر زمان که مشتری با شرکت ارتباط برقرار می‌کند و به ‌صورت حضوری مراجعه می‌کند، در ذهن خود قضاوتی را از شرکت شکل می‌دهد که یا منجر به بازگشت وی به شرکت برای خرید بیشتر و توصیه و معرفی شرکت به سایرین خواهد شد یا برعکس باعث احساس عدم رضایت و دلسردی او می‌شود. و این همان «تجربه مشتری» است.

باید بدانیم که مشتریان امروزه انتظاری فراتر از دریافت محصول و خدمت باکیفیت از شرکت دارند. با تکیه بر تجزیه و تحلیل‌های پیشرفته در اصول اولیه تعامل با مشتری و مراحل ضروری برای بازطراحی کسب‌وکار در یک مدل مشتری-محور و سازماندهی آن برای پیامدهای بهینه کسب‌وکار، رهبران سازمانی در زمینه تجربیات مشتری به دیدگاه‌های سریع برای ایجاد وفاداری در مشتریان، شادتر نگه داشتن آنها، افزایش ۵ تا ۱۰ درصدی درآمد و کاهش هزینه به میزان ۱۵ تا ۲۵ درصد در خلال دو یا سه سال دست می‌یابند. اما دستیابی به این اهداف صبر و شکیبایی فراوان می‌طلبد تا سازمانی ایجاد کند که جهان را از چشم‌های مشتریان ببیند و عملکردها را برای ایجاد ارزش در یک مسیر مشتری-محور بازطراحی کند. وظیفه مدیریت با در نظر گرفتن مشتری (و نه سازمان) در راس امور شروع می‌شود.

 

تعامل را از دید مشتری ببینید

تکنولوژی قدرت بی‌نظیری برای ارائه قوانین در خرید کالاها و خدمات در دستان مشتریان می‌گذارد. تحقیقات نشان می‌دهد که «اکنون» سه‌چهارم مشتریان، با گذشت پنج دقیقه پس از برقراری تماس، انتظار ارائه خدمات را دارند. یک سهم مشابه، یک تجربه ساده می‌خواهد، از اپلیکیشن‌های مقایسه‌ای در زمان خرید استفاده می‌کند و اعتماد بسیاری به بازبینی‌های آنلاین به اندازه پیشنهادهای شخصی قائل است. مشتریان از شرکت‌ها انتظار همان نوع از سریع بودن، شخصی‌سازی و راحتی را دارند که از شرکت‌های پیشرو مانند گوگل و آمازون دریافت می‌کنند.

 

سفر مشتری۱ را شناسایی و درک کنید

شناسایی و درک سفر مشتری به معنای توجه کردن به تجربیات کامل و به‌هم پیوسته‌ای است که مشتریان از چشم‌انداز خود در مورد یک شرکت دارند. بسیاری از شرکت‌ها بر نقاط تماس۲ تعامل شخصی تمرکز می‌کنند؛ نقاط تماسی که به صدور صورت‌حساب، آماده‌سازی کالا و خدمات، ارائه خدمات و لایک در فضای مجازی اختصاص داده شده است. در مقابل، سفر مشتری، یک شروع و پایان تعریف شده و واضح دارد و دیدگاه مشتری را نشان می‌دهد و فقط به نقاط تماس با سازمان اشاره نمی‌کند و از این نظر با نقشه نقاط تماس که نشان‌دهنده تعامل‌ها یا تماس‌های شخصی با مشتریان است، متفاوت خواهد بود.

 

مزیت دوچندان تمرکز بر سفرهای مشتری

در ابتدا، حتی اگر کارمندان در تعاملات نقاط تماس فردی با مشتریان به خوبی عمل کنند، تجربه کلی می‌تواند هنوز مایوس‌کننده باشد (نمودار ۱). از همه مهم‌تر این نکته است که تحقیق مک‌کنزی نشان می‌دهد سفرهای مشتری نسبت به نقاط تماس به‌طور قابل‌توجهی بیشتر به پیامدهای کسب‌وکار مرتبط است. به‌عنوان مثال، پژوهش اخیر مک‌کنزی نشان می‌دهد که زمانی که سفر مشتری به خوبی عمل می‌کند، نسبت به زمانی که تنها نقاط تماس و تعاملات شخصی خوب عمل می‌کنند، رضایت مشتری از بیمه سلامت ۷۳درصد بیشتر خواهد بود.

 

آنچه برای مشتریان اهمیت دارد را تعیین کنید

مشتریان از شرکت‌ها انتظار استانداردهای بالا در کیفیت محصول، عملکرد خدمات و قیمت دارند. چگونه شرکت‌ها می‌توانند تعیین کنند که کدام یک از این عوامل برای بخش‌هایی از مشتریان که آنها در آن فعالیت می‌کنند، بیشترین اهمیت را دارند؟ کدام یک بالاترین ارزش اقتصادی را تولید می‌کند؟ در اکثر شرکت‌ها، تعدادی از سفرهای مهم مشتری وجود دارند. درک آنها، به یک کسب‌وکار کمک می‌کند تا تمرکز خود را حفظ کند، اثر مثبتی بر رضایت مشتری داشته باشد و فرآیند بازطراحی عملکردها حول نیازهای مشتری را شروع کند. ابزارهای تحلیلی و منابع کلان‌داده از عملیات شرکت، می‌توانند به سازمان‌ها کمک کنند تا عواملی را که مشتریان را خشنود می‌سازند و همچنین رفتار واقعی مشتری که ارزش اقتصادی ایجاد می‌کند را تعیین کنند. گاهی فروض اولیه نابود می‌شوند. به عنوان مثال در مطالعه موردی یک فرودگاه نشان داده شد که رضایت مشتری بیشتر به رفتار پرسنل امنیتی فرودگاه ارتباط دارد تا زمان صرف‌شده در خط انتظار.

 

یک هدف مشترک از تجربه مشتری تعریف کنید

در سازمان‌های بزرگ، یک تجربه متمایز مشتری به ایجاد یک حس جمعی از یقین و هدف برای رفع نیازهای واقعی مشتری بستگی دارد. این هدف باید از طریق یک بیانیه هدف ساده اما انگیزه‌بخش برای هر کارمند به‌طور واضح بیان شود، یک دیدگاه و اشتیاق مشترک که با توجه به ارزش پیشنهادی برند یک شرکت، معتبر و سازگار است. (ارزش پیشنهادی بیان می‌کند که چرا مشتریان باید محصولات ما را بخرند یا از خدمات ما استفاده کنند). بهترین مثال از چنین دیدگاه مشترکی می‌تواند هدف مشترک کمپانی والت دیزنی باشد: «ما با ارائه بهترین سرگرمی‌ها برای افراد در همه سنین و در همه‌جا شادی ایجاد می‌کنیم.» بیانیه هدف باید به مجموعه‌ای از اصول یا استانداردها برای هدایت رفتار از سطوح پایین تا بالای سازمان اطلاق شود. سفر مشتری چارچوبی است که به یک شرکت اجازه می‌دهد تا خودش را سازماندهی کند و کارمندان را برای ارسال ارزش به‌طور پایدار و همتراز با هدف آن تجهیز کند. ساختار این سفر می‌تواند باوجود مرزهای عملکردی، به تطبیق کارمندان حول نیازهای مشتری کمک کند.

 

کسب‌وکارتان را براساس گذشته مشتریانتان بازطراحی کنید

مدیرانی که روی تجربه مشتری کار می‌کنند، ابتدا با متمایز ساختن هدف و تمرکز بر بهبود مهم‌ترین سفر مشتری شروع می‌کنند؛ چه این سفر باز کردن حساب بانکی باشد، چه بازگرداندن یک جفت کفش، نصب کابل تلویزیون یا حتی به‌روزرسانی آدرس و اطلاعات حساب.سپس آنها مراحلی که این سفر را می‌سازند بهبود می‌بخشند. برای مدیریت انتظارات، آنها فرآیندهای پشتیبانی را با روان‌شناسی مشتریان‌شان طراحی می‌کنند. آنها خود و سازمان‌شان را برای رفع مشکلات در تعاملات با مشتریان و برای ایجاد فرآیند فرهنگ نوآوری مداوم و مورد نیاز برای ایجاد تغییرات بنیادی‌تر سازمانی تغییر شکل می‌دهند.

سفرهای مشتری را با استفاده از تکنولوژی‌های دیجیتال بازطراحی کنید

مشتریان به شخصی‌سازی و سهولت مواجهه با بومی‌های دیجیتال مانند گوگل و آمازون خو‌گرفته‌اند و اکنون انتظار همان نوع خدمت را از سوی بقیه دارند. تحقیقات نشان می‌دهد که ۲۵ درصد مشتریان درست بعد از یک تجربه بد شرکت را ترک خواهند کرد.

مدیرانی که روی تجربه مشتری کار می‌کنند، حتی می‌توانند با دیجیتالی کردن فرآیندهای سفر‌ مشتری بهتر از قبل شوند. در این تلاش‌ها، تیم‌های چند زمینه‌ای مشترکا فرآیندها و سفرهای پرتاثیر را در این زمینه طراحی، آزمون و تکرار می‌کنند و دائما آنها را پس از دریافت داده‌ها از سوی مشتریان پالایش و بازنشر می‌کنند. چنین روش‌هایی به مدیران با عملکرد بالا کمک می‌کند تا در کمتر از ۲۰ هفته شاهد بهبود قابل‌توجه در فرآیند باشند. طبق برخی مطالعات، شرکت‌های دیجیتال آگاه به‌طور قابل‌توجهی نسبت به رقبای خود بهتر عمل می‌کنند. برای دستیابی به این نتایج، کسب و کارهای ثابت باید روش‌های جدید کار کردن را بپذیرند.

 

معیارهایی ایجاد کنید که بازخورد مشتریان را اخذ می‌کند

کلید راضی نگه داشتن مشتریان تنها سنجش آنچه رخ می‌دهد نیست؛ بلکه استفاده از داده‌ها برای عملکرد در خلال سازمان نیز هست. نوع معیار مورد استفاده نسبت به مسیری که از آن استفاده می‌شود از اهمیت کمتری برخوردار است. سیستم سنجش ایده‌آل تجربه مشتری، سفرهای مشتری را در مرکز هرم سازمانی می‌گذارد و آنها را با سایر المان‌های مهم دیگر مانند پیامدهای کسب و کار و بهبودهای عملکردی مرتبط می‌سازد. هدایت افراد در سازمان در راس هرم شرکتی قرار می‌گیرد، درحالی‌که از بازخورد مشتری برای شناسایی فرصت‌های بهبود استفاده می‌کند، با معیاری برای سنجش تجربه مشتری شروع می‌شود و سپس به سفرهای کلیدی مشتریان و شاخص‌های عملکردی سرازیر می‌شود (نمودار ۲).

 

نظارت میان کارکردی را به موقع اجرا کنید

حتی برای شرکت‌هایی که به آرامی با یکدیگر کار می‌کنند، تغییر به سوی یک مدل مشتری‌محور که میانبری در عملکردها ایجاد کند، یک کار ساده نیست. برای حرکت از دانش به سوی عمل، شرکت‌ها نیاز به نظارت و رهبری سازمانی صحیح دارند. بهترین سازمان‌ها از نوعی ساختارهای نظارت برخوردارند که یک پشتیبان (یک مدیر ارشد مشتری) و یک فرد اجرایی برای هر سفر مشتری اولیه دارند. آنها همچنین تیم‌های تمام‌وقت دارند که کار روزانه خود را در سازمان موجود انجام می‌دهند. برای موفقیت، این دگرگونی باید در خلال فعالیت‌های نرمال رخ دهد. برای پرورش درک و اعتقاد راسخ، رهبران سازمانی در همه سطوح باید همان الگوی رفتاری باشند که از تیم‌هایشان انتظار دارند. مکانیزم‌های رسمی تقویت و فعالیت‌های ایجاد مهارت در سطوح چندگانه سازمانی از دگرگونی و تغییر شکل حمایت می‌کنند.

 

پیروزی‌های اولیه را برای نشان دادن خلق ارزش ثبت کنید

بسیاری از دگرگونی‌های تجربه مشتری با مشکل مواجه می‌شوند؛ چرا که رهبران سازمانی نمی‌توانند نشان دهند که چگونه این تلاش‌ها ارزش خلق می‌کنند. مدیران اجرایی، درحالی‌که مزایای روابط بهبود یافته مشتری را بیان می‌کنند، کارهای جدید و برجسته‌ای برای خشنود کردن مشتریان شروع می‌کنند؛ و به داشتن هزینه‌های واضح و نتایج کوتاه‌مدت ناواضح پایان می‌دهند. راه بهتر برای خلق ارزش، تحلیل عملکرد مشتریان راضی و ناراضی در سازمان و تمرکز بر رضایت مشتری است. این امر نیاز به نظم و انضباط و شکیبایی دارد؛ اما نتایج آن پیروزی‌های اولیه خواهد بود که اعتماد را در خلال سازمان و نیروی بیشتر برای نوآوری ایجاد می‌کند. خشنود کردن مشتریان با تسلط بر مفهوم «تجربه مشتری» و اجرای آن یک چالش است. اما این امر نیازی ضروری برای هدایت در محیطی است که مشتریان قدرت رشد سازمان را در دست دارند.

پی‌نوشت:

۱- سفر مشتری (Customer Journey) نشان‌دهنده کلیه مراحل و شرایطی است که مشتری در زمان تعامل با یک سازمان، آنها را تجربه می‌کند. این ابزار دیدگاه و تجربه مشتری را از تماس آغازین تا فرآیند ایجاد مشارکت نشان می‌دهد.

۲- نقاط تماس یا (Touch Point) نقاط ارتباطی مخاطبان با برند است، که از این نقاط می‌توان به بسته‌بندی محصول، نحوه چیدمان محصولات در فروشگاه، وب‌سایت و سایر فضاهای ارتباطی اشاره کرد. هریک از این موارد می‌توانند از طریق ایجاد تداعیات مثبت و منفی زمینه‌ساز تجربه‌ای برای مخاطبان باشند. در واقع نقاط تماس نشان‌دهنده تعامل و تماس‌های شخصی با مشتریان است.

منبع

ترجمه آناهیتا جمشید‌نژاد در دنیای اقتصاد

مطالب مشابه مشتری:

جذب عواطف کاربران برای کسب درآمد بیشتر

نقش پوشش و فضا در افزایش کسب درآمد

نظر گوگل درباره نقش مدیران در افزایش کسب درآمد

راههای افزایش فروش و کسب درآمد بالا

بهترین شیوه کسب درآمد از اینترنت




ارسال توسط پول دوست

آموزش اولین کسب درآمد و فروش آنلاین

شروع هر کار و قدمی در آغاز بسیار سخت است و همراه با ترس و احتیاط فراوان است و این موضوع کاملا طبیعی است بسیاری از ما ذاتا محتاط هستیم . در کسب درآمد و راه اندازی فروش آنلاین هم اینگونه است . چند سال قبل که خودم فروش آنلاین را شروع کردم استرس زیادی داشتم و تصور اینکه مشتری محصولات مرا بخرد برایم خیلی سخت بود ولی این اتفاق افتاد. معمولا انسانها در شروع کسب و کار به ویژه جذب اولین فروش دچار مشکل هستند و برایشان خیلی سخت است. تمام صحبتم این است که معمولا فروش اولین محصول یا سرویس یا به عبارتی پیدا کردن اولین مشتری یکی از سخت ترین کارهایی خواهد بود که در دوران کسب و کار آنلاین خود انجام خواهید داد.

در این مطلب شما را با چند روش مختلف آشنا میکنیم که کمک میکند تا هر چه سریعتر اولین فروش آنلاین خود را انجام دهید.

 

به محض اینکه اولین فروش خود را انجام دهید مطمئن باشید فروش های دیگر را به راحتی انجام داده و مشتریان تان بیشتر خواهند شد. دقت داشته باشید که برای اینکه فروش خود را افزایش دهید بهتر است از تمام روش های گفته شده استفاده کرده و خود را تنها به یک روش محدود نکنید، همچنین روش های مختلف را بررسی کرده و ببینید کدام یک از آن ها برای تان بیشترین فروش را به ارمغان می آورند، سپس آن را مجدد و در سطح گسترده تری تکرار کنید.

 

نمونه رایگان از محصولات و خدمات تان را در اختیار افراد قرار دهید.

حتی در دنیای سنتی هم هر شرکت یا کسب و کاری که قصد فروش محصولات خود را داشته باشد معمولا نمونه رایگانی از آن را در اختیار افراد قرار میدهد که به آن سَمپِل هم گفته میشود.

 

سمپل ها را در مورد لوازم آرایشی یا بهداشتی یا حتی مواد غذاییِ و خوراکی هم دیده اید، حتما دختران و پسران جوانی که سمپل هایی از نوشیدنی ها و موراد خوراکی را در فروشگاه ها به شما میدهند دیده اید، این روشی عالی برای ترغیب و تشویق افراد برای خرید یک محصول است.

 

در مورد خدمات نیز بسیاری از شرکت ها و کسب و کارها به شما امکان استفاده ۷ روز یا ۳۰ روز یا حتی یک روز رایگان از خدمات شان را میدهند.
به عنوان مثال در سایت اینترنتی جیب که برای مدیریت دخل و خرج تان است میتوانید به مدت یک هفته از خدمات این سایت استفاده کرده و در صورتی که علاقه مند شدید، برای ادامه فعالیت خود ماهانه مبلغی را به این سایت به عنوان حق عضویت بپردازید.

ارائه نمونه رایگان از خدمات

حتی بسیاری از نرم افزارهایی هم که روی کامپیوترتان نصب هستند امکان استفاده ۳۰ روزه یا ۷ روزه دارند. به این کار ارائه Free Trial یا همان امکان استفاده آزمایشی و رایگان از سرویس گفته میشود.

 

با ارائه نمونه ای رایگان از محصول خود یا استفاده ۷ روزه رایگان از خدمات تان یا حتی در اختیار قرار دادن قسمتی از محصولات به صورت رایگان میتوانید افراد را برای خرید ترغیب کنید.

از قدرت وبلاگ تان بهره ببرید.

وبلاگ نویسی یک روش عالی برای ترویج و تبلیغ محصولات و خدماتی است که ارائه میدهید، دقت داشته باشید همانطور که بارها گفته شد، وبلاگ نویسی کسب و کار شما نیست بلکه وبلاگ تنها ابزاری است که به شما کمک میکند تا علاوه بر ایجاد ارتباط و اعتماد در بازدید کنندگان، محصولات و خدمات تان را نیز به آن ها معرفی کنید.

 

یکی از روش های عالی برای اینکه بتوانید محصولات و خدمات خود را به این روش تبلیغ کنید این است که مطلبی مرتبط با آن محصول نوشته و در وبلاگ خود منتشر کنید و سپس لینکی به صفحه فروش آن محصول بدهید. دقت داشته باشید که به هیچ عنوان مطلب شما نباید جنبه تبلیغاتی و فروش مستقیم داشته باشد بلکه باید به یک مشکل یا مسئله در مطلب خود اشاره کرده و قسمتی از راه حل را در اختیار خواننده قرار دهید، سپس راه حل اساسی که همان محصول یا خدمات تان است را با لینک دهی به صفحه فروش آن در اختیار خواننده قرار دهید.

 

به این ترتیب میتوانید خواننده را با احتمال بیشتری تبدیل به مشتری خود کنید. قبلا در مطلبی با عنوان چگونه بازدید کنندگان سایت خود را به مشتری تبدیل کنیم، در مورد نحوه استفاده از محتوا و وبلاگ نویسی برای فروش محصولات و خدمات تان نوشته ایم،

از لیست ایمیل خود استفاده کنید.

باید از همان روز اول که کسب و کار خود را راه اندازی میکنید به فکر ایجاد لیست ایمیل باشید. اگر هنوز لیست ایمبل خود را ایجاد نکرده اید بهتر است هر چه سریعتر دست به کار شوید.

اگر یک لیست ایمیل برای خود داشته باشید میتوانید به راحتی محصولات و خدمات خود را تنها با فرستادن یک ایمیل به اعضای لیست تان تبلیغ کنید.

استفاده از بازاریابی ایمیلی و داشتن یک لیست ایمیل یکی از بهترین روش هایی است که میتواند برای اولین فروش به شما کمک بسیاری کند.

میتوانید به راحتی، ارائه نمونه رایگان که در روش اول به آن اشاره شد را با بازاریابی ایمیلی و ایجاد لیست ایمیل ترکیب کرده و فروش خوبی از این دو روش داشته باشید.

استفاده از ایمیل مارکتینگ به افزایش فروش آنلاین تان کمک میکند

به عنوان مثال اگر فروشنده یک نرم افزار هستید میتوانید به بازدید کننده خود این امکان را بدهید که از آن نرم افزار برای مدت ۷ روز به صورت رایگان استفاده کند، برای استفاده ۷ روزه رایگان، او باید ایمیل خود را در فرمی که ایجاد کرده اید وارد کند تا علاوه بر اینکه به لیست ایمیل تان اضافه میشود دسترسی به دوره رایگان ۷ روزه را نیز پیدا کند.

 

پس از پایان این ۷ روز میتوانید با فرستادن ایمیل به او یادآوری کنید که برای دسترسی به امکانات بیشترِ نرم افزار، آن را خریداری کند. البته این کار را میتوانید با اضافه کردن روش بعدی نیز انجام دهید، یعنی دادن تخفیفات ویژه.

 

تخفیف بدهید.

یک روش عالی برای اینکه بتوانید اولین فروش آنلاین خود را داشته و از آن پس نیز فروش های بیشتری را تجربه کنید این است که به مخاطبان خود تخفیف بدهید.
استفاده از کوپن های تخفیف یک روش عالی برای جذب مخاطب و تبدیل آن ها به مشتری است.

 

همانطور که در روش قبل گفته شد میتوانید در ایمیلِ یادآوری که برای مشترک رایگان خود میفرستید به او یک کد تخفیف برای استفاده بدهید، به این ترتیب او میتواند با یک تخفیف خوب محصول شما را خریداری کند.

هر از چند گاهی بد نیست تا به مناسبت های مختلف مثل اعیاد یا شروع یک فصل جدید، تخفیفات خوبی روی محصولات و خدمات خود بدهید، این روش در دنیای واقعی و کسب و کارهای سنتی بسیار مورد استقبال است، در دنیای اینترنت نیز میتوانید به راحتی از این روش برای فروش هر چه بیشتر خود بهره ببرید.

محدودیت ایجاد کنید.

افراد معمولا هر چیزی را که کمتر در دسترس است یا دارای محدودیت است برایش راغب تر هستند، این در مورد محصولات و خدمات نیز صادق است.

 

یک روش عالی برای این منظور این است که میتوانید برای تخفیفاتی که میدهید محدودیت در تعداد یا زمانِ استفاده ایجاد کنید، مثلا بگویید این تخفیف فقط برای ۲۴ ساعت فعال است یا تنها تا پایان هفته امکان استفاده از این تخفیف وجود دارد، همچنین میتوانید آن را تنها محدود به تعداد خاصی کنید به عنوان مثال بگویید این تخفیف ویژه تنها برای ۵ نفر یا ۱۰ نفر اولی که این محصول را خریداری کنند قابل استفاده و فعال است.

 

با استفاده از افزونه های وردپرس میتوانید به راحتی تعداد استفاده از کوپن های تخفیفی که میدهید را محدود کنید.
روش دیگر این است که استفاده از محصولات و خدمات خود را تنها محدود یه یک زمان مشخص کنید، این موضوع به خصوص برای کلاس های آموزشی بسیار جواب گو هست، به این صورت که این کلاس آموزشی تنها برای استفاده ۲۰ نفر باز است و پس از ثبت نام این تعداد پایان میابد.

 

یا اینکه از محصول یا خدمات خاصی تنها تعداد محدودی موجود هست. این روش، با ایجاد حس کمیاب بودن آن محصول یا سرویس، باعث میشود مشتری برای خرید هر چه سریعتر ترغیب شود.

مدت زمان محدود برای خرید فروشتان را افزایش میدهد

یک نمونه خوب را میتوان سایت های تخفیف گروهی چون تخفیفان و نت برگ نام برد.
این سایت ها علاوه بر اینکه برای خدمات و محصولات خوبی تخفیف میدهند، در عین حال برای خرید و استفاده از کوپن های تخفیف، تنها مدت محدودی به شما زمان میدهند و اگر آن زمان بگذرد دیگر نمیتوانید از آن استفاده کنید.

 

حتما خود شما هم بارها برای خرید خدمات یا محصولاتی با این روش ترغیب شده اید.

 

هدیه رایگان ارائه دهید.

در این روش در کنار محصولات و خدمات تان، به مشتریان هدیه رایگان ارائه میدهید. به عنوان مثال میتوان به جمله معروف یکی بخر دو تا ببر اشاره کرد! بسیاری از شرکت ها در صورتی که از میزان مشخصی بیشتر خرید انجام دهید، به شما هدایایی ارائه میکنند، مثل خودکار یا فلش یا جا سوئیچی یا حتی کارت های هدیه ای که به میزان مشخصی شارژ شده و میتوانید از آن برای خرید های بعدی خود استفاده کنید.

 

یک نمونه در دنیای واقعی میتوان به فروشگاه های جین وِست اشاره کرد، زمانی که از این فروشگاه خرید کنید به شما کارتی داده میشود که این کارت با مبلغ مشخصی شارژ شده و به مدت یک هفته میتوانید برای استفاده از آن مبلغ، از کارت استفاده کنید.

 

دقت داشته باشید چطور چند روش را برای فروش بیشتر با هم ترکیب کرده اند، ایجاد مدت زمان محدود برای استفاده از مبلغ داخل کارت، ارائه هدیه رایگان با شارژ کارت به میزان مشخص، دریافت اطلاعات تماس شما چون موبایل تان، برای ارسال تخفیف های فصلی یا مناسبتی و …

 

اگر سایتی دارید که به فروش نرم افزار یا قالب وردپرس میپردازید میتوانید با ارائه یک افزونه رایگان به عنوان هدیه در کنار قالبی که به فروش میرسانید یک فرصت عالی برای فروش بیشتر و افزایش مشتریان خود ایجاد کنید.

 

تنها کافی است کمی فکر کرده و ببینید در کنار خدمات و محصولاتی که ارائه میدهید چه چیزهایی میتوانید به عنوان هدیه به مشتریان تان بدهید تا آن ها را برای خرید ترغیب کند، البته حتما به هدایایی که میدهید نیز اهمیت داده و چیز با ارزشی ارائه دهید، چیزی که مشتری را برای خرید ترغیب کند.

 

چون این هدیه رایگان است، از کنار آن به سادگی نگذشته و هر سرویس یا محصول به درد نخور و بی کیفیتی را برای هدیه تان در نظر نگیرید.

 

تبلیغات بنری انجام دهید.

میتوان گفت یکی از روش های ساده و سریع برای فروش اولین محصول این است که از تبلیغات بنری در دیگر سایت ها استفاده کنید. با استفاده از این روش نه تنها احتمال فروش اول تان افزایش پیدا میکند بلکه میتوانید با کمی هزینه از میزان بازدهی و فروش خوب محصول یا سرویس تان نیز آگاه شوید.

 

به عنوان مثال اگر ۱۰۰ هزار تومان برای گذاشتن تبلیغ بنری مرتبط با محصول خود هزینه کنید و مبلغ فروش محصول تان نیز ۱۰۰۰۰ تومان باشد تنها نیاز به ۱۰ فروش دارید تا تمام پولی که برای تبلیغ هزینه کرده اید باز گردد. اگر از آن بیشتر فروش داشته باشید میتوانید تا حدودی میزان فروش و سود خود را ارزیابی کنید و اگر کمتر از آن فروش داشتید ممکن است محصول تان آنقدرها جذاب نبوده باشد.

استفاده از تبلیغات بنری منجر به حداقل یک فروش برای تان خواهد شد

البته این در مورد تبلیغات بنری کاملا نسبی است زیرا که شکست در فروش یک محصول توسط تبلیغات به عوامل مختلفی از جمله نحوه طراحی بنر یا سایتی که در آن تبلیغ را قرار داده اید و عوامل دیگر نیز بستگی دارد، اما به هر حال میتوانید به این روش به سرعت اولین فروش آنلاین خود را داشته باشید.

 

البته دقت داشته باشید همیشه محصولات و خدمات خود را در سایتی تبلیغ کنید که مرتبط با موضوعِ کسب و کار و محصولی باشد که به فروش میرسانید.

 

رپورتاژ آگهی بنویسید.

یکی دیگر از شیوه های عالی برای فروش محصولات و خدمات استفاده از رپورتاژ آگهی ها هست، به این صورت که با پرداخت مبلغی به صاحب سایت مورد نظرتان میتوانید یک گزارش از محصولات و خدمات خود تهیه کرده و آن را به صورت یک رپورتاژ یا مقاله تبلیغی در آن سایت منتشر کرده و در معرض دید تعداد زیادی بازدید کننده قرار دهید.

بهتر است یک مقاله خوب در مورد یکی از محصولات یا خدمات خود تهیه کرده، سپس با لینک دادن به صفحه فروش آن محصول، آن مقاله را به عنوان رپورتاژ آگهی یا پست مهمان در سایت هایی که مرتبط با موضوع کسب و کار و محصولات تان است قرار دهید.

 

میتوانید برای این کار حداقل یک الی سه سایت را در نظر گرفته و با بررسی نتایج به دست آمده ببینید کدام یک از آن ها برای تان بیشترین بازده را داشته و سپس باز هم از آن سایت برای قرار دادن رپورتاژ آگهی های آینده خود در مورد دیگر محصولات تان استفاده کنید.

 

از فروم ها یا انجمن های گفتگو غافل نشوید.

از دیگر روش های خوب برای اولین فروش آنلاین محصولات و خدمات این است که از فروم ها یا انجمن های گفتگو استفاده کنید. معمولا در برخی از فروم ها قسمتی با عنوان بازارچه یا فروشگاه وجود دارد که میتوانید به راحتی با ایجاد یک تاپیک جدید، محصولات و خدمات خود را معرفی کرده و مشتری جذب کنید.

 

در برخی از فروم ها برای تایید موضوع جدیدی که ایجاد کرده اید ممکن است نیاز به کمی هزینه باشد، اما نگران نباشید میتوانید به سرعت هزینه خود را با فروش تان بازگردانید.

 

دقت داشته باشید که همیشه قبل از اینکه اقدام به فروش محصولات خود در فروم ها کنید قوانین و مقررات انجمن ها را مطالعه کنید.
یکی از انجمن های خوب که میتوانید محصولات و خدمات خود را در آن به فروش برسانید انجمن گفتگوی پرشین تولز است.

بازارچه انجمن پرشین تولز

در قسمت بازارچه این انجمن میتوانید با رعایت قوانین هر چیزی را به فروش برسانید. کافی است نگاهی به قسمت بازارچه بی اندازید تا با نحوه کار آن و محصولاتی که به فروش میرسند آشنا شوید.

 

در صورتی که قبلا در این انجمن ها عضو شده باشید و مطالب مرتبط با کسب و کارتان را با هدف ایجاد ارزش برای مخاطبان در این انجمن ها ارسال کرده، به سوالات و مشکلات پاسخ دهید و خلاصه توانسته باشید ارتباط دوستانه ای با اعضای انجمن برقرار کنید، مطمئنا با ایجاد تاپیکِ فروش خود میتوانید در زمان کمتری به اولین فروش تان دست پیدا کنید.

 

همچنین در صورتی که سایت داشته باشید که البته برای موفقیت باید حتما اینطور باشد، میتوانید آدرس سایت خود را نیز در قسمت امضا یا در تاپیکی که ایجاد کرده اید برای فروش بیشتر، استفاده از تخفیفات و همچنین پشتیبانی مشتریان قرار دهید.

 

از شبکه های اجتماعی استفاده کنید.

این روزها با وجود تلگرام که البته بیشتر یک ابزار ارتباطی است تا شبکه اجتماعی و همچنین اینستاگرام، افراد زیادی بدون حتی سایت، کسب و کار و فروش های خوبی را راه انداخته اند.

 

میتوانید در کانال های مختلف تلگرام یا پیج های اینستاگرام با انواع محصولاتی که در حال خرید و فروش است آشنا شوید، حتی بسیاری از شرکت ها یا افراد نیز سرویس ها و خدمات خوبی را از این طریق به فروش میرسانند.

 

البته فیسبوک نیز شبکه اجتماعی خوبی برای فروش محصولات و خدمات به شمار میرود اما شاید دیگر به اندازه چند سال قبل در ایران طرفدار نداشته باشد.

 

پیشنهاد میکنیم با توجه به نوع کسب و کاری که ایجاد کرده اید و محصولات و خدماتی که به فروش میرسانید حتما از اینستاگرام و تلگرام برای معرفی و فروش محصولات و خدمات خود استفاده کنید.

 

به راحتی با بررسی کانال های تلگرام و یا پیج های مختلف موجود در اینستاگرام میتوانید بفهمید بیشترین مخاطبان شما در کدام یک از این دو شبکه اجتماعی و ابزار ارتباطی حضور دارند و سپس بهترین مکان را برای ترویج کالاها و خدمات تان انتخاب کنید. البته پیشنهاد ما استفاده از هر دوی این ابزارهاست.

 

در صورتی که بخواهید میتوانید با ایجاد یک صفحه در فیسبوک نیز از به اشتراک گذاشته شدن مطالبی که ارسال می کنید تعداد لایک ها و مشتریان بیشتری را برای کسب و کار خود پیدا کنید.

 

از سایت های آگهی استفاده کنید.

اگر سال هاست در اینترنت فعالیت میکنید و با کسب و کارهای اینترنتی یا کسب درآمد از اینترنت تا حدودی آشنا باشید، حتما اسم سایت های تبلیغاتی چون ایستگاه به گوش تان خورده است.

 

زمانی تَب این سایت ها برای کسب درآمد بسیار داغ بود و هر کسی از راه میرسید دوست داشت یک سایت تبلیغاتی چون ایستگاه داشته باشد. به همین دلیل تعداد زیادی سایت های مشابه ایستگاه در اینترنت شکل گرفت که به افراد امکان میداد تا تبلیغات خود را با هزینه مشخصی در این سایت ها قرار دهند.

 

البته هنوز هم سایت ایستگاه و چند سایت تبلیغاتی دیگر داغ و پر استفاده هستند و مکان خوبی برای تبلیغ کالا و خدمات تان به شمار میروند. پیشنهاد میکنیم چند تا از این سایت ها را پیدا کرده و هزینه های قرار دادن تبلیغ در آن ها را بررسی کنید، سپس میتوانید یک تبلیغ برای محصولات و خدمات خود ایجاد کرده و به مدت یک ماه در این سایت ها قرار دهید.

 

تنها با اجرا و بررسی میتوانید بفهمید که این سایت ها چقدر در فروش تان تاثیر گذار هستند. پس اگر بودجه اضافی دارید پیشنهاد میکنیم از این سایت ها نیز برای آزمایش میزان بازدهی و فروش محصولات و خدمات خود استفاده کنید.

 

در زیر لیست تعدادی از سایت های خوب برای قرار دادن آگهی به صورت آنلاین وجود دارد، دقت داشته باشید که در برخی از این سایت ها میتوانید آگهی به صورت رایگان نیز قرار دهید.

سایت تبلیغاتی ایستگاه

سایت ایران تجارت

سایت ایفروش

سایت لوکوپوک

سایت آگهی ۲۴

سایت نیازپرداز

 

از سایت های فروش آنلاینِ فایل و محصولات استفاده کنید.

سایت های بسیاری هستند که به شما امکان میدهند تا محصولات یا فایل های قابل دانلود خود را با هزینه ای که مشخص می کنید در آن ها قرار دهید. به این ترتیب بازدید کنندگان این سایت ها میتوانند آگهی محصول شما را مشاهده کرده و در صورت تمایل آن را خریداری کنند.

 

خوشبختانه تعداد زیادی از این سایت ها وجود دارد که میتوانید با جستجوی عبارت زیر در گوگل، بسیاری از این سایت ها را در صفحه اول ببینید:
این عبارت را در گوگل سرچ کنید: ” مرکز فروش فایل “

 

دقت داشته باشید که این سایت ها درصدی از فروش شما را به عنوان کارمزد کسر میکنند.
با جستجو در این سایت ها میتوانید تا حدودی رقبای تان را نیز بشناسید و سعی کنید محصول یا فایل بهتری را برای فروش آنلاین ارائه دهید.

 

میتوانید فایل خود را همزمان در چند سایت قرار دهید. البته این سایت ها برای کسانی که محصولاتِ دیجیتالی و قابل دانلود دارند مناسب است، اما اگر قصد فروش محصولات فیزیکی خود را دارید باز هم سایت ها و اپلیکیشن های بسیاری هستند که به شما کمک میکنند.

 

به عنوان مثال میتوانید از سایت ایسام بهره ببرید و محصولات خود را در این سایت قرار دهید.
این سایت به شما امکان میدهد تا یک قیمت برای محصول خود مشخص کنید و یا اینکه از روش مزایده بهره ببرید.

 

البته اگر شما فروشنده خدمات هستید نگران نباشید میتوانید از روش بعدی برای فروش خدمات خود نیز استفاده کنید.

 

از سایت های تخفیف گروهی استفاده کنید.

حتما با سایت هایی مثل تخفیفان و نت برگ آشنایی دارید، در صورتی که خدمات یا محصولات خوبی ارائه میدهید میتوانید از این سایت ها بهره برده و خدمات خود را در آن ها معرفی کرده و مثلا با یک تخفیفِ مشخص و برای مدت محدودی آن را به افراد و مخاطبان تان معرفی کنید.

 

تنها کافی است به بخش های خدمات یا محصولات و کالاهای این دو سایت سر بزنید تا ببینید چطور کسب و کارهای بسیاری از این روش برای معرفی و فروش محصولات و خدمات خود استفاده میکنند.

 

البته لازم است در این مورد با این سایت ها تماس گرفته و از شرایط آن ها آگاه شوید. در صورتی که بتوانید خدمات یا محصولات خود را از این طریق معرفی کنید مطمئن باشید حداقل یک فروش را خواهید داشت.

 

بررسی تخصصی انجام دهید.

فکر میکنید یکی از دلایل موفقیت سایت دیجی کالا چه بود؟ زمانی که تمام فروشگاه های اینترنتی تنها به گذاشتن یک تصویر استوک از محصول و قرار دادن قیمت و توضیحِ مختصری اکتفا میکردند، سایت دیجی کالا بررسی ها و مقاله های تخصصی ای از محصولات خود قرار میداد.

 

شما اگر بخواهید یک یخچال ساید بای ساید ال جی یا سامسونگ بخرید، تنها کافی است به سایت دیجی کالا مراجعه کرده و مدل آن را در قسمت جستجو وارد کنید، سپس میتوانید مقالۀ تخصصی و جامعی از تمام ویژگی های آن محصول را به دست آورید.
تمام عکس ها توسط خود دیجی کالا گرفته شده و مقالات نیز به صورت اختصاصی منتشر میشوند.

بررسی تخصصی دیجی کالا

اگر میخواهید فروش خوبی از محصولات و خدمات خود داشته باشید، سعی کنید یک بررسی جامع از محصول خود و نحوه استفاده از آن یا کارکردش، ویژگی هایش و تمام امکاناتی که در اختیار کاربر قرار میدهد بنویسید.

همچنین حتما از محصول خود تصاویر اختصاصی تهیه کنید حتی اگر آن تصویر را با موبایل خود میگیرید بهتر از این است که از تصاویر غیر واقعی و استوک استفاده کنید. البته حتما سعی کنید تصویرتان کیفیت خوبی داشته باشد.

 

ویدیوی واقعی از محصولات و خدمات خود بسازید.

مثل انتشار مقالۀ تخصصی از بررسی محصول یا خدمات، میتوانید یک ویدیوی اختصاصی هم از آن تهیه کرده و در سایت خود منتشر کنید یا آن را در سایت های اشتراک ویدیو مثل آپارات قرار دهید.

 

چه فروشنده محصول باشید چه خدمات، میتوانید یک ویدیو از نحوه کار محصول خود یا سرویسی که ارائه میدهید تهیه کنید.

 

مثلا اگر شما در زمینه گردشگری فعالیت میکنید و مکان ها یا اتاق هایی را برای اقامت مسافرین اجاره میدهید، یکی از بهترین کارها علاوه بر انتشار تصویر از آن محل اقامتی، میتواند تهیه فیلم باشد.

 

فقط فکر کنید ببینید چطور میتوانید با تهیه یک فیلم افراد زیادی را برای اجاره یک شب آن محل اقامتی مشتاق کنید و به این ترتیب فروش خوبی داشته باشید.

 

سایت هایی که مرتبط با هتل ها هستند و اتاق هایی را برای اقامت اجاره میدهند اگر فقط یک فیلم کوتاه در حد یک دقیقه از اتاق ها تهیه کرده و آن را در سایت خود قرار دهند یا در اینستاگرام با فالورهای شان به اشتراک بگذارند، به راحتی میتوانند فروش خود را به میزان قابل توجهی افزایش دهند.

از بازاریابان برای فروش محصول یا خدمات خود استفاده کرده و به آن ها پورسانت بدهید.

یک روش دیگر این است که از بازاریابان برای فروش محصولات و خدمات تان استفاده کنید. قبلا در مورد سیستم های همکاری در فروش شنیده اید، خب حال خودتان میتوانید یک سیستم همکاری در فروش ساده برای سایت تان راه انداخته و از افراد بخواهید تا با ثبت نام در سایت تان محصولات و خدمات آن را به فروش رسانند، آنگاه میتوانید درصدی از فروش آن محصولات را به بازاریابان خود اختصاص دهید.

استفاده از همکاری در فروش برای افزایش فروش سایت

البته برای این کار باید یک سیستم همکاری در فروش ساده برای سایت خود پیاده سازی کنید که میتوانید یا آن را برای سایت تان برنامه نویسی کنید یا از افزونه های وردپرس استفاده کنید. البته در صورتی که این افزونه ها جواب گوی نیازتان نباشد در آن صورت میتوانید یک سیستم همکاری در فروش اختصاصی برای خود داشته باشید که البته مستلزم برنامه نویسی آن است.

 

در هر صورت اگر امکانش را دارید و میتوانید کمی برای این کار هزینه کنید، به این روش میتوانید یک راه برد – برد ایجاد کرده و هم خودتان فروش تان را افزایش دهید و هم اینکه بازاریابان تان پورسانت دریافت کنند.

فقط توجه داشته باشید به هیچ عنوان از محصولات و خدمات بی کیفیت برای این منظور استفاده نکرده و همواره اصل ایجاد ارزش را در نظر داشته باشید.

 

به دوستان و آشنایان خود بفروشید.

به عنوان آخرین راه حل میتوانید محصولات خود را به دوستان و آشنایان تان معرفی کرده و از آن ها بخواهید آن را خریداری و استفاده کرده یا به دوستان دیگرشان معرفی کنند.

 

در کسب و کارهای سنتی خیلی ها به این روش شروع کردند و در مدت کوتاهی توانستند موفق شوند. شما هم میتوانید از این روش برای فروش محصولات و خدمات اینترنتی خود استفاده کرده یا آدرس سایت خود را به آن ها بدهید تا آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارند.

 

به این روش میتوانید تا حدودی از بازاریابی به روش دهان به دهان نیز بهره ببرید و مشتریان اولیه خود را ایجاد کنید، نظرات آن ها را در مورد محصولات و خدمات تان جویا شده و سپس با رفع ایرادات آن یا تقویت نقاط قوت، محصول بهتری را تولید کنید.

 

از افزونه چت آنلاین استفاده کنید.

یک روش عالی برای اینکه بتوانید بازدید کنندگان سایت خود را به مشتری تبدیل کرده و اواین فروش خود را انجام دهید این است که در سایت تان یک افزونه چت یا پشتیبانی آنلاین نصب کنید.

 

به این ترتیب بازدید کنندگان میتوانند در صورتی که سوالی در مورد محصولات و خدمات تان داشتند به سرعت سوال خود را از طریق چت آنلاین بپرسند، آن گاه اگر کمی و فقط کمی مهارت داشته باشید میتوانید آن ها را برای خرید ترغیب کنید.

حتی اگر مدت ها از فعالیتِ کسب و کارتان میگذرد و فروش خوبی هم دارید، اگر هنوز افزونه چت آنلاین در سایت خود ندارید، پیشنهاد میکنیم حتما یک افزونه مناسب برای این کار در سایت خود نصب کنید، مطمئن باشید فروش تان به میزان خوبی افزایش خواهد داشت.

 

صبر داشته باشید و نا امید نشوید.

در این مقاله سعی کردیم تا شما را با انواع روش هایی آشنا کنیم که میتوانید با استفاده از آن اولین فروش آنلاین خود را داشته باشید.
به محض اینکه بتوانید اولین فروش خود را انجام دهید مطمئن باشید فروش های بعدی تان هم به سرعت شروع میشود و چیزی نمیگذرد که می بینید هر روز به تعداد فروش و درآمدتان اضافه میشود.

 

فقط لازم است تا قدم پیش گذاشته و کاری کنید. تصور نکنید با تولید محصول، مخاطبان خودشان شما را پیدا می کنند، باید با استفاده از روش های گفته شده محصولات خود را تبلیغ و ترویج کنید.

پیشنهاد ما این است که از حداقل دو یا تمام روش های مطرح شده استفاده کنید و هر کدام را نیز بررسی کرده و با استفاده از ابزار گوگل آنالیتیکس ببینید کدام یک برای تان تعداد بیشتری بازدید کننده و مشتری میفرستد و بیشترین سود یا بازگشت وجه را برای تان دارد، سپس از آن روش ها بیشتر استفاده کنید.

دقت داشته باشید که به هیچ عنوان برای روش هایی که نیاز به هزینه دارند، تمام بودجه و سرمایه خود را برای تبلیغات به خطر نیندازید، بلکه بهترین کار این است که ابتدا با میزان کمی از بودجه ای که در اختیار دارید، روش مورد نظرتان را امتحان کنید، مثلا میتوانید یک کمپین تبلیغاتی را با ۱۰۰ هزار تومان یا حتی کمتر انجام دهید، سپس اگر آن راه مناسب بود و برای تان مشتری داشت و توانستید هزینه خود را تا حدود خوبی برگردانید مجدد آن را تکرار کنید.

 

از تبلیغات در شبکه های اجتماعی مثل پیج های پرطرفدار اینستاگرام و کانال های تلگرام نیز غافل نشوید، در این مورد هم با میزان هزینه کمی شروع کنید و اگر بازدهی خوب بود آن گاه آن را تکرار کرده و یا برایش بیشتر هزینه کنید.

 

در نهایت از هر روشی که استفاده میکنید سعی کنید به جای آنکه تنها آدرس اصلی سایت خود را بدهید، لینکی از سایت تان را بدهید که در آن فرم عضویت در خبرنامه یا عضویت در لیست ایمیل تان موجود باشد تا بتوانید ایمیل بازدید کنندگان و مشتریان بالقوه خود را دریافت کرده و تعداد اعضای لیست ایمیل تان را افزایش دهید.

 

به این ترتیب میتوانید در آینده باز هم با آن ها از طریق ایمیل تماس گرفته و تخفیفات خوبی ارائه دهید یا با استفاده از روش های بازاریابی ایمیلی و دیگر تکنیک هایی که در سایت کارنوین به شما آموزش داده میشود آن ها را به مشتریان وفادار خود تبدیل کنید.

 

حتی اگر با استفاده از روش های گفته شده هم هیچ فروشی نداشتید به هیچ عنوان نا امید نشوید و کسب و کارتان را رها نکرده و فکر نکنید این روش ها بی فایده است، تمام آن ها را برسی کنید، شاید بازار اشتباهی را انتخاب کرده باشید، شاید تبلیغات تان موثر نبوده شاید مخاطب هدفتان در آن مکان حضور نداشته، شاید محصولات تان آن طور که باید نیاز مخاطبان را برطرف نمیکند و بسیاری موارد دیگر.

 

به هیچ عنوان و تحت هیچ شرایطی نا امید نشوید، بزرگترین شکست را زمانی خواهید خورد که دست از تلاش بردارید.

مقالات آموزشی فروش آنلاین و کسب درآمد از اینترنت:




ارسال توسط پول دوست

کسب درآمد با پرداخت پول توسط مردم

وقتی نگاه تخصصی شود و محتوا محور باشد کسب درآمد هم متفاوت شده و افراد با دیدی تخصصی تر وارد بازار کسب و کار می شوند.

یکی از شیوه های کسب درآمد و به دست آوردن پول، شناسایی چیزهایی است که مردم به خاطر آن حاضرند خرج کنند و پول پرداخت می کنند. کسب و کار در سالهای اخیر تغییر اساسی کرده است مثلا در چند سال قبل اگر دنبال کالا یا محصولی در موتورهای جستجو به ویژه گوگل می گشتی معمولا صفحات اولیه جستجو پر از تبلیغات سایتهای تبلیغاتی مثل ایستگاه و سایتهای شبیه ان بوده است خصوصیت عمده این سایتها کپی کردن بدون دخل و تصرف در مطالب و حتی تغییر در عناوین مطالب بوده است.  اما همیشه اینگونه باقی نماند و با رشد اینترنت نگاه به کسب و کار و کسب درآمد از اینترنت هم تغییر کرد و محتوا سازی جایگزین شد. در واقع با رونق کسب و کارهای اینترنتی و پر رنگ تر شدن اهمیت سایت و وبلاگ و تولید محتوای اختصاصی خوشبختانه امروز شاهد این هستیم که برای هر موضوعی که فکرش را بکنید یک سایت اختصاصی وجود دارد که میتوانید اطلاعات خوبی از آن به دست آورید.

به عنوان مثال اگر قصد سفر به یکی از شهر های ایران را داشته باشید میتوانید سایت های خوبی پیدا کنید که راهنماهای کامل و جامعی از سفر به آن شهر را در اختیار شما قرار میدهند.

 

اگر در مورد نحوه تعویض روغن ماشین تان به مشکل خورده اید بازهم سایت هایی با محتوای بسیار غنی در این مورد به شما کمک میکند. در مورد خریدِ تقریبا انواع کالا ها نیز میتوانید راهنما و اطلاعات خوبی از وب فارسی به دست آورید.

 

لذا تولید و ساخت یک محصول دیجیتالی قابل دانلود که صرفا اطلاعاتی را در اختیار کاربران قرار دهد دیگر این روزها آنقدر نمیتواند برای تان سود داشته باشد زیرا با وجود این همه سایت و منابع رایگان به خصوص در وب فارسی، هر چه را بخواهید متیوانید به سرعت و رایگان به دست آورید.

 

یک مشتری که قصد خرید یک محصول دیجیتالی قابل دانلود را دارد، ابتدا سعی میکند در گوگل سرچ کرده و ببیند آیا میتوان منابع رایگانی پیدا کرد، حتی متاسفانه در ایران مردم قبل از اینکه نرم افزار یا افزونه یا حتی اپلیکیشنی را دانلود یا خریداری کنند، به دنبال نسخه رایگان آن میگردند.

 

اگر بتواند آن را پیدا کند چرا باید برای محصول شما پولی پرداخت کند؟
مثلا همین مثال خرید قالب یا افزونه برای سایت وردپرس را در نظر بگیرید، سایت های بسیاری هستند که نسخه رایگان یا نال شده آن افزونه را در اختیار وبمستران قرار میدهند.

 

اما سایت هایی نیز آمده اند و این محصولات را به صورت اورجینال تهیه کرده و با در اختیار گذاشتن آخرین به روز رسانی های این محصولات باعث شده اند تا وبمستران اگر میخواهند کسب و کارشان درست و حسابی باشد برای خرید این افزونه ها اقدام کرده و به دنبال قالب ها یا پلاگین های رایگان که ممکن است اعتبار و امنیت سایت شان را از بین ببرد نروند. در واقع این سایت ها با امکان به روز رسانی خیال شما را از بابت امنیت سایت تان و دسترسی به آخرین نسخه قالب راحت کرده اند.

وجود اطلاعات زیاد و رقبایی که روز به روز به تعدادشان افزوده میشود و وجود اطلاعات و محتوای مختلف اعم از فیلم و مقالات در مورد هر چیزی که فکرش را بکنید انتخاب و خرید را بسیار سخت کرده است.

سایت ها و کسب و کارهای مختلفی روز به روز در حال شکل گیری و رونق گرفتن هستند، به همین دلیل بهتر است تا دیر نشده از این فرصت خوب بهره ببرید و کسب و کار اینترنتی خود را راه بی اندازید.

اما وجود رقبا بد نیست و نباید این باعث نا امیدی تان شود زیرا هر چه تعداد رقبا افزایش یابد، کیفیت هم بیشتر میشود، به عنوان مثال میتوان مقایسه ای بین بازار خودرو در ایران و دیگر کشورها داشت.

 

متاسفانه یکی از دلایل کیفیت پایین خودرو در ایران نبود تنوع در محصولات داخلی است، زیرا بازار خودروی داخلی تنها در انحصار دو شرکت است که همه با آن آشنایی دارید و متاسفانه خودروهای وارداتی نیز تعرفه های گمرکی و قیمت های بالایی دارند که قشر وسیعی از جامعه توانایی خرید آن را ندارد، در نتیجه درصد بالایی از مردم ایران تنها محدود به انتخاب یکی از محصولات این دو کارخانه هستند که قیمت مناسب تری دارند!!!

 

به عنوان مثالِ دیگر میتوان به اپراتورهای تلفن همراه در ایران اشاره کرد، که حالا در اختیار سه شرکت هست و همین باعث شده تا روز به روز با وجود تمام کاستی ها خدمات بیشتری رو هر شرکت در رقابت با دیگر همتایان خود به مشتریانش عرضه کند.

 

یکی از کارهایی که خیلی ها در بازار انجام میدهند این است که در رقابت با دیگران قیمت های خود را پایین می آورند اما قیمت پایین یک محصول یا سرویس دلیل بر فروش یا تقاضای بیشتر آن محصول نیست.

شاید فکر کنید یکی از دلایلی که مردم برای خرید یک کالا ترغیب میشوند، قیمت پایین آن باشد، شاید در برخی مواقع قیمت پایین بتواند مشتری را برای خرید ترغیب کند اما غیر از قیمت، موارد دیگری هم هستند که در فروش یک محصول یا سرویس موثرند.

 

کیفیت بالا و رسیدن به نتیجه نهایی

مهمتر از اینکه قیمت محصولتان چقدر باشد، کیفیت آن است، شنیدید میگن هر چقدر پول بدی آش میخوری، دقیقا درست است، افراد برای اینکه محصول یا سرویس با کیفیتی خریداری کنند حاضرند هزینه کنند.

 

هدف شما هم در کسب و کار و ارائه محصولات و خدمات باید ارائه کیفیتی باشد که مشتری را به نتیجه دلخواهش برساند، پس با پایین آوردن قیمت های تان نمیتوانید تصور کنید که فروش بیشتری خواهید داشت، زیرا این کار میتواند در دراز مدت صدمات بسیاری به کسب و کارتان بزند.

 

مردم به دنبال راه حل نیازها و مشکلات شان هستند و کیفیت میخواهند آن ها نتیجه مطلوب میخواهند نه یک محصول ارزان قیمت به درد نخور.
اگر میخواهید یک محصول دیجیتالی قابل دانلود مثل آموزش های آنلاین در سایت تان به فروش برسانید، وظیفه شما فروختن تغییر وضعیت و رساندن مشتری به خواسته نهایی اش است.

ارائه کیفیت

مهم نیست محصولتان چقدر حرفه ای یا دارای چه بسته بندی فوق العاده یا چند ساعت فیلم آموزشی یا چه تعداد صفحه ایبوک باشد، باید در مخاطب هدفتان ایجاد تغییر وضعیت کند.
محصول شما تنها پل ارتباطی است بین وضعیت فعلی خریدار و وضعیت مطلوبی که میخواهد به آن برسد.

 

باید ببینید مشکل فعلی او چیست و سپس راه حل آن را در قالب یک محصول یا سرویس با کیفیت عرضه کنید. چیزی که نیاز مشتری را بر طرف کرده و او را به وضعیت مطلوبی که به دنبال آن است برساند.

 

خودتان را جای مشتری قرار داده و از دید او به محصولات و خدمات تان نگاه کنید، ببینید اصلا چرا او باید برای محصول شما هزینه کرده و آن را از شما خریداری کند؟
باید ببینید مشتری برای چه چیزهایی حاضر است هزینه کند و در بازاری که رقبای دیگری غیر از شما هم در حال فروش هستند چرا او باید به جای خرید از آن ها محصول یا سرویس شما را انتخاب کند؟

 

۵ چیزی که افراد برای آن پول پرداخت میکنند چیست؟

برای اینکه بتوانید پاسخ این سوال را بدهید باید بدانید افراد برای چه چیزهایی پول پرداخت میکنند و معمولا خواسته نهایی آن ها رسیدن به چیست؟ با شناسایی این عوامل میتوانید از رقبای خود پیشی گرفته و سهم بیشتری از بازار و مشتریان را نصیب خود کنید.

 

سرعت و سادگی

سرعت و سادگی در رسیدن به نتیجه دلخواه چیزی است که همه ما خواهان آن هستیم. همه دوست داریم سریع و بدون هیچ گونه تلاشی لاغر شویم. همه دوست دارند بدون هیچ تلاشی و در عرض یک ماه میلیونر شوند.

 

همه به دنبال روش هایی هستند تا بتوانند هر چه سریعتر به خواسته خود برسند و البته دوست دارند از ساده ترین راه این مسیر ممکن شود.
اگر بتوانید سرعت و سادگی را در محصولات خود عرضه کنید مطمئن باشید که میتوانید مشتری جذب کنید، البته ما نمیگوییم به مشتریان خود دروغ بفروشید بلکه هدف این است که خواسته و هدف مشتری را به سریعترین و ساده ترین روش ممکن سازید.

 

به عنوان مثال پشتیبانی از مشتریان باید سریع باشد، هیچ کس دوست ندارد برای دریافت پاسخ سوالش یک هفته صبر کند.
باید راه حل یا محصولی را که ارائه میکنید در سریعترین زمان ممکن به دست مشتری برسانید، اگر به سایت دیجی کالا نگاه کنید یکی از عوامل موفقیتش ارسال سریع محصولات است.

ارسال سریع دیجی کالا

اپلیکیشن های اسنپ و تپ سی، گرفتن تاکسی از هر نقطه شهر رو به سادگی ممکن ساخته اند و شما میتونید در هر جایی که باشید به سرعت و به راحتی تاکسی گرفته و به مقصد خود بروید.

 

سایت زودفود سفارش غذا رو به صورت آنلاین ارائه میده و به این ترتیب شما میتونید به راحتی به منوی بیش از صدها رستوران دسترسی داشته و به سرعت غذای مورد نظرتان را سفارش دهید.

سعی کنید محصولات و خدماتی که ارائه میکنید را به ساده ترین و سریعترین روش ممکن به دست مشتری برسانید، مشتری برای استفاده از خدمات تان نباید دردسر داشته باشد، اگر بتوانید آن چه را خواهان آن است به سادگی به او بدهید و او برای استفاده از خدمات تان نیاز به طی کردن مراحل سختی نداشته باشد مطمئن باشید که میتوانید به فروش خوبی برسید.

 

فراموش نکنید اصل موفقیت در هر چیزی سادگی در انجام آن است. این سادگی نه در محصول و سرویسی که ارائه میدهید بلکه باید در تمام مراحل کسب و کارتان باشد.

 

ساده سازی روند سفارش و خرید محصولات و خدمات برای مشتریان و همچنین سرعت بخشیدن به ارسال و پشتیبانی از مشتریان میتواند در فروش بیشترتان بسیار موثر باشد.

 

اتوماتیک سازی و راه اندازی

از دیگر چیزهایی که افراد برای آن پول پرداخت میکنند خرید سیستم هایی هست که به آنها کمک کند خیلی از کارهای تکراری و روزمره خود را به صورت اتوماتیک انجام بدن.

 

اگر شما بتوانید محصول یا سرویسی ارائه کنید که بتواند این امکان را به افراد بدهد میتوانید فروش خوبی داشته باشید، حتی میتوانید این امکان را به عنوان یکی از ویژگی های محصول یا سرویس تان به صورت رایگان به مشتری ارائه دهید.

 

به عنوان مثال خیلی از شرکت های هاستینگ بعد از خرید فضای میزبانی، برای تان مدیریت محتوای وردپرس را به صورت رایگان نصب میکنند.
یا سایت هایی که فروش افزونه و قالب های وردپرس را انجام میدهند، اگر مشتریِ سایت شان باشید، نصب قالب را برای تان به صورت رایگان انجام میدهند.

 

اما غیر از اینکه میتوانید این امکان را به صورت رایگان به مشتری خود ارائه دهید، میتوانید از این روش برای ساخت و تولید محصولات و خدمات نیز بهره ببرید، مثلا سیستم یا محصولی تولید کنید که کارهای تکراری و پیچیده را برای افراد انجام دهد.

 

به عنوان مثال، میتوانید یک سایت را به صورت کامل راه اندازی کنید و آن را به عنوان یک پکیج کامل به فروش برسانید، یعنی همه کارهای لازم برای ایجاد یک سایت را انجام دهید، سپس با توجه به موضوع مورد نظر مشتری، حداقل ۵ یا حتی تعداد بیشتری مقاله هم برای آن سایت تولید کرده و سپس با توجه به نوع سایت و تعداد مقالاتی که تولید کرده اید، آن را در پکیج های مختلف به فروش برسانید.

 

در واقع به این ترتیب شما یک سیستم را به صورت کامل راه اندازی کرده اید و مشتری فقط باید بعد از خریداری آن، اقدام به تولید محتوای بیشتر کرده و به فکر جذب بازدید کننده برای سایت باشد.
یا مثلا میتوانید سرویسِ ایجاد پروفایل شبکه های اجتماعی با تعداد مشخصی فالور را برای مشتریان خود ایجاد کنید یا مدیریت پروفایل شبکه های اجتماعی آن ها را به عهده بگیرید.

 

با این روش شما کارهای سخت و پیچیده و تکراری ای که شاید خیلی ها فرصت و زمان انجام آن را ندارند، به عنوان یک محصول یا سرویس یا پکیج در اختیار مشتری خود قرار می دهید.

 

یک مثال دیگر میتوان به سایت tripbama اشاره کرد، شعار اصلی این سایت این است که “بستن چمدان از شما، برنامه ریزی سفر از ما”.

ارائه راه حل

این سایت کار برنامه ریزی برای سفر اعم از انتخاب جاهای دیدنی، پیدا کردن محل اقامت، مسیرهایی که باید طی کنید و جاهایی که برای غذا خوردن باید بروید را برای شما برنامه ریزی کرده و مهم نیست مقصد شما کجاست و چند شب قرار است اقامت داشته باشید، به راحتی متیوانید با این سایت برنامه سفر خود را در دست داشته و بدون دغدغه از سفر خود لذت ببرید.

 

فراموش نکنید که مردم همه چیز را حاضر و آماده میخواهند، اگر شما بتوانید نیاز آن ها را به صورت یک پکیج یا سیستم یا محصول و به صورت حاضر و آماده تحویل شان دهید، میتوانید فروش خوبی داشته باشید.

 

کسب تجربه

تجربه مکان ها و چیزهای جدید، جاهای لوکس یا هیجان انگیز، یادگیری مهارت های جدید یا هر چیزی که بتواند تجربه خوشایندی برای افراد ایجاد کند، سومین چیزی است که آن ها برایش پول پرداخت میکنند.

 

تورهای گردشگریِ هیجان انگیز و به خصوص این روزها تورهای رفتینگ که شاید تبلیغ آن ها را دیده باشید، از خدماتی است که تجربه ای رو به افراد عرضه میکند، تجربه ای هیجان انگیز.

 

آموزش مهارتهایی چون پرواز با پاراگلایدر یا هواپیمای کوچک دو نفره، یا تجربه تماشای دریایی از ابر بر فراز جنگل ها و خوردن ماهی کبابی و چای زغالی و مواردی از این دست چیزهایی است که هر کسی ممکن است علاقه به تجربه آن داشته باشد و حاضر باشد برای آن هزینه کند.

 

باید در محصول و خدمات خود به مشتریان تان تجربه ارائه دهید، تجربه مکان های جدیدِ تفریحی و اقامتی، تجربه کارهای هیجان انگیز، تجربه یادگیری مهارت ها و چیزهای جدید.

کسب تجربه و یادگیری مهارت های جدید

شاید ارائه تجربه، در سرویس ها و محصولات آنلاین کمی سخت به نظر بیاید، اما میتوانید به راحتی این کار را با استفاده از قدرت اینترنت هم انجام دهید، به عنوان مثال سایت دهگردی تجربه اقامت در خانه های روستایی استان گلستان را ارائه میکند و شما میتوانید با استفاده از این سایت از بین چندین خانه روستایی هر کدام را که دوست دارید برای چند شب اقامت انتخاب کنید.

 

با استفاده از اینترنت و بازاریابی آنلاین میتوانید ارائه تجربیات و خدمات و محصولات خاص خود را به قشر وسیعی از جامعه معرفی کرده و فروش خود را افزایش دهید، فقط فراموش نکنید که افراد به دنبال کسب تجربه چیزهای جدید هستند، پس اگر بتوانید این تجربه را به آن ها ارائه دهید میتوانید در کسب و کار خود موفق عمل کرده و حداقل از رقبای تان پیشی بگیرید.

 

مزیت رقابتی و احساس خاص بودن

چهارمین چیزی که مردم برای آن پول پرداخت میکنند احساس خاص بودن و داشتن مزیت رقابتی نسبت به دیگران است، شما چطور میتوانید این احساس خاص بودن را به مشتریان خود ارائه دهید؟
چه ویژگی یا امکاناتی از محصولات تان این حس را به مشتری میدهد؟

 

برخی از رستوران ها یا کافی شاپ ها با نصب عکس هایی از فلان هنر پیشه یا بازیگرِ معروف که پاتوقش رستوران آنهاست این حس را به مشتری القا میکنند که دارد در جای خاصی غذا میخورد، جایی که پاتوق هنرمندان است.

 

سایت فیدیلیو با ارائه کارت مخصوص اعضای کلاب فیدیلیو این حس خاص بودن و داشتن مزیت رقابتی را به مشتریان خود ارائه میکند که میتوانند با داشتن این کارت از بهترین و لوکس ترین رستوران های شهر تخفیف های خوبی بگیرند. به جای اینکه جلوی دوستان یا آشنایان خود مجبور باشند پرینت کد تخفیف شان را ارائه دهند میتوانند خیلی با کلاس و شیک کارت عضویت خود در کلاب را ارائه داده و نه تنها از تخفیف برخوردار شوند بلکه یک سری خدمات خاص را نیز از آن رستوران دریافت کنند.

سایت فیدیلیو

ببینید چطور این سایت حس خاص بودن را به مشتریان خود ارائه میدهد و به این ترتیب یک مزیت رقابتی ایجاد میکند.

 

یا فروشگاه های جین وِست نیز این کار را با ارائه کارت های ویژه مشتریان و شارژ کردن کارت آن ها با مبلغی به عنوان هدیه انجام میدهند. این فروشگاه با این کار نه تنها حس خاص بودن را به مشتری خود ارائه میدهد بلکه آن ها را تشویق به خرید بیشتر میکند تا از تخفیف های مخصوص مشتریان برخوردار شوند. حتی شارژ کارت شما به گونه ای است که میتوانید از سایت آن ها و به صورت آنلاین خرید کنید.

 

خیلی از سایت ها که محصولات و خدماتی را ارائه میکنند نیز با ارائه تخفیف به مشتریان دائمی خود این حس خاص بودن را ارائه میکنند. مثلا اگر یک بار از آن ها خرید کنید میتوانید در خرید های بعدی تان از ۲۰ درصد تخفیف برخوردار شوید.

 

باید همواره به این سوال پاسخ دهید که با وجود رقبای فراوان چرا باید مشتری از شما خرید کند؟ اگر بتوانید این حس خاص بودن را به عنوان یک مزیت رقابتی در محصولات و خدمات تان به مشتریان ارائه دهید متیوانید فروش خوبی را تجربه کنید.

 

دسترسی به موارد اختصاصی

پنجمین موردی که مردم برای آن حاضرند پول پرداخت کنند، دسترسی به موارد اختصاصی است، مثل دسترسی به قسمت اعضای ویژه، یا دسترسی به مشاوره اختصاصی یا پشتیبانی دائمی.

 

این گزینه ها را میتوانید تنها برای اعضای ویژه قابل دسترس کنید، یا به صورت پولی ارائه کنید و یا اینکه به صورت رایگان به مشتریان اصلی خود ارائه دهید.
به عنوان مثال میتوانید محصولی را برای فروش در سایت قرار دهید و سپس امکان مشاوره یا پشتیبانی دائمی را به رایگان به عنوان یکی از ویژگی های آن محصول به خریداران ارائه دهید.

 

حتی برخی از سایت ها قسمتی از محتوای خود را تنها برای اعضای ویژه قابل دسترس میکنند، به این ترتیب میتوان حس کنجکاوی مشتری را نیز تحریک کرد تا برای دسترسی به محتوای قسمت اعضای ویژه اقدام کند.

 

بسیاری از فروم ها از این روش استفاده میکنند و برخی از تالارهای گفتگو را که محتوای خاصی دارد برای دسترسی اعضای ویژه آزاد میگذارند که برای استفاده از محتوای آن تالارها باید مبلغی را پرداخت کنید. یکی از این فروم ها انجمن گفتگوی میلیاردرهای آینده ایران است.

دسترسی فقط برای اعضای ویژه

همچنین خیلی از سایت ها نیز برای دسترسی به لینک های دانلود مستقیم از این روش استفاده میکنند.
اگر بتوانید محتوای خوب و با کیفیتی در سایت خود ارائه کنید، میتوانید دسترسی به قسمت هایی از محتوای تان را تنها برای اعضای VIP یا ویژه خود باز بگذارید و به این ترتیب فروش خود را افزایش دهید، البته این مستلزم آن است که حتما محتوایی که در سایت تان ارائه میکنید، با کیفیت و اختصاصی باشد.

 

یکی از سایت هایی که از این روش استفاده میکند سایت پروژه سوخت جت است. این سایت ها از روش عضویت ویژه کسب درآمد میکنند. اگر شما هم میتوانید محصولات یا خدمات یا محتوای خاصی ارائه کنید، میتوانید قسمتی از آن را به صورت رایگان به بازار عرضه کرده و برای دسترسی های بیشتر به امکانات خاص سایت تان، از روش عضویت ویژه استفاده کنید.

 

در پایان…

در این مقاله علاوه بر اینکه ۵ عامل مهمی که افراد برای آن پول پرداخت میکنند را معرفی کردیم، با ۵ روش مهم برای کسب درآمد و همچنین افزایش فروش کسب و کار و سایت تان نیز آشنا شدید که میتوانید از این روش ها برای فروش بیشتر محصولات و خدمات خود بهره ببرید.

 

هدف شما در کسب و کار و ارائه خدمات و محصولات باید شناسایی نیازهای بازار هدف و ارائه راه حل برای آن ها باشد، زمانی که بتوانید نیازهای بازار را بشناسید میتوانید به راحتی محصولات و خدمات خود را به فروش برسانید.

 

با استفاده از این ۵ عاملی که در این مقاله معرفی شد میتوانید جنبه های مختلفی از نیازهای بازار را بشناسید و خدمات خود را با توجه به این ۵ عامل ارائه دهید و یا اینکه برای فروش بیشتر از این ۵ مورد برای ترغیب مشتریان به خرید استفاده کنید.

 

همچنین میتوانید این ۵ مورد را به عنوان یکی از ویژگی های محصولات خود ارائه دهید و یا اینکه از آن ها به عنوان هدیه یا سرویس رایگان به مشتریان استفاده کنید.




تاریخ: چهار شنبه 26 مهر 1396برچسب:کسب درآمد ,پرداخت, پول , مردم,
ارسال توسط پول دوست

دلایل شکست کارآفرینان در کسب‌ درآمد

موفقیت یا شکست در هر کسب و کاری وجود دارد هیچ موفقیتی در کسب درآمد بی دلیل نیست همچنان که شکست در کسب و کار هم دلایلی دارد . برخی به خاطر احتمال شکست در کسب و کار از راه اندازی آن ترس دارند در حالی با غلبه بر ترس خود و افزایش آگاهی به راحتی می توانند کسب درآمد عالی و پول ساز داشته باشند. برای آگاهی بخشی بیشتر و ورود در کسب درآمد در اینجا قصد دارم تا ضمن معرفی دلایل شکست کارآفرینان در کسب و کار، راههای پیشگیری از این شکست ها را هم بگویم:

 

هر کارآفرینی که خطر شروع یک کسب و کار را به جان می‌خرد، در پس ذهن‌اش به سود فکر می‌کند. داشتن یک کسب و کار می‌تواند بسیار سودمند و در عین حال، بسیار پرخطر باشد. عوامل مشخصی وجود دارند که می‌توانند باعث شکست یک کسب و کار شوند، ولی عدم تحقیق مناسب و کافی در مورد سوددهی بازار پیش از چنین سرمایه‌گذاری پرخطری یکی از دلایل اصلی شکست در کسب و کار است.

شور و اشتیاق، کلید موفقیت در کسب و کار است ولی نمی‌تواند سوددهی را تضمین کند. اگر در مورد چیزی شور و اشتیاق داشته باشید ولی نتوانید از آن پول بسازید، و با این حال، خطر سرمایه‌گذاری را نیز در آن بپذیرید، آن‌گاه بیش‌تر شبیه یک خَیِر و کارآفرین اجتماعی هستید که بدون چشم‌داشت یا با حداقل سود می‌خواهد به دیگران خدمت کند.

پیش از قبول خطر و سرمایه‌گذاری در هر کسب و کاری، تحقیق جامع و مشورت با متخصصان، بسیار شایسته و مفید است. هیچ‌کس نمی‌خواهد کسب و کاری شکست‌خورده داشته باشد. افتخار هر کارآفرینی این است که شاهد رشد و سود پایدار کسب و کارش باشد.

برخی کارآفرینان کسب و کاری راه می‌اندازند ولی به دلیل برخی عوامل خاص، کسب و کارشان پس از مدت کوتاهی دچار شکست می‌شود. در ادامه به بحث در مورد برخی علل اساسی شکست کسب و کارها خواهم پرداخت.

۱. عدم نظرخواهی و مشورت از افراد حرفه‌ای

مهم نیست پیش خودتان فکر می‌کنید چه‌قدر خبره و مطلع هستید، وقتی می‌خواهید خط جدیدی را از کسب و کار راه‌اندازی کنید، بهتر است به دنبال نظرخواهی و مشورت با افراد حرفه‌ای باشید. این کار کمک‌ می‌کند بتوانید تشخیص دهید آیا این کسب و کار آن‌چنان که فکر می‌کردید سودده هست یا خیر. اغلب اوقات، کارآفرینان به این دلیل اقدام به راه‌اندازی یک کسب و کار می‌کنند که پیش‌تر شاهد سوددهی کسب و کاری مشابه برای دیگران بوده‌اند. آری، شاید چنین کسب و کاری برای دیگران سودده باشد، ولی شاید رازی نیز پشت این موفقیت نهفته باشد. شاید این راز مثلا مربوط موقعیت، خدمات مشتری خوب، آگاهی از منابع مناسب برای تامین مواد اولیه و غیره باشد.

داشتن یک مربی که همیشه شما را از ارتکاب اشتباهات احمقانه باز دارد، بسیار لازم و مفید است. مزیت دیگر مشورت با حرفه‌ای‌ها این است که، شما با آدم‌هایی ملاقات و گفت‌وگو می‌کنید که پیش‌تر، کسب و کار مشابه‌ی شما را راه‌ انداخته‌اند، اشتباهاتی مرتکب شده‌اند، و راه‌های جبران یا جلوگیری از آن اشتباهات را یاد گرفته‌اند.

برای مثال، بیل گیتس و سِر ریچارد برنسون دارای مربیانی نظیر وارن بافت و سِر فِرِدی لِیکر بودند. اگر آنها مشاور و مربی داشتند، شما چرا نداشته باشید؟

یکی از بهترین توصیه‌هایی که می‌توانم به هر آدمی در کسب و کار ارائه دهم این است که هرگز از یاد گرفتن دست نکشد؛ نه تنها باید در مورد بازاریابی در صنعت مربوط به خودتان مطالعه و کسب دانش کنید، بلکه در مورد چگونگی خرید و فروش خدمات و محصولات در دیگر صنایع، و هم‌چنین چگونگی اصلاح و بهبود اوضاع نیز کسب اطلاعات کنید.

۲. عدم توجه مناسب به مشتری

اولویت دادن و توجه به مشتری بسیار اهمیت دارد. کسب و کاری که خدمات و توجه مناسبی به مشتریان داشته باشد، حتما پیشرفت می‌کند. توجه مناسب به مشتری باعث بازگشت مشتریان می‌شود، و بازگشت مشتریان باعث وفادار شدن‌شان می‌شود. اگر رفتار بسیار خوبی با مشتریان نداشته باشید، آنها سمت رقبای‌تان کشیده خواهند شد. یاد بگیرید چگونه باید به مشتریان‌تان نشان دهید که برای‌تان محترم و ارزشمند هستند. همیشه در مورد کیفیت محصول‌تان از آنها سوال کنید و در قبال اظهار نظرشان درباره‌ی محصول، تخفیفاتی برای‌شان در نظر بگیرید (صرف‌نظر از این‌که نظرشان مثبت باشد یا منفی). اگر به اندازه‌ی کافی به مشتری نزدیک نشوید، اگر شبیه سایر فروشنده‌ها با آنها رفتار کنید، فقط وقتی سراغ‌تان می‌آیند که گزینه‌ی دیگری جز شما نداشته باشند. عدم توجه کافی به مشتری، بسیاری از کسب و کارها را نابود کرده است. واحد خدمات مشتریان‌تان معرف برند شما است.

۳. تقلید از دیگران

آن چه برای آقای الف نتیجه‌بخش است، شاید برای آقای ب کارساز نباشد. بسیاری از آدم‌ها به این دلیل وارد یک کسب و کار می‌شوند یا یک کسب و کار خاصی را انتخاب می‌کنند که شاهد موفقیت دیگران در این کسب و کار بوده‌اند و فکر می‌کنند اگر آنها نیز به این کار اقدام کنند، موفق خواهند شد. بهتر است این ایده‌ی خام را از طریق مشاوره‌های مناسب قوام بیاورید، و نقاط افتراق و تمایز خود را نسبت به دیگران بازشناسید. تقلید بدون مشورت به بن‌بست می‌رسد. هرگز تقلید نکنید، نوآوری کنید.

۴. فقدان تجربه

فقدان تجربه یکی از عوامل شکست کسب و کارها است. اگر بی‌تجربه باشید یا مدیریت‌تان خام و مبتدیانه باشد، کسب و کارتان محکوم به شکست است. هنگام شروع یک کسب و کار جدید، توصیه می‌شود از خدمات آدم‌ّهای باتجربه در آن زمینه بهره‌مند شوید. آنها می‌توانند شریک یا کارمندتان باشند. حتما از بازاریاب‌های باتجربه و کارمندان آموزش‌دیده در زمینه‌ی خدمات مشتریان استفاده کنید.

۵. عدم حساب و کتاب

باید حساب و کتاب هر ریالی را داشته باشید که در کسب و کارتان به‌دست می‌آورید. اغلب اوقات، بسیاری از کارآفرینان حساب و کتاب فروش‌های روزانه‌شان را ندارند. وقتی یک روز فروش می‌کنند، با این‌ فکر که فردا هم می‌توانند به هم میزان فروش کنند، سودشان را خرج نیازهای شخصی‌شان می‌کنند. اگر می‌خواهید در کسب و کارتان موفق شوید، باید حساب و کتاب هر ریال را از درآمدتان داشته باشد. حتما برای خرج‌های‌تان برنامه‌ریزی دقیق داشته باشید، زیرا اگر می‌خواهید کسب و کارتان رشد کند، باید ۶۰ درصد از سودتان به کسب و کار برگردد؛ به علاوه، یک‌دهم از آن را نیز به عنوان مالیات باید کنار بگذارید.

۶. عدم رشد شخصی

بسیاری از کارآفرینان بر روی خودشان سرمایه‌گذاری نمی‌کنند. آنها می‌خواهند خوب و موفق باشند، ولی مطالعه نمی‌کنند، تحقیق نمی‌کنند، و هم‌چنین در سمینارها و کارگاه‌هایی که باعث بالا رفتن سطح اطلاعات‌شان می‌شود، شرکت نمی‌کنند. پیشرفت شخصی در زمینه‌ی مهارت‌های رفتاری و ارتباطی یک ضرورت است. رسیدن به این مهارت دشوار و نیازمند نظم و دقت است. رسیدن به موفقیت بدون اصلاح و بهبود رفتارتان کار بسیار دشواری است. هیچ‌کس در زندگی بدون خودسازی و افزایش دانش خود پیشرفت نکرده است. هرگز دست از یادگیری بر ندارید.

۷. مکان نامناسب

یک کارآفرین تصمیم گرفت در یک منطقه‌ی محلی اقدام به تاسیس کافی‌شاپ کند. قهوه‌های آن کافی‌شاپ بسیار دلپذیر و با قیمت مناسب بودند. رابطه‌ی وی با مشتریان نیز بسیار عالی بود. ولی بعد از یک سال، کافی‌شاپ‌اش به اندازه‌ی کافی رشد نکرد و به سختی می‌توانست آن را اداره کند؛ بنابراین تصمیم به فروش کافی‌شاپ گرفت. بعد از آن، کارآفرین ۲۹ ساله‌ای که سرمایه‌ی کافی نیز در اختیار داشت، احساس کرد می‌تواند با تزریق پول به کافی‌شاپ، این کسب و کار را سودده و شیک و مد روز کند. وی نیز نتوانست این کافی‌شاپ را به سوددهی برساند. چرا؟ به دلیل موقعیت مکانی این کسب و کار. نتیجه این‌که نمی‌توانید در جایی کسب و کارتان را آغاز کنید که نیازی به خدمات شما نداشته باشند. شیک و مد روز کردن کسب و کار باعث نمی‌شود آدم‌ها نزدتان بیایند و به شما وفادار بمانند. پیش از انتخاب مکان تاسیس کسب و کار باید به خوبی آن منطقه را از لحاظ بازار بررسی کنید.

۸. عدم تمرکز

ممکن است کارآفرینان به راحتی به دلیل مشغله‌های جزئی بسیار زیاد از مسیر اصلی خود منحرف شوند. هر بار که تمرکزشان به یک سو جلب می‌شود، از قدرت تفکرشان کاسته می‌شود. یک کارآفرین یا تاجر خوب هرگز تمرکزش را از مسائل مهم و اولویت‌ها بر نمی‌دارند. ولی برخی‌ها گرفتار وسواس و کمال‌گرایی در مشغله‌های جزئی می‌شوند که به راحتی می‌توانند آنها را به افراد دیگر محول کنند. کارآفرین باید یاد بگیرد برخی کارها را به دیگران محول کند. کوته‌بینی یک آدم وقتی آشکار می‌شود که گرفتار وسواسی شده باشد که به جای کیفیت به دنبال کمیت کار باشد. پرمشغله بودن به معنی سازنده و موثر بودن نیست.

۹. انتظارات نادرست

برخی نوبنیادها (استارت‌آپ) فکر می‌کنند همین که وارد کار شدند، بدون هیچ تلاش و برنامه‌ای پول از در و دیوار به آنها هجوم می‌آورد. گاهی اوقات، مقصر فقط خودِ کارآفرینانی هستند که تنها آن‌چه را که دوست دارند می‌شوند و فکر می‌کنند بیش‌تر از دیگران می‌دانند. در نتیجه باید گفت، راه‌اندازی یک کسب و کار موفق، مثل دو صد مترِ سرعت نیست، بلکه مثل ماراتن است. اگر نمی‌خواهید در فقر و فلاکت بمیرید یا شاهد سقوط کسب و کارتان باشید، باید سخت بکوشید. هرگز از کاری که انجام نداده‌اید، انتظار پاداش نداشته باشید.

۱۰. به سرعت تسلیم شدن

این مهم‌ترین دلیل شکست بسیاری از کسب و کارها است. اگر پشتکار نداشته باشید؛ اگر مطالعه و تحقیق نکنید؛ اگر بعد از یک شکست بارها و بارها تلاش نکنید، شاید در کسب و کارتان موفق نشوید. اول باید بدانید رسیدن به نیمه‌های راه در کسب و کار هرگز به معنی موفقیت نیست. یکی دیگر از مشکلاتی که در همان آغاز، باعث تعطیلی کسب و کار می‌شود عدم تامین مالی یا کمبود بودجه است. بسیاری از کارآفرینان با راه‌اندازی کسب و کارشان با بودجه‌ی عملیاتی ناکافی، مرتکب اشتباه مهلکی می‌شوند. عمر چنین کسب و کارهایی آن‌چنان طولانی نیست زیرا موسسان آنها به راحتی ناامید و دلسرد می‌شوند؛ به ویژه اگر مجبور باشند با افراد قوی رقابت کنند.

توصیه می‌کنم، پیش از شروع هر کسب و کاری، این جمله را ملکه‌ی ذهن‌تان کنید: «هر کاری می‌کنم (کار مثبت) که به موفقیت برسم‌»؛ و همین جمله به تنهایی می‌تواند آغاز موفقیت‌تان باشد. این طرز فکر کمک‌تان می‌کند به گستره‌ی وسیع‌تری برای کسب و کارتان بیندیشید. تلاش کنید و تلاش کنید و باز هم تلاش کنید.

نتیجه‌گیری

عوامل و دلایل دیگری نیز برای شکست کسب و کار یک کارآفرین وجود دارد، ولی بر اساس سال‌ها تجربه‌ام در کسب و کار، ۱۰ مورد بالا جزء عوامل اصلی شکست در کسب و کار به حساب می‌آیند. اگر بتوانید بر این مشکلات غلبه کنید، تا موفقیت در کسب و کار مورد نظرتان راه زیادی ندارید.

مطالب مشابه شکست در کسب و کار:




ارسال توسط پول دوست

استراتژی بازاریابی برای کسب درآمد

هر کسی که اقدام به راه اندازی کسب و کار می کند و به دنبال این است که افزایش کسب درآمد داشته باشد باید یک برنامه بلندمدت یا استراتژی بازاریابی داشته باشد. اگرچه عده ای معتقدند داشتن برنامه بلندمدت بازاریابی یک کار اضافه بوده و هزینه و انرژی زیادی را تحمیل می کند و فروش و کسب درآمد را مختل می کند ولی در بررسی بازار روشن می شود که کاملا منطقی است در کسب درآمد استراتژی ترسیم شود. در واقع لازم نیست تا ما امکانات وسیع فراهم کنید همین اندازه که با وسیله و یا پیام رسانی هدف و پیام خود را به مشتری برسانیم موجب افزایش درامد خواهد شد ، لازم نیست برای ایجاد یک استراتژی موثر میلیون‌ها دلار خرج یا یک گروه بزرگ گرد هم جمع کنید.

 

۱. اهداف‌تان را تعیین کنید

پیش از آغاز پروژه‌ای، اهداف‌ام را تثبیت می‌کنم. این اهداف را ‌«شرایط رضایت‌‌»می‌نامم؛ به عنوان مثال، فهرست ثبت‌شده‌ای از تمام انتظارات‌ام که برای رساندن پروژه به سوی موفقیت باید برآورده شوند. ده‌ها سال است که انتظارات‌ام از یک پروژه‌ی موفق از این قرار است: پول در آوردن، یاد گرفتن چیزهای جدید، و لذت بردن از کاری که انجام‌اش می‌دهم.

برای مثال، یک کسب و کار را اداره می‌کنم که چندین برند را تحت لوای یک برند دارد. هر ماه یک جلسه‌ی عملیاتی با هر برند ترتیب می‌دهم، که در آن اعضای گروه و خودم می‌توانیم میزان دستیابی به شرایط و انتظارات بالا را ارزیابی کنیم. اگر در این ماه قرار است ۱۰۰۰ دلار برای تبلیغات رسانه‌های اجتماعی در پادکست هزینه کنیم، می‌خواهم دلایل این تصمیم را بدانم. اگر پاسخ منطقی برای‌اش نداشته باشند، این بودجه را قطع می‌کنیم. اگر پاسخ‌شان این باشد که مثلا «صرف ۱۰۰۰ دلار برای تبلیغاتی که بتواند نظر کارآفرینان نیویورکی را جلب کند، کمک‌مان می‌کند پیام‌مان را از حد بالقوه‌اش فراتر ببریم و مخاطبان بیش‌تری جذب کنیم، ‌» آن را تایید خواهم کرد.

فرقی نمی‌کند در حال ایجاد یک طرح بازاریابی ، مذاکره با یک مشتری، یا شروع یک پروژه‌ی جدید باشید؛ پیش از همه‌ی این‌ها، باید کارها را با تشریح ‌«شرایط رضایت‌» آغاز کنید و این شرایط باید به تایید همه‌ی افراد برسد. این کار کمک می‌کند پروژه‌ها در مسیر درست هدایت شوند، و هم‌چنین رسیدن به حد انتظارات را تضمین، و اجرای تدابیر را تسهیل می‌کند.

چند پرسش کلی که پیش از ایجاد یک استراتژی بازاریابی جدید باید از خود بپرسید، از قرار زیر هستند:

  • مخاطب هدف من کیست؟
  • می‌خواهم به چه نتایج خاصی دست یابم؟ برای مثال، ۱۰۰۰ نفر به دنبال‌کنندگان توییتر شرکت اضافه کنم یا درآمد را تا ۲۰ درصد افزایش دهم.
  • استراتژی من برای رسیدن به این نتایج چیست؟

اگر می‌خواهید دنبال‌کنندگان رسانه های اجتماعی تان زیاد شوند، ابزارهای مختلفی برای این کار وجود دارند؛ ابزارهایی از قبیل برنامه‌ی توسعه‌ی مخاطبان، وب‌گاه OneQube یا برنامه‌ی حمایت اجتماعی از برندها، وSmync که برای دست یافتن به مخاطبین هدف کاربرد دارند. در آغاز باید تصمیم بگیرید آیا می‌خواهید برای رسانه های اجتماعی و تبلیغات هزینه کنید، یا می‌خواهید خودتان محتوی ایجاد کنید. استراتژی بازاریابی مشخص کمک می‌کند تمرکزتان را در کار حفظ کنید، مخارج‌تان را مشخص کنید، و به اهداف‌تان برسید.

 

۲. ایجاد و ثبت استراتژی

وقتی فهرستی را از ‌”‌شرایط رضایت‌”‌ به صورت شفاف تهیه کردید، نوبت به مراحلی می‌رسد که باید برای تحقق اهداف‌تان آنها را طی کنید. تهیه‌ی یک طرح مشخص و شفاف کمک می‌کند از سوءتفاهم‌ّ‌ها جلوگیری و همه‌ی افراد گروه را در یک مسیر هدایت کنید. این طرح را ثبت و مکتوب کنید و در اختیار همه‌ی افراد قرار دهید؛ به این ترتیب کارمندان از نقش‌ها و انتظاراتی که از آنها می‌رود، آگاه می‌شوند. این کار ساده و معمولی به نظر می‌رسد، ولی در پایان واقعا در صرفه‌جویی در وقت و پول بسیار تاثیرگذار است.

۳. رفتار شخصی با هر مشتری

اکنون که هدف، و طرح و برنامه‌ی رسیدن با آن را در اختیار دارید، نوبتِ انتخاب روش انجام کار است. آیا می‌خواهید مشتریان وفاداری به‌دست بیاورید و آنها را نگه دارید، و هم‌چنین دنبال‌کنندگان‌تان را نیز درگیر برندتان کنید؟ در این‌ صورت باید به این نکته توجه کنید که دیگر بازاریابی شخصی‌سازی‌‌شده و نفر-به-‌نفر یک گزینه‌ی اختیاری نیست، بلکه یک ضرورت است.

راه‌های آسان و مختلفی وجود دارند که می‌توانید از طریق آنها کسب و کار تان را کمی شخصی‌تر کنید. برای مثال، من مشتری وفادار استیک‌فروشی محله‌مان هستم. هر وقت به آن‌جا می‌روم، مسئول آن‌جا من را با نام صدا می‌زند و پیش‌خدمت نیز با پیش‌غذای مورد علاقه‌ام به استقبال‌ام می‌آید. ولی اگر مالک رستوران نیستید، برای شخصی‌سازی رفتارتان با مشتری راه‌های مختلفی وجود دارد. مثلا مالک یک فروشگاه می‌تواند تخفیفات مخصوصی برای خریداران وفادارش در نظر بگیرد، یا یک شرکت خطوط هوایی می‌تواند به مسافرانی که پروازشان دچار تاخیر شده است از طریق رسانه‌های اجتماعی پیشنهادهای سرگرم‌کننده ارائه دهد. اتخاذ رفتار شخصی با هر مشتری باعث می‌شود مشتریان احساس صمیمیت و نزدیکی بیش‌تری با شرکت‌تان پیدا کند، و در نتیجه آنها در رسانه‌ های اجتماعی و گفتار از شما تبلیغ می‌کنند.

 

۴. به خاطر بسپارید: محتوی (هم‌چنان) حرف اول را می‌زند

این مطلب را در گذشته چندین بار بیان کردم، و هم‌چنان بر آن تاکید دارم: صرف‌نظر از نوع صنعت یا کسب و کار ، پیشرفت کیفیت محتوی باید تبدیل به یک قانون و قاعده شود، نه این‌که هم‌چنان برخی آن را یک کار عجیب‌وغریب بپندارند. بعضی وقت‌ها بازاریابی محتوی، نوبنیادها (استارت‌آپ) را به ترس وا می‌دارد؛ ممکن است دلایل این ترس به این خاطر باشد که انجام این کار در خودِ شرکت، بسیار وقت‌گیر خواهد بود؛ و از طرفی نیز درخواست انجام این از خارج از شرکت، ممکن است ماهانه ۲، ۰۰۰ تا ۲۰، ۰۰۰ دلار هزینه داشته باشد. لازم است به طور کامل از توانایی‌های اعضای گروه‌تان آگاه باشید، و بدانید چه وقت به استخدام یک کارشناس نیاز دارید. بر اساس این مطلب، بهتر است گروهی را گرد خود جمع کنید که تجربه و توانایی طراحی‌های گرافیکی را داشته باشند. به این ترتیب می‌توانید محتوی را در داخل شرکت تولید کنید. اگر به یک مسئول تبلیغات نیاز دارید، حتما آن را استخدام کنید.

در صورت امکان، از استراتژی بازاریابی استفاده کنید که باعث صرفه‌جویی در وقت شود. اگر منابع کافی ندارید، سعی بیهوده نکنید و همه چیز را ابتدا درست کنید. در یکی از پادکست‌های‌ام با نام همه‌چیز در کسب‌وکار با جفری هِیزلِت، با معاون جذب مشتری در شرکت کانستنت کانتکت، که یک شرکت بازاریابی برخط (آنلاین) است، در مورد بهترین راه‌هایی بحث و گفت‌وگو کردیم که از طریق آن‌ها، کسب‌وکارهای کوچک می‌توانند محتوای با کیفیت تولید کنند. وقتی این کار به درستی انجام شود، می‌تواند حاوی پژوهش‌های منحصر‌به‌فردی، بسیار کاربردی و موثر، و برای مخاطبان‌تان باارزش باشد. ولی به طور کلی، بازاریابی محتوای باکیفیت، یک کار وقت‌گیر است. هر چند، برخی استراتژی‌ها وجود دارند که می‌توانند سرعت این فرآیند را افزایش دهند و در زمان صرفه‌جویی کنند؛ استراتژی‌هایی از قبیل محول کردن مسئولیت نگارش یا پژوهش به اعضای شایسته‌ی گروه، قرار دادن ستون‌هایی که همیشه مجموعه‌ای از اطلاعات تخصصی را از منابع دیگر به اشتراک بگذارند، و ایجاد محتوای جدید که محتوی کنونی را تایید یا اصلاح کند. برای مثال، من هر هفته قطعه‌های ویدئویی در پادکست‌ام قرار می‌دهم. از آن‌جا که مصاحبه‌ها را از قبل ضبط کرده‌ام، این قطعه‌های ویدئویی نیازی به مطلب طولانی یا پژوهش‌های اضافی ندارند.

این نمونه‌ای عالی از یک کار هوشمندانه است که دشواری خاصی نیز در بر ندارد؛ تدبیری که باید همراه همه‌ی تلاش‌های‌تان در خصوص بازاریابی به کار ببندید.

مطالب مشابه بازاریابی و کسب درآمد:

 

بازاریابی اینترنتی : بازاریابی در شبکه های اجتماعی

بازاریابی اینترنتی: کسب درآمد با بازاریابی حضوری

بازاریابی اینترنتی : کسب درآمد با ایمیل مارکتینگ

بازاریابی اینترنتی: کسب درآمد از سایت پزشکی

بازاریابی اینترنتی: تاثیر سئو در کسب درآمد از اینترنت

آموزش کسب درآمد و بازاریابی اینترنتی برای رستوران

آموزش بازاریابی اینترنتی : کسب درآمد با بازاریابی چریکی

آموزش بازاریابی اینترنتی : بازاریابی دهان به دهان در کسب آمد از اینترنت

آموزش بازاریابی اینترنتی : ابزار بازاریابی و کسب درآمد از اینترنت

آموزش بازاریابی اینترنتی: ویژگی سایت کسب درآمد

آموزش بازاریابی و کسب و کار اینترنتی، شروع درآمد از کجا؟

ارتباط هزینه تبلیغات و کسب درآمد از اینترنت

دابسمش فرصتی برای کسب درآمد و بازاریابی

شیوه های جدید بازاریابی و کسب درآمد اینترنتی

کسب درآمد و بازاریابی با استیکر تلگرام




ارسال توسط پول دوست